سفارش تبلیغ
صبا ویژن

729) سوره فاطر (35) آیه 29 إِنَّ الَّذینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّ

بسم الله الرحمن الرحیم

729) سوره فاطر (35) آیه 29

إِنَّ الَّذینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ

ترجمه

در حقیقت، کسانی که کتاب خدا را تلاوت می‌کنند و نماز بپا داشتند و از آنچه روزی‌شان دادیم نهان و آشکارا انفاق کردند، به تجارتی امید دارند که هرگز تباه نمی‌گردد.

نکات ادبی

یَتْلُونَ

ماده «تلو» - که مصدر آن «تلاوة» است - در اصل بر «تبعیت کردن» و «پشت سر هم آمدن» دلالت دارد، و به همین مناسبت برخی گفته اند وجه تسمیه قرائت قرآن به تلاوت این است که آیه ای بعد از آیه دیگر خوانده می‌شود (معجم المقاییس اللغة، ج‏1، ص351) بویژه که تفاوت تلاوت و قرائت را در این دانسته‌اند که قرائت بر خواندن یک کلمه هم اطلاق می‌شود اما در تلاوت باید دو کلمه و بیشتر باشد که پشت سر هم خواندن صدق کند (الفروق فی اللغة، ص54)

البته برخی در این وجه تسمیه مناقشه کرده و گفته اند معنای اصلی ماده «تلو» آن است که چیزی بعد از چیز دیگر بیاید بدین ترتیب که او را جلوی خود قرار دهد و خودش پشت سر او بیاید، و «تلاوت» هم به معنای آن است که شخص آیات قرآن را پیش روی خود قرار دهد و از آنها پیروی کند (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏1، ص394) و این توضیح با بسیاری از کاربردهای این ماده نیز سازگارتر است (أَ فَمَنْ کانَ عَلى‏ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ؛ هود/13) و موارد فراوانی هم که این ماده صرفا به معنای قرائت کردن به کار رفته است (بویژه در مواردی که با حرف «علی» آمده است، مثلا «نَتْلُوا عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسى‏ وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَق» قصص/3) ظاهرا از این جهت بوده که شخص تلاوت کننده مو به مو از قرائت آنچه آمده تبعیت می‌کند.

بر همین اساس، برخی معنای این ماده را چنین توضیح داده‌اند که عبارت است از پیروی‌ و پشت سر هم آمدنی که چیزی که از جنس آنها نیست بین آن دو فاصله نیندازد، که این معنا به حسب مورد گاه به معنای اقتدا کردن می‌باشد «وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها» (شمس/2) و تلاوت در مورد کتب آسمانی گاه به معنای قرائت و پشت سر هم خواندن کلمات و آیات است، مانند «قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ‏» (یونس/16) و گاه به معنای آن را پیشوای خود قرار دادن و در مقام علم و عمل از آن پیروی کردن، مانند « یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»‏(بقرة/121) (مفردات ألفاظ القرآن، ص168)

ماده «تلو» دست کم[1] 63 بار در قرآن کریم به کار رفته است که غیر از یک مورد که به صورت اسم فاعل آمده (فَالتَّالِیاتِ ذِکْراً؛ صافات/3) تمامی موارد استعمال آن به صورت فعل ثلاثی مجرد و یا مصدر (تلاوت) بوده است.

یَرْجُونَ

قبلا بیان شد که ماده «رجو» در اصل در دو معنای متفاوت به کار رفته است: یکی در معنای امید و آرزو و انتظار رسیدن خبر خوش (که در این آیه در همین معناست)؛ و دیگری در معنای «کنار و طرف و حاشیه»ی چیزی (وَ الْمَلَکُ عَلى‏ أَرْجائِها: فرشتگان در نواحی و اطراف آسمان مستقرند؛ الحاقة/17)؛ و با اینکه این کلمه در مقابل کلمه «خوف» است (خوف، انتظار امر ناخوشایند را داشتن است) اما اغلب اهل لغت بر این باورند که گاهی کلمه «رجا» در مورد خوف و نگرانی هم به کار می‌رود و آیه «ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً» (نوح/13) را از این باب می‌دانند.

