سفارش تبلیغ
صبا ویژن

394) سوره قیامت (75) آیه 36 أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْر

بسم الله الرحمن الرحیم

394) سوره قیامت (75) آیه 36  

أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدی

ترجمه

آیا انسان چنین حساب می‌کند که بیهوده و باطل وانهاده می‌شود؟!

نکات ترجمه

«سُدیً» از ماده «سدو» می باشد که این ماده در معنای «مهمل گذاشتن» و «چیزی را به حال خود رها کردن» می باشد (معجم مقاییس اللغة، ج‏3، ص150) چنانکه مثلا «ارض سدی» به زمینی می گویند که کاملا بکر باشد و نه اثری در آن باشد و نه کسی در آنجا ساختمانی بنا کرده باشد (المحیط فی اللغه، ج8، ص59)[1]

این ماده تنها همین یکبار در قرآن کریم آمده است.

«یَحْسَبُ» از ماده «حسب» است که درباره این ماده و استعمالات قرآنی آن در جلسه96 ( http://yekaye.ir/al-muminoon-023-115/) و جلسه18 (http://yekaye.ir/39-33-al-ahzab/) توضیحاتی ارائه شد.

حدیث

1) روایت شده است امیرالمومنین ع بر منبر نمی رفت، مگر اینکه اغلب در ابتدای خطبه اش می فرمود:

ای مردم! تقوای الهی پیشه کنید! انسان عبث و بیهوده آفریده نشده است که به لهو [بازی] مشغول شود؛ و به حال خود رها نشده است تا به لغو [سرگرمی] مشغول گردد؛ و دنیایی که خود را برای او آراسته، جایگزین آخرتی نمی شود که آن را در دیده او زشت انگاشته؛ و فریفته‏اى که از دنیا به بالاترین مقصود نایل گردیده چون کسى نیست که از آخرت به کمترین نصیب رسیده است. [یعنی این کمترین سهم آخرت از آن برترین سهم دنیا بمراتب بیشتر است]

نهج البلاغه، حکمت370

وَ قَالَ ع وَ رُوِیَ أَنَّهُ ع قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ إِلَّا قَالَ أَمَامَ خُطْبَتِهِ أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَیَلْهُوَ وَ لَا تُرِکَ سُدًى فَیَلْغُوَ وَ مَا دُنْیَاهُ الَّتِی تَحَسَّنَتْ لَهُ بِخَلَفٍ مِنَ الآْخِرَةِ الَّتِی قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِی ظَفِرَ مِنَ الدُّنْیَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ کَالآْخَرِ الَّذِی ظَفِرَ مِنَ الآْخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ.


2) به امیرالمومنین ع خبر دادند که عثمان بن حنیف، که حضرت علی ع او را به استانداری بصره منصوب کرده بود، در مهمانی ای دعوت شده است که در آن مهمانی فقط ثروتمندان دعوت شده اند. حضرت نامه عتاب آلودی به وی نوشت و در فرازی از آن فرمود:

آیا درباره خودم به همین قانع باشم که به من بگویند «امیر مومنان!» و در سختی‌های روزگار با آنها مشارکت نکنم؟ ویا در تنگناهای زندگی اسوه آنان نباشم؟

من آفریده نشده‌ام که خوردن عذاهای پاکیزه مرا به خود مشغول دارد همانند چارپایانِ به‌آخور‌بسته‌ای که همتشان علفشان است؛ و یا چارپایان رهاشده در صحرایی که دغدغه شان به هم زدن خاکروبه‏هاستِ از علف‏هایش شکم را پر می‌کند، در حالی از منظوری که از سیر کردنش دارند غافل است!

