سفارش تبلیغ
صبا ویژن

896) سوره فجر (89) آیه25 فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَح

 بسم الله الرحمن الرحیم

896) ‌سوره فجر (89) آیه25 

فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ

 7 جمادی‌الثانی 1440

ترجمه

پس در آن روز کسی به عذاب او عذاب نکند [نشود]؛

اختلاف قرائت

یُعَذّبُ

در اغلب قرائات[1] به صورت فعل معلوم «لا یُعَذِّبُ» قرائت شده است که در این صورت آیه بدین معناست که هیچکس مانند عذاب او عذاب نکند؛

اما در قرائت کسائی (از قراء کوفه) و روایت خارجة از قرائت أبی عمرو (بصره) و قرائت یعقوب (از قراء عشره) و ابن سیرین و ابن أبی إسحاق و سوّار القاضی و أبوحیوة و ابن أبی‌عبلة و أبو بحریة و سلام و سهل و ابوقلابة و ابوعبیده و ابوحاتم به صورت فعل مجهول«لا یُعَذَّبُ» قرائت شده است؛ که در این صورت یعنی احدی به چنان عذاب الهی عذاب نشود. (و البته برای مرجع ضمیر در هر دو قرائت احتمالات دیگری هم متصور است)

مجمع البیان، ج‏10، ص731-733[2]؛ البحر المحیط، ج‏10، ص476[3]

‏نکات ادبی

فَیَوْمَئِذٍ

به نظر می‌رسد حرف «ف» فاء جزای شرط است؛ و جمله «یَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ» جزای «إذا» در جمله «إِذا دُکَّتِ الْأَرْضُ» است. یعنی هنگامی که زمین چنین و چنان شود و .. آنگاه است که هیچکس چنان عذابی نکند و ... (مجمع البیان، ج‏10، ص735)

یُعَذِّبُ عَذابَهُ

قبلا بیان شد که اصل ماده «عذب» در معانی بسیار متعددی به کار رفته است و با این تکثر معانی، برخی از اهل لغت، از اینکه یک اصل واحدی برای تمامی این معانی بیابند اظهار عجز کرده‌اند؛ با این حال، برخی سعی کرده‌اند دو معنای اصلی برای این واژه مطرح کنند، یکی معنای طیب و گوارا، و دیگری به معنای عذاب دادن، یا کتک زدن و شکنجه دادن، هرچند برخی این احتمال را هم داده‌اند که اصل عذاب دادن هم به نحوی به «عَذب: گوارایی» ‌برگردد بدین صورت که تعذیب به معنای «زایل کردن عَذب و گوارایی معیشت» باشد؛ و برخی هم گفته‌اند معنای اصلی این واژه عبارت است از «آن چیزی که ملائم طبع و مقتضای حال باشد» که این معنا در مورد «گوارا» کاملا معلوم است، و در مورد «عذاب» هم این کلمه در مورد عقوبتها و امور ناخوشایندی به کار می‌رود که به نحوی مقتضای حال افراد گردیده است.

در هر صورت، از میان مشتقات مختلف این ماده، کاربرد قرآنی آن تنها در دو حالت است:

یکی در حالت ثلاثی مجرد (عذب) که به معنای طیب و گواراست، و در این حالت تنها 2 بار به کار رفته است: «هذا عَذْبٌ فُراتٌ» (فرقان/53؛ فاطر/12) و دیگری وضعیت آن در باب تفعیل (371 بار) است که همواره به همان معنای عذاب کردن می‌باشد.

جلسه 499 http://yekaye.ir/al-qalam-68-33/

حدیث

1) ابن‌خربوذ روایت کرده است که یکبار امام باقر ع فرمود:

ابن‌خربوذ! آیا تاویل این آیات که می‌فرماید: پس در آن روز کسی به عذاب او عذاب نشود؛ و هیچ کس همانند در بند کشیدن او در بند نشود.» (فجر/25-26) را می دانی؟

گفتم: خیر.

فرمود: همان دومی است؛ که خداوند روز قیامت هیچکس را چون عذاب او عذاب نکند!

تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص768

رُوِیَ عَنْ عَمْرِو بْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ ع:

یَا ابْنَ خَرَّبُوذَ أَ تَدْرِی مَا تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَةِ «فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ»

قُلْتُ لَا.

قَالَ ذَاکَ الثَّانِی لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَذَابَهُ أَحَدا.

شبیه این مضمون را سلمان فارسی از پیامبر اکرم ص روایت کرده که در بحث آیه بعد اشاره خواهد شد.

 

2) از رسول الله ص روایت شده است که فرمود:

همانا این آتش شما بخشی از یک هفتادم آتش جهنم است که هفتاد بار با آب خاموش و بی‌رمق شده و دوباره شعله‌ور گردیده است؛ و اگر چنین نبود آدمی را یارای تحملِ [یا: خاموش کردنِ] آن نبود، و همانا آن [= آتش دنیا] را روز قیامت می‌آورند و بر آتش ]جهنم] می‌گذارند؛ پس فریادی شدید سر می‌دهد که هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی نمی‌ماند مگر اینکه از شدت فریاد آن به زانو درمی‌آید.

الزهد، ص101

الْحَسَنُ بْنُ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

إِنَّ نَارَکُمْ هَذِهِ لَجُزْءٌ مِنْ سَبْعِینَ جُزْءاً مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ وَ لَقَدْ أُطْفِئَتْ سَبْعِینَ مَرَّةً بِالْمَاءِ ثُمَّ الْتَهَبَتْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمَا اسْتَطَاعَ آدَمِیٌّ أَنْ یُطِیقَهَا [یُطْفِئَهَا] إِذَا الْتَهَبَتْ وَ إِنَّهُ لَیُؤْتَى بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى تُوضَعَ عَلَى النَّارِ فَتَصْرَخُ صَرْخَةً [مَا] لَا یَبْقَى مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ إِلَّا جَثَا عَلَى رُکْبَتَیْهِ [لِرُکْبَتَیْهِ‏] فَزَعاً مِنْ صَرْخَتِهَا.

 

3) عمرو بن ثابت می‌گوید:

امام باقر ع فرمود: همانا اهل آتش به خاطر شدت عذابی که بدانان می‌رسد فریادی همچون فریاد سگان و گرگان سر می‌دهند؛ پس چه گمان می‌کنی ای عمرو! در مورد کسانی که نه بر آنان مقدر می‌شود که بمیرند و نه از عذاب آنجا بدانان تخفیف داده می‌شود؛ در آنجا شدیده تشنه و گرسنه‌اند، از شدت گریه چشمانشان بی‌رمق شده، کر و لال و کورند؛ رویشان سیاه است و بشدت رانده می‌شوند؛ شیمان‌اند در حالی که مورد غضب قرار گرفته و بدانان رحم نمی‌شود و از عذاب بر انان تخفیف داده نمی‌شود و در آتش کشیده می‌شوند؛ از آب جوشان آن نوشانده می‌شوند و از زقوم می‌خورند؛  سگهای آتش استخوانهای آنان را خرد می‌کنند و با گرزها بر آنان زده می‌شود و فرشتگان غلاظ و شدادی بر آنها گمارده شده که رحمی بر آنان نمی کنند؛ و آنان در آتش‌اند در حالی که به رو بر زمین کشیده می‌شوند و همراه شیاطین بسته می‌شوند و با غل و زنجیرها در بند می‌شوند؛ اگر دعا کنند مورد استجابت قرار نگیرند و اگر حاجتی را درخواست نمایند برایشان برآورده نشود؛ این چنین است حال و روز کسی که داخل در آتش شود.

الأمالی( للصدوق)، ص557

حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ دِینَارٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ:

إِنَّ أَهْلَ النَّارِ یَتَعَاوَوْنَ فِیهَا کَمَا یَتَعَاوَى الْکِلَابُ وَ الذِّئَابُ مِمَّا یَلْقَوْنَ مِنْ أَلَمِ [أَلِیمِ‏] الْعَذَابِ مَا ظَنُّکَ یَا عَمْرُو بِقَوْمٍ لَا یُقْضَى عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لَا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا عِطَاشٍ فِیهَا جِیَاعٍ کَلِیلَةٍ أَبْصَارُهُمْ صُمٍّ بُکْمٍ عُمْیٍ مُسْوَدَّةٍ وُجُوهُهُمْ خَاسِئِینَ فِیهَا نَادِمِینَ مَغْضُوبٍ عَلَیْهِمْ فَلَا یُرْحَمُونَ وَ مِنَ الْعَذَابِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ وَ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ وَ مِنَ الْحَمِیمِ یَشْرَبُونَ وَ مِنَ الزَّقُّومِ یَأْکُلُونَ وَ بِکَلَائِبِ النَّارِ یُحْطَمُونَ وَ بِالْمَقَامِعِ یُضْرَبُونَ وَ الْمَلَائِکَةُ الْغِلَاظُ الشِّدَادُ لَا یَرْحَمُونَ وَ هُمْ [فَهُمْ‏] فِی النَّارِ یُسْحَبُونَ عَلى‏ وُجُوهِهِمْ وَ مَعَ الشَّیَاطِینِ یُقَرَّنُونَ وَ فِی الْأَنْکَالِ وَ الْأَغْلَالِ یُصَفَّدُونَ إِنْ دَعَوْا لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُمْ وَ إِنْ سَأَلُوا حَاجَةً لَمْ تُقْضَ لَهُمْ هَذِهِ حَالُ مَنْ دَخَلَ النَّارَ.

تدبر

1) «فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»

انسان دل به دنیا بسته است: با رسیدن نعمت خود را گرامی داشته شده می‌پندارد و با از دست دادن آن خوار شده می‌بیند؛ اما در خطاست؛ اگر نزد خداوند خوار و حقیر شده به خاطر اعمال خودش است؛ از این رو، هنگامی که قیامت شود و پرده‌ها کنار رود؛ در آن روز است که می‌بیند عذابی که خداوند عذاب می‌کند قابل مقایسه با هیچ عذاب و شکنجه و سختی‌ای نیست.

 

2) «فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»

با توجه به اینکه «یعذب» در قرائاتی که متواترا از پیامبر ص نقل شده هم به صورت معلوم و هم به صورت مجهول قرائت شده؛ و با توجه به مرجع ضمیرها و مراد از «احد» این آیه ظرفیت معانی متعددی را دارد که با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست که همگی مستقلا مد نظر باشد. پس، مراد از این تعبیر می‌تواند عبارت باشد از اینکه:

الف. عذاب کردن خداوند در قیامت فوق هرگونه عذابی است که کسی در دنیا انجام داده باشد. (مجمع البیان، ج‏10، ص742؛ المیزان، ج20، ص285)

ب.  مجرمانی که در آیات قبل اشاره شد چنان عذاب می‌شوند که هیچکس دیگری آن گونه عذاب نشده باشد. (مجمع البیان، ج‏10، ص742)

ج. در آن روز خداوند انسان را چنان عذاب می‌کند که هیچ موجود دیگری را چنان عذاب نکرده باشد. (المیزان، ج20، ص285)

د. خداوند کسی را به گناه شخص دیگر و عذابی که برای او در نظر گرفته، مواخذه و عذاب نکند. (به نقل از مجمع البیان، ج‏10، ص742)

ه. ممکن است برای عذاب خدا در دنیا مشابهی باشد، اما برای عذاب خدا در آخرت مشابه ندارد. (تفسیر نور، ج10، ص479)

و. ...

 

3)‌ «لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»

خدای رحیم در جای خود شدید است.