البته ماده «رجأ»  به معنای «تاخیر انداختن» (مثلا: تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُن‏؛ احزاب/53) را غالبا متمایز از «رجو» به معنای انتظار داشتن دانسته‌اند؛ هر چند برخی احتمال می‌دهند که این دو کلمه در اشتقاق کبیر به هم برگردند، چرا که انتظار کشیدن هم با نوعی تاخیر در وقوع واقعه مورد انتظار، همراه است؛ و بر همین اساس، در مورد برخی کلمات قرآنی که عده‌ای آن را از ماده «رجو» دانسته‌اند، احتمال اینکه از ماده «رجأ» به معنای تاخیر باشد هم مطرح شده است، چنانکه در آیات «أَرْجِهْ وَ أَخاهُ» (اعراف/11؛ شعراء/36) ، «وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ‏» (توبه/106) [که در قرائتی دیگر، «مرجئون» هم خوانده شده] و «الْمَلَکُ عَلى‏ أَرْجائِها» هر دو قول مطرح شده است.

جلسه 402 http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-5/

حدیث

1) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابن‌مسعود روایت شده است که فرازهایی از آن قبلا گذشت.[2] در فرازی از این حدیث آمده است:

ابن مسعود! به کسی که مرا حقاً پیامبر مبعوث کرد بی‌تردید کسی که دنیا را رها کند و به تجارت آخرت روی آورد خداوند در ورای تجارت او برایش تجارت می‌کند که خداوند متعال می‌فرماید «مردانى که هیچ تجارت و خرید و فروشى آنها را از یاد خدا و برپا کردن نماز و پرداختن زکات مشغول نمى‏کند، آنها از روزى مى‏ترسند که دل‏ها و دیده‏ها در آن پریشان است.» (نور/37).

ابن‌مسعود گفت: پدرم و مادرم به فدایت ای رسول الله! چگونه می‌توانم تجارت آخرت انجام دهم؟

فرمود: زبانت از ذکر خدا آرام نگیرد و اینکه بگویی سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر؛ که این تجارتی سودآور است و خداوند متعال می‌فرماید «به تجارتی امید دارند که هرگز تباه نمی‌گردد تا خداوند اجرشان را به طور کامل بدهد و از فضلش بر آنها بیفزاید»» (فاطر/29-30)

ابن‌مسعود! هر چیزی را که به چشمت دیدی و دلت به سوی آن پر کشید آن را برای خداوند قرار بده که آن تجارت آخرت است چرا که خداوند می‌فرماید «آنچه نزد شماست زوال می‌پذیرد و آنچه نزد خداست باقی است» (نحل/96) ...

مکارم الأخلاق، ص455

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا یَوْماً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِیدَةٌ وَ لَمْ یَکُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَى مَتَى نَحْنُ عَلَى هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِیدَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ ...

...[3] یَا ابْنَ مَسْعُودٍ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ نَبِیّاً إِنَّ مَنْ یَدَعُ الدُّنْیَا وَ یُقْبِلُ عَلَى تِجَارَةِ الْآخِرَةِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَتَّجِرُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ [تِجَارَتِهِ‏] قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» فَقَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ لِی بِتِجَارَةِ الْآخِرَةِ فَقَالَ ص لَا تُرِیحَنَّ لِسَانَکَ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَلِکَ أَنْ تَقُولَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ فَهَذِهِ التِّجَارَةُ الْمُرْبِحَةُ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ کُلُّ مَا أَبْصَرْتَهُ بِعَیْنِکَ وَ اسْتَخْلَاهُ قَلْبُکَ فَاجْعَلْهُ لِلَّهِ فَذَلِکَ تِجَارَةُ الْآخِرَةِ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق‏...[4]


2) از امام صادق ع روایت شده است:

هر آنچه که خداوند عز و جل بر تو واجب کرده است، آَشکار کردنش برتر از مخفی کردنش است؛ و هر آنچه که مستحب است،مخفی کردنش بهتر از آشکار کردنش است؛ و اگر شخصی زکات مالش را [که بر او واجب است] بر گرده‌اش بگذارد و آشکارا تقسیم کند کاری نیکو و زیباست.

