سفارش تبلیغ
صبا ویژن

448) سوره مزّمّل (73) آیه 3 نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلا

بسم الله الرحمن الرحیم

448) سوره مزّمّل (73) آیه 3

نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً  

 21 رمضان 1438

ترجمه

[به‌ پا خیز شب را به جز اندکی] ؛ نصف آن را یا بکاه از آن اندکی؛

نکات ترجمه

جایگاه نحوی کلمه «نِصْفَهُ» از مطالبی است که معرکه آراء علمای ادبیات شده است؛ عبارت قبل از آن چنین بوده است: «قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً». اگر «قلیلا» در آیه قبل را ناظر به «تعداد شب»، نه «مقدار شب» بدانیم، تحلیل معنایی آیه ساده می‌شود: «قیام کن شبها را جز اندکی از شبها، هر شب هم به اندازه نیمی از شب، قیام کن که می‌توانی این مقدار را کم کنی [یا زیاد کنی]. (ملاذ الأخیار، ج‏4، ص517)

اما بر اساس اینکه «قلیلا» مربوط به «مقدار شب» باشد اشکالی پیش می‌آید و آن اینکه در آیه قبل گفت شب را جز اندکی قیام کن، و در این آیه دوباره می‌گوید: اگر خواستی از قیام شب کم کن؛ و چنین معنایی تکرار غیرفصیح است که از ساحت قرآن کریم دور است. (البحر المحیط، ج‏10، ص312)[1]

اما این آیه را به چند صورت نحوی می‌توان تحلیل کرد که معنا کاملا روان باشد و چنین تکرار غیرفصیحی رخ ندهد:

الف. «نِصْفَهُ» بدل است برای «قلیلاً»؛ یعنی معنای «قلیلا» را توضیح می‌دهد. یعنی شب را قیام کن مگر به اندازه نیمی از آن را؛ آنگاه مرجع ضمیر «منه» [اُنقُص منه] و «علیه» [در آیه بعد: «زِد علیه»] ، به امر واحدی برمی‌گردد؛ و درواقع، سه گونه زمان را تعیین می‌کند: دقیقا نصف، کمتر از نصف یا بیشتر از نصف (الکشاف، ج4، ص637)[2]؛ که با توجه به آیه آخر این سوره که از بیدار ماندن نصف یا یک سوم یا دوسوم سخن گفته، چه‌بسا میزان این کم یا زیاد کردن هم اشاره شده است. (مجمع البیان، ج‏10، ص569)[3]

ب. «نِصْفَهُ» «بدل» است از «اللیل»، بدل جزء از کل، مانند اینکه گفته می‌شود: «ضُرِبَ زیدُ رأسُه: زید را زدند، سرش را» (زجاج، به نقل از فقه القرآن (راوندی)، ج‏1، ص125) در این صورت، مفاد استثنای «الا قلیلا» درباره همین «نصف اللیل» خواهد بود؛ یعنی قیام کن شب را، [یعنی] نیمی از شب را، مگر اندکی از آن نیمه را.

چیزی که موید این برداشت است آن است که زمان نماز شب از نیمه شب به بعد است؛ یعنی آیه با خواب قبل از نیمه شب کار ندارد، بلکه سخنش درباره خواب نیمه شب تا صبح است؛ که می‌فرماید از این مدت فقط اندکی را بخواب.

آنگاه مرجع ضمیر «منه» [اُنقُص منه] و «علیه» [زِد علیه] نیز مربوط به مضمون «اقل من نصف اللیل» باشد؛ بدین ترتیب درباره «قیام شب» دو مطلب می‌فرماید: یکی اینکه این نیمی از شب را جز اندکی از آن قیام کن؛ دوم اینکه این مقدار (نیمی از شب جز اندکی)[4] را می‌توانی کم یا زیاد بکنی. (الکشاف، ج4، ص637)[5]

ج. «نِصْفَهُ» متعلق است به یک فعل محذوف؛ در واقع این طور بوده است: «قسم نصفه» (إعراب القرآن (نحاس)، ج‏5، ص38) ظاهرا یعنی برای نماز شب قیام کن و با این قیام خود، اوقات شب خود را دو نیمه کن.

د. «نِصْفَهُ» متعلق است به یک فعل محذوف؛ اما آن فعل محذوف «قُم» بوده است. یعنی در آیه قبل، به قیام برای نمازها و عبادات واجب و مستحب شبانه (مانند نماز مغرب و عشاء و تعقیبات و مستحبات قبل از خواب است)؛ سپس درباره قیام بعد از خواب در نیمه شب [برای نماز شب] دستور می‌دهد ، آنگاه بقیه عبارت که می‌فرماید آن را کم یا زیاد کن، درباره تعیین این مقداری است که برای نماز شب می‌خواهد صرف کند که کمتر از نصف شدنش یعنی نیاز نیست که کل این نصف را به قیام مشغول باشی و زیادتر شدنش، یعنی زودتر از نصف بلند شو که مشغول مقدمات نماز (طهارت و مسواک و ...) شوی. (بحارالانوار، ج84، ص130)[6]

تدبر

1) «نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً»

در آیه قبل از پیامبر ص خواست که به شب‌زنده‌داری برای نماز و عبادت اهتمام ورزد، جز اندکی از آن. در این آیه می‌فرماید «نیمی از آن.» چه این تعبیر را بدل از «شب» بدانیم (یعنی: شب را قیام کن، نصفش را) و چه بدل از «اندکی» (یعنی: شب را قیام کن، جز اندکی، یعنی جز نصفش) (توضیح در نکات ترجمه)، در هر دو صورت، یک تخفیف قابل ملاحظه‌ای داده است.

نکته تخصصی انسان‌شناسی

ما غالبا گمان می‌کنیم که خوب است وقتی می‌خواهیم وظایف کسی را به او گوشزد کنیم، باید همواره مطلب را از کم به زیاد پیش ببریم. اما ظاهرا همیشه این طور نیست. اگرچه اقتضای در نظر گرفتن تاب و تحمل مخاطب، همان نکته است؛ اما گاه اقتضائات دیگری پیش می‌آید که لازم است از زیاد به کم شروع کرد!

این نوع بیان هم ممکن است اقتضائاتی داشته باشد، مانند:

الف. توجه دادن به اینکه وظیفه واقعی تو خیلی بیشتر بوده، و اگر الان این مقدار از تو انتظار داریم، به تو تخفیف داده‌ایم؛ که این بیان موجب می‌شود شخص در همان کار سخت هم احساس مطلوبی داشته باشد.

ب. نوعی لطف  و عنایت ویژه را می‌رساند: وظیفه‌ات بیشتر بود اما ما این وظیفه را از دوشت برداشتیم.

ج. ...


2) « قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً؛ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً»

می دانیم که نماز شب بر پیامبر ص واجب بوده است؛ و این آیه نشان می‌دهد که این وجوب، در حدود قیام نیمی از شب بوده است.

وقتی کسی می‌خواهد مسئولیتی مانند مسئولیت نبوت را بر دوش بکشد، خداوند شب‌زنده‌داری را بر او واجب می‌کند، و بعد هم که تخفیف می‌دهد باز شب‌زنده‌داری و قیام به عبادت در حد نیمی از شب بر او واجب است.

این نشان می‌دهد که در مصدر تبلیغ دین خدا قرار گرفتن، چه اندازه پشتوانه معنوی می‌خواهد!

تاملی با خویش

اگر ما می‌خواهیم کار فرهنگی کنیم، چه اندازه تهیه پشتوانه معنوی برای خود را جدی گرفته‌ایم؟!

حکایت

رهبر انقلاب یکی از دیدارهایش گفتند

من یقین دارم، آن پیرمرد نورانی، معنوی، عالم، زاهد و عارف که این انقلاب با دست توانای او بنا، غرس، آبیاری و میوه‌چینی شد، اگر در جوانی، آن راز و نیازها و آن عبادتها، تفکّرها و توسّلها را نداشت و آن دل مؤمن و نورانی در او پدید نمی‌آمد، این کارهای بزرگ از او صادر نمیشد.

مرحوم آقای حاج میرزا جواد آقای تهرانی که از علمای بسیار مؤمن، زاهد و خالص بود و در مشهد، بسیاری ایشان را میشناختند، نزدیک سی سال پیش از این، به بنده گفت: «من در جوانی برای تحصیل به قم رفتم و آن زمان، امام را در حرم مطهّر دیدم. نمی‌شناختم ایشان کیست. دیدم که یک سیّد طلبه جوان و نورانی در حرم ایستاده، تحت الحنک را انداخته، نماز میخواند و اشک می‌ریزد و تضرّع می‌کند.» حاج میرزا جواد آقای تهرانی می‌گفت: «من او را نشناخته، مجذوبش شدم و از بعضی پرسیدم این آقای نورانی کیست؟ گفتند این آقا روح‌اللَّه خمینی است.»