 

 


[1] . نه فقط اغلب قرائات سبعه (غیر از کسائی) بلکه قرائت ابوجعفر (از عشرة) و حسن و اعمش (از اربعه عشر) و شیبه و سلمی و ابن عباس و امیرالمومنین ع

[2] . و قرأ لا یعذب و لا یوثق بالفتح الکسائی و یعقوب و سهل و الباقون «لا یُعَذِّبُ» و «لا یُوثِقُ» ... و قوله «لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ» معناه لا یعذب تعذیبه فوضع العذاب موضع التعذیب کما وضع العطاء موضع الإعطاء فی قوله‏ " و بعد عطائک المائة الرتاعا" فالمصدر الذی هو عذاب مضاف إلی المفعول به مثل دعاء الخیر و المفعول به الإنسان المتقدم ذکره فی قوله «یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ» و الوصاق أیضا موضع الإیثاق فأما من قرأ لا یعذب فقد قیل إن المعنی فیه أنه لا یتولی عذاب الله تعالی یومئذ أحد و الأمر یومئذ أمره و لا أمر لغیره هذا قول و قد قیل أیضا لا یعذب أحد فی الدنیا مثل عذاب الله فی الآخرة و کان الذی حمل قائل هذا القول علی أن قاله إنه إن حمله علی ظاهره کان المعنی لا یعذب أحد فی الآخرة مثل عذاب الله و معلوم أنه لا یعذب أحد فی الآخرة مثل عذاب الله إنما المعذب الله تعالی فعدل عن الظاهر لذلک. و لو قیل إن المعنی فیومئذ لا یعذب أحد أحدا تعذیبا مثل تعذیب الکافر المتقدم ذکره فأضیف المصدر إلی المفعول به کما أضیف إلیه فی القراءة الأولی و لم یذکر الفاعل کما لم یذکره فی مثل قوله تعالی مِنْ دُعاءِ الْخَیْرِ لکان المعنی فی القراءتین سواء و الذی یرد بأحد الملائکة الذین یتولون تعذیب أهل النار و یکون ذلک کقوله یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی‏ وُجُوهِهِمْ و قوله وَ لَوْ تَری‏ إِذْ یَتَوَفَّی الَّذِینَ کَفَرُوا الْمَلائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ و قوله «وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِیدٍ» لا شبهة أن یکون هذا القول أولی و الفاعل له هم الملائکة ... و أما القراءة بفتح العین فی یعذب و یوثق فقد وردت الروایة عن أبی قلابة قال أقرأنی من أقرأه رسول الله ص فیومئذ لا یعذب عذابه أحد و لا یوثق وثاقه أحد و المعنى لا یعذب أحد تعذیب هذا الکافر إن قلنا إنه کافر بعینه أو تعذیب هذا الصنف من الکفار.

[3] . و قرأ الجمهور: لا یُعَذِّبُ، و لا یُوثِقُ: مبنیین للفاعل، و الضمیر فی عَذابَهُ، و وَثاقَهُ عائد على اللّه تعالى، أی لا یکل عذابه و لا وثاقه إلى أحد، لأن الأمر للّه وحده فی ذلک أو هو من الشدّة فی حیز لم یعذب قط أحد فی الدنیا مثله، و الأول أوضح لقوله: لا یُعَذِّبُ و لا یُوثِقُ، و لا یطلق على الماضی إلا بمجاز بعید، بل موضوع، لا إذا دخلت على المضارع أن یکون مستقبلا. و یجوز أن یکون الضمیر قبلها عائدا على الکافر، أی لا یعذب أحد من الزبانیة مثل ما یعذبونه. و قیل إلى اللّه، أی لا یعذب أحد فی الدنیا عذاب اللّه للکافر، و یضعف هذا عمل لا یعذب فی یومئذ، و هو ظرف مستقبل.

و قرأ ابن سیرین و ابن أبی إسحاق و سوّار القاضی و أبو حیوة و ابن أبی عبلة و أبو بحریة و سلام و الکسائی و یعقوب و سهل و خارجة عن أبی عمرو: بفتح الذال و الثاء مبنیین للمفعول، فیجوز أن یکون الضمیر فیهما مضافا للمفعول و هو الأظهر، أی لا یعذب أحد مثل عذابه، و لا یوثق بالسلاسل و الأغلال مثل وثاقه، أو یحمل أحد عذاب الإنسان لقوله تعالى: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»، و عذاب وضع موضع تعذیب. و فی اقتیاس مثل هذا خلاف، و هو أن یعمل ما وضع لغیر المصدر، کالعطاء و الثواب و العذاب و الکلام. فالبصریون لا یجیزونه و یقیسونه.