الکافی، ج‏3، ص501

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عن أَبی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

کُلُّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکَ فَإِعْلَانُهُ أَفْضَلُ مِنْ إِسْرَارِهِ وَ کُلُّ مَا کَانَ تَطَوُّعاً فَإِسْرَارُهُ أَفْضَلُ مِنْ إِعْلَانِهِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا یَحْمِلُ زَکَاةَ مَالِهِ عَلَى عَاتِقِهِ فَقَسَمَهَا عَلَانِیَةً کَانَ ذَلِکَ حَسَناً جَمِیلًا.


3) از امام صادق ع دعایی برای ابتدای صبح و شب روایت شده است. در فراز پایانی این دعا آمده است:

سپس می گویی: خدایا همانا شب و روز دو مخلوق از مخلوقات تویند؛ پس مرا در آنها مبتلا مگردان به جرات داشتن بر انجام معصیتت و مرتکب شدن آنچه حرام فرموده‌ای؛ و در آن دو، روزیم فرما عملی مقبول، و سعی و تلاشی مشکور، و تجارتی که هرگز نابود نشود.

من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص337

رَوَى عَمَّارُ بْنُ مُوسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تَقُولُ إِذَا أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ...

ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنَّ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِکَ فَلَا تَبْتَلِیَنِّی فِیهِمَا بِجُرْأَةٍ عَلَى مَعَاصِیکَ وَ لَا رُکُوبٍ لِمَحَارِمِکَ وَ ارْزُقْنِی فِیهِمَا عَمَلًا مُتَقَبَّلًا وَ سَعْیاً مَشْکُوراً وَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ.


4) هشام بن معاذ می‌گوید: من همنشین عمر بن عبدالعزیز بودم که وارد مدینه شد و به منادی دستور داد که ندا دهد که هر کس بر او ظلمی شده و دادخواهی‌ای دارد بیاید.

در این میان محمد بن علی - یعنی امام باقر ع - آمد؛ و مزاحم، دربان وی، آمد و گفت محمد بن علی جلوی دروازه است.

او گفت: مزاحم! بگویید وارد شود.

حضرت داخل شد در حالی که عمر بن عبدالعزیز اشکهایش را از چشمانش پاک می کرد. حضرت فرمود: عمر! چه چیزی تو را به گریه انداخته است؟

هشام گفت: گفتم: یا ابن رسول الله! فلان و بهمان مطلب او را به گریه انداخته!

امام باقر ع فرمود: عمر! همانا دنیا بازاری از بازارهاست، از آن گروهی بدانچه سودشان می‌بخشید بیرون آمدند و گروهی هم از آن با آنچه به ضررشان بود؛ و چه بسیار کسانی که در شبیه وضعیتی که ما در آن هستیم بودیم و این بدانها ضرر زد تا اینکه مرگ به سراغشان آمد و از بیخ و بن برکنده شدند در حالی که مورد ملامت بودند که چرا برای آنچه در آخرت دوست دارند تجهیزاتی برنداشتند و در برابر آنچه ناخوش می‌داشتند سپری آماده نکردند؛ آنچه را جمع کرده بودند کسی که سپاسگزارشان نبود تقسیم کرد؛ و به نزد کسی رفتند که عذرشان را نمی‌پذیرفت؛ پس به خدا سوگند که ما سزاوارتریم که بنگریم بدان اعمالی که بعدا غبطه‌شان را خواهیم خورد، تا بدانها عمل کنیم؛ و بنگریم به اعمالی که بعدا از آنها ترسان خواهیم بود، تا از انجام آنها خودداری کنیم.

پس تقوای الهی در پیش گیر و در دلت دو چیز قرار بده!

