456) سوره مزّمّل (73) آیه 11 وَ ذَرْنی وَ الْمُکَذِّبینَ أُولِی
بسم الله الرحمن الرحیم
456) سوره مزّمّل (73) آیه 11
وَ ذَرْنی وَ الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلیلاً
29 رمضان 1438
ترجمه
و تکذیبکنندگانِ غرق در نعمت را به من واگذار و آنان را اندکی مهلت ده!
شأن نزول[1]
حدیث
1) محمد بن فضیل خدمت امام کاظم ع مشرف میشود و درباره برخی از آیات قرآن از ایشان سوال میکند. از جمله اینکه:
سوال کردم درباره آیه: «و شکیبا باش بر آنچه میگویند» (مزمل/10-11)
فرمود: «میگویند» درباره تو «و از آنان به شیوهای زیبنده دوری گزین. و به من واگذار تکذیبکنندگانِ» وصیات را «که غرق در نعمتاند و آنان را اندکی مهلت ده!»
گفتم: واقعا [منظور] قرآن این است؟
فرمود: بله.
الکافی، ج1، ص434، تأویل الآیات الظاهرة، ص707؛ مناقب آل أبی طالب ع، ج3، ص39[2]
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْمَاضِی ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ... قُلْتُ «وَ اصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ» قَالَ یَقُولُونَ فِیکَ «وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا. وَ ذَرْنِی» یَا مُحَمَّدُ «وَ الْمُکَذِّبِینَ» بِوَصِیِّکَ «أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلًا» قُلْتُ إِنَّ هَذَا تَنْزِیلٌ قَالَ نَعَم.[3]
2) ابوحمزه ثمالی میگوید از امام باقر ع شنیدم که میفرمود: «و کسی که بعد از مورد ظلم قرار گرفتنش انتقام گیرد» (شوری/41) منظور حضرت قائم ع و اصحابش است «هیچ ایرادی بر ایشان نیست» (شوری/41) و قائم ع هنگامی که قیام کند، خودش و اصحابش، از بنیامیه و از تکذیبکنندگان و ناصبیها انتقام میگیرند؛ و این سخن خداوند است «همانا ایراد بر کسانی است که به مردم ظلم میکنند و در زمین بناحق تجاوزگری مینمایند که آنان را عذابی دردناک است.» (شوری/42)
تفسیر القمی، ج2، ص: 278؛ تفسیر فرات الکوفی، ص399[4]
حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْکَرِیمِ بْنُ عَبْدِ الرَّحِیمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:
«وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ» یَعْنِی الْقَائِمَ ع وَ أَصْحَابَهُ «فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ» وَ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ انْتَصَرَ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ وَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ وَ النُّصَّابِ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ «إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیم».
3) امام صادق ع نامهای به شیعیان نوشته و خواسته بودند که هر روز بعد از نمازهایشان آن را مرور کنند. توضیحاتی درباره این نامه و فرازهایی از آن در جلسه175، حدیث2 http://yekaye.ir/sad-38-28/ و جلسه202، حدیث1 http://yekaye.ir/ale-imran-003-31/ گذشت. در فراز دیگری از این نامه آمده است:
پس به طاعت خدا عمل کنید و از معصیتش اجتناب ورزید و بدانید که هیچیک از مخلوقات، شما را از خداوند بینیاز نکند، نه هیچ فرشته مقربی، و نه پیامبر فرستاده شدهای و نه کمتر از آنها؛ پس هر که دوست دارد که شفاعت شفاعتکنندگان نزد خدا او را سودی بخشد، باید از خدا آن را طلب کند که خدا از او راضی شود؛ و بدانید که هیچیک از خلائق به رضای خدا دست نیابد مگر با اطاعت او و اطاعت از پیامبر او و اطاعت از اولیالامر از آل محمد ص؛ و معصیت آنها معصیت خداست، و هیچ فضیلت کوچک و بزرگی از آنها را انکار نکند؛ و بدانید که انکارکنندگان همان تکذیبکنندگاناند و تکذیبکنندگان منافقاناند و خداوند عز و جل درباره منافقان چنین فرموده - و فرموده او حق است - که: «همانا منافقان در پایینترین مرتبه آتشاند و هیچ یاروری برایشان نمییابی.» (نساء/145)
الکافی، ج8، ص11
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَفْصٍ الْمُؤَذِّنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ کَتَبَ بِهَذِهِ الرِّسَالَةِ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ أَمَرَهُمْ بِمُدَارَسَتِهَا وَ النَّظَرِ فِیهَا وَ تَعَاهُدِهَا وَ الْعَمَلِ بِهَا فَکَانُوا یَضَعُونَهَا فِی مَسَاجِدِ بُیُوتِهِمْ فَإِذَا فَرَغُوا مِنَ الصَّلَاةِ نَظَرُوا فِیهَا؛
قَالَ وَ حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِکٍ الْکُوفِیِّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِیعِ الصَّحَّافِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَخْلَدٍ السَّرَّاجِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ خَرَجَتْ هَذِهِ الرِّسَالَةُ مِنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى أَصْحَابِهِ:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَعْد ...
فَاعْمَلُوا بِطَاعَةِ اللَّهِ وَ اجْتَنِبُوا مَعَاصِیَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ یُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِهِ شَیْئاً لَا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا مَنْ دُونَ ذَلِکَ فَمَنْ سَرَّهُ أَنْ تَنْفَعَهُ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ عِنْدَ اللَّهِ فَلْیَطْلُبْ إِلَى اللَّهِ أَنْ یَرْضَى عَنْهُ- وَ اعْلَمُوا أَنَّ أَحَداً مِنْ خَلْقِ اللَّهِ لَمْ یُصِبْ رِضَا اللَّهِ إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ طَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةِ وُلَاةِ أَمْرِهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ مَعْصِیَتُهُمْ مِنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ وَ لَمْ یُنْکِرْ لَهُمْ فَضْلًا عَظُمَ أَوْ صَغُرَ- وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْکِرِینَ هُمُ الْمُکَذِّبُونَ وَ أَنَّ الْمُکَذِّبِینَ هُمُ الْمُنَافِقُونَ وَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِلْمُنَافِقِینَ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً»
تدبر
1) «وَ ذَرْنی وَ الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلیلاً»
در آیات قبل، از پیامبر ص (و در واقع از هر کسی که میخواهد کار فرهنگی دینی انجام دهد) خواست که بر تکذیبها و زخمزبانهای دشمنان صبر کنند.
این آیه ظاهرا توضیح میدهد که فکر نکن که اینکه به تو گفتیم صبر کن به این معناست که کاری به کار آنها نداریم! خیر؛ گفتیم صبر کن، یعنی اندک مهلتی به آنها بده و کارشان را به منِ خدا واگذار کن.
چقدر این آیه به آدمی که در راه خدا قدم برمیدارد، دلگرمی و قوت قلب میدهد.
تمثیل
اگر پدرمان آدم قدرتمندی باشد و به ما کاری را بسپرد و بگوید: تو کارت را انجام بده؛ و از زخمزبانها و مزاحمتها ناراحت نشو؛ تکلیف همهشان با من!
حالا خدایی که همه قدرتها دست اوست و مغلوب هیچکس واقع نمیشود، چنین سخنی به ما میگوید!
2) «الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَةِ»
«تکذیبکنندگان» را با وصف «صاحبان نعمت» (کنایه از افرادی که غرق در نعمتاند) تعبیر کرد. چرا؟
الف. میخواهد اشاره کند به علت عذابی که در آیات بعد برای آنها مهیا کرده است؛ یعنی آنها دارای نعمت بودند اما با تکذیبشان کفران نعمت کردند لذا سزاوار عذاب شدند. (المیزان، ج20، ص67)
ب. معمولاً تکذیبکنندگان از طبقات مرفه و خوشگذران بودهاند. (تفسیر نور، ج10، ص271)
ج. شاید میخواهد بفرماید اگر دیدی دشمنان دین صاحب قدرت و ثروت و ... هستند، ترسی به دل راه مده! همه را از همان خدایی گرفتهاند که تو را سراغ آنان فرستاده است.
د. شاید میخواهد به طور ضمنی هشداری دهد که نعمت فراوان، اگر انسان ظرفیتش را در خود ایجاد نکند، طغیان میآورد. (شبیه مضمون: إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى؛ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى؛ علق/6-7)
ه. شاید هشداری است که مراقب باشید که برخورداری از این نعمتها به خودی خود، علامت این نیست که انسان مورد لطف و عنایت ویژه خداست؛ بلکه اینها صرفا برای امتحان است. (شبیه مضمون: فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَن ... کَلّا؛ فجر/15-17)
لذا در سوره حمد هم از خدا «راه همه کسانی که به آنها نعمت دادهای» را طلب نمیکنیم؛ بلکه دو تا وصف برایشان میآوریم: نعمت دادی و بر آنها غضب نکردی و ازگمراهان هم نبودند (صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّین؛ حمد/7).
و. ...
3) «مَهِّلْهُمْ قَلیلاً»
این مهلت اندک تا چه موقع است؟
الف. این مهلت تا زمانی است که خداوند به پیامبرش اجازه جهاد با مشرکان را داد، یعنی جنگ بدر (مجمعالبیان، ج10، ص573)
ب. با توجه به آیات دیگر (معراج/7؛ آلعمران/197) تا پایان عمرشان است (المیزان، ج20، ص67).
ثمره اخلاقی
تا پایان عمر، مهلتی کوتاه است.
مواظب مهلتی که به ما داده شده باشیم.
ج. این مهلت تا قیام امام زمان ع است. (حدیث2؛ و جلسه قبل، حدیث1)
د. ....[5]
4) «فَاتَّخِذْهُ وَکیلا ... وَ ذَرْنی وَ الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَةِ»
کسی که خدا را وکیل بگیرد، مخالفان هرزهگو را به خدا وامیگذارد (تفسیر نور، ج10، ص271)
حکایتی از شهید بهشتی
بهش میگفتند انحصارطلب، دیکتاتور، مرفه، پولدار.
دوستانش دوستانه گفته بودند چرا جواب نمیدهی؟ تا کی سکوت؟
میگفت مگر نشنیدهاید قرآن میگوید «ان الله یدافع عن الذین امنوا». یعنی وظیفه من این است که ایمان بیاورم؛ کار خدا این است که از من دفاع کند. دعا کن من وظیفه خودم را خوب انجام بدهم؛ خدا کارش را خوب بلد است...
5) «وَ ذَرْنی وَ الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَةِ»
اگر شما قادر به مقابله با صاحبان قدرت و ثروت نبودید، نگران نباشید، چون خداوند قادر به مقابله با آنان است. (تفسیر نور، ج10، ص271)
6) «الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلیلاً»
مهلت دادن به مخالفان جزء سنتهای الهی است؛ اما این مهلت اندک است و دوره تکذیب حق و خوشگذرانی زیاد طول نمی کشد. (تفسیر نور، ج10، ص271)
7) «وَ ذَرْنی وَ الْمُکَذِّبینَ أُولِی النَّعْمَةِ»
در آیات قبل خدا را در موضع غایب نشاند (وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّک ... رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ) و اینجا از موضع خود خداوند (از موضع متکلم وحده: «ذرنی») سخن میگوید. چرا؟
الف. چهبسا برای شدید کردن تهدید است (المیزان، ج20، ص67) یعنی فرق است که گفته شود خدایت با آنان چنین و چنان میکند؛ تا خود خدا بگوید من با آنها چنین و چنان می کنم.
ب. علاوه بر تشدید، مایه قوت قلب بیشتر پیامبر ص (و هر کسی که در مقام تبلیغ دین نشسته) نیز هست. (تدبر1)
ج. ...
[1] . دو گونه شأن نزول برای این آیه آمده، که هر دو با نزولش در مدینه سازگارتر است؛ یکی درباره کافران:
«وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلًا» ... قال مقاتل نزلت فی المطعمین ببدر و هم عشرة ذکرناهم فی الأنفال و قیل نزلت فی صنادید قریش و المستهزءین (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص573)
و دیگری درباره منافقان:
عن السیّد الثقة الجلیل الفقیه السیّد نعمة اللّه الجزائری رحمه اللّه فی بعض مؤلّفاته عن ابن عبّاس قال: لمّا صارت الخلافة إلى أمیر المؤمنین علیه السّلام و سیّد الوصیّین و قائد الغرّ المحجّلین علی بن أبی طالب علیه السّلام، فلمّا کان فی الیوم الثالث أقبل رجل فی ثیاب خضر و وقف على باب المسجد، و کان أمیر المؤمنین صلوات اللّه علیه جالسا فی المسجد و الناس حوله یمینا و شمالا فقال: السلام علیکم یا أهل بیت النبوّة و معدن الرسالة و مختلف الملائکة و مهبط الحقّ. فقال له أمیر المؤمنین: و علیک السلام یا بیهس بن صاف بن حاف بن لامو بن بیهس. فقال... أخبرنی عن قول اللّه تعالى ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلًا قال: نعم، التیمی و العدوی و الأموی الذین لم یصدّقوا رسول اللّه و اتّهموه. فقال: إنّ لدنیا أنکالا و جحیما و طعاما ذا غصّة و عذابا ألیما. (إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب عجل الله تعالى فرجه الشریف، ج1، ص107)
[2] . عبارت مناقب چنین است:
وَ عَنْهُ ص فِی قَوْلِهِ تَعَالَى وَ اصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ فِیکَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ بِوَصِیِّکَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلًا.
البته لحن این احادیث (بویژه عبارت إِنَّ هَذَا تَنْزِیلٌ) به گونهای است که گویی از روایات ناظر به اختلاف قرائات است، نه روایات صرفاً تفسیری.
[3] . أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِهِ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ الْآیَةَ قَالَ هُوَ وَعِیدٌ تَوَعَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَنْ کَذَّبَ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ. (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص203)
[4] . سند وی متفاوت است و در عباراتش تعبیر «و اصحابه» را ندارد: [فُرَاتٌ] قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ طَلْحَةَ الْخُرَاسَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مِهْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ أَبَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِهِ وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ قَالَ الْقَائِمُ وَ أَصْحَابُهُ قَالَ اللَّهُ [تَعَالَى] فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ قَالَ الْقَائِمُ إِذَا قَامَ انْتَصَرَ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ وَ الْمُکَذِّبِینَ وَ النُّصَّابِ وَ هُوَ قَوْلُهُ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ.
[5] . چهبسا این احتمال را هم بتوان مطرح کرد که این مهلت تا رجعت است. (چنانکه در زیارت آلیس زمانی که دیگر ایمان آوردن فایدهای ندارد، زمان رجعت معرفی شده است)