سفارش تبلیغ
صبا ویژن

541) سوره احزاب (33) آیه 52 لا یحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ

بسم الله الرحمن الرحیم

541) سوره احزاب (33) آیه 52

لا یحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکَتْ یمینُکَ وَ کانَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَی‏ءٍ رَقیباً

ترجمه

نه [آن] زنان بر تو حلال‌ می‌شوند از این پس، و نه اینکه به ازای آنان جایگزین گیری از همسران، هرچند حُسن‌شان اعجابت را ‌برانگیزد، مگر آنچه صاحب اختیارش شدی [= تحت ملکیت و زیر دست تو است]؛ و خداوند همواره بر هر چیزی مراقب است.[1]

اختلاف قرائت[2] 

شأن نزول

در زمان جاهلیت مرسوم بود که زنان را مبادله مى‏نمودند، به این گونه که مردى به مرد دیگر مى‏گفت: تو زنت را با من مبادله کن تا من هم زنم را با تو مبادله کنم؛ تو از زنت به نفع من کوتاه بیا تا من نیز از زنم به نفع تو کوتاه بیایم. و خداوند عزّ و جلّ برای نهی از این کار این آیه را فرستاد «وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ: و حلال نیست که زنانی را با ایشان مبادله کنى، هرچند که حُسن آن زنان اعجاب تو را برانگیزاند»

و گوید: یکبار عیینة بن حصین بدون اجازه وارد خانه پیامبر اکرم ص شد، در حالى که عایشه نزد آن حضرت بود. پیغمبر فرمود: اجازه گرفتن چه شد؟!

گفت: من تا کنون براى ورود به خانه هیچ یک از مردان [طائفه] «مُضَر» [= جد اعلای پیامبر] اجازه نگرفته‏ام، و سپس گفت: این گل‌چهره کیست که در کنارت نشسته؟

فرمود: عایشه، مادر مومنان است.

عیینه گفت: آیا میل دارى به نفع تو از زیباترین خلایق [کنایه از همسر خودش] کوتاه بیایم و تو هم از این کوتاه بیایی؟

پیامبر ص فرمود: خداوند عز و جل این کار را حرام کرده است.

چون بیرون رفت، عایشه پرسید: این کى بود؟

پیامبر ص فرمود: «او احمقى است که مورد اطاعت قرار گرفته؛ او با این وضعی که می‌بینی، سرور و مهتر قومش است!

معانی الأخبار، ص275[3]؛ الدر المنثور، ج‏5، ص212[4]، مجمع البیان، ج‏8، ص576[5]

حدیث

1) ابوبصیر می‌گوید:

به امام صادق ع عرض کردم: نظرتان درباره این سخن خداوند عز و جل چیست که می‌فرماید: «نه [این] زنان بر تو حلال‌اند از این پس،...» (احزاب/52)؟

فرمود: خداوند صرفاً حلال نکرد برای او زنانی را که در این آیه بر او حرام کرده است «حرام شد بر شما مادرانتان و دخترانتان و ...» (نساء/23) همگی‌شان را؛ و اگر مطلب آن طور بود که می‌گویید [که گمان می‌کنید همه زنان را بر او حرام کرده] آنگاه بدین معنا بود که برای شما چیزی را حلال کرده است که برای او حلال نکرده است؛ زیرا شما هرگاه که بخواهید می‌توانید زنی را عوض کنید [=طلاق بدهید و زن دیگری بگیرید] ؛ اما مطلب این طور نیست که شما می‌گویید؛ حدیثِ [حکایت کردن و شرح دادنِ] آل محمد ص غیر از احادیثِ [= حکایت کردن و شرح دادنِ] مردم است. همانا خداوند برای پیامبرش حلال فرمود که با هر زنی که می‌خواهد ازدواج کند، غیر از زنانی که در سوره نساء [مادران و خواهران و ...] حرام شمرد.

الکافی، ج‏5، ص391

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِی عَنْ عَلِی بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِی بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ رَأَیتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لا یحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ» فَقَالَ إِنَّمَا لَمْ یحِلَّ لَهُ النِّسَاءُ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیهِ فِی هَذِهِ الْآیةِ «حُرِّمَتْ عَلَیکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ»‏ فِی هَذِهِ الْآیةِ کُلِّهَا وَ لَوْ کَانَ الْأَمْرُ کَمَا یقُولُونَ لَکَانَ قَدْ أَحَلَّ لَکُمْ مَا لَمْ یحِلَّ لَهُ هُوَ لِأَنَّ أَحَدَکُمْ یسْتَبْدِلُ کُلَّمَا أَرَادَ وَ لَکِنْ لَیسَ الْأَمْرُ کَمَا یقُولُونَ أَحَادِیثُ آلِ مُحَمَّدٍ ص خِلَافُ أَحَادِیثِ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَلَّ لِنَبِیهِ ص أَنْ ینْکِحَ مِنَ النِّسَاءِ مَا أَرَادَ إِلَّا مَا حَرَّمَ عَلَیهِ فِی سُورَةِ النِّسَاءِ فِی هَذِهِ الْآیةِ.[6]

نکته

در کتب اهل سنت، هم از عایشه و هم از ام‌سلمه و ابن‌عباس روایت شده است که رسول الله ص از دنیا نرفت مگر اینکه خداوند با آیه «هر کس از آنها را که بخواهی [می‌توانی] عقب برانی و هر کس را بخواهی به نزد خود جای دهی» (احزاب/51) برایش حلال کرده بود که ازدواج کند با زنانی که می‌خواهد، مگر با محارمش.

الدر المنثور، ج‏5، ص212

و أخرج ابن سعد و ابن أبى حاتم عن أم سلمة رضى الله عنها قالت لم یمت رسول الله صلى الله علیه و سلم حتى أحل الله له أن یتزوج من النساء ما شاء الا ذات محرم و ذلک قول الله تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ

و أخرج عبد الرزاق و سعید بن منصور و عبد بن حمید و أبو داود فی ناسخه و الترمذی و صححه و النسائی و ابن جریر و ابن المنذر و الحاکم و صححه و بان مردویه و البیهقی من طریق عطاء عن عائشة رضى الله عنها قالت لم یمت رسول الله صلى الله علیه و سلم حتى أحل الله له أن یتزوج من النساء ما شاء الا ذات محرم لقوله تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ

و أخرج ابن سعد عن ابن عباس مثله‏.


2) از امام صادق روایت شده است که آیه «حلال نیست بر تو زنان از این پس» (احزاب/52) مربوط است به این آیه که فرمود «بر شما حرام شد مادرانتان و ...» (نساء/23)

مناقب آل أبی طالب ع، ج‏1، ص144؛ تفسیر العیاشی، ج‏1، ص[7]230؛ مجمع البیان، ج‏8، ص575[8]

عن أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ لا یحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ یعْنِی قَوْلَهُ حُرِّمَتْ عَلَیکُمْ أُمَّهاتُکُمْ الْآیة[9]


تدبر

1) «لا یحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکَتْ یمینُکَ...»

«نه [آن] زنان بر تو حلال‌ می‌شوند از این پس، و نه اینکه به ازای آنان جایگزین گیری از همسران، هرچند حُسن‌شان اعجابت را ‌برانگیزد، مگر آنچه صاحب اختیارش شدی [= تحت ملکیت و زیر دست تو است]...»

همانند بسیاری از آیاتی که حکم عمومی مومنان را با خطاب به پیامبر آغاز کرده است، این آیه نیز، اگرچه خطابش به پیامبر است اما در مقام بیان احکامی برای عموم مومنان است و مقصود از آن چنین است:

بعد از این (= بعد از اینکه در شریعت اسلام، حکم ازدواج‌های حرام (ازدواج با محارم) در آیه 23 سوره نساء دقیقا معلوم شده؛ حدیث2)، ازدواج با هیچیک از این زنان محارم [برای هیچکس حتی] برای پیامبر ص هم حلال نمی‌شود؛ و نیز سنت جاهلیِ مبادله زنان [که دو نفر زنهایشان را با هم عوض کنند] - هرچقدر هم که از آن زنان خوشتان بیاید- جایز نخواهد بود و تنها مبادله کنیزان [که کسی کنیزش را به دیگری بدهد و کنیز او را به جایش بگیرد] جایز است.

متاسفانه، بسیاری از مفسران، بویژه در اهل سنت، و نیز مترجمان گمان کرده‌اند که این آیه می‌خواهد بگوید خداوند [به خاطر اینکه زنان پیامبر ص حاضر شدند با او باقی بمانند،] از این پس بر پیامبر ص هر ازدواج دیگر ویا عوض کردن همسرانش (به این معنا که یکی را طلاق دهد و زن دیگری بگیرد) را حرام کرد و فقط اجازه ازدواج با کنیزان را به او داد!

بحث تخصصی تفسیری در رد برداشت فوق

تنها دلیلی که اینان داشته‌اند این است که آیه پیامبر را مخاطب قرار داده، اما این دلیل موجهی نیست؛ بویژه که درست در دو آیه قبل‌تر هم با تعبیر «ای پیامبر! ما بر تو حلال کردیم ...» شروع شد، اما غیر از مورد آخرش - که آنجا هم با تعبیر «خالصة لک من دون المومنین» نشان داد که فقط همین حکم، اختصاصی پیامبر است - بقیه مواردش شامل همه مومنان می‌شد، جلسه540، تدبر1.

علاوه بر مخالفت شدید ائمه اطهار ع با این برداشت (مثلا حدیث1)، به دلایل زیر نیز می‌توان نادرستی این برداشت را نشان داد:

الف. در شان نزول آیه، شیعه و سنی اتفاق دارند که عبارت «لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ» برای رد یک سنت جاهلی (مبادله متقابل زن یک مرد با زن مرد دیگر) نازل شده، که ربطی به معنای عوض کردن همسر (طلاق دادن و زن جدیدی گرفتن) ندارد؛ و این حرمت، قطعا اختصاصی به پیامبر ص ندارد؛ خصوصا که تعبیر «اگر زیبایی‌شان تو را خوش آید» تعبیری است که مخاطبش مردان هوسبازی بوده که در شأن نزول بدانها اشاره شد، و قطعا ساحت پیامبر ص از چنین تعبیری مبراست.

ب. بسیار غیرحکیمانه است که بعد از اینکه به پیامبر بگوند تو دیگر حق ازدواج با هیچ زنی نداری، بگویند حق طلاق دادن و ازدواج با یک زن جدید را نداری!

ب. در دو آیه قبل، سخن از جواز ازدواج پیامبر ص با هر زنی بود که خود را به پیامبر ص ببخشد؛ و نیز سخن از «هرکه را خواستی نزد خود جای بده ...»؛ یعنی دو عبارتی که صراحتا به پیامبر ص اجازه ازدواج‌هایی می‌دهد که دیگران این اجازه را ندارند. کاملا نامعقول است که بلافاصله بعد از چنین اجازه‌ای، به او بگویند از این پس، تو اجازه ازدواج نداری!

ج. استثنای کنیزان، به عبارت «لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ» نزدیکتر است و علی‌القاعده باید به این برگردد، نه به عبارت «لا یحل لک النساء من بعد». پس این استثناء، به معنای این است که «مبادله زنان حرام است، اما مبادله کنیزان جایز است» (که در تمام مکاتب فقهی شیعه و سنی حکم همین است)؛ نه اینکه «زنان دیگر بر تو حلال نیستند اما کنیزان حلال‌اند!»

د. علاوه بر احادیث اهل بیت ع، روایات متعددی از ام‌سلمه، ابن‌عباس، و دهها روایت از عایشه، در کتب اهل سنت آمده که پیامبر ص وقتی از دنیا می‌رفت هر ازدواجی برایش حلال بود. (تکلمه‌ی حدیث1) چون این مطلب با برداشت فوق ناسازگار بوده، برخی از اهل سنت، گفته‌اند این آیه توسط حدیث یا آیه قبلی! نسخ شده است (البحر المحیط، ج‏8، ص497)؛ که صرف نظر از اینکه چنین نسخی بی‌معناست؛ هیچ حدیثی هم بر این نسخ روایت نکرده‌اند، جز همین روایات فوق، که در آنها هم سخن از نسخ نیست؛ بلکه می‌گویند پیامبر برایش حلال بود؛ یعنی همان که ائمه اطهار ع فرموده‌اند که چه معنی دارد که برای همه شما ازدواج و عوض کردن همسر جایز باشد و برای پیامبر خدا ص (آن هم در وسط آیاتی که در مقام بیان این است که اختیارات او بیش از شماست) حرام شده باشد. (حدیث1)

ه. در آیه 50 - که آن هم حکم عمومی بود- با تعبیر «ماضی» (احللنا لک: برایت حلال کردیم) آمد، اما در این آیه با تعبیر «مضارع» (لا یحِلُّ لَکَ: برایت حلال نمی‌شود) پس می‌خواهد تاکید کند که ما برخی امور را برای شما و پیامبر، و برخی را خاص پیامبر حلال کردیم، اما آن زنان [که حرمتشان قبلا بیان شده] دیگر حلال نمی‌شوند.

و. تعبیر «کانَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَی‏ءٍ رَقیباً» که دز پایان آیه آمده، بوی تهدید می‌دهد و اگر آیه را خاص پیامبر بگیریم، با سیاق آیات قبلی که همگی در مقام برداشتن هرگونه عسر و حَرَج و زحمتی از پیامبر است، کاملا ناسازگار است؛ اما در مقام برداشتن یک سنت جاهلی در میان عرب‌های هوسباز آن زمان، کاملا تهدید معنی داری است.


2) «لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ»

در جامعه‌اش که زیبایی ظاهری زنان تنها معیار ارزش آنها باشد، مبادله زنان توسط شوهرانشان هم امری عادی می‌شود. (شأن نزول توجه شود)

تاملی درباره زمانه مدرن

آیا امروزه به اسم آزادی زن در غرب، همین سنت‌های جاهلی نیست که احیا می‌شود؟!

آیا فروش فراوان وسایل آرایشی در جامعه ما، زنگ خطری نیست که جامعه ما هم کم‌کم به همان سمت می‌رود و بتدریج زیبایی زن مهمترین عامل ارزش او می‌شود؟

آیا زنانی که در این رقابت افتاده‌اند متوجه هستند کم‌کم به کجا می‌روند؟

آیا ...


3) «لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ ... وَ کانَ اللَّهُ عَلی‏ کُلِّ شَی‏ءٍ رَقیباً»

خداوند وقتی یک سنت جاهلی را که ریشه در هواپرستی افراد دارد (= مبادله زنان خود به خاطر زیبایی‌شان)، می‌خواهد کنار بزند، بر «رقیب» (= مراقب) بودن خود تاکید می‌کند.

تأملی جامعه‌شناختی (قیاس مع‌الفارق!)

ما در ادبیات دینی، مراقبی داریم به نام خدا، که هیچ‌جا از حضور او خالی نیست و این مهمترین پشتوانه اخلاق است.

رعایت انضباط در کشورهای غربی، به مدد جریمه‌های سنگین و دوربین‌های پلیس که در همه‌جا مراقب رفتارهای افرادند، حاصل شده است.

در واقع، تمایلات خودخواهانه ما انسانها همواره به‌قدری زیاد است که باید همواره یک مراقبی بالای سر ما باشد تا دست از پا خطا نکنیم!

اما

ما دائما داریم یاد خدا را از زندگی حذف می‌کنیم و خدا را به حاشیه می‌رانیم، ولی غربی‌ها دائما بر تعداد این دوربین‌ها در تمام اماکن عمومی، و بلکه گاه خصوصی، اضافه می‌کنند.

با چنین روندی، آیا برتری نظم غربی‌ها بر اخلاق ما، دلیل می‌شود که غربی‌ها در تربیت انسانها موفق‌تر از ما بوده‌اند؟!



[1] . ترجمه‌ای که ابتدا انجام دادم و بعد تصحیح کردم:

نه [این] زنان بر تو حلال‌اند از این پس، و نه اینکه با آنان همسری را جایگزین کنی هرچند حُسن‌شان اعجابت را ‌برانگیزد مگر آنچه صاحب اختیارش شدی [= تحت ملکیت و زیر دست تو است]؛ و خداوند همواره بر هر چیزی مراقب است.

[2] . یَحِلُّ/ تَحِلُّ

و قرأ أبو عمرو و یعقوب لا تحل بالتاء و الباقون بالیاء و سهل أبو حاتم یجیز فیهما (مجمع البیان، ج‏8، ص573)

[3] . حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدَوَیْهِ السَّرَّاجُ الزَّاهِدُ الْهَمَدَانِیُّ بِهَمَدَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَمْرُونَ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ نُعَیْسٍ الْبَغْدَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ الْحِمَّانِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ السَّلَامِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی فَرْوَةَ عَنْ زَیْدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ عَطَاءِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: کَانَ الْبَدَلُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ أَنْ یَقُولَ الرَّجُلُ لِلرَّجُلِ بَادِلْنِی بِامْرَأَتِکَ وَ أُبَادِلُکَ بِامْرَأَتِی تَنْزِلُ لِی عَنِ امْرَأَتِکَ فَأَنْزِلُ لَکَ عَنِ امْرَأَتِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ» قَالَ فَدَخَلَ عُیَیْنَةُ بْنُ حُصَیْنٍ عَلَى النَّبِیِّ ص وَ عِنْدَهُ عَائِشَةُ فَدَخَلَ بِغَیْرِ إِذْنٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص فَأَیْنَ الِاسْتِئْذَانُ قَالَ مَا اسْتَأْذَنْتُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ مُضَرَ مُنْذُ أَدْرَکْتُ ثُمَّ قَالَ مَنْ هَذِهِ الْحُمَیْرَاءُ إِلَى جَنْبِکَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَذِهِ عَائِشَةُ أُمُّ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ عُیَیْنَةُ أَ فَلَا أَنْزِلُ لَکَ عَنْ أَحْسَنِ الْخَلْقِ وَ تَنْزِلُ عَنْهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ حَرَّمَ ذَلِکَ فَلَمَّا خَرَجَ قَالَتْ لَهُ عَائِشَةُ مَنْ هَذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هَذَا أَحْمَقُ مُطَاعٌ وَ إِنَّهُ عَلَى مَا تَرَیْنَ سَیِّدُ قَوْمِهِ.

