سفارش تبلیغ
صبا ویژن

356-357) سوره علق (96) آیات 9-10 أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى‏؛

بسم الله الرحمن الرحیم

356-357) سوره علق (96) آیات 9-10

أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى‏؛ عَبْداً إِذا صَلَّى

ترجمه

آیا دیدی کسی را که  باز دارد؛ بنده‌ای را آنگاه که نماز می‌گذاشت.

اختلاف روایت در تعداد آیات این سوره[1]

شأن نزول

1) روایت شده است که ابوجهل بر جمعی از قریش وارد شد و گفت: شنیده‌ام که محمد جلوی چشم شما صورتش را بر زمین می‌مالد [اشاره به حالت سجده] .

گفتند. بله، همین طور است.

گفت اگر دیدم که این کار را می‌کند، گردنش را لگدمال می‌کنم.

به او گفته شد: او آنجا دارد نماز می‌گذارد.

رفت تا به ایشان جسارت کند، یکدفعه دیدند عقب عقب می‌رود و دستهایش را به حالت دفاع از خود حرکت می‌دهد.

گفتند ابوحَکَم [= لقب ابوجهل]، تو را چه شده؟

گفت میان من و محمّد خندقى پر از آتش بود و وضعیتی ترسناک و بالهایى که مانع از پیشروى من می‌شد.

و پیامبر خدا ص فرمود: به کسی که جانم به دست اوست سوگند، اگر نزدیکم می‌شد ملائکه اعضای بدنش را از هم پاره می‌کردند.

مجمع البیان، ج‏10، ص782؛ مناقب آل أبی طالب ع[2]، ج‏1، ص71؛ الدر المنثور، ج‏6، ص369-370

فقد جاء فی الحدیث أن أبا جهل قال هل یعفر محمد وجهه بین أظهرکم قالوا نعم قال فبالذی یحلف به لئن رأیته یفعل ذلک لأطأن على رقبته فقیل له ها هو ذلک یصلی فانطلق لیطأ على رقبته فما فجأهم إلا و هو ینکص على عقبیه و یتقی بیدیه فقالوا ما لک یا أبا الحکم قال إن بینی و بینه خندقا من نار و هولا و أجنحة و قال نبی الله و الذی نفسی بیده لو دنا منی لاختطفته الملائکة عضوا عضوا فأنزل الله سبحانه «أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهى‏» إلى آخر السورة؛ رواه مسلم فی الصحیح[3]


حدیث

2) از امام صادق ع روایت شده است:

امیرالمومنین ع در مسجد کوفه بر مردی گذشت که نماز «ضحی» می‌خواند. امیرالمومنین ع با شلاقی که در دست داشت آرام به پهلوی او زد و گفت: نماز اوابین (توبه‌کنندگان) را ذبح می‌کنی؟ خداوند ذبحت کند!

گفت: پس ترکش کنم؟

فرمود: پس [گمان کرده‌ای که من کسی هستم که درباره‌اش گفته شده] «آیا دیدی کسی را که  باز دارد بنده‌ای را آنگاه که نماز می‌گذاشت»؟

و امام صادق ع در ادامه فرمودند: همین که حضرت علی ع وی را نهی از منکر کرد، برای اثبات اینکه این کار روا نیست، کافی است.

[توضیح:

در فاصله وقتی که خورشید بالا می‌آید تا قبل از اذان ظهر، نمازی از پیامبر ص توصیه نشده است؛ اما در مقابل، نافله‌های نماز ظهر بسیار توصیه و علامت «اوابین» (توبه‌کنندگان) دانسته شده بود. بعد از ایشان، عده‌ای بدعتی گذاشتند و به بهانه‌ اینکه نافله ظهر را قبل از اذان ظهر بخواهیم، ابتدا قبل از اذان ظهر، و سپس برای این مقطع از زمان، نمازی را [تا سقف 8 رکعت که تعداد رکعات نافله ظهر است] توصیه کردند و نامش را نماز «ضحی» گذاشتند و بعدا در مقابل سخن پیامبر ص، حتی آن را نماز «اوابین» هم نامیدند!

