206) سوره فرقان (25) آیه51 وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا
بسم الله الرحمن الرحیم
206) سوره فرقان (25) آیه51
وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذیراً
ترجمه
و اگر میخواستیم حتماً در هر مجتمعی انذاردهندهای برمیانگیختیم؛
نکات ترجمهای و نحوی
«لو»: قبلا اشاره شد که حرف «لو» را «شرطیه امتناعیه» میگویند و در جایی میآید که جمله مقدم در شرطیه، امکان وقوع نداشته باشد.[1] لذا این آیه بدین معناست که «اگر که میخواستیم ...، اما نخواستیم». درباره اینکه «چرا نخواستیم و به جایش چه خواستیم» غالبا به این معنا گرفتهاند: «از باب نشان دادن عظمت تو بود و میخواستیم تو را نذیر برای همه عالم فرستادیم» (المیزان، ج15، ص228) البته برخی احتمال دیگری را هم مطرح کردهاند که ممکن است آیه در مقام اشاره به قدرت خدا باشد که یعنی اگر میخواستیم میتوانستیم همان طور که برای هر قومی بارانی میفرستیم، برای هر جمعیتی هم نذیری بفرستیم، اما نخواستیم و مصلحت را در این دیدیم که تو را برای همگان بفرستیم (مجمعالبیان، ج7، ص273)
«قریة» درباره این کلمه در جلسه 172 توضیحات لازم ارائه شد.
«نذیر» صفت مشبهه از ماده «نذر» است که در معنای اسم فاعل به کار رفته و به همان معنای «مُنذِر» میباشد و تعبیر جمعی که برای هر دو به کار میرود «نُذُر» میباشد (معجم المقاییس اللغة، ج5، ص414؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص798)که قبلا درباره منذر توضیحات لازم ارائه شد که خلاصهاش این است که «انذار» به معنای ابلاغ و بیانی است که با ترساندن توأم باشد (در فارسی: هشدار دادن) (جلسه113)
حدیث
1) از امیرالمومنین ع در توصیف وضعیت پیش از پیامبر اکرم ص روایت شده است:
او را هنگامى فرستاد که: پیامبران نبودند، و مردمان در خوابى دراز مىغنودند، اسب فتنه در جولان، کارها پریشان، آتش جنگها فروزان، جهان تیره، فریب دنیا بر همه چیره، باغ آن افسرده، برگ آن زرد و پژمرده، از میوهاش نومید، آبش در دل زمین ناپدید، نشانههاى رستگارى ناپیدا، علامتهاى گمراهى هویدا، دنیا با مردم خود ناخوشروى، و با خواهنده خویش ترشروى، بارَش محنت و آزار، خوردنى آن مردار، درونش بیم، برونش تیغ مرگبار.
پس بندگان خدا! عبرت گیرید. و کردههاى پدران و برادران خود را به یاد آرید، که چگونه در گرو آن کردارند، و حساب آن را عهده دارند. به جانم سوگند، هنوز میان شما و آنان روزگارى نگذشته و سالها و قرنها فاصله نگشته. و امروز که دیده به جهان گشودهاید چندان دور نیست از روزى که در پشت آنان بودهاید ...
نهجالبلاغه، خطبه89 ؛ (ترجمه شهیدی، ص72) (این خطبه با اندکی تفاوت در کافی، ج1، ص61 آمده است)
قال امیرالمومنین ع:
أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْیَا کَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِیَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَهِیَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِی وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّیْفُ.
فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا تِیکَ الَّتِی آبَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَیْهَا مُحَاسَبُونَ وَ لَعَمْرِی مَا تَقَادَمَتْ بِکُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ وَ مَا أَنْتُمُ الْیَوْمَ مِنْ یَوْمَ کُنْتُمْ فِی أَصْلَابِهِمْ بِبَعِیدٍ...[2]
تدبر
1) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذیراً»
ظاهرا این انتظار نادرست در انسانها وجود دارد که خداوند باید برای هر جمعیت و گروهی مستقلاً یک پیامبر و انذاردهنده بفرستد. این آیه میفرماید این گونه نیست که نتوانیم چنین کاری کنیم. اگر چنین نکردیم بدین جهت بود که مصلحتی را در نظر گرفته و نمیخواستیم، نه اینکه نمیتوانستیم.؛ و چنانکه همه مفسران گفتهاند (مثلا: المیزان، ج15، ص228) با همین مضمونش دلالتی بر احترام و عظمت ویژهای برای پیامبر اکرم ص دارد که خدا با اینکه میتوانست برای هر قریهای نذیری بفرستد چنین نکرد و حضرت محمد ص را برای کل عالم کافی دانست.
2) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذیراً»
برخی این آیه را شاهدی گرفتهاند بر اینکه مرجع ضمیر «ه» (صرفناه) در آیه قبل «قرآن» است (الدرالمنثور، ج5، ص74) ظاهرا بیانش این است که: ما قرآن را در بین اقوام مختلف میگردانیم و اگر میخواستیم میتوانستیم به جای این کار در هر قریهای یک نذیر بفرسیم؛ اما همین گرداندن قرآن در اقوام مختلف، ما را از فرستادن نذیر در هر قریه بینیاز کرده است.
ضمیمه کردن نکته فوق، به این مطلب که «برای هر امتی حتما نذیری وجود دارد» (فاطر/24) نتیجه میدهد که قرآن کریم و پیامبر اکرم ص، نه تنها نیاز به نذیر در هر قریهای را مرتفع کرده، بلکه پاسخگوی تمامی امتها نیز میباشد.
3) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذیراً»
این آیه به نوعى بیانگر خاتمیّت پیامبر اسلام و جامعیّت مکتب اوست، چرا که مىفرماید: در کنار تو هیچ پیامبرى در هیچ کجا مبعوث نشده است، زیرا در مکتب و شخصیّت تو توان ادارهى کلّ جامعه هست و نیازى به دیگرى نیست. تو داراى چنان مقامى هستى که با وجود تو پروندهى نبوّت خاتمه مىیابد (تفسیر نور، ج8، ص265)
4) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذیراً»
اگر «کُفور» در آیه قبل را به معنای «قریههایی که از فضای تمدنی دور و در جهالت غوطهورند» بدانیم، آنگاه مضمون این آیه نوعی طعنه به عدهای از انسانها هست بدین صورت که اگرچه خداوند وعده داده «برای هر امتی نذیری باشد» (فاطر/24) اما خود افراد هم باید بخواهند که از این انذارها استفاده کنند اگر گروهی کاملا خواستند در جهالت بسر ببرند، خدا در قبال آنها مسئولیتی ندارد؛ و لذا با اینکه می تواند برای هر قریهای نذیری بفرستد اما چنین نمیکند.
مورد زیر را در کانال نیاوردم
5) «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا ...»
نکته فلسفی:
ظاهرا این آیه این تلقی فلسفی که «هر چیزی در مورد خدا ممکن باشد حتما واجب است» را رد میکند؛ گویی علاوه بر امکان، باید مشیت خدا هم به فعل تعلق بگیرد، خصوصا آوردن حرف «لـ» بر روی تالی، نشان میدهد تنها و تنها مشیت الهی مانع از انجام این کار شده و این کار بخودی خود ممکن، و چهبسا اگر این مشیت نبود، ضروری بود.
[1] جلسه 117، نکات ترجمه؛ و جلسه 126، تدبر3
[2] . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَ إِلَیْکُمُ الرَّسُولَ ص وَ أَنْزَلَ إِلَیْهِ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَ أَنْتُمْ أُمِّیُّونَ عَنِ الْکِتَابِ وَ مَنْ أَنْزَلَهُ وَ عَنِ الرَّسُولِ وَ مَنْ أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ انْبِسَاطٍ مِنَ الْجَهْلِ وَ اعْتِرَاضٍ مِنَ الْفِتْنَةِ وَ انْتِقَاضٍ مِنَ الْمُبْرَمِ وَ عَمًى عَنِ الْحَقِّ وَ اعْتِسَافٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ امْتِحَاقٍ مِنَ الدِّینِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ عَلَى حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ رِیَاضِ جَنَّاتِ الدُّنْیَا وَ یُبْسٍ مِنْ أَغْصَانِهَا وَ انْتِثَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ یَأْسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ أَعْلَامُ الْهُدَى فَظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَالدُّنْیَا مُتَهَجِّمَةٌ فِی وُجُوهِ أَهْلِهَا مُکْفَهِرَّةٌ مُدْبِرَةٌ غَیْرُ مُقْبِلَةٍ ثَمَرَتُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِیفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّیْفُ مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ وَ قَدْ أَعْمَتْ عُیُونَ أَهْلِهَا وَ أَظْلَمَتْ عَلَیْهَا أَیَّامُهَا قَدْ قَطَّعُوا أَرْحَامَهُمْ وَ سَفَکُوا دِمَاءَهُمْ وَ دَفَنُوا فِی التُّرَابِ الْمَوْءُودَةَ بَیْنَهُم مِنْ أَوْلَادِهِمْ یَجْتَازُ دُونَهُمْ طِیبُ الْعَیْشِ وَ رَفَاهِیَةُ خُفُوضِ الدُّنْیَا لَا یَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ثَوَاباً وَ لَا یَخَافُونَ وَ اللَّهِ مِنْهُ عِقَاباً حَیُّهُمْ أَعْمَى نَجِسٌ وَ مَیِّتُهُمْ فِی النَّارِ مُبْلِسٌ فَجَاءَهُمْ بِنُسْخَةِ مَا فِی الصُّحُفِ الْأُولَى وَ تَصْدِیقِ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلِ الْحَلَالِ مِنْ رَیْبِ الْحَرَامِ ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ یَنْطِقَ لَکُمْ أُخْبِرُکُمْ عَنْهُ إِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا یَأْتِی إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حُکْمَ مَا بَیْنَکُمْ وَ بَیَانَ مَا أَصْبَحْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ فَلَوْ سَأَلْتُمُونِی عَنْهُ لَعَلَّمْتُکُمْ.