سفارش تبلیغ
صبا ویژن

751) سوره یس (36) آیه4 عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ

 بسم الله الرحمن الرحیم

751) سوره یس (36) آیه4 

عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ  

 4 رمضان 1439

ترجمه

بر صراطی مستقیم؛

اختلاف قرائات

قبلا بیان شد که حرف اول کلمه «صراط» در قرآن کریم، هم به صورت «س» و هم به صورت «ز» و هم به صورت اشمام «ص» به «ز» و هم به صورت اشمام به «س» قرائت شده است.

جلسه 108 http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-6/

در قرائت ابن‌مسعود، ظاهرا این آیه سوره یس به صورت «عَلىٌّ‏ صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» نیز قرائت شده است. (الفضائل (لابن شاذان القمی)، ص174؛ الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین، ص231)[1]

قبلاً درباره قرائت کلمه «عَلَیَّ» به صورت «عَلِی» (اسم حضرت علی ع) در آیه «قالَ هذا صِراط عَلیّ مُسْتَقیم» (حجر/41) و اینکه اختلاف قرائات اصلا به معنای تحریف نیست، توضیحاتی گذشت.

جلسه 280 http://yekaye.ir/al-hegr-15-41/

نکات ادبی

«الصِّراط»

قبلا بیان شد که اغلب اهل لغت بر این نظرند که اصل کلمه «صراط» ، «سراط»، و از ماده «سرط» بوده است که چون مخرج حرف «ص» به «ط» نزدیکتر است، به صورت «صراط» درآمده است؛ و ماده مستقلی به صورت «صرط» نداریم و هر چه هست به «سرط» ‌برمی‌گردد معنای رایج «سرط» «بلعیدن سریع» است و برخی توضیح داده‌اند که با توجه به کاربردهای مختلف آن، اصل ماده «سر‌ط» دلالت بر «غیب شدن ناشی از رفت و برگشت» می‌کند و بلعیدن را هم از همین جهت «سرط» گفته‌اند. درباره وجه تسمیه «صراط» هم گفته‌اند، صراط، راه مهیا و سهل‌شده‌ای است که گویی رهرو را در خود می‌بلعد، بدون اینکه بگذارد رهروش از آن بیرون بیفتد.

«الْمُسْتَقیم»

قبلا بیان شد که این کلمه اسم فاعل از فعل «استقام» است. ماده «قام» به معنای «انتصب» (صاف ایستادن) و نیز به معنای عزم بر انجام کاری است (قام بهذا الامر). و «استقامت» هم به راهی گفته می‌شود که در مسیر مستقیم (صاف و بی‌انحناء) باشد و از این جهت، راه حق، راه مستقیم گفته شده؛ و کاربرد تعبیر استقامت برای انسان هم از این باب است وی در راه مستقیم باقی بماند.

همچنین با توجه به نزدیکی دو معنای «مستقیم» و «مستوی»، در تفاوت این دو گفته‌اند که: مصدر «استواء» در جایی به کار می‌رود که مقایسه‌ای بین دو چیز شبیه هم در جریان باشد، ولی مصدر «استقامت» بر تداوم یک جریان واحد دلالت دارد؛ لذا نقطه مقابل «استواء»، «تفاوت» است؛ و نقطه مقابل «استقامت»، اعوجاج [= کجی].

جلسه 108 http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-6/

«عَلى‏ صِراطٍ»

عبارت «علی صراط» می‌تواند متعلق به «مرسلین» باشد (یعنی: آنان فرستاده شدند بر صراطی مستقیم)؛ می‌تواند جار و مجرور در مقام خبر باشد؛ یعنی خبر بعد از خبر (یعنی: تو از فرستاده‌شدگانی، تو بر صراط مستقیمی) و می‌تواند حال باشد (یعنی آنان را فرستادند در حالی که راه و روششان مستقیم بود). (مجمع البیان، ج‏8، ص649)[2]

حدیث

1) از امام صادق ع روایتی در تفسیر آیات ابتدایی سوره یس آمده که قسمتی از آن در جلسه 748، حدیث1 گذشت. در ادامه می‌فرمایند:

«بر صراطی مستقیم» یعنی بر راهی واضح؛ «فروفرستاده [از جانب خداوند] شکست‌ناپذیر مهربان» یعنی قرآن.

تفسیر القمی، ج‏2، ص211

قَالَ الصَّادِقُ ع: ... «عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» قَالَ: عَلَى الطَّرِیقِ الْوَاضِحِ «تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ» قَالَ: الْقُرْآن‏.

 

2) از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:

علی جان! هنگامی که روز قیامت شود من و تو جبرئیل بر صراط می نشینیم، پس احدی از آن عبور نمی‌کند مگر اینکه همراهش برائت‌نامه‌ای [از آتش] به خاطر ولایت تو باشد.

معانی الأخبار، ص36

حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَبْسِیِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ‏ اللَّهِ ص:

یَا عَلِیُّ إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ أَقْعُدُ أَنَا وَ أَنْتَ وَ جَبْرَئِیلُ عَلَى الصِّرَاطِ فَلَمْ یَجُزْ أَحَدٌ إِلَّا مَنْ کَانَ مَعَهُ کِتَابٌ فِیهِ بَرَاءَةٌ بِوَلَایَتِکَ.[3]

 

3) از امام رضا ع روایت شده است:

هرکس متشابهات قرآن را به محکماتش برگرداند به صراط مستقیم هدایت شده است.

سپس فرمودند: همانا در احادیث ما نیز متشابهاتی هست همانند متشابهات قرآن؛ و محکماتی هست هماند محکمات قرآن؛ پس متشابهاتش را به محکماتش برگردانید و از متشابهاتش بدون محکماتش پیروی نکنید که گمراه خواهید شد.

عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص290

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَیُّونٍ مَوْلَى الرِّضَا ع قَالَ:

مَنْ رَدَّ مُتَشَابِهَ الْقُرْآنِ إِلَى مُحْکَمِهِ «هُدِیَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ‏»

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ فِی أَخْبَارِنَا مُتَشَابِهاً کَمُتَشَابِهِ الْقُرْآنِ وَ مُحْکَماً کَمُحْکَمِ الْقُرْآنِ فَرُدُّوا مُتَشَابِهَهَا إِلَى مُحْکَمِهَا وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهَا دُونَ مُحْکَمِهَا فَتَضِلُّوا.

توجه

احادیث [و بعضاً تدبرهای] جلسات زیر هم به بحث «صراط مستقیم» مربوط است که مجددا تکرار نمی‌شود:

جلسه 108 http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-6/

جلسه 109 http://yekaye.ir/al-fatihah-001-7/

جلسه 211 http://yekaye.ir/al-muminoon-023-073/

جلسه 280 http://yekaye.ir/al-hegr-15-41/  [4]

تدبر

1) «الْمُرْسَلینَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»

خداوند هر پیامبری را که بفرستد، او را بر صراط مستقیمی قرار می‌دهد.

ثمره اخلاقی

چون هر پیامبری بر صراط مستقیم زندگی و عمل می‌کند، نه‌تنها سخنانی که از جانب خدا آورده‌اند، بلکه تمامی کارها و اعمالشان برای مردم اسوه و الگوست.

نکته تخصصی اعتقادی

با توجه به توضیح فوق، این آیه را می‌توان یکی از شواهد عصمت عمومی انبیاء دانست؛ که انبیاء فقط در نقل کلام خدا معصوم نیستند بلکه در تمامی اعمالشان مبرا از گناه‌اند زیرا تمام اعمال آنان اسوه پیروانشان قرار داده شده است.


2) «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلینَ؛ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»

ای پیامبر! تو را به پیامبری فرستادیم؛ و تو بر صراطی مستقیم هستی.

اگر توجه کنیم که: صراط دو جلوه دارد و صراطی که در آخرت است، باطن صراطی است که خداوند در دنیا قرار داده (جلسه 108، حدیث2 و 3 http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-6/)

آنگاه این «بر صراط بودن پیامبر ص»، یک جلوه دنیوی دارد که پیروی از او، انسانها را در مسیر خدا هدایت می‌کند؛ و یک جلوه اخروی دارد: یعنی پیامبر بر پل صراط نشسته و معلوم می‌کند که چه کسی باید از این صراط گذر کند و چه کسی در جهنم بیفتد. (حدیث2)


3) «عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»

راه قرآن، صراطی مستقیم است؛ راهی واضح و آشکار است (حدیث1) و اگر آیات به صورت محکم و متشابه عرضه شده است، کسی که متشابهات را به محکمات برگرداند، در صراط مستقیم قدم برمی‌دارد و کج‌راهه نخواهد رفت.

نکته انسان‌شناسی

درباره اینکه چرا اساساً خداوند آیات متشابهی قرار داد، علامه طباطبایی به تفصیل توضیح داده‌اند که چون مراتب درک و فهم انسانها متفاوت است، و هر حقیقتی را نمی‌توان به گونه‌ای گفت که همگان یکسان بفهمند؛ پس کلامی که بخواهد همه انسانها را مخاطب خود قرار دهد باید ظرفیتی داشته باشد که هرکس به فراخور خود از آن استفاده کند؛ و چاره‌ای نیست جز اینکه برخی از مطالب متشابه باشد، که متشابه بودن آیات، متناسب با ظرفیت‌های متنوع افراد، از این شخص تا شخص دیگر متفاوت خواهد بود. (المیزان، ج3، ص56-63) اما نکته مهم این است که این قرآن با همه آیات محکم و متشابه‌اش صراط مستقیم است؛ البته به شرطی که در فهم آن، محکمات را اصل قرار دهیم و متشابهات را به آن برگردانیم؛ نه اینکه محور را روی متشابهات قرار دهیم.

نکته تخصصی روش‌شناسی

در یک نگاه عمیق، هر وادی معرفتی‌ای وادی محکمات و متشابهات است؛ و در هر زمینه‌ای هرکس بخواهد تحقیقی داشته باشد که تحقیق خود را در صراط مستقیمی به نتیجه برساند، چاره‌ای ندارد جز اینکه اصل را بر محکمات و اموری که در آن عرصه معرفتی کاملا واضح و مورد قبول است، قرار دهد و آنگاه متشابهات و امور شبهه‌ناک و پیچیده را بر اساس آنها تفسیر کند. به تعبیر دیگر، برای موفق شدن در هر تحقیقی، ابتدا سزاوار است که محکمات بحث را جلوی خود ردیف کنیم و آنگاه با تکیه بر آنها به سراغ زوایای مخفی و مشتبه برویم و هیچگاه به خاطر مواجهه با یک امر مشتبه دست از محکمات خود برنداریم؛ بلکه دقت کنیم که امر مشتبه، بر چه امور محکمی سوار شده که ذهن ما را درگیر نموده است؛ و آنگاه ببینیم آیا واقعا از آن محکمات، این تلقی ما نتیجه می‌شود یا برای اینکه از آن محکمات به این تلقی شبهه‌ناک برسیم اموری مخفیانه وارد شده که آنهایند که قابل مناقشه‌اند.


4) «عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»

پیامبر بر صراط مستقیم است.

«صراط مستقیم» چیست؟

در قرآن کریم عبارت «صراط مستقیم» 5 مورد به صورت خبر آمده است که فلان چیز صراط مستقیم است.

1.    إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ (آل‌عمران/51)

2.    وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ (مریم/36)

3.    وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ (یس/61)

4.    إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ (زخرف/64)

5.    وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ (زخرف/61)

6.    وَ أَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (انعام/153)

7.    فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُون‏؛ وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ (انعام/125-126)

اگر دقت کنیم 4 موردش خود پرستش خداست و مورد پنجم و ششم پیروی از خدا (در مورد پنجم دستور کلی به پیروی از خدا را «صراط مستقیم» معرفی کرده و در مورد ششم در آیات قبل دستورات متعددی را مطرح فرموده و سپس آنها را «صراط مستقیم» خوانده و به پیروی از آن دستور داده)؛ و مورد آخر این است که شخص شرح صدری نسبت به اسلام پیدا کند [تا بتواند بسادگی از آن پیروی کند].

اما چرا «صراط مستقیم» در عبودیت خدا خلاصه می‌شود؟

الف. خداوند غایت واقعی همه ماست، و همه راهها نهایتا به سوی او ختم می‌شود (إِلَیْهِ الْمَصیر، مائده/18 و غافر/3 و شوری/15 و تغابن/3؛ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون‏، بقره/156؛ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُون‏، بقره/42؛ کُلٌّ إِلَیْنا راجِعُون‏، انبیاء/93؛ یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیه‏، انشقاق/6؛ و ...)

 کسی که این را بداند که هرکس نهایتا کارش به خدا می‌افتد، مسیری را در پیش می‌گیرد که او را از راه نزدیک به خدا برساند؛ که همان راه عبودیت است، یعنی تسلیم دستورات خود خداوند شدن و راهی را که خود او معرفی می‌کند پیمودن.

کسی هم که مسیر کفر و ظلم و مناقشه در دستورات خدا را در پیش می‌گیرد، او نیز نهایتا به خدا برمی‌گردد، اما از راهی دور که از راه اصلی فاصله گرفته است؛ و از این رو، وقتی می‌رسد جز درد و عذاب بهره‌ای نمی‌برد، چرا که او خود را خدای خویش قرار داده بود (أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْم‏؛ جاثیه/23) و به خیال خود  نمی‌خواست راهی را بپیماید که به خدای واقعی ختم شود. (إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفی‏ شِقاقٍ بَعید، بقره/176؛ إِنَّ الظَّالِمینَ لَفی‏ شِقاقٍ بَعید، حج/53؛ َ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعید، سبأ/52؛ أُولئِکَ یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعید، فصلت/44؛ ِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فی‏ شِقاقٍ بَعید، فصلت/52؛ و ...)

ب. ...

 

5) «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلینَ؛ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»

در این آیه پیامبر - یا پیامبران - را «بر صراط مستقیم» معرفی کرده است.

جمعا در قرآن کریم در 5 مورد دیگر نیز تعبیر «عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» به کار رفته است.

1.    وَ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا صُمٌّ وَ بُکْمٌ فِی الظُّلُماتِ مَنْ یَشَأِ اللَّهُ یُضْلِلْهُ وَ مَنْ یَشَأْ یَجْعَلْهُ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (انعام/39)

2.    إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَ رَبِّکُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (هود/56)

3.    وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ کَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوی هُوَ وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (نحل/76)

4.    فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (زخرف/43)

5.    أَ فَمَنْ یَمْشی‏ مُکِبًّا عَلى‏ وَجْهِهِ أَهْدى‏ أَمَّنْ یَمْشی‏ سَوِیًّا عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (ملک/22)

یعنی:

خود خداوند بر صراط مستقیم است (هود/56)

کسی را که خدا بخواهد بر صراط مستقیم خواهد بود (انعام/39)

کسی که به عدل دستور می‌دهد و چنین نیست که گنگ و ناتوان باشد ویا کاری کند که ثمره خوب به بار نیاورد، (نحل/76) و به تعیر دیگر، کسی که درست راه می‌رود و به زمین نمی‌خورد (ملک/22) بر صراط مستقیم است

کسی که به وحی چنگ زند بر صراط مستقیم خواهد بود (زخرف/43)

پیامبر اسلام، و بلکه عموم پیامبران بر صراط مستقیم هستند. (یس/3-4؛ زخرف/43)

می‌توان نتیجه گرفت: صراط مستقیم و راه خدا، که همان راه پیامبران است، راهی است که مبتنی بر عدل است، کسی که در آن قدم برمی‌دارد بینا و تواناست و هر اقدامش ثمره خوب دارد، درست راه می‌رود و زمین نمی‌خورد و دائما به وحی الهی تمسک می‌جوید.

اگر زندگی ما چنین است «بر صراط مستقیم» هستیم؛ وگرنه در وضعیت خود تجدید نظر کنیم.

تکمله

جالب توجه این است که شیطان هم بر سر همین صراط مستقیم می‌نشنید تا انسان را گمراه کند (قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ؛ اعراف/16)؛ اما او بر خود صراط مستقیم تسلط و قدرت ندارد؛ بلکه در آنجا نشسته تا صرفا مانع عبور انسانها از آن شود؛ شاید به خاطر همین نکته (تفاوت موقعیت خدا و پیامبران و حق‌مداران بر صراط، و نشستن شیطان بر صراط)‌بوده که در موارد قبل همگی با تعبیر "«علی» صراط مستقیم" آمد ولی شیطان تعبیر «علی» را به کار نبرد؛ و حتی تصریح کرد که این صراط صراط تو است.


6) برای تامل بیشتر

در قرآن کریم جمعا 33 بار تعبیر «صراط مستقیم» آمده است که از تنوع تعابیر آن چه‌بسا بتوان نکاتی را استنباط کرد:

اطلاعات قرآنی درباره «صراط مستقیم»

الف. 6 مورد با تعبیر «علی صراط مستقیم»‌ (توضیح در تدبر5)

ب. 5 مورد با تعبیر «هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» (5 مورد اول در تدبر4)

ج. 12 مورد «إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» است که یک مورد «دعوت پیامبر به صراط مستقیم» است:

1)      وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (مومنون/73)

و بقیه درباره «هدایت خداوند به صراط مستقیم» است: (البته یک موردش با فعل مجهول است؛ آل‌عمران/101)

2)      سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلاَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتی‏ کانُوا عَلَیْها قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (بقره/142)

3)      کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (بقره/213)

4)      وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (آل‌عمران/101)

5)      یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (مائده/16)

6)      وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (انعام/87)

7)      قُلْ إِنَّنی‏ هَدانی‏ رَبِّی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ دیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ (انعام/161)

8)      وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلى‏ دارِ السَّلامِ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (یونس/25)

9)      شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (نحل/121)

10)   وَ لِیَعْلَمَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذینَ آمَنُوا إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (حج/54)

11)   لَقَدْ أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (نور/46)

12)   وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ لَتَهْدی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ (شوری/52)

د. 6 مورد دیگر هم ناظر به «هدایت خدا به صراط مستقیم»‌ است که نه با تعبیر «الی» بلکه به صورت مفعول هدایت آمدهه است. (در واقع مضمون «هدایت خدا به صراط مستقیم» 17 مورد می‌شود.)

1)      اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ (حمد/6)

2)      وَ لَهَدَیْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقیماً (نساء/68)

3)      فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فی‏ رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقیماً (نساء/175)

4)      وَ هَدَیْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ (صافات/118)

5)      لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقیماً (فتح/2)

6)      وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغانِمَ کَثیرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَکُمْ هذِهِ وَ کَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ عَنْکُمْ وَ لِتَکُونَ آیَةً لِلْمُؤْمِنینَ وَ یَهْدِیَکُمْ صِراطاً مُسْتَقیماً (فتح/20)

ه. در 3 مورد، «صراط» به خداوند اضافه شده است (صراط پروردگارت، صراط من، صراط تو)[5] (توضیح دو مورد آن در تدبر 4، و مورد آخر در تدبر5 گذشت)

1)      وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ (انعام/126)

2)      وَ أَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (انعام/153)

3)      قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ (اعراف/16)

و. 1 مورد هم به صورت «قالَ هذا صِراطٌ عَلَیَّ مُسْتَقیمٌ؛ حجر/41) آمده که این مورد اخیر قرائتی که «علَی» به صورت «علِیّ» تلفظ شده باشد هم دارد (توضیح این مورد در جلسه 280 http://yekaye.ir/al-hegr-15-41/).

 

 


[1] . وَ بِالْإِسْنَادِ- یَرْفَعُهُ- إِلَى الثِّقَاتِ، الَّذِینَ کَتَبُوا الْأَخْبَارَ: أَنَّهُمْ أَوْضَحُوا بِأَنَّ لَهُمْ مِنْ أَسْمَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَلَهُ ثَلَاثُمِائَةِ اسْمٍ فِی الْقُرْآنِ، مَا رَوَوْهُ بِالْإِسْنَادِ الصَّحِیحِ، عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ: قَوْلُهُ تَعَالَى: وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ؛ وَ قَوْلُهُ: «وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا»؛ وَ قَوْلُهُ: «وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ»؛ ... وَ قَوْلُهُ: «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلىٌّ‏ صِراطٌ مُسْتَقِیم‏» ...

[2] . على فی قوله «عَلى‏ صِراطٍ» یتعلق بالمرسلین تقدیره أرسلوا على صراط و یجوز أن یکون الجار و المجرور فی موضع خبر إن فیکون خبرا بعد خبر و یجوز أن یکون فی موضع نصب على الحال فکأنه قال أرسلوا مستقیما طریقهم

[3] . این روایت در الکافی، ج‏1، ص417 هم این مضمون را به نحو قوی‌تری تایید می‌کند:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ خَالِدِ بْنِ مَادٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَضْلِ عَنِ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِیِّهِ ص «فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ‏» قَالَ إِنَّکَ عَلَى وَلَایَةِ عَلِیٍّ وَ عَلِیٌّ هُوَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ.

[4] . این روایات هم درباره «صراط» قابل توجه است:

قَالَ حَدَّثَنِی عُبَیْدُ بْنُ کَثِیرٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: أَتَانِی جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ أُبَشِّرُکَ یَا مُحَمَّدُ بِمَا تَجُوزُ عَلَى الصِّرَاطِ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ تَجُوزُ بِنُورِ اللَّهِ وَ یَجُوزُ عَلِیٌّ بِنُورِکَ وَ نُورُکَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ تَجُوزُ أُمَّتُکَ بِنُورِ عَلِیٍّ وَ نُورُ عَلِیٍّ مِنْ نُورِکَ وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ [مَعَ عَلِیٍ‏] نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ. (تفسیر فرات الکوفی، ص287)

حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ ع. (معانی الأخبار، ص32)

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی الزُّبَیْرِ الْمَکِّیِّ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ قَالَ النَّبِیُّ ص‏ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اصْطَفَانِی وَ اخْتَارَنِی وَ جَعَلَنِی رَسُولًا وَ أَنْزَلَ عَلَیَّ سَیِّدَ الْکُتُبِ فَقُلْتُ إِلَهِی وَ سَیِّدِی إِنَّکَ أَرْسَلْتَ مُوسَى إِلَى فِرْعَوْنَ فَسَأَلَکَ أَنْ تَجْعَلَ مَعَهُ أَخاهُ هارُونَ وَزِیراً تَشُدُّ بِهِ عَضُدَهُ وَ تُصَدِّقُ بِهِ قَوْلَهُ وَ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا سَیِّدِی وَ إِلَهِی أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَهْلِی وَزِیراً تَشُدُّ بِهِ عَضُدِی فَجَعَلَ اللَّهُ لِی عَلِیّاً وَزِیراً وَ أَخاً وَ جَعَلَ الشَّجَاعَةَ فِی قَلْبِهِ وَ أَلْبَسَهُ الْهَیْبَةَ عَلَى عَدُوِّهِ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ صَدَّقَنِی وَ أَوَّلُ مَنْ وَحَّدَ اللَّهَ مَعِی وَ إِنِّی سَأَلْتُ ذَلِکَ رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ فَأَعْطَانِیهِ فَهُوَ سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ اللُّحُوقُ بِهِ سَعَادَةٌ وَ الْمَوْتُ فِی طَاعَتِهِ شَهَادَةٌ وَ اسْمُهُ فِی التَّوْرَاةِ مَقْرُونٌ إِلَى اسْمِی وَ زَوْجَتُهُ الصِّدِّیقَةُ الْکُبْرَى ابْنَتِی وَ ابْنَاهُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ابْنَایَ وَ هُوَ وَ هُمَا وَ الْأَئِمَّةُ بَعْدَهُمْ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بَعْدَ النَّبِیِّینَ وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِی أُمَّتِی مَنْ تَبِعَهُمْ نَجَا مِنَ النَّارِ وَ مَنِ اقْتَدَى بِهِمْ هُدِیَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ‏ لَمْ یَهَبِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَحَبَّتَهُمْ لِعَبْدٍ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ. (الأمالی( للصدوق)، ص22)

[5] . که عبارتند از:

1)      وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ (انعام/126)

2)      وَ أَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (انعام/153)

3)      قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ (اعراف/16)