سفارش تبلیغ
صبا ویژن

455) سوره مزّمّل (73) آیه 10 وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یَقُولُونَ وَ ا

بسم الله الرحمن الرحیم

455) سوره مزّمّل (73) آیه 10

وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً

28 رمضان 1438

ترجمه

و بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان به شیوه‌ای زیبنده دوری گزین.

نکات ترجمه

«اهْجُرْهُمْ» «هَجْراً»

ماده «هجر» در اصل به معنای «قطع کردن» و نقطه مقابل «وصل» است (معجم المقاییس اللغة، ج‏6، ص34) خواه این قطع ارتباط با بدن باشد یا با زبان یا با دل؛ چنانکه « وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ: آنان را در بستر رها کنید» (نساء/34) منظور جدایی جسمانی است؛ ولی در آیه «إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان/30) منظور جدایی و رها کردن قلبی (شاید هم قلبی و هم زبانی) است؛ و در آیه محل بحث (وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلا) به نظر می‌رسد هر سه مد نظر باشد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص833) برخی که دقت بیشتری در این واژه داشته‌اند تذکر داده‌اند که این ماده دلالت دارد بر رها کردن و جدایی در جایی که ارتباطی بین آنها وجود داشته است؛ چنانکه «مهاجر» کسی است که از سرزمینی که مدتها در آن زندگی کرده جدا شود (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏11، ص240)

همچنین کلمه «هَجر» به معنای «هذیان گفتن» و سخنان بیهوده و ناسزا بر زبان راندن هم به کار می‌رود (مُسْتَکْبِرینَ بِهِ سامِراً تَهْجُرُون‏؛ مومنون/67) و گفته‌اند از این باب است که انسان به خاطر مرض یا عصبانیت و ... حالت طبیعی خود را ترک کرده است. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏11، ص240)

این ماده و مشتقاتش 31 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

حدیث

1) از امام صادق ع درباره سخن خداوند متعال که می‌فرماید «بر آنچه می‌گویند شکیبا باش» روایت شده است:

یعنی ای محمد! [شکیبا باش] بر اینکه تو را تکذیب می‌کنند؛ چرا که من از آنها انتقام خواهم گرفت با مردی از [تبار] تو و او همان «قائم» من است که او را بر [ریختن] خون ظالمان مسلط می‌گردانم.

تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص: 492

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّیَّارِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:

فِی قَوْلِهِ تَعَالَى «اصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ» یَا مُحَمَّدُ مِنْ تَکْذِیبِهِمْ إِیَّاکَ فَإِنِّی مُنْتَقِمٌ مِنْهُمْ بِرَجُلٍ مِنْکَ وَ هُوَ قَائِمِی الَّذِی سَلَّطْتُهُ عَلَى دِمَاءِ الظَّلَمَةِ.


2) حفص به غیاث از امام صادق ع روایت کرده که فرمودند:

ای حفص! همانا کسی که صبر و شکیبایی می‌ورزد، اندکی صبر می‌کند؛ و کسی هم که جزع و بی‌تابی می‌کند، این بی‌تابی و جزعش اندک است [ظاهرا اشاره به موقت بودن دنیاست].

سپس فرمود: بر تو باد به شکیبایی در تمام کارهایت چرا که خداوند عز و جل [وقتی] حضرت محمد ص را مبعوث کرد به او دستور صبر و مدارا داد و فرمود: «و بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان به شیوه‌ای زیبنده دوری گزین. و تکذیب‌کنندگانِ صاحب نعمت [و ثروت] را به من واگذار!» (مزمل/10-11)؛

و نیز فرمود: «[بدى را] به آنچه خود بهتر است دفع کن، آن گاه کسى که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى یک‏دل مى‏گردد و و این [خصلت‏] را جز کسانى که شکیبا بوده‏اند نمى‏یابند، و آن را جز کسى که سهم بزرگى [از کمال انسانیت] دارد، نخواهد یافت.» (فصلت/34-35).

