سفارش تبلیغ
صبا ویژن

282) سوره حجر (15) آیه 43 وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِ

بسم الله الرحمن الرحیم

282) سوره حجر (15) آیه 43 

وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ

ترجمه

و حتما جهنم وعده‌گاه آنهاست، همگی.

نکات ترجمه‌ای و نحوی

«مَوْعِد» از ماده «وعد» است؛ که «وعده» به معنی «قرار گذاشتن» (معجم المقاییس اللغة، ج‏6، ص125) در زبان فارسی نیز رایج است. از این ماده، کلمه «وعید» را فقط در مورد «وعده تهدیدآمیز و ناخوشایند» به کار می‌برند؛ اما «وعد» را در مورد هرگونه قرار (چه قرار خوب و چه بد) به کار می‌برند (مفردات ألفاظ القرآن، ص875)؛ هرچند وقتی «وعد» را در کنار کلمه «وعید» می‌آورند به معنای قرار دیدار خوشایند (در مقابل قرار ملاقات ناخوشایند) می‌باشد. کلمه «موعد»، هم به معنای اسم مکان (مکان وعده، محل ملاقات) (مثلا:‌ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ؛ هود/17)، هم به معنای اسم زمان (زمان وعده، قرار ملاقات) (مثلا: إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْح؛ هود/81) می‌آید، [چنانکه پسوند «گاه» در فارسی هم برای مکان (قرارگاه) و هم برای زمان (صبحگاه) به کار می‌رود] و البته «موعد» به معنای مصدر (وعده، دیدار) هم به کار می‌رود. (کتاب العین، ج‏2، ص222). «واعد» (مواعده) به معنای قرار گذاشتن طرفینی است : (وَ لکِنْ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا، بقرة/235؛ وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِینَ لَیْلَةً، أعراف/142) (مفردات ألفاظ القرآن، ص875)

در این جمله تاکیدات متعددی به کار رفته است: إنّ + «لـ» (لام مزحلقه) + أجمعین.

حدیث

1) از امام باقر ع درباره سخن خداوند که می‌فرماید « و حتما جهنم وعده‌گاه آنهاست، همگی» سوال شد، فرمودند: [آن وعده‌گاه، هنگام] وقوف آنها بر صراط است.

تفسیر القمی، ج‏1، ص376

فِی رِوَایَةِ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِهِ «إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ» فَوُقُوفُهُمْ عَلَى الصِّرَاطِ.[1]

2) امیرالمومنین ع در فرازی از یکی از خطبه‌هایشان می‌فرمایند:

و بدانید! که این پوست نازک را بر آتش سوزان شکیبایى نیست، پس بر خویشتن رحمت آرید، که شما توان خود را در مصیبتهاى این جهان آزمودید؛ آیا ندیدید از خارى که بر یکى از شما خلد، چگونه زارى کند، و یا به سر در افتادگى، که خون آلودش گرداند، و یا ریگ تفته که او را بسوزاند؟ تا چه رسد که میان دو طبقه از آتش بود سوزان، همخوابه او سنگ، و همنشینش شیطان. آیا مى‏دانید چون مالک [= خازن جهنم] بر آتش دوزخ خشم آرد، شعله‌های آتش بر یکدیگر می‌کوبند و همدیگر را خرد کنند، و چون بانگ بر آن زند، شعله‌ها از نهیب او در میان درهای جهنم به هر طرف زبانه ‌کشند؟

اى پیر سالخورده که پیرى در تو راه یافته، چگونه‏اى آن گاه که طوقهاى از آتش تافته، گِرد گردنت افتد، و غُل‌هایى که گردن و دستها را به هم فرو برد، چنانکه گوشت بازوها را بخورد؟

پس خدا را، خدا را، اى گروه بندگان! حال که سالم و تندرستید نه بیمار، و در گشایش هستید نه به تنگى دچار، در گشودن گردنهاى خود بکوشید، پیش از آنکه آنچه در گرو است بگیرند ...

