1034) سوره واقعه (56) آیه 67 بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
1034) سوره واقعه (56) آیه 67
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
20 محرم 1441
ترجمه
بلکه ما محرومشدگانیم!
توجه:
این آیه دقیقا مشابه آیه 27 سوره قلم است که قبلا (جلسه 493 http://yekaye.ir/al-qalam-68-27/) مورد بحث واقع شد. احادیث و تدبرهایی که در آنجا آمده مجددا تکرار نمیشود.
اختلاف قرائت
بَلْ نَحْنُ[1]
نکات ادبی
مَحْرُومُونَ
قبلا بیان شد که ماده «حرم» در اصل به معنای «منع» (همراه با شدت) است و «حرام» آن چیزی است که ممنوع شده باشد، خواه بر اثر منع الهی، یا منع بشری، ویا به طور قهری، و خواه عقل این منع را پیش آورد یا شرع.
در تفاوت «حرام» و «منع» و «رد» گفتهاند: حرام چیزی است که از اصل و اساس ممنوع باشد (چیزی که حتی قبل از اینکه بخواهند انجامش دهند، حکمش ممنوعیت باشد، مانند حرمت ربا)؛ اما منع و ممنوع، ناظر به بعد از پیدایش و وجود چیزی است [یعنی با اصل آن مساله کاری ندارد، بلکه با وقوعش در موردی خاص کار دارد] (مثلا منع از تحصیل یا سخن گفتنِ کسی) و رد، منع کردنی است که بعد از جریان یافتن و شروع عمل باشد.
«حَرَام» و «حَرَم» و «حَرِیم» همگی صفت مشبهه هستند در معنای چیزی که ممنوع است؛ و در میان آنها «حرم» دلالتش بر ممنوعیت شدیدتر از حرام است؛ و «حرام» نقطه مقابل «حلال» میباشد.
«حرمة» (حرمت) چیزی است که بیاحترامی به آن روا نمیباشد؛ که تنها جمع آن، یعنی «حُرُمات»، در قرآن کریم به کار رفته است (مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّه؛ حج/30)
منطقه مکه و مدینه را «حَرَم» (حَرَماً آمِناً؛ قصص/57) گویند به خاطر اینکه در آنجا بسیاری از چیزهایی حرام است که در غیر آن منطقه بر افراد حلال است ویا همچنین به خاطر حرمت و احترام ویژهای که آن منطقهها دارند و ظاهرا به همین جهت تعابیری مانند الْمَسْجِدِ الْحَرامِ (توبه/28)، الْبَیْتَ الْحَرامَ (مائده/2)، الشَّهْرُ الْحَرامُ (مائده/2) ، الْمَشْعَرِ الْحَرامِ (بقره/198) نیز به کار رفته است.
«حُرُم» را جمع «حرام» (الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ؛ توبه/5) دانستهاند ولی به نظر میرسد که جمعِ «مُحرِم» هم میباشد «لا تَقْتُلُوا الصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ، مائده/95؛ حُرِّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً، مائده/96) و وجه تسمیه «مُحرِم» (کسی که وارد حَرَم میشود و تکالیف خاصی دارد)، یا از جهت نسبت دادن وی به «حَرَم» مکه و مدینه است، و یا از جهت اینکه امور خاصی (مانند شکار و نکاح و ...) بر او حرام میشود؛ و البته در مورد انسان وقتی وارد ماه حرام شود هم تعبیر «مُحرم» را به کار می برند.
«مَحرَم» هم به خویشاوندانی (ذوی الرحم) میگویند که ازدواج با آنها حرام است؛ که اگر چه این کلمه در قرآن کریم به کار نرفته، اما مصادیق آن در برخی از آیات (مثلا: نساء/23؛ نور/31) مطرح شده است.
«محروم» (معارج/25، قلم/27) هم کسی است که از مال و منال و خیرات بیبهره مانده، و اینها را از او بازداشتهاند.
وقتی ماده «حرم» به باب تفعیل میرود (حَرَّمَ، مُحَرَّم) هم اصل تکلیف (حرام بودن) و هم اهمیت موضوع (حرمت داشتن) مورد توجه قرار میگیرد و تاکید و تشدید آن بیش از کلمه «حرام» است (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُم، نساء/23؛ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ، ابراهیم/37؛ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ، مائده/26؛ وَ مُحَرَّمٌ عَلى أَزْواجِنا؛ انعام/139؛ و ...) و ظاهرا ماه «محرّم» را هم از این جهت چنینن نامیدهاند که اولین ماه قمری است که کشتار را در آن حرام می دانستند.
جلسه 493 http://yekaye.ir/al-qalam-68-27/
حدیث
1) از امیرالمؤمنین ع هم روایت شده که فرمودند:
کسی که به دنیا اعتماد کند چنین کسی است که حقیقتا شقاوتمند و محروم است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص140
مَنِ اعْتَمَدَ عَلَى الدُّنْیَا فَهُوَ الشَّقِیُّ الْمَحْرُومُ.
2) از امام حسن عسکری ع از پدرانشان روایت شده که امیر المؤمنین در یکى از خطبههایش فرمودند:
ای مردم به راستى دنیا سرای نیستى و آخرت سرای بقاست؛ پس از گذرگاه خود توشه گیرید براى قرارگاه خویش؛ و پرده خود را نزد کسى که اسرار شما بر او پنهان نیست ندرید؛ و دلهاى خود را از آن بیرون کنید پیش از آنکه بدنهاى شما را از آن بیرون برند؛ که در دنیا زنده شدید و براى آخرت آفریده شدید. همانا دنیا چون زهر است، کسى آن را بخورد که نشناسدش؛ بنده که بمیرد فرشتگان گویند چه پیش داشت؛ و مردم گویند چه بر جا گذاشت. پس چیزی از پیش فرستید تا از آن شما باشد و پس نیندازید که به زیان شما خواهد بود. محروم کسى است که از خیر و منفعت مالش محروم باشد و رشک بر آن برند که بارش از صدقات و خیرات سنگین است و در بهشت بستر خود را گسترده و صراط خود به سوی آن را طیب نموده است.
الأمالی( للصدوق)، ص110
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِیُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْحُسَیْنِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی بَعْضِ خُطَبِهِ:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ فَنَاءٍ وَ الْآخِرَةُ دَارُ بَقَاءٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ وَ لَا تَهْتِکُوا أَسْتَارَکُمْ عِنْدَ مَنْ لَا یَخْفَى عَلَیْهِ أَسْرَارُکُمْ وَ أَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْیَا قُلُوبَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَخْرُجَ مِنْهَا أَبْدَانُکُمْ فَفِی الدُّنْیَا حَیِیتُمْ [حُبِسْتُمْ] وَ لِلْآخِرَةِ خُلِقْتُمْ إِنَّمَا الدُّنْیَا کَالسَّمِّ یَأْکُلُهُ مَنْ لَا یَعْرِفُهُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا مَاتَ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ مَا قَدَّمَ وَ قَالَ النَّاسُ مَا أَخَّرَ فَقَدِّمُوا فَضْلًا یَکُنْ لَکُمْ وَ لَا تُؤَخِّرُوا کُلًّا یَکُنْ عَلَیْکُمْ فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ خَیْرَ مَالِهِ وَ الْمَغْبُوطَ مَنْ ثَقَّلَ بِالصَّدَقَاتِ وَ الْخَیْرَاتِ مَوَازِینَهُ وَ أَحْسَنَ فِی الْجَنَّةِ بِهَا مِهَادَهُ وَ طَیَّبَ عَلَى الصِّرَاطِ بِهَا مَسْلَکَهُ.
3) ابواسامه از امام صادق ع روایت شده است:
هنگامی که رسول الله ص رحلت کرد؛ شخصی برای عرض تسلیت کسی به در خانه ایشان آمد که صدایش را میشنیدند و خودش را نمی دیدند و گفت:
السلام علیکم اهل البیت و رحمة الله و برکاته؛ هر جانی چشنده مرگ است؛ و «جز این نیست که پاداشهایتان را روز قیامت تماماً دریافت میکنید. پس هر که را از آتش برکنار دارند و داخل در بهشت کنند بیشک نجات یافته است؛ و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.» (آل عمران/185) همانا خداوند خود تسلیتبخش هر مصیبت و جبرانکننده هر چیز از دست رفته، و جایگزین هر امر ازبینروندهای است؛ پس تنها به خداوند اعتماد کنید و تنها به او دل ببندید؛ که محروم واقعی کسی است که از ثواب محروم شود؛ و السلام علیکم.
ابوالجارود همین مطلب را از امام باقر ع روایت کرده و در پایانش میگوید: به امام ع عرض کردم که در خانه چه کسی بود؟
فرمودند: علی ع و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام.
الکافی، ج3، ص221
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ سَلَمَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَیْفٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَتِ التَّعْزِیَةُ أَتَاهُمْ آتٍ یَسْمَعُونَ حِسَّهُ وَ لَا یَرَوْنَ شَخْصَهُ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ» فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَزَاءٌ مِنْ کُلِّ مُصِیبَةٍ وَ خَلَفٌ مِنْ کُلِّ هَالِکٍ وَ دَرَکٌ لِمَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِیَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ الْمَحْرُومَ مَنْ حُرِمَ الثَّوَابَ وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ سَلَمَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَیْفٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ:
قُلْتُ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْتِ؟
قَالَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع.
این روایت با سندهای متعدد در کتب شیعه و سنی روایت شده است؛ و در برخی بیان شده که گوینده این کلمات حضرت خضر بوده است؛ که برخی از آنها قبلا اشاره شد (جلسه 908، تدبر14؛حکایت2 http://yekaye.ir/ale-imran-3-185/)
4) از امام کاظم ع از پدرانشان روایت شده است که:
یکبار امیرالمؤمنین ع همراه اصحابش نشسته بود و آنان را آماده جنگ میکرد که پیرمردی آمد که غبار سفر بر او نشسته بود و پرسید: امیرالمؤمنین ع کجاست؟
گفتید: ایشان است. به ایشان سلام کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین! من از ناحیه شام خدمت رسیدهام و پیرمردی هستم که از فضایل شما آن اندازه شنیدهام که به حساب نمیآید؛ و گمانم این است که بزودی شما را ترور خواهند کرد؛ پس از آنچه خداوند به تو آموخته به من تعلیم فرما.
حضرت فرمودند: بله ای شیخ!
کسی که دو روزش یکسان باشد زیاندیده است؛
و کسی که همتش دنیا باشد خسرتش در هنگام فراق آن شدید خواهد بود؛
و کسی که فردایش از امروزش بدتر باشد، چنین کسی واقعا محروم است...
الأمالی( للصدوق)، ص393؛ معانی الأخبار، ص198
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ قِرَاءَةً قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْمُعَلَّى قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بَکْرٍ الْمُرَادِیُّ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ:
بَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ یَوْمٍ جَالِسٌ مَعَ أَصْحَابِهِ یُعَبِّیهِمْ لِلْحَرْبِ إِذْ أَتَاهُ شَیْخٌ عَلَیْهِ شَحْبَةُ السَّفَرِ فَقَالَ أَیْنَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع؟
فَقِیلَ هُوَ ذَا. فَسَلَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أَتَیْتُکَ مِنْ نَاحِیَةِ الشَّامِ وَ أَنَا شَیْخٌ کَبِیرٌ قَدْ سَمِعْتُ فِیکَ مِنَ الْفَضْلِ مَا لَا أُحْصِی وَ إِنِّی أَظُنُّکَ سَتُغْتَالُ فَعَلِّمْنِی مِمَّا عَلَّمَکَ اللَّهُ.
قَالَ نَعَمْ یَا شَیْخُ! مَنِ اعْتَدَلَ یَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ؛ وَ مَنْ کَانَتِ الدُّنْیَا هِمَّتَهُ اشْتَدَّتْ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِرَاقِهَا؛ وَ مَنْ کَانَ غَدُهُ شَرَّ یَوْمَیْهِ فَمَحْرُوم ...[2]
تدبر
1) «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»
اگر خداوند کاری کند که دانههایی که انسان میکارد به محصول نرسد و خس و خاشاکی شود؛ انسانهایی که منکر نقش خداوند بودند با دهان باز حسرتزده بر جای میمانند و میگویند که ما واقعا غرامتدیدگانیم! بلکه ما محرومشدگانیم!
«محروم» بودن چه نکتهای متفاوت از «مُغرم» بودن دارد؛ که اینان با تعبیر «بلکه ...» بر آن تاکید کردهاند؟
الف. ماده «حرم» - چنانکه در نکات ادبی بیان شد - در جایی به کار میرود که چیزی از اصل و اساس ممنوع شده باشد. شاید غرامتدیده بودن اشاره است به اینکه سرمایهشان از دست رفت؛ اما با تعبیر محروم بودن میخواهند به یأس و ناامیدی خود از اینکه این وضعیتشان جبران شود اشاره کنند و بگویند نهتنها سرمایهمان را مفت از دست دادیم بلکه دیگر هرگونه راه جبرانش هم بر ما بسته شده و ما در منع و محرومیت همیشگی قرار گرفتهایم.
ب. با تعبیر «مغرمون» اشاره میکنند که با نابودی زراعت به عذاب گرسنگی گرفتار شدهایم؛ با تعبیر «محرومون» ناتوانی از اینکه بتوانیم این عذاب را از خود دفع کنیم. (مفاتیح الغیب، ج29، ص422[3])
ج. این تعبیر که «بلکه ما محرومشدگانیم!» در دو جای قرآن کریم آمده است؛ و جالب اینکه در هر دو جا سخن دنیامدارانی است که زراعت دنیویشان یکدفعه و برخلاف انتظارشان بر باد رفته و تمام محصولشان نابود گردیده است. آنان که دچار چنین وضعیتی شدهاند در اینجا (سوره واقعه) ابتدا میگویند «ما واقعا غرامتدیدگانیم!» و سپس حرف خود را با این عبارت (بلکه ما محرومشدگانیم!) اصلاح و استدارک میکنند؛ اما در سوره قلم (آیات 26-27) ابتدا میگویند «ما قطعا گمراهانیم» و سپس این عبارت را بر زبان میرانند. در واقع در هر دو جا ابتدا به یک ضرر و زیان و ناکامی اشاره میکنند؛ بعد مساله را بیش از این میبینند و به یک محرومیت (منع شدن از یک چیزی از اصل و اساس) اذعان میکنند.
شاید بتوان گفت در هر دو مورد اینان متوجه نقطه ضعف اساسی خود میشوند که مشکلشان این بود که مبنای زندگی خود را با محاسبات دنیوی تنظیم کردهاند؛ در حالی که از اصل و اساس چنین محاسبهای نادرست بوده است؛و دیشه این محرومیتشان این بود که به دنیا اعتماد کردند. (حدیث1)
د. ...
2) «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً ... بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»
برخى انسانها، تا محصولشان خار و خاشاک نشود و سرشان به سنگ نخورد، وجدانشان بیدار نمىشود. (تفسیر نور، ج9، ص436)
3) «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ»
این منکران قیامت که محصول دنیویشان خس و خاشاک شد خود را محروم واقعی میپندارند؛ در حالی که اصل و ریشه محرومیت آنها این نبود که اموالشان از دست رفت؛ بلکه این بود که به جای اعتماد به خدا، به دنیا اعتماد کردند (حدیث1) و از آخرت غفلت نموده و خود را از ثواب آخرت (حدیث3) که منفعت اصلی مالشان در آنجا بدانها میرسد (حدیث2) محروم کردند؛ و امروزشان بدتر از دیروزشان شد (حدیث4).
[1] . أدغم اللام فی النون الکسائی (معجم القراءات ج9، ص314)
[2] . ٌ وَ مَنْ لَمْ یُبَالِ بِمَا رُزِئَ مِنْ آخِرَتِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ دُنْیَاهُ فَهُوَ هَالِکٌ وَ مَنْ لَمْ یَتَعَاهَدِ النَّقْصَ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَیْهِ الْهَوَى وَ مَنْ کَانَ فِی نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ یَا شَیْخُ إِنَّ الدُّنْیَا خَضِرَةٌ حُلْوَةٌ وَ لَهَا أَهْلٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ لَهَا أَهْلٌ ظَلَفَتْ أَنْفُسَهُمْ عَنْ مُفَاخَرَةِ أَهْلِ الدُّنْیَا لَا یَتَنَافَسُونَ فِی الدُّنْیَا وَ لَا یَفْرَحُونَ بِغَضَارَتِهَا وَ لَا یَحْزَنُونَ لِبُؤْسِهَا یَا شَیْخُ مَنْ خَافَ الْبَیَاتَ قَلَّ نَوْمُهُ مَا أَسْرَعَ اللَّیَالِیَ وَ الْأَیَّامَ فِی عُمُرِ الْعَبْدِ فَاخْزُنْ لِسَانَکَ وَ عُدَّ کَلَامَکَ یَقِلَّ کَلَامُکَ إِلَّا بِخَیْرٍ یَا شَیْخُ ارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَى لِنَفْسِکَ وَ آتِ إِلَى النَّاسِ مَا تُحِبُّ أَنْ یُؤْتَى إِلَیْکَ.
ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ أَ مَا تَرَوْنَ إِلَى أَهْلِ الدُّنْیَا یُمْسُونَ وَ یُصْبِحُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى فَبَیْنَ صَرِیعٍ یَتَلَوَّى وَ بَیْنَ عَائِدٍ وَ مَعُودٍ وَ آخَرَ بِنَفْسِهِ یَجُودُ وَ آخَرَ لَا یُرْجَى وَ آخَرَ مُسَجًّى وَ طَالِبِ الدُّنْیَا وَ الْمَوْتُ یَطْلُبُهُ وَ غَافِلٍ وَ لَیْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ عَلَى أَثَرِ الْمَاضِی یَصِیرُ الْبَاقِی.
فَقَالَ لَهُ زَیْدُ بْنُ صُوحَانَ الْعَبْدِیُّ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَیُّ سُلْطَانٍ أَغْلَبُ وَ أَقْوَى؟
قَالَ الْهَوَى.
قَالَ فَأَیُّ ذُلٍّ أَذَلُّ؟
قَالَ الْحِرْصُ عَلَى الدُّنْیَا.
قَالَ فَأَیُّ فَقْرٍ أَشَدُّ؟
قَالَ الْکُفْرُ بَعْدَ الْإِیمَانِ.
قَالَ فَأَیُّ دَعْوَةٍ أَضَلُّ؟
قَالَ الدَّاعِی بِمَا لَا یَکُونُ.
قَالَ فَأَیُّ عَمَلٍ أَفْضَلُ؟
قَالَ التَّقْوَى.
قَالَ فَأَیُّ عَمَلٍ أَنْجَحُ؟
قَالَ طَلَبُ مَا عِنْدَ اللَّهِ.
قَالَ فَأَیُّ صَاحِبٍ شَرٌّ؟
قَالَ الْمُزَیِّنُ لَکَ مَعْصِیَةَ اللَّهِ.
قَالَ فَأَیُّ الْخَلْقِ أَشْقَى؟
قَالَ مَنْ بَاعَ دِینَهُ بِدُنْیَا غَیْرِهِ.
قَالَ فَأَیُّ الْخَلْقِ أَقْوَى؟
قَالَ الْحَلِیمُ.
قَالَ فَأَیُّ الْخَلْقِ أَشَحُّ؟
قَالَ مَنْ أَخَذَ الْمَالَ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ فَجَعَلَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ.
قَالَ فَأَیُّ النَّاسِ أَکْیَسُ؟
قَالَ مَنْ أَبْصَرَ رُشْدَهُ مِنْ غَیِّهِ فَمَالَ إِلَى رُشْدِهِ.
قَالَ فَمَنْ أَحْلَمُ النَّاسِ؟
قَالَ الَّذِی لَا یَغْضَبُ.
قَالَ فَأَیُّ النَّاسِ أَثْبَتُ رَأْیاً؟
قَالَ مَنْ لَمْ یَغُرَّهُ النَّاسُ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ تَغُرَّهُ الدُّنْیَا بِتَشَوُّفِهَا.
قَالَ فَأَیُّ النَّاسِ أَحْمَقُ؟
قَالَ الْمُغْتَرُّ بِالدُّنْیَا وَ هُوَ یَرَى مَا فِیهَا مِنْ تَقَلُّبِ أَحْوَالِهَا.
قَالَ فَأَیُّ النَّاسِ أَشَدُّ حَسْرَةً؟
قَالَ الَّذِی حُرِمَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ.
قَالَ فَأَیُّ الْخَلْقِ أَعْمَى؟
قَالَ الَّذِی عَمِلَ لِغَیْرِ اللَّهِ یَطْلُبُ بِعَمَلِهِ الثَّوَابَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
قَالَ فَأَیُّ الْقُنُوعِ أَفْضَلُ؟
قَالَ الْقَانِعُ بِمَا أَعْطَاهُ اللَّهُ.