پس رسول الله ص شکیبایی ورزید تا جایی که آزار‌های عظیمی در حقش روا داشتند و او را مورد هجوم قرار دادند، که سینه‌اش به تنگ آمد، و خداوند عز و جل نازل فرمود: «و قطعاً مى‏دانیم که سینه تو از آنچه مى‏گویند تنگ مى‏شود؛ پس با ستایشِ پروردگارت، تسبیح گوى؛ و از سجده کنندگان باش.» (حجر/97-98).

باز هم او را تکذیب کردند و هدف قرار دادند و اندهگین شد و خداوند عز و جل به همین دلیل نازل فرمود: «به یقین، مى‏دانیم که آنچه مى‏گویند تو را سخت غمگین مى‏کند. در واقع آنان تو را تکذیب نمى‏کنند، بلکه ستمکاران آیات خدا را انکار مى‏کنند. و پیش از تو نیز پیامبرانى تکذیب شدند، ولى بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند شکیبایى کردند تا یارى ما به آنان رسید» (انعام/32-33)؛

اما آنان نشستند و خداوند تبارک و تعالی را هم به بدی یاد کردند و او را تکذیب نمودند و رسول الله ص فرمود: من در مورد خودم و خانواده‌ام و آبرویم شکیبایی ورزیدم اما بر اینکه خدا را چنین یاد کنند صبر ندارم؛ پس خداوند عز و جل نازل کرد: «و به یقین آسمان‏ها و زمین و آنچه را که در میان آن دو است در شش روز آفریدیم و هیچ رنج و خستگى به ما نرسید؛ پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش» (ق/38-39).

پس پیامبر ص در جمیع این احوال شکیبایی ورزید و سپس در مورد امامان از عترت و اهل بیتش بشارت داده شد و آنها هم به صبر و شکیبایی توصیف شدند و خداوند - جل ثناؤه - فرمود: «و از آنان امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت مى‏کردند، از آن رو که صبر ورزیدند و به آیات ما را یقین داشتند.» (سجده/24).

در اینجا بود که [پیامبر ص] فرمود: «صبر نسبت به ایمان همانند سر نسبت به بدن است»

و خداوند عز و جل از او تشکر کرد و نازل فرمود: «و به گروهى که همواره ضعیف شمرده مى‏شدند، قسمتهای شرق و غربِ آن سرزمین را- که در آن برکت قرار داده بودیم- به ارث دادیم و سخن نیک پروردگارت بر بنى اسرائیل [=وعده پیروزى آنها] به پاداش صبر آنان کاملا تحقق یافت و آنچه را که فرعون و قومش ساخته و افراشته بودند ویران کردیم.» (اعراف/137) و پیامبر ص فرمود: همانا این هم بشارت و هم انتقام است، پس خداوند عز و جل مبارزه با مشرکان را بر او مباح فرمود و نازل کرد: «مشرکان را در هر کجا یافتید با آنها مبارزه کنید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهى به کمین آنان بنشینید» (توبه/5) «و هر جا آنان را یافتید با آنها بجنگید» (بقره/192) پس خداوند آنان را به دست رسول الله ص و دوستانش به هلاکت رساند، و برای او ثواب صبرش را قرار داد همراه با آنچه برایش در آخرت ذخیره کرده است؛

پس هرکه صبر کند و به حساب خدا بگذارد از دنیا خارج نمی‌شود تا اینکه خداوند چشم او را در مورد [خواری و هلاکت] دشمنانش روشن سازد، علاوه بر اجری که در آخرت برای او ذخیره شده است.

