سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1031) سوره واقعه (56) آیه 64 أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

1031) سوره واقعه (56) آیه 64

أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ

13-15 محرم 1441

ترجمه

آیا شما آن را می‌رویانید یا ماییم که رویانندگانیم؟!

اختلاف قرائت

أَ أَنْتُمْ / أَ انْتُمْ / أَ آنْتُمْ [1]

نکات ادبی

تَزْرَعُونَهُ / الزَّارِعُونَ

اغلب اهل لغت بر این باورند که ماده «زرع» در اصل دلالت دارد بر رویاندن چیزی (کتاب العین، ج‏1، ص353[2]؛‌ معجم مقاییس اللغه، ج‏3، ص50[3]؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص379) فقط برخی معتقدند که این معنا در ماده «زرع» ‌با قیودی همراه است؛ مثلا حسن جبل بر این باور است که این ماده در خصوص روییدن دانه‌های ریز که به صورت ایستاده درمی‌آید (بویژه گندم و جو) به کار می‌رود، در مقابل کاشت و رویاندن نهال و درخت؛ و با این ملاحظه است که تعبیر «زرع»‌ در میان باغ‌های انگور و نخل: «جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُما زَرْعاً» (کهف/32) [و بلکه در عرض آنها: «جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ» (انعام/141) «جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ» (رعد/4) «یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخیلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ» (نحل/11)] قابل توجیه است (المعجم الإشتقاقی المؤصل لألفاظ القرآن الکریم، ص894) و مرحوم مصطفوی هم این طور توضیح می‌دهد که به کل جریان بذرافشانی تا روییدن گیاه این ماده اطلاق می‌شود (التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج‏4، ص338) که البته در این قیود می‌شود مناقشه کرد چنانکه اهل لغت از کاربرد تعبیر «زَرَعَه الله» برای بچه‌ای که جوان کاملی شده اشاره کرده‌اند (کتاب العین، ج‏1، ص353؛ معجم مقاییس اللغه، ج‏3، ص50) مگر اینکه این کاربرد را استعاری بدانیم.

در هر صورت عمده اهل لغت با توجه به همین آیات سوره واقعه (و نیز آیات دیگری که «زرع» ‌را به خداوند نسبت می‌دهند مانند «یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ» (نحل/11) «أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً (سجده/27) «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً» (زمر/21)) اصرار دارند که «زرع» را ناظر به خود عمل رویاندن محصول بدانند؛‌ولو که تعبیر زرع برای غیر خدا هم به کار رفته است: « قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنینَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فی‏ سُنْبُلِهِ» (یوسف/47) (مثلا:‌ التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج‏4، ص338[4])

کلمه «زَرْع» در اصل مصدر است که بسیاری از اوقات در معنای اسم مفعولی به کار می‌رود یعنی بر خود چیزی که زراعت شده اطلاق می گردد؛ مثلا: «فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً» (سجدة/27) ، که جمع آن «زروع»: «وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ‏» (دخان/26) است (مفردات ألفاظ القرآن، ص379[5]) و درباره وجه اطلاق مصدر بر شیء‌خارجی گفته‌اند یا از باب مبالغه است (شبیه زید عدل) ویا اشاره به اینکه آن موجود مظهرخارجی و نتیجه آن فعل است؛ به علاوه که اطلاق یک مصدر بر یک شیء‌خارجی به جهات وصفی آن شیء هم نظر دارد. (التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج‏4، ص339[6])

به کسی که عمل زرع را انجام می‌دهد «زارع» (أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ؛ واقعه/64) - جمع آن «زرّاع»: «کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» (فتح/29)- و نیز «مُزَارِع» و «مُزْدَرِع» گویند (کتاب العین، ج‏1، ص353[7])؛ و به زمینی که روی آن زراعت می‌شود «مزرعه» گفته می‌شود

ماده «زرع» و مشتقات آن 14 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

نَحْنُ الزَّارِعُونَ

این جمله اسمیه‌ای است که خبر آن به جای اینکه نکره بیاید معرفه است؛ در واقع آمدن «ال» بر روی خبر دلالت بر حصر دارد؛‌پس مفاد این جمله آن است که «فقط ما زارع هستیم».

