سفارش تبلیغ
صبا ویژن

280) سوره حجر (15) آیه 41 قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقی

بسم الله الرحمن الرحیم

280) سوره حجر (15) آیه 41 

قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقیمٌ

ترجمه

فرمود: این راهی است بر من راست.

نکات ترجمه‌ای و نحوی

دو کلمه «صراط» و «مستقیم» در جلسه 108 توضیح داده شد.

در عبارت «هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقیمٌ»، «هذا» مبتداست و «صراط» خبر آن است و «مستقیم» صفت برای «صراط» است.

اما درباره جایگاه نحوی «عَلیّ» اختلاف است:

اغلب آن جار و مجرور دانسته‌اند (علی + ی) که برخی آن را متعلق به «صراط» قلمداد کرده‌اند (الجدول فی إعراب القرآن، ج‏14، ص244) و برخی دیگر آن را متعلق به کلمه محذوفی که آن کلمه صفت برای صراط بوده، حال آن کلمه محذوف ممکن است «حقٌ» باشد (إعراب القرآن و بیانه، ج‏5، ص239) یا «بیانُه» (إعراب القرآن (نحاس)، ج‏2، ص240) ویا کلمه‌ای دیگر.

در قرائات عشر، یعقوب این را به صورت «عَلِیٌّ» خوانده است، و این قرائت در قرائات شاذه توسط أبی رجاء و ابن سیرین و قتادة و ضحاک و مجاهد و قیس بن عبادة و عمرو بن میمون قرائت شده و از امام صادق ع هم به عنوان یکی از قرائات این آیه روایت شده است (مجمع‌البیان، ج6، ص518؛ تفسیر طبری، ج14،‌ص24) که در این صورت، «علیّ» دیگر جار و مجرور نیست، بلکه یا صفت است برای «صراط» (صراط رفیع و بلندمرتبه؛ تفسیر طبری، ج14،‌ص24) و یا اسم خاص (اشاره به حضرت علی  ع) است که بدل از «صراط مستقیم» آمده است: (به معنای: این صراط مستقیم است که همان علی ع است)، و در برخی روایات، این آیه به صورت «هذا صِراطُ عَلَیٍّ مُسْتَقیمٌ: این صراط علی است که مستقیم است» هم قرائت شده است. (تفسیر فرات الکوفی، ص138؛ تفسیر العیاشی، ج‏2، ص242)

توجه: نکته‌ای درباره اختلاف قرائات

 لازم به ذکر است بر اساس حدیثی که با سند صحیح توسط شیعه (خصال، ج2، ص359) و سنی (صحیح بخاری، ج3، ص1089)[1] از پیامبر اکرم ص روایت شده است، قرآن کریم بر هفت حرف (سبعة احرف) نازل شده است که یکی از معانی آن این است که قرآن با قرائات متعدد نازل شده است؛ و در هر صورت وجود قرائات متعدد که همگی توسط خود پیامبر اکرم ص بر مسلمانان عرضه شده است، یک مطلب کاملا قطعی در میان شیعه و سنی بوده است. البته در دو سه قرن اخیر، وجود تعدد قرائات، که نقل آن از پیامبر ص امری متواتر و غیر قابل انکار بوده، به خاطر کج‌فهمی‌ای در فهم یک روایت، از جانب برخی زیر سوال رفته است! اما حقیقت این است که وجود هیچ قرائتی (که معتبر است)، دلیل بر بطلان قرائت دیگر (که آن قرائت هم به نحو متواتر یا با سند کاملا معتبر به ما رسیده باشد) نمی‌شود.

حدیث

1) از امام باقر ع روایت شده است که ابوبرزه (یکی از اصحاب پیامبر ص) گفته است: ما یکبار نزد رسول خدا ص بودیم که ایشان با دست به علی بن ابی‌طالب اشاره کرده، و این آیه قرآن را خواندند: «و بدرستی که این صراط مستقیم من است ، پس از او تبعیت کنید و دنبال راههای [دیگر] نروید» تا آخر آیه (انعام/153).