تفسیر القمی، ج‏1، ص197؛ الکافی، ج‏2، ص88

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِیِّ جَمِیعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

یَا حَفْصُ إِنَّ مَنْ صَبَرَ صَبَرَ قَلِیلًا وَ إِنَّ مَنْ جَزِعَ جَزِعَ قَلِیلًا ثُمَّ قَالَ عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ فِی جَمِیعِ أُمُورِکَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مُحَمَّداً ص فَأَمَرَهُ بِالصَّبْرِ وَ الرِّفْقِ فَقَالَ‏ «وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ‏ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ‏ أُولِی النَّعْمَةِ» وَ قَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى‏ «ادْفَعْ‏ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ‏ [السَّیِّئَةَ] فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ‏ وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ‏» فَصَبَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى نَالُوهُ بِالْعَظَائِمِ وَ رَمَوْهُ بِهَا فَضَاقَ صَدْرُهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ‏ بِما یَقُولُونَ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ‏ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ» ثُمَّ کَذَّبُوهُ وَ رَمَوْهُ فَحَزِنَ لِذَلِکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ‏ فَإِنَّهُمْ لا یُکَذِّبُونَکَ‏ وَ لکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیاتِ اللَّهِ‏ یَجْحَدُونَ‏ وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ‏ مِنْ قَبْلِکَ‏ فَصَبَرُوا عَلى‏ ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا» فَأَلْزَمَ النَّبِیُّ ص نَفْسَهُ الصَّبْرَ فَقَعَدُوا وَ ذَکَرُوا اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِالسُّوءِ وَ کَذَّبُوهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏[1] قَدْ صَبَرْتُ فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ عِرْضِی وَ لَا صَبْرَ لِی عَلَى ذِکْرِ إِلَهِی فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ‏ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ‏ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ‏ فَاصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ‏» فَصَبَرَ النَّبِیُّ ص فِی جَمِیعِ أَحْوَالِهِ ثُمَّ بُشِّرَ فِی عِتْرَتِهِ بِالْأَئِمَّةِ وَ وُصِفُوا بِالصَّبْرِ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ‏ «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ‏ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ» فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالَ ص الصَّبْرُ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَشَکَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ لَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ‏ الْحُسْنى‏ عَلى‏ بَنِی إِسْرائِیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ‏ وَ ما کانُوا یَعْرِشُونَ‏» فَقَالَ ص إِنَّهُ بُشْرَى وَ انْتِقَامٌ فَأَبَاحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قِتَالَ الْمُشْرِکِینَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ‏ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ‏ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ‏ وَ احْصُرُوهُمْ‏ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ» «وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ» فَقَتَلَهُمُ اللَّهُ عَلَى یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَحِبَّائِهِ وَ جَعَلَ لَهُ ثَوَابَ صَبْرِهِ مَعَ مَا ادَّخَرَ لَهُ فِی الْآخِرَةِ فَمَنْ صَبَرَ وَ احْتَسَبَ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُقِرَّ اللَّهُ لَهُ عَیْنَهُ فِی أَعْدَائِهِ مَعَ مَا یَدَّخِرُ لَهُ فِی الْآخِرَةِ.


3) از امیرالمومنین ع درباره منافقان در زمان رسول الله ص روایت شده است:

و رسول الله ص [از باب مدارا و جلب دلهای آنان] دائما با آنها الفت برقرار می‌کرد و آنها را به خود نزدیک می‌کرد و آنان را در چپ و راست خود می‌نشاند تا اینکه خداوند عز و جل در مورد دور ساختن آنان به وی اجازه داد با این سخن که «و از آنان به شیوه‌ای زیبنده دوری گزین» (مزمل/10) و با این سخن که «چه شده است که آنان که کفر ورزیده‏اند، به سوى تو شتابان‌اند؛ گروه گروه، از راست و از چپ؛ آیا هر یک از آنان طمع مى‏بندد که در بهشت پر نعمت درآورده شود؛ نه چنین است. ما آنان را از آنچه [خود] مى‏دانند آفریدیم» (معارج/36-39) و همچنین است سخن خداوند عز و جل که فرمود: «روزی را که هر مردمی را به امامشان می‌خوانیم» (اسراء/71) ولی آنها را با اسم خودشان و اسم پدر و مادرشان نام نبرد؛ ...

الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏1، ص253

جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَةِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ ع وَ قَالَ لَهُ لَوْ لَا مَا فِی الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ‏ لَدَخَلْتُ فِی دِینِکُمْ فَقَالَ لَهُ ع ...