نهج‌البلاغه، خطبه183، با اقتباس از ترجمه شهیدی، ص195

وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ لِهَذَا الْجِلْدِ الرَّقِیقِ صَبْرٌ عَلَى النَّارِ فَارْحَمُوا نُفُوسَکُمْ فَإِنَّکُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِی مَصَائِبِ الدُّنْیَا فَرَأَیْتُمْ جَزَعَ أَحَدِکُمْ مِنَ الشَّوْکَةِ تُصِیبُهُ وَ الْعَثْرَةِ تُدْمِیهِ وَ الرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ فَکَیْفَ إِذَا کَانَ بَیْنَ طَابَقَیْنِ مِنْ نَارٍ ضَجِیعَ حَجَرٍ وَ قَرِینَ شَیْطَانٍ أَ عَلِمْتُمْ أَنَّ مَالِکاً إِذَا غَضِبَ عَلَى النَّارِ حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضاً لِغَضَبِهِ وَ إِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَیْنَ أَبْوَابِهَا جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ أَیُّهَا الْیَفَنُ الْکَبِیرُ الَّذِی قَدْ لَهَزَهُ الْقَتِیرُ کَیْفَ أَنْتَ إِذَا الْتَحَمَتْ أَطْوَاقُ النَّارِ بِعِظَامِ الْأَعْنَاقِ وَ نَشِبَتِ الْجَوَامِعُ حَتَّى أَکَلَتْ لُحُومَ السَّوَاعِدِ فَاللَّهَ اللَّهَ مَعْشَرَ الْعِبَادِ وَ أَنْتُمْ سَالِمُونَ فِی الصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ وَ فِی الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّیقِ فَاسْعَوْا فِی فَکَاکِ رِقَابِکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا ...[2]

تدبر

1) «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ»

خداوند انسان را آفرید و از روحش در او دمید و فرشتگان را به سجده بر او واداشت و شیطان را هم که از دستور سجده تمرد کرد، از جایگاهی که داشت راند؛ اینها همه یعنی بالاترین جایگاه را برای انسان قرار داد که با عبودیت خدا بدان می‌تواند رسید.

با این اوصاف، اگر کسانی آن جایگاه عالی که خدا برای انسان قرار داده، رها کنند و دنبال شیطان بیفتند، وعده‌گاه نهایی همگی‌شان جهنم خواهد بود؛ و خدا با کسی شوخی ندارد!

نکته تخصصی انسان‌شناسی

خداوند انسان را که آفرید بالاترین ظرفیت یک مخلوق را در او قرار داد؛ اما چگونه شکوفا کردن این ظرفیت به خود انسانها برمی‌گردد؛ و از بالاترین تا پایین‌ترین مرتبه در میان مخلوقات را می‌تواند به دست آورد.

در واقع، در انسان‌شناسی اسلامی باید به یاد داشته باشیم که اگرچه خدا انسان را برای رسیدن به مقام خلیفة‌اللهی آفرید؛ اما انسان‌هایی که در جهان وجود دارند، که نه‌تنها به خلیفة‌اللهی نمی‌رسند، بلکه در حتی در حد یک حیوان معمولی باقی نمی‌مانند و تا زمره بدترین شیاطین سقوط می‌کنند.

پس هر کاری را از این موجودی که «انسان» نام دارد، می‌شود انتظار داشت؛ از بهترین زیبایی‌ها تا بدترین پلیدی‌ها.

2) «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ»

در این عبارت دست کم سه تاکید به کار رفته است (إنّ + «لـ» + أجمعین). به زبان ساده، می‌فرماید «حتما حتما حتما جهنم وعده‌گاه همه‌شان است.». چرا این همه تاکید؟

الف. این تاکیدی است بر مضمون آیه قبل، که ابلیس هیچ سلطه‌ای بر کسی ندارد؛ و خدا هم ابلیس و هم تمام کسانی که از او پیروی کنند را در جهنم جمع می‌کند. (اقتباس از المیزان، ج12،‌ص170)

ب. شاید می‌خواهد بفرماید وجود جهنم و عذاب‌های آن را بیهوده توجیه نکنید! یک واقعیت قطعی قطعی قطعی است؛ و جهنم رفتن جهنمیان هم راهی است که خودشان در پیش گرفته‌اند و ربطی به مهربان بودن یا نبودن خدا ندارد.

ج. ...

3) «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ»

یکی از معانی آیه 41 «هذا صراط علیّ مستقیم»، این بود که همگی انسانها، از مخلصان تا غاوین (گمراهان) هر راهی بروند، آخرش به خدا ختم می‌شود. (جلسه280، تدبر1، بند الف-1)

اینجا نیز تعبیر «موعد» را به کار برد که می‌تواند اسم مکان (وعده‌گاه) باشد یا مصدر (وعده).

