سفارش تبلیغ
صبا ویژن

276) سوره حجر (15) آیه 37 قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَر

بسم الله الرحمن الرحیم

276) سوره حجر (15) آیه 37  

قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ

ترجمه

فرمود: پس، بدرستی که تو از مهلت‌داده‌شدگانی.

توجه

عبارات این آیه بسیار شبیه آیه 15 سوره اعراف است (قالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ) که در جلسه 235 مورد بحث قرار گرفت. تمامی نکات ترجمه‌، احادیث و تدبرهای آن به اینجا نیز مرتبط می‌باشد.

حدیث

حکایت زیر را ابوالفتوح رازی (قرن6) در تفسیرش که به زبان فارسی است، و متنهای عربی‌ای که یافت شد همگی از این کتاب برگرفته‌اند؛ لذا عین عبارات او را بدون هرگونه دخل و تصرف می‌آوریم؛ و فقط برخی عبارات را داخل [] توضیح داده‌ایم:

و در خبرى مى‏آید از ابو هشام، گفت: من در مسجد واسط نشسته بودم و دوستى با من نشسته بود. مردى از در مسجد درآمد بارانی‌اى پوشیده بر عادت مسافران، و نزدیک اسطوانى رفت و دو رکعت نماز کرد.

آنگه بر ما آمد و بنشست، گفت: همانا که در این مسجد شما تیامنى مى‏باید کردن به قبله. [= نماز تحیت مسجد]

گفتم: چنین مى‏گویند.

گفت: من هرگز این جا نماز نکرده‏ام پیش از امروز.

آنگه گفت: مردمانى را مى‏بینم که مى‏گویند: «اللّهمّ انّی اسئلک باسمک المختوم»، بار خدایا! به حقّ آن نام پنهانى تو؛ و خدا را نامى باشد پنهان از بندگان خویش،

نبینى که چون آدم و حوّا- علیهما السّلام- در ماندند، خدا را به چه نام خواندند، گفتند: «رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا ...» [اعراف/23]، خداى تعالى توبه ایشان قبول کرد.

و نوح چون درماند از دست کفّار، خدا را به این نام خواند که: «رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً» [نوح/26]، خداى تعالى دعایش اجابت کرد و کافران را دمار بر آورد.

و ابراهیم- علیه السّلام- چون حاجتى داشت، خداى تعالى را به این نام بخواند، فی قوله: «رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ» [شعراء/83]، اجابتش آمد.

و موسى- علیه السّلام- چون قبطى را بکشت، گفت: «رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی»، اجابتش آمد: «فَغَفَرَ لَهُ» [قصص/28].

سلیمان- علیه السّلام- چون مُلک خواست از خداى تعالى و مغفرت، هم به این نامش خواند: «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی» [ص/35]، خداى تعالى اجابت فرمود.

زکریّا- علیه السّلام- چون از خداى تعالى فرزند خواست هم به این نامش بخواند، گفت: «رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ» [انبیاء/89]، خداى تعالى او را اجابت کرد و یحیى را به او داد.

سیّد وُلد آدم خداى را به این نام بخواند که: «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ» [مومنون/118]، خداى تعالى او را اجابت کرد، گفت: «لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ» [فتح/2].

آنگه، صالحان امّت او چون خداى تعالى را به این نام بخواندند- در آخر سوره آل عمران- فی قوله تعالى: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا» [آل‌عمران/191] تا به آخر آیات، توقیع آیات اجابت ایشان چنین آمد که: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ» [آل‌عمران/195].

آنگه آن طرید مُمَلّک [= طرد شده‌ای که هیچ کاره است] که بدترین مملکت است خداى را هم به این نام خواند: «رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ» [حجر/36]، اجابت آمد که: «إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ» [حجر/37].

پس خداى را تعالى نامى باشد از این بزرگوارتر؟

این بگفت و ناپیدا شد.

ما بدانستیم که آن خضر است علیه السّلام.

روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن، ج‏1، ص70-71

(مستدرک الوسائل، ج‏5، ص280-282، همین عبارات را به عربی برگردانده است)[1]

تدبر

1) «قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ»

ابلیس به «در مقابل خدا ایستادن» افتخار کرد! و تقاضا کرد این مقام تا روز قیامت برایش باقی بماند؛ و خدا هم اجازه داد!

توضیح تخصصی

بعد از اینکه ابلیس از درگاه خدا رانده شد، با توسل به ربوبیت خداوند گفت «پس، مهلتم ده تا روزی که مبعوث می‌شوند» (آیه قبل)؛ و خدا هم با تعبیر «پس، تو از مهلت‌داده‌شدگانی» به او مهلت دارد.

با مقایسه این دو آیه با آیات مشابه آن در سوره اعراف «قالَ أَنْظِرْنی‏ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛ قالَ إِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ» می‌بینیم حرف «فـ» - که برای نتیجه‌گیری است - در اینجا در هر دو آیه اضافه شده است.

وقتی آیات قبلی این دو سوره را مقایسه کنیم می‌بینیم در سوره اعراف صحبتی از رجم و لعن شیطان مطرح نشده، و فقط خداوند فرمود «تو در اینجا حق نداری تکبر بورزی و از اینجا بیرون رو»؛ اما در اینجا می‌فرماید: «بیرون رو که تو رجیم هستی و تا روز قیامت لعنت بر تو باد»؛ و شیطان می‌گوید حالا که من رجیم و لعین هستم، تا قیامت مهلت بده و بگذار همین طور بمانم!