[4] . أخرج البزار و ابن مردویه عن أبى هریرة رضى الله عنه قال کان البدل فی الجاهلیة ان یقول الرجل تنزل لی عن امرأتک و أنزل لک عن امرأتی فانزل الله وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ قال فدخل عیینة بن حصن الفزاری على النبی صلى الله علیه و سلم و عنده عائشة بلا اذن فقال رسول الله صلى الله علیه و سلم أین الاستئذان قال یا رسول الله ما استأذنت على رجل من الأنصار منذ أدرکت ثم قال من هذه الحمیراء إلى جنبک فقال رسول الله صلى الله علیه و سلم هذه عائشة أم المؤمنین قال أفلا أنزل لک عن أحسن الخلق قال یا عیینة ان الله حرم ذلک فلما ان خرج قالت عائشة رضى الله عنها من هذا قال أحمق مطاع و انه على ما ترین لسید فی قومه‏

[5] . و قوله «وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ» فقیل أیضا فی معناه أن العرب کانت تتبادل بأزواجهم فیعطی أحدهم زوجته رجلا فیأخذ بها زوجة منه بدلا عنها فنهى عن ذلک

[6] . دو روایت دیگر هم در همان باب کتاب کافی آمده است به شرح ذیل (و روایتی هم در جلسه539، حدیث2 گذشت)

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِی بَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِیِّهِ ص یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ‏  کَمْ أَحَلَّ لَهُ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ مَا شَاءَ مِنْ شَیْ‏ءٍ قُلْتُ [قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ‏] وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِ‏ فَقَالَ لَا تَحِلُّ الْهِبَةُ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَمَّا لِغَیْرِ رَسُولِ اللَّهِ فَلَا یَصْلُحُ نِکَاحٌ إِلَّا بِمَهْرٍ قُلْتُ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ فَقَالَ إِنَّمَا عَنَى بِهِ لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ فِی هَذِهِ الْآیَةِ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ‏ إِلَى آخِرِهَا  وَ لَوْ کَانَ الْأَمْرُ کَمَا تَقُولُونَ کَانَ قَدْ أَحَلَّ لَکُمْ مَا لَمْ یُحِلَّ لَهُ لِأَنَّ أَحَدَکُمْ یَسْتَبْدِلُ کُلَّمَا أَرَادَ وَ لَکِنْ لَیْسَ الْأَمْرُ کَمَا یَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَلَّ لِنَبِیِّهِ ص أَنْ یَنْکِحَ مِنَ النِّسَاءِ مَا أَرَادَ إِلَّا مَا حَرَّمَ عَلَیْهِ فِی هَذِهِ الْآیَةِ فِی سُورَةِ النِّسَاءِ. (الکافی، ج‏5، ص389)

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ‏ فَقَالَ أَرَاکُمْ وَ أَنْتُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّهُ یَحِلُّ لَکُمْ مَا لَمْ یَحِلَّ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى لِرَسُولِهِ ص أَنْ یَتَزَوَّجَ مِنَ النِّسَاءِ مَا شَاءَ إِنَّمَا قَالَ‏ لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ‏ بَعْدِ الَّذِی حَرَّمَ عَلَیْکَ قَوْلُهُ‏ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ‏ إِلَى آخِرِ الْآیَةِ. (الکافی، ج‏5، ص390)

[7] . عن محمد بن مسلم عن أحدهما قال قلت له أ رأیت قول الله: «لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ» قال: إنما عنى به التی حرم الله علیه فی هذه الآیة «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ»

[8] . قیل یرید المحرمات فی سورة النساء عن أبی عبد الله (ع)

[9] . این شبه روایت هم در مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج‏8، ص576 آمده است اما نه سندی دارد و نه با سایر احادیث باب همخوانی دارد:

قیل فی قوله «وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ» یعنی إن أعجبک حسن ما حرم علیک من جملتهن و لم یحللن لک و هو المروی عن أبی عبد الله (ع).