سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1079) سوره حجرات (49)، آیه 14 (4. احادیث. قسمت اول)

 

الف. قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ

قبل از ورود در احادیث این آیه (و آیه بعد) تذکر نکته‌ای لازم است:

با توجه به کثرت روایات مربوط به اسلام و ایمان و با توجه به اینکه احادیثی که مستقیما به خود این آیه ارجاع شود  بسیار محدودتر از دریای عظیم احادیث مربوط به اسلام و ایمان است، برای استخراج احادیث مربوط به این دو آیه، دو کار انجام شد:

اول به سراغ بزرگان حدیث در این زمینه رفتیم و از گزینش آنان در خصوص احادیث مربوط به اسلام و ایمان بهره‌مند شدیم.[1] (البته مقدم بر آن در اینجا تنها حدیث نبوی‌ای که ناظر به این آیه یافتیم تقدیم می‌شود).

مرحوم کلینی در کتاب کافی (ج2) سه باب پیاپی دارد با عناوین «بَابُ أَنَّ الْإِسْلَامَ یُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ أَنَّ الثَّوَابَ عَلَى الْإِیمَان‏؛ بَابُ أَنَّ الْإِیمَانَ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَان‏؛ بَابٌ آخَرُ مِنْهُ وَ فِیهِ أَنَّ الْإِسْلَامَ قَبْلَ الْإِیمَان‏» (ص24-28) که روایاتی از این سه باب که مضمونشان حاوی کل روایات این ابواب باشد در اینجا (و آیه بعد) خواهد آمد؛ وی سپس باب دیگری بدون عنوان با سه روایت آورده (ج2، ص28-34)، که روایت اول آن با طول و تفصیل فراوان معنایی بسیار سخت‌گیرانه از شرک (به عنوان نقطه مقابل ایمان) را شرح می‌دهد که از موضوع این بحث خارج است؛ اما دو حدیث بعدی‌اش چون مرتبط است ذیل آیه بعد می‌آوریم؛ و سپس باب دیگری با عنوان «بَابٌ فِی أَنَّ الْإِیمَانَ مَبْثُوثٌ لِجَوَارِحِ الْبَدَنِ کُلِّهَا» (ص33-40) با 8 حدیث و با چند باب فاصله بابی دارد با عنوان «بَابُ فَضْلِ الْإِیمَانِ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ الْیَقِینِ عَلَى الْإِیمَانِ‏» (ص51-52) با 6 حدیث، که از این ابواب نیز روایاتی که مضمونشان حاوی کل روایات این ابواب باشد در اینجا و آیه بعد خواهد آمد؛ و نهایتا با فاصله‌ای طولانی باب دیگری دارد با عنوان «بَابُ الْمُؤْمِنِ وَ عَلَامَاتِهِ وَ صِفَاتِهِ‏» (ص227-242) مشتمل بر 39 حدیث که از آن باب نیز با حذف مضامین تکراری و نیز با صرف نظر کردن از حدیث اول آن (که همان خطبه معروف همام است که در اینجا حضرت آنها را به جای تعبیر «متقین» با تعبیر «مؤمنین» می‌آورد) و احادیثی که به طور خاص در مقام بیان شیعه ویا سایر کمالات انسانی (بدون تصریح به کلمه «مؤمن») است، احادیثی را (عمدتا ذیل آیه بعد) خواهیم آورد.

از سوی دیگر شیخ صدوق نیز در کتاب «معانی الاخبار» بابی باز کرده با عنوان «باب معنى الإسلام و الإیمان‏» که عمده آنها (غیر از حدیثی که در شماره 12 خواهد آمد) با آیه بعد تناسب دارد و آنجا تقدیم می‌شود؛ و سپس دو سه حدیث دیگر که یک نحوه نگاه جامع در مقام مقایسه ایمان و اسلام است تقدیم خواهد شد و نهایتا برای جلوگیری از سوءتفاهم، دو سه حدیث که نشان می‌دهد گاه کلمه اسلام در احادیث در معنایی برتر از ایمان هم به کار رفته اشاره خواهد شد.

