303) سوره معارج (70) آیه 32 وَ الَّذینَ هُمْ لِأَ
بسم الله الرحمن الرحیم
303) سوره معارج (70) آیه 32
وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ
ترجمه
و آناناند که به امانتها و عهدشان متعهدند؛
نکات ترجمهای
«راعُون»
جمع سالم «راعی» است (جمع مکسر راعی، «رُعاة» و «رِعاء» میباشد)؛ و راعی، اسم فاعل از ماده «رعی» میباشد که این ماده به معنای رعایت کردن، مراقب بودن و حفظ و نگهداری به کار میرود. برخی بر این باورند که این کلمه در اصل در مورد حفظ و نگهداری حیوانات به کار میرفته (چنانکه راعی به معنای «چوپان» و «مَرعی» به معنای «چراگاه و مرتع» به کار میرود) و بعدا در مورد هرگونه حفظ و نگهداری، بویژه در عرصه حکومت و سیاست نیز رایج شده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص357) چنانکه اکنون یکی از معانی راعی، والی و حاکم میباشد (معجم المقاییس اللغة، ج2، ص408). در قرآن کریم، از این ماده، جمعا ده بار به کار رفته، که علاوه بر استفاده آن به صورت فعل ثلاثی مجرد و به معنای عام «مراعات کردن» (بقره/104؛نساء/46؛ طه/54؛ حدید/27) به صورت مشتقات زیر نیز آمده است: «راعُون: رعایتکنندگان» (معارج/32 و مومنون/8)؛ «رعایة: رعایت کردن» (حدید/27) «رُعاة: چوپانان» (قصص/23) «مرعی: مرتع و چراگاه» (نازعات/31؛ اعلی/4)
حدیث
1) از امام صادق ع روایت شده است: [برای شناخت افراد] نه به نماز فریفته شوید و نه به روزهشان ؛ چرا که گاه شخص چنان به نماز و روزه عادت کرده که اگر ترکش کند دچار وحشت میشود؛ لکن آنها را هنگامی که باید سخن راست گفت ویا هنگام ادای امانت بشناسید.
الکافی، ج2، ص104
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.
2) از امام صادق ع روایت شده است: سه مطلب هست که عذر هیچکس در آنها پذیرفته نیست:
ادای امانت، خواه [امانتگذار] نیکوکار باشد یا بدکار؛
وفای به عهد، خواه [کسی که با او عهد بسته شده] نیکوکار باشد یا بدکار؛
و نیکی به والدین، خواه نیکوکار باشند یا بدکار.
الکافی، ج5، ص132؛ الخصال، ج1، ص123
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُصْعَبٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ ثَلَاثَةٌ لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ فِیهَا أَدَاءُ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانَا أَوْ فَاجِرَیْنِ
3) از رسول خدا ص روایت شده است:
شش مطلب را برای من متعهد شوید تا من بهشت را برایتان متعهد شوم:
هنگامی که سخن گفتید، دروغ نگویید؛
هنگامی که وعده دادید، خلف وعده نکنید؛
هنگامی که امانتدار شدید، خیانت در امانت نکنید؛
چشمانتان را فروبخوابانید،
دامنهایتان را حفظ کنید؛
دست و زبانتان را [از آزار مردم] بازدارید.
الخصال، ج1، ص321
حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ بُهْلُولٍ الْقَاضِی فِی دَارِهِ بِمَدِینَةِ السَّلَامِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ یَزِیدَ الصَّدَائِیُّ عَنْ أَبِی شَیْبَةَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
تَقَبَّلُوا لِی بِسِتٍّ أَتَقَبَّلْ لَکُمْ بِالْجَنَّةِ:
إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا
وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تَخَلَّفُوا
وَ إِذَا اؤْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا
وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ
وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ
وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ. [1]
4) از امام صادق ع روایت شده است:
... ما ودیعه [= امانت] های خدا در بندگانیم، ما بزرگترین حرم خداییم؛ ما پیمان خداییم؛ ما عهد خداییم؛ پس هر که به عهد ما وفا کند، به عهد خدا وفا کرده است؛ و کسی که این عهد را بشکند، عهد و پیمان خدا را شکسته است.
