365) سوره علق (96) آیه 19 کَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ ا
بسم الله الرحمن الرحیم
365) سوره علق (96) آیه 19
کَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ
ترجمه
چنین نیست [که او گمان کرده؛ یا: که بتواند کاری از پیش ببرد] ؛ اطاعتش مکن، و سجده کن و تقرب جوی.
توجه: آیه سجدهدار
این آیه از آیاتی است که سجده واجب دارد. در صورتی که صوت آن را گوش دهید یا با صدایی که تلفظ شود، بخوانید انجام یک سجده واجب است. البته برای مرور ذهنی، سجده لازم نیست. این سجده نیاز به وضو ندارد، اما شرایط سجده را باید رعایت کرد (اعضایی که بر زمین باید گذاشته شود و اینکه پیشانی بر خاک (مُهر) باشد). هر ذکری در این سجده جایز است، اما بهتر آن است که این ذکر گفته شود[1]:
لا إِلهَ إِلَّا اللّهُ حَقّا حَقّا
لَا إِلهَ الّا اللّهُ ایماناً وَ تَصْدِیقاً
لَا إِلهَ إِلَّا اللّهُ عُبُودِیَّه وَ رِقًّا
سَجَدْتُ لَکَ یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقًّا
لَا مُسْتَنْکِفاً وَ لَا مُسْتَکْبِراً
بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ ضَعِیفٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ.
من لا یحضره الفقیه، ج1، ص307
حدیث
1) از امام باقر ع روایت شده است:
سجدههای واجب در قرآن چهارتاست: در سوره سجده (معروف به سوره «الم تنزیل» یا «الم سجده»)؛ و در سوره غافر (معروف به سوره «حم سجده»)؛ و در سوره نجم؛ و در سوره علق (معروف به سوره «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ»)، آیه «کَلَّا لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ».
فرمود: اینها «سُوَر عزائم» است که سجده در آنها واجب است؛ ولی در غیر اینها، اختیار با خودت است [یعنی سجدهاش واجب نیست و مستحب است]، اگر خواستی سجده کن و اگر خواستی سجده نکن؛ و امام سجاد ع خوش داشت که در همگی آنها سجده کند.
دعائم الإسلام، ج1، ص215؛ مجمع البیان[2]، ج10، ص783؛ الخصال[3]، ج1، ص252
وَ رُوِّینَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ص أَنَّهُ قَالَ: الْعَزَائِمُ مِنْ سُجُودِ الْقُرْآنِ أَرْبَعٌ فِی الم تَنْزِیلِ السَّجْدَةِ وَ فِی حم السَّجْدَةِ وَ فِی النَّجْمِ وَ فِی «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ»: «کَلَّا لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» قَالَ فَهَذِهِ الْعَزَائِمُ لَا بُدَّ مِنَ السُّجُودِ فِیهَا وَ أَنْتَ فِی غَیْرِهَا بِالْخِیَارِ إِنْ شِئْتَ فَاسْجُدْ وَ إِنْ شِئْتَ فَلَا تَسْجُدْ قَالَ وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یُعْجِبُهُ أَنْ یَسْجُدَ فِیهِنَّ کُلِّهِنَّ.
2) ابوبصیر حدیثی را ظاهرا از امام صادق ع روایت کرده است که:
هنگامی که آیه سجده در هریک از سورههای عزائم چهارگانه (سجده، غافر، نجم و علق) خوانده شد و شنیدی، سجده کن، هرچند که وضو نداشته باشی و یا جُنُب باشی و یا زنی باشد که نماز نمیخواند [= در ایام عادت ماهیانه است]؛ ولی آیات سجده در سایر قرآن اختیار داری؛ خواستی سجده کن و خواستی سجده نکن.
الکافی ، ج3، ص318
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ [أبوعبد اللّه علیه السلام]:
إِذَا قُرِئَ شَیْءٌ مِنَ الْعَزَائِمِ الْأَرْبَعِ فَسَمِعْتَهَا فَاسْجُدْ وَ إِنْ کُنْتَ عَلَى غَیْرِ وُضُوءٍ وَ إِنْ کُنْتَ جُنُباً وَ إِنْ کَانَتِ الْمَرْأَةُ لَا تُصَلِّی وَ سَائِرُ الْقُرْآنِ أَنْتَ فِیهِ بِالْخِیَارِ إِنْ شِئْتَ سَجَدْتَ وَ إِنْ شِئْتَ لَمْ تَسْجُدْ.
3) از رسول خدا ص روایت شده است که:
«نزدیکترین وضعیتی که بنده نسبت به خداوند دارد وقتی است که در سجده است.»
این مطلب، مستقیما از قول امام صادق و امام رضا ع هم روایت شده، با این تفاوت که آنها بعد از بیان این جمله فرمودهاند:
«و این مفاد همان سخن خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: «سجده کن و نزدیک شو.»
مجمع البیان ، ج10، ص783
عن عبد الله بن مسعود أن رسول الله ص:
قال أقرب ما یکون العبد من الله إذا کان ساجدا.
و فی عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص7؛ الکافی، ج3، ص265؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص209 :[4]
حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِب»
4) روایت شده است هنگامی که آیه «و سجده کن و نزدیک شو» نازل شود، پیامبر ص به سجده افتاد و در سجدهاش گفت:
از خشم تو به رضای تو، و از عقوبتت به چشمپوشی کردنت پناه میبرم؛ و از تو به تو پناه میبرم؛ تو را ثنا گفتن نتوانم، تو آن گونهای که خود گفتهای.
عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج4، ص114
رُوِیَ فِی الْحَدِیثِ أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَى «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» سَجَدَ النَّبِیُّ ص فَقَالَ فِی سُجُودِهِ «أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ بِمُعَافَاتِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْکَ لَا أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْکَ أَنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِک».[5]
تدبر
1) «کَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»
در آیات قبل حکایت شخصی را مطرح کرد که مانع نماز میشد و تهدید میکرد که عِدّه و عُدِهاش را علیه پیامبر ص فرامیخواند. طبق روایات، او ابوجهل بوده و گفته بود اگر پیامبر ص را در حال سجده ببینم، گردنش را لگدمال میکنم. (جلسه356، شأن نزول). خدا هم بعد از اینکه پاسخ تهدیدش را داد، اکنون به پیامبرش دلگرمی میدهد که به سخن او گوش نکن که او هیچ غلطی نمیتواند بکند، بلکه سجدهات را بکن و به خداین نزدیک شو!
به قول حافظ شیرازی
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند
http://ganjoor.net/hafez/ghazal/sh187/
2) «لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ»
کسی که میخواهد از اطاعت افراد طغیانگر رها شود، سر سجده بر آستان خدا میساید.
نکته تخصصی انسانشناسی
شهید مطهری در تبیین دقیقی نشان میدهند که «آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی سرابی بیش نیست.» (آزادی معنوی، ص17-35) ایشان مساله را از این زاویه تحلیل میکنند که کسی که به آزادی معنوی نرسیده باشد، اگر قدرت پیدا کند، آزادی دیگران را رعایت نخواهد کرد. در حالی که آن تحلیل در جای خود درست است، اما همه مساله نیست.
آیات این سوره، این وابستگی آزادی اجتماعی به آزادی معنوی را از زاویه دیگری نیز تبیین میکنند:
همواره در هر جامعهای انسانهای طغیانگری وجود دارند که به خاطر مال و اموالی که دارند احساس استغنا میکنند، (علق/6-7)، لذا زیر بار سخن حق نمیروند (علق/13) و عِدّه و عُدّهای گرد خود فراهم میآورند (علق/17)، آنچه دلخواه خود را انجام میدهند، اما مانع فعالیتهای دیگران میشوند (علق/9-10).
چه کسی میتواند در مقابل اینها بایستد، و از آنها اطاعت نکند؟
این آیه میفرماید:
کسی که پشتوانه قویتر و برتری داشته باشد؛
کسی که خدا را میشناسد و در مقابل خداوند سر تسلیم فرو میآورد، کسی است که از این طغیانگرها نمیترسد.
- خداوند رحمت کند امام خمینی را که در پیام برائت خویش، بعد از کشتار حاجیان چنین فرمود:
خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم.
خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند.
خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی. (صحیفه امام خمینی، ج21، ص95)
http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=21&tid=46
3) « وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»
راه تقرب به سوی خدا، سجده بر آستان اوست. (حدیث3)
ثمره اخلاقی- اجتماعی
قبلا (در جلسه 166 (http://yekaye.ir/sad-038-71-2/ ) و جلسه 224 (http://yekaye.ir/2-baqare-03/ ) ) توضیح داده شد که سجده به معنای «ابراز خضوعی است که هیچ گونه اثری از منیت در شخص نماند» و این حالت بدنی خاص، جزء معنای کلمه نیست.
پس، سجده، فقط یک حالت بدنی نیست؛ بلکه حقیقت سجده، تسلیم محض بودن در برابر خداوند است. این آیه میفرماید که راه قرب، سجده است؛ یعنی تسلیم خدا بودن.
از کجا میتوان فهمید کسی واقعا تسلیم خدا هست یا نه؟
از اینکه دستورات خدا را چه اندازه در زندگیاش عمل میکند. دستورات خداوند در قابل شریعت و دین به ما رسیده است. از اینکه چه اندازه از این شریعت تبعیت میکنیم، میتوانیم پی ببریم چه اندازه به قرب خداوند رسیدهایم.
4) «اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»
خداوند به ما از رگ گردن نزدیکتر است (نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید؛ ق/16) ؛ بلکه او از خودمان هم به ما نزدیکتر است (أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ؛ انفال/24)؛ پس نزدیک شدن به خدا یعنی چه؟ و چگونه ممکن است؟
نکته تخصصی فلسفی
خداوند فوق مکان و خالق مکان است؛ پس این نزدیک بودن، قطعا نزدیکی مکانی نیست. از عمیقترین معارف دینی، وجود رابطههایی است که از دو سو یکسان نیستند. یکی از آنها رابطه مخلوقات با خداوند است. وقتی از زاویه خدا بنگریم، خداوند به خاطر قهاریتی که دارد، و اینکه آفریننده همه موجودات است، در یک نگاه عمیق، از خود آنها هم به آنها نزدیکتر است؛ اما مخلوقات به خاطر ضعف وجودیشان و حقارت بیحد و حصرشان در قبال عظمت الهی، بسیار از او دورند. خداوند به تمام حقیقت ما احاطه دارد، اما ما به ذرهای از حقیقت او راه نداریم؛ لذا ما از او دوریم و او به ما نزدیک.
تمثیل
برای فهم رابطهای که از دو سو متفاوت است یک آدمی را در یک باغ در ذهن خود بسازید و به او اجازه دهید در آن باغ گردش کند. شما چه نسبتی با او دارید؟ شما به او احاطه کامل دارید و از خودش به او نزدیکترید؛ اما او از شما چه میداند؟
در عین حال، ما میتوانیم به او نزدیک شویم.
چگونه؟
مادام که خداوند را با ساختهها و بافتههای ذهن خود می جوییم، دائما از او دور میشویم زیرا هر آنچه در ذهن ماست، مخلوق و ساخته ماست؛
اما این آیه میفرماید که راه بسته نیست؛ ما میتوانیم کاملا تسلیم او شویم و بگذاریم که او خودش خود را به ما بنمایاند.
شاید به همین دلیل است که خداوند در عین حال که از توصیف توصیفکنندگان منزه و برتر دانسته شده، اما توصیف مخلَصان (یعنی کسانی که خداوند آنها را خالص کرده و هیچ چیزی از خود ندارند) در مورد او صادق است: سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُون؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصین (صافات/39-40)
[1] . متن فوق را اغلب فقها در فتوایشان آوردهاند، البته ظاهرا در حدیث به نحو مرسل آمده، ولی در کافی (ج3، ص328) با سند صحیح بدین صورت روایت شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا قَرَأَ أَحَدُکُمُ السَّجْدَةَ مِنَ الْعَزَائِمِ فَلْیَقُلْ فِی سُجُودِهِ «سَجَدْتُ لَکَ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لَا مُسْتَکْبِراً عَنْ عِبَادَتِکَ وَ لَا مُسْتَنْکِفاً وَ لَا مُتَعَظِّماً بَلْ أَنَا عَبْدٌ ذَلِیلٌ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ».
[2] . روی عن عبد الله بن سنان عن أبی عبد الله (ع) قال العزائم الم تنزل و حم السجدة و النجم إذا هوى و اقرأ باسم ربک و ما عداها فی جمیع القرآن مسنون و لیس بمفروض
[3] . حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْعَزَائِمَ أَرْبَعٌ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ وَ النَّجْمُ وَ تَنْزِیلُ السَّجْدَةِ وَ حم السَّجْدَةِ.
[4] سندش در کافی چنین است: عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا؛ و در من لایحضره الفقیه از امام صادق ع روایت شده است.
[5] . این حکایت درباره این آیه هم قابل توجه است:
روى أنّ النّبىّ- صلّى اللّه علیه و آله- قرأ ذات یوم: «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» فسجد هو و من معه من المؤمنین و قریش تصفق فوق رؤوسهم و تصفر، فنزلت «فَما لَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ؛ وَ إِذا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لا یَسْجُدُون» (انشقاق/20-21) (تفسیر جوامع الجامع، ج4، ص467)