سفارش تبلیغ
صبا ویژن

199) سوره بقره (2) آیه 165 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخ

بسم الله الرحمن الرحیم

199) سوره بقره (2) آیه 165 

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذاب‏

ترجمه

و از مردم کسانی هستند که در برابر خدا مثل و مانندهایی برمی‌گزینند که آنها را همانند دوستی خدا دوست دارند، و کسانی که ایمان آوردند محبشان به خدا شدیدتر است؛ و اگر [این] کسانی که ظلم کردند ببینند - هنگامی که عذاب را می‌بینند - که قدرت و نیرو همه از آن خداوند است و عذاب خدا شدید و سخت است.

نکات ترجمه‌ای و نحوی

«کَحُبِّ اللَّهِ» در اینجا اضافه الله به حب، بیش از هر احتمالی، اضافه مفعولی به نظر می‌‌رسد اما همین اضافه مفعولی به دو معنا می‌تواند باشد: یا به معنای «آنچنان که باید خدا را دوست داشت» (= آنچنان که مومنان خدا را دوست دارند) یا به معنای «آنچنان که خدا را دوست دارند».[1]

«لَوْ یَرَى ...» برخی مفعولِ «یری»‌ را محذوف (= عذاب) دانسته و جواب لو را «أن القوه لله جمیعا» دانسته‌اند (ای کاش ظالمانی که [عذاب را] می‌بینند، [می‌دانستند] که همه قوت از آن خداست) (الجدول فی اعراب القرآن الکریم، ج2، ص329)، در حالی که اغلب بر این باورند که عبارت فوق در جایگاه مفعول برای «یری» باشد (یعنی ای کاش ظالمانی که می‌بینند که همه قوت از آن خداست) و آنگاه جواب لو را محذوف بدانیم که عبارتی بوده مانند اینکه «می‌فهمیدند که چه ضرر عظیمی کرده‌اند» (اعراب القرآن (للنحاس) ج1، ص88) یا «پشیمان می‌شدند» (کشاف، ج1، ص212) یا «تعجب می‌کردند» (اعراب القرآن الکریم، ج1، ص69) یا «در انتخاب چنین محبوبهایی احتیاط می‌کردند» (إعراب القرآن و بیانه، ج‏1، ص23)؛ این سبک حذف جواب «لو» در قرآن شایع است و دلالت بیشتری در مقام تهدید دارد (اعراب القرآن، ج1، ص88)

حدیث

1) از امام حسن عسگری روایت شده است: خداوند عز و جل، هنگامی که مومنان ایمان آوردند؛ و ولایت حضرت محمد ص و حضرت علی ع را عاقلان پذیرفتند، و دشمنان مانع از آن شدند، فرمود: «ازمردم» ای محمد! «کسانی هستند که در برابر خدا مثل و مانندهایی برمی‌گزینند» دشمنانی برمی‌گزینند که آنها را [به خیال خود] همتای خدا قرار می‌دهند «که آنها را همانند دوستی خدا دوست دارند» آن همتایانِ از بتها را دوست دارند همان اندازه که خدا را دوست دارند «و کسانی که ایمان آوردند محبشان به خدا شدیدتر است» از آنانی که آن همتایان را در کنار خدا قرار دادند، زیرا مومنان ربوبیت را تنها از آن خداوندی می‌دانند که واحد است و شریکی برایش قرار نمی‌دهند.

سپس فرمود: محمد! «و اگر [این] کسانی که» با قرار دادن بتها به عنوان همتایان و قرار دادن کافران و فاجران همتای حضرت محمد ص و حضرت علی ع «ظلم کردند، ببینند عذاب را» در آن هنگامی که «می‌بینند عذاب را» که بر آنان واقع می‌شود به خاطر کفر و عنادشان «که قدرت و نیرو همه از آن خداوند است» خواهند دانست که قوت از آن خداست هرکه را بخواهد عذاب می‌کند و هر که را بخواهد اکرام می‌نماید و اینکه کافران هیچ نیرویی ندارند تا با آن از عذاب او جلوگیری کنند «و عذاب خدا شدید و سخت است» و خواهند دانست که عذاب خدا برای کسی که همتایانی برای خدا قرار دهد شدید است.

 التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص578

قَالَ الْإِمَامُ ع قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا آمَنَ الْمُؤْمِنُونَ، وَ قَبِلَ وَلَایَةَ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ع الْعَاقِلُونَ، وَ صَدَّ عَنْهَا الْمُعَانِدُونَ وَ مِنَ النَّاسِ یَا مُحَمَّدُ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً أَعْدَاءً یَجْعَلُونَهُمْ لِلَّهِ أَمْثَالًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ یُحِبُّونَ تِلْکَ الْأَنْدَادَ مِنَ الْأَصْنَامِ کَحُبِّهِمْ لِلَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُتَّخِذِینَ الْأَنْدَادَ مَعَ اللَّهِ، لِأَنَّ الْمُؤْمِنِینَ یَرَوْنَ الرُّبُوبِیَّةَ لِلَّهِ وَحْدَهُ لَا یُشْرِکُونَ [بِهِ‏].

ثُمَّ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا بِاتِّخَاذِ الْأَصْنَامِ أَنْدَاداً- وَ اتِّخَاذِ الْکُفَّارِ وَ الْفُجَّارِ أَمْثَالًا لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ع إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذَابَ الْوَاقِعَ بِهِمْ- لِکُفْرِهِمْ وَ عِنَادِهِمْ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً یَعْلَمُونَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ، وَ یُکْرِمُ مَنْ یَشَاءُ، لَا قُوَّةَ لِلْکُفَّارِ یَمْتَنِعُونَ بِهَا مِنْ عَذَابِهِ وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ لِمَنِ اتَّخَذَ الْأَنْدَادَ مَعَ اللَّهِ...[2]

2) از رسول خدا ص روایت شده که فرمودند:

هیچ بنده‌ای نیست که از ولایت ما خارج شود و با راه ما مخالفت کند و اوصاف ما و خوبان اهل بیت ما را - که خداوند ایشان را نگهدارنده دین و دنیایش قرار داده- وصف دیگران بشمرد و آن دیگران را سزاوار لقب‌های ما بداند و به این لقبی که به آنها می‌دهد معتقد باشد و کارش از روی تقیه و یا رعایت یک مصلحت دینی نباشد، مگر اینکه خداوند روز قیامت او را همراه با کسی مبعوث می‌کند که او را به جای خدا ولیّ خود قرار داد و شیاطینی که در گمراهی او می‌کوشیدند را هم به جانب او گسیل می‌دارد؛ و می‌فرماید: بنده من! آیا پروردگاری در عرض من هست؟ آنها را تو می‌پرستیدی و از اینها خواسته‌ات را می‌خواستی؟! اکنون هم پاداش کارهایی را که انجام داده‌ای از آنها بخواه، و عقاب جرم‌هایی که همراه آنها مرتکب شدی هم برعهده‌ات است.

التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص579

قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مِنْ عَبْدٍ وَ لَا أَمَةٍ زَالَ عَنْ وَلَایَتِنَا، وَ خَالَفَ طَرِیقَتَنَا، وَ سَمَّى غَیْرَنَا بِأَسْمَائِنَا وَ أَسْمَاءِ خِیَارِ أَهْلِنَا- الَّذِی اخْتَارَهُ اللَّهُ لِلْقُیَّامِ بِدِینِهِ وَ دُنْیَاهُ، وَ لَقَّبَهُ بِأَلْقَابِنَا وَ هُوَ لِذَلِکَ یُلَقِّبُهُ مُعْتَقِداً، لَا یَحْمِلُهُ عَلَى ذَلِکَ تَقِیَّةُ خَوْفٍ، وَ لَا تَدْبِیرُ مَصْلَحَةِ دِینٍ، إِلَّا بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ کَانَ قَدِ اتَّخَذَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیّاً، وَ حُشِرَ إِلَیْهِ الشَّیَاطِینُ الَّذِینَ کَانُوا یُغْوُونَهُ. فَقَالَ [لَهُ‏]: یَا عَبْدِی أَ رَبّاً مَعِی، هَؤُلَاءِ کُنْتَ تَعْبُدُ وَ إِیَّاهُمْ کُنْتَ تَطْلُبُ فَمِنْهُمْ فَاطْلُبْ ثَوَابَ مَا کُنْتَ تَعْمَلُ، لَکَ مَعَهُمْ عِقَابُ أَجْرَامک‏.[3]

