337) سوره بلد (90) آیه 8 أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْن
بسم الله الرحمن الرحیم
337) سوره بلد (90) آیه 8
أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ
ترجمه
آیا برایش دو چشم نگذاشتهایم؟!
حدیث
1) از امام صادق ع روایت شده است:
همانا خداوند با مردم بر اساس آنچه بدانها داده و به آنها شناسانده، احتجاج میکند.
الکافی، ج1، ص163؛ التوحید (للصدوق)، ص411
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى وَ غَیْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ ابْنِ الطَّیَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَ اللَّهَ احْتَجَّ عَلَى النَّاسِ بِمَا آتَاهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ.
2) از چندین تن از ائمه اطهار روایتی نقل شده است که حضرت امیرالمومنین ع در یک مجلس چهارصد باب از آنچه دین و دنیای انسان مسلمان را آباد میکند، به برخی از اصحابش آموخت. قبلا فرازهایی از این روایت قبلا گذشت[1]، در یکی از فرازها میفرمایند:
در میان اعضاء و جوارح بدن، چیزی کمسپاستر از چشم نیست، پس هرچه میخواهد به او ندهید که شما را از یاد خداوند عز و جل به خود مشغول میدارد.
به قول باباطاهر:
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
http://ganjoor.net/babataher/2beytiha/sh23/
الخصال، ج2، ص: 629؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص411
حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ الْیَقْطِینِیُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا یُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاه:
... لَیْسَ فِی الْبَدَنِ [الْجَوَارِح] شَیْءٌ أَقَلَّ شُکْراً مِنَ الْعَیْنِ فَلَا تُعْطُوهَا سُؤْلَهَا فَتَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل ...
3) امیرالمومنین ع فرمودند:
حق برای کسی که دو چشم دارد، چقدر واضح و آشکار است؛
و فرمودند:
صبح نورافشانی کرد برای کسی که دو چشم دارد.
قال أَمِیرَ الْمُؤْمِنِین:
مَا أَبْیَنَ الْحَقَّ لِذِی عَیْنَیْن. (الأمالی( للصدوق)، ص312)
وَ قَالَ ع:
قَدْ أَضَاءَ الصُّبْحُ لِذِی عَیْنَیْن. (نهج البلاغه، حکمت 169، کشف المحجة لثمرة المهجة، ص266)
4) از امام صادق ع روایت شده است:
هیچ چشمی نیست مگر اینکه روز قیامت گریان است، به جز چشمی که از خوف خدا گریسته باشد؛ و هیچ چشمی از اشک از خشیت خداوند عز و جل مملو نشد، مگر اینکه خداوند عز و جل سایر [اعضای] بدنش را هم بر آتش حرام کرد؛ و هیچ [چنین] اشکی بر گونه سرازیر نشد که آن چهره دچار مضیقه و ذلت شود؛ و هیچ چیزی نیست مگر پیمانهای برای [محاسبه] آن هست مگر قطره اشک، که همانا خداوند عز و جل با اندکی از آن، دریاهایی از آتش را خاموش میسازد؛ به طوری که اگر بندهای در میان امتی [از خوف خدا] بگرید، خداوند عز و جل بر آن امت به خاطر گریه آن بنده، رحم میکند.
الکافی، ج2، ص482
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ وَ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ عَیْنٍ إِلَّا وَ هِیَ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْناً بَکَتْ مِنْ خَوْفِ اللَّهِ وَ مَا اغْرَوْرَقَتْ عَیْنٌ بِمَائِهَا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِرَ جَسَدِهِ عَلَى النَّارِ وَ لَا فَاضَتْ عَلَى خَدِّهِ فَرَهِقَ ذَلِکَ الْوَجْهَ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ وَ مَا مِنْ شَیْءٍ إِلَّا وَ لَهُ کَیْلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدَّمْعَةُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُطْفِئُ بِالْیَسِیرِ مِنْهَا الْبِحَارَ مِنَ النَّارِ فَلَوْ أَنَّ عَبْداً بَکَى فِی أُمَّةٍ لَرَحِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تِلْکَ الْأُمَّةَ بِبُکَاءِ ذَلِکَ الْعَبْدِ.[2]
5) از امام صادق ع روایت شده است:
هر چشمی روز قیامت گریان است مگر سه چشم: چشمی که از آنچه خدا حرام کرده فروبسته شود، و چشمی که در طاعت خدا بیداری کشد و چشمی که در دل شب از ترس خدا بگرید.
الکافی، ج2، ص482
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ صَالِحِ بْنِ رَزِینٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ وَ غَیْرِهِمَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا ثَلَاثَةً عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ عَیْنٌ سَهِرَتْ فِی طَاعَةِ اللَّهِ وَ عَیْنٌ بَکَتْ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ.[3]
تدبر
1) «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ»
این آیه و آیات بعد نوعی حجت تمام کردن بر انسان است. خداوند به انسان امکاناتی داده، و متناسب با امکاناتی که داده از او بازخواست می کند. (حدیث1)
خدا به انسان چشم داده است تا راه درست را تشخیص دهد و به بیراهه نیفتد. اگر کسی چشم داشت و به بیراهه رفت و جهنمی شد، تقصیر خودش است.
2) «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ»
خدا انسان را مواخذه میکند که آیا به او چشم ندادیم؟
علیالقاعده، این چشم، نه فقط چشم ظاهر، بلکه چشم دل را هم شامل میشود؛
وقتی امیرالمومنین ع فرمود اگر کسی چشمش را باز کند، حق برایش واضح است؛ دارد از چشم دل سخن میگوید، نه فقط چشم سر. (حدیث3)
حتی این چشم میتواند پیامبری باشد که خدا به انسانها داد تا راه را به آنان نشان دهد، چنانکه در روایتی که در تاویل این آیات آمده بود، این را بر رسول خدا تطبیق داده شده بود (جلسه334، حدیث2)
3) «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ»
این که « آیا برایش دو چشم نگذاشتهایم؟!» بوضوح بوی مواخذه میدهد. مواخذه علیالقاعده در جایی است که انسان از آن نعمتی که داده، استفاده درست نکند.