حضرت علی ع در زمان خلافت خود با این بدعت مخالفت کردند؛ و اینکه فرمود «نماز اوابین را ذبح می‌کنی، یعنی وقتی افراد به جای نافله ظهر، که وقتش بعد از اذان ظهر است، این نماز را می‌خوانند، دیگر نافله ظهر را نمی‌خوانند و با این کارشان، گویی نافله ظهر را که به نماز توبه‌کنندگان معروف بوده، ذبح کرده‌اند.  (الوافی، ج‏7، ص116)

اما از زمان معاویه به بعد، دوباره این بدعت رواج یافت و این را یکی از اشکالات امیرالمومنین ع شمردند! و احادیثی درباره اهمیت این نماز از قول پیامبر ص جعل کردند. امروزه هم متاسفانه این نماز رواج دارد، با اینکه در کتب بسیار معتبرشان، مانند صحیح بخاری، روایاتی (مثلا از قول پسر عمر) دارند که نه‌تنها پیامبر ص، بلکه ابوبکر و عمر هم چنین نمازی نخوانده‌اند (صحیح بخاری، ج1، ص220، ح 1110)[4]]

الکافی، ج‏3، ص452؛ من لا یحضره الفقیه[5]، ج‏1، ص566

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْقُمِّیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ رَفَعَهُ قَالَ: مَرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص بِرَجُلٍ یُصَلِّی الضُّحَى فِی مَسْجِدِ الْکُوفَةِ فَغَمَزَ جَنْبَهُ بِالدِّرَّةِ وَ قَالَ نَحَرْتَ صَلَاةَ الْأَوَّابِینَ نَحَرَکَ اللَّهُ قَالَ فَأَتْرُکُهَا قَالَ فَقَالَ أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهى‏. عَبْداً إِذا صَلَّى فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ کَفَى بِإِنْکَارِ عَلِیٍّ ع نَهْیاً.


3) از امام صادق ع روایت شده است:

هنگامی که نمازگزار به نماز می‌ایستد، رحمت از اوج آسمانها تا گردنه‌های زمین بر او نازل می‌شود و فرشتگان بر او حلقه می‌زنند و فرشته‌ای ندایش می‌دهد: اگر این نمازگزار از آنچه در این نماز است باخبر بود، نمازش را تمام نمی‌کرد!

الکافی، ج‏3، ص265

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ یَزِیدَ بْنِ خَلِیفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِذَا قَامَ الْمُصَلِّی إِلَى الصَّلَاةِ نَزَلَتْ عَلَیْهِ الرَّحْمَةُ مِنْ أَعْنَانِ السَّمَاءِ إِلَى أَعْنَانِ الْأَرْضِ وَ حَفَّتْ بِهِ الْمَلَائِکَةُ وَ نَادَاهُ مَلَکٌ لَوْ یَعْلَمُ هَذَا الْمُصَلِّی مَا فِی الصَّلَاةِ مَا انْفَتَلَ.[6]


تدبر

1) «أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى‏؛ عَبْداً إِذا صَلَّى»

گاه طغیانگری انسان به حدی می‌رسد که نه‌تنها خودش نماز نمی‌خواند، بلکه مانع از نمازگزاردن دیگران می‌شود. البته اینها از دید خدا مخفی نمی‌ماند.

نکته‌ای برای اخلاق اجتماعی

گاهی ممکن است کسی در خانواده ویا جمعی باشد که اهل نماز نیستند و فرد نمازگزار را مسخره می‌کنند.

این آیه به او دلداری می‌دهد که اندوهی به دل راه مده! تو که در چنین شرایطی نماز می‌خوانی، به پیامبرت اقتدا کرده‌ای! تازه، اینها تو را فقط مسخره می‌کنند، اما آن زمان در مقابل نماز پیامبر، قصد چه جسارتهایی می‌کردند؟! (حدیث1)


2) «أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى‏؛ عَبْداً إِذا صَلَّى»

مقصود از «آیا دیدی کسی را که ...» در این آیه چیست؟

الف. مواخذه است؛ بدین معنا که «فکر می‌کنی چه عذابی در انتظار اوست»؟ (مجمع‌البیان، ج‏10، ص782)

ب. در مقام تعجب واداشتن است؛  (مجمع‌البیان، ج‏10، ص782؛ المیزان، ج‏20، ص326) به همان وجهی که در زبان فارسی می‌گوییم که «واقعا می‌بینی که فلانی چنین می‌کند؟!»

ج. شاید هشداری است به واقع‌بینی در زندگی یک مومن و مشکلاتی که برایش پیش می‌آید:

نکته تخصصی انسان‌شناسی

در آیات قبل، ابتدا از اکرام انسان با تعلیم ویژه‌ای (که مایه برتری او بر غیر انسان شده است، جلسه 352، تدبر2) سخن گفت، سپس هشدار داد که گمان نکنید که وقتی خدا چنین انسان را اکرام کرده، دیگر همه چیز در این انسان بر وفق مراد است:

اولین هشدار این بود که علی‌رغم چنین عنایت ویژه‌ای عده‌ای راه طغیان را در پیش می‌گیرند.

شاید در اینجا دارد هشدار دوم را می‌دهد که: اگر کسی مومن شد و در همین مسیر کرامت الهی گام برداشت، انتظار نداشته باشد که از جانب آن طغیانگرها اذیت نشود؛

حتی برای نماز خواندنشان، که ظاهرا یک امر فردی است و کاری به کار آنها ندارد، مزاحمش خواهند شد.

نکته تخصصی سیاسی

اگر نکته فوق صحیح باشد، هشداری است که مواظب باشید:

شیطان برای گرفتن دینتان، ابتدا از زاویه سکولاریسم (جدایی دین از مسائل اجتماعی) وارد می‌شود؛ اما اگر وارد شد آزادی عملتان در مسائل دینی‌ مربوط به خودتان را هم تحمل نخواهد کرد. شاهد ساده‌اش هم مخالفت شدید حکومت‌های سکولار غربی با حجاب زنان مسلمان است.

د. ...



3) «عَبْداً إِذا صَلَّى»

اگر این سوره اولین سوره نازل شده بر پیامبر ص باشد و یکجا نازل شده باشد، تعبیر «بنده‌ای که نماز می‌گذاشت» دلالت دارد که پیامبر اکرم ص قبل از نزول قرآن هم نماز می‌خوانده است؛ و این شاهدی است بر اینکه ایشان قبل از برانگیخته شدن به «رسالت» [= ابلاغ پیام الهی به دیگران] ، مقام «نبوت» [اطلاع از مطالب وحیانی] را دارا بوده است. (المیزان، ج20، ص325)


4) «أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى‏؛ عَبْداً إِذا صَلَّى»

مقصود از « الَّذی یَنْهى» در این آیه، علی‌القاعده همان انسان طغیانگر است که در آیه 6 از او سخن گفته شد.

پس،

کسی که خود در مقابل خداوند طغیان کرده، رسم بندگی بجا نمی‌آورد، حتی برای عبادات فردی انسانهایی که ظاهراً کاری به کار وی ندارند، نیز مانع‌تراشی می‌کند.

نکته تخصصی انسان‌شناسی سیاسی

کسی که راه طغیانگری در مقابل خدا در پیش می‌گیرد، این گونه نیست که به آزادی‌های فردی هم احترام بگذارد.

در دوره جدید، با شعار «آزادی» و «لیبرالیسم» (مکتب اصالت آزادی) تلاش شد دین و دینداری از عرصه زندگی کنار زده شود؛ با این ادعا که «هرکسی در عرصه زندگی خود آزاد است، مادام که به آزادی‌های دیگران تجاوز ننماید.» و مدعی شدند که دینداری، عرصه را بر آزادی‌های فردی تنگ می‌کند؛ اما لیبرالیسم، آزادی همگان، حتی دینداران را به رسمیت می‌شناسد.

اما تجربه تمدن مدرن بخوبی اثبات کرد که چنین «آزادی»ای، بیش از یک شعار، و سرپوشی برای بسط سلطه سلطه‌گران نخواهد بود؛ و انسان‌ها تا زمانی آزادی دارند، که در مقابل نظام سلطه تسلیم باشند؛ لذا صریحا اعلام کردند که ایدئولوژی «لیبرال دموکراسی» آزادی انسان را به رسمیت می‌شناسد مگر آزادی کسی که نخواهد زیر بار نظام «لیبرال دموکراسی» برود؛ و از حمایت همه‌جانبه کشورهای غربی از کودتای الجزایر- که مردم در انتخابات آزاد به یک حکومت دینی رای داده بودند - تا قوانین سختگیرانه علیه حجاب زنانی که نمی‌خواهند ابزار شهوترانی مردان بی‌دین قرار گیرند، و ... همگی شواهدی است بر اینکه «کسی که در مقابل خدا طغیان می‌کند، قطعا به دینداران، حتی در مقام دینداری خودشان هم آزادی نخواهد داد.»


 


[1] . قبلا در بحث اختلاف قرائات (جلسه342) اشاره شد که عثمان هنگام یکسان‌سازی مصحف‌ها، پنج نسخه را در پنج شهر اصلی آن زمان (مکه، مدینه، کوفه، بصره و شام) قرار داد. اصطلاحا نسخه‌های مکه و مدینه را نسخه حجازی، و نسخه‌های کوفه و بصره را نسخه عراقی و نسخه‌ شام را نسخه شامی می‌گویند. نحوه شماره‌گذاری آیات در این نسخه‌ها اندک تفاوتی داشته است که چه‌بسا به عنوان یکی از وجوه اختلاف قرائات برشمرده شود.

سوره علق در نسخه عراقی (که نسخه کنونی عثمان طه بر اساس آن تنظیم شده) 19 آیه، و در نسخه حجازی 20 آیه و در نسخه شامی، 18 آیه آمده است؛ بدین صورت که در نسخه حجازی، آیه پایانی، که مشتمل بر سجده واجب است، یعنی «کَلاَّ لا تُطِعْهُ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» به صورت دو آیه مجزا آمده است: «کَلاَّ لا تُطِعْهُ» و «وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»، و در نسخه شامی، دو آیه محل بحث در جلسه امروز، در قالب یک آیه به صورت «أَ رَأَیْتَ الَّذی یَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى» آمده است. (تفسیر الصافی، ج‏5، ص348: سُورة العلق، مکیّة؛ عدد آیُها عِشرُونَ آیة حجازیّ و تسع عشرة عراقی و ثمانی عشرة شامیّ اختلافها آیتان الَّذِی یَنْهى‏ غیر الشامی لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ حجازی‏)

[2] . حُذَیْفَةُ وَ أَبُو هُرَیْرَةَ جَاءَ أَبُو جَهْلٍ إِلَى النَّبِیِّ ع وَ هُوَ یُصَلِّی لِیَطَأَ عَلَى رَقَبَتِهِ فَجَعَلَ یَنْکُصُ عَلَى عَقِبَیْهِ فَقِیلَ لَهُ مَا لَکَ قَالَ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ خَنْدَقاً مِنْ نَارٍ مَهُولًا وَ رَأَیْتُ مَلَائِکَةً ذَوِی أَجْنِحَةٍ فَقَالَ النَّبِیُّ لَوْ دَنَا مِنِّی لَاخْتَطَفَتْهُ الْمَلَائِکَةُ عُضْواً عُضْواً فَنَزَلَ أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهى‏ الْآیَاتِ

[3] . البته مطلب درباره ولید، و نیز درباره ابوجهل به نحوی دیگر هم گفته شده است؛ مثلا:

کَانَ الْوَلِیدُ بْنُ الْمُغِیرَةِ یَنْهَى النَّاسَ عَنِ الصَّلَاةِ- وَ أَنْ یُطَاعَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهى‏ عَبْداً إِذا صَلَّى‏ (تفسیر القمی، ج‏2، ص430)

ابْنُ عَبَّاسٍ وَ الْأَصَمُّ کَانَ النَّبِیُّ ع یُصَلِّی عِنْدَ الْمَقَامِ فَمَرَّ بِهِ أَبُو جَهْلٍ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ أَ لَمْ أَنْهَکَ عَنْ هَذَا وَ تَوَعَّدَهُ فَأَغْلَظَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ وَ انْتَهَرَهُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ تَتَهَدَّدُنِی أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَکْبَرُ هَذَا الْوَادِی نَادِیاً فَنَزَلَ أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهى‏ إِلَى قَوْلِهِ‏ فَلْیَدْعُ نادِیَهُ سَنَدْعُ الزَّبانِیَةَ فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ لَوْ نَادَى لَأَخَذَتْهُ الزَّبَانِیَةُ بِالْعَذَابِ مَکَانَهُ. (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏1، ص55)

[4] . حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَى، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ تَوْبَةَ، عَنْ مُوَرِّقٍ، قَالَ: قُلْتُ لِابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَتُصَلِّی الضُّحَى؟، قَالَ: لَا، قُلْتُ: فَعُمَرُ؟، قَالَ: لَا، قُلْتُ: فَأَبُو بَکْرٍ؟، قَالَ: لَا، قُلْتُ: فَالنَّبِیُّ ص قَالَ: لَا إِخَالُهُ.

[5] . وَ رَوَى عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ الْمُخْتَارِ الْأَنْصَارِیُّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ صَلَاةِ الضُّحَى فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ صَلَّاهَا قَوْمُکَ إِنَّهُمْ کَانُوا مِنَ الْغَافِلِینَ فَیُصَلُّونَهَا وَ لَمْ یُصَلِّهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَالَ إِنَّ عَلِیّاً ع مَرَّ عَلَى رَجُلٍ وَ هُوَ یُصَلِّیهَا فَقَالَ عَلِیٌّ ع مَا هَذِهِ الصَّلَاةُ فَقَالَ أَدَعُهَا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ- فَقَالَ ع أَکُونُ أَنْهَى عَبْداً إِذا صَلَّى

[6] . این روایت همین مضمون را مفصلتر مطرح کرده است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا قَامَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ فِی صَلَاتِهِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ أَوْ قَالَ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ حَتَّى یَنْصَرِفَ وَ أَظَلَّتْهُ الرَّحْمَةُ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ إِلَى أُفُقِ السَّمَاءِ وَ الْمَلَائِکَةُ تَحُفُّهُ مِنْ حَوْلِهِ إِلَى أُفُقِ السَّمَاءِ وَ وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکاً قَائِماً عَلَى رَأْسِهِ یَقُولُ لَهُ أَیُّهَا الْمُصَلِّی لَوْ تَعْلَمُ مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْکَ وَ مَنْ تُنَاجِی مَا الْتَفَتَّ وَ لَا زِلْتَ مِنْ مَوْضِعِکَ أَبَداً. (الکافی، ج‏3، ص265)