وقتی آقا روح‌اللَّه، در دوره جوانی، آن سرمایه و ذخیره را پدید می‌آورند، آن وقت در سنّ هشتاد سالگی، امام و بنیانگذار حکومت جمهوری اسلامی می‌شوند.

  http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2776


3) «قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلیلاً؛ نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً»

درباره اینکه آیا این دستور دلالت بر وجوب دارد یا نه، و مخاطب این دستور کیست، چند نظر مطرح شده است:

الف. این کار واجب است، و مخاطب آن، شخص پیامبر ص است؛ بویژه که خطاب مفرد است وقبل از آن هم با تعبیر «یا ایها المزمل» شخص پیامبر را مخاطب قرار داده بود. (مجمع‌البیان، ج10، ص569) و نیز اینکه در ادامه (آیه5) می‌خواهد این کار را مقدمه‌ای قرار دهد برای وظیفه‌ای که بر دوش پیامبر ص خواهد گذاشت (المیزان، ج20، ص62)

ب. این دستوری مستحبی است به عموم مومنان. (مجمع‌البیان، ج10، ص569) به قرینه آیه پایانی این سوره، که از طائفه‌ای از مومنان که نیمی از شب یا بیشتر یا کمتر همراه پیامبر به شب‌زنده داری مشغول‌اند سخن گفته است.

ج. این دستور، ابتدا بر همه مسلمانان واجب بوده است؛ اما پس از مدتی توسط آیه پایانی وجوبش نسخ شده است، و به حالت استحباب درآمده است. (این را حسن بصری و عکرمه گفته اند اما طبرسی بعد از نقل سخنشان می‌فرماید در این آیات هیچ قرینه‌ای نیست که نسخ یکی توسط دیگری را برساند؛ مجمع‌البیان، ج10، ص569)

د. ...


4) «نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً»

خدا دستور می‌دهد حدود نیمی از شب یا اندکی کمتر از آن را به شب‌زنده‌داری و عبادت مشغول شویم. اگرچه خطاب اصلی این آیه با پیامبر ص است، اما اگر قرار است همه‌جا خود را مخاطب کلام خداوند ببینیم، این خطاب متوجه ما هم هست (چنانکه طبق آیه آخر همین سوره، بسیاری از مومنان واقعی هم خود را مخاطب این کلام می‌دیدند)

تاملی با خویش

آیا واقعا ما این‌چنین‌ایم؟ یا کسانی را که این چنین اهل عبادت باشند را افراطی و دنیاگریز و ... می‌شمریم!

این شب‌های ماه مبارک رمضان، و بویژه شب‌هایی که احتمال دارد شب قدر باشند، فرصت خوبی است که اولا نگاهمان به دین را اصلاح کنیم، و ثانیا تمرین این کار را شروع نماییم.



[1] . تفصیل نظر ابوحیان بدین قرار است که در متن کوشش شد به نحوی توضیح داده شود که این اشکالات وارد نباشد:

و جوزوا فی نصفه أن یکون بدلا من اللیل و من قلیلا. فإذا کان بدلا من اللیل، کان الاستثناء منه، و کان المأمور بقیامه نصف اللیل إلا قلیلا منه. و الضمیر فی منه و علیه عائد على النصف، فیصیر المعنى: قم نصف اللیل إلا قلیلا، أو انقص من نصف اللیل قلیلا، أو زد على نصف اللیل، فیکون قوله: أو انقص من نصف اللیل قلیلا، تکرارا لقوله: إلا قلیلا من نصف اللیل، و ذلک ترکیب غیر فصیح ینزه القرآن عنه.

قال الزمخشری: نصفه بدل من اللیل، و إلا قلیلا استثناء من النصف، کأنه قال: قم أقل من نصف اللیل. و الضمیر فی منه و علیه للنصف، و المعنى: التخییر بین أمرین، بین أن یقوم أقل من نصف اللیل على البت، و بین أن یخنار أحد الأمرین، و هما النقصان من النصف و الزیادة علیه. انتهى. فلم یتنبه للتکرار الذی یلزمه فی هذا القول، لأنه على تقدیره: قم أقل من نصف اللیل کان قوله، أو انقص من نصف اللیل تکرارا. و إذا کان نِصْفَهُ بدلا من قوله: إِلَّا قَلِیلًا، فالضمیر فی نصفه إما أن یعود على المبدل منه، أو على المستثنى منه و هو اللیل، لا جائز أن یعود على المبدل منه، لأنه یصیر استثناء مجهول من مجهول، إذ التقدیر إلا قلیلا نصف القلیل، و هذا لا یصح له معنى البتة. و إن عاد الضمیر على اللیل، فلا فائدة فی الاستثناء من اللیل، إذ کان یکون أخصر و أوضح و أبعد عن الإلباس أن یکون الترکیب قم اللیل نصفه. و قد أبطلنا قول من قال: إلا قلیلا استثناء من البدل و هو نصفه، و أن التقدیر: قم اللیل نصفه إلا قلیلا منه، أی من النصف. و أیضا ففی دعوى أن نصفه بدل من إلا قلیلا، و الضمیر فی نصفه عائد على اللیل، إطلاق القلیل على النصف، و یلزم أیضا أن یصیر التقدیر: إلا نصفه فلا تقمه، أو انقص من النصف الذی لا تقومه، أو زد علیه النصف الذی لا تقومه، و هذا معنى لا یصح، و لیس المراد من الآیة قطعا.

و قال الزمخشری: و إن شئت جعلت نصفه بدلا من قلیلا، و کان تخییرا بین ثلاث: بین قیام النصف بتمامه، و بین قیام الناقص منه، و بین قیام الزائد علیه و إنما وصف النصف بالقلة بالنسبة إلى الکل. و إن شئت قلت: لما کان معنى قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا نِصْفَهُ: إذا أبدلت النصف من اللیل، قم أقل من نصف اللیل، رجع الضمیر فی منه و علیه إلى الأقل من النصف، فکأنه قیل: قم أقل من نصف اللیل، و قم أنقص من ذلک الأقل أو أزید منه قلیلا، فیکون التخییر فیما وراء النصف بینه و بین الثلث، و یجوز إذا أبدلت نصفه من قلیلا و فسرته به أن تجعل قلیلا الثانی بمعنى نصف النصف و هو الربع، کأنه قیل: أو انقص منه قلیلا نصفه، و تجعل المزید على هذا القلیل، أعنی الربع نصف الربع، کأنه قیل: أو زد علیه قلیلا نصفه. و یجوز أن تجعل الزیادة لکونها مطلقة تتمة الثلث، فیکون تخییرا بین النصف و الثلث و الربع. انتهى. و ما أوسع خیال هذا الرجل، فإنه یجوز ما یقرب و ما یبعد، و القرآن لا ینبغی، بل لا یجوز أن یحمل إلا على أحسن الوجوه التی تأتی فی کلام العرب، کما ذکرناه فی خطبة هذا الکتاب. و ممن نص على جواز أن یکون نصفه بدلا من اللیل أو من قلیلا الزمخشری، کما ذکرنا عنه. و ابن عطیة أورده مورد الاحتمال، و أبو البقاء، و قال: أشبه بظاهر الآیة أن یکون بدلا من قلیلا، أو زد علیه، و الهاء فیهما للنصف. فلو کان الاستثناء من النصف لصار التقدیر: قم نصف اللیل إلا قلیلا، أو انقص منه قلیلا. و القلیل المستثنى غیر مقدر، فالنقصان منه لا یتحصل. انتهى.

و أما الحوفی فأجاز أن یکون بدلا من اللیل، و لم یذکر غیره.

و قال ابن عطیة: و قد یحتمل عندی قوله: إِلَّا قَلِیلًا أنه استثناء من القیام، فیجعل اللیل اسم جنس. ثم قال: إِلَّا قَلِیلًا، أی اللیالی التی تخل بقیامها عند العذر البین و نحوه، و هذا النظر یحسن مع القول بالندب. انتهى، و هذا خلاف الظاهر.

و قیل: المعنى أو نصفه، کما تقول: أعطه درهما درهمین ثلاثة، ترید: أو درهمین، أو ثلاثة. انتهى، و فیه حذف حرف العطف من غیر دلیل علیه.

و قال التبریزی: الأمر بالقیام و التخییر فی الزیادة و النقصان وقع على الثلثین من آخر اللیل، لأن الثلث الأول وقت العتمة، و الاستثناء وارد على المأمور به، فکأنه قال: قم ثلثی اللیل إلا قلیلا، ثم جعل نصفه بدلا من قلیلا، فصار القلیل مفسرا بالنصف من الثلثین، و هو قلیل من الکل. فقوله: أَوِ انْقُصْ مِنْهُ: أی من المأمور به، و هو قیام الثلث، قَلِیلًا: أی ما دون نصفه، أَوْ زِدْ عَلَیْهِ، أی على الثلثین، فکان التخییر فی الزیادة و النقصان واقعا على الثلثین.