یکی گفت: آیا منظور از این آیه آن نیست که خداوند این صراط [= اسلام] را بر غیر آن برتری داده است؟

رسول خدا ص فرمودند: فلانی! خوب جواب را گوش بده! اینکه گفتی خدا اسلام را بر غیر آن برتری داده، درست است؛ اما این سخن خداست که «این صراط علی است که مستقیم است»؛ چرا که من در برگشت از غزوه تبوک، به پروردگارم عرض کردم: خدایا ! تو علی را [برای من] همچون هارون نسبت به موسی ع قرار دادی جز اینکه نبوتی بعد از من برای او نیست؛ پس کلام مرا تصدیق فرما و به وعده‌ات وفا کن و علی ع را با قرآن یاد کن همان گونه که هارون را یاد کردی، که همانا تو اسم مرا [هم] در قرآن یاد کرده‌ای؛ - پس آیه‌ای را خواند- پس خدایا نازل کن تصدیق گفته من را [چرا؟ چون] که استوار شده است حسد اهل قبله نسبت به او، و تکذیب مشرکین، که [هر دو گروه] در منزلت او شک کردند،[2] پس نازل شد که «این صراط علی است که مستقیم است» و این کنار من نشسته بود؛ پس نصیحت وی را بپذیرید و آویزه گوش کنید و سخنش را بپذیرید که هر کس مرا دشنام دهد خدا را دشنام داده؛ و هرکه علی ع را دشنام دهد، مرا دشنام داده است.

تفسیر فرات الکوفی، ص137-138

فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ [ع‏] قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَرْزَةَ قَالَ: بَیْنَمَا نَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِذْ قَالَ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع «وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ» إِلَى آخِرِ الْآیَةِ فَقَالَ رَجُلٌ أَ لَیْسَ إِنَّمَا یَعْنِی اللَّهُ فَضْلَ هَذَا الصِّرَاطِ عَلَى مَا سِوَاهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَذَا جَوَابُکَ یَا فُلَانُ أَمَّا قَوْلُکَ فَضْلُ الْإِسْلَامِ عَلَى مَا سِوَاهُ کَذَلِکَ وَ أَمَّا قَوْلُ اللَّهِ «هذا صِراط عَلَیّ مُسْتَقِیمٌ» فَإِنِّی قُلْتُ لِرَبِّی مُقْبِلًا عَنْ غَزْوَةِ تَبُوکَ الْأُولَى اللَّهُمَّ إِنِّی جَعَلْتُ عَلِیّاً ع بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ لَهُ مِنْ بَعْدِی فَصَدِّقْ کَلَامِی وَ أَنْجِزْ وَعْدِی‏ وَ اذْکُرْ عَلِیّاً ع بِالقُرآنِ[3] کَمَا ذَکَرْتَ‏ هَارُونَ فَإِنَّکَ قَدْ ذَکَرْتَ اسْمِی فِی الْقُرْآنِ فَقَرَأَ آیَةً فَأَنْزل تَصْدِیقَ قَوْلِی فَرَسَخَ حَسَدُهُ[4] مِنْ أَهْلِ هَذِهِ الْقِبْلَةِ وَ تَکْذِیب الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ شَکوْا فِی مَنْزِلِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع‏ فَنَزَلَ «هَذَا صِرَاطُ عَلِیٍّ مُسْتَقِیم» وَ هَذَا جَالِسٌ عِنْدِی فَاقْبَلُوا نَصِیحَتَهُ وَ اسْمَعُوا وَ اقْبَلُوا قَوْلَهُ فَإِنَّهُ مَنْ یَسُبُّنِی یَسُبُّ اللَّهُ وَ مَنْ سَبَّ عَلِیّاً ع فَقَدْ سَبَّنِی.

2) از امام صادق ع از پدرشان (امام باقر ع) از امام سجاد ع از پدرشان (امام حسین ع) روایت شده است که روزی شخصی در مقابل پیامبر ص ایستاد و گفت: تو همواره می‌گویی که علی ع نسبت به من همچون هارون ع نسبت به موسی ع است، در حالی که خداوند هارون را در قرآن یاد کرده، اما علی ع را یاد نکرده است.

