204) سوره فرقان (25) آیه49 لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَ
بسم الله الرحمن الرحیم
204) سوره فرقان (25) آیه49
لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً وَ نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثیراً
ترجمه
[از آسمان آبی بسیار پاک فروفرستادیم] تا با آن زمین مرده را زنده کنیم و چارپایان و انسانهای فراوانی را که آفریدهایم با آن سیراب کنیم.
نکات ترجمهای و نحوی
در[1] جمله «نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً»، ضمیر «ه» و «انعام» دو مفعول برای فعل «نسقی» میباشد[2]و عبارت «مما خلقنا» جار و مجروری است که اغلب آن را در مقام حال (یا وابسته به محذوفی که حال است) برای انعام دانستهاند (مجمعالبیان، ج7، ص269؛ إعراب القرآن و بیانه، ج7، ص2؛ الجدول فی إعراب القرآن، ج19، ص29) که بر همین اساس، ترجمه شد. اما اعراب دیگری که از این جمله ممکن است به ذهن خطور کند و حتی برخی هم این گونه اعراب کردهاند این است که «مما خلقنا» را متعلق به فعل «نسقی» بدانیم (إعراب القرآن الکریم، ج2، ص374) که در این صورت ترجمه آیه چنین میشود: «از آنچه آفریدیم، چارپایان و انسانهای فراوانی را با آن سیراب کردیم.»
تفاوت دو تحلیل این است که در دومی گویی سیراب کردن با آب در میان مخلوقات فقط مخصوص چارپایان و انسانها است اما در تعبیر اول صرفا اشاره شده که چارپایان و انسانها که سیراب میشوند عدهای از مخلوقات خدا هستند.
«أَناسِیَّ» جمع است و مفرد آن را هم «إنسیّ» (منسوب به إنس) و هم «انسان» دانستهاند و در حالت دوم گفتهاند که «انسان» در اصل «انسیان» بوده (بدین دلیل که تصغیر انسان به «اُنَیسیان» در عرب متداول است) که وقتی جمع بسته شده به صورت اناسین در آمده (شبیه بستان و بساتین) و «ن» به «ی» تبدیل شده است (معانی القرآن، ج2، ص269) (اما اگر جمعِ «إنسی» باشد ابدالی صورت نگرفته است). البته اینکه خود کلمه «انسان» از «اُنس» (ماده أنس) گرفته شده یا از «نسیان» (از ماده نسی) دو دیدگاه وجود دارد که انشاءالله توضیح بیشترش را در آیهای دیگر خواهیم پرداخت.
به لحاظ نحوی، «اناسی» عطف به «انعام» است و دلیل اینکه چرا تنوین بر سر آن نیامده این است که جزء صیغههای جمع مکسر منتهیالجموع است که تنوین نمیگیرند (الجدول فی إعراب القرآن، ج19، ص29) (در زبان عربی، برخی از صیغههای جمع دوباره جمع بسته میشود، مثلا: قول، اقول، اقاویل؛ که به اینها جمعالجمع یا منتهیالجموع گفته میشود؛ به جمعهایی که واقعا منتهی الجموع نیستند اما بر وزنهای منتهیالجموع (مانند افاعل و افاعیل) به کار میروند «صیغه منتهی الجموع» گفته میشود و در هر دو صورت، جزء کلمات غیرمنصرف محسوب میشوند که تنوین بر آنها وارد نمیشود)
«کَثِیراً» عموما آن را صفت برای «اناسی» دانستهاند (که البته چون اناسی به «انعام» عطف شده، صفت برای آن هم محسوب میشود) که معنایش این است که «چارپایان و انسانهای بسیاری»؛ اما برخی آن را حال برای انعام و اناسی دانستهاند و چنین ترجمه کردهاند «چارپایان و مردم، در حالی که بسیارند» (حجة التفاسیر، ج5، ص41) و یا آن را حال برای «ما خلقنا» دانسته و چنین ترجمه کردهاند «مخلوقات را که به وفور آفریدهایم چه انسان و چه حیوان، از آن بنوشانیم» (ترجمه صفارزاده) و در حد یک احتمال، چهبسا بتوان آن را متعلق به خود فعل «نسقی» هم دانست بدین معنا که «بسیار بنوشانیم»[3]
حدیث
1) از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده است که رسول خدا ص فرمودند: آب برترین نوشیدنی در دنیا و آخرت است.
دعائم الإسلام، ج2، ص127
وَ رُوِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: الْمَاءُ سَیِّدُ الشَّرَابِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.[4]
2) از امام صادق ع روایت شده که پیامبر اکرم ص وقتی آب مینوشید میفرمود: حمد خدایی راست که ما را به واسطه رحمتش ما از آبی گوارا سیراب کرد و به خاطر گناهانمان آبی تلخ و شور به ما ننوشاند.
