1104) سوره عبس (80) آیه 18 مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ
مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ
2 ربیعالاول 1445 27/6/1402
ترجمه
[آیا نمیبیند که] از چه چیزی او را آفرید؟!
اختلاف قرائت
شَیْءٍ[1]
شَیْءٍ خَلَقَهُ[2]
نکات ادبی
شَیْءٍ
درباره ماده «شیء» و فعل «شاء» و مطالب مربوط به آن از جمله تفاوت مشیت و اراده توضیحات مفصلی قبلا گذشت. جلسه 1081 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-16/
خَلَقَهُ
قبلا بیان شد که کلمه «خَلق» مصدری است (= آفرینش) که در بسیاری از موارد در معنای مفعولی به کار میرود (= مخلوق، آفریده شده).
اهل لغت معتقدند اصل این ماده دلالت بر «تقدیر» (تعیین اندازه) داشته است، چنانکه «خُلق» (به معنای خوی و خصلت و اخلاقیات شخصی) را هم از این جهت «خلق» نامیدهاند که بیانگر ویژگیهایی است که در صاحب آن معین و مقدر شده است و برخی گفتهاند کلمه «خلق» به نحو خاص به معنای «ایجاد کردن بر اساس یک کیفیت [و محاسبه] خاص» میباشد که هم در مورد ایجاد بیسابقه، و هم ایجاد چیزی از چیز دیگر به کار میرود.
جلسه 829 http://yekaye.ir/ya-seen-36-79/
حدیث
1) در حدیث «2.الف» ذیل آیه قبل، روایتی از امام باقر ع گذشت. امام ع در ادامه آن فرمودند:
سپس نسب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را وصف کرد و چگونگی آفرینش وی و آنچه را خداوند با آن به وی کرامت داده است بیان کرد و فرمود: «از چه چیزی وی را آفرید»؛ از طینت پیامبران «وی را آفرید؛ پس تقدیر وی را رقم زد» برای خوبی؛ ...
تفسیر القمی، ج2، ص406؛ مختصر البصائر، ص163
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ [أَبِی بَصِیرٍ] عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی أُسَامَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: ...
ثُمَّ نَسَبَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَنَسَبَ خَلْقَهُ وَ مَا أَکْرَمَهُ اللَّهُ بِهِ فَقَالَ: «مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» یَقُولُ: مِنْ طِینَةِ الْأَنْبِیَاءِ «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» لِلْخَیْرِ ...
فرازهای بعدی این حدیث امام باقر ع ضمن آیات بعد خواهد آمد. (این حدیث با طول و تفصیل بیشتری ذیل آیه 17 و به عنوان حدیث «2.ب» گذشت)
تدبر
1) «مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»
این سوال که در این آیه پرسیده شده است، در صورتی که «قتل»:
الف. نفرین و فضای آیه قبل مذمت انسانی باشد که کفر میورزد، این استفهام را استفهامی برای تحقیر دانستهاند (البحر المحیط، ج10، ص409[3]؛ مفاتیح الغیب، ج31، ص57[4]؛ تفسیر الصافی، ج5، ص285[5])؛ که این را دو گونه شرح دادهاند:
الف.1. میخواهد تذکر دهد که وی باید بداند که خالقش خداست و به او میگوید چرا به اصل خلقت خویش توجه نمیکند که خداوند وی را از چه آفرید (مجمع البیان، ج10، ص665 [6])
الف.2. میخواهد طغیان وی را سرکوب کند با تذکر دادن به اینکه وی به ابتدای خلقت خویش بنگرد و ببیند از چه چیز پستی آفریده شده است (الکشاف، ج4، ص703[7]؛ المیزان، ج20، ص206[8]).
و به نظر میرسد احتمال اینکه این دومی مد نظر بوده باشد بیشتر است؛ چرا که اگر اولا با مقدم کردن جار و مجرور بر فعل، بر آن (اینکه از چه چیزی آفریده شده) تأکید کرد؛ و ثانیا اگر اولی مد نظر بود اقتضای فصاحت کلام این بود که کلمه «الله» به عنوان فاعل «خلقه» در کلام بیاید.
ب. خبر از واقع باشد، استفهام دلالت بر تعظیم دارد، و کلامی در تقدیر است؛ یعنی اگر میدانستند این انسان (حضرت علی ع) از چه آفریده شده (از نطفهای از جنس نطفههای پیامبران) آنگاه بدین راحتی اقدام به کشتن وی نمیکردند (حدیث1).
2) «مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»
این آیه میخواهد انسانی که کفر میورزد را مورد مواخذه قرار دهد و این مواخذه را با هشداری به ابتدای آفرینش دنیوی وی آغاز میکند؛ و در ادامه آیات به سراغ نعمتهایی میرود که وی در آن غوطهور است تا پایان زندگیاش، و چقدر از آنها غافل است (الکشاف، ج4، ص703[9]). در واقع هر پدیدهای در متن آفرینش خویش، سه مرحله دارد: ابتدا، مسیر و انتها؛ و در این آیات میخواهد به این سه مرحله در خصوص انسان تذکر بدهد که اولین مرحلهاش همین است که ببیند از چه آفریده شده است (مرحله دوم در آیه 20 و مرحله آخر در آیات 21-22 مورد توجه قرار میگیرد) (مفاتیح الغیب، ج31، ص57[10]).