قَالَ فَأَیُّ الْمَصَائِبِ أَشَدُّ؟
قَالَ الْمُصِیبَةُ بِالدِّینِ.
قَالَ فَأَیُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟
قَالَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ.
قَالَ فَأَیُّ النَّاسِ خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟
قَالَ أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ وَ أَعْمَلُهُمْ بِالتَّقْوَى وَ أَزْهَدُهُمْ فِی الدُّنْیَا.
قَالَ فَأَیُّ الْکَلَامِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟
قَالَ کَثْرَةُ ذِکْرِهِ وَ التَّضَرُّعُ إِلَیْهِ وَ دُعَاؤُهُ.
قَالَ فَأَیُّ الْقَوْلِ أَصْدَقُ؟
قَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ.
قَالَ فَأَیُّ الْأَعْمَالِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟
قَالَ التَّسْلِیمُ وَ الْوَرَعُ.
قَالَ فَأَیُّ النَّاسِ أَکْرَمُ؟
قَالَ مَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ.
ثُمَّ أَقْبَلَ ع عَلَى الشَّیْخِ فَقَالَ: یَا شَیْخُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً ضَیَّقَ الدُّنْیَا عَلَیْهِمْ نَظَراً لَهُمْ فَزَهَّدَهُمْ فِیهَا وَ فِی حُطَامِهَا فَرَغِبُوا فِی دَارِ السَّلَامِ الَّذِی دَعَاهُمْ إِلَیْهِ وَ صَبَرُوا عَلَى ضِیقِ الْمَعِیشَةِ وَ صَبَرُوا عَلَى الْمَکْرُوهِ وَ اشْتَاقُوا إِلَى مَا عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْکَرَامَةِ وَ بَذَلُوا أَنْفُسَهُمْ ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ وَ کَانَتْ خَاتِمَةُ أَعْمَالِهِمُ الشَّهَادَةَ؛ فَلَقُوا اللَّهَ وَ هُوَ عَنْهُمْ رَاضٍ وَ عَلِمُوا أَنَّ الْمَوْتَ سَبِیلُ مَنْ مَضَى وَ مَنْ بَقِیَ. فَتَزَوَّدُوا لِآخِرَتِهِمْ غَیْرَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ لَبِسُوا الْخَشِنَ وَ صَبَرُوا عَلَى الْقُوتِ وَ قَدَّمُوا الْفَضْلَ وَ أَحَبُّوا فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَبْغَضُوا فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. أُولَئِکَ الْمَصَابِیحُ وَ أَهْلُ النَّعِیمِ فِی الْآخِرَةِ وَ السَّلَامُ.
فَقَالَ الشَّیْخُ فَأَیْنَ أَذْهَبُ وَ أَدَعُ الْجَنَّةَ وَ أَنَا أَرَاهَا وَ أَرَى أَهْلَهَا مَعَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؛ جَهِّزْنِی بِقُوَّةٍ أَتَقَوَّى بِهَا عَلَى عَدُوِّکَ.
فَأَعْطَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع سِلَاحاً وَ حَمَلَهُ؛ فَکَانَ فِی الْحَرْبِ بَیْنَ یَدَیْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع یَضْرِبُ قُدُماً وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَعْجَبُ مِمَّا یَصْنَعُ. فَلَمَّا اشْتَدَّتِ الْحَرْبُ أَقْدَمَ فَرَسَهُ حَتَّى قُتِلَ رَحِمَهُ اللَّهُ؛ وَ اتَّبَعَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَوَجَدَهُ صَرِیعاً وَ وَجَدَ دَابَّتَهُ وَ وَجَدَ سَیْفَهُ فِی ذِرَاعِهِ. فَلَمَّا انْقَضَتِ الْحَرْبُ أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع بِدَابَّتِهِ وَ سِلَاحِهِ؛ وَ صَلَّى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَیْهِ وَ قَالَ: هَذَا وَ اللَّهِ السَّعِیدُ حَقّاً؛ فَتَرَحَّمُوا عَلَى أَخِیکُمْ.
[3] . یقولون: إنا لمعذبون بالجوع بهلاک الزرع و محرومون عن دفعه بغیر الزرع لفوات الماء.