قرب الإسناد، ص21؛ الکافی، ج6، ص384؛ المحاسن، ج2، ص578
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ص یَقُولُ إِذَا شَرِبَ الْمَاءَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی سَقَانَا عَذْباً زُلَالًا بِرَحْمَتِهِ وَ لَمْ یَسْقِنَا مِلْحاً أُجَاجاً بِذُنُوبِنَا.
3) داوود رقی میگوید: خدمت امام صادق ع بودم که آبی خواست بنوشد. وقتی نوشید دیدم گریست و اشک در چشمانش حدقه زد، سپس به من فرمود:
داوود! خداوند قاتلان حسین ع را لعنت کند؛ هیچ بندهای نیست که آب بنوشد و به یاد حسین ع و اهل بیتش بیفتد و قاتل او را لعنت کند مگر آنکه خداوند برای او ثوابهای فراوان در نظر میگیرد [که امام ع این ثوابها را توضیح میدهند] و روز قیامت او را محشور میکند در حالی که دلش خنک شده است.
الکافی، ج6، ص391 ؛ کامل الزیارات، ص106؛ الأمالی(للصدوق)، ص142
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنِ الْخَشَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَّانِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ:
کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِی یَا دَاوُدُ- لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ ع وَ مَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ ع وَ أَهْلَ بَیْتِهِ وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد.
4) از امام صادق ع روایت شده است: هنگامی که یکی از شما آب مینوشد، اگر بگوید «بسم الله» سپس بنوشد و بعد دست نگه دارد و بگوید «الحمدلله»؛ سپس بنوشد و بگوید «بسم الله» بعد دست نگه دارد و بگوید «الحمدلله»؛ سپس بنوشد و بگوید «بسم الله» بعد دست نگه دارد و بگوید «الحمدلله» [یعنی آب را در سه جرعه بنوشد و هربار با «بسم الله» شروع کند و در پایان «الحمدلله» بگوید] آن آب مادامی که در شکم اوست تا خارج شود، تسبیح خواهد گفت.
الکافی، ج6، ص384
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ عَمٍّ لِعُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ بِنْتِ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِیهَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا شَرِبَ أَحَدُکُمُ الْمَاءَ فَقَالَ- بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ شَرِبَ ثُمَّ قَطَعَهُ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ ثُمَّ شَرِبَ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ قَطَعَهُ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ ثُمَّ شَرِبَ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ ثُمَّ قَطَعَهُ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَبَّحَ ذَلِکَ الْمَاءُ لَهُ مَا دَامَ فِی بَطْنِهِ إِلَى أَنْ یَخْرُجَ.
تدبر
1) «لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً»
خداوند با آب است که زمین مرده را زنده میکند. اگرچه میدانیم زمین مرده که بخواهد با روییدن گیاهان زنده شود، باید حتما حاوی دانههای گیاهان باشد؛ اما نکته این است که هرچقدر دانه گیاه یا هر چیزی که ظرفیت حیات دارد، داشته باشیم، تا از جانب خداوند آب نازل نشود زندگی شکل نمیگیرد.
عبرت اخلاقی:
ما انسانها گاه ظرفیتهای ذهنی و مهارتی و ... داریم که موجب غرور ما میشود. اما همه این ظرفیتها اگر مشمول باران رحمت الهی نباشد واقعا زندگیبخش نخواهد بود و به درد زندگی حقیقیِ ما (که در آخرت است) نخواهد خورد.
2) « ماءً طَهُوراً؛ لنُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثیراً»
خداوند با «آب طهور» از حیوانات و انسانها رفع عطش میکند. پس تشنگیِ ما صرفا نیازمند آب نیست، بلکه نیازمند طهارت نیز هست. پس میل به پاکی در نهاد انسان و حیوان وجود دارد.
عبرت اخلاقی:
اگر طبیعت بدنی ما میل به پاکی دارد، آیا روح ما نیز فطرتا خواهان پاکی نیست؟ و اگر جسم ما برای سیراب شدن باید با آب پاک تغذیه شود، آیا نباید روحمان برای سیراب شدن فقط سراغ پاکیها برود؟
3) «لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً وَ نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثیراً»
چرا با اینکه انسان از حیوان و هر دو از زمین متعالیتر و شریفترند، ابتدا آب دادن به زمین و سپس به چهارپایان و آنگاه انسانها را نام برد؟
الف. چون حیات زمین سبب حیات چهارپایان و انسان است و چهارپایان هم از اسباب معیشت و حیات انسانها میباشند. (الکشاف، ج3، ص285؛ إعراب القرآن و بیانه، ج7، ص25) به تعبیر دیگر، چون زندگى بشر مرهون نباتات و حیوانات است (قرائتی، تفسیر نور، ج8، ص264)
ب...
4) « ماءً طَهُوراً؛ لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً وَ نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثیراً»
زنده شدن زمین و سیراب شدن چارپایان و انسان را نه ناشی از «آب»، بلکه ناشی از «آب طهور» معرفی کرد. طهارت آب چه نقشی در این زمینه دارد؟
الف. چون سیراب کردن انسان هم از فواید نزول آب بود، وصف «طهور» را از باب اکرام انسان مطرح کرد که نشان دهنده منتی از خدا باشد که وقتی برای آنها آب طهور میفرستد، آنها هم اهل طهارت باشند. (الکشاف، ج3، ص285)
ب. شاید طهارت آب واقعا هم در حیات و هم در سیرابی موثر است.