3) «مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»
به ابتدای آفرینش خود بنگرید تا از کفر و غرور دست بردارید (اقتباس از تفسیر نور، ج10، ص386[11]).
4) «مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»
اینکه این هشدار به ابتدای آفرینش انسان را با جمله استفهامی بیان کرد (و بلافاصله خودش پاسخ آن را در آیه بعد داد) از باب تأکید بر تعجبی است که در عبارت «ما أَکْفَرَهُ: چه ناسپاس و کافر است او» در آیه قبل نهفته بود. اظهار تعجب غالبا در خصوص حوادثی رخ میدهد که علت و سبب واضح و آشکاری ندارند. در واقع، با این تعبیر میخواهد بگوید اولا چقدر افراط این انسان در کفر و ناسپاسی جای تعجب دارد و ثانیا آیا وقتی که خداوند وی را آفرید جایی برای این اندازه کفر ورزیدن بود؟ یعنی با توجه به اینکه خدا آفرینش وی را این چنین شروع کرد واقعا چه سببی موجب میشود که وی مسیر کفر و طغیان در پیش گیرد و چه عذر و بهانهای برای این ناسپاسی دارد، و واقعا سر زدن این کفر از او جای تعجب دارد (المیزان، ج20، ص206[12]).
[1] . تقدمت القراءة فیه وحکم الهمزة، انظر الآیتین / 20 و 106 من سورة البقرة (معجم القراءات ج 10، ص308).ذیل آیه 20 سوره بقره نوشته است:
قراءة ورش من طریق الأزری بالمد المشبع و التوسط وصلا و وقفا.
و جاء بالتوسط فیه عن حمزه وصلا و اذا وقف علیه فله مع هشام بخلاف عنه النقل مع الاسکان و الروم و له الادغام معهما.
و فی العنوان «أن حمزة و ورشا قرأا بالمد فی هذه الکلمة کیف تصرفت.
و قرأ ابن مسعود «شائ» بألف.
و قرأ الباقون مِدرَجا علی لفظه بالهمز من غیرو وقفة و لا سکتة. (ج1، ص60)
[2] . أخفى أبو جعفر التنوین فی الخاء (معجم القراءات ج 10، ص308).
[3] . مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ: استفهام على معنى التقریر على حقارة ما خلق منه.
[4] . و هو استفهام و غرضه زیادة التقریر فی التحقیر.
[5]. الاستفهام للتحقیر.
[6] . ثم بین سبحانه من أمره ما کان ینبغی معه أن یعلم أن الله خالقه فقال «مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» لفظه استفهام و معناه التقریر و قیل معناه لم لا ینظر إلى أصل خلقته من أی شیء خلقه الله لیدله على وحدانیة الله تعالى.
[7] . ثم أخذ فی وصف حاله من ابتداء حدوثه، إلى أن انتهى و ما هو مغمور فیه من أصول النعم و فروعها، و ما هو غارز فیه رأسه من الکفران و الغمط و قلة الالتفات إلى ما یتقلب فیه و إلى ما یجب علیه من القیام بالشکر. مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ من أى شیء حقیر مهین خلقه،
[8] . قوله تعالى: «مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» معناه على ما یعطیه المقام من أی شیء خلق الله الإنسان حتى یحق له أن یطغى و یستکبر عن الإیمان و الطاعة، و حذف فاعل قوله: «خَلَقَهُ» و ما بعده من الأفعال للإشعار بظهوره فمن المعلوم بالفطرة و قد اعترف به المشرکون أن لا خالق إلا الله تعالى.
[9] . ثم أخذ فی وصف حاله من ابتداء حدوثه، إلى أن انتهى و ما هو مغمور فیه من أصول النعم و فروعها، و ما هو غارز فیه رأسه من الکفران و الغمط و قلة الالتفات إلى ما یتقلب فیه و إلى ما یجب علیه من القیام بالشکر
[10] . و اعلم أن لکل محدث ثلاث مراتب أوله و وسطه و آخره، و أنه تعالى ذکر هذه المراتب الثلاثة للإنسان. أما المرتبة الأولى: فهی قوله: مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ.
[11] . اصل نکته ایشان ناظر به آیه بعد است و چنین نوشتهاند: به آفرینش خود از نطفه ناچیز بنگرید تا از کفر و غرور دست بردارید.
[12] . و الاستفهام بداعی تأکید ما فی قوله: «ما أَکْفَرَهُ» من العجب؛ و العجب إنما هو فی الحوادث التی لا یظهر لها سبب فأفید أولا: أن من العجب إفراط الإنسان فی کفره ثم سئل ثانیا: هل فی خلقته إذ خلقه الله ما یوجب له الإفراط فی الکفر فأجیب بنفیه و أن لا حجة له یحتج بها و لا عذر یعتذر به فإنه مخلوق من ماء مهین لا یملک شیئا من خلقته و لا من تدبیر أمره فی حیاته و مماته و نشره، و بالجملة الاستفهام توطئة للجواب الذی فی قوله: «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ» إلخ.