لازم به ذکر است که برخی دیگر از محدثان هم در کتابهایشان بابی با عنوان «باب الإسلام و الإیمان» و عناوینی شبیه این آورده‌اند اما عموما همین احادیث را ذکر کرده‌اند مانند ‏مرحوم برقی در المحاسن (ج‏1، ص284-284[2])؛ مرحوم ابن حیون در دعائم الإسلام (ج‏1، ص12-13[3])؛ و مرحوم طبرسی در مشکاة الأنوار (ص38[4]).

در گام دوم، با توجه به اینکه مضامین مربوط به مؤمن و مسلمان در کتب حدیثی بسیار بیش از اینهاست دو کلمه «الإیمان» و «الإسلام» را هم به صورت ترکیب عطفی در نرم‌افزار جامع احادیث جستجو، و احادیث دیگری هم که به این موضوع مرتبط به نظر رسید به این فهرست افزوده شد.

 

1) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمودند:

اسلام آشکار است و ایمان در دل، و به سینه‌شان اشاره فرمودند.

مجمع البیان، ج‏9، ص208

و روى أنس عن النبی ص قال:

الإسلام علانیة و الإیمان فی القلب. و أشار إلى صدره.

در منابع اهل سنت پایان این نقل چنین است:

سه بار به سینه‌شان اشاره کردند و فرمودند: تقوا اینجاست؛ تقوا اینجاست.

الدر المنثور، ج‏6، ص 100

أخرج أحمد و ابن مردویه عن أنس عن النبی صلى الله علیه و [آله و] سلم قال:

الإسلام علانیة، و الایمان فی القلب. ثم یشیر بیده إلى صدره ثلاث مرات، و یقول: التقوى هاهنا، التقوى هاهنا.[5]

 

2) جمیل‌بن‌درّاج گوید: از امام صادق (علیه السلام) از این سخن خداوند عز و جل سوال کردم که می‌فرماید: «اعراب بادیه‌نشین گفتند: ایمان آوردیم؛ ‌بگو ایمان نیاورده‌اید ولکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دلهایتان وارد داخل نشده است» (‌حجرات/14)؟

فرمود: «آیا نمی‌بینی که ایمان غیر از اسلام است».

الکافی، ج‏2، ص24

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ»؟

فَقَالَ لِی: أَ لَا تَرَى أَنَّ الْإِیمَانَ غَیْرُ الْإِسْلَامِ.

 

3) از امام باقر (علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:

 ایمان، اقرار و عمل است، ولی اسلام، اقرار است بدون عمل.

الکافی، ج‏2، ص24

عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ:

الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ وَ عَمَلٌ وَ الْإِسْلَامُ إِقْرَارٌ بِلَا عَمَلٍ.

 

4) سفیان‌بن‌سمط گوید:

مردی از امام صادق (علیه السلام) از اسلام و ایمان سؤال کرد که فرق بین آن دو چیست؟ حضرت پاسخش را نداد. دوباره از ایشان سؤال کرد. باز حضرت پاسخش را نداد.

سپس در راه به هم برخورد کردند درحالی‌که وی آماده‌ی کوچ‌کردن بود. حضرت به او فرمود: «گویا آماده سفری»؟

عرض کرد: «آری».

فرمود: «پس در مسجد الحرام مرا ببین»!

آن مرد آنجا خدمت حضرت رسید و دوباره سؤال کرد: «چه فرقی بین اسلام و ایمان است»؟

فرمود: «اسلام همان ظاهری است که مردم بر آنند: شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و واحد است و شریکی ندارد، و اینکه حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست؛ و برپا داشتن نماز و پرداختن زکات و حجّ خانه خدا، و روزه ماه رمضان، این اسلام است.

سپس فرمود: ایمان شناخت این امر [امامت] است به علاوه این؛ پس اگر کسی بدان اقرار کرد ولی این امر را نشناخت، مسلمان است و در عین حال گمراه».

الکافی، ج‏2، ص24-25

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ:

سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ مَا الْفَرْقُ بَیْنَهُمَا؛ فَلَمْ یُجِبْهُ. ثُمَّ سَأَلَهُ؛ فَلَمْ یُجِبْهُ.

ثُمَّ الْتَقَیَا فِی الطَّرِیقِ وَ قَدْ أَزِفَ‏ مِنَ الرَّجُلِ الرَّحِیلُ؛ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: کَأَنَّهُ قَدْ أَزِفَ مِنْکَ رَحِیلٌ؟!

فَقَالَ: نَعَمْ.

فَقَالَ: فَالْقَنِی فِی الْبَیْتِ.

فَلَقِیَهُ، فَسَأَلَهُ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ مَا الْفَرْقُ بَیْنَهُمَا؟

فَقَالَ: الْإِسْلَامُ هُوَ الظَّاهِرُ الَّذِی عَلَیْهِ النَّاسُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءُ الزَّکَاةِ وَ حِجُّ الْبَیْتِ‏ وَ صِیَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَهَذَا الْإِسْلَامُ.

وَ قَالَ: الْإِیمَانُ مَعْرِفَةُ هَذَا الْأَمْرِ مَعَ هَذَا فَإِنْ أَقَرَّ بِهَا وَ لَمْ یَعْرِفْ هَذَا الْأَمْرَ کَانَ مُسْلِماً وَ کَانَ ضَالًّا.

 

5) ابوبصیر گوید: شنیدم که امام باقر (علیه السلام) می‌فرمود:

[خداوند می‌فرماید] «آن اعراب گفتند: ایمان آوردیم؛ ‌بگو ایمان نیاورده‌اید ولکن بگویید اسلام آوردیم» (‌حجرات/14)؟ پس هرکس گمان کند که آن‌ها ایمان آورده‌اند، دروغ گفته است ویا گمان کند که آنها اسلام هم نیاورده‌اند، باز دروغ گفته است.

الکافی، ج‏2، ص25

الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

‏«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا»؛ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُمْ آمَنُوا فَقَدْ کَذَبَ؛ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُمْ لَمْ یُسْلِمُوا فَقَدْ کَذَبَ.

 

6) الف. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:

به خاطر اسلام خون حفظ می‌شود [= حفظ جان شخص واجب می‌گردد]، و امانت ادا می‌گردد، و نکاح با زنان حلال می‌شود؛ ولی ثواب بر مدار ایمان است.

الکافی، ج‏2، ص24

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ أَیْمَنَ[6] عَنِ الْقَاسِمِ الصَّیْرَفِیِّ شَرِیکِ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏:

الْإِسْلَامُ یُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ تُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ تُسْتَحَلُّ بِهِ الْفُرُوجُ، وَ الثَّوَابُ عَلَى الْإِیمَانِ.

ب. در روایتی طولانی فردی از اهل شام خدمت امام صادق ع می‌رسد برای مناظره با اصحاب ایشان؛ و بعد از بحثهای مفصلی که با خود امام مطرح می‌کند قانع می‌شود.

وی نهایتا به حقانیت ایشان اذعان می‌کند و می‌گوید: الان من به خداوند اسلام آوردم.

حضرت در پاسخ می‌فرمایند: بلکه الان به خداوند ایمان آوردی؛ همانا اسلام پیش از ایمان است، و بر اساس اسلام است که افراد از یکدیگر ارث می‌برند و ازدواج جایز می‌گردد؛ ولی ایمان آن است که بر اساس آن پاداش داده می‌شود.

الکافی، ج‏1، ص173

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَوَرَدَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ إِنِّی رَجُلٌ صَاحِبُ کَلَامٍ وَ فِقْهٍ وَ فَرَائِضَ وَ قَدْ جِئْتُ لِمُنَاظَرَةِ أَصْحَابِکَ. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: ...

فَأَقْبَلَ الشَّامِیُّ یَقُولُ: صَدَقْتَ؛ أَسْلَمْتُ لِلَّهِ السَّاعَةَ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: بَلْ آمَنْتَ بِاللَّهِ السَّاعَةَ، إِنَّ الْإِسْلَامَ قَبْلَ الْإِیمَان،ِ وَ عَلَیْهِ یَتَوَارَثُونَ وَ یَتَنَاکَحُونَ، وَ الْإِیمَانُ عَلَیْهِ یُثَابُون‏؛ ...

