سفارش تبلیغ
صبا ویژن

395) سوره قیامت (75) آیه 37 أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ

بسم الله الرحمن الرحیم

395) سوره قیامت (75) آیه 37

أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی[1]

ترجمه

آیا نطفه‌ای نبود از منی‌ای که مقدر می‌شود؟!

سالروز برانگیخته  شدن برترین پیام‌آور راه زندگی برای ابلاغ برترین پیام خدا به انسان بر همه رهپ‍ویان راه دوست مبارک باد.

نکات ترجمه‌ای و نحوی

«مَنِیّ» و «یُمْنی»

هر دو از ماده «منی» می‌باشند. این ماده در اصل به معنای «تقدیرِ» (=اندازه‌گیریِ) چیزی می‌باشد ویا اینکه حکمی در مورد آن چیز محقق گردد. به «منیِ» انسان و حیوانات از این جهت «منی» می‌گویند که خلقت آنها از این طریق مقدر شده است. (معجم المقاییس اللغة، ج‏5، ص276؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص779) برخی گفته‌اند اصل این ماده به معنای «میل به حصول چیزی است که البته در آن نوعی تقدیر و اندازه‌گیری هم مد نظر باشد. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏11، ص186) و «منی» همچنی به معنای «قصد» هم به کار رفته است (لسان العرب،ج15، ص293) که ممکن است «منی» اصطلاحی هم از این جهت باشد که بروز و ظهور نوعی قصد و میل است.

در تفاوت «نطفه» با «منی» هم توضیح داده‌اند که «نطفه» در اصل به معنای «آب قلیل» بوده است و به خاطر کثرت استعمالش در مورد «منی» کم‌کم فقط این معنا از آن فهمیده می‌شود؛ اما «منی»، از این جهت بر آن اطلاق می‌شود که فرزند از آن مقدر می‌گردد (الفروق فی اللغة، ص307)

«أمنی یُمنی» را اغلب به همان معنای «مقدر کردن» دانسته‌اند و لذا تعبیر «أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنى‏» اشاره است به منی‌ای که به اراده خداوند انسان از آن مقدر می‌شود (تاج‌العروس، ج20، ص200) و برخی آن را هم‌معنای «منی الرجل» (منی از آن مرد خارج شد) دانسته‌اند [یعنی اشاره است به منی‌ای که از انسان خارج می‌شود][2] (کتاب الماء، ج‏3، ص1219؛ لسان العرب، ج15، ص293) و حتی برخی تعبیر کرده‌اند که این به معنای ریختن منی در رَحِم می‌باشد (المیزان، ج20، ص115).

«مَنِیّة» به معنای «مرگ» است از این جهت که برای همگان مقدر شده است.

«تَمَنِّی‏» (قصص/82) به معنای آرزویی است که شخص در نظر گرفته است (معجم المقاییس اللغة، ج‏5، ص276) و گفته‌اند در واقع یک نوع معین و مقدر کردن چیزی در ذهن است و چون غالبا بر اساس تخمین و گمان بوده است و غالبا نادرست درمی‌آمده، اغلب برای آرزوهای بی‌پشتوانه به کار می‌رود [در فارسی تعبیر «تمنا کردن» از همین ماده است].

«اُمْنِیَّة» (حج/52) هم صورتی است که از تمنای چیزی در ذهن حاصل می‌آید و جمع آن «أَمانِیَّ» (بقره/78، نساء/123) می‌باشد. وقتی به وزن تفعیل برود «منّی یمنّی» (نساء/119-120) به معنای آن است که با مشتبه کردن امور، امنیه و آرزویی در شخصی ایجاد کنند (مفردات ألفاظ القرآن، ص780)

ماده «منی» با مشتقات فوق جمعا 21 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

به لحاظ نحوی، «مِنْ مَنِیٍّ» جار و مجروری است که متعلق است به «نطفة»؛ و «یُمْنی» فعل مجهول است که در مقام صفت برای «منیّ» می‌باشد.