طبق فرمایش امیرالمومنین ع چشم در میان اعضای بدن، کمسپاسترین عضو است (حدیث2)؛
و اگر توجه کنیم که سپاس هر نعمتی، استفاده از آن در مسیر صحیحش است، معلوم میشود انسان کمتر از هر نعمت دیگری از این عضو در مسیر صحیحش استفاده می کند.
اما مسیر صحیح استفاده از چشم چیست؟
چشم دو کار مهم انجام می دهد؛ یکی نگریستن است و دیگری گریستن؛ به تبع این دو، سه موقعیت مهم برای چشم پیش میآید: برای خدا بنگرد، برای خدا در جایی که نباید نگاه کند، ننگرد؛ و برای خدا بگرید.
شاید رمز اینکه چشمی که هر یک از این سه را انجام دهد، روز قیامت گریان نخواهد بود، این است که چنین چشمی وظیفه خود را درست انجام داده است. (حدیث5)
4) «أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ»
خدا به انسان چشم داده است.
اگرچه یک کار مهم چشم، نگریستن است، اما به یاد داشته باشیم که یکی از ویژگیهای خاص انسان توان «گریستن» است؛
و این ویژگی از مهمترین ابزارهای سلوک انسان به سوی خدا، و یکی از شکرهایی است که برای نعمت چشم باید ادا شود!
بحث تخصصی انسانشناسی
گاهی ما را مسخره میکنند و میگویند: شما ملت گریه هستید و شاد نیستید.
حقیقت این است که کسانی که چنین سخنی میگویند نه انسان را شناختهاند و نه عمق «شادی» را تجربه کردهاند!
«خنده» و «گریه» دو ممیزه خاص انسان است؛
و از این دو، آنکه پیوند عمیقتری با روح انسان برقرار میکند، گریه است.
شاهد سادهاش اینکه با گفتن یک لطیفه ظرف چند ثانیه میتوان جماعتی را خنداند، اما برای اینکه یک مرد بگرید، یا مصیبت بسیار سنگینی باید بر وی وارد شده باشد یا روضه اباعبدالله ع یا حضرت زهرا س خوانده شود!
و اتفاقا، انسان در مجلسی باشد که زیاد بخندد، بعدش احساس کدورت و سنگینی میکند، اما اگر گریه کرده باشد، بعدش احساس سبکی و آرامش میکند.
درواقع، انسان قسیالقلب است که نمیگرید، و گریه در جایی است که روح انسان کاملا با امری پیوند خورده باشد (مادری که بچهاش را از دست داده، روضهخوان نیاز ندارد)؛ و اوج چنین گریهای گریه از خوف خداست، برای انسانی که نسبت خود با خدا را درست بفهمد و به قصور و تقصیر خود پی ببرد. اگر کسی واقعا از خوف خدا بگرید دریاهای آتشی که با گناهان خود ایجاد کرده، خاموش میکند و لذاست که چنین گریهای قیمتگذاشتنی نیست (حدیث4)؛ زیرا گریه از خوف خدا، بازگشت انسان به خداست؛ و اگر کسی در اقیانوس رحمت الهی بیفتد، هر اندازه لجنمال هم که شده باشد، پاک می شود.
اما کجاست انسانی که به چنان لطافتی رسیده باشد که از خشیت خدا بگرید؟!
به همین جهت، برای ما راهی دیگر هم قرار دادهاند که سهلالوصولتر است:
گریه برای اولیای خدا، که مصداق حقیقیِ خلیفةالله در عالماند؛
آنها به خدا متصلاند و با این گریه، ما به آنها متصل شده، و اتصال ما به دریای رحمت الهی حاصل میشود.
بله، ما ملت گریهایم؛ و به این امر افتخار میکنیم. ما مَردیم و میگرییم، گریهای که روحمان را از آلودگی روزمرگیها صیقل میدهد، و با این گریستن به شادی و اوج معنویای میرسیم که برتر از هزاران خنده است.
در محرم امسال، یک جلسه درباب چگونگی اثر گریه در ارتقای معنوی انسان سخن گفتهام که از طریق لینک زیر میتوانید فایل صوتی آن را دریافت کنید.
www.souzanchi.ir/wp-content/uploads/2016/10/9-Donya.mp3
همچنین در جلسه پنجم دهه محرم سال قبل، بحثی درباره چگونگی استفاده از گریه برای هدایت انسانها داشتهام که خلاصهاش را از طریق لینک زیر میتوانید مطالعه
http://www.souzanchi.ir/muslim-woman-in-society/
و از طریق لینک زیر فایل صوتیاش را دریافت کنید:
www.souzanchi.ir/wp-content/uploads/2015/10/940727-zeinab.mp3
[1] . جلسه90، حدیث3 http://yekaye.ir/hud-001-113/
جلسه 246، حدیث1 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-26/
جلسه294، حدیث3 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-23/
[2] . این روایت هم به این مضمون نزدیک است:
و من دعائه ع اللهم ارزقنی عینین هطالتین تسقیان القلوب مذروف الدموع قبل أن یکون الدمع دما و قرع الضرس ندما. (شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج6، ص191)
[3] . این روایت هم به این مضمون نزدیک است:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ الْیَمَانِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ غَیْرَ ثَلَاثٍ عَیْنٍ سَهِرَتْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ فَاضَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ عَیْنٍ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ. (الکافی، ج2، ص80)