جمعبندی آیات 1-24 سوره حج
بسم الله الرحمن الرحیم
جمعبندی آیات 1-24 سوره حج
این آیات از هشدار انسان به برپایی قطعی قیامت آغاز شد و نحوه خلقت انسان را دلیلی قاطع بر وجود رستاخیز معرفی کرد. بدین ترتیب، با نیمنگاهی به «خلقت انسان»، افق هدف و غایتی را که برای انسان میتواند مطرح شود، پیش کشید، و تاکید کرد که وقوع قیامت و خروج انسانها از قبرها، مطلبی غیر قابل تردید است؛ و لذا در هر تحلیلی از انسان باید کاملا جدی گرفته شود؛
بدین ترتیب، بر اساس راهی که انسانها باید برای رسیدن به این هدف بپیمایند، گونهشناسیهای متعددی از انسانها ارائه نمود:
یکی دستهبندی انسانها بود بر اساس موضعگیری فردی انسانها؛ که از این جهت در چهار دسته قرار گرفتند: «گمراه شده، گمراهکننده (که هر دویشان در اینکه بدون علم درباره خدا بحث میکنند، مشترک بودند)، دیندار سطحیای که در دنیا و آخرت زیانکار است، و مومن حقیقیای که اهل عمل صالح است»؛ و در پایان هر دسته، وضعیت نهایی آنها را برشمرد؛ اولی به «عذاب سعیر» (شعلهور) میرسد؛ دومی به «عذاب حریق» (سوزان)، سومی به «خسران مبین» (ضرر آشکار)؛ ولی آخری را خدا در بهشتهای آنچنانی وارد میسازد.
سپس هشداری داد که کسی که گمان کند جز خدا یاوری دارد، هر کاری میخواهد بکند، بکند؛ اما خواهد دید که هیچ سودی برایش ندارد؛ و همه چیز به دست خداوند است.
دوم دستهبندیای بود بر اساس آنچه فرهنگهای مختلف، وضعیت انسانها را رقم میزند، با توجه به اینکه مهمترین عامل فرهنگی-هویتی در دستهبندی انسانها، دینی است که انسانها خود را در چارچوب آن بازشناسی میکنند. بدین ترتیب، از مومنان، یهودیان، صابئیان، مسیحیان، و مشرکان سخن گفته شد؛ و اینکه خداوند همه اینها را به دقت در قیامت از هم جدا میکند و عدل را در مورد همه پیاده میسازد؛ و در واقع، معیار خوب و بد بودن و سودمندی یا زیانکاری پیروان این ادیان، وضعیتی است که در قیامت بدان خواهند رسید.
سوم دستهبندیای بود بر اساس سجده کردن و تسلیم بودن موجودات عالم در قبال خداوند متعال. ابتدا فرمود همه موجودات سجده میکنند؛ سپس در مورد انسانها فرمود که بسیاری سجده میکنند و بسیاری به عذاب میرسند.
در گام نهایی همه دستهبندیهای انسانها را در دو گروه متخاصم قرار داد که موضوع نزاعشان پروردگارشان است؛ سپس عاقبت این دو گروه در جهنم و در بهشت را شرح داد.
ثمره تخصصی انسانشناسی
مهمترین مبنای دستهبندی انسانها، چه فردی و چه اجتماعی، موضعی است که در قبال غایت خود - و در واقع غایت عالم- در پیش میگیرند. برگرفتن این موضع، یا بدون علم است (گمراه شده و گمراه کننده) یا اگر اصل آن موضع، بنیان موجهی دارد، کسی که در آن موضع است، واقعا بر این بنیان تکیه نکرده و دینداریش صرفا شناسنامهای مانده است (دینداری که خدا را بر حرفی عبادت میکند)؛ و تنها کسی بر موضع حق است که هم علم و ایمانش معتبر باشد و هم اهل عمل بوده باشد. کسی که چنین شد، در میان دینهای گوناگون، دین حق را مییابد و بدان پایبند میماند و کاملا تسلیم خداوند میگردد؛ و از دشمنی دنیاطلبانی که عاقبتشان - و در نگاه عمیقتر، باطن کنونیشان- جهنم است، نیز هراسی ندارد؛ چرا که هم به قول طیب رهیافته، و هم صراط خداوندی که همه چیزش ستودنی است، در پیش گرفته است.
در واقع، مهمترین مبنا برای دستهبندی انسانها، چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ جامعهشناختی، و مهمترین مبنا برای تصمیمگیری و اتخاذ یک موضع در زندگی، در پیش گرفتن افقی آخرتاندیشانه است؛ افقی که اگر خلقت انسان درست مورد توجه قرار گیرد، اندکی تردید در آن باقی نمیماند (بویژه به جلسه310، تدبر7؛ و تدبرهای جلسه 312 توجه شود).
این یک پایه مهم در انسانشناسی اسلامی است که میتواند علوم انسانی اسلامی متفاوتی از علوم انسانی مدرن رقم بزند:
در تحلیل انسان، حتی در همین دنیا و کنشهای فردی و اجتماعیاش، وی را در افق واقعیت اخروی در نظر بگیرید؛ نه صرفا در روابط ظاهری دنیویاش.
توجه
انشاءالله در ادامه وارد سوره بلد میشویم که به نکته مهمی در انسانشناسی میپردازد و آن تنیده شدن رنج و سختی در زندگی انسان است.