حدیث

1) از امام باقر ع روایت شده است:

عجب از خودخواه فخرفروش! فقط از نطفه‌ای آفریده شده و سپس به صورت جنازه‌ای درمی‌آید و در بین این دو نمی‌داند که با او چه می‌شود.

الکافی، ج‏2، ص329؛ المحاسن، ج‏1، ص242

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عِیسَى بْنِ الضَّحَّاکِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:

 عَجَباً لِلْمُخْتَالِ الْفَخُورِ وَ إِنَّمَا خُلِقَ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ یَعُودُ جِیفَةً وَ هُوَ فِیمَا بَیْنَ ذَلِکَ لَا یَدْرِی مَا یُصْنَعُ بِه‏.[3]


2) امام حسین ع در فرازی از دعای عرفه می‌فرمایند:

خدایا ! ... به نعمتت، [آفرینش] مرا آغاز کردی قبل از اینکه چیز قابل ذکری باشم؛ و مرا از خاک آفریدی، سپس در صُلب‌ها سکونت دادی، ایمن از آسیب حوادث و گردش روزگار ...

پس آفرینش مرا از منی‌ای که مقدر شده [یا: منی‌ای که بیرون ریخته شده] ابداع نمودی؛ سپس مرا در ظلمت‌های سه‌گانه، بین گوشت و پوست و خون، جای دادی؛ مرا بر آفرینش خود شاهد نگرداندی و چیزی از کارم را به خودم وانگذاشتی.

سپس مرا به دنیا آوردی در حالی که تمام و کامل بودم و در گهواره حفظم کردی در حالی که طفلی شیرخوار بودم و از شیری گوارا غذایم دادی و ...

الإقبال بالأعمال الحسنة، ج‏2، ص75

عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فِی دُعَاءِ یَوْمِ عَرَفَةَ

... ابْتَدَأْتَنِی بِنِعْمَتِکَ قَبْلَ أَنْ أَکُونَ شَیْئاً مَذْکُوراً وَ خَلَقْتَنِی مِنَ التُّرَابِ ثُمَّ أَسْکَنْتَنِی الْأَصْلَابَ أَمْناً لِرَیْبِ الْمَنُونِ وَ اخْتِلَافِ الدُّهُورِ ...[4]

فَابْتَدَعْتَ خَلْقِی مِنْ مَنِیٍّ یُمْنى‏، ثُمَّ أَسْکَنْتَنِی فِی ظُلُماتٍ ثَلاثٍ، بَیْنَ لَحْمٍ وَ جِلْدٍ وَ دَمٍ، لَمْ تُشْهِدْنِی بِخَلْقِی، وَ لَمْ تَجْعَلْ إِلَیَّ شَیْئاً مِنْ أَمْرِی.

ثُمَّ أَخْرَجْتَنِی إِلَى الدُّنْیَا تَامّاً سَوِیّاً وَ حَفِظْتَنِی فِی الْمَهْدِ طِفْلًا صَبِیّاً وَ رَزَقْتَنِی مِنَ الْغِذَاءِ لَبَناً مَرِیئا...


تدبر

1) «أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی»

گاه انسان چنین حساب می‌کند که به حال خود رها شده است، نه هدفی در آفرینش او بوده و نه برنامه‌ای برای زندگیش معین گردیده است. این انسان اگر به گذشته خود بنگرد، آیا نمی‌داند که زمانی نطفه‌ای بیش نبود و در این نطفه همه ابعاد وجودی کنونی او نهفته بود؟ بویژه با پیشرفت علم ژنتیک، آیا واقعا قرار دادن آن همه حقیقت در یک نطفه که امکان تبدیل آن به این انسان را مهیا می‌کند، حکایت از یک برنامه و هدف جدی‌ای ورای او ندارد؟


2) «أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی»