یا به حال خود رها شوم و یا مرا بیهوده‏ و مهمل گذاشته باشند؟

یا عنان گمراهى را بکشانم، و یا در راه حیرت و سرگردانى فرو روم؟

نهج البلاغه، نامه45

و من کتاب له ع إلى عثمان بن حنیف الأنصاری و کان عامله على البصرة و قد بلغه أنه دعی إلى ولیمة قوم من أهلها، فمضى إلیها- قوله:

...أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یُقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا أُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَکُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِی جُشُوبَةِ الْعَیْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ الطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَکْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا یُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَکَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِیقَ الْمَتَاهَةِ...[2]

تدبر

1) «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدی»

آخر این سوره به نوعی به ابتدای آن برمی‌گردد که در آیه3 فرمود: «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ: آیا انسان چنین حساب می‌کند که هرگز استخوان‌هایش را جمع نمی‌کنیم؟»

در واقع این آیه می‌فرماید آیا انسان می‌پندارد که مهمل رها شده و با مرگش کارش تمام می‌شود و دیگر برانگیخته شدنی نیست و در نتیجه تکلیفی برعهده‌اش نیست و مواخذه‌ای هم در کار نخواهد بود؟ (المیزان، ج20، ص115)


2) «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدی»

این آیه استفهام انکاری است؛ در واقع، قرآن این مدل حساب و کتاب کردن «انسان» را به چالش می‌کشد (درباره اینکه انسانها چه‌اندازه مدل حساب و کتابشان اشتباه است، نگاه کنید به جلسه96، تدبر1 http://yekaye.ir/al-muminoon-023-115/) ؛ و این آیه هشداری است به یکی از حساب و کتاب‌های ناروای انسان.

نکته انسان‌شناسی

خداوند انسان را موجودی مختار آفریده؛ اما بین «اختیار داشتن» و «به خود وانهاده شدن» تفاوت بسیار است.

اختیار داشتن، یعنی این امکان برای انسان وجود دارد که در برابر دوراهی‌ها، یکی را برگزیند؛ اما این بدان معنا نیست که بین مقصدی که هر یک از این دو راهی‌ بدان ختم می‌شود، تفاوتی نباشد؛ و هرکدام را انتخاب کند در نظام عالم و برای عاقبت او، فرقی نکند.

خداوند انسان را آفریده؛ اما چون انسان، انسان است؛ حقیقتی به نام انسانیت هست که اگر انسان راه آن را برگزید، حقیقتا انسان خواهد شد:

ارزشمندی انسان در گروی این است که راه انسانیت را بپوید، نه راه حیوان‌ها را؛ یعنی در این دو راهی‌ها صرفا تابع «میل» و خواسته فوری خویش نباشد؛ بلکه با تامل عقلانی، راه صحیح را بیابد و آن را اختیار کند؛ آن حیوان است که هر لحظه بر اساس «میل»ش رفتار می‌کند و هرکاری که غریزه‌اش در هر لحظه‌ای بخواهد، به همان عمل می‌کند؛ چرا که به خود واگذاشته شده است.


3) «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدی»

این آیه از آیاتی است که در بسیاری از موقعیت‌های حساس زندگی می‌توان هر انسانی را بدان هشدار داد و او را برای غلبه بر موضع ناروای خویش کمک کرد؛ از جمله انسانی که:

الف. در دنیا فرو رفته و آخرت را فراموش کرده است.

ب. در برنامه‌ریزی‌های زندگی خود، دین الهی و دستورات خدا را جدی نمی‌گیرد.

ج. سختی‌های زندگی او را احاطه کرده و در شُرُف ناامیدی و چه‌بسا خودکشی است.

د. خوشی‌های دنیا او را احاطه کرده و به خود مغرور شده است.

ه. هدف مهم و عظیمی در پیش گرفته و مطمئن نیست که از عهده‌اش برمی‌آید.

و. گناهی در جلوی چشمش خودنمایی می‌کند و چیزی نمانده که وسوسه انجام گناه بر او غلبه کند.

ز. زندگی را جدی نگرفته و با تنبلی و لاابالی‌گری روزگار می‌گذراند.

ح. مسئولیتی را برعهده گرفته، اما به جای انجام مسئولیت، به فکر جیب خویش است.

ط. به نحوی به کارها اقدام می‌کند که گویی هدف وسیله را توجیه می‌کند.

ی. ...


4) «أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدی»

کسی که باور دارد که خداوند بقدری مهربان است که ما را در این جهان به حال خود وانمی‌نهد، شریعت و برنامه‌ای را که خداوند متعال برای زندگی ما فروفرستاده، جدی می‌گیرد.

تاملی در دین‌شناسی

از عجایب این زمانه آن است که عده‌ای خود را مسلمان می‌شمرند و مدعی‌اند که به کتاب خدا ایمان دارند، در عین حال به سکولاریسم افتخار می‌کنند و بر جدا کردن دین از عرصه‌های زندگی اصرار می‌ورزند؛ و مهمترین بهانه‌شان هم این است که عده‌ای از دین سوءاستفاده می‌کنند! و عجیب‌تر اینکه این را راهکاری برای حفظ قداست دین معرفی می‌کنند!

آخر، امر مقدسی که در زندگی من هیچ اثری نگذارد، مقدس بودنش چه ارزشی دارد؟ این چه استدلالی است که چون عده‌ای منافق در جامعه وجود دارد که برای اغراض نفسانی خود هر چیزی (از جمله تعالیم الهی) را مورد سوءاستفاده قرار می‌دهند، پس اصلا برای تعالیم خدا ارزشی قائل نشویم تا مقدس بماند؟!

آدم به یاد این شعر می‌افتد که:

گنه کرد در بلخ، آهنگری

به شوشتر زدند گردن مسگری!


5) حکایت

در زمان خلافت عمر بن خطاب، مساله‌ای پ‍یش آمد که نزد عمر مطرح کردند [ظاهرا دو زن زایمان کرده بودند و یک دختر و یک پسر به دنیا آمده بود و هریک مدعی آن بودند که پسر مال اوست]. عمر با اطرافیانش مشورت کرد و هیچکس راه حل مناسبی ارائه نداد. با صدای بلند گفت: ای جماعت مهاجر و انصار، درباره این معضل چه نظری دارید؟

گفتند: تو امیر مومنان و خلیفه پیامبر ص هستی و کار به دست خودت است.

عصبانی شد و گفت: »ای کسانی که ایمان آورده‌اید تقوای الهی پیشه کنید و سخن محکم بگویید» (احزاب/70) سپس  گفت: به خدا سوگند که خودتان می‌دانید که چه کسی راه حل این را بلد است و از همه بدان عالمتر است.

گفتند: آیا منظورت علی بن ابی‌طالب است؟

گفت: چه کسی با او برابری می‌کند؟‌و آیا دیگر مادری می‌تواند همچون او بزاید؟

گفتند: آیا او را نزد تو حاضر کنیم؟

گفت: هیهات! بزرگی از بنی‌هاشم و خاندان پیامبر خدا ص را؟ بیایید ما نزد او برویم.

پس عمر و همراهیانش به سراغ حضرت علی ع رفتند و او را در کنار دیواری یافتند که مشغول تعمیر آن بود و با خود این آیات را زمزمه می‌کرد که «آیا انسان چنین حساب می‌کند که بیهوده و باطل وانهاده می‌شود؟! ...» و اشک می‌ریخت. مردم از گریه او به گریه افتادند، تا اینکه ساکت شد و همه ساکت شدند.

عمر مساله را مطرح کرد و جوابی نیکو گرفت. سپس گفت: اما به خدا سوگند ای ابوالحسن [= کنیه امیرالمومنین ع] خداوند تو را برگزیده بود اما چه کنیم که قومت این را نخواستند.

حضرت فرمود: ای اباحفص [= کنیه عمر] ، از این طرف و آن طرف احاله دادن کوتاه بیا ! «همانا روز جدایی [روز قیامت]، میقات همگان است» (نبأ/17)

عمر دست روی دست زد و با ناراحتی از آنجا رفت.

این حکایت، با نقل از راویان متعددی همچون حکم بن مروان، شریح قاضی، جبیر بن حبیب، و ... در کتب مختلفی آمده است، از جمله: الفضائل (لابن شاذان القمی)، ص136[3]؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏12، ص79[4]؛ التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، (علی بن طاووس)، ص356-357[5]؛ الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف (علی بن طاووس)، ج‏2، ص424[6]؛ عین العبرة فی غبن العترة، (احمد بن طاووس) ص15[7]؛ عدة الداعی و نجاح الساعی، (ابن فهد حلی)، ص111-112؛ إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج‏2، ص219




[1] . مرحوم مصطفوی با اینکه «سدی» را به معنای مهمل بدانیم مخالفت کرده است و معتقد است «سدی» به هر گونه حرکتی گویند که بدون تدبیر و فکر صحیح باشد، خواه برنامه نداشته باشد یا هدفش اصیل نباشد. اما به نظر می رسد این معنا با برخی کاربردهای این واژه (مانند ارض سدی) سازگار نباشد. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏5، ص89) سخن ایشان بدین قرار است:

أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو الحرکة الى جانب من دون فکر و تدبیر و نظم صحیح، سواء کانت تلک الحرکة مهملة بذاتها کما فی اللعب بالجوز، أو مهملة بانتفاء القصد الصحیح کما فی الحرکات المهملة الباطلة لغوا.من ذلک الندى و البلّة النازلة فی اللیل، فانّها غیر منظّمة کمّا و لا کیفا و لا فی الجریان. و من ذلک مشی مخصوص فی السیر بغیر رویّة و یعبّر عنه بقولهم- رکب على رأسه أو رأسه. و من ذلک السدى و هو ما یمدّ من خیوط النسج طولا، فهو فی نفسه و قبل اللحمة مهمل.  فهذه القیود مأخوذة فی المادّة، و لا بدّ من ملاحظتها فی موارد استعمالاتها، و لا یصحّ اطلاق المادّة فی مورد بدون رعایة القیود. . أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى‏(75/ 37) ... و لا یصحّ التفسیر بالإهمال: فاوّلا- أنّه خلاف الأصل فی المادّة. و ثانیا- أنّ المشتغل بالأمور الدنیویّة و تدبیر جریان حیاته الدنیا: لا یقال عرفا إنّه مهمل، و لو کان غیر متوجّه الى المبدأ و المعاد. و ثالثا- إنّ المعنى المذکور أدقّ و أشمل للموارد المقصودة کلّها، بل و یشمل کلّ فرد من مؤمن أو غیره، لیس له فی أموره محاسبة و لا مراقبة و لا برنامج صحیح منظّم‏ فی سلوکه الى اللّه تعالى....

[2] احادیث زیر را هم می‌توان در راستای همین آیه دید:

(1) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَى الْجَلُودِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا الْجَوْهَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع فَقُلْتُ لَهُ لِمَ خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَخْلُقْ خَلْقَهُ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ لِإِظْهَارِ قُدْرَتِهِ وَ لِیُکَلِّفَهُمْ طَاعَتَهُ فَیَسْتَوْجِبُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَهُ وَ مَا خَلَقَهُمْ لِیَجْلِبَ مِنْهُمْ مَنْفَعَةً وَ لَا لِیَدْفَعَ بِهِمْ مَضَرَّةً بَلْ خَلَقَهُمْ لِیَنْفَعَهُمْ وَ یُوصِلَهُمْ إِلَى نَعِیمِ الْأَبَدِ. (علل الشرائع، ج‏1، ص9) این حدیث در جلسه125، حدیث2 http://yekaye.ir/ad-dhariyat-051-56/ و جلسه137 حدیث1 http://yekaye.ir/ad-dukhan-044-38/ گذشت.

(2) حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیَادٍ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنَّا خُلِقْنَا لِلْعَجَبِ قَالَ وَ مَا ذَاکَ لِلَّهِ أَنْتَ قَالَ خُلِقْنَا لِلْفَنَاءِ فَقَالَ مَهْ یَا ابْنَ أَخِ خُلِقْنَا لِلْبَقَاءِ وَ کَیْفَ تَفْنَى جَنَّةٌ لَا تَبِیدُ وَ نَارٌ لَا تَخْمُدُ وَ لَکِنْ قُلْ إِنَّمَا نَتَحَرَّکُ مِنْ دَارٍ إِلَى دَارٍ. (علل الشرائع، ج‏1، ص11) این حدیث در جلسه138، حدیث3 http://yekaye.ir/al-hajj-22-6/ و در جلسه311، حدیث1 http://yekaye.ir/ad-dukhan-044-39/ گذشت.