به تعبیر مرحوم نجفی همدانی:

ابلیس وقتی از درگاه خدا رانده شد، به اینکه «در مقابل خدا ایستاده» (و رانده شده) افتخار می‌کند و می‌گوید حالا که مرا راندی و توانستم به جایی برسم که در برابر تو بایستم (و از درگاهت رانده شوم)، پس همین سِمَت مرا ادامه بده و بگذار تا روز قیامت (که مرحله‌ای است که دیگر مالکیت مطلق خداوند بر همه چیز آشکار می‌شود) در این مقام باقی بمانم.

و خدا هم با تعبیر «پس» تو از مهلت داده شدگانی؛ این درخواست او را اجابت کرد.

این نشان می‌دهد خباثت در اشخاص وقتی شدت می‌گیرد به حدی می‌رسد که خودشان آن خباثت را برای خود خوب می‌پندارند و خواهان بهره‌مندی همیشگی از آن خباثت هستند.

اگر این را بفهمیم متوجه می‌شویم که چرا بسیاری از کافران به کفر خود می‌بالند و افتخار می‌کنند.

(درخشان پرتوی از اصول کافی، ج5، تلخیصی از مطالب ص102-105)

[درباره اینکه چرا خدا به شیطان مهلت داد، در همان آیه 15 سوره اعراف (جلسه 234) تدبرهای 1 و 2 و 5 توضیحاتی ارائه شد]

2)‌ «قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ»

چرا نفرمود «فأنت من المنظرین» بلکه تاکید کرد و فرمود «فإنّک ...»؟

الف. شاید می‌خواهد نشان دهد که این گونه نیست که «این مهلت دادن در برنامه خدا لحاظ نشده باشد و صرفا در پاسخ او به او این مهلت داده شده» و تاکید کند که حتما این مهلت را به تو می‌دهیم؛ چون اساسا زندگی انسان و رشد اختیاری وی، بدون اینکه ابلیسی در سر راه او قرار بگیرد، بی‌معنی است.

ب. ...



[1] . أَبُو الْفُتُوحِ فِی تَفْسِیرِهِ، عَنْ أَبِی هِشَامٍ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً فِی مَسْجِدِ وَاسِطٍ وَ صَدِیقٌ لِی کَانَ جَالِساً عِنْدِی إِذْ دَخَلَ فِی الْمَسْجِدِ رَجُلٌ وَ عَلَیْهِ ثِیَابُ السَّفَرِ فَأَتَى إِلَى أُسْطُوَانَةٍ فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ أَتَى إِلَیْنَا وَ جَلَسَ عِنْدَنَا وَ قَالَ إِنَّ فِی مَسْجِدِکُمْ هَذَا تَیَامُناً إِلَى الْقِبْلَةِ قُلْتُ کَذَا یَقُولُونَ قَالَ مَا صَلَّیْتُ هُنَا قَطُّ قَبْلَ هَذَا الْیَوْمِ ثُمَّ قَالَ أَرَى رِجَالًا یَقُولُونَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْتُومِ إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى اسْماً مَکْتُوماً عَنِ الْعِبَادِ أَ لَا تَرَى آدَمَ وَ حَوَّاءَ لَمَّا اضْطُرَّا دَعَوَا اللَّهَ تَعَالَى بِأَیِّ اسْمٍ قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا  فَقَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُمَا وَ نُوحٌ ع لَمَّا اضْطُرَّ مِنَ الْکُفَّارِ دَعَا اللَّهَ بِهَذَا الِاسْمِ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً فَأَجَابَ اللَّهُ دُعَاءَهُ وَ أَهْلَکَ الْکَافِرِینَ وَ إِبْرَاهِیمُ ع مَهْمَا کَانَتْ لَهُ حَاجَةٌ دَعَا اللَّهَ بِهَذَا الِاسْمِ رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ فَاسْتُجِیبَ لَهُ وَ مُوسَى ع لَمَّا قَتَلَ الْقِبْطِیَّ قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَأَجَابَهُ اللَّهُ بِقَوْلِهِ فَغَفَرَ لَهُ وَ سُلَیْمَانُ ع لَمَّا أَرَادَ مِنْ اللَّهِ تَعَالَى الْمُلْکَ وَ الْمَغْفِرَةَ دَعَا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ فَقَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی فَأَجَابَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ زَکَرِیَّا لَمَّا أَرَادَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى الْوَلَدَ دَعَا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ قَالَ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ فَأَجَابَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ وَهَبَ لَهُ یَحْیَى‏ وَ سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ص دَعَا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ فَأَجَابَهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ قَالَ لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ الصَّالِحُونَ مِنْ أُمَّتِهِ لَمَّا دَعَوُا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ فِی آخِرِ سُورَةِ آلِ عِمْرَانَ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا إِلَى آخِرِ الْآیَاتِ فَاسْتُجِیبَ لَهُمْ بِقَوْلِهِ فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ وَ الرَّجِیمُ الْمَطْرُودُ شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ دَعَا اللَّهَ تَعَالَى بِهَذَا الِاسْمِ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ فَاسْتَجَابَ لَهُ فِی قَوْلِهِ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ فَلَیْسَ لِلَّهِ تَعَالَى اسْمٌ أَجَلُّ مِنْ هَذَا قَالَ هَذَا وَ غَابَ عَنَّا فَعَلِمْنَا أَنَّهُ الْخَضِرُ ع.