سفارش تبلیغ
صبا ویژن

42) سوره نمل (27) آیه 67 وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا

بسم الله الرحمن الرحیم

42) سوره نمل (27) آیه 67     وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا أَ إِذا کُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُون‏

ترجمه

و کسانی که کفر ورزیدند، گفتند: آیا هنگامی که خاک شدیم، و [همچنین] پدران‌مان؛ آیا واقعا ما حتما بیرون ‌آورده می‌شویم؟

حدیث

1) وَ مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مَسَائِلَ کَثِیرَة:

... وَ أَنَّى لَهُ بِالْبَعْثِ وَ الْبَدَنُ قَدْ بَلِیَ وَ الْأَعْضَاءُ قَدْ تَفَرَّقَتْ فَعُضْوٌ بِبَلْدَةٍ یَأْکُلُهَا سِبَاعُهَا وَ عُضْوٌ بِأُخْرَى تُمَزِّقُهُ هَوَامُّهَا وَ عُضْوٌ صَارَ تُرَاباً بُنِیَ بِهِ مَعَ الطِّینِ حَائِطٌ؟

قَالَ ع إِنَّ الَّذِی أَنْشَأَهُ مِنْ غَیْرِ شَیْ‏ءٍ وَ صَوَّرَهُ عَلَى غَیْرِ مِثَالٍ کَانَ سَبَقَ إِلَیْهِ قَادِرٌ أَنْ یُعِیدَهُ کَمَا بَدَأَهُ[1]

الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص351

از امام صادق ع سوال می‌شود:

... چگونه برانگیختن انسان ممکن است در حالی که بدن پوسیده و اعضای آن پراکنده شده‌اند؛ عضوی را در جایی درندگان خورده‌اند و عضو دیگر را حشرات فاسد کرده‌اند و عضوی به خاک تبدیل شده و در ساختن دیوار از آن استفاده شده است؟

امام ع فرمود:

کسی که آن را ایجاد کرد بدون اینکه قبلا چیزی باشد و صورتی که از روی آن طراحی کند داشته باشد ، می‌تواند دوباره آن را برگرداند همان گونه که در ابتدا آفرید. (سپس درباره روح که با مرگ از بدن جدا می‌شود توضیحاتی دادند ...)

2) عَنْ ابْنِ بَابَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنِ عَبْدِ اللَّه‏ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ النَّخَعِیِّ عَنْ أَخِیهِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِمَا عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

 کَانَ فِیمَا وَعَظَ بِهِ لُقْمَانُ ع ابْنِهِ أَنْ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنْ تَکُ فِی شَکٍّ مِنْ الْمَوْتِ فَارْفَعْ عَنْ نَفْسِکَ النَّوْمِ وَ لَنْ تَسْتَطِیعُ ذَلِکَ وَ إِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِنْ الْبَعْثَ فَادْفَعْ عَنْ نَفْسِکَ‏ الِانْتِبَاهِ وَ لَنْ تَسْتَطِیعُ ذَلِکَ فَإِنَّکَ إِذَا فَکَّرْتَ عَلِمْتَ أَنْ نَفْسِکَ بِیَدِ غَیْرُکَ وَ إِنَّمَا النَّوْمِ بِمَنْزِلَةِ الْمَوْتِ وَ إِنَّمَا الْیَقَظَةِ بَعْدَ النَّوْمِ بِمَنْزِلَةِ الْبَعْثَ بَعْدَ الْمَوْت ...

قصص الأنبیاء علیهم السلام (للراوندی)، ص191

امام باقر ع فرمود:

از حمله نصایح لقمان به پسرش، این بود که: فرزندم! اگر در مورد مرگ شک داری، خواب را از خودت بردار [که بتوانی اصلا نخوابی] در حالی که هرگز نخواهی توانست؛ و اگر در برانگیخته شدن شک داری، بیدار شدن را از خودت بردار [که بعد از خوب، بیدار نشوی] در حالی که این را هم نخواهی توانست؛ پس اگر بیندیشی، خواهی دانست که نفس تو در دست دیگری است، و خواب به منزله مرگ، و بیدار شدن به منزله برانگیخته شدن بعد از مرگ است ...

