414) سوره انبیاء (21) آیه 107 وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَة
بسم الله الرحمن الرحیم
414) سوره انبیاء (21) آیه 107
وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ
ترجمه
و تو را نفرستادیم جز رحمتی برای همه جهانها [یا: جهانیان].
نکات ترجمه
«رَحْمَةً»
از ماده «رحم» است که اصل این ماده را به معنای «رقت قلبی که توام با احسان کردن باشد» دانسته اند و درباره آن به تفصیل در جلسه89 توضیح داده شد. (http://yekaye.ir/yunus-010-058/)
«الْعالَمینَ»
«عالَم» از ماده «علم» است و درباره این ماده، و نیز اینکه «عالَم» چه معنا و خاستگاهی دارد، در جلسه222 توضیح داده شد. (http://yekaye.ir/2-baqare-032/).
همچنین در جلسه36 اشاره شد که اگرچه بسیاری از مترجمان «العالَمین» را به «جهانیان» ترجمه کردهاند و این ترجمه غلط نیست؛ اما ترجمه آن به «جهانها» چهبسا دقیقتر باشد (http://yekaye.ir/fateha-alketab-1-2/) ؛ و با توجه به امکان استعمال یک لفظ در چند معنا، چهبسا در اغلب کاربردهای این آیه هر دو معنا مد نظر بوده باشد.
لازم به ذکر است که «الْعالَمین» چون صیغه جمع است که «الـ» بر روی آن وارد شده، دلالت بر شمول میکند (المیزان، ج14، ص331)؛ یعنی مقصود از آن «همه جهانها» یا «همه جهانیان» است.
حدیث
1) روایت شده است که هنگامی که این آیه «و تو را نفرستادیم جز رحمتی برای همه جهانها» نازل شد، پیامبر ص به جبرئیل فرمود: آیا از این رحمت به تو هم چیزی رسیده است؟
جبرئیل گفت: بله، من همواره از عاقبت امر میترسیدم؛ پس به تو ایمان آوردم آن هنگام که خداوند مرا مدح گفت که: «او دارای قوت و جایگاهش نزد صاحب عرش است» (تکویر/20).
مجمع البیان، ج7، ص107
و روی أن النبی ص قال لجبرائیل لما نزلت هذه الآیة هل أصابک من هذه الرحمة شیء قال نعم إنی کنت أخشى عاقبة الأمر فآمنت بک لما أثنى الله علی بقوله «ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ».
2) از رسول خدا ص روایت شده که فرمودند:
همانا من رحمتِ هدایتشده هستم.
و از امام صادق ع روایت شده است:
هریک از شما وقتی [آمدن و دیدار] قائم ع را آرزو میکند آن را در عافیت آرزو کند [ظاهرا یعنی بدین نحو آرزو کند که توفیق دیدار وی همراه با عافیت نصیبم شود، یعنی در حالی که توفیق دیدار او را بیابم که او به من لطف و عنایت داشته باشد] ؛ چرا که خداوند حضرت محمد ص را به عنوان رحمت [برای جهانیان] برانگیخت و قائم را به عنوان نقمت [= انتقام گیرنده] برمیانگیزاند.
قال رسول الله ص: إِنَّمَا أَنَا رَحْمَةٌ مُهْدَاةٌ. (مجمع البیان، ج7، ص107؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج1، ص8)
عَنْهُ عَنْ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ عُثَیْمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا تَمَنَّى أَحَدُکُمُ الْقَائِمَ فَلْیَتَمَنَّهُ فِی عَافِیَةٍ فَإِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ص رَحْمَةً [لِلْعالَمِینَ] وَ یَبْعَثُ الْقَائِمَ نَقِمَة. (الکافی، ج8، ص233)[1]
3) هنگامی که طلحه و زبیر بیعت شکستند و سراغ عایشه رفتند که او را برای جنگ با امیرالمومنین ع تحریک کنند، حضرت خطبه ای خواندند و بعد از حمد و ثنای خداوند فرمودند:
اما بعد، همانا خداوند حضرت محمد ص را برای جمیع مردم مبعوث کرد و او را رحمتی برای جهانیان قرار داد، پس او بدانچه دستور یافته بود همت گماشت و رسالتهای پروردگارش را ابلاغ کرد؛ و خداوند به وسیله او، پراکندگی ها را جمع، و پارگیها را وصل، و راهها را امن، و خونها را حفظ فرمود، و بین افرادی که نسبت به هم دلخوری و عداوت و غیظهای شدید و کینههای راسخ در دل داشتند، الفت برقرار نمود؛ سپس خداوند متعال او را به نحوی پسندیده قبض روح کرد به طوری که در انجام آن غایتی که ادای رسالت برای آن بود، فروگذار نکرده بود؛ و چیزی را ابلاغ نکرده بود که در انجام آن قصور و تقصیری مشاهده شود؛ و بعد از او نزاعی در حکومت رخ داد، که رخ داد؛ و ابوبکر زمام را به دست گرفت و...