(3) فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ بَادِرُوا آجَالَکُمْ بِأَعْمَالِکُمْ وَ ابْتَاعُوا مَا یَبْقَى لَکُمْ بِمَا یَزُولُ عَنْکُمْ وَ تَرَحَّلُوا فَقَدْ جُدَّ بِکُمْ وَ اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّکُمْ وَ کُونُوا قَوْماً صِیحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا وَ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْیَا لَیْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْکُمْ سُدًى وَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ یَنْزِلَ بِهِ وَ إِنَّ غَایَةً تَنْقُصُهَا اللَّحْظَةُ وَ تَهْدِمُهَا السَّاعَةُ لَجَدِیرَةٌ بِقِصَرِ الْمُدَّةِ وَ إِنَّ غَائِباً یَحْدُوهُ الْجَدِیدَانِ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ لَحَرِیٌّ بِسُرْعَةِ الْأَوْبَةِ وَ إِنَّ قَادِماً یَقْدَمُ بِالْفَوْزِ أَوِ الشِّقْوَةِ لَمُسْتَحِقٌّ لِأَفْضَلِ الْعُدَّةِ فَتَزَوَّدُوا فِی الدُّنْیَا مِنَ الدُّنْیَا مَا تُحْرِزُونَ [تَجُوزُونَ‏] بِهِ أَنْفُسَکُمْ غَداً فَاتَّقَى عَبْدٌ رَبَّهُ نَصَحَ نَفْسَهُ وَ قَدَّمَ تَوْبَتَهُ وَ غَلَبَ شَهْوَتَهُ فَإِنَّ أَجَلَهُ مَسْتُورٌ عَنْهُ وَ أَمَلَهُ خَادِعٌ لَهُ وَ الشَّیْطَانُ مُوَکَّلٌ بِهِ یُزَیِّنُ لَهُ الْمَعْصِیَةَ لِیَرْکَبَهَا وَ یُمَنِّیهِ التَّوْبَةَ لِیُسَوِّفَهَا إِذَا هَجَمَتْ مَنِیَّتُهُ عَلَیْهِ أَغْفَلَ مَا یَکُونُ عَنْهَا فَیَا لَهَا حَسْرَةً عَلَى ذِی غَفْلَةٍ أَنْ یَکُونَ عُمُرُهُ عَلَیْهِ حُجَّةً وَ أَنْ تُؤَدِّیَهُ أَیَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَةِ نَسْأَلُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَجْعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ نِعْمَةٌ وَ لَا تُقَصِّرُ [تَقْتَصِرُوا] بِهِ عَنْ طَاعَةِ رَبِّهِ غَایَةٌ وَ لَا تَحُلُّ بِهِ بَعْدَ الْمَوْتِ نَدَامَةٌ وَ لَا کَآبَةٌ. (نهج البلاغه، خطبه63) این حدیث در جلسه96، حدیث1 http://yekaye.ir/al-muminoon-023-115/  گذشت.

(4) قَدْ عَلِمَ السَّرَائِرَ وَ خَبَرَ الضَّمَائِرَ لَهُ الْإِحَاطَةُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ الْغَلَبَةُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ الْقُوَّةُ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُ مِنْکُمْ فِی أَیَّامِ مَهَلِهِ قَبْلَ إِرْهَاقِ أَجَلِهِ وَ فِی فَرَاغِهِ قَبْلَ أَوَانِ شُغُلِهِ وَ فِی مُتَنَفَّسِهِ قَبْلَ أَنْ یُؤْخَذَ بِکَظَمِهِ وَ لْیُمَهِّدْ لِنَفْسِهِ وَ قَدَمِهِ وَ لْیَتَزَوَّدْ مِنْ دَارِ ظَعْنِهِ لِدَارِ إِقَامَتِهِ فَاللَّهَ اللَّهَ أَیُّهَا النَّاسُ فِیمَا اسْتَحْفَظَکُمْ [أَحْفَظَکُمْ‏] مِنْ کِتَابِهِ وَ اسْتَوْدَعَکُمْ مِنْ حُقُوقِهِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْکُمْ سُدًى وَ لَمْ یَدَعْکُمْ فِی جَهَالَةٍ وَ لَا عَمًی قَدْ سَمَّى آثَارَکُمْ وَ عَلِمَ أَعْمَالَکُمْ وَ کَتَبَ آجَالَکُمْ وَ أَنْزَلَ عَلَیْکُمُ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ عَمَّرَ فِیکُمْ نَبِیَّهُ أَزْمَاناً حَتَّى أَکْمَلَ لَهُ وَ لَکُمْ فِیمَا أَنْزَلَ مِنْ کِتَابِهِ دِینَهُ الَّذِی رَضِیَ لِنَفْسِهِ وَ أَنْهَى إِلَیْکُمْ عَلَى لِسَانِهِ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ وَ مَکَارِهَهُ وَ نَوَاهِیَهُ وَ أَوَامِرَهُ وَ أَلْقَى إِلَیْکُمُ الْمَعْذِرَةَ وَ اتَّخَذَ عَلَیْکُمُ الْحُجَّةَ وَ قَدَّمَ إِلَیْکُمْ بِالْوَعِیدِ وَ أَنْذَرَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ. (نهج البلاغه، خطبه75)

(5) أَیُّهَا النَّاسُ انْظُرُوا إِلَى الدُّنْیَا نَظَرَ الزَّاهِدِینَ فِیهَا الْمَاقِتِینَ لَهَا فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَیَلْهُوَ وَ لَا أُمْهِلَ سُدًى فَیَلْغُوَ وَ مَا دُنْیَا الَّتِی تُزَیِّنُهُ بِخَیْرٍ مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِی قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ إِلَیْهَا وَ الْخَسِیسُ الَّذِی أظفر [ظَفِرَ] بِهِ مِنَ الْآخِرَةِ عَلَى سُهْمَتِهِ.( عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص90، ح2143)

(6) لَمْ یَخْلُقْکُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْکُمْ سُدًى وَ لَمْ یَدَعْکُمْ فِی ضَلَالَةٍ وَ عَمًى. (عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص413؛ غرر الحکم و درر الکلم، ص564)

(7) نَصْرٌ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ خُطْبَةَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فِی الْجُمُعَةِ بِالْکُوفَةِ وَ الْمَدِینَةِ «إِنَّ الْحَمْدَ لِلَّهِ أَحْمَدُهُ وَ أَسْتَعِینُهُ وَ أَسْتَهْدِیهِ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الضَّلَالَةِ مَنْ یَهْدِ اللَّهَ فَلَا مُضِلَّ لَهُ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلا هادِیَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ انْتَجَبَهُ لِأَمْرِهِ وَ اخْتَصَّهُ بِالنُّبُوَّةِ أَکْرَمُ خَلْقِهِ وَ أَحَبُّهُمْ إِلَیْهِ فَبَلَغَ رِسَالَةَ رَبِّهِ وَ نَصَحَ لِأُمَّتِهِ وَ أَدَّى الَّذِی عَلَیْهِ وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ خَیْرُ مَا تَوَاصَى بِهِ عِبَادُ اللَّهِ وَ أَقْرَبُهُ لِرِضْوَانِ اللَّهِ وَ خَیْرُهُ فِی عَوَاقِبِ الْأُمُورِ عِنْدَ اللَّهِ وَ بِتَقْوَى اللَّهِ أُمِرْتُمْ وَ لِلْإِحْسَانِ وَ الطَّاعَةِ خُلِقْتُمْ فَاحْذَرُوا مِنَ اللَّهِ مَا حَذَّرَکُمْ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ حَذَّرَ بَأْساً شَدِیداً وَ اخْشَوُا اللَّهَ خَشْیَةً لَیْسَتْ بِتَعْذِیرٍ وَ اعْمَلُوا فِی غَیْرِ رِیَاءٍ وَ لَا سُمْعَةٍ فَإِنَّ مَنْ عَمِلَ لِغَیْرِ اللَّهِ وَکَلَهُ اللَّهُ إِلَى مَا عَمِلَ لَهُ وَ مَنْ عَمِلَ لِلَّهِ مُخْلِصاً تَوَلَّى اللَّهُ أَجْرَهُ وَ أَشْفِقُوا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْ شَیْئاً مِنْ أَمْرِکُمْ سُدًى قَدْ سَمَّى آثَارَکُمْ وَ عَلِمَ أَعْمَالَکُمْ وَ کَتَبَ آجَالَکُمْ فَلَا تَغُرُّوا بِالدُّنْیَا فَإِنَّهَا غَرَّارَةٌ بِأَهْلِهَا مَغْرُورٌ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا وَ إِلَى فَنَاءٍ مَا هِیَ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْحَیَوَانِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ أَسْأَلُ اللَّهَ مَنَازِلَ الشُّهَدَاءِ وَ مُرَافَقَةَ الْأَنْبِیَاءِ وَ مَعِیشَةَ السُّعَدَاءِ فَإِنَّمَا نَحْنُ لَهُ وَ بِهِ». (وقعة صفین، ص10) این حدیث با اندک تفاوتی در عبارات در الغارات، ج‏1، ص92 (چاپ جدید، ص156)؛ و نیز شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، (ابن حیون مغربی، م363) ج‏1، ص369 نیز آمده است.

