1076) سوره حجرات (49)، آیه11 (قسمت ششم: ادامه احادیث)
د. وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ
15) ابن ابی عبّاد میگوید: روزی از امام رضا (علیه السلام) شنیدم که اشعار زیر را میخواند با اینکه آن جناب کم شعر میخواند:
همه ما آرزو داریم که اجل طولانی شود / که مرگ است که آرزوها را بر باد میدهد
ادعاهای باطل «مُنی» [این کلمه هم به معنای مرگ است و هم به معنای آرزو و در اینجا ایهام دارد] تو را نفریبد / و میانهروی در پیش گیر و بهانهجوییها را کنار بگذار
که همانا دنیا مایه سایهای زودگذر است / که سواری اندکی در آن میآرمد و سپس میرود
عرض کردم: «عزتتان مستدام! این اشعار از کیست»؟
فرمود: «متعلّق به شخصی از عراق شما است».
عرض کردم: «ابوالعتاهیه* این شعر را برای ما خواند و گفت از من است».
فرمود: «اسم او را بگو از ذکر این لقبهای ناپسند پرهیز کن! که خداوند میفرماید: وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ شاید آن مرد از این لقب خوشش نیاید».
* ابو العتاهیه یعنی پدر حماقت و نادانی
عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص177
حَدَّثَنَا الْحَاکِمُ أَبُو عَلِیٍّ الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَیْهَقِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الصَّوْلِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ أَبِی عَبَّادٍ قَالَ حَدَّثَنِی عَمِّی قَالَ: سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَوْماً یُنْشِدُ وَ قَلِیلًا مَا کَانَ یُنْشِدُ شِعْراً.
«کُلُّنَا نَأْمُلُ مَدّاً فِی الْأَجَلِ / وَ الْمَنَایَا هُنَّ آفَاتُ الْأَمَلِ / لَا تَغُرَّنَّکَ أَبَاطِیلُ الْمُنَى / وَ الْزَمِ الْقَصْدَ وَ دَعْ عَنْکَ الْعِلَلَ / إِنَّمَا الدُّنْیَا کَظِلٍّ زَائِلٍ / حَلَّ فِیهِ رَاکِبٌ ثُمَّ رَحَلَ»
فَقُلْتُ: لِمَنْ هَذَا؟ أَعَزَّ اللَّهُ الْأَمِیرَ.
فَقَالَ: لِعِرَاقِیٍّ لَکُمْ.
قُلْتُ: أَنْشَدَنِیهِ أَبُو الْعَتَاهِیَةِ لِنَفْسِهِ.
فَقَالَ: هَاتِ اسْمَهُ وَ دَعْ عَنْکَ هَذَا إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى یَقُولُ «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ» وَ لَعَلَّ الرَّجُلَ یَکْرَهُ هَذَا.
16) ابانبنتغلب گوید: من نزد امام صادق (علیه السلام) بودم که مردی از اهالی یمن بر آن حضرت (علیه السلام) وارد شده و سلام کرد، آن حضرت (علیه السلام) جواب سلام وی را داده و فرمود: «مرحبا ای سعد».
آن مرد گفت: «مادر مرا به این اسم نامیده، و کمتر کسی آن را میداند»!
امام (علیه السلام) فرمود: «راست گفتی ای سعد المولی».
مرد گفت: «قربانت گردم! این لقب من است».
امام (علیه السلام) فرمود: «[نگو لقب زیرا] هیچ خیری در لقب نیست؛ خداوند تبارکوتعالی در قرآن فرموده: وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ. و القاب بر همدیگر نگذارید؛ چه بد نامی است فسوق [= پلیدکاری] بعد از [اتصاف به] ایمان.» (حجرات/11).
الخصال، ج2، ص489؛ مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص255؛ الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج2، ص352؛ فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، ص98
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ وَ غَیْرِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الصَّنْعَانِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:
کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْیَمَنِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیْهِ السَّلَامَ وَ قَالَ لَهُ: مَرْحَباً بِکَ یَا سَعْدُ.
فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: بِهَذَا الِاسْمِ سَمَّتْنِی أُمِّی وَ مَا أَقَلَّ مَنْ یَعْرِفُنِی بِهِ.
فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: صَدَقْتَ یَا سَعْدُ الْمَوْلَى.
فَقَالَ الرَّجُلُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ بِهَذَا کُنْتُ أُلَقَّبُ.
فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: لَا خَیْرَ فِی اللَّقَبِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ فِی کِتَابِهِ «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمان» ...[1]
17) معمر بن خثیم میگوید: امام باقر ع به من فرمود: کنیهات چیست؟
گفتم: تاکنون کنیهای برای خود نگذاشتهام وقتی نه فرزندی دارم و نه همسری! [مقصودش این است که فرزندی ندارم که کنیه «ابو...» در موردم صادق باشد]
فرمود: چه چیزی مانع میشود از این امر؟ [ظاهرا مقصود این است که این چه پاسخی است؛زیرا در عرب برای کنیه گذاشتن حتما نیازی نیست که فرزند داشته باشد]
گفتم: به خاطر حدیثی که از حضرت علی ع برای ما گفتهاند.
فرمود: آن چیست؟
گفتم: به ما گفتهاند که علی ع فرموده کسی که کنیهای بگذارد و واقعا اهلیت آن را نداشته باشد أبو جعر است. [جعر به مدفوع خشکیده حیوانات درنده میگویند]
فرمود: چه زشت و ناروا؛ این چنین سخنی از حضرت علی ع نیست. همانا ما برای فرزندانمان از همان کودکی کنیهای میگذاریم تا مبادا لقبی رویشان گذاشته شود.
الکافی، ج6، ص19-20؛ تهذیب الأحکام، ج7، ص438
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ خُثَیْمٍ عَنْ مَعْمَرِ بْنِ خُثَیْمٍ قَالَ:
قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ ع: مَا تُکَنَّى؟!
قَالَ قُلْتُ: مَا اکْتَنَیْتُ بَعْدُ وَ مَا لِی مِنْ وَلَدٍ وَ لَا امْرَأَةٍ وَ لَا جَارِیَةٍ!
قَالَ: فَمَا یَمْنَعُکَ مِنْ ذَلِکَ؟
قَالَ: قُلْتُ: حَدِیثٌ بَلَغَنَا عَنْ عَلِیٍّ ع.
قَالَ وَ مَا هُوَ؟
قُلْتُ: بَلَغَنَا عَنْ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قَالَ: مَنِ اکْتَنَى وَ لَیْسَ لَهُ أَهْلٌ فَهُوَ أَبُو جَعْرٍ.
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: شَوْهٌ لَیْسَ هَذَا مِنْ حَدِیثِ عَلِیٍّ ع إِنَّا لَنُکَنِّی أَوْلَادَنَا فِی صِغَرِهِمْ مَخَافَةَ النَّبَزِ أَنْ یَلْحَقَ بِهِم.
18) عمرو بن نعمان جعفی میگوید: امام صادق ع دوستی داشت که هر جا میرفت از او جدا نمیشد. یکبار با ایشان در بازار کفاشان راه میرفتند و غلام سندی (اهل سند در هندوستان) وی دنبالشان میآمد. آن مرد سه بار برگشت و غلامش را ندید. وقتی بار چهارم او را دید گفت: ای مادر به حرام؛ کجا بودی؟
امام صادق ع دستش بلند کرد و به پیشانی خود زد و گفت: سبحان الله! به مادرش نسبت ناسزا میدهی؟ من فکر میکردم که آدم پرهیزگاری هستی در حالی که ورع و پرهیزکاریای در تو نیست!
گفت: فدایت شوم! مادر او زن سندی مشرکی است.
فرمود: آیا نمیدانی که هر امتی ازدواجی دارند؟! از من دور شو.
عمرو بن نعمان میگوید: و دیگر ندیدم که با ایشان همقدم شود تا اینکه مرگ بین آنها جدایی افکند.
و در روایت دیگری فرمایش ایشان چنین آمده: هر امتی ازدواجی دارند که بدان طریق از زناکاری فاصله میگیرند.
الکافی، ج2، ص324
أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ نَضْرٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ نُعْمَانَ الْجُعْفِیِّ قَالَ:
کَانَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع صَدِیقٌ لَا یَکَادُ یُفَارِقُهُ إِذَا ذَهَبَ مَکَاناً. فَبَیْنَمَا هُوَ یَمْشِی مَعَهُ فِی الْحَذَّاءِینَ، وَ مَعَهُ غُلَامٌ لَهُ سِنْدِیٌّ یَمْشِی خَلْفَهُمَا، إِذَا الْتَفَتَ الرَّجُلُ یُرِیدُ غُلَامَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، فَلَمْ یَرَهُ. فَلَمَّا نَظَرَ فِی الرَّابِعَةِ، قَالَ: یَا ابْنَ الْفَاعِلَةِ أَیْنَ کُنْتَ؟!
قَالَ فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَدَهُ فَصَکَّ بِهَا جَبْهَةَ نَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ قَدْ کُنْتُ أَرَى أَنَّ لَکَ وَرَعاً فَإِذَا لَیْسَ لَکَ وَرَعٌ.
فَقَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ أُمَّهُ سِنْدِیَّةٌ مُشْرِکَةٌ.
فَقَالَ: أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِکُلِّ أُمَّةٍ نِکَاحاً؟ تَنَحَّ عَنِّی!
قَالَ: فَمَا رَأَیْتُهُ یَمْشِی مَعَهُ حَتَّى فَرَّقَ الْمَوْتُ بَیْنَهُمَا.
- وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى: إِنَّ لِکُلِّ أُمَّةٍ نِکَاحاً یَحْتَجِزُونَ بِهِ مِنَ الزِّنَا.
ه. بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ
19) از ابوسعید خدری نقل شده است که ما زمان رسول الله یک معیاری برای یک «صاع» [حدود سه کیلوگرم] از خرما یا گندم یا جو یا کشک داشتیم. وقتی معاویه به مکه آمد گفت:به نظر من دو مد از گندم شام معادل یک صاع خرماست؛ و این در زمان عثمان بود.
اما از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد [مقدار] زکات فطره سوال شد. حضرت فرمود: «یک صاع (معادل سهکیلوگرم) گندم».
کسی گفت: «نصف صاع هم اشکالی ندارد».
حضرت فرمود: «بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمان: چه بد اسمی است فسق بعد از ایمان»
[ظاهرا مقصود ایشان این است که یکصاع داده شود و همهی مسلمانان به این دستور ایمان آورده و عمل کردهاند دیگر شایسته نیست با عمل به بدعت معاویه که میگفت به نظر من نصفصاع از گندم کفایت میکند عملی بر خلاف دین انجام دهید.]
فقه القرآن، ج1، ص261-262
مسألة: رَوَى أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ کُنَّا نُخْرِجُ إِذَا کَانَ فِینَا رَسُولُ اللَّهِ صَاعاً مِنْ تَمْرٍ أَوْ طَعَامٍ أَوْ شَعِیرٍ أَوْ أَقِطٍ فَقَدِمَ مُعَاوِیَةُ حَاجّاً فَقَالَ أَرَى مُدَّیْنِ مِنْ سَمْرَاءِ الشَّامِ یَعْدِلُ صَاعاً مِنْ تَمْرٍ؛ و ذلک فی عهد عثمان.
فَقَالَ عَلِیٌّ ع وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ الْفِطْرَةِ، فَقَالَ: صَاعٌ مِنْ طَعَامٍ.
قِیلَ: أَوْ نِصْفُ صَاعٍ.
قَالَ: بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ.
20) از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
دشنام دادن به مومن، فسوق است؛ و جنگیدن با او، کفر؛ و خوردن گوشتش، معصیت؛ و حرمت مالش، همچون حرمت خون اوست.
الکافی، ج2، ص360؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص377؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص240[2]؛ الإختصاص، ص343
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ کُفْرٌ وَ أَکْلُ لَحْمِهِ مَعْصِیَةٌ وَ حُرْمَةُ مَالِهِ کَحُرْمَةِ دَمِه.
و. وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ
21) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
هیچ ظلمی شدیدتر از ظلمی نیست که مظلوم در آن یاوری جز خداوند عز و جل نداشته باشد.
ب. و از امام باقر ع روایت شده است که وقتی امام سجاد ع در بستر وفات آرمیدند مرا به سینه خود چسباندند و فرمودند: پسرم! تو را به چیزی توصیه میکنم که پدرم وقتی که زمان وفاتش رسید مرا بدان توصیه کرد و پدرش او را چنین توصیه کرده بود: فرمود: پسرم برحذر باش از ظلم به کسی که در برابر تو جز خداوند یاوری ندارد.
الکافی، ج2، ص331
الف. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَا مِنْ مَظْلِمَةٍ أَشَدَّ مِنْ مَظْلِمَةٍ لَا یَجِدُ صَاحِبُهَا عَلَیْهَا عَوْناً إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ.
ب. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ عَنْ عِیسَى بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
لَمَّا حَضَرَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع الْوَفَاةُ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ: یَا بُنَیَّ أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی ع حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ. قَالَ: یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ.
[1] . روایات متعددی بویژه از امیرالمومنین ع روایت شده است که ایشان در کنار یک سلسله توصیههای اخلاقی، با ذکر همین آیه نسبت به لقب گذاشتن بر همدیگر هشدار میدهند. از این جهت که در اینها هیچ شرح و توضیحی برای این آیه نیاورده است آنها را صرفا در پاورقی نقل میکنیم:
1) خطبته ع المعروفة بالدیباج: ... لَا تَفَاخَرُوا بِالْآبَاءِ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ وَ لَا تَمَازَحُوا وَ لَا تَغَاضَبُوا وَ لَا تَبَاذَخُوا... (تحف العقول، ص151)
2) قَالَ أَخْبَرَنِی أَبُو الطَّیِّبِ الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّحْوِیُّ التَّمَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیْمٍ قَالَ حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا هِشَامٌ عَنْ أَبِی مِخْنَفٍ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ قَالَ: إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع خَطَبَ ذَاتَ یَوْمٍ- فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ ص ثُمَّ قَالَ:
أَیُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا مَقَالَتِی وَ عُوا کَلَامِی إِنَّ الْخُیَلَاءَ مِنَ التَّجَبُّرِ [وَ التَّجَبُّرَ مِنَ النَّخْوَةِ] ، وَ النَّخْوَةَ مِنَ التَّکَبُّرِ، وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ عَدُوٌّ حَاضِرٌ یَعِدُکُمُ الْبَاطِلَ، أَلَا إِنَّ الْمُسْلِمَ أَخُو الْمُسْلِمِ، فَ لا تَنابَزُوا، وَ لَا تَخَاذَلُوا، فَإِنَّ شَرَائِعَ الدِّینِ وَاحِدَةٌ، وَ سُبُلَهُ قَاصِدَةٌ، مَنْ أَخَذَ بِهَا لَحِقَ، وَ مَنْ تَرَکَهَا مَرَقَ، وَ مَنْ فَارَقَهَا مُحِقَ، ... (الأمالی (للمفید)، ص234؛ تحف العقول، ص203؛ الأمالی (للطوسی)، ص11)
3) مِنْ کِتَابِ مَطَالِبِ السَّئُولِ، لِمُحَمَّدِ بْنِ طَلْحَةَ مِنْ کَلَامِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع:
وَ قَالَ ع اللَّهْوُ یُسْخِطُ الرَّحْمَنَ وَ یُرْضِی الشَّیْطَانَ وَ یُنْسِی الْقُرْآنَ عَلَیْکُمْ بِالصِّدْقِ فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّادِقِینَ الْمَغْبُونُ مَنْ غُبِنَ دِینَهُ جَانِبُوا الْکَذِبَ فَإِنَّهُ مُجَانِبُ الْإِیمَانِ وَ الصَّادِقُ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ کَرَامَةٍ وَ الْکَاذِبُ عَلَى شَفَا هَلْکٍ وَ هَوْنٍ قُولُوا الْحَقَّ تُعْرَفُوا بِهِ وَ اعْمَلُوا الْحَقَّ تَکُونُوا مِنْ أَهْلِهِ وَ أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ وَ لَا تَخُونُوا مَنْ خَانَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَ مَنْ قَطَعَکُمْ وَ عُودُوا بِالْفَضْلِ عَلَى مَنْ حَرَمَکُمْ أَوْفُوا إِذَا عَاهَدْتُمْ وَ اعْدِلُوا إِذَا حَکَمْتُمْ لَا تَفَاخَرُوا بِالْآبَاءِ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ وَ لَا تَحَاسَدُوا وَ لَا تَبَاغَضُوا وَ لَا تَقَاطَعُوا وَ أَفْشُوا السَّلَامَ وَ رُدُّوا التَّحِیَّةَ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ ارْحَمُوا الْأَرْمَلَةَ وَ الْیَتِیمَ وَ أَعِینُوا الضَّعِیفَ وَ الْمَظْلُومَ وَ أَطِیبُوا الْمَکْسَبَ وَ أَجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ. (بحارالأنوار، ج75، ص9)
4) و من خطبة له ع یصف فیها المتقین: ... لَا یَحِیفُ عَلَى مَنْ یُبْغِضُ وَ لَا یَأْثَمُ فِیمَا یُحِبُّ وَ لَا یَدَّعِی مَا لَیْسَ لَهُ وَ لَا یَجْحَدُ حَقّاً هُوَ عَلَیْهِ یَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ یُشْهَدَ بِهِ عَلَیْهِ لَا یُضِیعُ مَا اسْتُحْفِظَ عَلَیْهِ وَ لَا یُنَابِزُ بِالْأَلْقَابِ وَ لَا یَبْغِی عَلَى أَحَدٍ وَ لَا یَهُمُّ بِالْحَسَدِ وَ لَا یُضَارُّ بِالْجَارِ وَ لَا یَشْمَتُ بِالْمَصَائِبِ ... (کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص852؛ نهج البلاغة، خطبه 193؛ صفات الشیعة، ص25)
[2] . حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص سِبَابُ الْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ وَ قِتَالُهُ کُفْرٌ وَ أَکْلُ لَحْمِهِ مَعْصِیَةُ اللَّهِ.