الإرشاد (للمفید)، ج1، ص244؛ الإحتجاج (للطبرسی)، ج1، ص161؛ الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص267
(فصل) و من کلامه ع عند نکث طلحة و الزبیر بیعته و توجههما إلى مکة للاجتماع مع عائشة فی التألیب علیه و التألف على خلافه مَا حَفِظَهُ الْعُلَمَاءُ عَنْهُ بَعْدَ أَنْ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ:
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ص لِلنَّاسِ کَافَّةً وَ جَعَلَهُ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ فَصَدَعَ بِمَا أُمِرَ بِهِ وَ بَلَّغَ رِسَالاتِ رَبِّهِ فَلَمَّ بِهِ الصَّدْعَ وَ رَتَقَ بِهِ الْفَتْقَ وَ آمَنَ بِهِ السُّبُلَ وَ حَقَنَ بِهِ الدِّمَاءَ وَ أَلَّفَ بِهِ بَیْنَ ذَوِی الْإِحَنِ وَ الْعَدَاوَةِ وَ الْوَغْرِ فِی الصُّدُورِ وَ الضَّغَائِنِ الرَّاسِخَةِ فِی الْقُلُوبِ ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِ حَمِیداً لَمْ یُقَصِّرْ عَنِ الْغَایَةِ الَّتِی إِلَیْهَا أَدَاءُ الرِّسَالَةِ وَ لَا بَلَّغَ شَیْئاً کَانَ فِی التَّقْصِیرِ عَنْهُ الْقَصْدُ وَ کَانَ مِنْ بَعْدِهِ مِنَ التَّنَازُعِ فِی الْإِمْرَةِ مَا کَانَ فَتَوَلَّى أَبُو بَکْر...
4) شخصی زندیق [= کافر] نزد امیرالمومنین ع آمد و ادعا کرد که اگر قرآن دارای اختلاف و تناقض نبود، من هم به دین شما درمیآمدم. و مواردی را بر شمرد و امام علی ع به یکایک آنها پاسخ داد (مواردی از این حدیث طولانی قبلا در جلسه86، تدبر1 http://yekaye.ir/al-araf-007-008/ ؛ جلسه123، تدبر2 http://yekaye.ir/al-hajj-022-75/ ؛ جلسه234، تدبر2 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-14/ ؛ و جلسه381، تدبر2 http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-23/ گذشت) یکی از سوالاتش این بود:
و میبینم که میفرماید «و تو را نفرستادیم جز رحمتی برای همه جهانیان» و در عین حال میبینم مخالفان اسلام را که بر گرد باطلشان معتکف شده، حاضر به جدا شدن از آن نیستند؛ و سایر اهل فساد را میبینم که در مذاهبشان با هم اختلاف دارند و همدیگر را لعن و نفرین میکنند؛ پس کجاست آن رحمتی که همه را فراگیرد و بر آنها شامل باشد؟ ...
امیرالمومنین ع در پاسخ فرمودند:
و اما اینکه خطاب به پیامبرش فرمود «و تو را نفرستادیم جز رحمتی برای همه جهانها» و تو پیروان ادیان مختلف را میبینی که [به دین حق] ایمان ندارند و سایر کفاری که بر کفر خود تا این حد پافشاری میکنند و اگر بر آنها رحمت بود باید همگی هدایت شده و از عذاب شعلهور نجات مییافتند؛ پاسخش این است که:
همانا خداوند تبارک و تعالی منظورش از این مطلب آن بود که او را سببی برای مهلت دادن به اهل این سرا قرار میدهد چرا که پیامبران پیش از او همگی به تصریحگویی مبعوث شدند، نه به تعریض [= بیان مطلب در لفافه و کنایه]؛ و هر یک از آن پیامبران کارش این گونه بود که اگر متصدی دستور خدا میشد و قومش اجابتش میکردند، خودشان و سایر مخلوقات ساکن در سرزمینشان سالم میماندند؛ و اگر با او مخالفت میکردند هم خودشان و هم سایر ساکنان سرزمین آنها هلاک میشدند به عذابی که پیامبرشان بدانها وعده داده بود، و آنها را از اینکه بر آنها نازل شود ترسانده بود اعم از فرو رفتن در زمین و پرتاب شدن و لرزشهای شدید و تندباد و زلزله و غیره، از انواع عذابهایی که امتهای قبلی با آنها هلاک شدند؛
ولی خداوند متعال دانست که پیامبر ما (ص) و حجتهای روز زمین صبری دارند که پیامبران گذشته طاقتش را نداشتند، پس او را به تعریض [با کنایه مطلب را رساندن] و نه به تصریحگویی، برانگیخت؛ و حجت خدا را هم با تعریض، و نه با تصریح، اثبات فرمود ... [سپس حضرت شروع به برشمردن مصادیق متعددی از این نحوه بیان تعریضی میپردازند که برای رعایت اختصار فقط در پاورقی آوردیم.]
الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج1، ص241 و 246 و 255
جَاءَ بَعْضُ الزَّنَادِقَةِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ ع وَ قَالَ لَهُ لَوْ لَا مَا فِی الْقُرْآنِ مِنَ الِاخْتِلَافِ وَ التَّنَاقُضِ لَدَخَلْتُ فِی دِینِکُمْ فَقَالَ لَهُ ع وَ مَا هُوَ؟ قَالَ قَوْلُهُ تَعَالَى ...
وَ أَجِدُهُ یَقُولُ «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» وَ قَدْ أَرَى مُخَالِفِی الْإِسْلَامِ مُعْتَکِفِینَ عَلَى بَاطِلِهِمْ غَیْرَ مُقْلِعِینَ عَنْهُ وَ أَرَى غَیْرَهُمْ مِنْ أَهْلِ الْفَسَادِ مُخْتَلِفِینَ فِی مَذَاهِبِهِمْ یَلْعَنُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فَأَیُّ مَوْضِعٍ لِلرَّحْمَةِ الْعَامَّةِ لَهُمُ الْمُشْتَمِلَةِ عَلَیْهِم ...
فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:
... وَ أَمَّا قَوْلُهُ لِلنَّبِیِّ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ- وَ إِنَّکَ تَرَى أَهْلَ الْمِلَلِ الْمُخَالَفَةِ لِلْإِیمَانِ وَ مَنْ یَجْرِی مَجْرَاهُمْ مِنَ الْکُفَّارِ مُقِیمِینَ عَلَى کُفْرِهِمْ إِلَى هَذِهِ الْغَایَةِ وَ إِنَّهُ لَوْ کَانَ رَحْمَةً عَلَیْهِمْ لَاهْتَدَوْا جَمِیعاً وَ نَجَوْا مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا عَنَى بِذَلِکَ أَنَّهُ جَعَلَهُ سَبَباً لِإِنْظَارِ أَهْلِ هَذِهِ الدَّارِ لِأَنَّ الْأَنْبِیَاءَ قَبْلَهُ بُعِثُوا بِالتَّصْرِیحِ لَا بِالتَّعْرِیضِ وَ کَانَ النَّبِیُّ مِنْهُمْ إِذَا صَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ وَ أَجَابَهُ قَوْمُهُ سَلِمُوا وَ سَلِمَ أَهْلُ دَارِهِمْ مِنْ سَائِرِ الْخَلِیقَةِ وَ إِنْ خَالَفُوهُ هَلَکُوا وَ هَلَکَ أَهْلُ دَارِهِمْ بِالْآفَةِ الَّتِی کَانَ نَبِیُّهُمْ یَتَوَعَّدُهُمْ بِهَا وَ یُخَوِّفُهُمْ حُلُولَهَا وَ نُزُولَهَا بِسَاحَتِهِمْ مِنْ خَسْفٍ أَوْ قَذْفٍ أَوْ رَجْفٍ أَوْ رِیحٍ أَوْ زَلْزَلَةٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ مِنْ أَصْنَافِ الْعَذَابِ الَّتِی هَلَکَتْ بِهَا الْأُمَمُ الْخَالِیَةُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَلِمَ مِنْ نَبِیِّنَا ص وَ مِنَ الْحُجَجِ فِی الْأَرْضِ الصَّبْرَ عَلَى مَا لَمْ یُطِقْ مَنْ تَقَدَّمَهُمْ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ الصَّبْرَ عَلَى مِثْلِهِ فَبَعَثَهُ اللَّهُ بِالتَّعْرِیضِ لَا بِالتَّصْرِیحِ وَ أَثْبَتَ حُجَةَ اللَّهِ تَعْرِیضاً لَا تَصْرِیحاً ...[2]
تدبر
1) «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»
خداوند پیامبر را رحمتی برای جهانیان فرستاده است. این رحمت بودنش از چه جهتی است؟
الف. او پیامی آورد که راه رستگاری همه بشر تا قیامت را در اختیار جمیع انسانها قرار داد. (تفسیر البیضاوی، ج4، ص111؛ تفسیر الصافی، ج3، ص358) در واقع، او هدایتکننده به سوی خدا و رضوان اوست (البضاعة المزجاة[3]، ج2، ص561)
ب. به خاطر شفاعت عظیمی است که او در روز قیامت انجام می دهد. (البضاعة المزجاة، ج2، ص561)
ج. تکالیف شریعت اسلام از همه شرایع الهی دیگر آسانتر است. (البضاعة المزجاة، ج2، ص561)
د. او رحمت بر مومن و کافر است؛ رحمت بودنش بر مومن در دنیا و آخرت که واضح است؛ اما رحمت بودنش بر کافر این است که او - برخلاف بسیاری از پیامبران که همراهشان عذابهای گوناگون و یا مسخ شدن رخ داد - با او هیچ عذابی بر کفار در دنیا نازل نشد. (ابنعباس، به نقل از مجمعالبیان، ج7، ص107)
