سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1083) سوره حجرات (49)، آیه 18 (إِنَّ اللَّهَ یعْلَمُ غَیبَ ...)

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ اللَّهَ یعْلَمُ غَیبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللهُ بَصیرٌ بِما تَعْمَلُونَ

28 ذی‌القعده 1444

ترجمه

مسلما خداوند است که غیب آسمانها و زمین را می‌داند و خداوند [است که] بدانچه می‌کنید بیناست.

اختلاف قرائت

بَصیرٌ / خَبیرٌ

اختلاف قرائتی که موافق مصاحف عثمانی در اینجا وجود دارد فقط  در خصوص ترقیق یا عدم ترقیق حرف راء است (معجم القراءات ج9، ص93[1]

اما قرائتی از اعمش روایت شده که به جای «بصیر» کلمه «خبیر» را قرائت می‌کرده است (المغنی فی القراءات، ص1703[2])، که احتمالا قرائت مطابق با مصحف ابن مسعود باشد.

تَعْمَلُونَ / یَعْمَلُونَ

این کلمه در اغلب قرائات به صورت فعل مخاطب (تَعْمَلُونَ) قرائت شده است؛ که در این صورت عطف است به تعبیر «لا تمنوا»؛

اما در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و روایتی از قرائت کوفه (روایت أبان از عاصم، و نیز روایت حمزه بن قاسم از حفص از عاصم) و برخی قرائات اربعه عشر (ابن محیصن) و برخی قراءات غیرمشهور (أعمش و طلحه و عیسی) به صورت فعل غایب «یَعْمَلُونَ» قرائت شده است؛ که وجه این را مرحوم طبرسی امتداد کاربرد غایب در آیه 15 «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا»‌، و قرطبی ردی بر ادعای «قالت الاعراب» (آیه14) دانسته‌اند.

تبصره: قرطبی قرائت اخیر را قرائت اهل بصره (ابو عمرو) نیز دانسته؛ اما با توجه به اینکه کس دیگری چنین مطلبی را نگفته واضح است که وی استباه کرده و برخی همچون عبداللطیف خبیر (مؤلف معجم القراءات) نیز این خطای وی را گوشزد کرده‌اند.

مجمع البیان، ج‏9، ص208[3]؛ المغنی فی القراءات، ص1703[4]؛ الجامع لأحکام القرآن، ج‏16، ص350[5]؛ الکشف و البیان (ثعلبی)، ج‏9، ص92[6]؛ معجم القراءات ج9، ص93[7]

نکات ادبی

یعْلَمُ / تَعْمَلُونَ

درباره ماده «علم» قبلا در آیه 1 و 16 همین سوره توضیحاتی گذشت:

جلسه 1066 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-01/

جلسه 1081 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-16/

غَیبَ

درباره ماده «غیب» ذیل آیه 12 همین سوره توضیحاتی گذشت:

جلسه 1077 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-12/

السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

چنانچه ذیل آیه 16 هم بیان شد (جلسه 1081 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-16/) قبلا درباره کلمه السَّماواتِ و ریشه آن و تفاوت کلمه «سماء» با کلماتی مانند «رفعت» و «ارتفاع»، «علو» «صعود» «رقی» و «فوق» در جلسه 1041 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-74/ و درباره الْأَرْضِ هم قبلا در جلسه 781 http://yekaye.ir/ya-seen-36-33/ بحث شد.

بَصیرٌ

درباره ماده «بصر» قبلا بیان شد که برخی بر این باورند که این ماده در اصل بر دو معنای متفاوت دلالت دارد:‌ یکی به معنای علم به چیزی است چنانکه وقتی می‌گویند «بصرت بالشیء» یعنی نسبت بدان علم و بصیرت پیدا کردم و خود «بصر» به معنای چشم به کار می‌رود و وقتی چیزی را ببینند تعبیر «أبصرته» را به کار می‌برند؛ و «بصیرة» به معنای زره و سنگر گرفتن هم ناظر به همین معناست؛ معنای دوم به معنای غلظتی است که در چیزی هست چنانکه تعبیر «بُصرِ» کوه و آسمان و دیوار و مانند آن به کار می‌رود و «بَصرَه» به معنای سنگ سست ویا زمین گچی است؛ و گفته‌اند شهر «بصره» را هم به همین جهت بصره نامیدند که وقتی مسلمانان آن را فتح کردند برای عمر نامه نوشتند که ما در «أرضاً بَصْرَةً» فرود آمدیم؛ و این اسم برای آنجا ماند.

اما بسیاری کوشیده‌اند یک معنای جامعی برای این ماده بیابند:

اغلب این معنای جامع را ناظر به دیدن دانسته‌اند؛ مثلا راغب محور معنای این ماده را دیدن قرار داده و در خصوص کاربردهای دیگر آن هم معقتد است که یک نحوه به مسأله دیدن گره می‌خورد مسأله زمین «بصرة»، زمینی است که خاک نرم و گچ‌مانند دارد به طوری که از دور به چشم می‌آید و ...؛ و مرحوم مصطفوی هم این را به معنای علمی می‌داند که با نظر کردن حاصل می‌شود، خواه نظر کردن [ظاهری] چشم و خواه نظر کردن [باطنی] قلب؛ و همین دو مؤلفه (نظر + علم) را ممیزه این ماده از دو کلمه «نظر» و «علم» می‌داند که «نظر» مقید به علم نیست: «وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ» (اعراف/198) و «علم» هم مقید به «نظر» و دیدن نیست؛ اما «بصر» جایی است که این دو مؤلفه با هم لحاظ شده باشد و کاربرد آن در معنای غلظت هم شاید بدین جهت بوده که همواره اول چیزی که به چشم می‌آید جسم است که غلظتی دارد و کاربردش در خصوص سنگهای نرم و گچی هم به خاطر آن سفیدی‌ای است که در آنها هست و به چشم می‌آید.

اما حسن جبل این معنای محوری را «امساک (نگه داشتن) یا التقاط (درهم‌آمیختن) در اثنای یک امر جمع‌شده ویا ممتد» معرفی کرده چنانکه در دیدن همه صورتها در چشم جمع می‌شود و بصیرت به معنای زره هم همین است و در خصوص سنگهای نرم هم در واقع سنگریزه‌هایی درون گِل احاطه و نگه داشته شده است.

البته اغلب اتفاق نظر دارند که عموم کاربردهای قرآنی این ماده ناظر به همان دیدن و درک کردن است. برخی گفته‌اند کلمه «بَصَر» (که جمع آن «أبصار» است) به خود چشم (که عمل دیدن را انجام می‌دهد) و نیز به قوه بینایی اطلاق می‌گردد؛ مانند «کَلَمْحِ الْبَصَرِ» (نحل/77) و «وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ» (أحزاب/10)« فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ»‏ (أحقاف/26) -هرچند که مقصود دیدن با چشم باطن‌بین باشد؛ مانند «فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ» (ق/22) یا «ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى»‏ (نجم/17) - ولی به درک قلبی و قوه درک قلبی علاوه بر «بصر» از تعبیر «بصیرة» هم استفاده می‌شود: «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی»‏ (یوسف/108) «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ» (قیامة/14) که جمع آن «بصائر» است: «قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُم» (انعام/104) و برای دیدن غالبا از فعل «أبصر» استفاده می‌شود اما برای درک قلبی هم از «ابصر» استفاده می‌شود و هم فعل ثلاثی مجرد (بصر) و گفته‌اند حتی آنجا که فعل «بصر» که برای دیدن به کار می‌رود غالبا زمانی است که مسأله در افق حس محدود نشود و درک قلبی‌ای هم همراهش باشد: «رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا» (سجدة/12) «وَ لَوْ کانُوا لا یُبْصِرُونَ‏» (یونس/43) «وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ»‏ (لصافات/179) «بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ‏» (طه/96) (مفردات ألفاظ القرآن، ص127-128[7]) هرچند برخی فرق این دو را در این می‌دانند که «ابصار» بر نظر کردن دقیق که با یک نحوه اشراف همراه و نتیجه‌اش حصول علم و معرفت باشد اطلاق می‌گردد و متعدی است در حالی که «بصر» [و نیز کلمه «بصیر»] لازم است و دلالت بر یک نحوه ثبوت و استمرار دارد؛ و به همین مناسبت است که کلمه «مبصر» و ابصار در مورد خداوند به کار نمی‌رود (إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ اعراف/201) اما «بصیر» و «بصر» برای خداوند به کار می‌رود...

اشاره شد که ماده «بصر» به یک نحوه به معنای «علم» دلالت دارد؛ تفاوت «بصر» و «علم» را در عام بودن علم نسبت به بصر معرفی کردند؛ خوب است اشاره کنیم که تفاوت «بصیرت» و «علم» را هم در این دانسته‌اند که بصیرت تکامل علم و معرفت به چیزی است؛ و لذا کلمه «بصیرت» هم برای خداوند به کار نمی‌رود.

جلسه 1052 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-85/

همچنین درباره تفاوت «سمع» و «بصر» و «علم» هم ذیل آیه اول همین سوره توضیحاتی گذشت:

جلسه 1066 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-01/

 


[1] . قرأ بترقیق الراء الأزرق وورش بخلاف عنهما.

[2] . الأعمش: «خبیر بما»، بدل «بصیر».

[3] . قرأ ابن کثیر یعملون بالیاء و الباقون بالتاء. الحجة: وجه التاء أن قبله خطابا و هو قوله «لا تَمُنُّوا» و وجه الیاء أن قبله غیبة و هو قوله «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا».

[4] . «یعلمون» بالیاء: مکی، و ابان، و حمزة بن القاسم عن حفص.

[5] . قرأ ابن کثیر و ابن محیصن و أبو عمرو بالیاء على الخبر، ردّا على قوله: «قالت الأعراب». الباقون بالتاء على الخطاب.

[6] . قرأ ابن کثیر، و الأعمش، و طلحة، و عیسى (بالیاء)، غیرهم (بالتاء).

[7] . تَعْمَلُونَ. قرأ ابن کثیر وأبان عن عاصم وابن محیصن «یعْمَلُونَ» بیاء الغیبة، وذکرها القرطبی قراءة لأبی عمرو، وهو سبق قلم منه. وقرأ الجمهور بتاء الخطاب «تَعْمَلُونَ».