سفارش تبلیغ
صبا ویژن

317) سوره حج (22) آیه 12 یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَض

بسم الله الرحمن الرحیم

317) سوره حج (22) آیه 12  

یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ

ترجمه

به جای خدا چیزی می‌خواند که نه زیانش دهد و نه سودش رساند؛ این است همان گمراهی دور [و دراز].

نکات ترجمه‌ای و نحوی

کل این آیه، می‌تواند حال برای فاعل «یعبد» در آیه قبل باشد (آن کس بر حاشیه‌ای خدا را می‌پرستد در حالی که ...) و می‌تواند جمله مستأنفه [= جمله جدید و بدون ارتباط نحوی با جمله قبل] باشد (إعراب القرآن و بیانه، ج‏6، ص40)

«یَدْعُوا»

فعل مضارع ضمیر مفرد مذکر غایب است از ماده «دعو». این ماده در اصل به معنای «متمایل شدن به جانب کسی با کلام» (معجم المقاییس اللغة، ج‏2، ص279) ویا «خواستن چیزی با توجه و میل به آن» و معادل کلمات فارسی «دعوت کردن و خواندن» است (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏3، ص: 217). به تعبیر دیگر، دعا همان ندا دادن است با این تفاوت که «ندا دادن» عموما با صدای بلند است، اما دعا می‌تواند با صدای بلند یا آهسته (نجوی) باشد. مصدر «دَعْوَى» هم به معنای «ادعا کردن» به کار می‌رود (فَما کانَ دَعْواهُمْ إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا؛ اعراف/5) و هم به معنای «دعا کردن» (وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏؛ یونس/10)؛ همچنین دعا کردن بسیار در معنای درخواست کردن همراه با استغاثه به کار می‌رود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص315-316)

در این آیه، به قرینه آیه قبل (یعبد الله علی حرف» و نیز به قرینه تعبیر «من دون الله»، «یدعو» می‌تواند «خواندن» به معنای «پرستیدن و اظهار نیاز» باشد؛ و نیز می‌تواند به معنای «خواستن و دنبال چیزی رفتن»: معنایی که به ذهن اغلب افراد رسیده این است که «به جای خدا چیزی را بپرستد که ...» اما معنای دوم این است که «به جای خدا چیزی را طلب کند که ...»

تذکر

در زبان عربی، چنین رایج است که در انتهای فعل ماضی در صیغه جمع، که به حرف واو ختم می‌شود، الف زاید گذاشته شود (مثلا فعلوا) و چنین کاری در جایی که واو انتهایی، نه نشانگر صیغه جمع، بلکه جزء کلمه باشد، رایج نیست؛ اما کتابت قرآن کریم (که به «رسم المصحف» معروف است) از زمان عثمان به نحو متواتر به همین صورت نقل شده، و تغییر آن سزاوار نیست؛ چرا که گاه این تفاوت‌ها رمزی دارد که اغلب بعد از سالها برای عموم آشکار می‌گردد. (مانند روابط عددی عجیب و معجزه‌آسایی که بین تعداد حروف در سوره‌ها وجود دارد)

«یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ ...»

ترکیب نحوی جمله ابتدایی این آیهبه نحوی است که دست کم سه معنای مختلف می‌تواند در بر داشته باشد که با توجه به قاعده «امکان استعمال یک لفظ در چند معنا» همگی می‌توانند درست باشند:

-         «مِنْ دُونِ اللَّهِ» را حال و «ما لا یَضُرُّهُ» را مفعول بدانیم (اغلب مترجمان: به جای خدا می‌خواند چیزی را که نه به او ضرری می‌زند ...)؛

-         «مِنْ دُونِ اللَّهِ» را مفعول و «ما لا یَضُرُّهُ» را حال قلمداد کنیم (ترجمه سیدکاظم ارفع: غیر خدا را مى‏خواند، در صورتى که نه زیانى به او مى‏رساند...)؛

-         «ما لا یَضُرُّهُ» را مفعول بدانیم، اما «مِنْ دُونِ اللَّهِ» در معنای جار و مجروری خود (بدون اینکه حال باشد)‌ قلمداد کنیم: (ترجمه حجة‌التفاسیر: این کس چیزى را از جز خدا مى‏خواند که ضرر به او نمى‏رساند...)

«الضَّلالُ الْبَعیدُ»

این تعبیر استعاره گرفته شده از کسی که در بیابان بقدری دور می‌شود که کاملا راه را گم می‌کند؛ و مسیر گم‌شدنش طولانی و دور از دسترس می‌گردد. (الکشاف، ج‏3، ص147)

حدیث

1) زراره می‌گوید: از امام باقر ع درباره سخن خداوند متعال سوال کردم که فرموده است: « و از مردم، کس هست که خدا را بر حرفی می‌پرستد».