و قال أبو عبد اللّه الرازی: قد أکثر الناس فی تفسیر هذه الآیة، و عندی فیه وجهان ملخصان، و ذکر کلاما طویلا ملفقا یوقف علیه من کتابه.

[2] . «نِصْفَهُ» بدل است برای «قلیلاً»؛ و آنگاه بار معنایی خود را بر «قلیلاً» دومی هم که در متن آمده (انْقُصْ مِنْهُ قَلیلاً) وارد می‌کند؛ پس ابتدا می‌فرماید شب را قیام کن مگر به اندازه نصفش. سپس می‌فرماید: می‌توانی از این نصفه، نصفه‌اش [= ربع] را کم کنی یا یا بر آن بیفزایی. یعنی محدوده مجاز تو بین یک چهارم تا سه‌چهارم می‌شود. البته خود زمخشری که این را مطرح کرده مطلب را پیچانده به نحوی که نتیجه‌اش تخییر بین یک‌چهارم و یک سوم و یک دوم می‌شود که به قول مرحوم مجلسی کاملا تکلف‌آمیز است و لذا اصل این بحث را در متن نیاوردم.

[3] . این مقدار کم و زیاد کردن را به اندازه یک ششم کل شب می‌توان دانست یعنی یک ششم کمتر بخوابد تا در نتیجه دوسوم شب را قیام کند ( ) ؛ یا یک ششم بیشتر بخوابد تا در نتیجه یک‌سوم شب را قیام کند ( )

[4] . مرحوم طبرسی گفته یعنی آن نصف را می‌توانی کم یا زیاد کنی («نِصْفَهُ» هو بدل من اللیل فیکون بیانا للمستثنى منه أی قم نصف اللیل و معناه صل من اللیل النصف إلا قلیلا و هو قوله «أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا» أی من النصف «أَوْ زِدْ عَلَیْهِ» أی على النصف؛ مجمع البیان، ج‏10، ص569)؛ اما این گونه اعراب توسط ابوحیان به شدت مورد مناقشه واقع شده چرا که مستلزم آن است که قسمتی از مطلب کاملا تکراری باشد: بگوید از این نیمی از شب را جز اندکی قیام کن، بعد دوباره بگوید می‌توانی از این نیمی از شب کم کنی.

[5] یک حالت دیگر هم در اینجا می‌توان در نظر گرفت و آن اینکه مرجع ضمیرِ «منه» و «علیه»، «قلیلا» باشد؛ یعنی این مقدار قلیلی که به تو اجازه قیام نکردن داده شده، را می‌توانی کم یا زیاد بکنی.

زمخشری حالت دیگری را هم تصویر کرده است که وقتی «نصف» را بدل از «قلیل» بگیریم، آنگاه چنین توضیح داده است:

و یجوز إذا أبدلت نصفه من قلیلا و فسرته به أن تجعل قلیلا الثانی بمعنى نصف النصف: و هو الربع، کأنه قیل. أو انقص منه قلیلا نصفه. و تجعل المزید على هذا القلیل، أعنى الربع، نصف الربع کأنه قیل: أو زد علیه قلیلا نصفه. و یجوز أن تجعل الزیادة لکونها مطلقة تتمة الثلث، فیکون تخییرا بین النصف و الثلث و الربع

اما چون به قول مرحوم مجلسی کاملا تکلف‌آمیز است، (بحارالانوار، ج84، ص129) و حتی ابوحیان هم این را محصول خیال‌پردازی وی به حساب آورده (و ما أوسع خیال هذا الرجل، فإنه یجوز ما یقرب و ما یبعد؛ البحر المحیط، ج10، ص314) در متن نیاوردم.

[6] . یا اینکه بگوییم در اولی دستور به اصل قیام برای نماز شب می‌دهد و در دومی زمانش را (که نیمه شب است) تعیین می‌کند و آنگاه کم و زیاد کردن، ناظر به زودتر و دیرتر بودن باشد، یعنی شاید می‌خواهد بفرماید: برای نماز شب قیام کن و در نیمه شب قیام کن حالا اگر اندکی زودتر یا دیرتر شد مهم نیست.