الکافی، ج1، ص221
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْخَشَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ خَیْثَمَةَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ...[2] نَحْنُ وَدِیعَةُ اللَّهِ فِی عِبَادِهِ وَ نَحْنُ حَرَمُ اللَّهِ الْأَکْبَرُ وَ نَحْنُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَهْدُ اللَّهِ فَمَنْ وَفَى بِعَهْدِنَا فَقَدْ وَفَى بِعَهْدِ اللَّهِ وَ مَنْ خَفَرَهَا فَقَدْ خَفَرَ ذِمَّةَ اللَّهِ وَ عَهْدَهُ.
تدبر
1) « الْمُصَلِّینَ ... الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
نمازگزار واقعی، کسی است که در روابط اجتماعی هم انسان قابل اعتمادی است، اگر چیزی از دیگران نزد او باشد، امانتدار است و اگر با دیگران قول و قراری بگذارد، به قول و قرار خویش پایبند است؛ که اگر چنین نبود، نمازگزاریش از روی عادت است، نه نمازگزاری واقعی (حدیث1).
2) «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً، وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً، إلا الْمُصَلِّین ... الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
امانتداری و وفای به عهد از مشخصههای کسانی است که در مقابل سختیها صبور، و در خوشیها اهل کمک به دیگراناند. (معارج/18-19)
3) «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
سادهترین مصداق امانت، آن است که دیگران، کالایی را برای مدتی نزد انسان بگذارند (انفال/27)؛
و سادهترین مصداق عهد، قول و قرارهای بین افراد است که طرفین ملتزم به انجام آن میشوند (مثلا: توبه/4).
اما عهد و امانتهایی که انسان باید نسبت به آنها اهل مراقبت و رعایت باشد، مصداقهای دیگری هم دارد[3]؛ از جمله:
الف. امانتی که آسمانها و زمین توان بر دوش کشیدن آن را نداشتند (احزاب/72) که مفسران آن را «اختیار»، «ولایت» اولیای الهی، و ... دانستهاند؛ و امانتداری به ازای هر یک معنای خاصی دارد.
ب. عهد بندگی با خدا (اعراف/172؛ یس/60) و انجام دستورات الهی (بقره/27 و 40) (احزاب/33)[4]
ج. عهد نبوت و امامت، که از سویی عهد خدا با برخی انسانهاست (بقره/124) و از سوی دیگر عهدی از جانب خدا برعهده انسانها (طه/86، فتح/10) (حدیث4)
د. هر قراری که انسان با خدای خود میگذارد که خود را موظف به انجام کاری کند (توبه/75)
ه. خود قرآن، که خداوند برای انسانها فروفرستاده، عهدی است بین خدا و انسان که هر مسلمانی موظف است روزانه در آن بنگرد و از آن بیاموزد. (الکافی، ج2، ص609)[5]
و. هر آنچه که شخصی در مورد آن به انسان اعتماد میکند و از انسان انتظار دارد آن را حفظ کند اعم از مال و آبرو و ... امانتی نزد انسان است (المیزان، ج20، ص17).
ز. هر نعمتی و هر عضوی از اعضای بدن که خدا به انسان داده، امانتی است که به انسان سپرده شده است و انسان باید آن را در مسیری که خدا مقرر کرده به کار برد (المیزان، ج20، ص17)
ح. ...
4) «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
درباره شخصی که پایبند به عهد و امانتش است، در قرآن کریم غالبا تعابیری مانند امانتدار (مؤتمن)، اداکننده امانت، وفادار به عهد، به کار میرود؛ اما در این آیه تعبیر «راعون» به معنای رعایت، مراعات و مراقبت کننده به کار رفته است.
الف. شاید میخواهد تاکید کند که این امانتداری و وفای به عهد در این انسانهای شایسته، صرفا در حد یک رفتار بیرونی نیست، بلکه یک التزام و حساسیت درونی در آنها نسبت به حقوق دیگران و روابطی که با دیگران برقرار میکنند وجود دارد.
ب. ...
5) «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»
هر دو کلمه امانات و عهد را بدون قید آورد؛ نفرمود امانتها ویا عهدی که در قبال مسلمانان، شیعیان، انسانهای خوب، یا ... دارند.
این نشان میدهد که نمازگزار واقعی، کسی است که درباره مطلق انسانها (خوب یا بد، مسلمان یا غیر مسلمان، و ...) خود را موظف به امانتداری و وفای به عهد میبیند؛ یعنی گاه امانتی را قبول نمیکند و قول و قراری هم نمیگذارد؛ اما اگر به امانت یا عهدی تن داد، حتی اگر امانتگذارنده، قاتل پیامبران ویا قاتل امیرالمومنین ع باشد (کافی، ج5، ص133)[6] و یا عهد با مشرکان بسته شده باشد (توبه/4)، بدان وفادار میماند.
