سفارش تبلیغ
صبا ویژن

273) سوره حجر (15) آیه 34 قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِن

بسم الله الرحمن الرحیم

273) سوره حجر (15) آیه 34  

قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجیمٌ

ترجمه

فرمود: پس، از اینجا خارج شو، بدرستی که تو رانده‌شده‌ای.

نکات ترجمه

«رَجیم» از ماده «رجم» است. «رِجام» به معنای «سنگ» است و «رَجم» پرتاب کردن رجام است [که شاید بهترین معادل فارسی آن «سنگسار» باشد]؛ که به نحو استعاری معنایش توسعه یافته و در مورد ظن و بدگمانی و دشنام دادن و طرد کردن و راندن هم به کار رفته است(مفردات ألفاظ القرآن، ص345). البته کلمه «رجم» علاوه بر معنای مصدری، به معنای «چیزی که به وسیله آن رجم می‌کنند» هم به کار می‌رود (کتاب العین، ج‏6، ص119) و در هر صورت، استعمالش در موارد فوق بقدری زیاد است که برخی آن را به معنای مطلقِ «پرتاب کردن چیزی به سمت کسی» دانسته‌اند و تمامی موارد فوق (سنگسار، دشنام، بدگمانی، لعن کردن) را از مصادیق اصلی این واژه شمرده‌اند.

«رجیم» صفت مشبهه (یا صیغه مبالغه) در معنای اسم مفعول است، به معنای «کسی که رجم شده» می‌باشد

از مشتقات قرآنی دیگر این ماده می‌توان اشاره کرد به:

«رُجوم» (رُجُوماً لِلشَّیاطِین؛ ملک/5)‏ (که آن را به معنای «مصدر» ویا جمع «رَجم» دانسته‌اند: النهایة، ج‏2، ص206)،

«مَرجوم» (شعراء/116) (به معنای کسی که با سنگباران و به نحو بدی کشته شده: مفردات ألفاظ القرآن، ص345)،

«رَجْماً بِالْغَیْبِ» (کهف/22) (که در فارسی هم معروف است و تعبیر کنایی «تیری در تاریکی انداختن» دقیقا معادل آن است).

از این ماده به صورت فعل «تَرْجُمُونِ: مرا سنگسار کنید» (دخان/22) هم یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.

حدیث

1) از امام حسن عسکری ع روایت شده است:

معنای «رجیم» آن است که او با لعن و نفرین رانده شده و از جایگاه‌های خیر و خوبی، طرد شده است و مومنی نیست مگر اینکه او را لعنت می‌کند؛ و در علم پیشین خداوند چنین رقم خورده که هنگامی که قائم - عجل الله تعالی فرجه الشریف - قیام کند، مومنی در آن زمان نمی‌ماند مگر اینکه او را با سنگ رجم کنند، آن گونه که قبل از آن با لعن و نفرین رجمش می‌کردند.

معانی الأخبار، ص139

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّیْبَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیَّ ع یَقُولُ مَعْنَى الرَّجِیمِ أَنَّهُ مَرْجُومٌ بِاللَّعْنِ مَطْرُودٌ مِنْ مَوَاضِعِ الْخَیْرِ لَا یَذْکُرُهُ مُؤْمِنٌ إِلَّا لَعَنَهُ وَ إِنَّ فِی عِلْمِ اللَّهِ السَّابِقِ أَنَّهُ إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ ع لَا یَبْقَى مُؤْمِنٌ فِی زَمَانِهِ إِلَّا رَجَمَهُ بِالْحِجَارَةِ کَمَا کَانَ قَبْلَ ذَلِکَ مَرْجُوماً بِاللَّعْنِ.

توجه

در جلسه 92 به مناسبت بحث از آیه 98 سوره نحل «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم‏» احادیث و تدبرهایی درباره «شیطان رجیم» مطرح شد که می‌تواند به اینجا نیز مرتبط باشد؛ بویژه حدیث1 و تدبر4؛ و نیز حدیث1 از جلسه233

تدبر

1) «قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجیمٌ»

ابلیس در جایگاهی در عرض فرشتگان مقرب الهی قرار گرفته بود؛ اما وقتی گفت که من کسی نیستم که بر آدم سجده کنم؛ خطاب آمد که پس، از اینجا خارج شو، که تو رانده‌شده‌ای.

پس،

 می‌تواند کسی در جایگاه بسیار متعالی‌ای باشد، و آنگاه در همان‌جا کاری کند، که اصلا با آن جایگاه تناسب ندارد و از آن مقام رانده شود.

ثمره سیاسی - اجتماعی

از هر جایگاهی، حتی مقام قرب الهی و جوار فرشتگان مقرب، امکان سوءاستفاده هست!

2) «قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجیمٌ»

- من سجده نمی‌کنم.

- چرا؟

- چون من برترم و شأن من نیست که ... .

- از اینجا بیرون برو.

- چرا؟

- چون تو «رانده‌شده» هستی.

نتیجه:

الف. حقیقتِ کسی که «خودخواه» و «خودبرتربین» است، «رجیم» و «رانده شده بودن از درگاه خدا»ست.

ب. هرکس هر کاری می‌کند و در هر جایگاهی در عالَم قرار می‌گیرد، ریشه در عمق وجود خودش دارد. اگر ابلیس سجده نکرد، به خاطر چیزی بود که در باطن خودش ریشه داشت؛ و اگر هم بیرون شد، به خاطر همان امر باطنی وی بود.[1]

ج. ...



[1] . اگر می‌فرمود «فقال اخرُج ...»، صرفا نشان می‌داد که سخن خدا بعد از سخن ابلیس چه بود؛ اما چنان نفرمود، بلکه فرمود «قالَ فَاخْرُجْ». یعنی «بیرون شو» ‌را مبتنی کرد بر «من [کسی] نیستم که ...». یعنی باطن این خودخواهی است که بیرون شدن را نتیجه می‌دهد.