سفارش تبلیغ
صبا ویژن

668) سوره کهف (18) آیه87 قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَ

بسم الله الرحمن الرحیم

668) سوره کهف (18) آیه87  

قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلی‏ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً

ترجمه

گفت: اما کسی که ظلم پیشه کند عذابش خواهیم کرد سپس به نزد پروردگارش بازگردانده شود و او را عذابی کند، عذابی ناشناخته!

نکات ادبی

«یُرَدُّ»

قبلا بیان شد که ماده «ردد» به معنای رجوع و برگشتن از وضعیتی که در آن بوده، می‌باشد؛ و در تفاوت «رد» با «رجوع» گفته‌اند که «رد» در اصل رجوع و برگشتنی بوده که با نوعی کراهت و ناخوشایندی از وضعیتی که در آن بسر می‌برده همراه بوده است؛ هرچند کم‌کم این دو کلمه در جای همدیگر هم به کار رفته است.

جلسه 151 http://yekaye.ir/muhammad-047-25/

«نُکْراً»

قبلا بیان شد که ماده «نکر» درست نقطه مقابل ماده «عرف» است. «عُرف» وضعیتی است که انسان می‌شناسد و دلش با آن آرام می‌گیرد، و «انکار» در اصل چیزی است که دل انسان آن را تصور نکرده و زیر بار آن نمی‌رود و نوعی جهل بوده، و کم‌کم در مورد هر چیزی که با زبان مورد انکار و مخالفت قرار می گیرد به کار رفته، چون سبب این انکار این بوده که قلب انسان بدان اذعان نمی‌کرده است؛ هرچند گاه در مورد چیزی که انسان در باطن می‌داند اما با زبان انکار می‌کند (و در مقام دروغ گفتن برمی‌آید) هم به کار می‌رود.

«نُکْر» هم صفت، و به معنای «مُنکَر» است.

جلسه 655 http://yekaye.ir/al-kahf-18-74/

حدیث

1) از امیرالمومنین ع حدیثی در بیان داستان ذوالقرنین روایت است، در فرازی از آن آمده است:

«اما کسی که ظلم پیشه کند» و به پروردگارش ایمان نیاورد «عذابش خواهیم کرد» در دنیا به عذاب دنیا «سپس به نزد پروردگارش بازگردانده شود» در بازگشتش «و او را عذابی کند، عذابی ناشناخته!»

تفسیر العیاشی، ج‏2، ص342

عَنْ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أنه قَالَ سُئِلَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ ...

«أَمَّا مَنْ ظَلَمَ» و لم یؤمن بربه «فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ» فی الدنیا بعذاب الدنیا «ثُمَّ یُرَدُّ إِلی‏ رَبِّهِ» فی مرجعه «فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً»[1]


2) از امام صادق ع روایت شده است که می‌فرمود:

همانا خداوند در زمان حکومت دشمنش، بلا و مصیبت را لباس زیر و روی ولیّ‌اش قرار داد و رفاه و راحتی را لباس زیر و روی دشمنش در زمان حکومتش قرار داد؛ پس ولیّ ما را جز بلا و ترس نرسد؛ و این برای چشم‌روشنی اوست در آجل [درازمدت، آخرت] و عاجل [کوتاه‌مدت، دنیا] ؛ اما در عاجل [دنیا]، خداوند چشم او را به دیدنش ولی‌ّاش و آشکار شدن حکومتش و انتقام از دشمنش با نابودی حکومتش روشن می‌کند؛ و اما در آجل [آخرت] ثواب خدا بهشت است و نگریستن به [عنایت و رحمت] خدا؛

 و دشمن ما را [در این دوران] جز راحتی و رفاه نرسد، و این برای خوار کردن اوست در آجل [درازمدت، آخرت] و عاجل [کوتاه‌مدت، دنیا]؛ اما در عاجل [دنیا]، انتقامی که از او در دولت ولیّ خدا گرفته شود؛ و اما در آجل [آخرت] عذاب جهنم است در آخرت تا ابدالآباد؛

پس بشارت بر شما و باز هم بشارت بر شما، که به خدا سوگند بهشت از آنِ شماست و جهنم از آن دشمنانتان؛ به خدا سوگند که خداوند شما را برای بهشت آفرید و به سوی بهشت و خدا می‌روید؛ پس هرگاه خوشی و راحتی و رفاه در حکومت دشمنتان به شما رو کرد، بدانید که به خاطر گناهی است که در گذشته از شما سر زده! و بگویید: گناهی است که خداوند در عقوبتش تسریع کرده؛ و هنگامی که بلا را دیدید بگویید به‌به! خوش‌ آمدی! مرحبا به لباس زیر و روی صالحان!