تبصره اخلاقی
از آنجا که عهد یک قرارداد طرفینی است، در صورتی که طرف مقابل به عهد وفا نکند و پیمانشکنی کند، در واقع دیگر عهدی باقی نمانده است و لذا در این صورت، شخص مومن هم دیگر ضرورتی ندارد ملتزم به عهد باشد.
[1] . این احادیث هم در همین زمینه قابل توجه است:
أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَیْهِ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی، عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى، عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زَیْدٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): أَقْرَبُکُمْ غَداً مِنِّی فِی الْمَوْقِفِ أَصْدَقُکُمْ لِلْحَدِیثِ، وَ آدَاکُمْ لِلْأَمَانَةِ، وَ أَوْفَاکُمْ بِالْعَهْدِ، وَ أَحْسَنُکُمْ خُلُقاً، وَ أَقْرَبُکُمْ مِنَ النَّاسِ. (الأمالی (للطوسی)، ص229)
حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی جَدِّی الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ الثَّقَفِیِّ عَنْ سَعِیدِ بْنِ شُرَحْبِیلَ عَنِ ابْنِ لَهِیعَةَ عَنْ أَبِی مَالِکٍ قَالَ: قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَخْبِرْنِی بِجَمِیعِ شَرَائِعِ الدِّینِ قَالَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُکْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ. (الخصال، ج1، ص113)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ. (الکافی، ج2، ص104)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع- عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ قَالَ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا أَتَیْتَ عَبْدَ اللَّهِ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ لَکَ انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِیٌّ ع عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِیّاً ع إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ. (الکافی، ج2، ص104)
[2] . عبارتی که برای رعایت اختصار حذف شد، چنین است:
یَا خَیْثَمَةُ نَحْنُ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَیْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَفَاتِیحُ الْحِکْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ وَ مَوْضِعُ سِرِّ اللَّهِ وَ
[3] . برخی امانات را شامل دو دسته: امانات خدا (که همان عبادات واجب مانند نماز و روزه و...) و امانات بندگان (مانند ودیعه و عاریه و بیع و شهادات و ...)؛ و عهد را شامل سه دسته: اوامر خدا، نذرهای انسان، و عهدهای طرفینی بین انسانها معرفی کردهاند:
«و الأمانات ضربان أمانات الله تعالى و أمانات العباد فالأمانات التی بین الله تعالى و بین عباده هی العبادات کالصیام و الصلاة و الاغتسال و أمانات العباد هی مثل الودائع و العواری و البیاعات و الشهادات و غیرها و أما العهد فعلى ثلاثة أضرب أوامر الله تعالى و نذور الإنسان و العقود الجاریة بین الناس» (مجمعالبیان، ج7، ص159)
[4] . و قیل: العهد کل ما التزم به الإنسان لغیره فإیمان العبد لربه عهد منه عاهد به ربه أن یطیعه فی کل ما کلفه به فلو عصاه فی شیء مما أمره به أو نهاه عنه فقد نقض عهد (المیزان، ج20، ص17)
[5] . عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْقُرْآنُ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِهِ فَقَدْ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَنْظُرَ فِی عَهْدِهِ وَ أَنْ یَقْرَأَ مِنْهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسِینَ آیَة.
[6] . در همین راستا این احادیث هم قابل توجهاند:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَى قَاتِلِ وُلْدِ الْأَنْبِیَاءِ. (الکافی، ج5، ص133)
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبِی حَفْصٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَیْکُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ وَ لَوْ أَنَّ قَاتِلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع ائْتَمَنَنِی عَلَى أَمَانَةٍ لَأَدَّیْتُهَا إِلَیْهِ. (الکافی، ج5، ص133)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی وَصِیَّةٍ لَهُ اعْلَمْ أَنَّ ضَارِبَ عَلِیٍّ ع بِالسَّیْفِ وَ قَاتِلَهُ لَوِ ائْتَمَنَنِی وَ اسْتَنْصَحَنِی وَ اسْتَشَارَنِی ثُمَّ قَبِلْتُ ذَلِکَ مِنْهُ لَأَدَّیْتُ إِلَیْهِ الْأَمَانَةَ. (الکافی، ج5، ص133)