امام فرمود: آنان گروهی‌اند که خدا را واحد دانستند و عبادت هر معبود غیر خدایی را رها کردند، پس، از شرک خارج شدند ولی معرفت پیدا نکردند که حضرت محمد ص رسول خداست، پس آنها خدا را با شک در مورد حضرت محمدص و آنچه آورده بود پرستیدند؛ نزد رسول خدا ص آمدند و [با خود] گفتند: نگاه می‌کنیم، اگر اموالمان زیاد شد و در جان و فرزندانمان به عافیت رسیدیم، می‌فهمیم که او راستگوست و رسول خداست؛ و اگر غیر از این شد، [در کار او] تامل می‌کنیم.

خداوند عز و جل فرمود: «پس اگر خوشی‌ای به او رسد بدان دلگرم شود» یعنی عافیتی در دنیا «و اگر فتنه‌‌ای به او رسد» یعنی بلایی در جان و مالش، «بر وجه [سابق] خویش دگرگون گردد» یعنی بر شکش به جانب شرک، «در دنیا و آخرت زیان کرده است؛ این است همان زیان آشکار. به جای خدا چیزی می‌خواند که نه زیانش دهد و نه سودش رساند»

فرمود: یعنی به شرک برمی‌گردد و غیر خدا را می‌خواند و غیر او را می‌پرستد؛

پس، از آنها برخی معرفت پیدا می‌کند و ایمان در قلبش وارد می‌شود و ایمان می‌آورد و تصدیق می‌کند و از جایگاه شک به سمت ایمان می‌روند؛ و برخی بر شکش باقی می‌مانند، و برخی به جانب شرک برمی‌گردند.

الکافی، ج‏2، ص414؛ تفسیر القمی، ج‏2، ص79 [1]

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ» قَالَ هُمْ قَوْمٌ وَحَّدُوا اللَّهَ وَ خَلَعُوا عِبَادَةَ مَنْ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَخَرَجُوا مِنَ الشِّرْکِ وَ لَمْ یَعْرِفُوا أَنَّ مُحَمَّداً ص رَسُولُ اللَّهِ فَهُمْ یَعْبُدُونَ اللَّهَ‏ عَلَى شَکٍّ فِی مُحَمَّدٍ ص وَ مَا جَاءَ بِهِ فَأَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ قَالُوا نَنْظُرُ فَإِنْ کَثُرَتْ أَمْوَالُنَا وَ عُوفِینَا فِی أَنْفُسِنَا وَ أَوْلَادِنَا عَلِمْنَا أَنَّهُ صَادِقٌ وَ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ نَظَرْنَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ» یَعْنِی عَافِیَةً فِی الدُّنْیَا «وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ» یَعْنِی بَلَاءً فِی نَفْسِهِ وَ مَالِهِ «انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ» انْقَلَبَ عَلَى شَکِّهِ إِلَى الشِّرْکِ «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ» قَالَ یَنْقَلِبُ مُشْرِکاً یَدْعُو غَیْرَ اللَّهِ وَ یَعْبُدُ غَیْرَهُ فَمِنْهُمْ مَنْ یَعْرِفُ وَ یَدْخُلُ الْإِیمَانُ قَلْبَهُ فَیُؤْمِنُ وَ یُصَدِّقُ وَ یَزُولُ عَنْ مَنْزِلَتِهِ مِنَ الشَّکِّ إِلَى الْإِیمَانِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَثْبُتُ عَلَى شَکِّهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْقَلِبُ إِلَى الشِّرْکِ.

2) از پیامبر اکرم ص روایت شده است که جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول‌الله!  همانا خداوند تبارک و تعالی مرا به هدیه‌ای به سوی تو فرستاده است که تاکنون به کسی داده نشده بود.

گفتم: و آن چیست؟

گفت: صبر و از آن بهتر.

گفتم: و آن چیست؟

گفت: رضا [راضی بودن به قضای الهی] و از آن بهتر.

گفتم: و آن چیست؟

گفت: زهد و از آن بهتر.

گفتم: و آن چیست؟

گفت: اخلاص و از آن بهتر.

گفتم: و آن چیست؟

گفت: یقین و از آن بهتر.

گفتم: و آن چیست، ای جبرئیل!

گفت: همانا نردبان آن توکل بر خداوند عز و جل است.

