سفارش تبلیغ
صبا ویژن

697) سوره عصر (103) آیه1 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏؛ و

بسم الله الرحمن الرحیم

697) سوره عصر (103) آیه1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏؛ وَ الْعَصْرِ

ترجمه 

به نام خداوند رحمت‌گستر همواره مهربان؛

سوگند به عصر

نکات ادبی 

الْعَصْرِ

ماده «عصر» در اصل در سه معنای مختلف به کار رفته است: یکی فشار دادن و عصاره چیزی را گرفتن؛ دیگر در معنای زمانه و دهر؛ و سوم به معنای ملجأ و پناهگاه. (معجم المقاییس اللغة، ج‏4، ص340)

اما برخی بر این باورند که معنای اصلی این ماده همان معنای اول است، یا به این معنا که اصل و مبدا کاربرد این واژه در مورد فشار دادن لباس به منظور بیرون آمدن آبش بوده و بعدا با ملاحظات دیگر در مورد سایر موارد به کار رفته (مجمع البیان، ج‏10، ص815)[1]ویا اساساً این ماده به معنای فشار دادنی است که به منظور رسیدن به نتیجه‌ای باشد و با این ملاحظه در مورد زمانی که ثمره و نتیجه زمانهای دیگر است؛ و پناه بردن هم یک گونه در فشار قرار گرفتنی است که شخص به نتیجه‌ای برسد (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏8، ص146-147)

«أَعصَرَ» به معنای انجام عمل عصاره گیری است (إِنِّی أَرانِی أَعْصِرُ خَمْراً؛ یوسف/36) که وقتی در مورد ابر به کار رود، معنایش باریدن می‌باشد، گویی عصاره ابر کشیده می‌شود؛ چنانکه «مُعصِر» به معنای «ابر باران‌زا» به کار می‌رود (وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً؛ نبأ/14) و در قرائتی که به صورت «یُعصَرون» آمده (عامٌ فیهِ یُغاثُ النَّاسُ وَ فیهِ یعْصرونَ؛ یوسف/49) به همین معنای «یُمطَرون: برایشان باران باریده می‌شود» دانسته‌اند؛ هرچند در قرائتی که به صورت «وَ فیهِ یَعْصِرُونَ» بوده به معنای «از آن استنباط خوبی و خوشی می‌کنند» دانسته شده (معجم المقاییس اللغة، ج‏4، ص343؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص569)[2]

البته برخی این احتمال را مطرح کرده‌اند که چه‌بسا اساساً این کلمات به معنای ابری باشد که با «إِعْصار: باد شدیدی که گرد و غبار برپا می کند» باشد (فَأَصابَها إِعْصارٌ فیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ؛ بقره/266) (مفردات ألفاظ القرآن، ص569)، اما دیگران بر این باورند که اساساً کاربرد «اعصار» در مورد باد به خاطر همراهی باد با ابر بوده و به خاطر همنشینی این دو کم‌کم این کلمه در مورد آن هم به کار رفته است. (معجم المقاییس اللغة، ج‏4، ص343)

ماده «عصر» وقتی در مورد «زمان» به کار می‌رود، هم به معنای «دهر» (زمانه و روزگار) می‌تواند باشد؛ هم به معنای وقت عصر (آخر روز)؛ (و تعبیر «عصران» ‌به «شب و روز» گفته می‌شود)‌ و در این آیه (و الْعَصْرِ)، هم احتمال این دو معنا، و هم احتمال معنای «پناهگاه» را مطرح کرده‌اند. (مفردات ألفاظ القرآن، ص569)

ماده «عصر» جمعا همین 5 مورد در قرآن کریم آمده است.

اختلاف قرائت[3]


در کتب اهل سنت، در قرائتی منسوب به حضرت علی ع ، بعد از «والعصر» عبارت «و نوائب الدهر» هم قرائت می‌شده است. (الفریابی و عبد بن حمید و ابن جریر و ابن المنذر و ابن الأنباری و الحاکم، به نقل از الدر المنثور، ج‏6، ص392)[4]

و در برخی از آن کتب مستقیما این قرائت را از خود پیامبر ص نقل کرده‌اند (مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج‏32، ص277)[5]

حدیث 

1) ابن‌عباس یکی از کسانی است که خطبه غدیر را از رسول الله ص روایت کرده است. در فرازی از روایت وی آمده که رسول الله ص فرمودند:

و هیچ آیه‌ای نازل نشد که خداوند مومنان را خطاب قرار دهد مگر اینکه به او [علی ع] آغاز شد [یعنی اولین مخاطب خدا هرجا فرمود «یا ایها الذین آمنوا»، حضرت علی ع بود]، و خداوند در سوره «هل اتی» [= سوره انسان] برای کسی جز او بر رفتن به بهشت شهادت نداد و آن را جز در مورد دودمان او نازل نفرمود؛ هر پیامبری دودمانش از صُلب خودش است و دودمان من از صلب علی ع است؛ جز شخص کسی از علی ع نفرت ندارد و و جز فرد متقی کسی به ولایت علی ع تن ندهد؛ و سوره عصر در مورد حضرت علی ع نازل شد و تفسیرش چنین است:

قسم به پروردگار عصر قیامت؛ همانا انسان واقعاً در زیان است؛ یعنی دشمنان آل محمد ؛ و مگر کسانی که ایمان آوردند به ولایت آنها؛ و کارهای شایسته کردند با برادری کردنِ در حق برادرانشان، و به صبر توصیه نمودند در غیبتِ [امام] غایبشان.

إقبال الأعمال، ج‏2، ص246

قَالَ مَسْعُودٌ السِّجِسْتَانِیُّ فِی کِتَابِ الدِّرَایَةِ بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاس‏ قال: لمّا خرج النبی صلّى اللّه علیه و آله فی حجّة الوداع، فنزل جحفة أتاه جبرئیل علیه السلام‏ ... قال صاحب کتاب النشر و الطی فی تمام حدیثه ما هذا لفظه: ...

وَ مَا نَزَلَتْ آیَةٌ خَاطَبَ‏ اللَّهُ بِهَا الْمُؤْمِنِینَ إِلَّا بَدَأَ بِهِ وَ لَا شَهِدَ اللَّهُ بِالْجَنَّةِ فِی هَلْ أَتَى إِلَّا لَهُ وَ لَا أَنْزَلَهَا فِی غَیْرِهِ ذُرِّیَّةُ کُلِّ نَبِیٍّ مِنْ صُلْبِهِ وَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ لَا یُبْغِضُ عَلِیّاً إِلَّا شَقِیٌّ وَ لَا یُوَالِی عَلِیّاً إِلَّا تَقِیٌّ وَ فِی عَلِیٍّ نَزَلَتْ وَ الْعَصْرِ وَ تَفْسِیرُهَا وَ رَبِّ عَصْرِ الْقِیَامَةِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِوَلَایَتِهِمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِمُوَاسَاةِ إِخْوَانِهِمْ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ فِی غَیْبَةِ غَائِبِهِم‏


2) اُبَیّ بن کعب می‌گوید: بر رسول الله ص «وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ» را قرائت کردم و گفتم: پدر و مادرت به فدایت یا رسول الله! تفسیرش چیست؟

فرمود: والعصر سوگندی است از جانب خداوند، که پروردگارتان به آخر روز [وقت عصر] سوگند خورد؛ «همانا انسان واقعاً در زیان است» مصداق [بارز] آن ابوجهل است و «همدیگر را توصیه کردند به صبر» یعنی به علی ع.

شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏2، ص480-481

قَالَ [أَبُو الْحَسَنِ الْفَارِسِیُّ] حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ الْعَبَّاسِ الْوَرَکِیُّ حَدَّثَنَا أَبُو زَکَرِیَّا أَسَدُ بْنُ رُسْتُمَ‏ حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُطَرِّفٍ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَزَّازُ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ دَاوُدَ بْنِ سُلَیْمَانَ الْحَافِظُ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِسْمَاعِیلَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلْقَمَةَ حَدَّثَنَا أَسْبَاطُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ رَفِیعَةَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ [صُدَیِّ بْنِ عَجْلَانَ‏] عَنْ أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص: وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَفْسِیرُهَا فَقَالَ: وَ الْعَصْرِ قَسَمٌ مِنَ اللَّهِ، أَقْسَمَ رَبُّکُمْ بِآخِرِ النَّهَارِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ [وَ هُوَ] أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ‏ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ [هُوَ] عَلِیٌ‏ .

حَدَّثَنِی حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُثْمَانَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سران‏ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْمُغِیرَةِ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمَدَائِنِیُّ حَدَّثَنَا نُعَیْمُ بْنُ حَمَّادٍ حَدَّثَنَا ضَمْرَةُ بْنُ رَبِیعَةَ، عَنْ یَحْیَى بْنِ أَبِی عَمْرٍو الشَّیْبَانِیِّ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِی أُمَامَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی أُبَیُّ بْنُ کَعْبٍ قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى النَّبِیِّ ص: وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ‏ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ.

تدبر 

1) «و الْعَصْرِ»

درباره اینکه مراد از «عصر» چیست، هم در روایات و هم نزد مفسران، نظرات متعددی ابراز شده که با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، احتمال دارد همه اینها مورد نظر بوده باشد؛ که البته ادامه سوره نیز باید متناسب با همان معنا فهمیده شود.

برخی از آن معانی چنین است:

الف. «دهر» و زمانه؛ از این جهت که گذر شب و روز و ایام مایه عبرتی برای صاحبان بصیرت است (ابن‌عباس و کلبی و جبائی؛ به نقل از مجمع البیان، ج‏10، ص815) برای پی بردن به قدرت خداوند در ربوبیت عالم (المیزان، ج20، ص356)

ب. هنگام عصر (اواخر روز) (حدیث2؛ و نیز ابن‌عباس، به نقل از الدر المنثور، ج‏6، ص392[6]

که درباره چرایی آن توضیحات مختلفی ارائه شده است:

ب.1. از این جهت به یک طرف روز سوگند خورده، که با رفتن روز و آمدن شب، دلیلی بر وحدانیت خداوند متعال است* همان گونه که به «ضحی» (آغاز روز) سوگند خورد و آن طرف دیگر روز است و هنگام آمدن خورشید و روی آوردن روز است؛ و پیروان ادیان الهی این دو وقت را مهم می‌شمرند (حسن و قتاده؛ به نقل از مجمع البیان، ج‏10، ص815)

ب.2. پایان روز وقتی است که کسب و کارها به پایان می‌رسد؛ و اگر کسی در روزش کاسبی نکرده باشد، هنگام شب نزد اهل و عیال شرمنده می‌شود؛ این عصر هم اشاره است به عصر دنیا، که وقت قیامت نزدیک می‌شود و اگر خودت را آماده نکرده باشی، بشدت زیانکار خواهی بود. (حسن بصری، به نقل از مفاتیح الغیب، ج‏32، ص278)[7]


ج. نماز عصر؛ که همان «الصَّلاةِ الْوُسْطى‏» (بقره/238) است که مورد اهتمام ویژه است (مقاتل؛ به نقل از مجمع البیان، ج‏10، ص815)

د. شب و روز؛ چنانکه در لغت تعبیر «عصران» برای اشاره به شب و روز با همدیگر، به کار می‌رود. (ابن‌کیسان؛ ؛ به نقل از مجمع البیان، ج‏10، ص815)

ه. عصر و زمانه طلوع اسلام؛ چون آیات بعد ناظر به خسران عمومی‌ای است که همگان را غیر از کسانی که پیرو حق باشند و بر آن شکیبایی ورزند شامل می‌شود و این با طلوع اسلام و ظهور حق بر باطل است که امکان چنین وضعیتی را میسر می‌کند سازگار است. (المیزان، ج20، ص355)

و. عصر ظهور امام زمان ع؛ بر اساس برخی روایات (جلسه بعد، حدیث1) و از آن جهت که ظهور حق بر باطل به کمال خود می‌رسد. (المیزان، ج20، ص356)

ز. زمان و هنگامه قیامت (حدیث1)؛ احتمالا از این جهت که خسران واقعی عده‌ای و رستگاری مومنان واقعی نمایان می‌شود.

ح. ملجأ و پناهگاه (مفردات ألفاظ القرآن، ص569)؛ در واقع سوگند می‌خورد به پناهگاهی که اگر انسان برای خود در پیش نگیرد، در زیان خواهد بود.

و. اصل واژه «عصر» به معنای تحت فشار قرار گرفتن به منظور رسیدن به نتیجه مطلوب است؛ و این سوره از طرفی در زمانه شدت ابتلائات مسلمانان در مکه که فشارها بر آنان به اوج خود رسیده بود نازل شده، و تعابیر «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» نیز بر این وضعیت سخت دلالت دارد؛ (و در واقع، چنین «عَصر»ی (فشار و سختی برای رسیدن به وضع مطلوب) منشا هر خیر و صلاحی است و جز با آن به درجات رفیع نمی‌توان رسید) و از طرف دیگر عصاره‌گیری‌ای در زمان است چرا که این زمان بعثت پیامبر ص است که او و بعثتش از بزرگترین نعمت‌های خداوند بر انسانها می‌باشند که قدرناشناسی آن موجب خسران همیشگی است. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏8، ص147)[8]

ز. ...

*پی‌نوشت:

رفتن روز و آمدن شب، ظاهرا از این جهت دلیلی بر وحدانیت خداوند متعال است که دو امر کاملا متضاد (یکی ظلمت محض و دیگری روشنایی کامل) کاملا در ارتباط با هم عمل می‌کنند؛ پس تدبیر واحدی بر این دو امر کاملا متضاد حاکم است.



[1] . أصل العصر عصر الثوب و نحوه و هو فتله لإخراج مائه و منه عصر الدهر فإنه الوقت الذی یمکن فیه فتل الأمور کما یفتل الثوب و العصر العشی قال: (یروح بنا عمرو و قد قصر العصر / و فی الروحة الأولى الغنیمة و الأجر) و العصران الغداة و العشی و العصران اللیل و النهار قال: (و لن یلبث العصران یوم و لیلة / إذا طلبا أن یدرکا ما تیمما)

[2] . البته برخی این احتمال را مطرح کرده‌اند که چه‌بسا اساساً این کلمات به معنای ابری باشد که با «إِعْصَارُ: باد شدیدی که گرد و غبار برپا می کند» باشد (ُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ؛ بقره/266) (مفردات ألفاظ القرآن، ص569)، اما دیگران بر این باورند که اساساً کاربرد «اعصار» در مورد باد به خاطر همراهی باد با ابر بوده و به خاطر همنشینی این دو کم‌کم این کلمه در مورد آن هم به کار رفته است. (معجم المقاییس اللغة، ج‏4، ص343)

[3] . قرأ سلام: و العصِر بکسر الصاد، و الصبِر بکسر الباء. قال ابن عطیة: و هذا لا یجوز إلا فی الوقف على نقل الحرکة. و روی عن أبی عمرو: بالصبر بکسر الباء إشماما، و هذا أیضا لا یکون إلا فی الوقف، انتهى.

و فی الکامل للهزلی: و العصِر، و الصبر، و الفجر، و الوتر، بکسر ما قبل الساکن فی هذه کلها هارون و ابن موسى عن أبی عمرو و الباقون: بالإسکان کالجماعة، انتهى. (البحر المحیط، ج‏10، ص539)

[4] . و أخرج الفریابی و عبد بن حمید و ابن جریر و ابن المنذر و ابن الأنباری فی المصاحف و الحاکم عن على بن أبى طالب انه کان یقرأ وَ الْعَصْرِ و نوائب الدهر إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ و انه لفیه إلى آخر الدهر

[5] . روی عن النبی صلى الله علیه [و آله] و سلم أنه أقسم بالدهر، و کان علیه السلام یقرأ: و العصر و نوائب الدهر

[6] . أخرج ابن المنذر عن ابن عباس وَ الْعَصْرِ قال ساعة من ساعات النهار

و أخرج ابن المنذر عن ابن عباس وَ الْعَصْرِ قال هو ما قبل مغیب الشمس من العشى

و أخرج عبد الرزاق و ابن جریر و ابن المنذر و ابن أبى حاتم عن قتادة فی قوله وَ الْعَصْرِ قال ساعة من ساعات النهار و فی قوله وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ قال کتاب الله وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ قال طاعة الله

[7] . قال الحسن رحمه اللّه: إنما أقسم بهذا الوقت تنبیها على أن الأسواق قد دنا وقت انقطاعها و انتهاء التجارة و الکسب فیها، فإذا لم تکتسب و دخلت الدار و طاف العیال علیک یسألک کل أحد ما هو حقه فحینئذ تخجل فتکون من الخاسرین، فکذا نقول: و العصر أی عصر الدنیا قد دنت القیامة و [أنت‏] بعد لم تستعد و تعلم أنک تسأل غدا عن النعیم الذی کنت فیه فی دنیاک، و تسأل فی معاملتک مع الخلق و کل أحد من المظلومین یدعی ما علیک فإذا أنت خاسر.

[8] . أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو ضغط فی شی‏ء لتحصیل نتیجة منظورة ... «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا» هذه السورة المبارکة نزلت فی مکّة حین شدّة الابتلاء بتعرّض الأعداء من قریش، و فی زمان اشتدّت العداوة و البغضاء و الضغطة منهم على النبىّ (ص) و المسلمین، و ذلک لتوغّلهم فی الحیاة الدنیا و الشهوات و الانحرافات الفکریّة و العملیة، و یشار الى هذا فی السورة قبلها- أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ، و فیما بعدها- وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ. فکان المسلمون یطلبون الحقّ و یسلکون الى الحقیقة و یعملون الصالحات و یتواصون بالحقّ و یتواصون بالصبر کما فی السورة. فهم فیما بین هؤلاء الکفّار یتحمّلون الشدائد و الأذى و التعدّى و کانوا فی اعتصار فی المعیشة الظاهریّة و فی ضغطة منهم. و هذا هو من مصادیق العصر، و یدلّ على هذا المعنى جملة-. وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ- فی خاتمة السورة، أى التحمّل على الأذى و التّصبر و الاستقامة على الحقّ و فی الحقّ.

و لا یخفى أنّ العَصْرَ منشأ کلّ خیر و سبب کلّ صلاح و فلاح، و لا ینال أحد مرتبة رفیعة الّا بالعصر، فانّ الِاعْتِصَارَ هو الموجب لاتّخاذ العصارة و الخالص الصافی من کلّ شی‏ء، فی امور مادّیّة أو معنویّة. و قَدْ وَرَدَ- أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ ابْتِلَاءً الْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ. فانّ التبتّل عن الناس و الزهد فی الدنیا و النزوع عن شهواتها و السلوک خلاف مسالک العامّة فی العمل و الآداب و الرسوم و الأفکار و الأخلاق و العشرة: یجرّ أنواعا من الابتلاءات و التضیّق. مضافا الى اعتصار اختیاریّة بسبب مجاهدات و ریاضات فی طریق السلوک الى مقصده- و من طلب العلى سهر اللیالی.

و فی هذا العصر: اعتصار آخر من جهة الزمان و هو زمان النبىّ (ص)، فهم فی نعمة على نعمة و توفیق من اللّه عزّ و جلّ على توفیق و نُورٌ عَلى‏ نُورٍ، یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ، و لا توفیق أعلى من هذا. فظهر أنّ خسران الإنسان فی سلوکه على اقتضاء الجریان الطبیعىّ المادّى من دون أن یتوجّه الى جهة روحانیّته و معنویّته- حتّى یقع فی مضیقة مادّیّة و اعتصار، بسبب الزهد و التقوى فی الدنیا. فالاعتصار انّما یحصل بحقیقة- آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ*. أى تحقّق الایمان القاطع، و الأعمال الصالحات خالصة.