3) ابورزین عقیلی سوال کرد: رسول خدا ! ایمان چیست؟

فرمود: اینکه خدا و رسولش را از ماسوای اینها بیشتر دوست داشته باشی.

... و در روایت دیگری: و حتی از خودش.

مجموعة ورام، ج‏1، ص223

قَالَ أَبُو رَزِینٍ الْعُقَیْلِیُّ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْإِیمَانُ؟

قَالَ ص: أَنْ یَکُونَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَیْکَ مِمَّا سِوَاهُمَا.

... وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى: وَ مِنْ نَفْسِه‏[4]

4) از امام باقر ع و از امام صادق ع درباره این سخن خداوند که « و از مردم کسانی هستند که در برابر خدا مثل و مانندهایی برمی‌گزییند که آنها را همانند دوستی خدا دوست دارند، و کسانی که ایمان آوردند محبشان به خدا شدیدتر است» روایت شده است که آنها [که محبتشان به خدا شدیدتر است] آل محمد ص هستند [که در صلوات اسم آنها را کنار اسم پیامبر ذکر می‌کنیم].

تفسیر العیاشی، ج‏1، ص72

عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم عن أبی جعفر و أبی عبد الله ع قوله: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» قال: هم آل محمد ص‏

تدبر

1) «مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»:

از تقابل این دو گروه معلوم می‌شود کسی که محبوبی در عرض خدا دارد که آن را به اندازه خدا دوست دارد، حقیقتا به خدا ایمان نیاورده است.

2) «مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ... وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا»:

کسی که محبوبی در عرض خدا دارد که آن را به اندازه خدا دوست دارد، حقیقتا ظالم است.

3) «وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذاب»:

عده‌ای تا عذاب الهی و این را که همه قدرتها در اختیار خداست نبینند، دست از خطا و گناه و تمایلات غیرالهی‌شان برنمی‌دارند.

4) «الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»:

 برای مومن بودن نیازی نیست که انسان فقط خدا را دوست داشته باشد و غیر خدا هیچ چیز را دوست نداشته باشد. همین مقدار که خدا را بیش از همه چیز دوست داشته باشد کافی است.

نکته تخصصی انسان‌شناسی

خداوند انسان را دارای علائق گوناگونی نسبت به امور حقیقی و اعتباری (مانند علاقه و محبت به همسر و فرزند و شغل و مال و مقام و ...) آفریده که وجود این علائق برای اینکه زندگی انسان برپا شود و تداوم یابد ضروری است. اگر انسان به همسر و فرزند علاقه نداشته باشد، خانواده تشکیل نمی‌دهد؛ اگر علاقه به خوردنی‌ها نباشد، زحمت غذا درست کردن و خوردن و مشکلات بعدی‌اش را به جان نمی‌خرد، و ... . پس وجود این علائق و محبت‌ها به خودی خود، چیز بدی نیست و اسلام از انسان نمی‌خواهد همه علائق خود جز علاقه به خدا را کنار بگذارد، که این امر نه ممکن است و نه مطلوب.