الأصول الستة عشر، ص125

حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَى بْنِ أَحْمَدَ التَّلَّعُکْبَرِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا حُمَیْدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ حَمَّادٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ نَهِیکٍ أَبُو الْعَبَّاسِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ زَیْدٍ الزَّرَّادِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْبَلَاءَ فِی دَوْلَةِ عَدُوِّهِ شِعَاراً وَ دِثَاراً لِوَلِیِّهِ، وَ جَعَلَ الرَّفَاهِیَةَ شِعَاراً وَ دِثَاراً لِعَدُوِّهِ فِی دَوْلَتِهِ، فَلَا یَسَعُ وَلِیَّنَا إِلَّا الْبَلَاءُ وَ الْخَوْفُ؛ وَ ذَلِکَ لِقُرَّةِ عَیْنٍ لَهُ آجِلٍ وَ عَاجِلٍ، أَمَّا الْعَاجِلُ فَیُقِرُّ اللَّهُ عَیْنَهُ بِوَلِیِّهِ، وَ إِظْهَارِ دَوْلَتِهِ، وَ الِانْتِقَامِ مِنْ عَدُوِّهِ بِإِزَالَةِ دَوْلَتِهِ، وَ الْآجِلُ ثَوَابُ اللَّهِ الْجَنَّةُ، وَ النَّظَرُ إِلَى اللَّهِ. وَ لَا یَسَعُ عَدُوَّنَا إِلَّا الرَّفَاهِیَةُ؛ وَ ذَلِکَ لِخِزْیٍ لَهُ آجِلٍ وَ عَاجِلٍ، وَ الْعَاجِلُ الِانْتِقَامُ مِنْهُ فِی الدُّنْیَا فِی دَوْلَةِ وَلِیِّ اللَّهِ، وَ الْآجِلُ عَذَابُ النَّارِ فِی الْآخِرَةِ أَبَدَ الْآبِدِینَ، فَأَبْشِرُوا ثُمَّ أَبْشِرُوا، فَلَکُمْ وَ اللَّهِ الْجَنَّةُ، وَ لِأَعْدَائِکُمُ النَّارُ، لِلْجَنَّةِ وَ اللَّهِ خَلَقَکُمُ اللَّهُ، وَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ اللَّهِ تَصِیرُونَ. فَإِذَا مَا رَأَیْتُمُ الرَّفَاهِیَةَ وَ الْعَیْشَ فِی دَوْلَةِ عَدُوِّکُمْ، فَاعْلَمُوا أَنَّ ذَلِکَ بِذَنْبٍ سَلَفٍ؛ فَقُولُوا: ذَنْبٌ عَجَّلَ اللَّهُ لَنَا الْعُقُوبَةَ، وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْبَلَاءَ فَقُولُوا: هَنِیئاً مَرِیئاً! وَ مَرْحَباً بِکَ مِنْ دِثَارِ الصَّالِحِینَ وَ شِعَارِهِمْ![2]

تدبر

1) «قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ ...»

با توجه به اینکه در آیه بعد، نقطه مقابل این افراد را کسانی که «ایمان آورند» معرفی کرد، اغلب مفسران نتیجه گرفته‌اند که مقصود از «ظلم» در این آیه، [کفر و] شرک ورزیدن است. (مثلا ابن‌عباس، مجمع‌البیان، ج6، ص757) به‌ویژه که در قرآن کریم، شرک، ظلمی عظیم معرفی شده است (إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیم‏؛ لقمان/13)؛ اما برخی بر این باورند که چون تعبیر آیه بعد، «ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند» هم شامل مشرک و کافر می‌شود، هم شامل کسانی که بظاهر مومن اند اما عمل صالح انجام نمی دهند و مفسد فی الارض می‌باشند؛ بویژه که سیره پادشاهان عادل چنین بوده که وقتی قدرت می‌یافتند، زمین را از فساد مفسدان نیز پاک می‌نمودند. (المیزان، ج13، ص362)


2) «قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلی‏ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً»

ذوالقرنین به قومی رسید که کافر و مشرک بودند. خداوند به او اختیار داد که آنان را عذاب کند یا با مهربانی با آنان برخورد کند. وی هم آنها را در دو دسته قرار داد. آنان که دعوت حق را می‌پذیرند و به عمل صالح روی می‌آورد، که در آیه بعد اعلام می‌کند با آنها با ملاطفت برخورد خواهد کرد؛ و آنان که اهل ستم کردن به خویشتن و دیگران‌اند و به ایمان و عمل صالح روی نمی‌آورند، که تهدید کرد که با آنان مواجهه بسیار تندی خواهد داشت؛ و آنها بعد از مرگشان هم عذابی شدیدتر در پیش خواهند داشت.


