سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92) سوره نحل (16) آیه 98 فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآن

بسم الله الرحمن الرحیم

92) سوره نحل (16) آیه 98 

فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم‏

13 رمضان 1437

 

ترجمه

پس، هنگامی که قرآن می‌خوانی، از شیطان رجیم به خدا پناه ببر.

نکات ترجمه‌ای و نحوی

«اسْتَعِذْ» از ریشه «عوذ» ‌به معنای التجاء و پناه بردن و درآویختن (تعلق) به چیزی می‌باشد. (معجم المقاییس اللغة‏4/ 183؛ مفردات ألفاظ القرآن/594) درباره اینکه آیا وقوع این کلمه در باب استفعال، تغییری در معنای آن ایجاد می‌کند، اختلاف نظر است. اغلب بر این باورند که تفاوتی بین «أستعیذُ» و «أعوذُ» وجود ندارد (الطراز الأول‏6/ 413؛ معجم المقاییس اللغة‏4/ 184؛ النهایة فی غریب الحدیث و الأثر‏3/ 318؛ لسان العرب‏3/ 499؛ و ...) اما ظاهرا چنین نباشد زیرا در روایتی که نزد برخی اهل لغت هم معروف است (مجمع البحرین‏3/ 184) آمده است «مَنِ اسْتَعَاذَکُمْ بِاللَّهِ فَأَعِیذُوه‏» (کسی که از شما طلب کند به خاطر خدا او را پناه دهید، او را پناه دهید؛ جعفریات/152) لذا مرحوم طبرسی معتقد است که اینجا نیز باب استفعال دلالت بر طلب می‌کند (مجمع‌‌البیان6/ 592) و علامه طباطبایی توضیح می‌دهد که فرق «استعیذ» (طلب معاذ، طلب در پناهگاه قرار گرفتن) با «أعوذ» (پناه می‌برم)در این است که اولی اشاره به وجود یک حالت در نفس انسان دارد؛ اما دومی اقدامی است که انجام می‌شود که آن حالت در نفس آدمی ایجاد شود. در واقع، گفتنِ اعوذ، صرفا مقدمه‌ای است برای ایجاد حالت استعاذه در وجود آدمی؛ اما استعاذه، دلالت بر وجود آن حالت نفسانی دارد. (المیزان12/ 344)

استعاذه و مشتقات آن (ریشه «عوذ») 17 بار در قرآن کریم به کار رفته است. که 8 مورد آن امر و دستور است که از اینها 4 مورد با تعبیر «قل اعوذ» آمده (مومنون/97 و 98، فلق/1، ناس/1) و 4 مورد دیگر با تعبیر «فَـ+ اسْتَعِذْ» می‌باشد (اعراف/200؛ نحل/98؛ غافر/56؛ فصلت/36)

«الرَّجیم‏» از ریشه «رجم» است که در اصل به معنای پرتاب سنگ به طرف کس یا چیزی است و کم‌کم به معنای هراقدامی که موجب راندن و دور کردن کسی شود به کار رفته و رجیم به معنای «رانده شده و مطرود» می‌باشد. (معجم المقاییس اللغة‏2/ 493؛ مفردات ألفاظ القرآن/345)

حدیث

1) قَالَ الْحَسَنُ أَبُو مُحَمَّدٍ الْإِمَامُ ع أَمَّا قَوْلُهُ الَّذِی نَدَبَکَ إِلَیْهِ، وَ أَمَرَکَ بِهِ عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ: «أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ‏ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» فَإِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: إِنَّ قَوْلَهُ: «أَعُوذُ بِاللَّهِ» أَیْ أَمْتَنِعُ بِاللَّهِ، «السَّمِیعِ» لِمَقَالِ الْأَخْیَارِ وَ الْأَشْرَارِ وَ لِکُلِّ الْمَسْمُوعَاتِ مِنَ الْإِعْلَانِ وَ الْإِسْرَارِ «الْعَلِیمِ» بِأَفْعَالِ الْأَبْرَارِ وَ الْفُجَّارِ، وَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ وَ مَا لَا یَکُونُ‏ أَنْ لَوْ کَانَ کَیْفَ کَانَ یَکُونُ «مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» (وَ الشَّیْطَانُ) هُوَ الْبَعِیدُ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ «الرَّجِیمُ» الْمَرْجُومُ بِاللَّعْنِ، الْمَطْرُودُ مِنْ بِقَاعِ الْخَیْرِ وَ الِاسْتِعَاذَةُ هِیَ [مِمَّا] مَا قَدْ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ- عِنْدَ قِرَاءَتِهِمُ الْقُرْآنَ، فَقَالَ: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ- إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ- إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ»

التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص17

از امام حسن عسکری ع روایت شده است:

اما آن سخنی که تو را بدان تشویق کرده و هنگام قرائت قرآن به تو دستور داده‌اند این است که بگویی «از شر شیطان رانده شده به خداوند شنوای دانا پناه می‌برم» که امیرالمومنین ع فرمود:

«اعوذ بالله»: یعنی خدا را مانع و حفاظ خود قرار می‌دهم،

«سمیع»: شنواست نسبت به گفته‌های خوبان و بدان و هرچه آشکار و نهان گفته می‌شود،

«علیم» :داناست به کارهای نیکوکاران و بدکاران و به هرآنچه بود و هست و نیست که [اگر باشد] چگونه خواهد بود،

«من الشیطان الرجیم»: شیطان کسی است که از هر خوبی‌ای دور است و رجیم کسی است که با لعن [الهی] رانده شده، و از جایگاه خیر طرد شده؛

و این «استعاذه» (پناه بردن) مطلبی است که خداوند بندگانش را هنگام قرائت قرآن‌شان بدان امر کرد و فرمود:

«پس، هنگامی که قرآن می‌خوانی، از شیطان رجیم به خدا پناه ببر. که او بر کسانی که ایمان آوردند و به خدایشان توکل می کنند سلطه‌ای ندارد؛ همانا تسلط او تنها بر کسانی است که دست دوستی به او می‌دهند و با او [برای خدا] شرک می‌ورزند» (نحل/98-100)

2) قَالَ الصَّادِقُ ع مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ وَ لَمْ یَخْضَعْ لِلَّهِ وَ لَمْ یَرِقَّ قَلْبُهُ وَ لَا یُنْشِئُ حَزَناً وَ وَجَلًا فِی سِرِّهِ فَقَدِ اسْتَهَانَ بِعِظَمِ شَأْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ خَسِرَ خُسْرَاناً مُبِیناً فَقَارِئُ الْقُرْآنِ مُحْتَاجٌ إِلَى ثَلَاثَةِ أَشْیَاءَ قَلْبٍ خَاشِعٍ وَ بَدَنٍ فَارِغٍ وَ مَوْضِعٍ خَالٍ فَإِذَا خَشَعَ لِلَّهِ قَلْبُهُ فَرَّ مِنْهُ الشَّیْطَانُ الرَّجِیمُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ فَإِذَا تَفَرَّغَ نَفْسُهُ مِنَ الْأَسْبَابِ تَجَرَّدَ قَلْبُهُ لِلْقِرَاءَةِ وَ لَا یَعْتَرِضُهُ عَارِضٌ فَیَحْرِمَهُ بَرَکَةَ نُورِ الْقُرْآنِ وَ فَوَائِدَهُ فَإِذَا اتَّخَذَ مَجْلِساً خَالِیاً وَ اعْتَزَلَ عَنِ الْخَلْقِ بَعْدَ أَنْ أَتَى بِالْخَصْلَتَیْنِ خُضُوعِ الْقَلْبِ وَ فَرَاغِ الْبَدَنِ اسْتَأْنَسَ رُوحُهُ وَ سِرُّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ مُخَاطَبَاتِ اللَّهِ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَهُ الصَّالِحِینَ وَ عَلِمَ لُطْفَهُ بِهِمْ وَ مَقَامَ اخْتِصَاصِهِ لَهُمْ بِفُنُونِ کَرَامَاتِهِ وَ بَدَائِعِ إِشَارَاتِهِ فَإِنْ شَرِبَ کَأْساً مِنْ هَذَا الْمَشْرَبِ لَا یَخْتَارُ عَلَى ذَلِکَ الْحَالِ حَالًا وَ عَلَى ذَلِکَ الْوَقْتِ وَقْتاً بَلْ یُؤْثِرُهُ عَلَى کُلِّ طَاعَةٍ وَ عِبَادَةٍ لِأَنَّ فِیهِ الْمُنَاجَاةَ مَعَ الرَّبِّ بِلَا وَاسِطَةٍ فَانْظُرْ کَیْفَ تَقْرَأُ کِتَابَ رَبِّکَ وَ مَنْشُورَ وَلَایَتِکَ وَ کَیْفَ تُجِیبُ أَوَامِرَهُ وَ تَجْتَنِبُ نَوَاهِیَهُ وَ کَیْفَ تَتَمَثَّلُ حُدُودَهُ فَإِنَّهُ کِتَابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ فَرَتِّلْهُ تَرْتِیلًا وَ قِفْ عِنْدَ وَعْدِهِ وَ وَعِیدِهِ وَ تَفَکَّرْ فِی أَمْثَالِهِ وَ مَوَاعِظِهِ وَ احْذَرْ أَنْ تَقَعَ مِنْ إِقَامَتِکَ حُرُوفَهُ فِی إِضَاعَةِ حُدُودِه‏