نگاه کن آن چیزی را که دوست داری هنگامی که بر پروردگارت وارد می‌شوی همراهت باشد، پس آن را پیشاپیش بفرست؛

و بنگر آن چیزی را که ناخوش داری که هنگامی که بر پروردگارت وارد می‌شوی همراهت باشد، پس جایگزینی برای آن تدارک ببین؛ و مبادا سراغ کالایی بروی که کار کسانی را که پیش از تو بودند کساد کرد و امید داری که از تو بگذرد [دامنگیرت نشود]

الخصال، ج‏1، ص105

حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَرِیرٍ الطَّبَرِیُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو صَالِحٍ الْکِنَانِیُّ عَنْ یَحْیَى بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ الْحِمَّانِیِ‏  عَنْ شَرِیکٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ مُعَاذٍ قَالَ:

کُنْتُ جَلِیساً لِعُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ حَیْثُ دَخَلَ الْمَدِینَةَ فَأَمَرَ مُنَادِیَهُ فَنَادَى مَنْ کَانَتْ لَهُ مَظْلِمَةٌ أَوْ ظُلَامَةٌ  فَلْیَأْتِ الْبَابَ فَأَتَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ یَعْنِی الْبَاقِرَ ع فَدَخَلَ إِلَیْهِ مَوْلَاهُ مُزَاحِمٌ فَقَالَ إِنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیِّ بِالْبَابِ فَقَالَ لَهُ أَدْخِلْهُ یَا مُزَاحِمُ قَالَ فَدَخَلَ وَ عُمَرُ یَمْسَحُ عَیْنَیْهِ مِنَ الدُّمُوعِ فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَا أَبْکَاکَ یَا عُمَرُ فَقَالَ هِشَامٌ أَبْکَاهُ کَذَا وَ کَذَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ یَا عُمَرُ إِنَّمَا الدُّنْیَا سُوقٌ‏ مِنَ‏ الْأَسْوَاقِ‏ مِنْهَا خَرَجَ قَوْمٌ بِمَا یَنْفَعُهُمْ وَ مِنْهَا خَرَجُوا بِمَا یَضُرُّهُمْ وَ کَمْ مِنْ قَوْمٍ قَدْ ضَرَّهُمْ بِمِثْلِ الَّذِی أَصْبَحْنَا فِیهِ حَتَّى أَتَاهُمُ الْمَوْتُ فَاسْتَوْعَبُوا فَخَرَجُوا مِنَ الدُّنْیَا مَلُومِینَ لِمَا لَمْ یَأْخُذُوا لِمَا أَحَبُّوا مِنَ الْآخِرَةِ عُدَّةً وَ لَا مِمَّا کَرِهُوا جُنَّةً قَسَمَ مَا جَمَعُوا مَنْ لَا یَحْمَدُهُمْ وَ صَارُوا إِلَى مَنْ لَا یَعْذِرُهُمْ فَنَحْنُ وَ اللَّهِ‏ مَحْقُوقُونَ‏  أَنْ نَنْظُرَ إِلَى تِلْکَ الْأَعْمَالِ الَّتِی کُنَّا نَغْبِطُهُمْ بِهَا فَنُوَافِقَهُمْ فِیهَا وَ نَنْظُرَ إِلَى تِلْکَ الْأَعْمَالِ الَّتِی کُنَّا نَتَخَوَّفُ عَلَیْهِمْ مِنْهَا فَنَکُفَّ عَنْهَا فَاتَّقِ اللَّهَ وَ اجْعَلْ فِی قَلْبِکَ اثْنَتَیْنِ تَنْظُرِ الَّذِی تُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مَعَکَ إِذَا قَدِمْتَ عَلَى رَبِّکَ فَقَدِّمْهُ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ تَنْظُرِ الَّذِی تَکْرَهُهُ أَنْ یَکُونَ مَعَکَ إِذَا قَدِمْتَ عَلَى رَبِّکَ فَابْتَغِ فِیهِ الْبَدَلَ وَ لَا تَذْهَبَنَّ إِلَى سِلْعَةٍ قَدْ بَارَتْ عَلَى مَنْ کَانَ قَبْلَکَ تَرْجُو أَنْ تَجُوزَ عَنْک‏.[5]

تدبر

1) «إِنَّ الَّذینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ»

زندگی یک معامله و تجارت است.

کسی در این تجارت هیچ ضرر نمی‌کند که اهل تلاوت کتاب الله و اهل نماز و انفاق باشد؛

چرا این سه؟

الف. تمام زندگی انسان در دو ساحت است: اندیشه و عمل؛ و عمل او هم دو حیثیت دارد: یکی نسبتش با خدا و دیگری نسبتش با انسانها دیگر؛ و این سه ناظر به این سه ساحت است:

یعنی در عرصه اندیشه، سامانه فکری خویش را از خدا و کتاب او بگیرد؛

و در مقام عمل، از سویی زندگی خود را بر محور ارتباط با خدا قرار دهد؛

و از سوی دیگر در ارتباطاتش با مردم، دست و دل باز باشد.