حدیث

1) الف. از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:

وقتی خواستی زراعتی انجام دهی مقداری از بذر را در دستت بگیر و رو به قبله بایست و سه بار بگو «أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ: آیا تأمل کرده‌اید در آنچه می‌کارید؟! آیا شما آن را می‌رویانید یا ماییم که زارعان (رویانندگان)یم؟!» (واقعه/63-64).

سپس سه بار بگو: «بَلِ اللَّهُ‏ الزَّارِعُ: بلکه خداوند زارع (رویاننده) است.»

سپس بگو: «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَبّاً مُبَارَکاً وَ ارْزُقْنَا فِیهِ السَّلَامَةَ: خدایا این را دانه‌ای مبارک قرار بده و در آن سلامت را روزی ما فرما» و سپس آن قبضه‌ای که در دستت هست را در زمین بپاش.

الکافی، ج‏5، ص262

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَزْرَعَ زَرْعاً فَخُذْ قَبْضَةً مِنَ الْبَذْرِ وَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ قُلْ:

«أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» ثَلَاثَ مَرَّاتٍ؛

ثُمَّ تَقُولُ «بَلِ اللَّهُ‏ الزَّارِعُ» ثَلَاثَ مَرَّاتٍ.

ثُمَّ قُلِ «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَبّاً مُبَارَکاً وَ ارْزُقْنَا فِیهِ السَّلَامَةَ». ثُمَّ انْثُرِ الْقَبْضَةَ الَّتِی فِی یَدِکَ فِی الْقَرَاحِ. [8]

 

ب. همچنین شعیب عقرقوقی می‌گوید که امام صادق ع به من فرمود:

وقتی خواستی بذر بپاشی بگو:

«اللَّهُمَّ قَدْ بَذَرْتُ وَ أَنْتَ الزَّارِعُ فَاجْعَلْهُ حَبّاً مُتَرَاکِماً: خدایا بذر را پاشیدم در حالی که زارع (= رویاننده) تویی»

‌پس آن را دانه‌ای متراکم (خوشه‌های پردانه) قرار بده.

الکافی، ج‏5، ص263

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ شُعَیْبٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ لِی:

إِذَا بَذَرْتَ فَقُلِ «اللَّهُمَّ قَدْ بَذَرْتُ وَ أَنْتَ الزَّارِعُ فَاجْعَلْهُ حَبّاً مُتَرَاکِماً».

 

ج. همچنین این مطالب این گونه از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:

وقتی خواستی زراعتی انجام دهی مقداری از بذر را در دستت بگیر سپس رو به قبله بایست و سه بار بگو:

«أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ: آیا تأمل کرده‌اید در آنچه می‌کارید؟! آیا شما آن را می‌رویانید یا ماییم که رویانندگانیم؟!» (واقعه/63-64).

سپس بگو «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَبّاً مُبَارَکاً وَ ارْزُقْنَا فِیهِ السَّلَامَةَ وَ التَّمَامَ وَ اجْعَلْهُ حَبّاً مُتَرَاکِباً وَ لَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ مَا أَبْتَغِی وَ لَا تَفْتِنِّی بِمَا مَتَّعْتَنِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ: خدایا این را دانه‌ای مبارک قرار بده و در آن سلامت و کمال روزی ما فرما ‌و آن را دانه‌ای متراکم (خوشه‌های پردانه) قرار بده و مرا از خیر آنچه که درصددش هستم محروم نکن و ما را با آنچه از آن بهره‌مندم ساخته‌ای مورد امتحان دشوار قرار مده به حق حضرت محمد و خاندان پاک و طاهرش.»

و سپس اگر خدا خواست آن قبضه‌ای که در دستت هست بپاش.

مکارم الأخلاق، ص353

عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَزْرَعَ زَرْعاً فَخُذْ قَبْضَةً مِنَ الْبَذْرِ بِیَدِکَ؛ ثُمَّ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ قُلْ:

«أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» ثَلَاثَ مَرَّاتٍ.

ثُمَّ قُلِ «اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَرْثاً مُبَارَکاً وَ ارْزُقْنَا فِیهِ السَّلَامَةَ وَ التَّمَامَ وَ اجْعَلْهُ حَبّاً مُتَرَاکِباً وَ لَا تَحْرِمْنِی خَیْرَ مَا أَبْتَغِی وَ لَا تَفْتِنِّی بِمَا مَتَّعْتَنِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ»

ثُمَّ ابْذُرِ الْقَبْضَةَ الَّتِی فِی یَدِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

 

د. و باز شبیه این از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:

وقتی خواستی دانه‌ها را در زمین بپاشی مقداری از آن بذر را در دستت بگیر سپس رو به قبله بایست و بگو:

«أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ: آیا تأمل کرده‌اید در آنچه می‌کارید؟! آیا شما آن را می‌رویانید یا ماییم که رویانندگانیم؟!» (واقعه/63-64).

سپس بگو: «بَلِ اللَّهُ‏ الزَّارِعُ لَا فُلَانٌ: بلکه خداوند زارع (رویاننده) است نه فلانی.» و اسم صاحب بذر را بگو؛

سپس بگو «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْهُ مُبَارَکاً وَ ارْزُقْهُ السَّلَامَةَ وَ السُّرُورَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْغِبْطَةَ: خدایا بر محمد و خاندان پاک و طاهرش درود فرست و این را  مبارک قرار بده و در آن سلامت و شادی و عافیت و سود بردن را روزی ما فرما.»

و سپس آن بذری که در دستت هست را بپاش و پاشیدن بقیه بذرها را هم آغاز کن.

کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏2، ص122

وَ رَوَى عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ بِسَنَدٍ رَفَعَهُ إِلَیْهِ قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تُلْقِیَ الْحَبَّ فِی الْأَرْضِ فَخُذْ قَبْضَةً مِنْ ذَلِکَ الْبَذْرِ ثُمَّ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ ثُمَّ قُلْ «أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»

ثُمَّ تَقُولُ «لَا بَلِ اللَّهُ الزَّارِعُ لَا فُلَانٌ» وَ تُسَمِّی بِاسْمِ صَاحِبِهِ.

ثُمَّ قُلِ: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْهُ مُبَارَکاً وَ ارْزُقْهُ السَّلَامَةَ وَ السُّرُورَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْغِبْطَةَ».

ثُمَّ ابْذُرِ الْبَذْرَ الَّذِی بِیَدِکَ وَ سَائِرَ الْبَذْرِ.

 

2) از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمودند:

بنى اسرائیل نزد موسى علیه السّلام آمدند و از او خواستند که از خداوند عزّ و جلّ‌ درخواست کند که هرگاه اراده کردند، آسمان بر آنان باران ببارد و هرگاه اراده کردند از آسمان باران نبارد.

آن حضرت نیز از خداوند عزّ و جلّ‌ این را درخواست کرد.

خداوند عزّ و جلّ‌ فرمود: اى موسى! این خواسته‌شان برآورده شد.

موسى علیه السّلام نیز این را به آنان خبر داد، و آنها نیز کشت کردند و هربذرى را که داشتند کاشتند و آن گاه اراده کردند، باران آمد و همان وقتى که خواستند آسمان را از بارش بازداشتند، و کشت آنها همانند کوه‌ و درخت، بزرگ شد، آن‌گاه آن را درو نمودند و خرمنکوبى کردند، ولى دانه‌اى در آن نیافتند.

با گریه و ناله نزد موسى علیه السّلام رفتند و گفتند: ما از تو درخواست کردیم که از خدا درخواست کنى آسمان هرگاه خواستیم بر ما باران ببارد و پاسخ ما را داد، ولى آن را مایه زیان ما قرار داد!

موسى علیه السّلام عرض کرد: پروردگارا! بنى اسرائیل از این کارى که با آنها کردى شکایت دارند.

خداوند فرمود: اى موسى! از چه چیزى شکایت دارند؟

عرض کرد: از من خواستند از تو درخواست کنم که هرگاه خواستند آسمان را بر آنان بارش دهى و هرگاه اراده کردند آن را از بارش بازدارى، و تو نیز اجابت کردى، ولى آن را مایه زیان آنان قرار دادی!

فرمود: اى موسى! من براى بنى اسرائیل اندازه‌اى مشخّص کردم، ولى آنان به این اندازه رضایت ندادند و من به خواست آنها رفتار کردم، و این‌گونه شد که دیدی.

الکافی، ج‏5، ص262

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ سَدِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَتَوْا مُوسَى ع فَسَأَلُوهُ أَنْ یَسْأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُمْطِرَ السَّمَاءَ عَلَیْهِمْ إِذَا أَرَادُوا وَ یَحْبِسَهَا إِذَا أَرَادُوا.

فَسَأَلَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ لَهُمْ؛ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ لَهُمْ یَا مُوسَى.

فَأَخْبَرَهُمْ مُوسَى فَحَرَثُوا وَ لَمْ یَتْرُکُوا شَیْئاً إِلَّا زَرَعُوهُ ثُمَّ اسْتَنْزَلُوا الْمَطَرَ عَلَى إِرَادَتِهِمْ وَ حَبَسُوهُ عَلَى إِرَادَتِهِمْ. فَصَارَتْ زُرُوعُهُمْ کَأَنَّهَا الْجِبَالُ وَ الْآجَامُ. ثُمَّ حَصَدُوا وَ دَاسُوا وَ ذَرَّوْا فَلَمْ یَجِدُوا شَیْئاً. فَضَجُّوا إِلَى مُوسَى ع وَ قَالُوا: إِنَّمَا سَأَلْنَاکَ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ أَنْ یُمْطِرَ السَّمَاءَ عَلَیْنَا إِذَا أَرَدْنَا فَأَجَابَنَا ثُمَّ صَیَّرَهَا عَلَیْنَا ضَرَراً؟!

فَقَالَ یَا رَبِّ إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ ضَجُّوا مِمَّا صَنَعْتَ بِهِمْ.

فَقَالَ وَ مِمَّ ذَاکَ یَا مُوسَى؟

قَالَ سَأَلُونِی أَنْ أَسْأَلَکَ أَنْ تُمْطِرَ السَّمَاءَ إِذَا أَرَادُوا وَ تَحْبِسَهَا إِذَا أَرَادُوا فَأَجَبْتَهُمْ ثُمَّ صَیَّرْتَهَا عَلَیْهِمْ ضَرَراً!

فَقَالَ یَا مُوسَى أَنَا کُنْتُ الْمُقَدِّرَ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ فَلَمْ یَرْضَوْا بِتَقْدِیرِی فَأَجَبْتُهُمْ إِلَى إِرَادَتِهِمْ فَکَانَ مَا رَأَیْتَ.

 

3) در منابع اهل سنت (و ظاهرا به تبع آنها در مجمع البیان) حدیثی از پیامبر اکرم ص روایت شده که ظاهرا ناظر به همین دو آیه است؛ که فرمودند:

هیچیک از شما نگوید «زرعت: محصول را به ثمر رساندم» بلکه فقط بگوید «حرثت: ‌من کاشتم».

مجمع البیان، ج‏9، ص337؛ الدر المنثور، ج‏6، ص161[9]

روی عن النبی ص أنه قال: لا یقولن أحدکم «زرعت» و لیقل «حرثت».‏

تدبر

1) «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»

در مورد دانه‌هایی که در زمین می‌کارید؛ آیا شما آن را می‌رویانید یا ماییم که رویاننده آنیم؟! پس کسی که از دانه‌ای بی‌جان و کوچک می‌تواند دانه‌های کثیری پدید آورد، می‌تواند خلایق را هم بعد از اینکه مردند دوباره برانگیزاند (مجمع البیان، ج‏9، ص337[10])

به تعبیر دیگر، همان قدرتى که از یک دانه بذر، خوشه‏ها پدید مى‏آورد، مى‏تواند از تک سلّول انسان مرده‏اى دوباره او را زنده کند. (تفسیر نور، ج‏9، ص436)

 

2) «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»

در عبارت «نَحْنُ الزَّارِعُونَ» آمدن «ال» بر روی خبر دلالت بر حصر دارد؛ ‌پس مفاد این جمله آن است که «آیا شمایید که زرع می‌کنید با فقط ما زارع هستیم؟» و واضح است که در مقام تاکید بر این است که زارع خداوند است؛ نه انسان!

اما توجه شود که این سخن به معنای نفی استقلال در تاثیر است نه نفی تاثیر اسباب و واسطه‌ها در امور؛ یعنی در مقام توجه دادن به این حقیقت است که اگر اسباب و واسطه‌ای در امور هست همان سبب بودنش را هم از خداوند گرفته است و بنابر این فاعل حقیقی در هر امری خداوند است و همه امور به او برمی‌گردد (المیزان، ج‏19، ص135[11]) از این روست که با اینکه در موارد متعددی همچون آیه فوق رویاندن زراعت را به خود نسبت داده: «یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ» (نحل/11) «أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ ... فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً (سجده/27) «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً ... ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً» (زمر/21)، در عین حال هم استناد دادن زرع به کشاورزان مشکلی هم ندارد چنانکه هم خود خداوند گاه زراعت را به انسانها نسبت داده: «کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ» (فتح/29) و هم برخی از پیامبران او: «قالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنینَ دَأَباً فَما حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فی‏ سُنْبُلِهِ» (یوسف/47) و این تعابیر منافاتی با مضمون آیه محل بحث ندارد تا همچون برخی از مفسران در توجیه این آیات اخیر و یا برخی روایات معصومین که در آنها از تعبیر «زارع» برای انسانها استفاده شده به تکلف بیفتیم. (مثلا نگاه کنید به توجیهات تکلف‌آمیز فخر رازی در مفاتیح الغیب، ج‏29، ص420[12])

 

3) «أَ فَرَأَیتُمْ ما تَحْرُثُونَ؛ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»

حتی اگر ما شروع کننده کشت و کار باشیم و نقشی هم در تولید محصول داشته باشیم، اما به ثمر رساننده هرچیزی خداوند است.

ثمره اخلاقی

اگر در نظام عالم و در متن زندگی، انجام دادن بخشی از کاری به دست ما داده شده، نباید به خود مغرور شویم و حتی در به نتیجه رسیدن آن کار خود را همه‌کاره بپنداریم (حدیث2)؛ چه رسد به غرور کلی، و خود را در همه امورات خود همه‌کاره دیدن.

 

 

 


[1] . تقدم حکم الهمزتین فی الآیة /59 من هذه السورة. (معجم القراءات ج9، ص311) جلسه 1026 http://yekaye.ir/al-waqiah-56-59/

[2] . زُرْعة من أسماء الرجال، و کذلک زُرَیْع. و الزَّرْع: نبات البر و الشعیر. الناس یحرثونه و الله یَزْرَعُه، أی: ینمیه حتى یبلغ غایته و تمامه. و یقال للصبی: زَرَعَه الله أی: بلغه تمام شبابه.