تدبر

1) «کفروا + أ + إنّ + لَـ »: همیشه پرسش‌های انسان ریشه در حقیقت‌جویی ندارد؛ «گاهی» بالعکس است، چون می‌خواهد زیر بار حقیقت نرود، اهل پرسش و تحقیق می‌شود؟! «آیا واقعا؟ حتما؟»

2) کسی که منکر حقیقت می‌شود حقیقت «خود» را هم بیش از «خاک» نمی‌بیند؛ لذا «مردن» را صرفا «تبدیل شدن به خاک» می‌شمرد؛ افق نگاه و آرزوهایش کوچک می‌شود و امیدی به حیاتی برتر از این زندگیِ پر از رنج ندارد.

3) نظریه داروین شاید درباره بُعد مادی ما درست باشد، اما مشکلش این است که بُعد دمیده شدن روح را کاملا ندیده می‌گیرد و در نتیجه حقیقت انسان در حد خاک (فقط عناصر مادی) می‌بیند؛ و کسی که انسان را این گونه دید، مرگ را پایان کار می‌شمرد.

4) انبیاء همواره با تعابیری مانند برانگیخته شدن (بعث، بعثر) و محشور شدن (حشر) از قبر درباره قیامت سخن گفته اند، اما کافران، چون حقیقت انسان را کاملا فیزیکی می‌دانسته‌اند، آن را بیرون آمدن از خاک قلمداد کرده‌اند (تعبیر «اخراج» در قرآن فقط از قول مخالفان آمده است: این آیه و نیز مومنون/35)



[1] . ادامه روایت توضیح مطلب است لذا در پاورقی آوردم: قَالَ أَوْضِحْ لِی ذَلِکَ قَالَ إِنَّ الرُّوحَ مُقِیمَةٌ فِی مَکَانِهَا رُوحُ الْمُحْسِنِ فِی ضِیَاءٍ وَ فُسْحَةٍ وَ رُوحُ الْمُسِی‏ءِ فِی ضِیقٍ وَ ظُلْمَةٍ وَ الْبَدَنُ یَصِیرُ تُرَاباً کَمَا مِنْهُ خُلِقَ وَ مَا تَقْذِفُ بِهِ السِّبَاعُ وَ الْهَوَامُّ مِنْ أَجْوَافِهَا مِمَّا أَکَلَتْهُ وَ مَزَّقَتْهُ کُلُّ ذَلِکَ فِی التُّرَابِ مَحْفُوظٌ عِنْدَ مَنْ لَا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ یَعْلَمُ عَدَدَ الْأَشْیَاءِ وَ وَزْنَهَا وَ إِنَّ تُرَابَ الرُّوحَانِیِّینَ بِمَنْزِلَةِ الذَّهَبِ فِی التُّرَابِ فَإِذَا کَانَ حِینُ الْبَعْثِ مُطِرَتِ الْأَرْضُ مَطَرَ النُّشُورِ فَتَرْبُو الْأَرْضُ ثُمَّ تمخضوا [تُمْخَضُ‏] مَخْضَ السِّقَاءِ فَیَصِیرُ تُرَابُ الْبَشَرِ کَمَصِیرِ الذَّهَبِ مِنَ التُّرَابِ إِذَا غُسِلَ بِالْمَاءِ- وَ الزُّبْدِ مِنَ اللَّبَنِ إِذَا مُخِضَ فَیَجْتَمِعُ تُرَابُ کُلِّ قَالَبٍ إِلَى قَالَبِهِ فَیَنْتَقِلُ بِإِذْنِ اللَّهِ الْقَادِرِ إِلَى حَیْثُ الرُّوحِ فَتَعُودُ الصُّوَرُ بِإِذْنِ الْمُصَوِّرِ کَهَیْئَتِهَا وَ تَلِجُ الرُّوحُ فِیهَا فَإِذَا قَدِ اسْتَوَى لَا یُنْکِرُ مِنْ نَفْسِهِ شَیْئاً