گفتم: [حقیقتِ] توکل بر خداوند عز و جل چیست؟

گفت: دانستن اینکه مخلوق نه زیان دهد و نه سودی رساند و نه ببخشد و نه منع کند، و ناامید شدن از خَلایق؛ که اگر بنده چنین باشد، کاری جز برای خدا نمی‌کند و بیم و امیدی جز خدا ندارد و در احدی جز خدا طمع نمی‌بندد؛ که توکل این است.

معانی الأخبار، ص261

حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ فِی حَدِیثٍ مَرْفُوعٍ إِلَى النَّبِیِّ ص قَالَ:

جَاءَ جَبْرَئِیلُ ع إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَنِی إِلَیْکَ بِهَدِیَّةٍ لَمْ یُعْطِهَا أَحَداً قَبْلَکَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ الصَّبْرُ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الرِّضَا وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الزُّهْدُ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الْإِخْلَاصُ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الْیَقِینُ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ إِنَّ مَدْرَجَةَ ذَلِکَ التَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقُلْتُ وَ مَا التَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا یَضُرُّ وَ لَا یَنْفَعُ وَ لَا یُعْطِی وَ لَا یَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْیَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا کَانَ الْعَبْدُ کَذَلِکَ لَمْ یَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْجُ وَ لَمْ یَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ یَطْمَعْ فِی أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَکُّل‏.

3) در فرازی از حدیثی که امام رضا ع از امام سجاد ع درباره نحوه شناخت مردم، و فریب ظاهر را نخوردن، روایت کرده،[2] امام سجاد ع می‌فرمایند:

همانا در میان مردم کس هست که «دنیا و آخرتش را زیان کرده» دنیا را برای دنیا ترک می‌کند، و به نظرش لذت ریاست باطل برتر از لذت اموال و نعمت‌های مباح و حلال است؛ پس همه آنها را به خاطر رسیدن به ریاست ترک می‌کند تا جایی که «هنگامی که به او گفته شود تقوای الهی پیشه کن! عزت‌طلبی [= ریاست‌طلبی] او را به گناه می کشاند؛ حسابش با جهنم است و بسیار بد جایگاهی است.»

الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص321

وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ ذِکْرُهُ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْن‏:

فَإِنَّ فِی النَّاسِ مَنْ «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ» یَتْرُکُ الدُّنْیَا لِلدُّنْیَا وَ یَرَى أَنَّ لَذَّةَ الرِّئَاسَةِ الْبَاطِلَةِ أَفْضَلُ مِنْ لَذَّةِ الْأَمْوَالِ وَ النِّعَمِ الْمُبَاحَةِ الْمُحَلَّلَةِ فَیَتْرُکُ ذَلِکَ أَجْمَعَ طَلَباً لِلرِّئَاسَةِ حَتَّى «إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهاد».

تدبر

1) «یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ»

کسی که باورش به خدا و بندگی‌اش نسبت به او قدری بر لب مرز است که با یک فتنه و آزمون زیر و رو می‌شود، در حقیقت، خدا را کنار گذاشته و دنبال چیزی راه افتاده که برایش نه سودی می‌دهد نه زیانی؛ او بقدری در بیراهه رفته، که دیگر به این زودی راه پیدا نمی‌کند.

ثمره انسان‌شناسی

انسان موجودی نیازمند آفریده شده و وجودش به گونه‌ای است که خواه‌ناخواه به چیزی دل می‌بندد و از او خواسته‌های خود را می‌خواهد.

کسی که به خاطر یک امتحان دشوار خدا را رها می‌کند، این گونه نیست که دیگر به کسی دل نبندد و برای رفع نیازش سراغ کس دیگر نرود؛ اما چون همه چیز به دست خداست[3] و بی‌مشیت الهی چیزی در عالم رخ نمی‌دهد، سراغ هرکه غیر خدا برود، او هیچ نیازی از وی را نمی‌تواند برآورده کند و فقط ضرر کرده است. به قول حافظ شیرازی:

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست

از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ

در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh100/

2) «یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ»

چرا خواستن از غیر خدا، گمراهی دور و دراز است؟

الف. شاید چون انسان به خاطر ظاهربینی، متوجه نمی‌شود که این امور دنیوی‌ای که بدانها دل بسته و گمان می‌کند که اینها کار او را انجام می‌دهند، واقعا هیچ‌کاره‌اند؛ و زمانی به بی‌خاصیتی آنها پی می‌برد که کار از کار گذشته و راه برگشتی نیست.

ب. ...