ه. رحمت بودنش بر کافران از این جهت است که به هر حال پیام هدایت را برای آنها آورد. مانند اینکه کسی به همگان اطعام دهد؛ اما در این میان برخی با اینکه بر سر سفره حاضر شدهاند از غذا نخورند. در اینجا او به همه احسان نموده، هرچند اینها خودشان از آن احسان استفاده نکردهاند. (مجمعالبیان، ج7، ص107)
و. با آوردن دین او، زندگی عمومی بشر تغییر کرد و این تغییر برای همه افرادی که حتی مومن به اسلام نبودند هم اثر داشت. (المیزان، ج14، ص331) مثلا تمدن اسلامی که با آمدن اسلام در جهان شکوفا شد، جهش عظیمی در زندگی مادی بشر (در مقایسه با دوران جاهلیت پیش از اسلام) فراهم آورد که نهتنها کافرانی که در این سرزمینها میزیستند از آن بهرهمند شدند، بلکه حتی به اعتراف بسیاری از مستشرقان، انتقال علم از تمدن اسلامی، دست کم یکی از عوامل مهم جهش علمیای بود که در غرب پدید آمد.
ز. او بر بسیاری از دشمنانش رحم کرد که به آنها امان داد یا به جزیه بسنده کرد و چنین چیزی تا پیش از ایشان سابقه نداشت. (البضاعة المزجاة ، ج2، ص561)
ح. با دعای او عذاب استیصال از امتش برداشته شد. (البضاعة المزجاة ، ج2، ص561) [عذاب استیصال= عذاب بنیانکن که در امتهای قبل بسیار واقع شده بود]
و. ...
2) «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»
خداوند میفرماید: «تو را نفرستادیم جز رحمتی برای همه جهانها». واضح است که این رحمت، رحمتی از جانب خداست و پیامبر ص از خودش چیزی ندارد؛ پس، یعنی پیامبر ص واسطهای است که رحمت خدا را به همه جهانها و جهانیان میرساند.
این همان مفهوم واسطه فیض بودن و برخورداری از مقام شفاعت است که شیعه در مورد پیامبر اکرم ص و اهل بیت ع بدان باور دارد؛ و چنانکه میبینید - برخلاف تهمتهایی که علیه شیعه مطرح میکنند - بوضوح از ظاهر این آیه و بدون هیچگونه تأویلی فهمیده میشود.
بویژه اگر دقت شود که معنای دقیق «عالَمین»، «جهانها»ست که چون «الـ» بر سر آن آمده دلالت بر شمول کامل میکند (= همه جهانها) (المیزان، ج14، ص331)؛ پس هم همه جهانیان (ساکنان در جهان) را شامل میشود و هم خود جهانهای آفریده شده را.
در واقع، پیامبر ص رحمت را از خدا دریافت میکند و به همه جهانها منتقل میفرماید.
حتی فرشته مقرب درگاه الهی، حضرت جبرئیل ع نیز از این رحمت بهره میبرد. (حدیث1)
3) «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»
نفرمود: «اَرْسَلْناکَ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ: ما تو را رحمتی برای عالمین فرستادیم»؛ بلکه به حالت حصر تعبیر کرد و فرمود: «جز رحمتی برای عالمین نفرستادیمت».
این نشان میدهد هرآنچه از پیامبر اکرم ص به جهانیان میرسد، فقط رحمت است؛
پس:
الف. تمام دستورات پیامبر اکرم ص، و درواقع، تعالیم شریعت اسلام، حتی آنچه ما خوش نمیداریم و سختمان میآید، فقط و فقط رحمت است: «عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون؛ بسا چیزى را ناخوشایند مىدارید و آن براى شما خوب است، و بسا چیزى را دوست مىدارید و آن براى شما بد است، و خدا مىداند و شما نمىدانید.» (بقره/216).
ب. تمام برخوردهای پیامبر ص با دیگران، حتی خشونت و قتلی هم که در جنگها بناچار در حق دشمنان خود روا میداشت، عین رحمت بر آنان بود؛ چرا که آنها با ماندن در زمین به گناهشان ادامه میدادند و عذاب خود در آخرت را سنگینتر و شدیدتر میکردند.