ب. ...

 

2) «إِنَّ الَّذینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ»

چرا تلاوت کتاب الله را با فعل مضارع آورد ولی اقامه نماز و انفاق را با فعل ماضی؟

الف. تلاوت کتاب به صورت مضارع آمده که نشانه تداوم عمل و علاقه به تلاوت است، ولى نماز و انفاق به صورت ماضى آمده که نشانه قطعى بودن انجام آن است. می‌خواهد بفرماید کسى که عاشقانه مکتب را بپذیرد، نماز و انفاقش قطعى است. (تفسیر نور، ج‏9، ص497)

ب. فعل ماضی دلالت بر خاتمه یافتن کار دارد و فعل مضارع دلالت بر استمرار؛

اقامه نماز و انفاق، دو عمل است که هرکدام که انجام شود، تمام می‌شود؛ اما تلاوت کتاب خدا، یک ارتباط مستمر با ساحت اندیشه است که دائما بر غنای جان انسان می افزاید، بویژه اگر توجه کنیم که قرآن کریم یک کتاب معمولی نیست که با یک یا چند بار خواندن، تمام محتویاتش به چنگ آید، بلکه کتابی است که «لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِی غَرَائِبُه» عجایبش تمام نشود و شگفتی‌هایش منقضی نگردد» (نهج البلاغه، خطبه18).

ج. ...

 

3) «وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ»

گمان نکنید با انفاق، مال شما تمام مى‏شود؛ چرا که در معامله با خدا، حتّى یک درصد زیان نیست. (تفسیر نور، ج‏9، ص498)

نکته اقتصادی

مدار علم اقتصاد بر به رسمیت شناختن مالکیت خصوصی و افزایش دارایی‌های شخصی می گردد.

اما در منطق انسان خداباور، سود بردن در انفاق کردن و بخشیدن است نه در جمع‌آوری کردن و مال خود را افزودن.

هر مالی که در اینجا جمع کنیم، نهایتا برای وارث می‌ماند و خودمان از آن بهره‌ای نخواهیم برد؛ اما هر مالی که در راه خدا بدهیم جاودانه نزد خدا برایمان می‌ماند.(حدیث1)

 

4) «یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ ... یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ»

مردان خدا میان خوف و رجا هستند (تفسیر نور، ج‏9، ص497)

 

5) «أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ»

دارایى‏هاى انسان، داده الهى است.

اگر توجّه داشته باشیم که دارایى‏هاى ما از خداوند است، در انفاق، بخل نمى‏ورزیم.

به علاوه که از ما نخواسته‌اند کل آنچه خدا به ما داده را ببخشیم، بلکه تنها مقداری از آن را (تفسیر نور، ج‏9، ص498)

 

6) «أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً»

انفاق، هم سرى باشد هم آشکارا.

اما انفاق مخفیانه قبل از انفاق علنى برده شده است؛

شاید بتوان نتیجه گرفت انفاق مخفیانه برترى دارد. (تفسیر نور، ج‏9، ص498؛ همچنین به حدیث 2 توجه شود)

 

7) «یَتْلُونَ ... أَقامُوا ... أَنْفَقُوا ... یَرْجُونَ»

امید به رستگارى، باید با فکر و عمل و انفاق همراه باشد وگرنه امید بدون اقدام، پندارى بیش است. (تفسیر نور، ج‏9، ص498)

 

8) «یَرْجُونَ»

با داشتن علم و خشیت الهى (که در آیه قبل بود) و با تلاوت قرآن و اقامه نماز و کمک به محرومان، باز هم خود را مستحقّ ندانید، تنها امیدوار باشید. (تفسیر نور، ج‏9، ص498)

 

 

9) «إنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ ... إِنَّ الَّذینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ»

این کسانی که کتاب خدا را تلاوت می‌کنند و نماز بپا داشتند و از آنچه روزی‌شان دادیم نهان و آشکارا انفاق کردند و به تجارتی امید دارند که هرگز تباه نمی‌گردد، همان علمایی هستند که تنها آنان از خدا خشیت دارند.