[3] . الزاء و الراء و العین أصلٌ یدلُّ على تنمیة الشى‏ء. فالزّرع معروف، و مکانه المُزْدَرَع. و قال الخلیل: أصل الزّرع التنمیة. و کان بعضهم یقول: الزَّرع طرح البَذْر فى الأرض. و الزَّرْع اسمٌ لِمَا نبت. و الأصل فى ذلک کلِّه واحد. و زارِع: کلبٌ.

[4] . أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو جریان طرح البذر فی الأرض الى أن ینبت النبات، فمجموع هذا الجریان یطلق علیه الزرع بالمعنى المصدرىّ، و باعتبار هذا المعنى یطلق على المحصول منه أیضا الزرع، فکأنّه الوجود الخارجىّ من الزراعة و ما یتراءى منه، ثمّ بعد تکمیل الزرع و تمامیّة معناه إحداثا و بقاء یظهر زمان الحرث و هو إذا بلغ المحصول الى منتهى اخضراره و کماله ثمّ بعد زمان الحرث یصل أوان الحصاد- راجع الحرث. أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ‏- 56/ 64-.یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ‏- 16/ 11-.أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى- الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً- 32/ 37-.نسبة الزرع الى اللّه تعالى على سبیل الحقیقة، فانّ الأسباب المقتضیة فی حصول الزراعة کلّها من اللّه المتعال، کالتراب و الماء و الهواء المساعد و الشمس و القمر و الریح و البذر و طبیعته و سائر ما یلزم تحقّقه، و من الأسباب مباشرة انسان فی تنظیم الأمر، و هو ایضا من خلق اللّه و بین یدی حوله و قوّته و نظره.

[5] . الزَّرْعُ: الإنبات، و حقیقة ذلک تکون بالأمور الإلهیّة دون البشریّة. قال: أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ‏ [الواقعة/ 64]، فنسب الحرث إلیهم، و نفى عنهم الزَّرْعَ و نسبه إلى نفسه، و إذا نسب إلى العبد فلکونه فاعلا للأسباب التی هی سبب الزّرع، کما تقول أنبتّ کذا: إذا کنت من أسباب نباته، و الزَّرْعُ فی الأصل مصدر، و عبّر به عن الْمَزْرُوعِ نحو قوله: فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً [السجدة/ 27]، و قال: وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَرِیمٍ‏ [الدخان/ 26]، و یقال: زَرَعَ اللّه ولدک، تشبیها، کما تقول: أنبته اللّه، و الْمُزْرِعُ:الزَّرَّاعُ، و ازْدَرَعَ النبات: صار ذا زرع.

[6] . اطلاق المصدر على العین الخارجی انّما یتحقّق بملاحظات: للدلالة على المبالغة کما فی زید عدل، و للاشارة الى انّ الموجود مظهر خارجى و نتیجة حاصلة و مرآة للعمل کما فی الزرع، فانّ ما یرى من الزراعة فی الخارج مجتمع ما عمل من طرح البذر و السقی و التربیة و الانبات، فی الخارج. ففی هذا الإطلاق مضافا الى الدلالة على العین: اشارة الى جهات وصفیّة أیضا.

[7] . زُرْعة من أسماء الرجال، و کذلک زُرَیْع. و الزَّرْع: نبات البر و الشعیر. الناس یحرثونه و الله یَزْرَعُه، أی: ینمیه حتى یبلغ غایته و تمامه. و یقال للصبی: زَرَعَه الله أی: بلغه تمام شبابه. و المُزْدَرِع: الذی یزرع، أو یأمر بحرث زرع لنفسه خصوصا. دخلته الدال بدل تاء مفتعل، کما یقال: اجدمعوا و اجتمعوا. قال شجاع: المُزْدَرَع: الأرض التی یُزْرَع فیها. قال «فاطلب لنا منهم نخلا و مُزْدَرَعاً / کما لجیراننا نخل و مُزْدَرَع‏» و المُزَارِع: الزارِع. و المزارِع الذی یزرع أرضه.