پیامبر ص فرمود: ای فرد خشن! ای عرب بادیه‌نشین! آیا این سخن خداوند متعال را نشنیده‌ای که «این صراط علی است که مستقیم است»؟

مائة منقبة من مناقب أمیر المؤمنین و الأئمة (لابن شاذان)، ص160؛ مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏3، ص107؛ إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج‏2، ص373 [5]

حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ النَّحْوِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی مَنْصُورُ بْنُ أَبِی الْعَبَّاسِ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُذَیْنَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَامَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ إِنَّکَ لَا تَزَالُ تَقُولُ لِعَلِیٍّ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى‏ وَ قَدْ ذَکَرَ اللَّهُ‏ هَارُونَ فِی الْقُرْآنِ وَ لَمْ یَذْکُرْ عَلِیّاً ع فَقَالَ النَّبِیُّ ص یَا غَلِیظُ یَا أَعْرَابِیُّ أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى هَذَا صِرَاطُ عَلِیٍّ مُسْتَقِیم‏.[6]

3) از امام باقر ع درباره آیه «هذا صراط علیّ مستقیم» روایت شده است که: او امیرالمومنین ع است.

شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏1، ص79

حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الصَّیْرَفِیُّ، عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی جَعْفَرٍ [کَذَا] قَالَ: حَدَّثَنِی أَخِی عَنْ قَوْلِهِ: هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ قَالَ: هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ.

4) سید بن طاووس (متوفی664) از کتاب «نزول القرآن فی شان امیرالمؤمنین» نوشته ابوبکر محمد بن مومن شیرازی، (از علمای بزرگ اهل سنت که مورد وثوق آنها بوده) مطلبی را از قتاده (از علمای معروف اهل سنت و از تابعین) نقل کرده که دیدم حسن بصری (از علمای معروف اهل سنت و از تابعین) این آیه را این گونه می‌خواند «صِرَاطُ عَلِیٍّ مُسْتَقِیمٌ: [این] صراط علی، مستقیم است». به او گفتم: معنای آن چیست؟

گفت: این راه علی بن ابی‌طالب و دین او، راه و دین مستقیم است؛ پس از آن پیروی کنید و بدان تمسک جویید که آن راهی واضح است و هیچ اعوجاج و ناراستی‌ای ندارد.

الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج‏1، ص96

 وَ مِنْ ذَلِکَ مَا رَوَاهُ الْحَافِظُ عِنْدَهُمْ مُحَمَّدُ بْنُ مُؤْمِنٍ الشِّیرَازِیُّ وَ هُوَ مِنْ عُلَمَاءِ الْأَرْبَعَةِ الْمَذَاهِبِ وَ ثِقَاتِهِمْ فِی کِتَابِهِ الْمُشَارِ إِلَیْهِ («نزول القرآن فی شان امیرالمؤمنین» اثـر ابوبکر محمد بن مومن شیرازی) بِإِسْنَادِهِ إِلَى قَتَادَةَ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ قَالَ: کَانَ یَقْرَأُ هَذَا الْحَرْفَ صِرَاطُ عَلِیٍّ مُسْتَقِیمٌ فَقُلْتُ لِلْحَسَنِ وَ مَا مَعْنَاهُ قَالَ یَقُولُ هَذَا طَرِیقُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع وَ دِینُهُ طَرِیقٌ وَ دِینٌ مُسْتَقِیمٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ تَمَسَّکُوا بِهِ فَإِنَّهُ وَاضِحٌ لَا عِوَجَ فِیه‏

در کتاب تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة (ص252) با سندی دیگر شبیه این مضمون را از امام صادق ع روایت کرده است.[7]

تدبر

1) «قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقیمٌ»

جمله فوق، پاسخ خداوند است بعد از اینکه شیطان گفت همه را اغوا می‌کنم جز مخلَصین را.

از این جمله معانی مختلفی می‌تواند مد نظر باشد که بر اساس قاعده «امکان استعمال یک لفظ در چند معنا»، همگی می‌توانند درست باشند:

الف. براساس قرائت مشهور‌تر، یعنی «...عَلَیَّ...»

