سفارش تبلیغ
صبا ویژن

262) سوره حجر (15) آیه 24 وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَ

بسم الله الرحمن الرحیم

262) سوره حجر (15) آیه 24  

وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرینَ

ترجمه

و همانا می‌دانیم جلو رفتگان از شما را؛ و [نیز] قطعا می‌دانیم واپس‌ماندگان را.

نکات ترجمه

دو عبارت «مستقدم» و «مستأخر» اسم فاعل از فعل استقدم و استأخر است که این درباره این دوفعل در جلسه 254 توضیح داده شد.

حدیث

1) از امام باقر ع درباره آیه «و همانا می‌دانیم مستقدماین (جلو رفتگان) از شما را؛ و [نیز] قطعا می‌دانیم مستاخرین (واپس‌ماندگان) را» روایت شده است که: آنها مومنان از این امت‌اند.

تفسیر العیاشی، ج‏2، ص: 240

عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع «وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ‏» قَالَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ.

2) از امام صادق ع روایت شده است که «مستقدمین» (جلورفتگان) کسانی‌اند که اهل کار نیک‌اند؛ و «مستاخرین» (واپس‌ماندگان) کسانی‌اند که اهل کار بد‌ می‌باشند.

نهج البیان (للشیبانی)، ج2، ص161؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص339

روی عن الصادق (علیه السلام): «أن المستقدمین أصحاب الحسنات، و المستأخرین أصحاب السیئات»

3) از امام صادق ع از پدرشان درباره نحوه سلام کردن بر اهل قبور روایت شده است:

سلام بر شما ای اهل دیار از مومنان و رحمت خدا و برکاتش بر شما باد؛ شما پیش روی ما بودید و ما دنباله‌رو شماییم؛خداوند جلورفتگان و واپس‌ماندگان شما را رحمت کند و همه ما از خداییم و به سوی خدا بازمی گردیم.

قرب الإسناد، ص123

وَ عَنْهُ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیهِ، فِی السَّلَامِ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ:

 «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ الدِّیَارِ مِنْ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، أَنْتُمْ لَنَا سَلَفٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ، رَحِمَ اللَّهُ الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ الْمُسْتَأْخِرِینَ، وَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ‏ رَاجِعُونَ»[1]

تدبر

1) «وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرینَ»

درباره اینکه منظور از «مستقدمین» و «مستاخرین» چیست، دیدگاه‌های متعددی ارائه شده است؛ از جمله:

الف. تقدم و تاخر زمانی مد نظر است؛ مستقدمین، گذشتگان از این امت؛ و مستاخرین، آیندگان از این امت است. (مجاهد، ضحاک، قتاده، شعبی؛ به نقل از مجمع‌البیان، ج6، ص514) (و نیز حدیث1 و حدیث3)[2]

ب. تقدم و تاخر از حیث رسیدن به مقصد الهی مد نظر است: مستقدمین کسانی‌اند که در کارهای خیر پیش افتاده‌اند (همان السابقون السابقون؛ واقعه/10) و مستاخرین کسانی هستند که در کارهای خیر تعلل کرده و کارنامه‌شان با اعمال بد پر شده است. (حدیث2)

ج. مستقدمین کسانی‌اند که در میدان نبرد پیشتازند و مستاخرین کسانی‌اند که سعی می‌کنند در پشت جبهه بمانند (شعبی، به نقل از مجمع‌البیان، ج6، ص514)

د. مستقدمین مردانی‌اند که در صف اول نماز می‌ایستادند، و مستاخرین کسانی‌اند که در صفوف آخر (که به صفوف زنان نزدیک بود) می‌ایستادند که چشم‌چرانی کنند! (ابن‌عباس این را به عنوان شأن نزول آیه مطرح کرده است، به نقل از مجمع‌البیان، ج6، ص514)[3]

ه. پیامبر ص مردان را به ایستادن در صف اول تشویق کرد، و مردم ازدحام کردند [عده‌ای زودتر می‌آمدند که در صف اول بنشینند.] خانه‌های قبیله بنی‌عذره از مسجد دور بود [لذا به صف اول نمی‌رسیدند] ، با هم جمع شدند و گفتند خانه‌های خود را فروخته، خانه‌هایی نزدیک مسجد می‌خریم؛ و این آیه نازل شد (یعنی خداوند بر اساس نیت‌شان افراد را جزا می‌دهد) (ربیع بن انس این را به عنوان شان نزول آیه مطرح کرده، به نقل از مجمع‌البیان، ج6، ص514)

و. ...

2)‌ «وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرینَ»

ما درباره انسانهای زمان دیگر اطلاع کامل و معتبری نداریم، اما قطعا هیچکس و هیچ چیز از دایره علم خدا بیرون نمی‌ماند.

بحث تخصصی انسان‌شناسی

انسانها موجوداتی زمانمندند و اگرچه وجودشان از گذشته تا آینده کشیده شده، اما شناخت‌هایشان از انسانهای دیگر، در درجه اول بر اساس تجربه‌ای است که از مردم زمان خود دارند و با الگویی که از زمانه خود می‌گیرند انسانهای زمانهای دیگر را فهم می‌کنند. این گونه تحلیل موجب می‌شود که به خاطر تفاوتی که بین مردم زمان خود و زمانهای دیگر می‌بینند، مرتب چالش‌هایی را مطرح کنند؛ مثلا اینکه اگر هدایت در گروی این شریعت و دینی است که به دست ما رسیده پس انسانهایی که قبلا بوده‌اند و این دین به دستشان نرسیده تکلیفشان چیست؟ (اشکالی که فرعون در مقابل موسی مطرح کرد تا با ضرورت دینداری بر اساس یک شریعت الهی مخالفت کند: طه/50-51)

اما خداوند همان گونه که بر ما که اکنون زندگی می‌کنیم احاطه کامل دارد، بر هر کسی که پیش یا پس از ما هم باشد احاطه کامل دارد و اگر تدبیری برای آنها می‌کند با توجه به احاطه کامل او بر آنهاست.

3) «وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرینَ»

در این آیه اینکه ما از وضع و حال «جلوافتادگان» و «عقب‌ماندگان» باخبر هستیم را با سه تاکید بیان کرد [«و» قسم + «لـ» تاکید + «قد» تحقیق (محققا واقع شدن)] . این باخبر بودن از وضع این افراد چه نکته‌ای دارد که چنین با تاکید بیان شده است؟

به نظر می رسد بر اساس هر یک از معانی‌ای که این تعبیر می‌تواند داشته باشد (تدبر1) می‌توان ثمره‌ای از این گرفت؛ از باب نمونه و متناسب با بندهایی که در تدبر 1 مطرح شد به برخی اشاره می‌شود:

«الف». اینکه ما درباره انسانهای زمان دیگر اطلاع کامل و معتبری نداریم، نباید گمان کنیم که خدا هم احاطه کامل بر آنها ندارد ویا انتظار نداشته باشیم که آنها هم کاملا بر اساس مقتضیات فرهنگی خاص زمان ما قابل تحلیل باشند. (توضیح در تدبر2)

«ب» و «د». انسان‌ها مختلفند: برخی اهل تلاش و کوشش و جدیت هستند و از دیگران جلو می افتند؛ و برخی اهل تنبلی و یا کم‌کاری‌اند و عقب می‌مانند. چون اطلاع ما ناقص است، بسیاری از اوقات افراد خود را جابجا می‌نمایانند: مثلا آنها که کم‌کاری کرده‌اند به گونه‌ای ظاهرسازی می‌کنند که مردم اینها را پرکار و خوبان واقعی را کم‌کار بدانند. اما همه اینها در علم خدا محفوظ است و کسی نهایتا در محاسبات الهی ضرر نخواهد کرد.

 ج. ...



[1] . این روایت هم در همین مضمون است:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع کَیْفَ التَّسْلِیمُ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ قَالَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ الدِّیَارِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُؤْمِنِینَ رَحِمَ اللَّهُ الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَ الْمُسْتَأْخِرِینَ وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ لَاحِقُونَ. (الکافی، ج‏3، ص229)

[2] . علامه طباطبایی این معنا را پذیرفته و دیدگاههای بعدی را اقوال سست و بی ارزش دانسته است، بدون اینکه دلیلی برای این سخن خود بیان کنند. ظاهرا ایشان بر اساس این مبنا که قبول یک نظر با قبول نظرات دیگر جمع نمی‌شود سخن گفته‌اند در حالی که بر اساس مبنای «امکان استعمال یک لفظ در چند معنا» در عین درست بودن معنای اول می‌توان معانی بعدی را هم در مورد آیه صادق دانست خصوصا که روایات متعدد هم همین را تایید می‌کنند.

[3] . چنین مضمونی در برخی احادیث ما هم نقل شده است: بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ قَالَ کَانَتِ امْرَأَةٌ حَسْنَاءَ کَمَلًا تَحْضُرُ الصَّلَاةَ مَعَ النَّبِیِّ ص وَ کَانَ قَوْمٌ یَتَقَدَّمُونَ إِلَى الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَرَاهِیَةَ النَّظَرِ إِلَیْهَا وَ کَانَ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ ص‏ یَتَأَخَّرُونَ إِلَى الصَّفِّ الْآخَرِ فَیَنْظُرُونَ إِلَیْهَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ لِیَنْظُرُوا إِلَیْهَا. (الجعفریات (الأشعثیات)، ص178)