مهم این است که محبت انسان به خدا فوق همه اینها باشد: اینها همه محبتهایی است که خدا قرار داده تا بتوانیم زندگی دنیوی را سپری کنیم و در این دنیا رشد معنوی و حقیقی خود را انجام دهیم و به سوی خدا برویم؛ اما اگر خود این علائق به عنوان هدف قرار گیرند (حتی اگر نه جایگزین خدا، که صرفا هدفی در عرض خدا [کحب الله]) سقوط انسان قطعی است؛ زیرا انسان موجود بی‌نهایت‌طلبی است (جلسه196، تدبر1)‌ که هدفْ قرار دادنِ هر امر محدودی، او را محدود کرده و وی را از حقیقت اصیل خود دور می‌کند؛ واگر کسی به حقیقت خود نرسد همواره در عذاب خواهد بود.

5) «الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»

آرمان‌گرایی اسلام کاملا همراه با واقع‌بینی است. کسی که «فقط آرمانگرا» باشد، احتمالا مومن را کسی می‌داند که «فقط خدا را دوست دارد» اما اسلام می‌داند که به لحاظ واقعیت انسانی، دوست داشتن دیگران هم در زندگی انسان امری گریزناپذیر است (تدبر4) لذا همین مقدار که دوستی آنها را بر دوستی خدا غلبه ندهد و محبت به خدا را فوق آن محبتها قرار دهد، برای مومن بودن کافی است.

6) «مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ... وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً»

نکته تخصصی علوم سیاسی: قدرت داشتن، محبوبیت می‌آورد؛ و انسان‌ها به خاطر دوست داشتن قدرتمندان، حاضرند ظلم کنند.

نحوه استنباط از آیه:

قرآن بر این اشخاصی که دنبال آن محبوب‌های دروغین هستند و لذا ظالم خوانده شدند (تدبر2) تاسف می‌خورد که ای کاش می‌دانستند همه قدرتمندی از آن خداست. پس آنها بدین جهت دنبال آن مطلوبها در عرض خدا می‌رفتند که فکر می‌کردند آنها هم قدرتی دارند.

7) « مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ ...وَ لَوْ یَرَى الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ... وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذاب»

آیه هشدار می دهد که ای کاش اینان می‌دانستند که خداوند شدید العذاب است.

تلقی نادرست از رحمانیت خدا موجب شده است که بسیاری از انسانها باورشان نشود که خداوند اهل عذاب کردن شدید باشد؛ لذا سراغ خدا را جدی نمی‌گیرند و سراغ محبوبهایی در عرض خدا می‌روند ویا اینکه ظلم می‌کنند.

پس معرفی کردن رحمانیت خدا به نحوی که شدیدالعذاب بودن خدا را انکار کند رویکردی خلاف تعالیم قرآن است.

8) «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ»:

این آیه نشان می‌دهد دیدگاه کسانی که گمان می‌کنند «محبت فقط یک امر شهوانی است که فقط به امور مادی و جسمانی تعلق می‌گیرد، و انسان نمی‌تواند به خدا محبت بورزد و تعبیر محبت ورزیدن به خدا یک تعبیر مجازی است و صرفا به معنای اطاعت کردن از دستورات اوست» نادرست است.

وجه استدلال این است که محبت به خدا امری تشکیکی و دارای مراتب شدت و ضعف معرفی شده است، در حالی که اگر به معنای اطاعت کردن بود، می‌دانیم که اقدام مشرکان اصلا اطاعت کردن محسوب نمی‌شود که بخواهیم این را اطاعت ضعیف بدانیم (المیزان، ج‏1، ص40)

مورد زیر را در کانال نگذاشتم

9) خود تعبیر « مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً» بر پارادوکسیکال بودن و تناقض درونی رویکرد این افراد دلالت دارد:‌ زیرا از طرفی آن محبوبهای دروغین را «نِد» (= مثل و مانند) خدا قرار می دهند و از طرف دیگر خودشان هم می دانند که آنها «دون الله» (فروتر از خدا) هستند و کسی در عرض خدا نیست.



