1033) سوره واقعه (56) آیه 66 إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
1033) سوره واقعه (56) آیه 66
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
19 محرم 1441
ترجمه
که ما واقعا غرامتدیدگانیم!
اختلاف قرائت
إِنَّا / أ إنّا
در اغلب قرائات فقط با یک همزه (به صورت جمله خبریه) قرائت شده است؛
اما در روایت شعبه (و نیز روایت غیرمشهوری [روایت مفضل]) از قرائت عاصم (از قراء کوفه) و برخی از قرائات اربعه عشر (اعمش) و برخی قرائات غیرمشهور (جحدری و زر بن حبیش و حماد) با دو همزه: «أ إنّا» (به صورت جمله استفهامیه) قرائت شده است.
مجمع البیان، ج9، ص335[1]؛ معجم القراءات ج9، ص314[2]
نکات ادبی
لَمُغْرَمُونَ
قبلا بیان شد که ماده «غرم» در اصل دلالت میکند بر همراهی و ملازمت؛ «غُرم» به معنای آن چیزی است که انسان ادای آن را برعهده میگیرد بدون اینکه خودش ضرر یا خسارتی به دیگران زده باشد و ظاهرا بر همین اساس است که برخی اصل این ماده را به معنای التزام و تعهد به ادای چیزی یا کاری دانستهاند که آن کار به خودی خود بر او واجب و لازم نبوده؛ و آن را معادل کلمه فارسی «تاوان» معرفیکردهاند.
«غریم» و «غارم» (الْغارِمِین؛ توبه/60) به کسی میگویند که دِین (بدهی)ای برعهده اوست و برخی در تفاوت «غُرم» و «دین» گفتهاند که به هر بدهکاریای «غرم» نمیگویند، بلکه «غُرم» در جایی است که شخص بدون اینکه خودش اقدامی انجام داده باشد (مثلا قرض گرفته یا خسارتی به کسی زده باشد) مسئولیت پرداخت بدهیای برعهدهاش آمده، مانند جایی که شخصی ولی و سرپرست شخص دیگری است ویا به هر دلیلی ادای دِینِ کس دیگری را برعهده میگیرد.
«غَرام» آن شدت و مصیبتی است که به انسان میرسد (إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً؛ فرقان/65) و در واقع، آن عذاب و شری است که دائما همراه انسان باشد.
«مَغرَم» (توبه/98؛ طور/40؛ قلم/46) مصدر میمی و به معنای «غرامت» و تاوان است.
«اغرام» یعنی کسی را بدهکار (غرامتدار) کردن است و «مُغرَم» اسم مفعول آن میباشد (إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ؛ واقعه/66). یعنی کسی که مالش را بدون اینکه عوضی دریافت کرده باشد از دست بدهد.
جلسه 511 http://yekaye.ir/al-qalam-68-46/
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
این جمله تقریبا هرتاکید ممکنی را که در کلام میشد آورد آورده است:
اولا جمله اسمیه است (که نسبت به جمله فعلیه حاوی تاکید بیشتری است)
ثانیا حرف إنّ را در ابتدایش آورده است
ثالثا حرف لام مزحلقه بر روی خبر آورده است؛
رابعا خبر را هم نه به صورت فعل، بلکه به صورت اسم مفعول (که دلالت بر ثبات و استقرار دارد) آورده است.
حدیث
1) از امیرالمومنین ع روایت شده است که کفرورزیدن، «مغرم» [= بدهکار شدن بدون فایده بودن] است
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص91
الْکُفْرُ مغْرَمٌ.
2) از امام رضا ع روایت شده است:
مغرم (بدهکاری که در بدهکار شدنش مقصر نبوده و توان ادای بدهیاش را ندارد) اگر در موردی دَینی بر عهده گرفته ویا دَیْنش را طلب کنند -تردید از راوی است- یک سال مهلت برایش تعیین میشود؛ اگر اوضاعش خوب شد [توانست بدهیاش را ادا کند] که هیچ؛ وگرنه بر عهده امام است که از بیت المال بدهی وی را ادا نماید.
الکافی، ج1، ص407
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ حُکَیْمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ طَبَرِسْتَانَ یُقَالُ لَهُ مُحَمَّدٌ قَالَ قَالَ مُعَاوِیَةُ وَ لَقِیتُ الطَّبَرِیَّ مُحَمَّداً بَعْدَ ذَلِکَ فَأَخْبَرَنِی قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى ع یَقُولُ:
الْمُغْرَمُ إِذَا تَدَیَّنَ أَوِ اسْتَدَانَ فِی حَقٍّ - الْوَهْمُ مِنْ مُعَاوِیَةَ - أُجِّلَ سَنَةً فَإِنِ اتَّسَعَ وَ إِلَّا قَضَى عَنْهُ الْإِمَامُ مِنْ بَیْتِ الْمَالِ.
3) الف. روایت شده است که امام رضا ع در خراسان یکبار در روز عرفه کل اموالش را در میان نیازمندان پخش کرد.
فضل بن سهل به ایشان گفت: این کار واقعا غرامت [دیدن] است.
فرمود: خیر؛بلکه این غنیمت [بردن] است؛چیزی که با آن درصدد اجر و کرامت برمیآیی هرگز غرامت نخواهد بود.
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص361
فَرَّقَ ٌ أَبوالْحَسَنِ الرِّضَا ع بِخُرَاسَانَ مَالَهُ کُلَّهُ فِی یَوْمِ عَرَفَةَ. فَقَالَ لَهُ الْفَضْلُ بْنُ سَهْلٍ إِنَّ هَذَا لَمَغْرَمٌ.
فَقَالَ: بَلْ هُوَ الْمَغْنَمُ لَا تَعُدَنَّ مَغْرَماً مَا ابْتَغَیْتَ بِهِ أَجْراً وَ کَرَماً.
ب. از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
از کسانی مباش که امید به آخرت دارند بدون عمل ... ؛ در طلب آنچه فناشدنی است با دیگران مسابقه میدهد و در طلب آنچه باقی است سستی میورزد؛ غنیمت را غرامت میبیند و غرامت را غنیمت. ...
إرشاد القلوب (للدیلمی)، ج1، ص144
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ: لَا تَکُنْ مِمَّنْ یَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَیْرِ عَمَلٍ ...[3]
یُنَافِسُ فِیمَا یَفْنَى وَ یُسَامِحُ فِیمَا یَبْقَى یَرَى الْمَغْنَمَ مَغْرَماً وَ الْمَغْرَمَ مَغْنَماً ...[4]
تدبر
1) «إِنَّا لَمُغْرَمُونَ»
اگر خداوند کاری کند که دانههایی که انسان میکارد به نحصول نرسد و خس و خاشاکی شود؛ انسانهایی که منکر نقش خداوند بودند با دهان باز حسرتزده بر جای میمانند و با قاطعیت بسیار (تاکیدات مکرر در متن این کلام در نکات ادبی اشاره شد) میگویند که ما واقعا غرامتدیدگانیم!
نکته انسانشناسی
در نظام زندگی دنیا انسانها را میتوان در دو دسته قرار داد. کسانی که اصل برایشان سعادت اخروی است؛ و لذا در زندگی دنیا وظیفهمحورند؛ و کسانی که اصل برایشان زندگی دنیوی است و در زندگی دنیا دنبال رسیدن به سود و منعت نقد.
خداوند نظام عالم را طوری قرار داده است که وقتی تلاشی انجام میدهیم انتظار داریم اوضاع زمین و آسمان هم حتما همراهیمان کند و تلاش ما حتما به نتیجه دلخواه ما برسد. در اینکه دانه برای اینکه رشد کند باید کاشته شود بحثی نیست؛ اما آیا فقط کاشته شدن تنها علت و عامل رشد و ثمردادن دانه است که اگر دانه به ثمر نرسید حسرتزده بر جای بمانیم و خود را غرامتدیده به حساب آوریم؟
اینجاست که تفاوت این دو دسته آشکار میگردد. کسی که بنای زندگی را بر انجام وظیفه قرار داده بود هرگز در چنین موقعیتی حسرت نخواهد خورد؛ او به وظیفهاش عمل کرده و نتیجه را برعهده خداوند گذاشته است؛ اما کسی که تنها و تنها محصول و منفعت دنیوی را در کارهایش مد نظر داشته همواره در این موقعیتها به پوچی و ناامیدی میرسد.
ثمره اخلاقی
انصافا آیا اگر دانهای کاشتیم و خداوند به هر دلیل صلاح در آن دید که به محصول نرسد باید خود را غرامت دیده به حساب آوریم؟!
2) «إِنَّا لَمُغْرَمُونَ»
مقصود اینان از اینکه گفتند «ما واقعا غرامتدیدگانیم!» چه بود؟
الف. ما همه مال و هزینهای که کرده بودیم و وقتی که برای آن گذاشته بودیم از دست رفت و به هیچ محصولی دست نیافتیم. (مجمع البیان، ج9، ص338[5])
ب. چهبسا به این معنا باشد که با از دست رفتن روزیمان در شرف گرسنگی و هلاکت قرار گرفتیم. (تفسیر الصافی، ج5، ص127[6]؛ مفاتیح الغیب، ج29، ص422[7])
ج. ما در عذابیم؛ حال یا به این معنا که:
ج.1. دستمان از هرگونه بهره و منفعتی خالی است و دیگر نمیتوانیم کشت و کاری انجام دهیم. (مجاهد، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص338[8]؛ مفاتیح الغیب، ج29، ص422[9])
ج.2. در عذابی دائمی گرفتار آمدهایم. (مفاتیح الغیب، ج29، ص422[10])
د. چهبسا ناظر به اصل ماده «غرم» باشد که به معنای ملازمت و همراهی است؛ و می خواهند بگویند از این پس ما ملازم و همراه سختیوها و ناملایمات هستیم. (مجاهد، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص338[11]؛ تفسیر الصافی، ج5، ص127[12]؛ مفاتیح الغیب، ج29، ص422[13])
ه. به ما چشم طمع دوختهاند. (مجاهد، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص338[14])
و. ما بیچاره و درمانده محض شدهایم (قتاده، به نقل از مجمع البیان، ج9، ص338[15])
ز. ...
[1] . قرأ أبو بکر «أ إنا لمغرمون» بهمزتین و الباقون بهمزة واحدة...و من قرأ «أ إنا» على الاستفهام حمله على أنهم یقومون فیقولون منکرین لذلک و من قرأ «إِنَّا» على الخبر حمله على أنهم مخبرون بذلک عن أنفسهم.
[2] . قرأ الجمهور «إِنَّا» بهمزة واحدة على الخبر، وقرأ الأعمش والجحدری وأبو بکر والمفضل کلاهما عن عاصم وزر بن حبیش وحماد «أ إنّا» بهمزتین محققتین، على الاستفهام.
[3] . وَ یُؤَخِّرُ التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ یَقُولُ فِی الدُّنْیَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِینَ وَ یَعْمَلُ فِیهَا عَمَلَ الرَّاغِبِینَ إِنْ أُعْطِیَ لَمْ یَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ لَمْ یَقْنَعْ یَعْجِزُ عَنْ شُکْرِ مَا أُوتِیَ وَ یَبْتَغِی الزِّیَادَةَ فِیمَا بَنَى یَنْهَى وَ لَا یَنْتَهِی وَ یَأْمُرُ بِمَا لَا یَأْتِی یُحِبُّ الصَّالِحِینَ وَ لَا یَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَ یُبْغِضُ الْمُذْنِبِینَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ یَکْرَهُ الْمَوْتَ لِکَثْرَةِ ذُنُوبِهِ وَ یُقِیمُ عَلَى مَا یَکْرَهُ الْمَوْتَ لَهُ إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِیاً یُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِیَ وَ یَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِیَ إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا یَظُنُّ وَ لَا یَغْلِبُهَا عَلَى مَا یَسْتَیْقِنُ یَخَافُ عَلَى غَیْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ وَ یَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَکْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنَطَ وَ وَهَنَ یُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ یُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِیَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةُ الْفَرَجِ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ یَصِفُ الْبَرَّةَ وَ لَا یَعْتَبِرُ وَ یُبَالِغُ فِی الْمَوْعِظَةِ وَ لَا یَتَّعِظُ فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ
[4] . یَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا یُبَادِرُ الْفَوْتَ یَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِیَةِ غَیْرِهِ مَا یَسْتَقِلُّ أَکْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ وَ یَسْتَکْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا یَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَیْرِهِ فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ اللَّغْوُ مَعَ الْأَغْنِیَاءِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الذِّکْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ یَحْکُمُ عَلَى غَیْرِهِ لِنَفْسِهِ وَ لَا یَحْکُمُ عَلَیْهَا لِغَیْرِهِ یُرْشِدُ غَیْرَهُ وَ یُغْوِی نَفْسَهُ فَهُوَ یُطَاعُ وَ یَعْصِی وَ یَسْتَوْفِی وَ لَا یُوفِی وَ یَخْشَى الْخَلْقَ من [فِی] رَبِّهِ وَ لَا یَخْشَى رَبَّهُ فِی خَلْقِهِ.
[5] . «إِنَّا لَمُغْرَمُونَ» أی تقولون إنا لمغرمون و المعنى أنا قد ذهب مالنا کله و نفقتنا و ضاع وقتنا و لم نحصل على شیء
[6] . إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ... او مهلکون لهلاک رزقنا من الغرام.
[7] . یقولون: إنا لمعذبون بالجوع بهلاک الزرع
[8] . و قیل معناه إنا لمعذبون مجدودون عن الحظ عن مجاهد
[9] . و أما على الوجه الثانی: فیقولون: إنا لمعذبون و محرمون عن إعادة الزرع مرة أخرى.
[10] . کأنما هو کلام مقدر عنهم کأنه یقول: و حینئذ یحق أن تقولوا: إنا لمعذبون دائمون فی العذاب.
[11] . و فی روایة أخرى منه إنا لملقون فی الشر
[12] . إِنَّا لَمُغْرَمُونَ لملزمون غرامة ما أنفقنا او ...
[13] . و الوجه الثالث: فی الغرم إنا لمکرهون بالغرامة من غرم الرجل و أصل الغرم و الغرام لزوم المکروه.
[14] . و فی روایة أخرى عنه أنا لمولع بنا
[15] . و قیل محارفون عن قتادة