نکته تخصصی انسان‌شناسی

تردیدی نیست که این آیه در وصف برخی از اولیای خداست، تا حدی که از ابن‌عباس روایت شده که مصداق اصلی این آیات را امیرالمومنین ع می‌دانسته است. (شواهد التنزیل، ج‏2، ص152)[6]

با این حال اگر دقت شود مدار ارتباط آنها با خدا را «خشیت» و «تجارت» قرار داده است.

این نشان می‌دهد که روایت معروفی که از حضرت امیر ع نقل شده که عبادت را بر سه دسته تقسیم می‌کند: عبادت احرار و تجار و عبید (نهج‌البلاغه، حکمت 237)[7] صرفا در مقام نشان دادن برتر بودن عبادت احرار بر دو دسته دیگر است، نه نفی عبادت عبید و تجار. در واقع، وصول به همین عبادت عبید (عبادت از ترس و خشیت) و تجار (عبادت به امید تجارت) خودش مقامی بسیار عظیم است؛ و البته از این مقام بالاتر هم وجود دارد که شاید بیان آن به زبان ساده باشد، اما درک حقیقتِ آن در افق ذهن امثال ما نمی گنجد؛ چگونه کسی که هنوز خشیت واقعی از خدا را تجربه نکرده و به تجارة لن تبور دل نبسته، سودای عبادت احرار را می‌تواند در سر بپروراند؟!

این توهم که عبادت تنها و تنها باید عبادت احرار باشد و کمتر از آن بی ارزش است، القای شیطان است برای نپیمودن راه درست توسط اکثر انسانها، و ناشی از دوری از فرهنگ و معارف اصیل قرآنی است.

 

 


[1] . تعبیر «دست کم» بدین جهت به کار برده شد که بر اساس قرائات دیگر گاه این عدد کم یا زیاد می‌شود. مثلا یکی از قرائات رایج آیه 20 سوره یونس این است که به جای (هُنالِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَ) به صورت (هُنالِکَ تَتْلُوا کُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَ) قرائت شود، تا حدی که راغب اصفهانی در مفردات، این آیه را در ذیل ماده «تلو» به صورت عادی می‌آورد (ص167) و در ذیل ماده «بلو» وقتی می خواهد بیاورد، با تعبیر «قُری» (چنین قرائتی هم وجود دارد!) می‌آورد. (ص145)

[2] . عبارت اول حدیث فوق در جلسه68، حدیث1 http://yekaye.ir/nuh-071-21/

و فرازهای دیگری از این حدیث در جلسه77، حدیث2 http://yekaye.ir/al-hadeed-057-14/

و جلسه136، حدیث1 http://yekaye.ir/al-qiyamah-075-02/

و جلسه 158، حدیث1 http://yekaye.ir/al-jathiyah-045-23/

و جلسه162، حدیث2 http://yekaye.ir/al-isra-017-018/

و جلسه 176، حدیث1 http://yekaye.ir/qiamat-75-5/

و جلسه 188، حدیث2 http://yekaye.ir/al-qiyamah-075-13/

و جلسه579، حدیث1 http://yekaye.ir/al-lail-92-19/

و جلسه589، حدیث2 http://yekaye.ir/al-kahf-18-8/

و جلسه 609، حدیث2 http://yekaye.ir/al-kahf-18-28/

و جلسه 627، حدیث5 http://yekaye.ir/al-kahf-18-46/

و جلسه 688، حدیث3 http://yekaye.ir/al-kahf-18-105/ 

و جلسه 694، حدیث5 http://yekaye.ir/al-kahf-18-110/ گذشت.