وَ مَا زَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَتَأَلَّفُهُمْ وَ یُقَرِّبُهُمْ وَ یُجْلِسُهُمْ عَنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ حَتَّى أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی إِبْعَادِهِمْ بِقَوْلِهِ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا وَ بِقَوْلِهِ‏ «فَما لِلَّذِینَ کَفَرُوا قِبَلَکَ مُهْطِعِینَ. عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِینَ. أَ یَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٍ. کَلَّا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا یَعْلَمُونَ»‏ وَ کَذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ‏» وَ لَمْ یَسُمِّ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِم‏.


4) امیرالمومنین ع فرمودند:

نمی‌شود که شخص صبور پیروز نشود، هر چند زمانش طولانی گردد.

نَهْجِ الْبَلَاغَه، حکمت153

عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع:

لَا یَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ.

تدبر

1) «وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً»

کسی که وظیفه تبلیغ دین خدا و رهبری دینی جامعه را برعهده می‌گیرد، هم باید خود را برای سخنان ناروا تکذیب‌ها و زیر بار حق نرفتن‌ها و طعنه و کنایه‌ها آماده کند و هم وقتی می‌خواهد از آنها کناره‌گیری کند باید این عمل را به نحوی که زیبنده یک ولیّ خداست انجام دهد.

پس،

صبر بر اذیت‌ها و آمادگی در برابر زخم‌زبان‌ها و تهمت‌ها، و سعه صدر و خوش‌خلقی و مدارا، شرط یک مبلغ واقعی (مجمع‌البیان، ج10، ص571)؛ بلکه از شرایط رهبر دینی است. (تفسیر نور، ج10، ص270)

به قول صائب تبریزی

نیست از زخم زبان پروا دل بی‌تاب را

مانع از گردش نگردد خار و خس گرداب را

https://ganjoor.net/saeb/divan-saeb/ghazalkasa/sh12/


2) «وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یَقُولُونَ»

مواجه شدن با زخم‌زبان‌ها و تهمت‌ها و ... برای کسی که می‌خواهد در راه خدا گام بردارد، یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر است، به طوری که خداوند چهار بار در قرآن کریم پیامبرش را با تعبیر «اصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ» به شکیبایی در برابر این سخنان فراخوانده است. (طه/130؛ ص/17؛ ق/39؛ مزمل/10)[2]

از زخم زبان نیست گزیر اهل رقم را

بی چاک که دیده است گریبان قلم را؟

https://ganjoor.net/saeb/divan-saeb/ghazalkasa/sh806/

جالب اینجاست که اگرچه ظاهرا تمام این آیات در سوره‌های مکی آمده است، اما در برخی روایات، این تعبیر مورد به منافقان هم دانسته شده است (حدیث3) و در تاریخ اسلام هم زخم‌زبان‌هایی که اولیای دین، از درون جامعه اسلامی خورده‌اند به هیچ وجه کمتر از آزارهایی که از کافران دیده‌اند نبوده است.

مروری بر تاریخ

امام خمینی در «منشور روحانیت» بعد از اصرار بر نقش‌آفرینی روحانیت متعهد، فرمودند:

البته بدان معنا نیست که ما از هم? روحانیون دفاع کنیم، چرا که‏ ‎‏روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند. در حوزه های علمیه‏‎ ‎‏هستند افرادی که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدی فعالیت دارند. ... اولین‏‎ ‎‏و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست بود ... علما و روحانیت متعهد سینه را برای مقابله با هر‏‎ ‎‏تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می‌شد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند.‏‎ ‎‏اولین و مهمترین فصل خونین مبارزه در عاشورای 15 خرداد رقم خورد. در‏‎ ‎‏15 خرداد 42 مقابله با گلول? تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می‌نمود. بلکه علاوه بر آن، از داخل جبه? خودی، گلول? حیله و مقدس‌مآبی و تحجر بود؛‏‎ ‎‏گلول? زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را‏‎ ‎‏می سوخت و می‌درید. ... آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر‏‎ ‎‏نخورده است و نمون? بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ که در تاریخ‏‎ ‎‏روشن است.