 

7) سماعه گوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: «مرا از اسلام و ایمان با خبر ساز که آیا آن دو مختلفند»؟

فرمود: «ایمان شریک اسلام است، ولی اسلام شریک ایمان نیست» [= هر مؤمنی مسلمان است؛ اما هر مسلمانی مؤمن نیست].

عرض کردم: «برایم آن دو را توصیف بفرمایید».

فرمود: «اسلام شهادت دادن است به اینکه خدایی جز الله نیست، و تصدیق پیامبر (صلی الله علیه و آله) است، و به همین مقدار، خون محترم می‌شود، و بر اساس آن حکم ازدواج و ارث جریان می‌یابد، و عموم مردم همین ظاهر را دارند؛ ولی ایمان، هدایت است و آنچه که از صفات اسلام در دل ثابت شود و در عمل ظهور نماید. ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است، زیرا ایمان در ظاهر شریک اسلام است، ولی اسلام در باطن شریک ایمان نیست، گرچه در گفتار و صفت جمع شوند».

الکافی، ج‏2، ص25

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: أَخْبِرْنِی عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ أَ هُمَا مُخْتَلِفَانِ؟

فَقَالَ: إِنَّ الْإِیمَانَ یُشَارِکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا یُشَارِکُ الْإِیمَانَ.

فَقُلْتُ: فَصِفْهُمَا لِی.

فَقَالَ: الْإِسْلَامُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ التَّصْدِیقُ بِرَسُولِ اللَّهِ ص بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَ عَلَیْهِ جَرَتِ الْمَنَاکِحُ وَ الْمَوَارِیثُ وَ عَلَى ظَاهِرِهِ جَمَاعَةُ النَّاسِ؛ وَ الْإِیمَانُ الْهُدَى وَ مَا یَثْبُتُ فِی الْقُلُوبِ مِنْ صِفَةِ الْإِسْلَامِ وَ مَا ظَهَرَ مِنَ الْعَمَلِ بِهِ؛ وَ الْإِیمَانُ أَرْفَعُ مِنَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ؛ إِنَّ الْإِیمَانَ یُشَارِکُ الْإِسْلَامَ فِی الظَّاهِرِ وَ الْإِسْلَامَ لَا یُشَارِکُ الْإِیمَانَ فِی الْبَاطِنِ وَ إِنِ اجْتَمَعَا فِی الْقَوْلِ وَ الصِّفَةِ.

مرحوم کلینی در ادامه دو حدیث دیگر با همین مضمون مختصر آورده است که آنها را تکرار نمی‌کنیم[7]؛

اما با همین مضمونی ولی با طول و تفصیل بیشتر نیز چند حدیث آورده است که یکی از آنها در ادامه (حدیث8.ب) تقدیم می‌شود:

 

 


[1] . لازم به ذکر است که بعد از این تفحص معلوم شد احادیثی که در کتب تفسیری روایی متاخر ذیل این آیه آمده تنها اندکی از برخی از همین ابواب احادیثی است که مرحوم کلینی گردآوری کرده است.

[2] . 421 عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَکُمْ حَتَّى تَشْهَدُوا أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنِّی مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ فَإِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِکَ حَقَنْتُمْ بِهَا أَمْوَالَکُمْ وَ دِمَاءَکُمْ إِلَّا بِحَقِّهَا وَ کَانَ حِسَابُکُمْ عَلَى اللَّهِ‏ .

422 عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ عِمْرَانَ الْحَلَبِیِّ عَنْ‏ أَیُّوبَ بْنِ الْحُرِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَهُ سَلَّامٌ إِنَّ خُثَیْمَةَ بْنَ أَبِی خُثَیْمَةَ حَدَّثَنَا أَنَّهُ سَأَلَکَ عَنِ الْإِسْلَامِ فَقُلْتَ لَهُ إِنَّ الْإِسْلَامَ مَنِ اسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا وَ شَهِدَ شَهَادَتَنَا وَ نَسَکَ نُسُکَنَا وَ وَالَى وَلِیَّنَا وَ عَادَى عَدُوَّنَا فَهُوَ مُسْلِمٌ قَالَ صَدَقَ وَ سَأَلَکَ عَنِ الْإِیمَانِ فَقُلْتَ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ التَّصْدِیقُ بِکِتَابِهِ وَ أَنْ أَحَبَّ فِی اللَّهِ وَ أَبْغَضَ فِی اللَّهِ فَقَالَ صَدَقَ خُثَیْمَةُ .

423 عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ أَیْمَنَ عَنِ الْقَاسِمِ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ شَرِیکٍ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ الْإِسْلَامُ یُحْقَنُ بِهِ الدَّمُ وَ یُؤَدَّى بِهِ الْأَمَانَةُ وَ یُسْتَحَلُّ بِهِ الْفَرْجُ وَ الثَّوَابُ عَلَى الْإِیمَانِ‏ .

424 عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ الْإِیمَانُ مَا کَانَ فِی الْقَلْبِ وَ الْإِسْلَامُ مَا کَانَ عَلَیْهِ الْمَنَاکِحُ وَ الْمَوَارِیثُ وَ تُحْقَنُ بِهِ الدِّمَاءُ وَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ‏ .

425 عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَیُّ شَیْ‏ءٍ أَفْضَلُ الْإِیمَانُ أَمِ الْإِسْلَامُ فَإِنَّ مَنْ قِبَلَنَا یَقُولُونَ الْإِسْلَامُ أَفْضَلُ فَقَالَ الْإِیمَانُ أَرْفَعُ مِنَ الْإِسْلَامِ قُلْتُ فَأَوْجِدْنِی ذَلِکَ قَالَ مَا تَقُولُ فِیمَنْ أَحْدَثَ فِی الْکَعْبَةِ مُتَعَمِّداً قُلْتُ یُقْتَلُ قَالَ أَصَبْتَ أَ مَا تَرَى أَنَّ الْکَعْبَةَ أَفْضَلُ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ أَنَّ الْکَعْبَةَ تَشْرَکُ الْمَسْجِدَ وَ الْمَسْجِدُ لَا یَشْرَکُ الْکَعْبَةَ وَ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ‏ .

426 عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَةَ عَنْ أَبِی النُّعْمَانِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِالْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُؤْمِنُونَ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ أُمُورِهِمْ وَ الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ وَ الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّیِّئَاتِ وَ تَرَکَ مَا حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَیْه‏.

[3] . ذِکْرُ فَرْقِ مَا بَیْنَ الْإِیمَانِ‏ وَ الْإِسْلَامِ‏

 قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ‏ وَ قَالَ‏ یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإِیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ‏ وَ قَالَ‏ فَأَخْرَجْنا مَنْ کانَ فِیها مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَما وَجَدْنا فِیها غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ‏ فدل ظاهر کتاب الله جل ذکره على أن الإیمان شی‏ء و الإسلام شی‏ء لا على أنهما شی‏ء واحد کما زعم بعض العامة-

وَ قَدْ رُوِّینَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص‏ أَنَّهُ قَالَ: الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ الْإِسْلَامُ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْإِیمَانُ هُوَ الْبَاطِنُ الْخَالِصُ فِی الْقَلْبِ.

وَ عَنْهُ ص‏ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْإِیمَانِ وَ الْإِسْلَامِ فَقَالَ الْإِیمَانُ مَا کَانَ فِی الْقُلُوبِ وَ الْإِسْلَامُ مَا تُنُوکِحَ عَلَیْهِ وَ وُرِّثَ وَ حُقِنَتْ بِهِ الدِّمَاءُ وَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ.

وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ص أَنَّهُ قَالَ: الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ ثُمَّ أَدَارَ وَسَطَ رَاحَتِهِ دَائِرَةً وَ قَالَ هَذِهِ دَائِرَةُ الْإِیمَانِ ثُمَّ أَدَارَ حَوْلَهَا دَائِرَةً أُخْرَى وَ قَالَ هَذِهِ دَائِرَةُ الْإِسْلَامِ.