[3] . فراز قبلی این حدیث هم تا حدودی به همین مضمون مرتبط است:

یَا ابْنَ مَسْعُودٍ لَا تَهْتَمَّ لِلرِّزْقِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ قَالَ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ وَ قَالَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ

[4] . احادیث زیر هم به لحاظ مضمونی می‌توانند ناظر به این آیه محسوب شوند که برای رعایت اختصار به همان موارد متن بسنده شد:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ فَرِیضَةً لَا یُحْمَدُونَ إِلَّا بِأَدَائِهَا وَ هِیَ الزَّکَاةُ بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ وَ بِهَا سُمُّوا مُسْلِمِینَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ حُقُوقاً غَیْرَ الزَّکَاةِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ» فَالْحَقُّ الْمَعْلُومُ مِنْ غَیْرِ الزَّکَاةِ وَ هُوَ شَیْ‏ءٌ یَفْرِضُهُ الرَّجُلُ عَلَى نَفْسِهِ فِی مَالِهِ یَجِبُ عَلَیْهِ أَنْ یَفْرِضَهُ عَلَى قَدْرِ طَاقَتِهِ وَ سَعَةِ مَالِهِ فَیُؤَدِّی الَّذِی فَرَضَ عَلَى نَفْسِهِ إِنْ شَاءَ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ إِنْ شَاءَ فِی کُلِّ جُمْعَةٍ وَ إِنْ شَاءَ فِی کُلِّ شَهْرٍ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَیْضاً- أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» وَ هَذَا غَیْرُ الزَّکَاةِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَیْضاً- یُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً» وَ الْمَاعُونَ أَیْضاً وَ هُوَ الْقَرْضُ یُقْرِضُهُ وَ الْمَتَاعُ یُعِیرُهُ وَ الْمَعْرُوفُ یَصْنَعُهُ وَ مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَیْضاً فِی الْمَالِ مِنْ غَیْرِ الزَّکَاةِ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» وَ مَنْ أَدَّى مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَقَدْ قَضَى مَا عَلَیْهِ وَ أَدَّى شُکْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ فِی مَالِهِ إِذَا هُوَ حَمِدَهُ عَلَى‏ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ فِیهِ مِمَّا فَضَّلَهُ بِهِ مِنَ السَّعَةِ عَلَى غَیْرِهِ وَ لِمَا وَفَّقَهُ لِأَدَاءِ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ وَ أَعَانَهُ عَلَیْهِ.(الکافی، ج‏3، ص498)

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ ضُرَیْسٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّمَا أَعْطَاکُمُ اللَّهُ هَذِهِ الْفُضُولَ مِنَ الْأَمْوَالِ لِتُوَجِّهُوهَا حَیْثُ وَجَّهَهَا اللَّهُ وَ لَمْ یُعْطِکُمُوهَا لِتَکْنِزُوهَا. (الکافی، ج‏4، ص32)

[5] . این فراز از خطبه متقین را می‌توان ناظر به دو آیه گذشته دانست:

یَبِیتُ حَذِراً وَ یُصْبِحُ فَرِحاً حَذِراً لِمَا حُذِّرَ مِنَ الْغَفْلَةِ وَ فَرِحاً بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَة (نهج‌البلاغه، خطبه 193 خطبه متقین؛ الأمالی( للصدوق)، ص572)

و نیز این حدیث از امام صادق ع را:

قَالَ الصَّادِقُ ع مَنْ رَعَى قَلْبَهُ عَنِ الْغَفْلَةِ وَ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهْوَةِ وَ عَقْلَهُ عَنِ الْجَهْلِ فَقَدْ دَخَلَ فِی دِیوَانِ الْمُتَنَبِّهِینَ؛ ثُمَّ مَنْ رَعَى عِلْمَهُ عَنِ الْهَوَى وَ دِینَهُ عَنِ الْبِدْعَةِ وَ مَالَهُ عَنِ الْحَرَامِ فَهُوَ مِنْ جُمْلَةِ الصَّالِحِینَ - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ - وَ هُوَ عِلْمُ الْأَنْفُسِ فَیَجِبُ أَنْ یَکُونَ نَفْسُ الْمُؤْمِنِ عَلَى کُلِّ حَالٍ فِی شُکْرٍ أَوْ عُذْرٍ عَلَى مَعْنًى، إِنْ قُبِلَ فَفَضْلٌ وَ إِنْ رُدَّ فَعَدْلٌ، وَ تُطَالِعَ الْحَرَکَاتِ فِی الطَّاعَاتِ بِالتَّوْفِیقِ وَ تُطَالِعَ السُّکُونَ عَنِ الْمَعَاصِی بِالْعِصْمَةِ وَ قِوَامُ‏ ذَلِکَ کُلِّهِ بِالافْتِقَارِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى وَ الِاضْطِرَارِ إِلَیْهِ وَ الْخُشُوعِ وَ الْخُضُوعِ وَ مِفْتَاحُهَا الْإِنَابَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مَعَ قَصْرِ الْأَمَلِ بِدَوَامِ ذِکْرِ الْمَوْتِ وَ عِیَانِ الْوُقُوفِ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّارِ لِأَنَّ فِی ذَلِکَ رَاحَةً مِنَ الْحَبْسِ وَ نَجَاةً مِنَ الْعَدُوِّ وَ سَلَامَةَ النَّفْسِ وَ سَبَبُ الْإِخْلَاصِ فِی الطَّاعَاتِ التَّوْفِیقُ وَ أَصْلُ ذَلِکَ أَنْ یُرَدَّ الْعُمُرُ إِلَى یَوْمٍ وَاحِدٍ - قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الدُّنْیَا سَاعَةٌ فَاجْعَلْهَا طَاعَةً - وَ بَابُ ذَلِکَ کُلِّهِ مُلَازَمَةُ الْخَلْوَةِ بِمُدَاوَمَةِ الْفِکْرِ وَ سَبَبُ الْخَلْوَةِ الْقَنَاعَةُ وَ تَرْکُ الْفُضُولِ مِنَ الْمَعَاشِ وَ سَبَبُ الْفِکْرِ الْفَرَاغُ وَ عِمَادُ الْفَرَاغِ الزُّهْدُ وَ تَمَامُ الزُّهْدِ التَّقْوَى وَ بَابُ التَّقْوَى الْخَشْیَةُ وَ دَلِیلُ الْخَشْیَةِ التَّعْظِیمُ لِلَّهِ تَعَالَى وَ التَّمَسُّکُ بِخَالِصِ طَاعَتِهِ فِی أَوَامِرِهِ وَ الْخَوْفُ وَ الْحَذَرُ مَعَ الْوُقُوفِ عَنْ مَحَارِمِهِ وَ دَلِیلُهَا الْعِلْمُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء (مصباح الشریعة، ص22)

[6] . اصل روایت در تفسیر مقاتل است که دیگران از او نقل کرده‌اند:

أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الشِّیرَازِیُّ أَخْبَرَنَا أَبُو بَکْرٍ الْجَرْجَرَائِیُّ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْبَصْرِیُّ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى الْأَزْرَقُ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هِلَالٍ حَدَّثَنَا نَائِلُ بْنُ نَجِیحٍ، عَنْ مُقَاتِلِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنِ الضَّحَّاکِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ‏ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ قَالَ: یَعْنِی عَلِیّاً کَانَ یَخْشَى اللَّهَ وَ یُرَاقِبُهُ.

این روایت با طول و تفصیل بیشتر نیز روایت شده است:

مُقَاتِلُ بْنُ سُلَیْمَانَ عَنِ الضَّحَّاکِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ قَالَ کَانَ عَلِیٌّ یَخْشَى اللَّهَ وَ یُرَاقِبُهُ وَ یَعْمَلُ بِفَرَائِضِهِ وَ یُجَاهِدُ فِی سَبِیلِهِ. (مناقب آل أبی طالب ع، ج‏2، ص28)

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُقَاتِلِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنِ الضَّحَّاکِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ قَالَ یَعْنِی بِهِ عَلِیّاً ع کَانَ عَالِماً بِاللَّهِ وَ یَخْشَى اللَّهَ وَ یُرَاقِبُهُ وَ یَعْمَلُ بِفَرَائِضِهِ وَ یُجَاهِدُ فِی سَبِیلِهِ وَ یَتْبَعُ جَمِیعَ أَمْرِهِ بِرِضَائِهِ وَ مَرْضَاةَ رَسُولِهِ ص. (تأویل الآیات الظاهرة، ص470)

[7] . وَ قَالَ ع إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار.

این روایت در الکافی، ج‏2، ص84 از امام صادق ع نیز روایت شده است:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْعُبَّادَ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى طَلَبَ الثَّوَابِ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حُبّاً لَهُ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِیَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ.