سفارش تبلیغ
صبا ویژن

860) سوره هود (11) آیه 73 قالُوا أَ تَعْجَبینَ مِنْ أَمْرِ اللَّ

 بسم الله الرحمن الرحیم

860) سوره هود (11) آیه 73

قالُوا أَ تَعْجَبینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ

14 ربیع‌الثانی 1440

ترجمه

گفتند آیا از امر خدا تعجب می‌کنی؟! رحمت خداوند و برکاتش بر شما اهل بیت [باد/است]؛ همانا او ستوده‌ و ارجمند است.

اختلاف قرائت[1] 

نکات ادبی

رَحْمَتُ

قبلا بیان شد که ماده «رحم» در اصل دلالت بر معانی‌ای همچون رقت و و عطوفت و مهربانی (= رأفت) می‌کند؛ و به تعبیر دیگر، دلالت بر «رقت قلب همراه با احسان کردن» می‌کند که گاه ممکن است در مورد «احسان کردن بدون لحاظ رقت قلب» به کار رود (مثلا وقتی در مورد خداوند به کار می‌رود) و یا «رقت قلب بتنهایی». درواقع، رحمت، ‌تجلی رأفت، و ظهور شوق و شفقت است، و مربوط به مقام ابراز نسبت به چیز خاصی است که در آن خیر و صلاح مخاطب لحاظ می‌شود، ولو خود مخاطب آن را خوش ندارد، مانند خوراندن دوای تلخ به مریض.

همچنین در تفاوت «رأفت» (مهربانی) با «رحمت» هم گفته‌اند در «رأفت» رقت قلب بیشتری از «رحمت» وجود دارد؛ لذا کلمه رأفت هیچگاه در موردی که با کراهت توام باشد به کار نمی‌رود؛ اما «رحمت» گاه با کراهت توام است. (آنچه در پزشک است، «رحمت» است؛ نه «رأفت» وگرنه هیچگاه آمپول تجویز نمی‌کرد!)

مصدر معروف این ماده «رحمت» است که در نگارش قرآنی هم با «ت» (ِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّه، بقره/218؛ إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ، اعراف/56؛ ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّک، مریم/2) و هم با «ة» (کَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ، انعام/12؛ وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَةِ، انعام/133) نوشته می‌شود؛ اما علاوه بر آن، کلمه «مَرْحَمَةِ» هم به عنوان مصدر میمی این ماده به کار رفته است است (تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ؛ بلد/17) که آن هم به معنای «رحمت» می‌باشد. (در زبان فارسی نیز تعبیر «مرحمت فرمایید» متداول است.)

جلسه 762 http://yekaye.ir/ya-seen-36-15/

بَرَکاتُهُ

ماده «برک» از موادی است که در معانی بسیار متعددی به کار رفته است و درباره اینکه اصل این معانی چه بوده بین اهل لغت اختلاف است.

برخی اصل همه آن معانی را «ثبات چیزی» می دانند (معجم المقاییس اللغة، ج‏1، ص227) و البته می‌پذیرند که برکت به معنای زیادت و نمو است و «تبریک» به معنای دعا کردن به برکت است؛ و گفته اند «تبارک الله» چه بسا به معنای «تعالی الله: خداوند متعالی است» باشد (همان، ص230-231)

برخی اصل این ماده را از کاربرد کلمه «بَرْک» که به معنای سینه شتر است دانسته و بر این باورند که به مناسبتهایی این کلمه در موارد دیگر به کار رفته است. «بَرَکَ البعیر» به معنای آن است که سینه را جلو انداخت و به معنای ثابت شد و در جای خود محکم ایستاد، به کار رفته و به همین مناسبت تعبیر «ابْتَرَکُوا» برای ثابت‌قدم ماندن در میدان جنگ به کار رفته است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص119)

برخی هم اصل این ماده را فضل و فیض و خیر و زیادت می دانند و معتقند «مبارک» آن چیزی است که در آن خیر باشد و مورد فیض و فضل قرار گرفته باشد؛ و «بَرَکة» (جمعِ آن: «برکات») هم خیر و فضل و زیادت است و «بِرکه» هم آبی است که در جایی جمع شده و مایه خیر و زیادت است. به سینه شتر هم «بَرَک» گویند چون سینه جلوی بدن و در مقام اظهار تشخص و وجود و شجاعت می‌باشد بویژه که شتر مهمترین وسیله زندگی در میان بیابان‌نشینان عرب بوده است. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏1، ص259)

از آنجا که وزن «فاعَلَ» دلالت بر امتداد دارد «بارک» دلالت بر امتداد برکت و استمرار آن دارد؛ و وزن «تفاعل» نیز دلالت بر قبول نسبتِ مذکور و تحقق آن دارد؛ پس فعل «تبارک» دلالت بر تحقق امتداد برکت دارد (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏1، ص259) و هرجا کلمه «تبارک» در قرآن به کار رفته اشاره‌ای است به خیراتی که به طور خاص از جانب خداوند می‌باشد: «تَبارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً» (فرقان/61)، «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ‏» (مؤمنون/14)، «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ»‏(فرقان/1)، «تَبارَکَ الَّذِی إِنْ شاءَ جَعَلَ لَکَ خَیْراً مِنْ ذلِکَ جَنَّاتٍ‏» (فرقان/10) و ... (مفردات ألفاظ القرآن، ص119)

در هر صورت، «برکت» به معنای امری است که خیر فراوانی در آن ثابت و مستقر است؛ که احتمالا از باب تشبیه به «بِرکه» بوده است؛ و «مُبارَک» آن چیزی است که آن خیر در آن جمع شده است؛ چنانکه «وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ أَنْزَلْناهُ‏» (انبیاء/50) اشاره است به خیرات الهی که در قرآن هست و «وَ جَعَلَنِی مُبارَکاً» (مریم/31) (مفردات ألفاظ القرآن، ص119) و برخی هم گفته‌اند «مبارک»‌ محل نزول برکت است. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏1، ص260)

ماده «برک» و مشتقات آن 32 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ

عبارت «رَحْمَتُ اللَّهِ ... عَلَیْکُمْ» را عموما مبتدا و خبر دانسته‌اند که کل جمله می‌تواند جمله خبری یا جمله دعایی باشد؛

و عبارت «أَهْلَ الْبَیْتِ» به لحاظ نحوی می‌تواند:

منادا باشد، یعنیرحمت و برکات خدا بر شما باد ای اهل بیت!

از باب تخصیص ویا تعظیم باشد یعنی: رحمت خدا بر شما باد، منظورم شما اهل بیت است.

بدل از ضمیر «کم» باشد. رحمت خدا و برکاتش بر شما اهل بیت است.

 (البته برخی بدل دانستن آن را چندان روا ندانسته‌اند، زیرا ضمیر مخاطب در غایت وضوح است؛ اما به نظر می‌رسد این اشکال چندان وارد نباشد.]

التبیان فی إعراب القرآن، ص204[2]

حَمیدٌ

درباره ماده «حمد» قبلا بیان شد که «حمد» در فارسی معادل ندارد؛ و در آن معنای «ستایش» (= مدح) و «سپاس» (= شکر) با هم جمع شده است. مدح (ستایش) عکس‌العمل در برابر مشاهده زیبایی و عظمت است که می‌تواند در امور غیراختیاری هم باشد (مثلا مدح قامت رعنا)؛ در حالی که «حمد» فقط در مواردی است که اقدامی اختیاری رخ داده باشد؛ و «شکر» (سپاس) در جایی است که نعمت در کار باشد؛ اما «حمد» منحصر به این نیست؛ زیرا شکر فقط بر افعال است؛ اما حمد هم در مورد افعال و هم در مورد صفات است؛ در واقع، شکر بر اساس نعمت است و حمد بر اساس حکمت؛ همچنین، نقطه مقابل حمد، «ذم» (سرزنش و مذمت کردن) است؛ ولی نقطه مقابل شکر، «کفران» و ناسپاسی است. پس «حمد» اعم از «شکر»، و اخص از «مدح» است

همچنین توضیح داده شد که «حمید» صفت مشبهه از ماده «حمد» است که اگرچه غالبا آن را در معنای مفعولی (محمود، ستوده شده، کسی که مورد حمد قرار گرفته) دانسته‌اند؛ ولی برخی احتمال این را که گاه در معنای اسم فاعل (حامد: ستاینده، حمد کننده) منتفی ندانسته‌اند.

جلسه 715 http://yekaye.ir/al-fater-35-15/

مَجیدٌ

ماده «مجد» در اصل دلالت دارد بر «به نهایت چیزی رسیدن» که البته این فقط در مورد امور پسندیده و خوب به کار می‌رود؛ چنانکه کلمه «مَجْد» برای «به نهایت کَرَم رسیدن» به کار می رود و به همین جهت است که خداوند را ماجد و مجید می‌خوانند. (معجم المقاییس اللغة، ج‏5، ص297)

بر همین اساس برخی این ماده را به معنای سعه در کرم وجلالت (مفردات ألفاظ القرآن، ص761) و به تعبیر دیگر، عظمتی همراه با سعه و علو، که عزت و شرف و کرامت و رفعت از ثمرات آن است (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏11، ص33) دانسته‌اند.

خداوند بدین جهت «مجید» شمرده شده (إِنَّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ؛ هود/73) که در گستره بذل فضل و خیرات بی‌نظیر است؛ و قرآن نیز «مجید» شمرده شده به خاطر کثرت مکارم دنیوی و اخروی که در بردارد «ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ» (ق/1) (مفردات ألفاظ القرآن، ص761)

در تفاوت «رفیع» و «مجید» گفته‌اند که مجید اخص از رفیع است؛ و این کلمه را در جایی به کار می‌برند که خود آن چیز اقتضای رفعت و علو و بزرگی را داشته باشد؛ و رفعت، اقتضای شأن خودش باشد (الفروق فی اللغة، ص179)

ماده «مجد» فقط به صورت کلمه «مجید» و 4 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

حدیث

1) از امام باقر ع روایت شده است که امیرالمومنین علی ع بر قومی گذشت و بدانان سلام گفت.

آنان پاسخ دادند: عَلَیْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ. (سلام بر تو رحمت خدا و برکاتش و مغفرتش و رضوانش)

امیرالمومنین ع فرمود: در مورد ما از آنچه فرشتگان به پدرمان حضرت ابراهیم ع گفتند تجاوز نکنید؛ آنان گفتند: «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ: رحمت خدا و برکاتش بر شما باد، ای اهل البیت.»

الکافی، ج‏2، ص646؛ تفسیر العیاشی، ج‏2، ص154[3]؛ معانی الأخبار، ص283

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

مَرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ ع بِقَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ. فَقَالُوا عَلَیْکَ السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ.

فَقَالَ لَهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَا تُجَاوِزُوا بِنَا مِثْلَ مَا قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ لِأَبِینَا إِبْرَاهِیمَ ع إِنَّمَا قَالُوا «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ.» [4]

 

2) از امام باقر ع حدیثی در تفسیر آیاتی از قرآن کریم درباره ضرورت پیروی کردن مومن از اهل بیت ع روایت شده است که در فرازی از آن فرمودند:

سپس رسول الله ص علمی که نزدش بود نزد وصی خود گذاشت و این همان سخن خداوند عز و جل است که: «خداوند نور آسمانها و زمین است» (نور/35) می‌فرماید: من هدایتگر آسمانها و زمین هستم «مَثَلِ» علمی که به او بخشیدم که همان «نور من» است که بواسطه آن هدایت می‌شوند. «مَثَلِ چراغدانی است که در آن چراغی است» پس آن چراغدان، قلب حضرت محمد ص است و چراغ نوری است که در آن علم است و اینکه فرمود «چراغ در شیشه‌ای است» می‌فرماید من می‌خواهم تو را قبض روج کنم، پس آنچه که نزدت است نزد وصی خود بگذار، همان گونه که چراغ می‌گذارد [نورش] را در «آن شیشه  که گویی ستاره درخشانی است» پس آنان را از فضل و برتری وصی آگاه کرد؛ «افروخته می‌شود از درختی مبارک»، که اصل آن درخت مبارک حضرت ابراهیم ع است و این همان سخن خداوند عز و جل است که « رحمت خداوند و برکاتش بر شما اهل‌بیت؛ همانا او ستوده‌ و ارجمند است.» (هود/73) ...

الکافی، ج‏8، ص380-381

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع ...           

ثُمَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص وَضَعَ الْعِلْمَ الَّذِی کَانَ عِنْدَهُ عِنْدَ الْوَصِیِّ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» یَقُولُ أَنَا هَادِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ «مَثَلُ» الْعِلْمِ الَّذِی أَعْطَیْتُهُ وَ هُوَ «نُورِ»یَ الَّذِی یُهْتَدَى بِهِ مَثَلُ «الْمِشْکَاةِ فِیهَا الْمِصْبَاحُ» فَالْمِشْکَاةُ قَلْبُ مُحَمَّدٍ ص وَ الْمِصْبَاحُ النُّورُ الَّذِی فِیهِ الْعِلْمُ وَ قَوْلُهُ «الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ» یَقُولُ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَقْبِضَکَ فَاجْعَلِ الَّذِی عِنْدَکَ عِنْدَ الْوَصِیِّ کَمَا یُجْعَلُ الْمِصْبَاحُ فِی «الزُّجَاجَةِ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ» فَأَعْلَمَهُمْ فَضْلَ الْوَصِیِّ «یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ» فَأَصْلُ الشَّجَرَةِ الْمُبَارَکَةِ إِبْرَاهِیمُ ع وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِید.» ...

 

3) الف. روایت شده است که یکبار مجلس مامون در مرو، با حضور حضرت امام رضا ع و جماعتی از علمای عراق و خراسان تشکیل شده بود که فرازهایی از این روایت قبلا گذشت.[5] در آن مجلس ابتدا آن علما بسیاری از آیات و احادیث در فضیلت اهل بیت را بر کل امت تطبیق می‌کردند و حضرت یکایک آنها را پاسخ داد و خود شروع به برشمردن آیاتی کردند که به طور خاص در فضیلت اهل بیت ع وارد شده و قابل انطباق بر کل امت نیست. در فرازی از پاسخهای امام رضا ع آمده است:

و اما هفتم، خداوند می‌فرماید «همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر ص صلوات می فرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردید بر او صلوات بفرستید و سلام دهید در حالی که کاملا تسلیم هستید» (احزاب/56) و حتی معاندان از آنان هم می‌دانند که هنگامی که این آیه نازل شد به پیامبر ص گفتند: یا رسول الله! ما سلام کردن بر تو را می‌دانیم؛ اما صلات بر تو چگونه است؟

فرمود: بگویید: « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ: خدایا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست همان گونه که بر ابراهیم ع و آل ابراهیم ع صلوات فرستادی که همانا تو ستوده‌ و ارجمندی»

سپس امام رضا ع فرمود: و آیا در میان شما کسی هست که در این باره کسی اختلافی داشته باشد؟!

گفتند: خیر.

عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص236

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ شَاذَوَیْهِ الْمُؤَدِّبُ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ «6» عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ الصَّلْتِ‏ قَالَ: حَضَرَ الرِّضَا ع مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ بِمَرْوَ وَ قَدِ اجْتَمَعَ فِی مَجْلِسِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ عُلَمَاءِ أَهْلِ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَانَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ أَخْبِرُونِی عَنْ مَعْنَى هَذِهِ الْآیَةِ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا» فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ الْأُمَّةَ کُلَّهَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ مَا تَقُولُ یَا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ الرِّضَا ع لَا أَقُولُ کَمَا قَالُوا وَ لَکِنِّی أَقُولُ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَة ع ...

أَمَّا السَّابِعَةُ فَیَقُولُ اللَّهُ «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» وَ قَدْ عَلِمَ الْمُعَانِدُونَ مِنْهُمْ أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَرَفْنَا التَّسْلِیمَ عَلَیْکَ فَکَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَیْکَ؟ فَقَالَ تَقُولُونَ «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»

وَ هَلْ بَیْنَکُمْ مَعَاشِرَ النَّاسِ فِی هَذَا اخْتِلَافٌ قَالُوا لا. ...[6]

 

ب. روایتی که مورد اشاره امام رضا ع بود در بسیاری از منابع شیعه (مثلا: الأمالی( للصدوق)، ص386) و اهل سنت آمده است. از باب نمونه، مطلب را با عباراتی که در بسیاری از کتب اهل سنت آمده روایت می‌کنیم:

ابن ابی لیلی می‌گوید: کعب بن عُجرَة را ملاقات کردم. به من گفت: آیا دلت می‌خواهد هدیه‌ای به تو بدهم؟!

گفتم: ‌بله.

گفت: پیامبر ص بر ما وارد شد و از ایشان پرسیدیم: ما دانسستیم که چگونه بر شما سلام کنیم؛ اما چگونه بر شما صلات کنیم؟

فرمود: بگویید «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ: خدایا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست همان گونه که بر آل ابراهیم ع صلوات فرستادی که همانا تو ستوده‌ و ارجمندی؛ خدایا بر محمد و آل محمد برکت بده، همان گونه که بر آل ابراهیم ع برکت دادی، که همانا تو ستوده‌ و ارجمندی.»

 

مسند أبی داود الطیالسی، ج2، ص387؛ مسند الشافعی، ص42[7]؛ مسند الحمیدی، ج1، ص564[8]؛ مسند ابن الجعد، ص40[9]؛ مسند ابن أبی شیبة، ج1، ص343[10]

حَدَّثَنَا أَبُو دَاوُدَ قَالَ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، قَالَ: أَخْبَرَنِی الْحَکَمُ، قَالَ: سَمِعْتُ ابْنَ أَبِی لَیْلَى، قَالَ لَقِیَنِی کَعْبُ بْنُ عُجْرَةَ فَقَالَ: أَلَا أُهْدِی إِلَیْکَ هَدِیَّةً؟ خَرَجَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ فَقُلْنَا: قَدْ عَرَفْنَا کَیْفَ نُسَلِّمُ عَلَیْکَ فَکَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْکَ؟ قَالَ: قُولُوا: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

 

4) احمد بن محمد بن ابی‌نصر سوالاتی را از محضر امام رضا ع پرسیده است. یکی از این سوال و جوابها این است:

پرسیدم: صلوات فرستادن بعد از نمازهای واجب بر پیامبر ص چگونه است و سلام بر او چگونه است؟

فرمود: می‌گویی:

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ ابْنَ عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَفْوَةَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ ابْنُ عَبْدِ اللَّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ، وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ، وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ، فَجَزَاکَ اللَّهُ- یَا رَسُولَ اللَّهِ- أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّاً عَنْ أُمَّتِهِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»

سلام بر تو ای رسول الله و رحمت و برکات خدا بر تو؛ سلام بر تو ای محمد بن عبدالله؛ سلام بر تو ای اختیار شده خدا! سلام بر تو ای حبیب خدا؛ سلام بر تو ای برگزیده خدا؛ سلام بر تو ای امین خدا؛ شهادت می‌دهم که تو فرستاده خدایی و شهادت می دهم که تو همان محمد بن عبدالله هستی و شهادت می دهم که تو برای امتت خیرخواهی نمودی و در راه پروردگارت جهاد کردی و او را پرستیدی تا یقین [= مرگ]  به سراغت آمد؛ پس خداوند - ای رسول الله - تو را پاداش دهد بهترین پاداشی که پیامبری را از امتش داد؛ خدایا بر محمد و آل محمد صلوات بفرست همان گونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم ع صلوات فرستادی که همانا تو ستوده‌ و ارجمندی.»

قرب الإسناد، ص382

مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ:: سَأَلْتُ الرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَام‏ ...

وَ قُلْتُ لَهُ: کَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی دُبُرِ الْمَکْتُوبَةِ، وَ کَیْفَ السَّلَامُ عَلَیْهِ؟

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ تَقُولُ:

 «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ ابْنَ عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَفْوَةَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ ابْنُ عَبْدِ اللَّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ، وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ، وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ، فَجَزَاکَ اللَّهُ- یَا رَسُولَ اللَّهِ- أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّاً عَنْ أُمَّتِهِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»

در الکافی، ج‏4، ص552 و کتاب المزار (للمفید)، ص172 نیز شبیه همین روایت نقل شده، با این تفاوت که این صلوات را برای زیارت حضرت نزد قبرشان ذکر کرده‌اند.[11]

 

5) حدیث کساء در روایات شیعی فراوان آمده است. اما این حدیث در بسیاری از منابع اهل سنت هم آمده است و اتفاقا در بسیاری از نقل‌های اهل سنت از آن حدیث، پیامبر ص همین عباراتی که فرشتگان درباره خاندان حضرت ابراهیم ع به کار بردند، درباره اصحاب کساء به کار می‌برد.

با سندهای مختلف در کتب اهل سنت از ام‌سلمه روایت شده است که:

رسول الله ص به حضرت فاطمه س فرمودند:

همسر و فرزندانت را بیاور. پس آنان را آورد. پس کساء [عبای] فدکی را بر روی آنها انداخت، سپس دستش را روی آنها گذاشت و فرمود: خدایا همانا اینان آل محمد ص هستند؛ پس صلواتت و برکاتت را بر محمد و آل محمد قرار بده که همانا تو ستوده و ارجمندی.

ام سلمه می‌گوید: آن کساء را بلند کردم که من هم داخل در آنان شوم. اما آن را از دستم کشید و فرمود: تو هم آدم خوبی هستی! [اما در ردیف آنان نیستی]

مسند أحمد (ط الرسالة) ج44، ص327؛ فضائل الصحابة لأحمد بن حنبل، ج2، ص602؛ شرح مشکل الآثار للطحاوی، ج2، ص241[12]؛ الشریعة للآجری، ج5، ص2208[13]؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج3، ص53[14]؛ مسند أبی یعلى الموصلی، ج12، ص344[15]؛ تاریخ دمشق لابن عساکر، ج13، ص203 و 205؛ ج14، ص142؛ ج7، ص13[16]؛ تفسیر الثعلبی، ج8، ص311[17]؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏2، ص117[18]

حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ زَیْدٍ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ:

أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ قَالَ لِفَاطِمَةَ: «ائْتِینِی بِزَوْجِکِ وَابْنَیْکِ»، فَجَاءَتْ بِهِمْ، فَأَلْقَى عَلَیْهِمْ کِسَاءً فَدَکِیًّا، قَالَتْ: ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهِم ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ آلُ مُحَمَّدٍ، فَاجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَبَرَکَاتِکَ عَلَى مُحَمَّدٍ، وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»، قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ: فَرَفَعْتُ الْکِسَاءَ لِأَدْخُلَ مَعَهُمْ، فَجَذَبَهُ مِنْ یَدِی وَقَالَ: «إِنَّکِ عَلَى خَیْرٍ».[19]

 

ادامه در برگه بعد


 

 

[1] . قرأ فی الوقف بالهاء «رحمه» ابن کثیر و أبوعمرو و الکسائی و یعقوب و الیزیدی و ابن‌محیصن و الحسن، و هی لغة قریش.

و قرأ نافع و ابن عامر و عاصم و حمزة بالتاء الساکنة «رحمت» و هو الموافق لصریح الرسم القرآنی، و هی لغة طیء. (معجم القرائات،ج4، ص106)

[2] . أَهْلَ الْبَیْتِ تقدیره: یا أهل البیت، أو یکون منصوبا على التعظیم و التخصیص أی أعنی. و لا یجوز فی الکلام جرّ مثل هذا على البدل لأن ضمیر المخاطب لا یبدل منه إذا کان فی غایة الوضوح

[3] . در تفسیر عیاشی جمله امیرالمومنین ع به نقل از ابوعبیده به صورت «لا تجاوزونا ما قالت الأنبیاء لأبینا إبراهیم ...» آمده اما در ادامه گفته است: «و روى الحسن بن محمد مثله غیر أنه قال- ما قالت الملائکة لأبینا ع»

[4] . ظاهرا به همین مناسبت است که در زیارات ائمه ع آنان با تعبیر این آیه مورد خطاب قرار گرفته‌اند چنانکه در زیارت وداع ائمه ع روایت شده است: «إِذَا أَرَدْتَ الِانْصِرَافَ فَقُلِ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا سَئِمٍ وَ لَا قَالٍ وَ لَا مَالٍّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِید» (تهذیب الأحکام، ج‏6، ص101)

[5] . در جلسه 523، پاورقی 16 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-33/

جلسه 732 حدیث1، http://yekaye.ir/al-fater-35-32/

و جلسه 750، حدیث1 http://yekaye.ir/ya-seen-36-3/

[6] . این مطلب که از پیامبر چنین پرسیدند و ایشان چنان جواب دادند در بسیاری از روایات مستقیما نقل شده است؛ از باب نمونه:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ اللَّیْثِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْبَغَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْجَعْدِ قَالَ أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَکَمُ قَالَ سَمِعْتُ ابْنَ أَبِی لَیْلَى یَقُولُ لَقِیتُ کَعْبَ بْنَ عُجْرَةَ فَقَالَ أَ لَا أُهْدِیَ لَکَ هَدِیَّةٌ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَرَجَ عَلَیْنَا فَقُلْنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَلَّمْتَنَا کَیْفَ السَّلَامُ عَلَیْکَ فَکَیْفَ الصَّلَاةُ عَلَیْکَ قَالَ قَالُوا اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ وَ بَارِکْ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

[7] . أَخْبَرَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ إِسْحَاقَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَى، عَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ فِی الصَّلَاةِ: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَآلِ إِبْرَاهِیمَ، وَبَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَآلِ إِبْرَاهِیمَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ».

[8] . حَدَّثَنَا الْحُمَیْدِیُّ قَالَ: ثنا سُفْیَانُ، قَالَ: ثنا یَزِیدُ بْنُ أَبِی زِیَادٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَى، عَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ، قَالَ: عَلَّمَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ الصَّلَاةَ عَلَیْهِ، فَقَالَ: " قُولُوا: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ "

حَدَّثَنَا الْحُمَیْدِیُّ قَالَ: ثنا سُفْیَانُ، قَالَ: وَحَدَّثَنِی عَبْدُ الْکَرِیمِ أَبُو أُمَیَّةَ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی لَیْلَى، عَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ، بِمِثْلِهِ.

[9] . حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْجَعْدِ، أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ، عَنِ الْحَکَمِ قَالَ: سَمِعْتُ ابْنَ أَبِی لَیْلَى یَقُولُ: لَقِیَنِی کَعْبُ بْنُ عُجْرَةَ

[10] . نا هُشَیْمُ بْنُ بَشِیرٍ، نا یَزِیدُ بْنُ أَبِی زِیَادٍ، نا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی لَیْلَى، عَنْ کَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ، قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ» الْآیَةَ، قُلْنَا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدْ عَلِمْنَا السَّلَامَ عَلَیْکَ، فَکَیْفَ الصَّلَاةُ؟ قَالَ: ...

[11] . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع کَیْفَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص عِنْدَ قَبْرِهِ فَقَالَ قُلِ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَجَزَاکَ اللَّهُ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّاً عَنْ أُمَّتِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.

[12] . حَدَّثَنَا ابْنُ مَرْزُوقٍ، حَدَّثَنَا رَوْحُ بْنُ أَسْلَمَ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، ...

[13] . حَدَّثَنَا أَبُو شُعَیْبٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ الْحَرَّانِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ دَاوُدَ الْحَرَّانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ ...

[14] . حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِیزِ، ثنا حَجَّاجُ بْنُ الْمِنْهَالِ، ثنا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ،

[15] . حَدَّثَنَا حَوْثَرَةُ بْنُ أَشْرَسَ أَبُو عَامِرٍ قَالَ: أَخْبَرَنِی عُقْبَةُ، عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ، ...

[16] . اخبرتنا أم المجتبى العلویة قالت قرئ على إبراهیم بن منصور أنا أبو بکر بن المقرئ أنا أبو یعلی نا کامل بن طلحة الجحدری نا حماد بن سلمة ...

[17] . حدثنا أبو منصور الجمشاذی، حدثنا أبو نصر أحمد بن الحسین بن أحمد، حدثنا أبو العباس محمد بن همام، حدثنا إسحاق بن عبد الله بن محمد بن رزین، حدثنا حسان بن حسان، حدثنا حماد بن سلمة

[18] . أَخْبَرَنَا أَبُو الْقَاسِمِ بْنُ أَبِی النَّضْرِ بِقِرَاءَتِی عَلَیْهِ أَخْبَرَنَا أَبُو عَمْرٍو الْحِیرِیُّ أَخْبَرَنَا أَبُو یَعْلَى الْمَوْصِلِیُّ حَدَّثَنَا حَوْثَرَةُ بْنُ أَشْرَسَ أَبُو عَامِرٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی عُقْبَةُ عَنْ شَهْرٍ، ... رَوَاهُ عَنْ عُقْبَةَ جَمَاعَةٌ، وَ عَنْ شَهْرٍ جَمَاعَةٌ سِوَى هَؤُلَاءِ؛ وَ [رَوَاهُ أَیْضاً] عُمَرُ بْنُ أَبِی سَلَمَةَ عَنْهَا.

[19] متاسفانه با اینکه بوضوح در این احادیث ام‌سلمه از اهل بیت استثناء‌شده است، اما جاعلان حدیث برای اینکه این آیه را به سوی زنان پیامبر سوق دهند حدیثی را از زبان ام‌سلمه جعل کردند که پیامبر وی را هم جزء اهل بیت قرار داد و در متن دعا هم ازواجه و ذریته را افزودند در حالی که توجه نکردند در آیه قرآنی که در همان حدیث محل استشهاد رسول الله ص بوده کلمه «آل» آمده نه ازواجه و ذریته:

مَالِکٌ، عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ أَبِی بَکْرِ بْنِ حَزْمٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ سُلَیْمٍ الزُّرَقِیِّ؛ أَنَّهُ قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو حُمَیْدٍ السَّاعِدِیُّ أَنَّهُمْ قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ، کَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْکَ؟ فَقَالَ: «قُولُوا: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ، کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ. وَبَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ، کَمَا بَارَکْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ. إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ». (موطأ مالک، ج2، ص229-230)