شبیه آن حکایتی که سعدی میگفت:
یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید: از عبادتها کدام فاضل تر است؟
گفت تو را خواب، نیمروز؛ تا در آن یک نَفَس خلق را نیازاری!
ظالمی را خفته دیدم نیمروز گفتم این فتنه است، خوابش برده به
وآنکه خوابش بهتر از بیداری است آن چنان بُد زندگانی، مُرده به
http://ganjoor.net/saadi/golestan/gbab1/sh12/
ج. تمام سخنان پیامبر ص و تمام آیات قرآن، حتی آنجا که در مقام مواخذه و عتاب است، سراسر رحمت از جانب خداست.
د. ...
4) «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»
فرستادن پیامبر ص جز رحمت چیز دیگری ندارد.
در عین حال، ما در زندگی او غضب و خشم هم دیدهایم؛ پس تمام آن غضبها برخاسته از رحمت است.
در واقع، شاید بتوان گفت: پیامبر اکرم ص مظهر «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه: ای کسی که رحمتت بر غضبت سبقت گرفته» میباشد؛ و هر غضبی هم که از او صادر شود، در یک نگاه عمیق، برخاسته از رحمت اوست.
بیهوده نیست که او را «پیامبر رحمت» میخوانند.
این مورد را در کانال نگذاشتم
5) «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»
در مورد پیامبر ما گفته شد که او جز رحمت بر عالمین نیست؛ و در مورد حضرت نوح گفته شد که سلام بر نوح در میان عالمین (سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمین؛ صافات/79)
ابنشهر آشوب در «مناقب آل أبی طالب علیهم السلام»،(ج1، ص214) مقایسهای بین حضرت نوح و پیامبر ما انجام داده است که شیرین است:
برای نوح، کشتی در آب روان شد و آن چیزی است که هم برای کافر و هم برای مومن روان میشود؛ اما برای حضرت محمد ص سنگ بر روی آب روان شد و حکایتش این است که ایشان بر لب برکهای بودند و پشت آن برکه تل عظیمی بود و عکرمه پسر ابوجهل گفت: ای محمد! اگر واقعا پیامبر خدایی از خدا بخواه که از صخرههای آن تل جدا شود و روی آب شناور عبور کند؛ پس حضرت دعا کرد و صخرهای روی آب شروع به حرکت کرد تا نزد ایشان رسید و حضرت به او دستور برگشت داد و همان طور که آمده بود به جای خود برگشت
و حضرت نوح ع نفرینش بر قومش اجابت شد که فرمود «بر زمین کسی را باقی نگذار» (نوح/26) پس آسمان سیلآسا برای عقوبت آنان باریدن گرفت؛ ولی در مورد حضرت محمد ص به رحمت اجابت شد، هنگامی که [باران شدیدی باریدن گرفت و] فرمود: حوالی ما ببار و نه بر ما؛ پس نوح پیامبر عقوبت بود و حضرت محمد ص پیامبر رحمت که «و تو را جز برای رحمت نفرستادیم» (انبیاء/107)
و نوح برای خودش و تعداد کمی دعا کرد «پروردگارا مرا و فرزندانم را بیامرز ...» (نوح/27) و حضرت محمد ص برای امتش، آنانکه به دنیا آمدهاند و آنان که هنوز زاده نشدهاند دعا کرد «و ما را ببخش» (بقره/286)
و در مورد نوح فرمود: «و ذریه او را باقی و ماندگار گردانیدیم» (صافات/77) ؛ و در مورد حضرت محمد ص فرمود: «ذریهای همه از همدیگر» (آلعمران/34)؛
کشتی نوح سبب نجات در دنیا بود و ذریه حضرت محمد ص سبب نجات در آخرت که فرمود: «مَثَل اهل بیتم مَثَل کشتی نوح است ....»[4]
[1] . این روایت به توضیحاتی اضافه به صورت زیر هم در متون حدیثی آمده است:
أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ الرَّحِیمِ الْقَصِیرِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَمَا لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا لَقَدْ رُدَّتْ عَلَیْهِ الْحُمَیْرَاءُ حَتَّى یَجْلِدَهَا الْحَدَّ وَ هُوَ یَنْتَقِمُ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ [لِأُمِّهِ] فَاطِمَةَ ع مِنْهَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ لِمَ تُجْلَدُ الْحَدَّ قَالَ لِفِرْیَتِهَا عَلَى أُمِّ إِبْرَاهِیمَ قُلْتُ فَکَیْفَ أَخَّرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْقَائِمِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ص رَحْمَةً [لِلْعالَمِینَ] وَ یَبْعَثُ [بَعَثَ] الْقَائِمَ ع نَقِمَةً (المحاسن، ج2، ص339؛ علل الشرائع، ج2، ص580؛ مختصر البصائر، ص496؛ دلائل الإمامة، ص485) (توجه شود در متن علل الشرایع «لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ فَاطِمَةَ ع» آمده که واضح است؛ اما هم در محاسن و هم در نقل قولهای بعدی، که عموما از علل الشرایع نقل کرده اند « لِأُمِّهِ فَاطِمَةَ ع» آمده که که در این صورت مرجع ضمیر در لِأمّه، «قائمنا» میباشد.
[2] . بِقَوْلِهِ فِی وَصِیِّهِ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ- وَ هُوَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی وَ لَیْسَ مِنْ خَلِیقَةِ النَّبِیِّ وَ لَا مِنَ النُّبُوَّةِ أَنْ یَقُولَ قَوْلًا لَا مَعْنَى لَهُ فَلَزِمَ الْأُمَّةَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ لَمَّا کَانَتِ النُّبُوَّةُ وَ الْأُخُوَّةُ مَوْجُودَتَیْنِ فِی خِلْقَةِ هَارُونَ وَ مَعْدُومَتَیْنِ فِیمَنْ جَعَلَهُ النَّبِیُّ ص بِمَنْزِلَتِهِ أَنَّهُ قَدِ اسْتَخْلَفَهُ عَلَى أُمَّتِهِ کَمَا اسْتَخْلَفَ مُوسَى هَارُونَ حَیْثُ قَالَ لَهُ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ لَوْ قَالَ لَهُمْ لَا تُقَلِّدُوا الْإِمَامَةَ إِلَّا فُلَاناً بِعَیْنِهِ وَ إِلَّا نَزَلَ بِکُمُ الْعَذَابُ لَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ وَ زَالَ بَابُ الْإِنْظَارِ وَ الْإِمْهَالِ
وَ بِمَا أَمَرَ بِسَدِّ بَابِ الْجَمِیعِ وَ تَرْکِ بَابِهِ ثُمَّ قَالَ مَا سَدَدْتُ وَ لَا تَرَکْتُ وَ لَکِنِّی أُمِرْتُ فَأَطَعْتُ فَقَالُوا سَدَدْتَ بَابَنَا وَ تَرَکْتَ لِأَحْدَثِنَا سِنّاً فَأَمَّا مَا ذَکَرُوهُ مِنْ حَدَاثَةِ سِنِّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ یَسْتَصْغِرْ یُوشَعَ بْنَ نُونٍ حَیْثُ أَمَرَ مُوسَى أَنْ یَعْهَدَ بِالْوَصِیَّةِ إِلَیْهِ وَ هُوَ فِی سِنِّ ابْنِ سَبْعِ سِنِینَ وَ لَا اسْتَصْغَرَ یَحْیَى وَ عِیسَى لَمَّا اسْتَوْدَعَهُمَا عَزَائِمَهُ وَ بَرَاهِینَ حِکْمَتِهِ وَ إِنَّمَا جَعَلَ ذَلِکَ جَلَّ ذِکْرُهُ لِعِلْمِهِ بِعَاقِبَةِ الْأُمُورِ- وَ أَنَّ وَصِیَّهُ لَا یَرْجِعُ بَعْدَهُ ضَالًّا وَ لَا کَافِراً
وَ بِأَنْ عَمَدَ النَّبِیُّ ص إِلَى سُورَةِ بَرَاءَةَ فَدَفَعَهَا إِلَى مَنْ عَلِمَ أَنَّ الْأُمَّةَ تُؤْثِرُهُ عَلَى وَصِیِّهِ وَ أَمَرَهُ بِقِرَاءَتِهَا عَلَى أَهْلِ مَکَّةَ فَلَمَّا وَلَّى مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ أَتْبَعَهُ بِوَصِیِّهِ وَ أَمَرَهُ بِارْتِجَاعِهَا مِنْهُ وَ النُّفُوذِ إِلَى مَکَّةَ لِیَقْرَأَهَا عَلَى أَهْلِهَا وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ أَوْحَى إِلَیَّ أَنْ لَا یُؤَدِّیَ عَنِّی إِلَّا رَجُلٌ مِنِّی دَلَالَةً مِنْهُ عَلَى خِیَانَةِ مَنْ عَلِمَ أَنَّ الْأُمَّةَ اخْتَارَتْهُ عَلَى وَصِیِّهِ ثُمَّ شَفَّعَ ذَلِکَ بِضَمِّ الرَّجُلِ الَّذِی ارْتَجَعَ سُورَةَ بَرَاءَةَ مِنْهُ وَ مَنْ یُوَازِرُهُ فِی تَقَدُّمِ الْمَحَلِّ عِنْدَ الْأُمَّةِ إِلَى عَلَمِ النِّفَاقِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ فِی غَزَاةِ ذَاتِ السَّلَاسِلِ وَلَّاهُمَا عَمْرٌو حَرْسَ عَسْکَرِهِ وَ خَتَمَ أَمْرَهُمَا بِأَنْ ضَمَّهُمَا عِنْدَ وَفَاتِهِ إِلَى مَوْلَاهُ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ وَ أَمَرَهُمَا بِطَاعَتِهِ وَ التَّصْرِیفِ بَیْنَ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ وَ کَانَ آخِرُ مَا عَهِدَ بِهِ فِی أَمْرِ أُمَّتِهِ قَوْلَهُ أَنْفِذُوا جَیْشَ أُسَامَةَ یُکَرِّرُ ذَلِکَ عَلَى أَسْمَاعِهِمْ إِیجَاباً لِلْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ فِی إِیْثَارِ الْمُنَافِقِینَ عَلَى الصَّادِقِینَ وَ لَوْ عَدَّدْتُ کُلَّ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی إِظْهَارِ مَعَایِبِ الْمُسْتَوْلِینَ عَلَى تُرَاثِهِ لَطَالَ وَ إِنَّ السَّابِقَ مِنْهُمْ إِلَى تَقَلُّدِ مَا لَیْسَ لَهُ بِأَهْلٍ قَامَ هَاتِفاً عَلَى الْمِنْبَرِ لِعَجْزِهِ عَنِ الْقِیَامِ بِأَمْرِ الْأُمَّةِ وَ مُسْتَقِیلًا مِمَّا قَلَّدُوهُ لِقُصُورِ مَعْرِفَتِهِ عَلَى تَأْوِیلِ مَا کَانَ یُسْأَلُ عَنْهُ وَ جَهِلِهِ بِمَا یَأْتِی وَ یَذَر
ثُمَّ أَقَامَ عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَمْ یَرْضَ بِاحْتِقَابِ عَظِیمِ الْوِزْرِ فِی ذَلِکَ حَتَّى عَقَدَ الْأَمَرَ مِنْ بَعْدِهِ لِغَیْرِهِ فَأَتَى التَّالِی بِتَسْفِیهِ رَأْیِهِ وَ الْقَدْحِ وَ الطَّعْنِ عَلَى أَحْکَامِهِ وَ رَفَعَ السَّیْفَ عَمَّنْ کَانَ صَاحِبُهُ وَضَعَهُ عَلَیْهِ وَ رَدَّ النِّسَاءَ اللَّاتِی کَانَ سَبَاهُنَّ إِلَى أَزْوَاجِهِنَّ وَ بَعْضُهُنَّ حَوَامِلُ وَ قَوْلُهُ قَدْ نَهَیْتُهُ عَنْ قِتَالِ أَهْلِ الْقِبْلَةِ فَقَالَ لِی إِنَّکَ لَحَدِبٌ عَلَى أَهْلِ الْکُفْرِ وَ کَانَ هُوَ فِی ظُلْمِهِ لَهُمْ أَوْلَى بِاسْمِ الْکُفْرِ مِنْهُمْ وَ لَمْ یَزَلْ یُخْطِئُهُ وَ یُظْهِرُ الْإِزْرَاءَ عَلَیْهِ وَ یَقُولُ عَلَى الْمِنْبَرِ کَانَتْ بَیْعَةُ أَبِی بَکْرٍ فَلْتَةً وَقَى اللَّهُ شَرَّهَا فَمَنْ دَعَاکُمْ إِلَى مِثْلِهَا فَاقْتُلُوهُ وَ کَانَ یَقُولُ قَبْلَ ذَلِکَ قَوْلًا ظَاهِراً لَیْتَهُ حَسَنَةٌ مِنْ حَسَنَاتِهِ وَ یَوَدُّ أَنَّهُ کَانَ شَعْرَةً فِی صَدْرِهِ وَ غَیْرَ ذَلِکَ مِنَ الْقَوْلِ الْمُتَنَاقِضِ الْمُؤَکِّدِ لِحُجَجِ الدَّافِعِینَ لِدِینِ الْإِسْلَامِ وَ أَتَى مِنْ أَمْرِ الشُّورَى وَ تَأْکِیدِهِ بِهَا عَقْدُ الظُّلْمِ وَ الْإِلْحَادِ وَ الْغَیِّ وَ الْفَسَادِ حَتَّى تَقَرَّرَ عَلَى إِرَادَتِهِ مَا لَمْ یَخْفَ عَلَى ذِی لُبٍّ مَوْضِعُ ضَرَرِهِ وَ لَمْ تُطِقِ الْأُمَّةُ الصَّبْرَ عَلَى مَا أَظْهَرَهُ الثَّالِثُ مِنْ سُوءِ الْفِعْلِ فَعَاجَلَتْهُ بِالْقَتْلِ فَاتَّسَعَ بِمَا جَنَوْهُ مِنْ ذَلِکَ لِمَنْ وَافَقَهُمْ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَ کُفْرِهِمْ وَ نِفَاقِهِمْ مُحَاوَلَةُ مِثْلِ مَا أَتَوْهُ مِنَ الِاسْتِیلَاءِ عَلَى أَمْرِ الْأُمَّةِ- کُلُّ ذَلِکَ لِتَتِمَّ النَّظِرَةُ الَّتِی أَوْحَاهَا اللَّهُ تَعَالَى لِعَدُوِّهِ إِبْلِیسَ إِلَى أَنْ یَبْلُغَ الْکِتابُ أَجَلَهُ وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکافِرِینَ وَ یَقْتَرِبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ الَّذِی بَیَّنَهُ فِی کِتَابِهِ بِقَوْلِهِ «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» وَ ذَلِکَ إِذَا لَمْ یَبْقَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ وَ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ غَابَ صَاحِبُ الْأَمْرِ بِإِیضَاحِ الْغَدْرِ لَهُ فِی ذَلِکَ لِاشْتِمَالِ الْفِتْنَةِ عَلَى الْقُلُوبِ حَتَّى یَکُونَ أَقْرَبُ النَّاسِ إِلَیْهِ أَشَدَّهُمْ عَدَاوَةً لَهُ وَ عِنْدَ ذَلِکَ یُؤَیِّدُهُ اللَّهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها- وَ یُظْهِرُ دِیْنَ نَبِیِّهِ ص عَلَى یَدَیْهِ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون.
[3] . شرح کتاب الروضة من الکافی لابن قاریاغدی
[4] . نوح ع جَرَتْ لَهُ السَّفِینَةُ عَلَى الْمَاءِ وَ هِیَ تَجْرِی لِلْکَافِرِ وَ الْمُؤْمِنِ وَ لِمُحَمَّدٍ جَرَى الْحَجَرُ عَلَى الْمَاءِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ کَانَ عَلَى شَفِیرِ غَدِیرٍ وَ وَرَاءَ الْغَدِیرِ تَلٌّ عَظِیمٌ فَقَالَ عِکْرِمَةُ بْنُ أَبِی جَهْلٍ یَا مُحَمَّدُ إِنْ کُنْتَ نَبِیّاً فَادْعُ مِنْ صُخُورِ ذَلِکَ التَّلِّ حَتَّى یَخُوضَ الْمَاءَ فَیَعْبُرَ فَدَعَا بِالصَّخْرَةِ فَجَعَلَتْ تَأْتِی عَلَى وَجْهِ الْمَاءِ حَتَّى مُثِّلَتْ بَیْنَ یَدَیْهِ فَأَمَرَهَا بِالرُّجُوعِ فَرَجَعَتْ کَمَا جَاءَتْ وَ أُجِیبَتْ دَعْوَتُهُ عَلَى قَوْمِهِ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ فَهَطَلَتْ لَهُ السَّمَاءُ بِالْعُقُوبَةِ وَ أُجِیبَتْ لِمُحَمَّدٍ بِالرَّحْمَةِ حَیْثُ قَالَ حَوَالَیْنَا وَ لَا عَلَیْنَا فَنُوحٌ رَسُولُ الْعُقُوبَةِ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ الرَّحْمَةِ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً دَعَا نُوحٌ لِنَفْسِهِ وَ لِنَفَرٍ یَسِیرٍ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ مُحَمَّدٌ دَعَا لِأُمَّتِهِ مَنْ وُلِدَ مِنْهُمْ وَ مَنْ لَمْ یُولَدْ وَ اعْفُ عَنَّا وَ قَالَ لَهُ وَ جَعَلْنا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْباقِینَ وَ قَالَ لِمُحَمَّدٍ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ کَانَتْ سَفِینَتُهُ سَبَبَ النَّجَاةِ فِی الدُّنْیَا وَ ذُرِّیَّةُ مُحَمَّدٍ سَبَبَ النَّجَاةِ فِی الْعُقْبَى قَوْلُهُ مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ الْخَبَرَ وَ قَالَ نُوحٌ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی فَقِیلَ لَهُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ وَ مُحَمَّدٌ لَمَّا أُعْلِنَتْ مِنْ قَوْمِهِ الْمُعَانَدَةُ شَهَرَ عَلَیْهِمْ سَیْفَ النَّقِمَةِ وَ لَمْ یَنْظُرْ إِلَیْهِمْ بِعَیْنِ الْمِقَة.