3) «ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ»

سراغ چیزی رفتن که توان سود و ضرررسانی ندارد، در واقع، هزینه کردن سرمایه عمر است بدون به دست آوردن سودی؛ لذا با اینکه او توان سود و ضرررسانی ندارد، اما این کار سراسر ضرر کردن است. شاید بدین جهت است که از آن به «گمراهی دور و دراز» تعبیر کرد. به قول عطار نیشابوری:

عمر در سود و زیان بردی به آخر بی‌خبر

می ندارد سود با تو پس زیان می‌بایدت

http://ganjoor.net/attar/divana/ghazal-attar/sh19/

و به قول حافظ شیرازی:

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان

گر شما را نه بس، این سود و زیان ما را بس

http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh268/

4) « یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى‏ حَرْفٍ ... یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ...»

در آیه قبل فرمود «خدا را بر حرفی عبادت می‌کند» و در این آیه فرمود «به جای خدا کسی را می‌خواند»؛ یعنی عبادت بر حرفی (خواه به معنای عبادت بر لب مرز، یا عبادت در حد لقلقه زبان، یا ...، ‌جلسه قبل، تدبر2) باطن و حقیقتش رفتن به سوی غیر خدا است.

شاید به همین جهت است که در احادیث، این آیات را وصف منافقان دانست، که در ظاهر خدا را می‌پرستند، اما در باطن به غیر خدا رو کرده‌اند. (جلسه قبل، حدیث2)

http://yekaye.ir/al-hajj-22-11/

(توجه: حدیث3 دقایقی قبل به احادیث جلسه قبل افزوده شد. از طریق همین لینک بالا قابل مشاهده است)

5) «یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ»

دین‌شناسی: مساله توسل

با توجه به اینکه همه چیز به دست خداست و سراغ کسی غیر خدا نباید رفت، چرا شیعیان به اهل بیت متوسل می‌شوند؟

«غیر خدا»یی که رفتن به سراغش بی‌حاصل است، «غیرخدا»یی است که به جای خدا و در عرض خدا به سراغش می‌روند. اما به دستور خدا سراغ کسی رفتن، مصداقِ رفتن به سوی خداست، نه رفتن به سوی غیر خدا. شاهدش اینکه در قرآن کریم از سویی به شدت هرگونه «ولایت» غیر خدا را قبول کردن، خلاف ایمان می‌شمرد (مثلا اعراف/3؛ شوری/9؛ ...) و از سوی دیگر، مومنان را به قبول ولایت خدا و رسول و امیرالمومنین ع فرامی‌خواند (مائده/55)  



[1] . در تفسیر قمی، این روایت با سندی دیگر از امام صادق ع روایت شده که هم عبارت شروعش تفاوت مختصری دارد و هم بعد از عبارت «فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ» به جای عبارت «یَعْنِی عَافِیَةً فِی الدُّنْیَا «وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ» یَعْنِی بَلَاءً فِی نَفْسِهِ وَ مَالِهِ «انْقَلَبَ عَلى‏ وَجْهِهِ» انْقَلَبَ عَلَى شَکِّهِ إِلَى الشِّرْکِ «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ»، «الخ...» گذاشته شده است. سند و شروع روایت چنین است:

حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ یَحْیَى بْنِ أَبِی عِمْرَانَ عَنْ یُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ ابْنِ الظَّبْیَانِ [ابْنِ الطَّیَّارِ] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ فِی قَوْمٍ وَحَّدُوا اللَّهَ...

[2] . متن کامل حدیث چنین است:

وَ بِالْإِسْنَادِ الْمُقَدَّمِ ذِکْرُهُ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ: إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْیُهُ وَ تَمَاوَتَ فِی مَنْطِقِهِ وَ تَخَاضَعَ فِی حَرَکَاتِهِ فَرُوَیْداً لَا یَغُرَّنَّکُمْ فَمَا أَکْثَرَ مَنْ یُعْجِزُهُ تَنَاوُلُ الدُّنْیَا وَ رُکُوبُ الْحَرَامِ مِنْهَا لِضَعْفِ نِیَّتِهِ وَ مَهَانَتِهِ وَ جُبْنِ قَلْبِهِ فَنَصَبَ الدِّینَ فَخّاً لَهَا فَهُوَ لَا یَزَالُ یَخْتِلُ النَّاسَ بِظَاهِرِهِ فَإِنْ تَمَکَّنَ مِنْ حَرَامٍ اقْتَحَمَهُ وَ إِذَا وَجَدْتُمُوهُ یَعِفُّ عَنِ الْمَالِ الْحَرَامِ فَرُوَیْداً لَا یَغُرَّنَّکُمْ فَإِنَّ شَهَوَاتِ الْخَلْقِ مُخْتَلِفَةٌ- فَمَا أَکْثَرَ مَنْ یَنْبُو عَنِ الْمَالِ الْحَرَامِ وَ إِنْ کَثُرَ وَ یَحْمِلُ نَفْسَهُ عَلَى شَوْهَاءَ قَبِیحَةٍ فَیَأْتِی مِنْهَا مُحَرَّماً فَإِذَا وَجَدْتُمُوهُ یَعِفُّ عَنْ ذَلِکَ فَرُوَیْداً لَا یَغُرَّنَّکُمْ حَتَّى تَنْظُرُوا مَا عُقْدَةُ عَقْلِهِ فَمَا أَکْثَرَ مَنْ تَرَکَ‏ ذَلِکَ أَجْمَعَ ثُمَّ لَا یَرْجِعُ إِلَى عَقْلٍ مَتِینٍ فَیَکُونُ مَا یُفْسِدُ بِجَهْلِهِ أَکْثَرَ مِمَّا یُصْلِحُهُ بِعَقْلِهِ فَإِذَا وَجَدْتُمْ عَقْلَهُ مَتِیناً فَرُوَیْداً لَا یَغُرَّکُمْ تَنْظُرُوا أَ مَعَ هَوَاهُ یَکُونُ عَلَى عَقْلِهِ أَمْ یَکُونُ مَعَ عَقْلِهِ عَلَى هَوَاهُ وَ کَیْفَ مَحَبَّتُهُ لِلرِّئَاسَاتِ الْبَاطِلَةِ وَ زُهْدُهُ فِیهَا فَإِنَّ فِی النَّاسِ مَنْ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ یَتْرُکُ الدُّنْیَا لِلدُّنْیَا وَ یَرَى أَنَّ لَذَّةَ الرِّئَاسَةِ الْبَاطِلَةِ أَفْضَلُ مِنْ لَذَّةِ الْأَمْوَالِ وَ النِّعَمِ الْمُبَاحَةِ الْمُحَلَّلَةِ فَیَتْرُکُ ذَلِکَ أَجْمَعَ طَلَباً لِلرِّئَاسَةِ حَتَّى إِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ فَهُوَ یَخْبِطُ خَبْطَ عَشْوَاءَ یُوقِدُهُ أَوَّلَ بَاطِلٍ إِلَى أَبْعَدِ غَایَاتِ الْخَسَارَةِ وَ یُمِدُّهُ رَبُّهُ بَعْدَ طَلَبِهِ لِمَا لَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ فِی طُغْیَانِهِ فَهُوَ یُحِلُّ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ یُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَا یُبَالِی مَا فَاتَ مِنْ دِینِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ الرِّئَاسَةُ الَّتِی قَدْ شَقِیَ مِنْ أَجْلِهَا فَأُولَئِکَ الَّذِینَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً وَ لَکِنَّ الرَّجُلَ کُلَّ الرَّجُلِ نِعْمَ الرَّجُلُ هُوَ الَّذِی جَعَلَ هَوَاهُ تَبَعاً لِأَمْرِ اللَّهِ وَ قُوَاهُ مَبْذُولَةً فِی رِضَى اللَّهِ یَرَى الذُّلَّ مَعَ الْحَقِّ أَقْرَبَ إِلَى عِزِّ الْأَبَدِ مِنَ الْعِزِّ فِی الْبَاطِلِ وَ یَعْلَمُ أَنَّ قَلِیلَ مَا یَحْتَمِلُهُ مِنْ ضَرَّائِهَا یُؤَدِّیهِ إِلَى دَوَامِ النَّعِیمِ فِی دَارٍ لَا تَبِیدُ وَ لَا تنفذ [تَنْفَدُ] وَ أَنَّ کَثِیرَ مَا یَلْحَقُهُ مِنْ سَرَّائِهَا إِنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ یُؤَدِّیهِ إِلَى عَذَابٍ لَا انْقِطَاعَ لَهُ وَ لَا یَزُولُ فَذَلِکُمُ الرَّجُلُ نِعْمَ الرَّجُلُ فِیهِ فَتَمَسَّکُوا وَ بِسُنَّتِهِ فَاقْتَدُوا وَ إِلَى رَبِّکُمْ فَتَوَسَّلُوا فَإِنَّهُ لَا تُرَدُّ لَهُ دَعْوَةٌ وَ لَا یُخَیَّبُ لَهُ طَلِبَةٌ.

[3] . سوی حق چون بشتابی تو چو خورشید بتابی

چو چنان سود بیابی چه کنی سود و زیان را

http://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh160/