3) «قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلی‏ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً»

ذوالقرنین در مورد کسی که ظلم پیشه کند، نگفت: «نُعَذِّبُهُ» (عذابش می‌کنم) یا «نُعَذِّبُهُ» (بزودی عذابش می‌کنم)؛ بلکه تعبیر «سوف» را به کار برد که برای اشاره به آینده دور است. چرا؟

الف. می‌خواهد نشان دهد که آنان را بلافاصله به خاطر کفر و ظلمشان مجازات نمی کرد، بلکه ابتدا آنان را به ایمان و عمل صالح می‌خواند و اگر باز بر انحرافشان اصرار می‌ورزیدند مجازات می‌کرد. (البحر المحیط، ج‏7، ص222)[3]

ب. او به امید توبه‏ی ستمگران بود و لذا در کیفر آنان شتابی نکرد. (تفسیر نور، ج‏7، ص220)

ج. ...


4) «فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلی‏ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ»

عذاب دنیا، [همواره] مانع کیفر آخرت نیست. (تفسیر نور، ج‏7، ص220) چنانکه در آیات دیگری هم بر اینکه برخی گناهان به گونه‌ای است که هم عذاب در دنیا دارد و هم عذاب در آخرت تصریح شده است؛ مثلا «إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیم‏: جز این نیست که کیفر کسانى که با خدا و رسول او مى‏جنگند و در زمین به فساد و تبهکارى مى‏پویند این است که کشته شوند، یا بر دار آویخته گردند، یا دست‏ها و پاهایشان بر خلاف جهت یکدیگر بریده شود و یا از آن سرزمین تبعید گردند. این براى آنها خفّت و خواریى در دنیاست و آنان را در آخرت عذابى بزرگ است (مائده/33)[4]


5) «فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً»

مقصود از «نُکر» (عذاب نکر) چیست؟

الف. عذابی که در دنیا بی‌سابقه است (مجمع‌البیان، ج6، ص757) و شخص نه حساب آن را کرده و نه انتظار چنان عذابی را دارد. (المیزان، ج13، ص362) و از این رو، بشدت غافلگیر و مضطر می‌شود.

ب. کیفر دنیوی، شناخته شده و معلوم است، ولی عذاب آخرت ناشناخته است. (تفسیر نور، ج‏7، ص220)

ج. ...


[1] . سید شرف الدین استرآبادى‏ در تأویل الآیات الظاهرة، ص736 در ضمن شرح حدیثی، به حدیث دیگری از اهل بیت ع در تاویل باطنی این آیه اشاره می‌کند که معلوم نیست عین عبارات آن حدیث را آورده یا نقل به مضمون کرده است. سخن وی چنین است:

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ سَعِیدٍ السَّمَّانِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَوْلُهُ تَعَالَى یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً یَعْنِی عَلَوِیّاً یُوَالِی أَبَا تُرَابٍ وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الْبَرْقِیُّ عَنْ یَحْیَى الْحَلَبِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ وَ خَلَفِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ مِثْلَهُ. وَ جَاءَ فِی بَاطِنِ تَفْسِیرِ أَهْلِ الْبَیْتِ مَا یُؤَیِّدُ هَذَا التَّأْوِیلَ فِی تَأْوِیلِ قَوْلِهِ تَعَالَى أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یُرَدُّ إِلى‏ رَبِّهِ فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً قَالَ هُوَ یُرَدُّ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً حَتَّى  یَقُولَ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً أَیْ مِنْ شِیعَةِ أَبِی تُرَابٍ وَ مَعْنَى رَبِّهِ أَیْ صَاحِبِهِ یَعْنِی أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَسِیمُ النَّارِ وَ الْجَنَّةِ وَ هُوَ یَتَوَلَّى الْعَذَابَ وَ الثَّوَابَ وَ هُوَ الْحَاکِمُ فِی الدُّنْیَا وَ یَوْمَ الْمَآبِ.

[2] . در بصائر الدرجات، ج‏1، ص103 روایتی آمده که این که هم در دنیا برای برخی گناهان عذاب خواهد بود و هم در آخرت، خاص انسانها نیست، بلکه شامل سایر مخلوقات خدا هم می‌شود:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ سَمِعْتُ إِبْرَاهِیمَ بْنَ وَهْبٍ وَ هُوَ یَقُولُ خَرَجْتُ وَ أَنَا أُرِیدُ أَبَا الْحَسَنِ ع بِالْعُرَیْضِ فَانْطَلَقْتُ حَتَّى أَشْرَفْتُ عَلَى قَصْرِ بَنِی سَرَاةَ ثُمَّ انْحَدَرْتُ الْوَادِیَ فَسَمِعْتُ صَوْتاً لَا أَرَى شَخْصَهُ وَ هُوَ یَقُولُ یَا أَبَا جَعْفَرٍ صَاحِبُکَ خَلْفَ الْقَصْرِ عِنْدَ السُّدَّةِ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ فَالْتَفَتُّ فَلَمْ أَرَ أَحَداً ثُمَّ رَدَّ عَلَیَّ الصَّوْتَ بِاللَّفْظِ الَّذِی کَانَ ثُمَّ فَعَلَ ذَلِکَ ثَلَاثاً فَاقْشَعَرَّ جِلْدِی ثُمَّ انْحَدَرْتُ فِی الْوَادِی حَتَّى أَتَیْتُ قَصْدَ رَأْیِ الطَّرِیقِ الَّذِی خَلْفَ الْقَصْرِ وَ لَمْ أَطَأْ فِی الْقَصْرِ ثُمَّ أَتَیْتَ السَّدَّ نَحْوَ السَّمُرَاتِ ثُمَّ انْطَلَقْتُ قَصْدَ الْغَدِیرِ فَوَجَدْتُ خَمْسِینَ حَیَّاتٍ رَوَافِعَ «1» مِنْ عِنْدِ الْغَدِیرِ ثُمَّ اسْتَمَعْتُ فَسَمِعْتُ کَلَاماً وَ مُرَاجَعَةً فَطَفِقْتُ بِنَعْلَیَّ لِیَسْمَعَ وَطْئِی فَسَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ یَتَنَحْنَحُ فَتَنَحْنَحْتُ وَ أَجَبْتُهُ ثُمَّ نَظَرْتُ وَ هَجَمْتُ فَإِذَا حَیَّةٌ مُتَعَلِّقَةٌ بِسَاقِ شَجَرَةٍ فَقَالَ لَا تَخْشَیْ وَ لَا ضَائِرَ فَرَمَتْ بِنَفْسِهَا ثُمَّ نَهَضَتْ عَلَى مَنْکِبِهِ ثُمَّ أَدْخَلَتْ رَأْسَهَا فِی أُذُنِهِ فَأَکْثَرَتْ مِنَ الصَّفِیرِ فَأَجَابَ بَلَى قَدْ فَصَلْتُ بَیْنَکُمْ وَ لَا یَبْغِی خِلَافَ مَا أَقُولُ إِلَّا ظَالِمٌ وَ مَنْ ظَلَمَ فِی دُنْیَاهُ فَلَهُ عَذَابُ النَّارِ فِی آخِرَتِهِ مَعَ عِقَابٍ شَدِیدٍ أُعَاقِبُهُ إِیَّاهُ وَ آخُذُ مَالَهُ إِنْ کَانَ لَهُ حَتَّى یَتُوبَ فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَ لَکُمْ عَلَیْهِمْ طَاعَةٌ فَقَالَ نَعَمْ وَ الَّذِی أَکْرَمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ وَ أَعَزَّ عَلِیّاً بِالْوَصِیَّةِ وَ الْوَلَایَةِ إِنَّهُمْ لَأَطْوَعُ لَنَا مِنْکُمْ یَا مَعْشَرَ الْإِنْسِ وَ قَلِیلٌ ما هُمْ.

[3] . و أتى بحرف التنفیس فی فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ لما یتخلل بین إظهاره کفره و بین تعذیبه من دعائه إلى الإیمان و تأبیه عنه، فهو لا یعاجلهم بالقتل على ظلمهم بل یدعوهم و یذکرهم فإن رجعوا و إلّا فالقتل

[4] . کلمه «همواره» را از این جهت افزودیم که در برخی مواقع، خداوند با سختی‌هایی که به افراد می‌دههد (که از نظر خودشان نوعی عذاب محسوب می‌شود) آنان را از عقوبت در آخرت می‌رهاند؛ چنانکه مثلا در الکافی، ج‏2، ص443 از امیرالمومنین ع روایت شده است: الذُّنُوبُ ثَلَاثَةٌ فَذَنْبٌ مَغْفُورٌ وَ ذَنْبٌ غَیْرُ مَغْفُورٍ وَ ذَنْبٌ نَرْجُو لِصَاحِبِهِ وَ نَخَافُ عَلَیْهِ قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَبَیِّنْهَا لَنَا قَالَ نَعَمْ أَمَّا الذَّنْبُ الْمَغْفُورُ فَعَبْدٌ عَاقَبَهُ اللَّهُ عَلَى ذَنْبِهِ فِی الدُّنْیَا فَاللَّهُ أَحْلَمُ وَ أَکْرَمُ مِنْ أَنْ یُعَاقِبَ عَبْدَهُ مَرَّتَیْنِ ...