مصباح الشریعة، ص29-28

از امام صادق ع روایت شده است:

 هرکس قرآن را بخواند و برای خداوند خاضع نگردد، و رقت قلب پیدا نکند، و خوف و حزنى در باطن او ایجاد نشود، عظمت‏ شأن خداوند متعال را کوچک شمرده، و به خسارت آشکاری دچار شده است. پس قرائت ‏کننده‌ی قرآن مجید محتاج به سه امر است: قلب خاشع، بدن فارغ، و محل خالى:

پس چون قلبش براى خدا خاشع شد، شیطان رجیم از او فرار می‌کند، چنان که خداوند متعال مى‏فرماید: «و هنگامی که قرآن می‌خوانی، از شیطان رجیم به خدا پناه ببر».

و چون جانش از اسباب [تعلقات دنیوى و گرفتاریهاى ظاهرى] فارغ شد؛ قلبش خالص برای قرائت می‌شود و هیچ امری متعرض وی نخواهد شد که از برکت نور قرآن و فواید آن محروم بماند

و وقتی که بعد از دو ویژگی خضوع قلب و فراغت بدن، جایی خالی و به دور از مزاحمت دیگران پیدا کرد، باطن و روح او با خدای عز و جل انس می‌گیرد، و شیرینی خطاب خداوند نسبت به بندگان صالحش را خواهد یافت، و پی خواهد برد به لطف او به آنان و اینکه خداوند چگونه با انواع کرامتها و اشارات بدیع آنها را به نحو خاص بهره‌مند می‌کند

پس اگر جامى در این مقام بنوشد، هیچ حال و وقتى را بر این حال و وقت ترجیح نخواهد داد، بلکه آن را بر هر طاعت و عبادتی نیز ترجیح می‌دهد، زیرا او در این حال بى‏واسطه توفیق نجوا با پروردگارش را دارد.

پس بنگر که چگونه کتاب پروردگارت را قرائت کرده، و منشور عهد ولایت خود را مى‏خوانى! و چگونه اوامر او را اجابت کرده، و از نواهى او اجتناب نموده، و حدود و أحکام آن را رعایت مى‏کنى! زیرا آن کتاب عزیزى است که باطل از پس و پیش آن واردش نشود و از جانب پروردگار حکیم و حمید نازل شده (فصلت/42)؛ پس آن را شمرده شمرده بخوان (مزمل/4) و هنگامی که به وعده و وعیدهایش می‌رسی، درنگ کن، و در امثال و مواعظ آن تفکر نما، و برحذر باش که به خاطر گیر و بند رعایت آداب تجوید، حدود آن را ضایع نگردانی.

3) عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ: صَلَّیْتُ خَلْفَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ الْمَغْرِبَ. قَالَ: فَتَعَوَّذَ جِهَاراً: «أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یَحْضُرُونِ». ثُمَّ جَهَرَ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم‏

قرب الإسناد، ص 124

ابن‌سدیر می‌گوید: پشت سر امام صادق ع نماز مغرب می‌خواندم. حضرت ابتدا با صدای واضح به خدا پناه برد و گفت «أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یَحْضُرُونِ» (پناه می‌برم به خداوند شنوای دانا از شر شیطان رانده شده، و به خدا پناه می‌برم از اینکه سراغ من بیایند؛ مومنون/98) و سپس بسم الله الرحمن الرحیم را با صدای آشکار شروع کرد.

4) قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِذَا وَسْوَسَ الشَّیْطَانُ إِلَى أَحَدِکُمْ فَلْیَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ وَ لْیَقُلْ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ.

مکارم الأخلاق (للطبرسی)، ص377

امیرالمومنین ع فرمود:

وقتی شیطان یکی از شما را وسوسه کرد، به خدا پناه ببرد و با زبان و دلش بگوید «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ» (به خدا و رسولش ایمان آوردم در حالی که می‌کوشم دینم را برای او خالص کنم)

5) وَ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ أَغْلِقُوا أَبْوَابَ الْمَعْصِیَةِ بِالاسْتِعَاذَةِ وَ افْتَحُوا أَبْوَابَ الطَّاعَةِ بِالتَّسْمِیَةِ

وَ قَالَ لَوْ قَالَ [أَحَدُکُمْ‏] إِذَا غَضِبَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ذَهَبَ عَنْهُ غَضَبُه‏

الدعوات (للراوندی) ص52

از امام صادق ع روایت شده است که:

درهای گناه را با «استعاذه» (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) ببیندید و درهای طاعت را با «تسمیه» (بسم الله الرحمن الرحیم) باز کنید.

و فرمود: اگر هریک از شما وقتی عصبانی می‌شود، اگر «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» بگوید، عصبانیتش او را ترک می‌کند. [1]

تدبر

1) «إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ»: وقتی انسان در معرض گناه قرار می‌گیرد، انتظار دارد که دستور پناه بردن به خدا از شر شیطان صادر شود (اعراف/200) اما چرا برای «وقت قرآن خواندن» چنین دستوری آمده است؟

زیرا شیطان در صراط مستقیم کمین کرده (اعراف/16)، نه در بیراهه‌های ضلالت! وقتی کسی به بیراهه کشیده شد، شیطان به مراد خود دست یافته و دیگر چه کاری با او دارد؟! او بیشتر با کسی کار دارد که قصد دارد در مسیر خدا حرکت کند.

ضابطه‌ای بسیار مهم در تحلیل دینداری و جامعه دینی

هرچه در مسیر دینداری جلوتر برویم، شیطان جدی‌تر می‌شود. او فقط توان مقابله با مخلَصین (= افراد معصوم) را ندارد (ص/82-83). پس طبیعی است که درگیری با شیطان در جامعه‌ای که می‌خواهد متدین به دین حق باشد، خیلی جدی‌تر است تا در جامعه‌ای که دین حق جایگاهی ندارد.

پس،

اولا دینداری اصیل است که به طور جدی با چالش‌ از جانب شیاطین مواجه می‌شود؛ و

ثانیا جامعه دینی اصیل است که انجام عمل خیر در آن سخت‌تر است!

نتیجه:

شاخص اصلی دینداری و بی‌دینی یک جامعه، در میزان رشدی است که در مبارزه با شیاطین، برای عده‌ای در آن جامعه حاصل می‌شود (در نحوه رویش‌های آن است) نه صرفا در گناهانی که برخی مرتکب می‌شوند (ریزش‌ها)

توضیح بیتشر در جلسه 76

و نیز در سایت زیر

http://www.souzanchi.ir/the-religious-society-and-nefaq/

2)‌ «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ»:

«قل اعوذ» یعنی «بگو پناه می‌برم»، اما «استعذ» یعنی «پناهگاه طلب کن» [یعنی در جستجوی پناهگاه باش]؛ فرقشان در این است که اولی فقط مقدمه‌ای برای ایجاد دومی است، و دومی یک حالت درونی است که شخص قاری باید در مدت قرائت در خود داشته باشد (المیزان12/ 343) یعنی اگر قرآن می‌خواهیم بخوانیم، باید هرلحظه درصدد باقی ماندن درون پناهگاه الهی باشیم، تا استفاده ببریم. شاید یکی از علل بهره کم ما از قرآن کریم این است که حداکثر فقط به «قل اعوذ» عمل می‌کنیم، نه به «استعذ» (یعنی فقط اول قرآن خواندن، این عبارت را می‌گوییم؛ اما معلوم نیست تا آخرش حواسمان باشد که قرار بوده در این پناهگاه بمانیم)

آیت الله جوادی آملی بارها می‌فرمود: «وقتی اعلام خطر کردند و گفتند به پناهگاه بروید صرف گفتن جمل? «من به پناهگاه می روم» مشکلی را حلّ نمی کند ، بلکه باید به سمت پناهگاه رفت و در آن قرار گرفت.» ([تفسیر] تسنیم3/ 400)

3) «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ»: چرا فقط نگفت «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ»؛ و بر آنچه از آن باید پناه ببریم هم تاکید کرد؟ ظاهرا چون باید شیطان را جدی بگیریم، خصوصا در هنگام قرائت قرآن.

ما یادمان می‌رود که دشمنی به نام شیطان هرلحظه مخصوصا هنگام انجام کارهای خوب در کمین ما نشسته است. تذکر دائمی به وجود دشمن، برای کسی که دشمن دارد، یک ضرورت است.

4) «فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم»: چرا فقط نگفت «مِنَ الشَّیْطانِ»؟ مگر «شیطان غیر رجیم» هم داریم؟! شاید بدین جهت که یادمان باشد: او رانده شده، اما از مقام قرب الهی، و نه از پیرامون ما! با اینکه رانده شده، اما می‌تواند ما را فریب دهد، و حتی بر ما سلطه یابد (دو آیه بعد)!

رانده ‌شده بودنِ او زمانی برای ما مفید است که ما هم به جایی برویم که او از آنجا رانده شده است؛ پس پناهگاه الهی همان قرب خداست.

ضمنا نفرموده: «آنجا باشید» تا قرآن به کارتان آید (چون با همین قرآن قرار است آنجا برویم) بلکه «طلب در آنجا بودن» (باب استفعال دلالت بر طلب می‌کند) کافی است؛ البته طلب و خواستنی واقعی!

آب کم جو، تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست



[1] . روایات زیر هم همگی زیبا و مرتبط بود که برای رعایت اختصار در کانال تلگرام نگذاشتم.

رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ: قَرَأْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقُلْتُ أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ فَقَالَ لِی یَا ابْنَ أُمِّ عَبْدٍ قُلْ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ‏ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ هَکَذَا أَقْرَأَنِیهِ جَبْرَئِیل

عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏2، ص48

ابن‌مسعود روایت کرده که نزد پیامبر ص قرآن می‌خواندم، گفتم: « أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ» فرمود، ای پسر ام‌عبد! بگو «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ‏ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» که جبرئیل مرا به این گونه خواندن واداشت.

الشَّیْخُ أَبُو الْفُتُوحِ الرَّازِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ‏ قَالَ: أَوَّلُ آیَةٍ نَزَلَتْ أَوْ أَوَّلُ مَا قَالَهُ جَبْرَئِیلُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فِی أَمْرِ الْقُرْآنِ أَنْ قَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ قُلْ أَسْتَعِیذُ بِالسَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ثُمَّ قَالَ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَق‏

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏4، ص265

ثُمَّ قَالَ [ابوعبدالله]: فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ- مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ قَالَ الرَّجِیمُ أَخْبَثُ الشَّیَاطِینِ- فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ رَجِیماً قَالَ لِأَنَّهُ یُرْجَم‏

تفسیر القمی، ج‏1، ص390

عن سماعة عن أبی عبد الله ع فی قول الله: «فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» قلت: کیف أقول قال: تقول: أستعیذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم و قال: إن الرجیم أخبث الشیاطین، قال: قلت له: لم یسمى الرجیم قال: لأنه یرجم، قلت: فانفلت (در بحارالانوار8/215، در نقل از عیاشی «ینقلب» ‌ثبت شده است) منها بشی‏ء قال: لا- قلت: فکیف سمی الرجیم و لم یرجم بعده قال: یکون فی العلم أنه رجیم.

تفسیر العیاشی، ج‏2، ص270

عن الحلبی عن أبی عبد الله ع قال سألته عن التعوذ من الشیطان عند کل سورة نفتحها، قال: نعم فتعوذ بالله من الشیطان الرجیم- و ذکر أن الرجیم أخبث الشیاطین، فقلت: لم سمی الرجیم قال: لأنه یرجم، فقلنا: هل ینفلت شیئا إذا رجم قال: لا و لکن یکون فی العلم أنه رجیم‏

تفسیر العیاشی، ج‏2، ص270

أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع لِمَ سُمِّیَ الرَّجِیمُ رَجِیماً فَقَالَ لِأَنَّهُ یُرْجَمُ فَقُلْتُ فَهَلْ یَنْقَلِبُ إِذَا رُجِمَ قَالَ لَا وَ لَکِنَّهُ یَکُونُ فِی الْعِلْمِ مَرْجُوماً.

علل الشرائع، ج‏2، ص: 526

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ رَجُلٍ مِنَ الْعَوَامِّ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ قَرَأَ فِی الْمُصْحَفِ نَظَراً مُتِّعَ بِبَصَرِهِ وَ خُفِّفَ عَنْ وَالِدَیْهِ وَ إِنْ کَانَا کَافِرَیْنِ.

وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ رَفَعَهُ إِلَى النَّبِیِّ ص قَالَ: لَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَشَدَّ عَلَى الشَّیْطَانِ مِنْ قِرَاءَةِ الْمُصْحَفِ نَظَراً.

و حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الصَّیْرَفِیِّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: إِنِّی لَیُعْجِبُنِی أَنْ یَکُونَ فِی الْبَیْتِ مُصْحَفٌ لا یَطْرُدُ اللَّهُ بِهِ الشَّیْطَانَ.

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص103