98) سوره قدر (97) آیه 2 وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَد
بسم الله الرحمن الرحیم
98) سوره قدر (97) آیه 2
وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ
19 رمضان 1437
ترجمه
و چه چیزی آگاهت کرد [= میتواند آگاهت کند] که شب قدر چیست؟
نکات ترجمهای و نحوی
«ما أَدْراکَ» = ما + أدری + ک:
«ما» در ابتدای این عبارت، آشکارا «اسم استفهام» است (إعراب القرآن و بیانه10/ 53؛ إعراب القرآن الکریم3/ 45) و جمله سوالی است؛ اما اینکه آیا میتواند «مای موصوله» باشد؟ در هیچ إعراب قرآن و هیچ بحث تفسیری یافت نشد که چنین توجیهی بیاید، فقط در یک ترجمه، گویی آن را موصول فرض کرده است چون چنین ترجمه کرده «و خدا چه خوب تو را دانا کرده است که شب قدر چه اندازه مهم است» (حجة التفاسیر7/ 280)[1] در حالی که لازمه این ترجمه آن است که «ما»ی موصول برای «خدا» استعمال شود که استعمال ناروایی است و برای خدا از «مَن» موصول استفاده میشود (مثلا: أمّن یجیب ...)
«ادری» از ریشه «دری» (مصدر معروفش: درایه) به معنای «علم» (آگاه شد و دانست) میباشد (المحیط فی اللغة9/ 343) و چون به باب إفعال رفته، متعدی، و به معنای «أعلم» (آگاه کرد، مطلع کرد) شده است، پس ترکیب «ما أَدْراکَ» به معنای «أَیُّ شیء أَعْلَمَک» «چه چیزی تو را آگاه کرد» [به معنای چه چیزی میتواند تو را آگاه کند] میباشد (لسان العرب14/ 254) بسیاری از مترجمان ترکیب «ما أَدْراکَ» را به صورت «چه میدانی» ترجمه کردهاند، که ترجمه دقیقی نیست و این عبارت، ترجمه «ما تدری» است. همچنین فعل «أدری» از افعال دو مفعولی است و به لحاظ نحوی، ضمیر «ک» مفعول اول، و جمله «ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ» در مقام مفعول دوم برای آن میباشد (إعراب القرآن و بیانه10/ 53)
درباره اینکه «دری» با «علم» چه تفاوتی دارد، دیدگاههای مختلفی ابراز شده است. «برخی گفتهاند تفاوتی ندارند، برخی اولی را اخص از دومی دانستهاند و برخی اولی را در جایی دانستهاند که قبلش شکی بوده باشد» (تاج العروس19/ 403) همچنین، برخی بر این باورند که «دری» معرفتی است که با نوعی تدبیر حاصل میشود (مفردات ألفاظ القرآن/ 313؛ تاج العروس19/ 403) و برخی دیگر معتقدند که اتفاقا معرفتی است که با تحصیل و تهیه مقدمات حاصل نمیشود، بلکه از راهی غیر عادی حاصل میشود. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم3/ 208) و برخی هم این گونه توضیح دادهاند که کلمه «درایه» چون بر وزن «فعاله» است و دلالت بر نوعی شمول و احاطه میکند (همانند کلمه عمامه) پس درایه در مورد شناختی به کار میرود که عالِم از همه وجوه به معلوم علم داشته باشد. (الفروق فی اللغة/ 84) البته با توجه به اینکه همگان معترفند که این ماده در مورد خداوند به کار نمیرود، حتی اگر این نظر آخر درست باشد، باز باید حداقل یکی از وجوه قبلی (مانند گذر از فرایند شک، احتیاج به تدبیر، حصول از راهی غیر عادی) نیز در این ماده لحاظ شده باشد.
ضمنا به لحاظ بلاغی، تعبیر «ما أَدْراکَ» دلالت بر عظیم شمردن مطلبی دارد که بعدش میآید (إعراب القرآن (نحاس)5/ 166) شاید با توجه به این ملاحظه بوده که برخی چنین ترجمه کردهاند: (و چه تو را به عظمت این شب قدر آگاه تواند کرد؛ ترجمه الهی قمشهای) اما به نظر میرسد باید این «عظمت» را به کل جمله «ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ» (که در مقام مفعول برای «ما أدراکَ» میباشد) برگرداند، نه فقط به عبارت «لَیْلَةُ الْقَدْرِ»؛ یعنی نه فقط خود شب قدر امری عظیم است، بلکه این مطلب (که شب قدر چیست) بقدری عظیم و دشوار است که جای سوال دارد که چه چیزی میتواند تو را به حقیقت فهم آن برساند (همان جملهای که در «ترجمه» داخل کروشه گذاشته شد)
حدیث
1) قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع تَعْرِفُونَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ
فَقَالَ وَ کَیْفَ لَا نَعْرِفُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ الْمَلَائِکَةُ یَطُوفُونَ بِنَا فِیهَا.
تفسیر القمی، ج2، ص432؛ بصائر الدرجات، ج1، ص221 [2]
به امام باقر ع گفته شد: آیا شما شب قدر را میشناسید؟
فرمود: و چگونه شب قدر را نشناسیم در حالی که ملائکه در آن شب نزد ما در رفت و آمدند.
2) حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ،
قَالَ مَا أَبْیَنَ فَضْلَهَا عَلَى السُّوَرِ!
قَالَ قُلْتُ وَ أَیُّ شَیْءٍ فَضْلُهَا؟
قَالَ نَزَلَتْ وَلَایَةُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِیهَا.
قُلْتُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی نَرْتَجِیهَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ؟
قَالَ نَعَمْ هِیَ لَیْلَةٌ قُدِّرَتْ فِیهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ قُدِّرَتْ وَلَایَةُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِیهَا.
معانی الأخبار، ص316
مفضل بن عمر میگوید:
نزد امام باقر ع ذکری از سوره قدر به میان آمد. فرمود: چقدر برتری آن بر سایر سورهها آشکار است!
گفتم: برتریاش به چیست؟
فرمود: ولایت امیرالمومنین ع در آن نازل شده است؟
گفتم: در شب قدری که در ماه رمضان امید [درک] آن را داریم؟
فرمود: بله، آن شبی است که [وضعیت] آسمانها و زمین در آن مقدر شده، و ولایت امیرالمومنین ع در آن مقدر شده است.[3]
3) فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ:
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا[4]
وَ قَوْلُهُ «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یَعْنِی خَیْرٌ مِنْ أَلْفَ مُؤْمِنٍ وَ هِیَ أُمُّ الْمُؤْمِنِینَ
«تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها» وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ یَمْلِکُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ ص وَ الرُّوحُ روح الْقُدُسُ و هو فی فَاطِمَةُ [الرُّوحُ الْقُدُسُ و هِیَ فَاطِمَةُ] ع
« بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» یَعْنِی حَتَّى یَخْرُجَ الْقَائِمُ ع.
تفسیر فرات الکوفی، ص582-581؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص792-791
از امام صادق ع روایت شده که فرمود:
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ، «اللیله»، فاطمه س است و «القدر»، الله است پس هرکه فاطمه س را آن گونه که سزاوار است بشناسد، [حقیقتِ] شب قدر را درک کرده است؛ و همان فاطمه نامیده شد چرا که خلق از شناخت او برکنده شدهاند.
و اینکه فرمود «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» [بهتر از هزار ماه است] یعنی از هزار مومن، زیرا که او [= فاطمه] مادر مومنان است.
«تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها» ملائکه، مومنانی هستند که علم آل محمد ص را در اختیار دارند و روح «روح القدس» است که در فاطمه [هم] هست
«بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» [تا فجر طلوع کند] یعنی تا زمانی که قائم ع قیام کند.