(8) کَتَبَ الْحَسَنُ بْنُ أَبِی الْحَسَنِ الْبَصْرِیُّ إِلَى أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ع أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّکُمْ مَعْشَرَ بَنِی هَاشِمٍ الْفُلْکُ الْجَارِیَةُ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ وَ الْأَعْلَامُ النَّیِّرةُ الشَّاهِرَةُ أَوْ کَسَفِینَةِ نُوحٍ ع الَّتِی نَزَلَهَا الْمُؤْمِنُونَ وَ نَجَا فِیهَا الْمُسْلِمُونَ کَتَبْتُ إِلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ عِنْدَ اخْتِلافِنَا فِی الْقَدَرِ وَ حَیْرَتِنَا فِی الِاسْتِطَاعَةِ فَأَخْبِرْنَا بِالَّذِی عَلَیْهِ رَأْیُکَ وَ رَأْیُ آبَائِکَ ع فَإِنَّ مِنْ عِلْمِ اللَّهِ عِلْمَکُمْ وَ أَنْتُمْ شُهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ وَ اللَّهُ الشَّاهِدُ عَلَیْکُمْ- ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ فَأَجَابَهُ الْحَسَنُ ع بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَصَلَ إِلَیَّ کِتَابُکَ وَ لَوْ لَا مَا ذَکَرْتَهُ مِنْ حَیْرَتِکَ وَ حَیْرَةِ مَنْ مَضَى قَبْلَکَ إِذاً مَا أَخْبَرْتُکَ أَمَّا بَعْدُ فَمَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِالْقَدَرِ خَیْرِهِ وَ شَرِّهِ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ فَقَدْ کَفَرَ وَ مَنْ أَحَالَ الْمَعَاصِیَ عَلَى اللَّهِ فَقَدْ فَجَرَ إِنَّ اللَّهَ لَمْ یُطَعْ مُکْرِهاً وَ لَمْ یُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یُهْمِلِ الْعِبَادَ سُدًى مِنَ الْمَمْلَکَةِ بَلْ هُوَ الْمَالِکُ لِمَا مَلَّکَهُمْ وَ الْقَادِرُ عَلَى مَا عَلَیْهِ أَقْدَرَهُمْ بَلْ أَمَرَهُمْ تَخْیِیراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً فَإِنِ ائْتَمَرُوا بِالطَّاعَةِ لَمْ یَجِدُوا عَنْهَا صَادّاً وَ إِنِ انْتَهَوْا إِلَى مَعْصِیَةٍ فَشَاءَ أَنْ یَمُنَّ عَلَیْهِمْ بِأَنْ یَحُولَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَهَا فَعَلَ وَ إِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَلَیْسَ هُوَ الَّذِی حَمَلَهُمْ عَلَیْهَا جَبْراً وَ لَا أُلْزِمُوهَا کَرْهاً بَلْ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِأَنْ بَصَّرَهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ وَ حَذَّرَهُمْ وَ أَمَرَهُمْ وَ نَهَاهُمْ لَا جَبْلًا لَهُمْ عَلَى مَا أَمَرَهُمْ بِهِ فَیَکُونُوا کَالْمَلَائِکَةِ وَ لَا جَبْراً لَهُمْ عَلَى مَا نَهَاهُمْ عَنْهُ وَ لِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ- وَ السَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏ (تحف العقول، ص231)