[1] . «یُحِبُّونَهُمْ» را هم می‌توان حال برای ضمیر مستتر در «یتخذ» دانست و هم می‌توان صفت برای «اندادا» در نظر گرفت (اعراب القرآن الکریم (للنحاس)، ج1، ص88) در حالت اول، این دوست داشتن، بیان حالت آن اشخاصی است که این معبودهای دروغین را دوست دارند و معنای جمله این است که: «کسانی در حالی که اینها را این چنین دوست دارند آنها را مثل و مانند خدا قرار می‌دهند» و در حالت دوم این دوست داشتن وصف آن معبودهای دروغین است و معنای جمله چنین است: «کسانی آنها را مثل و مانندهایی که مثل خدا دوستشان دارند، قرار می دهند».

[2][2] . ادامه روایت ادامه آیات را شرح می‌دهد بدین صورت:

ثُمَّ قَالَ: إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا لَوْ رَأَى هَؤُلَاءِ الْکُفَّارُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ حِینَ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا الرُّؤَسَاءُ مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا الرَّعَایَا وَ الْأَتْبَاعَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ فَنِیَتْ حِیَلُهُمْ، وَ لَا یَقْدِرُونَ عَلَى النَّجَاةِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ بِشَیْ‏ءٍ وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا الْأَتْبَاعُ لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً یَتَمَنَّوْنَ لَوْ کَانَ لَهُمْ کَرَّةٌ: رَجْعَةٌ إِلَى الدُّنْیَا فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ هُنَاکَ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا هَاهُنَا.

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: کَذلِکَ [کَمَا] تَبَرَّأَ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ عَمِلُوا فِی الدُّنْیَا لِغَیْرِ اللَّهِ، فَیَرَوْنَ أَعْمَالَ غَیْرِهِمُ الَّتِی کَانَتْ لِلَّهِ- قَدْ عَظَّمَ اللَّهُ ثَوَابَ أَهْلِهَا، وَ رَأَوْا أَعْمَالَ أَنْفُسِهِمْ لَا ثَوَابَ لَهَا إِذْ کَانَتْ لِغَیْرِ اللَّهِ، أَوْ کَانَتْ عَلَى غَیْرِ الْوَجْهِ الَّذِی أَمَرَ اللَّهُ بِهِ.

قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ کَانَ عَذَابُهُمْ سَرْمَداً دَائِماً، وَ کَانَتْ ذُنُوبُهُمْ کُفْراً، لَا تَلْحَقُهُمْ شَفَاعَةُ نَبِیٍّ، وَ لَا وَصِیٍّ، وَ لَا خَیِّرٍ مِنْ خِیَارِ شِیعَتِهِمْ.

[3] . روایت زیر هم در همین راستاست که در منابع متعددی آمده است از جمله الکافی، ج‏1، ص374؛ تفسیر العیاشی، ج‏1، ص72؛ الغیبة للنعمانی، ص132؛ الإختصاص، ص334: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ» قَالَ هُمْ وَ اللَّهِ أَوْلِیَاءُ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ اتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّةً دُونَ الْإِمَامِ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلِذَلِکَ قَالَ «وَ لَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ. إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ. وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ» ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع هُمْ وَ اللَّهِ یَا جَابِرُ أَئِمَّةُ الظَّلَمَةِ وَ أَشْیَاعُهُمْ.

[4] . این روایت هم قابل توجه است:

فلاح السائل رَوَى الْحُسَیْنُ بْنُ سَیْفٍ صَاحِبُ الصَّادِقِ ع فِی کِتَابٍ أَصْلُهُ الَّذِی‏أَسْنَدَهُ إِلَیْهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لَا یُمَحِّضُ رَجُلٌ الْإِیمَانَ بِاللَّهِ حَتَّى یَکُونَ اللَّهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ وُلْدِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ وَ مِنَ النَّاسِ کُلِّهِمْ.

بحار الأنوار، ج‏67، ص25