بگذارم و بگذرم و ذائقه ها را بیش از این تلخ نکنم.

تاملی با خویش

اگر مدعی کار فرهنگی هستید، خود را برای زخم‌زبان‌ها و تهمت‌ها آماده کنید!


3) «فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً؛ وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یَقُولُونَ»

لازمه واگذار کردن کار خود به خدا، صبر و شکیبایی بر تکذیب‌ها و سخنان ناروا و طعنه و کنایه‌هاست. (المیزان، ج20، ص67)[3]

تاملی با خویش

ضابطه فوق نشان می‌دهد چقدر در ادعای «توکل» و «مبلغ واقعی بودن» صادق‌ایم.


4) «وَ اذْکُرِ ... وَ تَبَتَّلْ، فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً، وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یَقُولُونَ»

یاد خداوند، بریدن از دیگران، و توکل بر خدا، زمینه‌ساز صبر در برابر ناملایمات است. (تفسیر نور، ج10، ص270)

نیست از زخم زبان غم عاشق بی‌باک را

سیل می روبد ز راه خود خس و خاشاک را

https://ganjoor.net/saeb/divan-saeb/ghazalkasa/sh103/


5) «وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً»

مراد از «هجر جمیل» چیست؟

الف. خوش‌خلقی و خیرخواهی هنگام دعوت دیگران به دین خدا، و پرهیز از مقابله به مثل هنگام مواجهه با برخوردهای نامناسب. (المیزان، ج20، ص67)

ب. اظهار جدایی و کنارکشیدن است بدون اینکه دست از دعوت خیرخواهانه به حق بردارد؛ که چنین برخورد همراه با مدارایی، اثر بیشتری در اینکه مورد اجابت قرار گیرد می‌گذارد. (مجمع‌البیان، ج10، ص571)

ج. کنار زدن دیگران به شکلی زیبا و در شأن رهبر جامعه اسلامی. (تفسیر نور، ج10، ص270)

د. «هجر» به معنای جدا شدن و کنار کشیدن است؛ و زیبایی در کنار کشیدن، یعنی وقتی در قبال دعوت افراد به دین حق، با برخورد بدی مواجه می‌شود، طوری خود را کنار بکشد که تحسین هر بیننده‌ای را برانگیزاند. شبیه مفاد آیه «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً: و هنگامی که نادانان ایشان را خطاب قرار می‌دهند، سلامی می‌گویند» (فرقان/63)

ه. ...


6) «وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً»

گاهی لازم است رهبر جامعه اسلامی، افراد یا گروه‌هایی را بایکوت کند و از آنها کناره بگیرد. (تفسیر نور، ج10، ص270)


7) «وَ اصْبِرْ عَلی‏ ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً»

صبر را مقدم بر هجر مطرح نمود، شاید بتوان نتیجه گرفت ابتدا باید صبر کرد و در گام بعد باید کناره‌گیری کرد. (تفسیر نور، ج10، ص270)


8) «فَاتَّخِذْهُ وَکیلاً، ... وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمیلاً»

کسی که خداوند را به عنوان وکیل خود برگزیند، براحتی می‌تواند از دیگران کناره‌گیری کند. (تفسیر نور، ج10، ص270)

 

 


[1] . در کافی به جای عبارت «فَقَعَدُوا- وَ ذَکَرُوا اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِالسُّوءِ وَ کَذَّبُوهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏» نوشته شده: «فَتَعَدَّوْا فَذَکَرَ اللَّهَ‏ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ کَذَّبُوهُ فَقَالَ ص»

[2] . طه/130: فَاصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضى‏

ص/17: اصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ‏

ق/39: فَاصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ‏

[3] . برای تو فدا کردیم جان‌ها        کشیده بهر تو زخم زبان‌ها

شنیده طعنه‌های همچو آتش         رسیده تیرِ کاری زان کمان‌ها

اگر دل را برون آریم پیشت         ببخشایی بر آن پرخون نشان‌ها

https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh111/