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْکُمْ عَبَثاً وَ لَیْسَ بِتَارِکِکُمْ سُدًى کَتَبَ آجَالَکُمْ وَ قَسَمَ بَیْنَکُمْ مَعَایِشَکُمْ لِیَعْرِفَ کُلُّ ذِی لُبٍّ مَنْزِلَتَهُ وَ أَنَّ مَا قُدِّرَ لَهُ أَصَابَهُ وَ مَا صُرِفَ عَنْهُ فَلَنْ یُصِیبَهُ قَدْ کَفَاکُمْ مَئُونَةَ الدُّنْیَا وَ فَرَغَکُمْ لِعِبَادَتِهِ وَ حَثَّکُمْ عَلَى الشُّکْرِ وَ افْتَرَضَ عَلَیْکُمُ الذِّکْرَ وَ أَوْصَاکُمْ بِالتَّقْوَى وَ جَعَلَ التَّقْوَى مُنْتَهَى رِضَاهُ وَ التَّقْوَى بَابُ کُلِّ تَوْبَةٍ وَ رَأْسُ کُلِّ حِکْمَةٍ وَ شَرَفُ کُلِّ عَمَلٍ بِالتَّقْوَى فَازَ مَنْ فَازَ مِنَ الْمُتَّقِینَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى «إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفازاً» وَ قَالَ وَ یُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفازَتِهِمْ لا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ «2» فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَنِ وَ یُسَدِّدْهُ فِی أَمْرِهِ وَ یُهَیِّئْ لَهُ رُشْدَهُ وَ یُفْلِجْهُ بِحُجَّتِهِ وَ یُبَیِّضْ وَجْهَهُ وَ یُعْطِهِ رَغْبَتَهُ- مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقا. (تحف العقول، ص232)

[3] . وَ مِمَّا رَوَاهُ الْحَکَمُ بْنُ مَرْوَانَ أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ نَزَلَتْ قَضِیَّةٌ فِی زَمَانِ خِلَافَتِهِ فَقَامَ لَهَا وَ قَعَدَ وَ ارْتَجَّ وَ نَظَرَ مَنْ حَوْلَهُ فَقَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ وَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ مَا ذَا تَقُولُونَ فِی هَذَا الْأَمْرِ فَقَالُوا أَنْتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ خَلِیفَةُ رَسُولِ اللَّهِ تَعَالَى وَ الْأَمْرُ بِیَدِکَ فَغَضِبَ مِنْ ذَلِکَ وَ قَالَ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ لَتَعْلَمُنَّ مَنْ صَاحِبُهَا وَ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ بِهَا فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ کَأَنَّکَ أَرَدْتَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ قَالَ أَنَّى نَعْدِلُ عَنْهُ وَ هَلْ لَقِحَتْ حُرَّةٌ بِمِثْلِهِ قَالُوا أَ نَأْتِیکَ بِهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ هَیْهَاتَ هُنَاکَ شِمْخٌ مِنْ هَاشِمٍ وَ نَسَبٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ لَا یَأْتِی فَقُومُوا بِنَا إِلَیْهِ قَالَ فَقَامَ عُمَرُ وَ مَنْ مَعَهُ وَ هُوَ یَقُولُ أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدىً أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنى‏ ثُمَّ کانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى وَ دُمُوعُهُ تَهْمِلُ عَلَى خَدَّیْهِ قَالَ فَأَجْهَشَ الْقَوْمُ لِبُکَائِهِ ثُمَّ سَکَتَ فَسَکَتُوا وَ سَأَلَهُ عُمَرُ عَنْ مَسْأَلَتِهِ فَأَصْدَرَ جَوَابَهَا فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ یَا أَبَا الْحَسَنِ لَقَدْ أَرَادَکَ اللَّهُ لِلْحَقِّ وَ لَکِنْ أَبَى قَوْمُکَ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع یَا أَبَا حَفْصٍ عَلَیْکَ مِنْ هُنَا وَ مِنْ هُنَا إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً قَالَ فَضَرَبَ عُمَرُ بِإِحْدَى یَدَیْهِ عَلَى الْأُخْرَى وَ خَرَجَ مُسْوَدَّ اللَّوْنِ کَأَنَّمَا یَنْظُرُ فِی سَوَادٍ.

[4] .چون در یک صفحه جا نمی شد بقیه را در اینجا نیاوردم. می توانید به لینک زیر مراجعه کنید http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-36/

[5] .

[6] .

[7] .