سفارش تبلیغ
صبا ویژن

482) سوره قلم (68) آیه 16 سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ

بسم الله الرحمن الرحیم

482) سوره قلم (68) آیه 16   

سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ

ترجمه

بزودی بر بینی‌اش داغ نهیم.

نکات ترجمه[1]

شأن نزول[2]

حدیث

1) از امام باقر ع روایت شده است: و اما اینکه فرمود «و کار تمام شد» (بقره/210) همان داغی است که بر بینی می‌نهند، روزی که بر کافر داغ نهند.

تفسیر العیاشی، ج‏1، ص103

و قال أبو جعفر ع و أما «قُضِیَ الْأَمْرُ» (بقره/210) فهو الوسم على الخرطوم یوم یوسم الکافر.


2) از امام صادق ع روایتی طولانی در فضائل امیرالمومنین ع وارد شده است، در فرازی از این روایت آمده است:

و امیرالمومنین ع بسیار رخ می‌داد که بفرماید: من قسیم [= تقسیم کننده]‌بهشت و جهنم هستم؛ و من فاروق اکبر [فرق گزارنده برتر] هستم و منم صاحب عصا و داغ.

الکافی، ج‏1، ص196

أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص کَثِیراً مَا یَقُولُ أَنَا قَسِیمُ اللَّهِ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَنَا الْفَارُوقُ الْأَکْبَرُ وَ أَنَا صَاحِبُ الْعَصَا وَ الْمِیسَم‏.

و در تفسیر قمی ذیل آیه « سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ» آمده است: این درباره رجعت است، هنگامی که امیرالمومنین ع رجعت فرماید و دشمنانش رجعت کنند، آنها را با داغی که دارد داغ می‌نهد همان گونه که بر بینی و دهان چارپایان داغ می‌نهند.

تفسیر القمی، ج‏2، ص381

سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ قَالَ فِی الرَّجْعَةِ إِذَا رَجَعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ رَجَعَ أَعْدَاؤُهُ فَیَسِمُهُمْ بِمِیسَمٍ مَعَهُ- کَمَا تُوسَمُ الْبَهَائِمُ عَلَى الْخُرْطُومِ وَ الْأَنْفِ وَ الشَّفَتَیْن‏.

تدبر

1) «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ»

مقصود از داغ نهادن بر بینی چیست و چرا چنین تعبیری آمده است؟

الف. یعنی در قیامت چنان نشانی بر او بگذاریم که هرکس او را ببیند بفهمد او جهنمی است؛ و «بینی» را بدین جهت مطرح نموده که هر انسانی به صورتش شناخته می‌شود و بینی هم وسط صورت است و این علامت کاملا مشخص و غیرقابل پوشاندن است. (مجمع‌البیان، ج10، ص503)

ب. چون دشمنی این شخصی که آیات از او بحث کرده در قبال پیامبر ص شدیدتر از سایرین بوده، آیه می‌خواهد بفرماید که در روز قیامت هم یک نشانی بر او می‌گذاریم که حتی در میان جهنمیان هم انگشت‌نما شود (زجاج، به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص503)

ج. منظور ضربه‌ای است که در جنگ بدر بر بینی او [= ولید بن عقبه، که برخی این آیات را درباره او دانسته‌اند] وارد شد و اثرش در صورتش ماند و انگشت‌نما شد. (ابن‌عباس، مجمع‌البیان، ج10، ص503)

د. منظور این است که علامت آبروریزی‌ای در او قرار می‌دهیم که تا ابد این علامت در او بماند. (قتاده، به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص503)

ه. منظور از علامت بر بینی، نهایت ذلت در ظاهر و قیافه‌اش است که در معرض دید هر کسی است و ظاهرا این مربوط به روز قیامت است. (المیزان، ج19، ص379)

و. منظور شبیه داغی است که بر حیوانات می‌نهادند تا مشخص شوند و چه بسا ناظر به زمان رجعت باشد چنانکه در احادیث فراوانی حضرت علی ع را «صاحب داغ» نامیده‌اند و در رجعت ایشان بر پاره‌ای از دشمنان خدا داغ می‌نهند و آنان را نزد همه رسوا می‌کنند. (حدیث2)

ز. ...

توجه

چنانکه ملاحظه شد برخی این آیه را درباره عذابی دنیوی، برخی مربوط به رجعت و برخی هم مربوط به قیامت دانسته‌اند. با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در معنا هیچیک از این معانی نافی دیگری نیست و می‌تواند همه مد نظر باشد.


2) «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ»

خداوند گاه چنان کیفر می‌دهد که اثرش در ظاهر و چهره شخص هم باقی بماند. (اقتباس از تفسیر نور، ج10، ص178)


3) «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ»

کیفر تحقیر کننده، تحقیر شدن است. (تفسیر نور، ج10، ص178)


4) «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ»

«سـ» حرفی است برای دلالت به آینده نزدیک؛

پس،

گاه مجازات شخص بلافاصله داده نمی‌شود؛ اما وی رها نخواهد شد و بزودی کیفر کارش را خواهد دید.


این را در کانال نگذاشتم

5) «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ»

او آیات ما را اساطیر گذشتگان خواند؛ ما هم بر بینی او داغ خواهیم نهاد. چه ارتباطی بین این جزا و آن عمل هست؟

الف. او با برچسب‌زنی می‌خواهد کاری کند که آیات ما درست مورد توجه واقع نشوند و آبروی آیات ما را ببرد (جلسه قبل، تدبر6) ما هم بر او برچسبی می‌زنیم که آبروی خودش برود.

ب. ...



[1] . الوسم و السمة وضع العلامة، و الخرطوم الأنف، و قیل: إن فی إطلاق الخرطوم على أنفه و إنما یطلق فی الفیل و الخنزیر تهکما، و فی الآیة وعید على عداوته الشدیدة لله و رسوله و ما نزله على رسوله. و الظاهر أن الوسم على الأنف أرید به نهایة إذلاله بذلة ظاهرة یعرفه بها کل من رآه فإن الأنف مما یظهر فیه العزة و الذلة کما یقال: شمخ فلان بأنفه و حمی فلان أنفه و أرغمت أنفه و جدع أنفه. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏19، ص372)

[2] . سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ على الانف قیل و قد أصاب انف الولید جراحة یوم بدر فبقى اثره (أنوار التنزیل و أسرار التأویل، ج‏5، ص234)