یعنی اگر کسی دنبال شیطان برود، این گونه نیست که دیگر از دست ما فرار کند. ما با همگی آنها هم وعده‌ای خواهیم داشت و وعده‌گاه ما و آنها جهنم است.

4) «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ»

اینکه «وعده‌گاه همه آنها جهنم است» تهدیدی مبتنی بر بیرحمی نیست، بلکه نتیجه منطقی یک سلسله واقعیات است:

1. شیطان از بهشت و از درگاه خدا رانده شد، و البته تا قیامت مهلت خواست (حجر/34-36) یعنی خودش می‌دانست در قیامت جهنمی خواهد بود.

2. آنها هم پیروی شیطان را کردند (حجر/42) یعنی راهی که او طی کرد می‌پیمایند.

در نتیجه: همه آنها هم وعده‌گاه نهایی‌شان همان‌جایی خواهد بود که شیطان بدانجا خواهد رفت.



[1] . درباره این آیه این روایت هم وارد شده است که چون

الدروع الواقیة، ص275-277

وَ قَالَ- أَیْضاً- مُؤَلِّفُ کِتَابِ زُهْدِ النَّبِیِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ. لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ بَکَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بُکَاءً شَدِیداً وَ بَکَى أَصْحَابُهُ، وَ لَا یَدْرُونَ مَا نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ، وَ لَمْ یَسْتَطِعْ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِهِ أَنْ یُکَلِّمَهُ، وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا رَأَى فَاطِمَةَ فَرِحَ بِهَا، فَانْطَلَقَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ إِلَى بَابِ فَاطِمَةَ وَ بَیْنَ یَدَیْهَا شَیْ‏ءٌ مِنْ شَعِیرٍ وَ هِیَ تَطْحَنُ وَ تَقُولُ: «ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏»

قَالَ: فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ.

فَقَالَتْ: «وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ، مَا جَاءَ بِکَ؟».

قَالَ: تَرَکْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَاکِیاً حَزِیناً، وَ لَا أَدْرِی مَا نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ!!.

فَقَالَتْ: «تَنَحَّ [مِنْ‏] بَیْنِ یَدَیَّ أَضُمُّ إِلَیَّ ثِیَابِی وَ أَنْطَلِقُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ لَعَلَّهُ یُخْبِرُنِی بِمَا نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ».

قَالَ: فَلَبِسَتْ فَاطِمَةُ شَمْلَةً مِنْ صُوفٍ خلقانا [خَلَقَةً]، قَدْ خِیطَتْ بِاثْنَیْ عَشَرَ مَکَاناً مِنْ سَعَفِ النَّخْلِ، فَلَمَّا خَرَجَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلَامُ نَظَرَ إِلَیْهَا سَلْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِهِ وَ هُوَ یُنَادِی: وَا حُزْنَاهْ إِنَّ قَیْصَرَ وَ کِسْرَى لَفِی السُّنْدُسِ وَ الْحَرِیرِ، وَ ابْنَةُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهَا شَمْلَةٌ مِنْ صُوفٍ قَدْ خِیطَتْ بِاثْنَیْ عَشَرَ مَکَاناً بِسَعَفِ النَّخْلِ.

فَلَمَّا دَخَلَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ قَالَتْ: «یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ سَلْمَانَ تَعَجَّبَ مِنْ لِبَاسِی، فَوَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا لِی وَ لِعَلِیٍّ مُنْذُ خَمْسِ سِنِینَ إِلَّا مَسْکُ کَبْشٍ، تُعْلَفُ عَلَیْهِ بِالنَّهَارِ بَعِیرُنَا، فَإِذَا کَانَ اللَّیْلُ افْتَرَشْنَاهُ، وَ إِنَّ مِرْفَقَتَنَا لَمِنْ أَدَمٍ حَشْوُهَا لِیفُ النَّخْلِ.

قَالَ النَّبِیُّ عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا سَلْمَانُ، وَیْحَ ابْنَتِی فَاطِمَةَ، لَعَلَّهَا تَکُونُ فِی الْخَیْلِ السَّوَابِقِ».

قَالَتْ: «یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَدَتْکَ نَفْسِی یَا أَبَتِ، مَا الَّذِی أَبْکَاکَ؟».

قَالَ: «کَیْفَ لَا أَبْکِی وَ قَدْ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ الْآیَةِ: وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ. لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ»

قَالَ فَسَقَطَتْ فَاطِمَةُ عَلَى وَجْهِهَا وَ هِیَ تَقُولُ: «الْوَیْلُ ثُمَّ الْوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ النَّارَ».

قَالَ: فَسَمِعَ ذَلِکَ سَلْمَانُ فَقَالَ: یَا لَیْتَنِی کُنْتُ کَبْشاً لِأَهْلِی فَأَکَلُوا لَحْمِی وَ مَزَّقُوا جِلْدِی وَ لَمْ أَسْمَعْ بِذِکْرِ النَّارِ.

وَ قَالَ عَمَّارٌ: یَا لَیْتَنِی کُنْتُ طَائِراً فِی الْقِفَارِ وَ لَمْ یَکُنْ عَلَیَّ حِسَابٌ وَ لَا عَذَابٌ.

ثُمَّ خَرَجَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ هُوَ یَقُولُ: «یَا لَیْتَنِی لَمْ تَلِدْنِی أُمِّی، وَ یَا لَیْتَ السِّبَاعَ مَزَّقَتْ لَحْمِی وَ لَمْ أَسْمَعْ بِذِکْرِ النَّارِ» ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رَأْسِهِ وَ جَعَلَ یَبْکِی وَ یَقُولُ: «وَا بُعْدَ سَفَرَاهْ، وَا قِلَّةَ زَادَاهْ، فِی سَفَرِ الْقِیَامَةِ یَذْهَبُونَ، وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ یَتَرَدَّدُونَ، وَ بِکَلَالِیبِ النَّارِ یَتَخَطَّفُونَ، مَرْضَى لَا یُعَادُ سَقِیمُهُمْ، وَ جَرْحَى لَا یُدَاوَى جَرِیحُهُمْ، وَ لَا یُفَکُّ أَسِیرُهُمْ، وَ لَا یُعَادُ مَرِیضُهُمْ، وَ لَا یُجَارُ قَتِیلُهُمْ مِنَ النَّارِ یَأْکُلُونَ، وَ مِنَ النَّارِ یَشْرَبُونَ، وَ بَیْنَ أَطْبَاقِ النِّیرَانِ یَتَقَلَّبُونَ».

فَلَقِیَهُ بِلَالٌ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا لِی أَرَاکَ بَاکِیاً؟.

قَالَ: «الْوَیْلُ لِی وَ لَکَ یَا بِلَالُ إِنْ کَانَ مَصِیرُنَا إِلَى النَّارِ، وَ لِبَاسُنَا بَعْدَ الْقُطْنِ وَ الْکَتَّانِ نُلْبَسُ مِنْ مُقَطَّعَاتِ النِّیرَانِ. الْوَیْلُ لِی وَ لَکَ یَا بِلَالُ إِنْ کَانَ مَعَانِقُنَا بَعْدَ الْأَزْوَاجِ نُقْرَنُ مَعَ الشَّیَاطِینِ فِی النَّارِ» ثُمَّ تَفَرَّقَا

[2] این روایت هم در وصف جهنم قابل توجه است:

وَ هَذَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ عَظِیمُ الشَّأْنِ مِنَ الْأَعْیَانِ، ذَکَرَ الْکَرَاجُکِیُّ فِی کِتَابِ الْفِهْرِسْتِ أَنَّهُ صَنَّفَ مِائَتَیْنِ وَ عِشْرِینَ کِتَاباً بِقُمَّ وَ الرَّیِّ، فَقَالَ: حَدَّثَنَا الشَّرِیفُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْعَلَوِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ شَاذَانَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ، حَدَّثَنَا أَبِی، حَدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ، حَدَّثَنَا عِصْمَةُ بْنُ الْفَضْلِ، حَدَّثَنَا یَحْیَى، عَنْ یُوسُفَ بْنِ زِیَادٍ، عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ الْأَصْبَهَانِیِّ، عَنِ الْحَسَنِ قَالَ:

جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَى النَّبِیِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی سَاعَةٍ مَا کَانَ یَأْتِیهِ فِیهَا، فَجَاءَهُ عِنْدَ الزَّوَالِ وَ هُوَ مُتَغَیِّرُ اللَّوْنِ، وَ کَانَ النَّبِیُّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَسْمَعُ حِسَّهُ وَ جِرْسَهُ، فَلَمْ یَسْمَعْهُ یَوْمَئِذٍ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «یَا جَبْرَئِیلُ مَا لِی أَرَاکَ جِئْتَنِی فِی سَاعَةٍ مَا کُنْتَ تَجِیئُنِی فِیهَا، وَ أَرَى لَوْنَکَ مُتَغَیِّراً، وَ کُنْتُ أَسْمَعُ حِسَّکَ وَ جِرْسَکَ وَ لَمْ أَسْمَعْهُ الْیَوْمَ»؟.

فَقَالَ: «إِنِّی جِئْتُ حِینَ أَمَرَ اللَّهُ بِمَنَافِخِ النَّارِ فَوُضِعَتْ عَلَى النَّارِ، وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا سَمِعْتُ مُنْذُ خُلِقْتُ النَّارَ» قَالَ: «یَا جَبْرَئِیلُ أَخْبِرْنِی عَنِ النَّارِ وَ خَوِّفْنِی بِهَا».

فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ النَّارَ حِینَ خَلَقَهَا فَأَبْرَأَهَا فَأَوْقَدَ عَلَیْهَا أَلْفَ عَامٍ‏ حَتَّى اسْوَدَّتْ، فَهِیَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ لَا یُضِی‏ءُ جَمْرُهَا وَ لَا یَنْطَفِی لَهَبُهَا. وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً، لَوْ أَنَّ مِثْلَ خَرْقِ الْإِبْرَةِ خَرَجَ مِنْهَا عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ لَاحْتَرَقُوا من عَنْ آخِرِهِمْ، وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أُدْخِلَ جَهَنَّمَ ثُمَّ أُخْرِجَ مِنْهَا لَمَاتَ أَهْلُ الْأَرْضِ جَمِیعاً حِینَ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ لِمَا یَرَوْنَ بِهِ، وَ لَوْ أَنَّ ذِرَاعاً مِنَ السِّلْسِلَةِ الَّتِی ذَکَرَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وُضِعَتْ عَلَى جَمِیعِ جِبَالِ الدُّنْیَا لَذَابَتْ مِنْ عِنْدِ آخِرِهَا حَتَّى تَبْلُغَ الْأَرْضَ ثُمَّ مَا اسْتَقَلَّتْ أَبَداً، وَ لَوْ أَنَّ بَعْضَ خُزَّانِ جَهَنَّمَ التِّسْعَةَ عَشَرَ نَظَرَ إِلَیْهِ أَهْلُ الْأَرْضِ لَمَاتُوا حِینَ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ مِنْ تَشَوُّهِ خَلْقِهِ، وَ لَوْ أَنَّ ثَوْباً مِنْ ثِیَابِ أَهْلِ جَهَنَّمَ عُلِّقَ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لَمَاتَ أَهْلُ الْأَرْضِ مِنْ نَتْنِ رِیحِهِ» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: «حَسْبُکَ یَا جَبْرَئِیلُ، لَا أَتَصَدَّعُ فَأَمُوتُ» وَ أَکَبَّ وَ أَطْرَقَ یَبْکِی.

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: «لِمَا ذَا تَبْکِی وَ أَنْتَ مِنَ اللَّهِ بِالْمَکَانِ الَّذِی أَنْتَ بِهِ؟».

قَالَ: «وَ مَا مَنَعَنِی أَلَّا أَبْکِیَ وَ أَنَا أَحَقُّ بِالْبُکَاءِ، أَخَافُ أَلَّا أَکُونَ عَلَى الْحَالِ الَّتِی أَصْبَحْتُ عَلَیْهَا».

فَلَمْ یَزَالا یَبْکِیَانِ حَتَّى نَادَاهُمَا مَلَکٌ مِنَ السَّمَاءِ: «یَا جَبْرَئِیلُ وَ یَا مُحَمَّدُ، إِنَّ اللَّهَ قَدْ آمَنَکُمَا مِنْ أَنْ تَعْصِیَا فَیُعَذِّبَکُمَا»

الدروع الواقیة (ابن طاووس)، ص272-273