چگونه انسان گمان می‌کند که مهمل رها شده است در حالی که اگر تطورات خود را بنگرد، می‌بیند که از یک نطفه بی‌ارزش به این حد از کمال عقل و درک رسیده است؛ پس او سازنده‌ای دارد که برای او برنامه‌ای در نظر گرفته است که او را - بدون اینکه خودش بخواهد- از آنجا تا بدینجا آورده است؛ و سزاوار است به برنامه‌ای که او برای رشد نهایی‌اش تعیین کرده، تن دهد. (مجمع‌البیان، ج10، ص607)


3) «أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنی»

چرا کلمه «یُمنی» را اضافه کرد و فقط به همین بسنده نکرد که بگوید: آیا فقط یک نطفه‌ای از منی‌ای نبود؟

الف. بر اساس اینکه «یُمنی» را به معنای «مقدر شدن» بگیریم، چه‌بسا می‌خواهد اشاره کند به:

الف.1. اینکه وقتی در حالت نطفه بودنش چنین همه چیز در وجودش مقدر و اندازه‌گیری شده بود، چرا الان گمان می‌کند که به حال خود رها شده است؟ (تدبر1)

الف.2. ...

ب. بر اساس اینکه «یُمنی» را به معنای عملیات خروج منی بگیریم، چه‌بسا می‌خواهد اشاره کند به:

ب.1. شدت حقارت وی؛ یعنی این کسی که امروز با غرور چنین می‌گوید و با این سخنان دنبال بی‌قیدی و فرار از دستورات الهی است، همانی است که از یک منی‌ای که از محل خروج نجاست خارج می‌شد با چنان وضعی خارج شده است. (تفسیر کبیر، ج30، ص737)

ب. ...



[1] . در میان قراء سبعه، حفص از عاصم (و نه شعبه از عاصم)، و در میان قرائات عشر، یعقوب؛ و نیز در میان قرائات شاذه: ابن محیصن و حسن و جحدری، به صورت «یُمنی» قرائت کرده؛ و در بقیه قرائات «تمنی» قرائت شده‌ است. (مجمع البیان، ج10، ص604؛ البحر الحیط، ج10، ص354؛ الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص578) مرجع ضمیر، در صورتی که «یُمنی» باشد، به کلمه «منی» برمی‌گردد؛ اما در صورتی که «تُمنی» باشد، به «نطفة» برمی‌گردد. (مجمع‌البیان، ج10، ص604)

[2] . «استمناء» هم آن است که شخص خودش «منی» را طلب کند (کاری کند که منی از او خارج شود).


[3] . شبیه این روایت از امام سجاد ع آمده است: عَلِیُّ بْنُ الْحَکَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: عَجِبْتُ لِلْمُتَکَبِّرِ الْفَخُورِ کَانَ أَمْسِ نُطْفَةً وَ هُوَ غَداً جِیفَة. (المحاسن، ج‏1، ص242؛ الکافی، ج‏2، ص328) و نیز از حضرت امیر ع هم قبلا گذشت: جلسه297، حدیث1 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-26/ و جلسه391، حدیث3 http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-33/

[4] . فَلَمْ أَزَلْ ظَاعِناً مِنْ صُلْبٍ إِلَى رَحِمٍ فِی تَقَادُمِ الْأَیَّامِ الْمَاضِیَةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَةِ لَمْ تُخْرِجْنِی لِرَأْفَتِکَ بِی وَ لُطْفِکَ لِی وَ إِحْسَانِکَ إِلَیَّ فِی دَوْلَةِ أَیَّامِ الْکَفَرَةِ الَّذِینَ نَقَضُوا عَهْدَکَ وَ کَذَّبُوا رُسُلَکَ لَکِنَّکَ أَخْرَجْتَنِی رَأْفَةً مِنْکَ وَ تَحَنُّناً عَلَیَّ لِلَّذِی سَبَقَ لِی مِنَ الْهُدَى الَّذِی یَسَّرْتَنِی وَ فِیهِ أَنْشَأْتَنِی وَ مِنْ قَبْلِ ذَلِکَ رَؤُفْتَ بِی بِجَمِیلِ صُنْعِکَ وَ سَوَابِغِ نِعْمَتِکَ