111) سوره شعراء (26) آیه 192 وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْع
بسم الله الرحمن الرحیم
111) سوره شعراء (26) آیه 192
وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمین
ترجمه
و بهیقین که آن، فروفرستادن [= فروفرستاده شده از جانب] پروردگار جهانهاست.[1]
نکات ترجمهای و نحوی
«إِنَّهُ» اینکه مرجع ضمیر «ه» قرآن است، که در ابتدای سوره آمده بود (المیزان15/ 315)[2]
«لَتَنْزیلُ»:[3] «تنزیل» مصدر از «نزّل» (نازل کردن، فروفرستادن) است که در اینجا به معنای «مفعول» (المُنَزَّل: فروفرستاده شده) به کار رفته است[4] و کاربرد مصدر به جای مفعول برای مبالغه در وصف است که گویی آنچه فروفرستاده شده، خود فروفرستادن است. (التحریر و التنویر19/ 194)
درباره «ربالعالمین» توضیحاتی در جلسه36 (حمد/2) گذشت.
حدیث
1) از امام صادق ع روایت شده است که:
قرآن عهدی از جانب خداوند به خلائق است. پس برای هر شخص مسلمانی سزاوار است که در این عهدش بنگرد و هر روز پنجاه آیه از آن را بخواند
الکافی، ج2، ص609
عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْقُرْآنُ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى خَلْقِهِ فَقَدْ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَنْظُرَ فِی عَهْدِهِ وَ أَنْ یَقْرَأَ مِنْهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسِینَ آیَةً.
2) از امام صادق درباره آیات «و بهیقین که آن، فروفرستاده ربالعالمین است، که روحالامین آن را بر قلب تو فرودآورد، تا از هشداردهندگان باشی» سوال شد. فرمودند:
[اشارهای به] ولایت امیرالمومنین [است که] در روز غدیر نازل شد.
تفسیر القمی، ج2، ص124
وَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ حَسَّانَ [حَنَانٍ] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ: وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ- نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى قَلْبِکَ- لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ قَالَ: الْوَلَایَةُ نَزَلَتْ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع یَوْمَ الْغَدِیر[5]
3) از امام صادق ع روایت شده است:
خداوند در در کلامش بر آفریدههای خود تجلی کرد است ولی نمیبینند.
عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج4، ص 116
قَالَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع لَقَدْ تَجَلَّى اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِی کَلَامِهِ وَ لَکِنْ لَا یُبْصِرُون
تدبر
1) « ... تَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمین»: وقتی هنگام نسبت دادن بیان مطلبی به شخصی، با وصفِ آن شخص (نه فقط اسم او) از او یاد کنند، میخواهند نشان دهند که آن وصف در آن کار مدخلیت دارد. مثلا وقتی گفته شود «شاعر میگوید» یعنی آن مطلب از جنس شعر است؛ اما وقتی بگویند «قاضی میگوید» یعنی آن مطلب از جنس قضاوت است. در این آیه قرآن را از جانب ربالعالمین معرفی کرده، پس یعنی آنچه در این قرآن آمده، آن چیزهایی است که مربوط به ربوبیت عوالم است؛ پس اگر کسی بخواهد خودش پرورش یابد، یا در ربوبیت عالم و تحول نظام هستی به سمت مقصد خویش نقش ایفا کند، قرآن را باید جدی بگیرد. یادمان باشد ربالعالمین است که قرآن را نازل کرده است. (درباره «ربالعالمین» در جلسه 36 توضیحاتی داده شد)
2) «وَ إِنَّهُ لَتَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمین» : در بحثهای سوره قدر و بحثهای دیگر بارها نشان داده شد که حقیقت قرآن با حقیقت اهلبیت گره خورده است و آنها قرآن ناطقاند. شاید به همین جهت است که در برخی روایات (مثلاحدیث2) این آیه را درباره ولایت امیرالمومنین ع نیز دانستهاند.
توضیح زیر به دلیل تخصصی بودن در کانال قرار داده نشد.
3) «...تَنْزیلُ رَبِّ الْعالَمین»: وقتی مصدری که معنای متعدی دارد، به کلمهای اضافه میشود گاه آن کلمه بعدی فاعل آن مصدر است و گاه مفعول آن. مثلا وقتی میگوییم: فرستادن محمد، گاهی منظورمان این است که محمد چیزی را فرستاده است، و گاهی منظورمان این است که محمد را فرستادهاند. و بر اساس قاعده «امکان استعمال یک لفظ در بیش از یک معنا» امکان دارد گویندهای با یک کلام و متناسب با دو موقعیت بیانی هردو را اراده کرده باشد. در این آیه، چون معنای فاعل بودن خدا کاملا واضح بوده (خدا قرآن را فروفرستاد)، اغلب مفسران این را به این معنا در نظر گرفتهاند ولی به نظر میرسد علاوه بر آن، معنای مفعولی در مورد این آیه نیز بیمشکل باشد که در این صورت، این آیه مطلبی که در حدیث 3 بیان شده است را بیان میکند. در واقع، عبارت چنین میشود: «قرآن، فروفرستادنِ ربالعالمین است» یعنی خداوند با فروفرستادن قرآن، در واقع صفت ربالعالمین بودنش را برای مردم فروفرستاده و به تعبیر حدیث3، خداوند با فروفرستادن قرآن، بر مردم [با وصف ربالعالمین] تجلی کرده است؛ و به تعبیر دیگر، قرآن کریم، تجلی ربالعالمین بودن خداست در قالب کلام.
[1] . در جلسه 36 (سوره حمد، آیه2) اشاره شد که فقط دونفر عالمین را جهانها (عالَمها) ترجمه کرده اند. در اینجا از آن دو نفر، فقط یکی به آن ترجمه پایبند مانده (دهلوی)
[2] . اینکه مرجع ضمیر «ه» قرآن است، که در ابتدای سوره آمده بود (المیزان15/ 315) تقریبا بین مفسران اختلافی نیست، با این توضیح که برخی گفتهاند از سیاق آیه واضح است؛ برخی گفتهاند چون در ابتدای سوره تعبیر «کتاب مبین» آمده، اینجا که پایان و جمعبندی سوره است به آن برمیگردد (المیزان15/ 315) و برخی هم گفتهاند به قصص انبیاء که قبل از این آیه در این سوره ذکر شد برمیگردد (زبدة التفاسیر5/ 55) از این جهت که قرآن مشتمل بر این قصص است (الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز2/ 441) و حدیث هم داریم که منظور ولایت امیر المومنین است (تفسیر القمی2/ 124) که در توضیحش گفته اند این بین مصداق اتم است که منافی با عموم قرآن نیست (أطیب البیان فی تفسیر القرآن10/ 88)
[3] . حرف «لام» در اینجا را اصطلاحا لام مزحلقه (=عقب رانده شده) گویند (الجدول فی إعراب القرآن19/ 122؛ إعراب القرآن و بیانه7/ 13) که به آن لام ابتداء هم میگویند (إعراب القرآن الکریم2/ 39) که کارکرد اصلی آن، تاکید بر محتوای کلام است و گویی این ابتدای کلام بوده ولی به خاطر وجود یک حرف تاکید دیگر (إنّ) و اینکه دو حرف تاکید کنار هم قرار نمیگیرد، این حرف تاکید به عقب رانده شده است.
[4] . تفسیر جوامع الجامع3/ 171؛ التبیان فی إعراب القرآن/290؛ الکشاف3/ 334؛ کشفالاسرار7/ 157
[5] . همچنین: محمّد بن الفضل، عن أبی الحسن الأوّل علیه السّلام قال: «ولایة علیّ علیه السّلام مکتوبة فی جمیع الصحف و الکتب، و لم یبعث اللّه تعالى نبیّا إلّا بنبوّة محمّد و ولایة علیّ علیه السّلام، و ذلک قول اللّه تعالى: (وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ* نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ* عَلى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ* بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ)» قال: «هی ولایة علیّ علیه السّلام (غرر الأخبار، ص305)