الف.1- «این» اشاره است به کل آنچه شیطان می‌خواهد انجام دهد؛ یعنی هم اغوایی که تو می‌کنی و هم مخلصین را که استثناء کردی، همگی‌اش تحت مشیت و حکومت من است (المیزان، ج12، ص166) به تعبیر دیگر، کلامی تهدیدآمیز است، همان گونه که می‌گوییم «هرکاری می‌خواهی بکن، آخرش همه‌ راهها به من ختم می‌شود و از چنگ من نمی‌توانی بیرون بروی» و مفاد آن شبیه مفاد آیه «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصاد: بدرستی که پروردگارت در کمین است» (فجر/14) می‌باشد. (مجمع البیان، ج‏6، ص51؛ تفسیر طبری، ج14، ص23)

الف.2- «عَلی» در این آیه به معنای «إلی» است (المحیط فی اللغة، ج‏10، ص372) حال یا به این معنی که: این راهی که تو در پیش گرفته‌ای، بازگشت و نهایتش مستقیماً به سوی من است (تفسیر طبری، ج14، ص23) یا اشاره به وضع خود مخلصین و گمراهان است؛ یعنی گذر هرکس که هر راهی می‌رود (خوب یا بد) مستقیما به جانب من خواهد بود (مجمع البیان، ج‏6، ص51)

الف.3-. «این» اشاره به دین الهی است، یعنی این دین مستقیمی است که بیانش بر عهده من است. (مجمع البیان، ج‏6، ص51) اشکال این دیدگاه این است که در آیه هیچ قرینه‌ای برای اینکه چنین معنایی مد نظر باشد، وجود ندارد.

ب. براساس قرائت «عَلِیٌّ» (درباره این قرائت، در «نکات ترجمه» توضیح داده شد)

الف. «این صراط رفیع و مستقیمی است.» اگرچه مفسران اهل سنت (مثلا: تفسیر طبری، ج14، ص23؛ الدر المنثور، ج4، ص99) تنها این معنا را مطرح کرده‌اند؛ اما بر اساس همین معنا هم تنها مرجعی که در آیات قبل برای ضمیر «این» می‌توان پیدا کرد، آن است که اشاره باشد به یک «مخلَص» معین، یعنی امیرالمومنین ع (تأویل الآیات الظاهرة، ص252) [8]، یعنی این علی ع که مخلَص و از اغوای شیطان در امان است، صراطی بلندمرتبه و مستقیم می‌باشد (حدیث3)

ب. «این صراط مستقیم است، [که همان] علی ع است.» یعنی آنچه که مخلصین از آن بهره‌مندند و بدان جهت از اغوای شیطان نجات می‌یابند، همان صراط مستقیمی است که مظهرش حضرت علی ع می‌باشد. (احادیث1 تا 4)

نکته: این معنا، علاوه بر ارتباط با قبل، با ادامه آیات تناسب زیادتری دارد و توضیح می‌دهد که چرا شیطان بر بندگان تسلط ندارد: وقتی که حضرت علی ع صراط باشد و انسانها راه او را در پیش گیرند، دیگر شیطان بر بندگان تسلطی را که دلش می‌خواهد، نمی‌تواند داشته باشد.

به قول مرحوم شهریار

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

http://ganjoor.net/shahriar/gozidegh/sh2/

2) «قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقیمٌ»

«مستقیم» در هر صورت، وصف «صراط» است، و چه به صورت «عَلَیَّ» قرائت شود و چه به صورت «عَلِیٌّ» (در معنای اسمی: حضرت علی ع، نه در معنای وصفی:بلندمرتبه) اقتضای عادی کلام این بود که «مستقیم» بعد از صراط بیاید. اما چرا این کلمه بعد از کلمه «علیّ» آمده است؟

الف. ...[9]



[1] . (4632)- [4991] حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ عُفَیْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی اللَّیْثُ، قَالَ: حَدَّثَنِی عُقَیْلٌ، عَنْ ابْنِ شِهَابٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا حَدَّثَهُ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: " أَقْرَأَنِی جِبْرِیلُ عَلَى حَرْفٍ فَرَاجَعْتُهُ فَلَمْ أَزَلْ أَسْتَزِیدُهُ، وَیَزِیدُنِی حَتَّى انْتَهَى إِلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ "

[2] . در ترجمه عبارت کمی تردید داشتم. ابتدا ترجمه زیر را نوشته بودم: پس آنچه سخن مرا تصدیق کند نازل شد تا حسد او را در میان اهل قبله (مسلمانان) و در برابر تکذیب مشرکان ثابت و استوار سازد چرا که در مورد منزلت علی بن ابی‌طالب شکایت داشتند. ترجمه فوق ترجمه استادم است که البته این را هم با احتمال پیشنهاد دادند.

[3] . در نسخه فعلی تفسیر فرات «بالْقَلْبِ» نوشته که معنای محصلی ندارد و در بحارالانوار که از او نقل کرده در متن فقط تعبیر «واذکر علیا» دارد و در پاورقی به عنوان نسخه بدل، «بالقرآن» آورده که ظاهرا اصلش همین بوده است.

[4] . در نسخه کنونی تفسر فرات، «جسده» نوشته است اما در تفسیر کنزالدقائق که از او نقل کرده «حسده» نوشته که ظاهرا این درست باید باشد. والبته در پاورقی گفته که در برخی نسخ حسده و در برخی جسده است. تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏4، ص486

[5] . در کمال تعجب در نسخه چاپ شده فعلی از کتاب ارشاد القلوب (1413ق) کلمه «علی» افتاده است در حالی که در ترجمه این کتاب که آقای رضایی سالها قبل از این چاپ عربی (توسط انتشارات اسلامیه) انجام داده این عبارت موجود است و متن روایت و سندش شبیه دو کتاب قبلی است و سیاق هم وجود چنین عبارتی را لازم می آورد.

[6] . روایات دیگری هم در همین مضمون وارد شده که برای پرهیز از طولانی شدن در کانال نگذاشتم، از جمله دو روایت زیر:

حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِیٌّ؛ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِیٌّ الْمِیزَانُ وَ الصِّرَاطُ. (بصائر الدرجات، ج‏1، ص512)

فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سِرَاجٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ مُسَاوِرٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ الْجُعْفِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ إِنِّی أَکْرَهُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ فَإِنْ أَذِنْتَ لِی أَنْ أَسْأَلَکَ سَأَلْتُکَ فَقَالَ سَلْنِی عَمَّا شِئْتَ قَالَ قُلْتُ أَسْأَلُکَ عَنِ الْقُرْآنِ قَالَ نَعَمْ قَالَ قُلْتُ مَا قَوْلُ اللَّهِ [عَزَّ وَ جَلَ‏] فِی کِتَابِهِ قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ قَالَ صِرَاطُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ [ع‏] فَقُلْتُ صِرَاطُ عَلِیٍّ فَقَالَ صِرَاطُ عَلِیِّ [بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع‏]. (تفسیر فرات الکوفی، ص225؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏1، ص78)

[7] . الشَّیْخُ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ رَحِمَهُ اللَّهُ‏بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ هَکَذَا «هَذَا صِرَاطُ عَلِیٍّ مُسْتَقِیمٍ» یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع أَیْ طَرِیقَهُ وَ دِینَهُ لَا عِوَجَ فِیهِ.

[8] . اعلم أنه لما کان قد استثنى إبلیس اللعین من عباد الله المخلصین و هم الأئمة المعصومون و شیعتهم کما یأتی بیانه أخبر الله تعالى لإبلیس بأن هؤلاء الذین استثنیتهم هذا صراط علی و هو أبوهم و أولهم و أفضلهم مُسْتَقِیمٌ. ‏

[9] . شاید یک احتمال این باشد؛ که چون مطمئن نبودم که منظورم درست فهمیده شود، در کانال نگذاشتم:

این عبارت در دو صورت خیلی روان‌تر است: یکی اینکه به صورت «هذا صِراطٌ عَلَیُّ مُسْتَقیمٌ: این صراطی رفیع و مستقیم است» باشد که «علیٌ» به معنای وصفی باشد (در این صورت علی و مستقیم دو وصف پشت سر هم خواهند بود و نیازی نیست که مستقیم جلوتر بیاید) و دوم اینکه به صورت «هذا صِراطُ عَلَیٍّ مُسْتَقیمٌ: این صراط علی است که مستقیم است» و این گونه بیان کردن موجب می‌شود این قرائت اخیر آیه - که بسیاری سعی در مخفی کردنش داشته‌اند- باقی بماند.