ج. ...
5) «نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً»
چرا در میان حیوانات مختلفی که آب مینوشند، تنها چارپایان را برشمرد؟
الف. چون آنها در اختیار انساناند و منافعشان به انسان میرسد و نعمت بخشیدن به آنها مصداقی از نعمت بخشیدن به انسانهاست و این آیه در مقام یادآوری نعمتها به انسان است (الکشاف، ج3، ص285)
ب. چون پرندگان و حیوانات وحشی در طلب آب تا مسیرهای طولانی حرکت میکنند، برخلاف چارپایان که آب را باید بدانها رساند و آیه در مقام نعمت باران است که آب را از دریا به جاهای دور دست از دریا میرساند. (الکشاف، ج3، ص285)
ج. ...
6) «نُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِیَّ کَثیراً» چرا انعام و اناسی را نکره و با وصف «کثرت» آورد؟ (توجه شود که اگر جمع با «الـ» میآورد دلالت بر شمول کامل میکرد، اما هم نکره آوردن و هم استفاده از تعبیر «کثیر» نشان میدهد که «همه» مد نظر نبوده است)
الف. چون گروهایی از انسانها هستند که در کنار چشمهها و رودخانهها و دریاچهها اقامت گزیدهاند و در واقع بدون نیاز به نزول باران، نیاز آنها به آب عملا تامین میشده است. (الکشاف، ج3، ص285)
ب. ...
[1] . «بَلْدَةً مَیْتاً» با اینکه «بلدة» مونث است چرا «میتة» گفته نشد؟ دو وجه ذکر کردهاند یکی اینکه کلمه «میت» هم برای مذکر و هم برای مونث به کار میرود (الجدول فی اعراب القرآن، ج19، ص28) و دوم اینکه «بلده» در معنای «بلد» است همانند آیه فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَیِّت (فرقان/9) (الکشاف، ج3، ص284)
[2] . برخی این دو مفعول را به همین ترتیب مفعول اول و دوم دانسته(إعراب القرآن الکریم، ج2، ص374) و برخی با توجه به معنا «ه» را مفعول دوم و «انعام» را مفعول اول دانستهاند (الجدول فی إعراب القرآن، ج19، ص29) که تفاوت چندانی در معنا ندارد
[3] . از ظاهر ترجمه انصاریان و نیز ترجمه المیزان (ج15، ص306) شاید کسی چنین برداشت کند (آن را به مخلوقات خویش، چهارپایان و مردم بسیار بنوشانیم) البته به شرطی که ویرگول را بعد از کلمه مردم بگذاریم اما اگر ویرگول را بعد از کلمه بسیار بگذاریم همان دیدگاه اول میشود
[4] . این به معنای زیاد آب خوردن نیست که از آن مذمت شده است:
عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا یَشْرَبْ أَحَدُکُمُ الْمَاءَ حَتَّى یَشْتَهِیَهُ فَإِذَا اشْتَهَاهُ فَلْیُقِلَّ مِنْهُ.
و عَنْهُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِیَّاکُمْ وَ الْإِکْثَارَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ فَإِنَّهُ مَادَّةٌ لِکُلِّ دَاءٍ قَالَ وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ أَقَلُّوا مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ لَاسْتَقَامَتْ أَبْدَانُهُم (المحاسن، ج2، ص: 571)
ضمنا برای خوردن آب آدابی است از جمله اینکه توصیه شده که ایستاده آب ننوشند ویا یک جرعه ننوشد اما در کنار آن نقل هایی شده که گاه برخی اهل بیت ایستاده مینوشیدند یا یک جرعه مینوشیدند و حتی در مواردی فوایدی برای ایستاده آب خوردن ذکر شده که غالبا فقها اینها را به این معنا گرفتهاند که ایستاده خوردن در روز کراهت دارد. اما روایتی هست که شاید خوب توجه میدهد که مضمونش این است که رعایت این آداب خوب است اما هم و غمّ شما نباید اینها باشد:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ عَبْدُ الْمَلِکِ الْقُمِّیُّ فَقَالَ لَهُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَشْرَبُ الْمَاءَ وَ أَنَا قَائِمٌ فَقَالَ لَهُ إِنْ شِئْتَ قَالَ أَ فَأَشْرَبُ بِنَفَسٍ وَاحِدٍ حَتَّى أَرْوَى قَالَ إِنْ شِئْتَ قَالَ فَأَسْجُدُ وَ یَدِی فِی ثَوْبِی قَالَ إِنْ شِئْتَ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی وَ اللَّهِ مَا مِنْ هَذَا وَ شِبْهِهِ أَخَافُ عَلَیْکُمْ. (الکافی، ج6، ص383)