[8] . این حدیث هم در همین آدرس قابل توجه است:

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ رَجُلٍ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَرَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِنَاسٍ مِنَ الْأَنْصَارِ وَ هُمْ یَحْرُثُونَ فَقَالَ لَهُمُ احْرُثُوا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ یُنْبِتُ اللَّهُ بِالرِّیحِ کَمَا یُنْبِتُ بِالْمَطَرِ قَالَ فَحَرَثُوا فَجَادَتْ زُرُوعُهُم‏.

[9] . و أخرج البزار و ابن جریر و ابن مردویه و أبو نعیم و البیهقی فی شعب الایمان و ضعفه عن أبی هریرة رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه و [آله و] سلم لا یقولن أحدکم زرعت و لکن لیقل حرثت قال أبو هریرة رضی الله عنه الم تسمعوا الله یقول أَ فَرَأَیتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ‏

[10] . «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» أی أ أنتم تنبتونه و تجعلونه زرعا أم نحن المنبتون فإن من قدر على إنبات الزرع من الحبة الصغیرة و أن یجعلها حبوبا کثیرة قدر على إعادة الخلق إلى ما کانوا علیه.

[11] . و لا منافاة بین نفی الزرع عنهم و نسبته إلیه تعالى و بین توسط عوامل و أسباب طبیعیة فی نبات الزرع و نموه فإن الکلام عائد فی تأثیر هذه الأسباب و صنعها و لیس نحو تأثیرها باقتضاء من ذاتها منقطعة عنه تعالى بل بجعله و وضعه و موهبته، و کذا الکلام فی أسباب هذه الأسباب، و ینتهی الأمر إلى الله سبحانه و أن إلى ربک المنتهى.

[12] . الفرق بین الحرث و الزرع هو أن الحرث أوائل الزرع و مقدماته من کراب الأرض، و إلقاء البذر، و سقی المبذور، و الزرع هو آخر الحرث من خروج النبات و استغلاظه و استوائه على الساق، فقوله: أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أی ما تبتدئون منه من الأعمال أ أنتم تبلغونها المقصود أم اللّه؟ و لا یشک أحد فی أن إیجاد الحب فی السنبلة لیس بفعل الناس، و لیس بفعلهم إن کان سوى إلقاء البذر و السقی، فإن قیل: هذا یدل على أن اللّه هو الزارع، فکیف قال تعالى: یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ [الفتح: 29] و قال النبی صلى اللّه علیه و [آله و] سلم: «الزرع للزارع» قلنا قد ثبت من التفسیر أن الحرث متصل بالزرع، فالحرث أوائل الزرع، و الزرع أواخر الحرث، فیجوز إطلاق أحدهما على الآخر، لکن قوله: یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ بدلا عن قوله: یعجب الحراث، یدل على أن الحارث إذا کان هو المبتدی، فربما یتعجب بما یترتب على فعله من خروج النبات و الزارع لما کان هو المنتهی، و لا یعجبه إلا شی‏ء عظیم، فقال: یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ الذین تعودوا أخذ الحراث، فما ظنک بإعجابه الحراث، و قوله صلى اللّه علیه و [آله و] سلم: «الزرع للزارع» فیه فائدة، لأنه لو قال: للحارث فمن ابتدأ بعمل الزرع و أتى بکراب الأرض و تسویتها یصیر حارثا، و ذلک قبل إلقاء البذرة لزرع لمن أتى بالأمر المتأخر و هو إلقاء البذر، أی من له البذر على مذهب أبی حنیفة رحمة اللّه تعالى علیه و هذا أظهر، لأنه بمجرد الإلقاء فی الأرض یجعل الزرع للملقى سواء کان مالکا أو غاصبا.