أدارهما على مثل هذه الصورة فمثل الإسلام بالدائرة الخارجة و الإیمان بالدائرة الداخلة لأنه معرفة القلب کما تقدم القول فیه و بأنه‏ إیمان یشرک‏ الإسلام و لا یشرکه الإسلام یکون الرجل مسلما غیر مؤمن و لا یکون مؤمنا إلا و هو مسلم و هذا یؤید ما قدمناه‏ فی الباب الذی قبل هذا الباب أَنَّ الْإِیمَانَ لَا یَکْمُلُ إِلَّا بِعَقْدِ النِّیَّةِ-

وَ رُوِّینَا عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ص‏ أَنَّهُ سُئِلَ مَا الْإِیمَانُ وَ مَا الْإِسْلَامُ فَقَالَ الْإِسْلَامُ الْإِقْرَارُ وَ الْإِیمَانُ الْإِقْرَارُ وَ الْمَعْرِفَةُ فَمَنْ عَرَّفَهُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ نَبِیَّهُ وَ إِمَامَهُ ثُمَّ أَقَرَّ بِذَلِکَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ قِیلَ لَهُ فَالْمَعْرِفَةُ مِنَ اللَّهِ وَ الْإِقْرَارُ مِنَ الْعَبْدِ قَالَ الْمَعْرِفَةُ مِنَ اللَّهِ حُجَّةٌ وَ مِنَّةٌ وَ نِعْمَةٌ وَ الْإِقْرَارُ مَنٌّ یَمُنُّ اللَّهُ بِهِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ وَ الْمَعْرِفَةُ صُنْعُ اللَّهِ فِی الْقَلْبِ وَ الْإِقْرَارُ فِعْلُ الْقَلْبِ بِمَنٍّ مِنَ اللَّهِ وَ عِصْمَةٍ وَ رَحْمِةٍ فَمَنْ لَمْ یَجْعَلْهُ اللَّهُ عَارِفاً فَلَا حُجَّةَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ أَنْ یَقِفَ وَ یَکُفَّ عَمَّا لَا یَعْلَمُ وَ لَا یُعَذِّبَهُ اللَّهُ عَلَى جَهْلِهِ وَ یُثِیبَهُ عَلَى عَمَلِهِ بِالطَّاعَةِ وَ یُعَذِّبَهُ عَلَى عَمَلِهِ بِالْمَعْصِیَةِ وَ لَا یَکُونَ شَیْ‏ءٌ مِنْ ذَلِکَ إِلَّا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ قَدَرِهِ وَ بِعِلْمِهِ وَ بِکِتَابِهِ بِغَیْرِ جَبْرٍ لِأَنَّهُمْ لَوْ کَانُوا مَجْبُورِینَ لَکَانُوا مَعْذُورِینَ وَ غَیْرَ مَحْمُودِینَ وَ مَنْ جَهِلَ فَعَلَیْهِ أَنْ یَرُدَّ إِلَیْنَا مَا أَشْکَلَ عَلَیْهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‏

وَ عَنْهُ ص‏ أَنَّهُ قِیلَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ مَا أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ کَافِراً وَ مَا أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ ضَالًّا قَالَ أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ مُؤْمِناً أَنْ یُعَرِّفَهُ اللَّهُ‏ نَفْسَهُ فَیُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ أَنْ یُعَرِّفَهُ اللَّهُ نَبِیَّهُ ص فَیُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ أَنْ یُعَرِّفَهُ اللَّهُ حُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَیَعْتَقِدَ إِمَامَتَهُ فَیُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ قِیلَ وَ إِنْ جَهِلَ غَیْرَ ذَلِکَ قَالَ نَعَمْ وَ لَکِنْ إِذَا أُمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِیَ انْتَهَى وَ أَدْنَى مَا یَصِیرُ بِهِ مُشْرِکاً أَنْ یَتَدَیَّنَ بِشَیْ‏ءٍ مِمَّا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ فَیَزْعُمَ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ ثُمَّ یَنْصِبَهُ‏ دِیناً وَ یَزْعُمَ أَنَّهُ یَعْبُدُ الَّذِی أَمَرَ بِهِ وَ هُوَ غَیْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَدْنَى مَا یَکُونُ بِهِ ضَالًّا أَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَیَأْتَمَّ بِهِ.

[4] . الفصل العاشر فی الإیمان و الإسلام‏

مِنْ کِتَابِ الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی جِئْتُ أُبَایِعُکَ عَلَى الْإِسْلَامِ- فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى أَنْ تَقْتُلَ أَبَاکَ فَقَبَضَ الرَّجُلُ یَدَهُ وَ انْصَرَفَ- ثُمَّ عَادَ وَ قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی جِئْتُ لِأُبَایِعَکَ عَلَى الْإِسْلَامِ فَقَالَ لَهُ عَلَى أَنْ تَقْتُلَ أَبَاکَ قَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ الْمُؤْمِنَ یُرَى یَقِینُهُ فِی عَمَلِهِ وَ الْکَافِرَ یُرَى إِنْکَارُهُ فِی عَمَلِهِ فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا عَرَفُوا أَمْرَهُمْ فَاعْتَبِرُوا إِنْکَارَ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ بِأَعْمَالِهِمُ الْخَبِیثَةِ.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِنَّ لِأَهْلِ الدِّینِ عَلَامَاتٍ یُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقُ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ وَ صِلَةُ الْأَرْحَامِ وَ رَحْمَةُ الضُّعَفَاءِ وَ قِلَّةُ مُشَابَقَةِ النِّسَاءِ أَوْ قَالَ وَ قِلَّةُ مُؤَاتَاةِ النِّسَاءِ وَ بَذْلُ الْمَعْرُوفِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ السَّعَةُ وَ اتِّبَاعُ الْعِلْمِ وَ مَا یُقَرِّبُ إِلَى اللَّهِ زُلْفَى- طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَیْضاً کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُ لَا یَطْعَمُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ فَإِنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَ اللَّهُ.

عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ: سُئِلَ عَلِیٌّ عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْإِیمَانَ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ أَوْ قَالَ الْإِیمَانُ مَبْنِیٌّ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الدُّنْیَا یُعْطِیهَا اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ وَ أَبْغَضَ- وَ إِنَّ الْإِیمَانَ لَا یُعْطِیهِ إِلَّا مَنْ أَحَبَّ.

عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ مَنْ أَسْبَغَ وُضُوءَهُ وَ أَحْسَنَ صَلَاتَهُ وَ أَدَّى زَکَّاةَ مَالِهِ وَ کَفَّ غَضَبَهُ وَ سَجَنَ لِسَانَهُ وَ اسْتَغْفَرَ لِذَنْبِهِ وَ أَدَّى النَّصِیحَةَ لِأَهْلِ بَیْتِهِ فَقَدِ اسْتَکْمَلَ حَقَائِقَ الْإِیمَانِ وَ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ مُفَتَّحَةٌ لَهُ.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَقِیَ رَسُولُ اللَّهِ یَوْماً حَارِثَةَ بْنَ مَالِکِ بْنِ النُّعْمَانِ الْأَنْصَارِیَّ فَقَالَ لَهُ کَیْفَ أَصْبَحْتَ یَا حَارِثَةُ قَالَ أَصْبَحْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مُؤْمِناً حَقّاً فَقَالَ إِنَّ لِکُلِّ إِیمَانٍ حَقِیقَةً فَمَا حَقِیقَةُ إِیمَانِکَ فَقَالَ عَزَفَتْ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیَا فَأَسْهَرَتْ لَیْلِی وَ أَظْمَأَتْ نَهَارِی- فَکَأَنِّی نَظَرْتُ إِلَى عَرْشِ رَبِّی قَدْ قَرُبَ الحساب [لِلْحِسَابِ‏] فَکَأَنِّی بِأَهْلِ الْجَنَّةِ فِیهَا یَتَزَاوَرُونَ وَ أَهْلِ النَّارِ یُعَذَّبُونَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْتَ مُؤْمِنٌ- نَوَّرَ اللَّهُ الْإِیمَانَ فِی قَلْبِکَ فَاثْبُتْ ثَبَّتَکَ اللَّهُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَنَا عَلَى نَفْسِی مِنْ شَیْ‏ءٍ أَخْوَفَ مِنِّی عَلَیْهَا مِنْ بَصَرِی فَدَعَا لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَذَهَبَ بَصَرُهُ.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِی قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى- وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ قَالَ یُطِیعَ الشَّیْطَانَ مِنْ حَیْثُ یُشْرِکُ.

عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ قَالَ الْبَاقِرُ ع إِنَّ اللَّهَ أَعْطَى الْمُؤْمِنَ ثَلَاثَ خِصَالٍ الْعِزَّ فِی الدُّنْیَا وَ فِی دِینِهِ وَ الْفَلَحَ فِی الْآخِرَةِ وَ الْمَهَابَةَ فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ.

عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِالْمُؤْمِنِ الْمُؤْمِنُ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُؤْمِنُونَ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِالْمُسْلِمِ الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ یَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّیِّئَاتِ وَ تَرَکَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ.

سُئِلَ النَّبِیُّ ص فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَیُّ النَّاسِ أَفْضَلُ إِیمَاناً- فَقَالَ أَبْسَطُهُمْ کَفّاً.

مِنْ کِتَابِ رَوْضَةِ الْوَاعِظِینَ قَالَ النَّبِیُّ ص الْمُؤْمِنُ بَیْتُهُ قَصَبٌ وَ طَعَامُهُ کِسَرٌ وَ رَأْسُهُ شَعِثٌ وَ ثِیَابُهُ خَلِقٌ وَ قَلْبُهُ خَاشِعٌ وَ لَا یَعْدِلُ السلامة [بِالسَّلَامَةِ] شَیْئاً.

عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْإِیمَانُ بِضْعٌ وَ سَبْعُونَ بَاباً أَکْبَرُهَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَدْنَاهَا إِمَاطَةُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ.

[5] . در همینجا از اهل سنت دو روایت دیگر نیز ذکر شده است که مضمون آنها با اخلاق پیامبر ص چندان سازگار نیست؛ و احتمال دارد زمانی که عمر تقسیم نامساوی بیت‌المال را در پیش گرفت جعل شده باشد، بویژه که بنای پیامبر ص بر عدم آشکار کردن منافقان بوده است؛ ‌لذا آنها را صرفا در پاورقی آوردیم:

أخرج ابن أبى شیبة و البخاری و مسلم و أبو داود و النسائی و ابن جریر و ابن مردویه عن سعد بن أبى وقاص ان نفرا أتوا رسول الله صلى الله علیه و سلم فأعطاهم الا رجلا منهم فقلت یا رسول الله أعطیتهم و ترکت فلانا و الله انى لأراه مؤمنا فقال رسول الله صلى الله علیه و سلم أو مسلم قال ذلک ثلاثا.

و أخرج ابن قانع و ابن مردویه من طریق الزهری عن عامر بن سعد عن أبیه ان رسول الله صلى الله علیه و سلم قسم قسما فاعطى أناسا و منع آخرین فقلت یا رسول الله أعطیت فلانا و فلانا و منعت فلانا و هو مؤمن فقال لا تقل مؤمن و لکن قل مسلم. و قال الزهری قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا.

[6] . همین حدیث با سند أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَکَمِ بْنِ أَیْمَنَ‏ در صفحه بعد کافی آمده است.

[7] . 2- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْإِیمَانُ یُشَارِکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یُشَارِکُ الْإِیمَانَ.

3- عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ إِنَّ الْإِیمَانَ یُشَارِکُ الْإِسْلَامَ وَ لَا یُشَارِکُهُ الْإِسْلَامُ إِنَّ الْإِیمَانَ مَا وَقَرَ فِی الْقُلُوبِ‏ وَ الْإِسْلَامَ مَا عَلَیْهِ الْمَنَاکِحُ وَ الْمَوَارِیثُ وَ حَقْنُ الدِّمَاءِ وَ الْإِیمَانَ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ.