677) سوره کهف (18) آیه95 قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ ف
بسم الله الرحمن الرحیم
677) سوره کهف (18) آیه95
قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعینُونی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً
ترجمه
گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمکّن بخشیده، بهتر است؛ پس با نیرویی مرا یاری کنید، میان شما و آنها سدی استوار قرار دهم.
نکات ادبی
«مَکَّنّی»
قبلا بیان شد که این کلمه باب إفعال از کلمه «مکان» و به معنای «مکان دادن» است که با تَوسّعی در معنا، به معنای امکانات را در اختیار کسی قرار دادن نیز به کار میرود، چنانکه به شخصی که قدر و منزلتی داشته باشد «متمکّن» گویند.
جلسه 230 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-10/
«فَأَعینُونی» = فَ (حرف تفریع) + أَعینُوا (فعل امر باب افعال) + ن (وقایه) + ی (ضمیر متکلم وحده)
قبلا بیان شد که ماده «عون» در اصل به معنای یاری و پشتیبانی کردن است و «عَوْن» صفت است به معنای یار و یاور، یا به تعبیر دقیقتر، کسی که شأن آن را دارد که به یاری اقدام کند.
کلمه «عون» به کلمه «نصرت» بسیار نزدیک است. اعانت را اعم از نصرت دانسته، و گفتهاند «نصرت در جایی است که مخالف و نزاعکنندهای در پیش رو باشد؛ اما عون شامل هرگونه تقویت کردن شخص میشود چنانکه در مورد «یاری کردن در فقر» هم از تعبیر اعانت استفاده شده است.
جلسه 419 http://yekaye.ir/al-anbiyaa-21-112/
«رَدْماً»
ماده «ردم» در اصل به معنای پر کردن و مسدود کردن یک شکاف به کار میرود، چنانکه به لباس وصله شده «ثوب مُرَدّم میگویند (معجم مقاییس اللغة، ج2، ص504؛ مجمع البیان، ج6، ص762)؛ و بویژه برای پر کردن شکاف با سنگ به کار میرود (مفردات ألفاظ القرآن، ص350)
در تفاوت «سد» و «ردم» برخی گفتهاند «ردم» در جایی است که شکافی پر شود اما سد اعم از آن است؛ و کاربرد «ردم» در اینجا به جای سد برای این است که نشان دهد هیچ گونه منفذ و راهی برای عبور آنان نگذاشت (التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج4، ص117) اما برخی توضیح دادهاند که «ردم» بزرگتر و مستحکمتر از «سد» است (الکشاف، ج2،ص747؛ مجمع البحرین، ج6، ص71)
ماده «ردم» تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است.
اختلاف قرائت[1]
حدیث
1) از زینب بنت جحش (یکی از همسران رسول الله ص)روایت شده است که یکبار رسول الله ص از خواب برخاست در حالی که صورتش گلگون شده بود و میفرمود: «لا اله الا الله، وای بر عرب، از آن شری که نزدیک شد، امروز از آن سد یاجوج و ماجوج این اندازه گشوده شد» و با دو انگشت شصت و اشاره حلقهای درست کرد.
زینب میگوید: گفتم: یا رسول الله! آیا ما هلاک میشویم در حالی که صالحان در میان مایند؟
فرمود: بله، هنگامی که خبیث زیاد شود.
حَدَّثَنَا أَبُو الیَمَانِ، أَخْبَرَنَا شُعَیْبٌ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، ح وحَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ، حَدَّثَنِی أَخِی، عَنْ سُلَیْمَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عَتِیقٍ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عُرْوَةَ بْنِ الزُّبَیْرِ، أَنَّ زَیْنَبَ بِنْتَ أَبِی سَلَمَةَ، حَدَّثَتْهُ عَنْ أُمِّ حَبِیبَةَ بِنْتِ أَبِی سُفْیَانَ، عَنْ زَیْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ دَخَلَ عَلَیْهَا یَوْمًا فَزِعًا یَقُولُ: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَیْلٌ لِلْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ فُتِحَ الیَوْمَ مِنْ رَدْمِ یَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مِثْلُ هَذِهِ، وَحَلَّقَ بِإِصْبَعَیْهِ الإِبْهَامِ وَالَّتِی تَلِیهَا»، قَالَتْ زَیْنَبُ بِنْتُ جَحْشٍ: فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَفَنَهْلِکُ وَفِینَا الصَّالِحُونَ؟ قَالَ: «نَعَمْ إِذَا کَثُرَ الخُبْثُ»
2) اسود بن رزین قاضی میگوید: بر امام کاظم ع وارد شدم در حالی که تا کنون مرا ندیده بود؛ فرمود: آیا از اهل سد هستی؟
گفتم: من از اهل باب هستم.
دو بار فرمود: از اهل سد هستی، تو؟!
گفتم: از اهل باب.
فرمود: از اهل سد!
گفتم: بله، آن سدی که ذوالقرنین بنا کرد.
قصص الأنبیاء علیهم السلام (للراوندی)، ص123
وَ عَنِ ابْنِ بَابَوَیْهِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْکُوفِیُّ عَنْ شَرِیفِ بْنِ سَابِقٍ التَّفْلِیسِیِّ عَنْ أَسْوَدَ بْنِ رَزِینٍ الْقَاضِی قَالَ:
دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع وَ لَمْ یَکُنْ رَآنِی قَطُّ فَقَالَ مِنْ أَهْلِ السَّدِّ أَنْتَ فَقُلْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَابِ فَقَالَ الثَّانِیَةَ مِنْ أَهْلِ السَّدِّ أَنْتَ قُلْتُ مِنْ أَهْلِ الْبَابِ قَالَ مِنْ أَهْلِ السَّدِّ قُلْتُ نَعَمْ ذَاکَ السَّدُّ الَّذِی عَمِلَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ .
3) از امام صادق ع روایت شده که قرائت کردند: «میان شما و آنها سدی استوار قرار دهم.» فرمودند: [آن سد یعنی] تقیه! سپس قرائت کردند «پس نه توانستند بر آن چیره شوند و نه توانستند در آن نقبی زنند» فرمود: [یعنی] تقیه!
تفسیر العیاشی، ج2، ص351؛ وسائل الشیعة، ج16، ص213
عن جابر عن أبی عبد الله ع قال «أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً» قال: التقیة «فَمَا اسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً» قَالَ هُوَ التَّقِیَّةُ.
شبیه این روایت با طول و تفصیل بیشتری به روایت مفضل از امام صادق ع آمده است که انشاءالله در بحث از آیه 97 (جلسه679) خواهد آمد.
تدبر
1) «قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعینُونی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً»
آن قوم به ذوالقرنین پیشنهاد دادند که هزینه ساخت سد را بپردازند و وی برایشان سدی بنا کند. وی فرمود که آن امکاناتی که خداوند به من داده بهتر است؛ شما با نیرویی مرا یاری کنید؛ که اغلب مفسران این نیرو را به معنای نیروی انسانی دانستهاند[2]؛ و در آیه بعد از آنها میخواهد قطعات آهن بیاورند و در آن بدمند و سپس مس گداخته بر آن بریزند.
در واقع، هم نیروی انسانی را خود آنها تامین کردند و هم مصالح ساختمانی را؛ با این حال ذوالقرنین گفت امکانات خدادادیم بهتر است از هزینه شما. چرا؟
الف. شاید میخواهد تقابل دو منطق را بیان کند: یک منطقی که خودش کنار می کشد و میخواهد با پول دادن هر مشکلی را حل کند؛ و منطق دیگر این است که خود کسانی که میخواهند مشکلشان حل شود باید در صحنه وارد شوند؛ و ذوالقرنین میخواهد منطق دوم را مستقر کند.
ب. چهبسا میخواهد نشان دهد که آن مُکنت و امکاناتی که خدا به من داده، جدای از مشارکت و حضور مردم معنی ندارد؛ آنها خودشان باید جلو بیایند تا من بتوانم کاری از پیش ببرم.
برای تامل بیشتر
قبلا (جلسه 665، حدیث2) حدیثی گذشت که مشابهتی بین ذوالقرنین و امام زمان ع برقرار کرده بود.
به نظر میرسد این آیه از واضحترین مصادیق این مشابهت است:
امام زمان کسی است که خداوند به او امکان گسترش عدل حهانی را داده است؛ اما ما مردمان هم باید با قوت او را یاری دهیم تا او کارش را به انجام برساند.
2) «أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً»
آنها درخواست «سد» کردند (آیه94) و ذوالقرنین گفت که برایتان «ردم» میسازم. ظاهرا «ردم» بالاتر است از «سد» (المیزان، ج13، ص364)؛ از این جهت که:
الف. ردم مانعی است که مستحکمتر از سد میباشد (مجمع البیان، ج6، ص764)
ب. ردم سدی است که هیچ گونه منفذ و راهی برای عبور نداشته باشد (التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج4، ص117)
ج. معنای اصلی کلمه «سد» مانع است، اما معنای اصلی کلمه «ردم» پر کردن شکاف است؛ شاید با این تغییر در تعبیر میخواهد بگوید آنچه نیاز اصلی شماست، دقت کردن در پر کردن شکافها و معبرهایی است که از آنجا مورد هجوم قرار میگیرید، تا صِرفِ ایجاد مانع.
ثمره در تحلیل سیاسی
در برابر دشمن، باید مانعی محکم ایجاد کرد، اما همچنان باید مراقب نفوذ او هم بود.
د. ...
3) «قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعینُونی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً»
ذوالقرنین گفت که با یاری شما، بین شما و یاجوج و ماجوج سدی قرار دهم.
در روایات اهل سنت، از سوراخ شدن این سد در زمان پیامبر ص گفتهاند و جالب اینجاست که وقتی همسر پیامبر این سخن را از پیامبر میشنود بلافاصله میپرسد آیا با وجود صالحان در امت، ابز هم هلاک خواهیم شد (حدیث1)؛ یعنی آسیبپذیری را با میزان حضور صالحان در جامعه مرتبط دانسته، و پیامبر هم همین منطق را تایید کرده است.
وقتی این مطلب را بگذارید در کنار روایات شیعه، که برخی از افراد را اهل این سد دانسته، و این سد را تقیه معرفی کردهاند. (حدیث2و 3) این احتمال تقویت میشود که آن سد، صرفا یک سد جسمانی نبوده است، بلکه ...؟!
4) «فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً ... قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعینُونی بِقُوَّةٍ»
گاهى بهجاى کمکهاى مالى باید نیروى انسانى را به کمک طلبید. (تفسیر نور، ج7، ص226)
[1] . مَکَّنّی / مَکَّنَنی
و قرأ ابن کثیر ما مکننی بنونین و الباقون بنون واحدة مشددة (مجمع البیان، ج6، ص759)
و قرأ ابن کثیر و حمید: ما مکننی بنونین متحرکتین، و باقی السبعة بإدغام نون مکن فی نون الوقایة. (البحر المحیط، ج7، ص227)
[2] در مقابل آیه بعد که از آنان مصالح ساختمانی را طلب میکند؛ البته این احتمال هم مطرح شده که منظور همان مصالحی است که در آیه بعد بدان اشاره شده است. (مجمعالبیان، ج6، ص763: «ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ» أی أعطانی ربی من المال و مکنی فیه من الاتساع فی الدنیا خیر مما عرضتموه علی من الأجر «فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ» أی برجال فیکون معناه بقوة الأبدان و قیل بعمل تعملونه معی عن الزجاج و قیل بآلة العمل و ذلک زبر الحدید و الصفر)