سفارش تبلیغ
صبا ویژن

388) سوره قیامت (75) آیه 30 إِلی‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ

بسم الله الرحمن الرحیم

388) سوره قیامت (75) آیه 30 

إِلی‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ

ترجمه

به سوی پروردگار توست در آن روز سوق داده شدنِ [خلایق] .

نکات ترجمه

«الْمَساق»

قبلا توضیح داده شد که ماده «سوق» به معنای راندن و به حرکت درآوردن است. (جلسه173 http://yekaye.ir/fatir-035-09/)

«الْمَساق» هم مصدر میمی (سوق دادن) می‌تواند باشد (المیزان، ج20، ص113) و هم اسم مکان (محلی که انسان را بدانجا سوق می‌دهند) (مجمع‌البیان، ج10، ص606)


حدیث

1) (در ادامه حدیث1 جلسه قبل) امام باقر ع درباره آیه «إِلى‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ: به سوی پروردگار توست در آن روز سوق داده شدن» فرمودند:

به سوی پروردگار جهانیان است در آن روز صیرورت و شدنِ نهایی.

الأمالی( للصدوق)، ص307؛ الکافی ، ج‏3، ص259

حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْفَقِیهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْهَیْثَمُ بْنُ أَبِی مَسْرُوقٍ النَّهْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ...

قَالَ «إِلى‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ» إِلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ یَوْمَئِذٍ الْمَصِیرُ.


2) هنگامی که امیرالمومنین ع به دست آن ملعون ضربت خوردند، عیادت‌کنندگان دور ایشان جمع شدند؛ یکی گفت:

یا امیرالمومنین! ما را وصیتی کن!

فرمودند: جایی برایم بیندازید. سپس فرمود: حمد خدا را آن اندازه که سزاوار اوست، در حالی که پیرو امر اوییم، و او را حمد می‌گویم آنچنان که می‌پسندد، و هیچ خدایی نیست به جز اللهِ واحدِ احدِ صمد، همان گونه که خودش چنین خود را معرفی کرده است.

ای مردم! هر کس در فرار کردنش آنچه را که از آن فرار می‌کند ملاقات خواهد کرد. و اَجل [= مرگ، مهلت نهایی] سوق دادن جان است به سوی او؛ و فرار از او، رسیدن به اوست. چه اندازه از روزگار را در جستجوی پشت پرده این امر گذراندم، اما خداوند - عزّ ذکره - نخواست جز آنکه آن را بپوشاند، هیهات که این علمى است نهفته [که هیچکس آن را نداند] ؛

امّا سفارش من‏ ...

الکافی، ج‏1، ص299؛ نهج البلاغه، خطبه149

الْحُسَیْنُ بْنُ الْحَسَنِ الْحَسَنِیُّ رَفَعَهُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِیِّ رَفَعَهُ قَالَ: لَمَّا ضُرِبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع حَفَّ بِهِ الْعُوَّادُ وَ قِیلَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَوْصِ فَقَالَ اثْنُوا لِی وِسَادَةً ثُمَّ قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَقَّ قَدْرِهِ مُتَّبِعِینَ أَمْرَهُ وَ أَحْمَدُهُ کَمَا أَحَبَّ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ کَمَا انْتَسَبَ؛

أَیُّهَا النَّاسُ کُلُّ امْرِئٍ لَاقٍ فِی فِرَارِهِ مَا مِنْهُ یَفِرُّ وَ الْأَجَلُ مَسَاقُ النَّفْسِ إِلَیْهِ وَ الْهَرَبَ مِنْهُ مُوَافَاتُهُ کَمْ أَطْرَدْتُ الْأَیَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَکْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ فَأَبَى اللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ إِلَّا إِخْفَاءَهُ هَیْهَاتَ عِلْمٌ مَکْنُونٌ؛

أَمَّا وَصِیَّتِی‏ ...


3) از امام صادق ع از پدرانشان، از امیرالمومنین ع روایت شده است:

هنگامی که خداوند تبارک و تعالی خواست که حضرت ابراهیم را قبض روح کند، ملک‌الموت را نزد او فرستاد.

گفت: سلام علیک ای ابراهیم!

گفت: علیک السلام ای ملک‌الموت. آیا خبررسانی یا فراخوان؟ [= خبری آورده‌ای یا برای بردن آمده‌ای؟]

گفت: بلکه فراخوان‌ام [= برای بردن آمده‌ام]، ای ابراهیم؛ پس اجابت کن!

ابراهیم ع فرمود: آیا دیده‌ای دوستی دوستش را بمیراند؟

ملک‌الموت برگشت و در محضر خداوند جل جلاله عرض کرد: خدایا ! شنیدی که دوستت چه گفت؟

خداوند جل جلاله فرمود: ملک‌الموت! نزد او برو و بگو: آیا دوستی را دیده‌ای که از دیدار دوستش ناخرسند باشد؟ بدرستی که: دوست، دیدار دوستش را دوست دارد.

الأمالی( للصدوق)، ص197

حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْفَقِیهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ الدَّقَّاقُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ الصُّوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى الْحَبَّالُ الطَّبَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْخَشَّابُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ محص [مِحْصَنٍ‏] عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَان‏ قَالَ حَدَّثَنِی الصَّادِقُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ:

لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَبْضَ رُوحِ إِبْرَاهِیمَ ع أَهْبَطَ إِلَیْهِ مَلَکَ الْمَوْتِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا إِبْرَاهِیمُ قَالَ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ أَ دَاعٍ أَمْ نَاعٍ قَالَ بَلْ دَاعٍ یَا إِبْرَاهِیمُ فَأَجِبْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ ع فَهَلْ رَأَیْتَ خَلِیلًا یُمِیتُ خَلِیلَهُ قَالَ فَرَجَعَ مَلَکُ الْمَوْتِ حَتَّى وَقَفَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ فَقَالَ إِلَهِی قَدْ سَمِعْتَ مَا قَالَ خَلِیلُکَ إِبْرَاهِیمُ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ یَا مَلَکَ الْمَوْتِ اذْهَبْ إِلَیْهِ وَ قُلْ لَهُ هَلْ رَأَیْتَ حَبِیباً یَکْرَهُ لِقَاءَ حَبِیبِهِ إِنَّ الْحَبِیبَ یُحِبُّ لِقَاءَ حَبِیبِهِ.[1]


4) پیامبر اکرم ص فرمودند:

کسی که دیدار خدا را دوست داشته باشد، خدا دیدارش را دوست دارد؛

و کسی که از دیدار خداوند ناخرسند باشد خدا هم از دیدار او ناخرسند است.

مصباح الشریعة، ص172

قَالَ النَّبِیُّ ص:

مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ وَ مَنْ کَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ کَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَه‏.


5) از چندین تن از ائمه اطهار روایتی نقل شده است که حضرت امیرالمومنین ع در یک مجلس چهارصد باب از آنچه دین و دنیای انسان مسلمان را آباد می‌کند، به برخی از اصحابش آموخت. قبلا فرازهایی از این روایت قبلا گذشت[2]، در یکی از فرازها می‌فرمایند:

مرگ را و روز خارج شدن‌تان از قبرها و ایستادن‌تان در پیشگاه خداوند را زیاد یاد کنید، [که در این صورت] مصیبت‌ها بر شما آسان می‌شود.

الخصال، ج‏2، ص616

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ الْیَقْطِینِیُّ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یَحْیَى عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ‏ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا یُصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاه:

... أَکْثِرُوا ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ یَوْمِ خُرُوجِکُمْ مِنَ الْقُبُورِ وَ قِیَامِکُمْ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تُهَوَّنْ عَلَیْکُمُ الْمَصَائِبُ.


تدبر

1) «إِلی‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»

در آیه 12 همین سوره فرمود: «إِلى‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَر: محل استقرار نهایی در آن روز تنها به سوی پروردگار خواهد بود.» اکنون این آیه می‌فرماید که نه‌تنها استقرار نهایی، بلکه اساساً سوق دادن انسان به سوی خداست؛

یعنی انسان، نه راه و نه مقصدی غیر خدا ندارد؛ و این راه و مقصدی است که هیچ انسانی از آن گریزی ندارد. (اقتباس از المیزان، ج20، ص114)


2) «إِلی‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»

سوق انسان «تنها و تنها» به سوی پروردگارش است و غایت نهایی جز به خداوند ختم نمی‌شود. («إِلی‏ رَبِّکَ» جار و مجروری است که متعلق است به «الْمَساق» و علی‌القاعده باید بعد از آن می‌آمد. چون مقدم آمده دلالت بر انحصار می‌کند.) (المیزان، ج20، ص114)

نکته انسان‌شناسی

همه چیز عالم از آنِ خداست و به خدا برمی‌گردد (وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور؛ ‌آل‌عمران/109) اما انسان جایگاه خاصی در این میان دارد و نحوه این برگشتنش را در اختیار خودش قرار داده‌اند.

البته هر انسانی چه مومن باشد چه کافر، خوب یا بد، به سوی خدا سوق داده می‌شود، اما مهم این است که به سوی رحمت خدا یا به سوی عذاب او؟

خدا هم در بهشت هست و هم در جهنم؛ به هر سو برویم، به سوی خدا رفته‌ایم (فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ؛ بقره/115) اما کسی که در بهشت است در رضایت کامل از این دیدار بسر می‌برد و کسی که در جهنم است، با اینکه در محضر خداست، از دیدار خدا در حجاب است (کَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُون‏؛ مطففین/15) و به همین جهت است که در عذاب است.

ثمره اخلاقی

اگر در هر صورت به سوی خدا می‌رویم، پس بکوشیم به نحوی زندگی کنیم که این دیدار را دوست داشته باشیم، که اگر ما دیدار خدا را دوست داشته باشیم، او هم دیدار ما را دوست دارد؛ و آنگاه دیگر مرگ امری ترسناک نخواهد بود.


3) «إِلی‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»

این آیه در ضمن آیاتی است که درباره مرگ بود، پس این روز ظاهرا یعنی روز مرگ.

مرگ جزء واضحترین اموری است که برای هیچکس قابل انکار نیست.

شاید توجه جدی به مرگ برهان واضحی بر خداوند متعال باشد؛ کافی است انسان به‌جد بیندیشد که با مرگ چه بر سرش می‌آید و آیا نابودی کامل اصلا معنا دارد؟

نکته انسان‌شناسی

انسان هم در زندگی‌اش دائما در حال حرکت به سوی خداست: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیه‏: ای انسان! تو در تلاش و کوششی هستی به سوی پروردگارت تا او را ملاقات کنی» (انشقاق/6)

هم در لحظه مرگش (همین آیه محل بحث)

و هم در محشر «إِلى‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَر» (قیامت/12)

اما شاید توجه به هیچکدام به اندازه لحظه مرگ (که انسان هنوز بین دنیا و آخرت است؛ جلسه قبل، احادیث1 و 2) نتواند حضور خدا را برای انسان عیان کند؛ زیرا هم در زندگی عادی دنیا عواملی که بتواند برای خودش بی‌خدایی را توجیه کند می‌یابد، و هم در مورد آخرت ممکن است اصل آن را زیر سوال ببرد؛ اما لحظه مرگ، لحظه‌ای نیست که کسی بتواند اصل آن را انکار کند، و توجه عمیق به آن امکان ندارد، مگر اینکه سوق انسان به سوی خدا را برای انسان جدی می‌کند.


4) «إِلی‏ رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَساقُ»

به سوی پروردگار توست در آن روز سوق داده شدن.

«سوق دادن» در جایی به کار می‌رود که کسی از پشت سر، شخص را به جلو براند.

یعنی اگر در دنیا هم جهت‌گیری‌ِ غیرالهی در پیش گیریم، لحظه مرگ، بخواهیم یا نخواهیم، ما را به سوی خدا می‌رانند.

ثمره اخلاقی

پس،

کسی که در زندگی‌اش جهت‌گیری الهی در پیش گرفته، لحظه مرگ برایش خوشایند است، زیرا او را در همان جهتی که می‌رفته، هُل می‌دهند؛

و به همین ترتیب، کسی که پشت به خدا کرده، مردن برایش بسیار جانکاه است:‌ او را کاملا خلاف جهتی که می‌خواهد برود، می‌رانند.



[1] . این روایت هم در همین مضمون قابل توجه است:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ وَ مَنْ أَبْغَضَ لِقَاءَ اللَّهِ أَبْغَضَ اللَّهُ لِقَاءَهُ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَوَ اللَّهِ إِنَّا لَنَکْرَهُ الْمَوْتَ فَقَالَ لَیْسَ ذَلِکَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا ذَلِکَ عِنْدَ الْمُعَایَنَةِ إِذَا رَأَى مَا یُحِبُّ فَلَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ أَنْ یَتَقَدَّمَ وَ اللَّهُ تَعَالَى یُحِبُّ لِقَاءَهُ وَ هُوَ یُحِبُّ لِقَاءَ اللَّهِ حِینَئِذٍ وَ إِذَا رَأَى مَا یَکْرَهُ فَلَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَبْغَضَ إِلَیْهِ مِنْ لِقَاءِ اللَّهِ وَ اللَّهُ یُبْغِضُ لِقَاءَهُ. (الکافی، ج‏3، ص134)

[2] . جلسه90، حدیث3 http://yekaye.ir/hud-001-113/

جلسه 246، حدیث1 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-26/

جلسه294، حدیث3 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-23/

جلسه 337، حدیث2 http://yekaye.ir/al-balad-90-8/