سفارش تبلیغ
صبا ویژن

258) سوره حجر (15) آیه 20 وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها مَعایِش

بسم الله الرحمن الرحیم

258) سوره حجر (15) آیه 20 

وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها مَعایِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقینَ

ترجمه

برای شما در آن اسباب معیشتی قرار دادیم و کسی که روزی‌دهنده او نیستید.

نکات ترجمه‌ای و نحوی

کلمه «معایش» قبلا در جلسه 230 توضیح داده شد.

«رازِقِینَ» جمع سالم از «رازق» است؛ که «رازق» اسم فاعل از ماده «رزق» می‌باشد. این ماده به معنای عطای جاری (بخششی که در جریان است)، و نصیب و بهره‌ای که به شخص می‌رسد، و نیز غذایی که می‌خورد به کار می‌رود (مفردات ألفاظ القرآن، ص351) و ظاهرا کلمه «روزی» در فارسی همان بار معنایی را دارد. گفته‌اند اصل رزق در مورد عطاء و بخششی بوده که در زمان معین انجام می‌شده و بعد کم‌کم در بخشش‌های بدون وقت معین هم به کار رفته است (معجم المقاییس اللغة، ج‏2، ص388)

در عبارت «بِرازِقِینَ» حرف «بـ» زائده (برای تاکید) بوده، و عبارت «رازقین» لفظاً مجرور (به خاطر حرف جر) و محلا منصوب (خبر «لیس») است.

«وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِینَ» در جایگاه نحوی این جمله چندین نظر وجود دارد که به لحاظ معنایی همه آن نظرات به دو معنی برمی‌گردد: یکی اینکه این عبارت عطف بر «معایش» باشد یعنی «در زمین برای شما اسباب معیشتی و نیز کسی را که روزی‌دهنده او نیستید قرار دادیم» و دیدگاه دوم آن است که این عبارت عطف بر معنای «شما» در عبارت «جعلنا لکم: برای شما قرار دادیم» است و یعنی «در زمین، برای شما و نیز برای کسی که روزی‌دهنده او نیستید، اسباب معیشتی قرار دادیم.» (مجمع‌البیان، ج6، ص512)[1]

آنگاه عده‌ای گفته‌اند منظور از اینها (کسانی که شما روزی‌دهنده‌شان نیستید) غلامان و کنیزان‌اند (مخصوصا در معنای اول، از این جهت که در خدمت صاحبانشان بوده‌اند) اما دیگران پاسخ داده‌اند که چنین انحصاری ضرورت ندارد، زیرا تعبیر «مَن: کسی» اگرچه در مورد موجودات دارای عقل به کار می‌رود اما قرآن کریم در مواردی که آثار مربوط به عقلاء به نحوی در سایر چیزها یافت شود، ضمیر مربوط به عقلا را در مورد آنها به کار می‌برد مانند برخی مطالبش درباره بت‌ها (انبیاء/63؛ شعرا/77) [لذا این تعبیر منحصر به انسانها نیست که مجبور شویم آن را منحصر در غلام و کنیز بکنیم، بلکه شامل همه حیوانات و گیاهان و سایر چیزهایی که روزی می‌گیرند، می‌شود] (المیزان، ج12، ص140) 

حدیث

1) از امام باقر ع روایت شده است که پیامبر خدا ص در حجة‌الوداع فرمود:

بدانید که روح‌الامین در خاطرم چنین القا کرد که هیچکس نمی‌میرد تا اینکه تمام روزیش را دریافت کند؛ پس تقوای خداوند عز و جل پیشه کنید و در جستجو اعتدال ورزید؛ و تاخیر افتادن رزق شما را وادار نکند که چیزی را از راه معصیت خدا به دست آورید؛ که قطعا خداوند تبارک و تعالی روزی‌ها را بین خلائق به صورت حلال تقسیم کرده و به صورت حرام تقسیم نکرده است؛ پس هر که تقوای خداوند عز و جل پیشه کند و صبوری ورزد، خداوند روزیش را از راه حلالش به او می‌رساند؛ و کسی که پرده‌دری نماید و عجله کند تا آن را از راه غیر حلالش به دست آورد، از [سهم] روزی حلالش [که قرار بوده به او برسد] کم می‌شود، و هم در روز قیامت [به خاطر حرام‌خوری]  مورد محاسبه قرار می‌گیرد.