چند نکته در فهم این حدیث:
الف. در تفسیر قمی تعبیر «الرُّوحُ الْقُدُسُ و هِیَ فَاطِمَةُ» آمده [به معنای اینکه الروح القدس همان فاطمه است] که اگرچه متن کامل این حدیث در کتاب «تأویل الآیات الظاهرة» نیامده، اما در این فقره، تعبیر این کتاب، تعبیر دقیقتری به نظر میرسید [الرُّوحُ روح الْقُدُسُ و هو فی فَاطِمَةُ] که ما همین را در متن و ترجمه آوردیم.
ب. در این گونه احادیث معارفی باید دقت کرد که اولا آنها دلالت حصری ندارند (یعنی مثلا اینکه مومنانی آنچنانی را «ملائکه» خواند منافاتی با نزول ملائکه آسمانی ندارد چنانکه در بسیاری از احادیث دیگر بر همین مطلب هم اشاره شده است و به تعبیر علامه طباطبایی از باب «جری و تطبیق» [تطبیق بر مصداق اعلای خود] است) و ثانیا بر فهم ابتدایی و ظاهری حمل نمیشوند، بلکه اشاره به حقیقت باطنی این امور است. دقت کنید که خود آیه، درک شب قدر را کاری بسیار دشوار معرفی کرد؛ و این حدیث، مطلبی را توضیح میدهد که خداوند در موردش فرمود «و ما ادراک»[5]
تدبر
1) «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ» در قرآن کریم 13 بار تعبیر «و ما ادراک» آمده است که همگی آنها، به غیر از این آیه، درباره قیامت و احوالات آنجاست. پس مقایسه شب قدر در عظمت و پیچیدگی و جهان شمولی و ... با قیامت مقایسه بیربطی نیست. (آیه قبل (دیروز)، تدبر 3)
2) «وَ ما أَدْراکَ ... »: سوره قدر میخواهد مدل محاسباتی ما را تغییر دهد (دیروز، تدبر1). تعبیر «ما ادراک» (چه چیزی میتواند تو را به این آگاهی برساند) کاملا به این نکته تاکید میکند. متن سوره، پر از مطالبی است که عقل محاسبهگر دنیامدار ما را به چالش میکشد:
اینکه «یک» بیش از «30 هزار» شود،
اینکه همه ملائکه عوالم سبع (الملائکه) یکجا نازل شوند،
اینکه همه امور (کل امر) را با خود بیاورند،
و از همه مهمتر اینکه انسانی باشد که قرار است مخاطب این همه ملائکه و همه امور قرار بگیرد و ... .
واقعا اگر خدا شب قدر را قرار نداده بود، چگونه ما انسانهایی که افق دیدمان محدود، و دلمان به یک زندگی صد ساله و حداکثر یک شغل و ازدواج و خانه و ... خوش است، میتوانستیم باور کنیم که روی همین کره زمین و در کنار ما، انسانهایی برتر از همه ملائکه - که همه ملائکه یکجا در یک شب نزد آنها حاضر میشوند - وجود دارند؟
اگر فاطمه کبری س، کفو و همرتبه امیرالمومنین ع است،
و اگر روحالقدس، دستکم سالی یکبار پیش پای حضرت علی ع زانوی ادب زمین میزد،
آیا اینکه فاطمه س اعظم از روحالقدس باشد و روحالقدس در ذیل و سایه او قرار گیرد (حدیث3) آیا امر ناممکنی است؟
آیا ما پیامبر و امامانمان را میشناسیم؟!
آیا فهمیدیم که آنها در میان ما بودند و نبودند!
اگر پیامبر و امام را نشناسیم، ظرفیتهای انسان را نمیشناسیم، و در نتیجه، ظرفیتهای خودمان را هم نخواهیم شناخت! آنها نمونهای از مقصد حرکت مایند؛ آمدهاند تا، هم بفهمیم که چقدر غافل و عقبایم؛ و هم بفهمیم که میتوان تا کجا رفت، حتی برتر از ملائکه.
ما به فلک بودهایم، یار ملک بودهایم،
باز همانجا رویم، جمله که آن شهر ماست!
خود ز فلک برتریم، وز ملک افزونتریم،
زین دو چرا نگذریم؟ منزل ما کبریاست!
گوهر پاک از کجا، عالم خاک از کجا؟
بر چه فرود آمدیت؟ بار کنید! این چه جاست؟
بخت جوان یار ما، دادن جان کار ما
قافله سالار ما، فخر جهان مصطفاست!
http://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh463/
3) چرا یکدفعه نفرمود «ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ» و فرمود «وَ ما أَدْراکَ ما ...»؟ برخی چیزهاست که ما نمیدانیم، اما باید بدانیم. در عین حال به گونهای هستند که با مدلهای محاسباتیمان نمیتوانیم آنها را بفهمیم.
در مورد اینها چگونه دانستنش بسیار مهمتر از دانستنش است! ابتدا باید این سوال به طور جدی پیش آید که «چه چیزی میتواند تو را آگاه سازد که چیست ...؟»، و تا جواب این سوال را پیدا نکنیم، جواب سوالِ مثلا «شب قدر چیست» را پیدا نمیکنیم.
این ماه رمضان و این شبهای قدر فرصت خوبی است تا بفهمیم «چه چیزی میتواند ما را آگاه سازد که ... ؟»
دنبال راه دیگری برای شناخت بگردیم.
و این راه با کسانی گره خورده که این شب در اختیار آنهاست. شاید به همین جهت است که اگر آنها را بشناسیم، شب قدر را پیدا میکنیم. (احادیث1 و 3)
و شاید به همین جهت است که همه مقدرات کل آسمانها و زمین در عرض مقدر شدن ولایت امیرالمومنین ع مطرح شده است. (حدیث2)
[1] عجیب این است که این کتاب، صرفا ترجمه نیست، بلکه کتاب تفسیری است و جای آن بوده که وقتی وی برخلاف همگان چنین ترجمه ای می کند توضیحی هم بایش بیاورد. اما نه در ذیل این آیه و نه در ذیل آیات قبل که این عبارت را داشته است، توضیحی نیامده است و در برخی آیات قبل به صورت «چه خوب میدانی که ...» ترجمه کرده (مثلا 7/122) که نشاندهنده این است که ظاهرا دقت جدیای در کار نبوده است.
[2] . حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ أَبِی عِمْرَانَ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ یُونُسَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی الْمُهَاجِرِ عَنْ أَبِی الْهُذَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ: یَا أَبَا الْهُذَیْلِ إِنَّا لَا یَخْفَى عَلَیْنَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ یَطُوفُونَ بِنَا فِیهَا.
[3] . این روایت ذیل هم به لحاظ مضمونی به روایت فوق نزدیک است و مهم این است که حضرت در این روایت نه مقدرات سال بلکه مقدرات تا روز قیامت به شب قدر وابسته میکند. شاید وجهش این است که هرسال که مقدرات تغییر کند به تبع خود مقدرات عالم تا قیامت را تغییر می دهد:
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ بْنِ بَسَّامٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی السَّرِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یُونُسَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ الْکِنَانِیِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ أَ تَدْرِی مَا مَعْنَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَقُلْتُ لَا یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَدَّرَ فِیهَا مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَکَانَ فِیمَا قَدَّرَ عَزَّ وَ جَلَّ وَلَایَتُکَ وَ وَلَایَةُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.
معانی الأخبار، ص315
[4] . أَوْ مِنْ مَعْرِفَتِهَا [الشَّکُّ مِنْ أَبِی الْقَاسِمِ]
[5] . احادیث زیر هم احادیثی است که به فهم حقیقت شب قدر کمک میکند:
1) حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبَّاسِ بْنِ حَرِیشٍ أَنَّهُ عَرَضَهُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَأَقَرَّ بِهِ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْقَلْبَ الَّذِی یُعَایِنُ مَا یَنْزِلُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ لَعَظِیمُ الشَّأْنِ قُلْتُ وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَالَ لَیُشَقُّ وَ اللَّهِ بَطْنُ ذَلِکَ الرَّجُلِ ثُمَّ یُؤْخَذُ إِلَى قَلْبِهِ وَ یُکْتَبُ عَلَیْهِ بِمِدَادِ النُّورِ فَذَلِکَ جَمِیعُ الْعِلْمِ ثُمَ یَکُونُ الْقَلْبُ مُصْحَفاً لِلْبَصَرِ وَ یَکُونُ اللِّسَانُ مُتَرْجِماً لِلْأُذُنِ إِذَا أَرَادَ ذَلِکَ الرَّجُلُ عِلْمَ شَیْءٍ نَظَرَ بِبَصَرِهِ وَ قَلْبِهِ فَکَأَنَّهُ یَنْظُرُ فِی کِتَابٍ قُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ وَ کَیْفَ الْعِلْمُ فِی غَیْرِهَا أَ یُشَقُّ الْقَلْبُ فِیهِ أَمْ لَا قَالَ لَا یُشَقُّ لَکِنَّ اللَّهَ یُلْهِمُ ذَلِکَ الرَّجُلَ بِالْقَذْفِ فِی الْقَلْبِ حَتَّى یُخَیَّلَ إِلَى الْأُذُنِ أَنَّهُ تَکَلَّمَ بِمَا شَاءَ اللَّهُ [مِنْ] عِلْمِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج1، ص224-223
2)وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ- لَیْلَةَ الْقَدْرِ أَوَّلَ مَا خَلَقَ الدُّنْیَا وَ لَقَدْ خَلَقَ فِیهَا أَوَّلَ نَبِیٍّ یَکُونُ وَ أَوَّلَ وَصِیٍّ یَکُونُ وَ لَقَدْ قَضَى أَنْ یَکُونَ فِی کُلِّ سَنَةٍ لَیْلَةٌ یَهْبِطُ فِیهَا بِتَفْسِیرِ الْأُمُورِ إِلَى مِثْلِهَا مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ مَنْ جَحَدَ ذَلِکَ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَهُ لِأَنَّهُ لَا یَقُومُ الْأَنْبِیَاءُ وَ الرُّسُلُ وَ الْمُحَدَّثُونَ إِلَّا أَنْ تَکُونَ عَلَیْهِمْ حُجَّةٌ بِمَا یَأْتِیهِمْ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ مَعَ الْحُجَّةِ الَّتِی یَأْتِیهِمْ بِهَا جَبْرَئِیلُ ع قُلْتُ وَ الْمُحَدَّثُونَ أَیْضاً یَأْتِیهِمْ جَبْرَئِیلُ أَوْ غَیْرُهُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ ع قَالَ أَمَّا الْأَنْبِیَاءُ وَ الرُّسُلُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ فَلَا شَکَّ وَ لَا بُدَّ لِمَنْ سِوَاهُمْ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ خُلِقَتْ فِیهِ الْأَرْضُ إِلَى آخِرِ فَنَاءِ الدُّنْیَا أَنْ تَکُونَ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ حُجَّةٌ یَنْزِلُ ذَلِکَ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ إِلَى مَنْ أَحَبَّ مِنْ عِبَادِهِ وَ ایْمُ اللَّهِ لَقَدْ نَزَلَ الرُّوحُ وَ الْمَلَائِکَةُ بِالْأَمْرِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ عَلَى آدَمَ وَ ایْمُ اللَّهِ مَا مَاتَ آدَمُ إِلَّا وَ لَهُ وَصِیٌّ وَ کُلُّ مَنْ بَعْدَ آدَمَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ قَدْ أَتَاهُ الْأَمْرُ فِیهَا وَ وَضَعَ لِوَصِیِّهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ ایْمُ اللَّهِ إِنْ کَانَ النَّبِیُّ لَیُؤْمَرُ فِیمَا یَأْتِیهِ مِنَ الْأَمْرِ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ مِنْ آدَمَ إِلَى مُحَمَّدٍ ص أَنْ أَوْصِ إِلَى فُلَانٍ- وَ لَقَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ص خَاصَّةً- وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ إِلَى قَوْلِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ یَقُولُ أَسْتَخْلِفُکُمْ لِعِلْمِی وَ دِینِی وَ عِبَادَتِی بَعْدَ نَبِیِّکُمْ کَمَا اسْتَخْلَفَ وُصَاةَ آدَمَ مِنْ بَعْدِهِ حَتَّى یَبْعَثَ النَّبِیَّ الَّذِی یَلِیهِ- یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً یَقُولُ یَعْبُدُونَنِی بِإِیمَانٍ لَا نَبِیَّ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ص فَمَنْ قَالَ غَیْرَ ذَلِکَ- فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ فَقَدْ مَکَّنَ وُلَاةَ الْأَمْرِ بَعْدَ مُحَمَّدٍ بِالْعِلْمِ وَ نَحْنُ هُمْ فَاسْأَلُونَا فَإِنْ صَدَقْنَاکُمْ فَأَقِرُّوا وَ مَا أَنْتُمْ بِفَاعِلِینَ- أَمَّا عِلْمُنَا فَظَاهِرٌ وَ أَمَّا إِبَّانُ أَجَلِنَا الَّذِی یَظْهَرُ فِیهِ الدِّینُ مِنَّا حَتَّى لَا یَکُونَ بَیْنَ النَّاسِ اخْتِلَافٌ فَإِنَّ لَهُ أَجَلًا مِنْ مَمَرِّ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ إِذَا أَتَى ظَهَرَ وَ کَانَ الْأَمْرُ وَاحِداً وَ ایْمُ اللَّهِ لَقَدْ قُضِیَ الْأَمْرُ أَنْ لَا یَکُونَ بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ اخْتِلَافٌ وَ لِذَلِکَ جَعَلَهُمْ شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ لِیَشْهَدَ مُحَمَّدٌ ص عَلَیْنَا وَ لِنَشْهَدَ عَلَى شِیعَتِنَا وَ لِتَشْهَدَ شِیعَتُنَا عَلَى النَّاسِ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ فِی حُکْمِهِ اخْتِلَافٌ أَوْ بَیْنَ أَهْلِ عِلْمِهِ تَنَاقُضٌ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَضْلُ إِیمَانِ الْمُؤْمِنِ بِجُمْلَةِ- إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ وَ بِتَفْسِیرِهَا عَلَى مَنْ لَیْسَ مِثْلَهُ فِی الْإِیمَانِ بِهَا کَفَضْلِ الْإِنْسَانِ عَلَى الْبَهَائِمِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَدْفَعُ بِالْمُؤْمِنِینَ بِهَا عَنِ الْجَاحِدِینَ لَهَا فِی الدُّنْیَا لِکَمَالِ عَذَابِ الْآخِرَةِ لِمَنْ عَلِمَ أَنَّهُ لَا یَتُوبُ مِنْهُمْ مَا یَدْفَعُ بِالْمُجَاهِدِینَ عَنِ الْقَاعِدِینَ وَ لَا أَعْلَمُ أَنَّ فِی هَذَا الزَّمَانِ جِهَاداً إِلَّا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ الْجِوَارَ.
الکافی ج1، ص251-250
3) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ حَسَّانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ الْتَمِسْهَا فِی لَیْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ أَوْ لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ.
الکافی، ج4، ص156
4) أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ عَلَامَةِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ عَلَامَتُهَا أَنْ تَطِیبَ رِیحُهَا وَ إِنْ کَانَتْ فِی بَرْدٍ دَفِئَتْ وَ إِنْ کَانَتْ فِی حَرٍّ بَرَدَتْ فَطَابَتْ قَالَ وَ سُئِلَ عَنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ تَنْزِلُ فِیهَا الْمَلَائِکَةُ وَ الْکَتَبَةُ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَیَکْتُبُونَ مَا یَکُونُ فِی أَمْرِ السَّنَةِ وَ مَا یُصِیبُ الْعِبَادَ وَ أَمْرُهُ عِنْدَهُ مَوْقُوفٌ لَهُ وَ فِیهِ الْمَشِیئَةُ فَیُقَدِّمُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ
الکافی، ج4، ص156
5) مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: نَزَلَتِ التَّوْرَاةُ فِی سِتٍّ مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الْإِنْجِیلُ فِی اثْنَتَیْ عَشْرَةَ لَیْلَةً مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الزَّبُورُ فِی لَیْلَةِ ثَمَانِیَ عَشَرَةَ مَضَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ نَزَلَ الْقُرْآنُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ.
الکافی، ج4، ص158
6) مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ السَّیَّارِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا یَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ لَیْلَةِ الْقَدْرِ کَانَتْ أَوْ تَکُونُ فِی کُلِّ عَامٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَوْ رُفِعَتْ لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَرُفِعَ الْقُرْآنُ .
الکافی، ج4، ص160
7) مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْلَةُ الْقَدْرِ هِیَ أَوَّلُ السَّنَةِ وَ هِیَ آخِرُهَا .
الکافی، ج4، ص160
8)حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ جَعْفَرُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ الْفَقِیهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ صَدَقَةَ الْقُمِّیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو عَمْرٍو مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْأَنْصَارِیُّ الْکَجِّیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مَنْ سَمِعَ الْحَسَنَ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیَّ یَقُولُ قَدِمَ سُلَیْمَانُ الْمَرْوَزِیُّ مُتَکَلِّمُ خُرَاسَانَ عَلَى الْمَأْمُونِ فَأَکْرَمَهُ وَ وَصَلَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ إِنَّ ابْنَ عَمِّی عَلِیَّ بْنَ مُوسَى ...
وَ لَقَدْ سَمِعْتُ قَوْماً سَأَلُوا أَبِی مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع عَنِ الْبَدَاءِ فَقَالَ وَ مَا یُنْکِرُ النَّاسُ مِنَ الْبَدَاءِ وَ أَنْ یَقِفَ اللَّهُ قَوْماً یُرْجِیهِمْ لِأَمْرِهِ قَالَ سُلَیْمَانُ أَ لَا تُخْبِرُنِی عَنْ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ فِی أَیِّ شَیْءٍ أُنْزِلَتْ قَالَ الرِّضَا یَا سُلَیْمَانُ- لَیْلَةُ الْقَدْرِ یُقَدِّرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَةِ إِلَى السَّنَةِ مِنْ حَیَاةٍ أَوْ مَوْتٍ أَوْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ أَوْ رِزْقٍ فَمَا قَدَّرَهُ مِنْ تِلْکَ اللَّیْلَةِ فَهُوَ مِنَ الْمَحْتُومِ قَالَ سُلَیْمَانُ الْآنَ قَدْ فَهِمْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَزِدْنِی قَالَ ع یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ مِنَ الْأُمُورِ أُمُوراً مَوْقُوفَةً عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یُقَدِّمُ مِنْهَا مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ- یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ عَلِیّاً ع کَانَ یَقُولُ الْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَإِنَّهُ یَکُونُ وَ لَا یُکَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لَا مَلَائِکَتَهُ وَ لَا رُسُلَهُ وَ عِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ یُقَدِّمُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ مَا یَشَاء
التوحید (للصدوق)، ص: 444 و عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص: 182
9) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ: إِذَا کَانَتْ لَیْلَةُ الْقَدْرِ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ الَّذِینَ هُمْ سُکَّانُ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى وَ فِیهِمْ جَبْرَئِیلُ وَ مَعَهُ أَلْوِیَةٌ فَیُنْصَبَ لِوَاءٌ مِنْهَا عَلَى قَبْرِی وَ لِوَاءَ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ لِوَاءٌ عَلَى بَیْتِ الْمَقْدِسِ وَ لِوَاءٌ عَلَى طُورِ سَیْنَاءَ وَ لَا یَدَعُ مُؤْمِناً وَ لَا مُؤْمِنَةً إِلَّا وَ یُسَلِّمُ عَلَیْهِ إِلَّا مُدْمِنَ الْخَمْرِ وَ آکِلَ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ الْمُضَمَّخِ بِالزَّعْفَرَانِ .
تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص: 791