الکافی، ج‏5، ص80

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی حَجَّةِ الْوَدَاعِ أَلَا إِنَّ الرُّوحَ الْأَمِینَ نَفَثَ فِی رُوعِی أَنَّهُ لَا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَکْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ وَ لَا یَحْمِلَنَّکُمُ اسْتِبْطَاءُ شَیْ‏ءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَسَمَ الْأَرْزَاقَ بَیْنَ خَلْقِهِ حَلَالًا وَ لَمْ یَقْسِمْهَا حَرَاماً فَمَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَ أَتَاهُ اللَّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ هَتَکَ حِجَابَ السِّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلَالِ وَ حُوسِبَ عَلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.[2]

2) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:

دنبال معیشت رفتنت بیش از کسب و کار کسی باشد که فروگذار کرده، و کمتر از تقلای حریصی باشد که به دنیا رضایت داده و بدان دلخوش داشته است؛ بلکه از موضع انصاف و خویشتن‌داری وارد شو، خود را از جایگاه شخص پست و ضعیف برتر بدان و آن مقداری که ضرورت دارد به کسب و کار مشغول شو؛ همانا کسانی که مالی بدانها داده می‌شود اما شکرش را به جا نمی‌آورند، مالی برایشان نخواهد بود.

الکافی، ج‏5، ص81

عَنْهُ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لِیَکُنْ طَلَبُکَ لِلْمَعِیشَةِ فَوْقَ کَسْبِ الْمُضَیِّعِ وَ دُونَ طَلَبِ الْحَرِیصِ الرَّاضِی بِدُنْیَاهُ الْمُطْمَئِنِّ إِلَیْهَا وَ لَکِنْ أَنْزِلْ نَفْسَکَ مِنْ ذَلِکَ بِمَنْزِلَةِ الْمُنْصِفِ الْمُتَعَفِّفِ تَرْفَعُ نَفْسَکَ عَنْ مَنْزِلَةِ الْوَاهِنِ الضَّعِیفِ وَ تَکْتَسِبُ مَا لَا بُدَّ مِنْهُ إِنَّ الَّذِینَ أُعْطُوا الْمَالَ ثُمَّ لَمْ یَشْکُرُوا لَا مَالَ لَهُمْ.

3) از پیامبر خدا ص روایت شده است: روزی را در زیر سطح زمین جستجو کنید که خداوند متعال زمین را گستراند و طول و عرضی برایش قرار داد و در آن کوه های ثابتی افکند و علامت‌هایی که بدان راه یابند، و از آن بیرون آورد آنچه را که در زمین می‌روید از هر چیزی به اندازه معین، و نیز از چیزهایی که وزن می‌شود اعم از طلا و نقره و مس و آهن و غیر آنها.

فقه القرآن، ج‏2، ص22

قَوْلِهِ ص اطْلُبُوا الرِّزْقَ فِی خَبَایَا الْأَرْضِ فَإِنَّهُ تَعَالَى بَسَطَهَا وَ جَعَلَ لَهَا طُولًا وَ عَرْضاً وَ طَرَحَ فِیهَا جِبِالًا ثَابِتَةً وَ أَعْلَاماً یُهْتَدَى بِهَا وَ أَخْرَجَ مِنْهَا النَّبَاتَ فِیهَا مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ مِنَ الْأَشْیَاءِ الَّتِی تُوزَنُ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ النُّحَاسِ وَ الْحَدِیدِ وَ غَیْرِهَا.[3]

تدبر

توجه

عبارت «وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها مَعایِشَ» قبلا در آیه 10 سوره اعراف آمده بود (جلسه230)؛ لذا هم حدیث آنجا به این آیه نیز مرتبط می‌باشد و هم برخی تدبرها کاملا در اینجا قابل طرح است، که تکرار نمی‌شود. بویژه پیشنهاد می‌شود تدبر4 جلسه230 را مجددا مطالعه فرمایید.

1) «وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها مَعایِشَ»:

خداوند در آیه قبل درباره آفرینش زمین و امکانات ویژه‌ای که در آن قرار داده (که در هیچ کره دیگری مشابهش یافت نمی‌شود) سخن گفت و در این آیه به ربط این امکانات ویژه با انسان می‌پردازد و می‌فرماید «برای شما در آن اسباب معیشتی قرار دادیم.» و این آیات، مقدمه‌ای بر آیات مربوط آفرینش انسان است.

آیا واقعا کسانی که منکر خدایند، اندکی در این امکانات ویژه‌ای که زندگی انسان را در زمین مهیا کرده است، نمی‌اندیشند؟

2)‌ «مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقینَ»:

مقصود از «کسی که شما روزی‌دهنده او نیستید» چه کسانی است؟

مرحوم فیض کاشانی می‌گوید: سه احتمال وجود دارد:

الف. خانواده و غلامان و کنیزان؛ دلیلش اینکه از تعبیر «من: کسی که» استفاده کرد.

ب. جاندارانی که انسان هیچ نقشی در روزی‌رسانی آنها ندارد مانند حیوانات وحشی و پرندگان و آبزیان و ... (دلیل: این عبارت عطف به «شما» شده است)

ج. هر دو مورد نظر است (دلیل: دلیلی ندارد که فقط یک معنا را به آیه نسبت دهیم!) (الوافی، ج‏17، ص18)

3) «وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها مَعایِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقینَ»:

وقتی نقشی در تامین معاش دیگران ایفا می‌کنیم (مثلا نقش سرپرست خانواده در معاش خانواده، یا نقش کارآفرین در معاش کارگران، و...)، گاه امر بر ما مشتبه می‌شود و کم‌کم می‌پنداریم که روزی آنها به دست ماست.

شاید بدین جهت است که خداوند در حالی که می‌توانست بسادگی بفرماید «اسباب معیشتی قرار دادیم برای شما و اهل و عیالتان» این گونه تعبیر نکرد و فرمود «برای شما در آن اسباب معیشتی قرار دادیم و کسی که روزی‌دهنده او نیستید.» و با این تعبیر هشدار می‌دهد که اگر شما واسطه در تامین روزی عده‌ای شدید، فکر نکنید که شما همه‌کاره‌اید؛ ما هم معیشت خود شما را تامین می‌کنیم و هم روزی کسانی که شما فکر می‌کنید در روزی آنها نقشی دارید. (فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج‏3، ص104)

4) «وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها مَعایِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقینَ»:

مطلب را این گونه تعبیر کرد که « برای شما در آن اسباب معیشتی قرار دادیم و کسی که روزی‌دهنده او نیستید» و به طور ساده مثلا نفرمود «اسباب معیشتی قرار دادیم برای شما و اهل و عیالتان». چرا؟

الف. شاید تا هشداری دهد که اگر خدا ما را واسطه در روزی دیگران قرار داده، خودمان را همه‌کاره نبینیم. (تدبر3)

ب. با یک تعبیر واحد، چند معنای صحیح را به مخاطب برساند. (توضیح در نکات ترجمه)

ج. ...

5) «وَ جَعَلْنا لَکُمْ فیها مَعایِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقینَ»:

خداوند هم اسباب معیشت ما را در زمین قرار داده است، و هم کسانی را در خدمت ما و برای ما قرار داده است که روزی آنها را هم خودش تامین کرده است. (بر اساس اینکه عبارت «کسی که روزی‌دهنده او نیستید» را عطف به «اسباب معیشت» بدانیم. توضیح بیشتر در «نکات ترجمه»)

اگرچه بسیاری از قدما این تعبیر را در مورد غلامان و کنیزان دانسته‌اند (که گویی همواره باید غلام و کنیزی وجود داشته باشد) اما این آیه لزوما چنین دلالتی ندارد و می‌تواند درباره نیاز متقابل انسانها به همدیگر باشد.

بحث تخصصی انسان‌شناسی

اگرچه امروزه تکنولوژی در بسیاری از عرصه‌ها جای انسان را گرفته، اما همچنان در بسیاری از عرصه‌ها هیچ چیزی در انجام امورات انسان‌ها (مثلا پرستاری از مریض و سالمند، و ...) جای «انسان» را نمی‌گیرد. این نشان می‌دهد که در زندگی انسانی، همواره عده‌ای از انسانها در خدمت عده‌ای دیگر خواهند بود و این لزوما به معنای غلام و کنیز بودن آنها نیست، زیرا همان افراد از جهت دیگری از خدمت دیگران استفاده می‌کنند.

در واقع، آیه تذکری می‌دهد که خداوند تامین زندگی ما را با دو مولفه انجام داده است:

یکی اسباب عادی معیشت (مانند امکانات کره زمین و هوا و غذا و ...)؛

و دوم انسان‌های دیگر، که تقریبا هیچ انسانی بدون کمک انسان‌های دیگر نمی‌تواند زندگی کند، انسان‌هایی که مانند ما روزی می‌خواهند اما خدا خودش روزی دادن آنها را هم برعهده گرفته است.



[1] . دیدگاه‌هایی که یافت شد، عبارتند از:

1) در موضع نصب، عطف بر «معایش» و مراد از آن غلامان و کنیزان و چهارپایان و سایر حیوانات اهلی می‌باشد (مجاهد؛ البته فراء هم توضیح داده که «من» فقط برای انسان‌هاست و حیوانات اهلی هم اگر همراه با انسان‌ها قرار گیرند، لفظ «من» شامل حال آنها هم می‌شود (اما بتنهایی نمی‌شود)

2) در موضع جر، عطف بر «کم» [که چنین عطفی بر اساس نظر کوفیان ممکن است، و علمای نحو بصره، آن را درست نمی‌دانند و مرحوم طبرسی چنین گزارش کرده:] مبرد گفته اسم ظاهر مخفوض (دارای اعرابی که آشکار نیست) را جز در ضرورت شعری نمی‌توان بر ضمیر مخفوض عطف کرد. (مجمع‌البیان، ج6، ص512) که برخی این گونه حل کرده‌اند که عطف بر محل «کم» باشد (نه بر خود «کم») (اعراب القرآن و بیانه، ج5، ص227)

3)  در موضع رفع، بدین صورت که کلام قبلی را تمام شده بدانیم و این مبتدا باشد برای خبر محذوف، که عبارت قبلی بر آن دلالت می‌کرد؛ یعنی به صورت «من لستم له برازقین جعلنا له فیها معایس: کسی که روزی‌دهنده‌اش نیستید، ما برایش اسباب معیشت قرار دادیم»

4) در موضع نصب با فعل محذوف، که عبارت «لَکُمْ فِیها مَعایِشَ» بر آن دلالت می‌کند یعنی این عبارت به معنای «أعشناکم: شما را معیشتی دادیم» باشد و آنگاه «وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِینَ» یعنی «رزقناکم و من لستم له برازقی: روزی دادیم شما را و کسی را که شما روزی‌دهنده اش نبودید.» (زجاج)

[2] . این دو روایت هم در این فضا قابل توجه است:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ ع فِی حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ وَ اللَّهِ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ وَ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ النَّارِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَّا وَ قَدْ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ أَلَا وَ إِنَّ الرُّوحَ الْأَمِینَ نَفَثَ فِی رُوعِی أَنَّهُ لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَکْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ وَ لَا یَحْمِلْ أَحَدَکُمْ اسْتِبْطَاءُ شَیْ‏ءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ یَطْلُبَهُ بِغَیْرِ حِلِّهِ فَإِنَّهُ لَا یُدْرَکُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِطَاعَتِهِ. (الکافی، ج‏2، ص74)

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلَادِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَیْسَ مِنْ نَفْسٍ إِلَّا وَ قَدْ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهَا رِزْقَهَا حَلَالًا یَأْتِیهَا فِی عَافِیَةٍ وَ عَرَضَ لَهَا بِالْحَرَامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ فَإِنْ هِیَ تَنَاوَلَتْ شَیْئاً مِنَ الْحَرَامِ قَاصَّهَا بِهِ مِنَ الْحَلَالِ الَّذِی فَرَضَ لَهَا وَ عِنْدَ اللَّهِ سِوَاهُمَا فَضْلٌ کَثِیرٌ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» (الکافی، ج‏2، ص74)

[3] . این حدیث هم در همین مضمون قابل توجه است: رُوِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: إِذَا أَعْسَرَ أَحَدُکُمْ فَلْیَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ وَ لِیَضْرِبْ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغِی مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ لَا یَغُمَّ نَفْسَهُ وَ أَهْلَه‏ (دعائم الإسلام، ج‏2، ص13)