سفارش تبلیغ
صبا ویژن

789) سوره یس (36) آیه41 وَ آیةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیتَه

 بسم الله الرحمن الرحیم

789) سوره یس (36) آیه41

وَ آیةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ 

 22 شوال 1439

ترجمه

و نشانه‌ای [دیگر] برای آنها اینکه همانا ما ذرّیّه‌ی آنان را در کشتی‌ِ پر و آکنده سوار نمودیم.

اختلاف قرائت

ذُرِّیتَهُمْ

این کلمه در قرائت اهل مدینه (نافع) و شام (ابن عامر) و ابوجعفر و یعقوب (از قراء عشر) و برخی قرائات غیرمشهور (مانند قرائت سهل و نیز روایتی از اعمش[1]) به صورت جمع (ذُرِّیّاتَهُمْ) قرائت کرده‌اند؛ و زید بن علی و ابان بن عثمان نیز به صورت جمع، اما حرف ذال را مکسور (ذِرِّیّاتَهُمْ) قرائت نموده‌اند؛

اما در بقیه قرائات به همین صورت مفرد (ذُرِّیتَهُمْ) قرائت شده است.

مجمع البیان، ج‏8، ص665[2]؛ البحر المحیط، ج‏9، ص70[3]؛ معجم القراءات، ج7، ص489

نکات ادبی

ذُرِّیتَهُمْ

درباره اینکه ماده کلمه «ذریه» چیست، به ترتیب سه گزینه مطرح است: «ذرر» ، «ذرو» و «ذرء».

درباره ماده «ذرو» قبلا بیان شد که در اصل بر دو معنای مختلف دلالت می‌کند. یکی به معنای اشراف بر چیزی و سایه افکندن بر آن است که از این معنا کلمه «ذِروَة» به معنای نوک نیزه معروف است؛ و دیگری به معنای «انداختن و پراکنده کردن» است که مخصوصا در مورد اینکه باد چیزی را با خود بردارد و بپراکند به کار می‌رود. «الذَّارِی» اسم فاعل از همین ماده (= پراکنده کننده) و «ذَرْواً» مصدر همین ماده است (وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً؛ ذاریات/1)

جلسه 626 http://yekaye.ir/al-kahf-18-45/

ماده «ذرء» نیز به معنای آشکار شدن است که ان شاء الله به مناسبت بحث از آیاتی مانند «ذَرَأَ لَکُمْ فِی الْأَرْض» (نحل/13) ‌یا « ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْض» (مومنون/79) که این ماده به صورت صریح در آن به کار رفته، بدان خواهیم پرداخت.

اما اغلب اهل لغت بر این باورند که این کلمه از ماده «ذرر» است که این ماده را در اصل به معنای لطافت و انتشار دانسته‌اند (معجم المقاییس اللغة، ج‏2، ص343) یا به تعبیر دیگر، پخش شدنی که با دقت و لطافت همراه باشد؛ و وجه تسمیه مورچه‌های کوچک به «الذَّرُّ» (واحد آن: ذَرّةٌ؛ معجم المقاییس اللغة، ج‏2، ص343) را همین دانسته‌اند که شبیه دانه‌های ریزی در منطقه پیرامون لانه‌شان پخش می‌شوند (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏3، ص306) و خود کلمه «ذَرّة» به معنای هر چیز بسیار ریز و کوچک استفاده شده است (إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ؛ نساء/40)

«الذُّرِّیَّة» بر وزن «فُعلِیَّة» را منسوب به «الذُّرَّة» دانسته‌اند به معنای «آنچه پخش و منتشر می‌شود» (ما یُذَرُّ و یُنشر) که حرف یاء آن یاء نسبت، و تاء آن، تاء‌تانیث است که دلالت بر کثرت و جماعت می‌کند و به معنای اولاد و نسل انسان است و درباره وجه تسمیه‌اش گفته‌اند این نسلی است که از ذراتی از نطفه شخص بعدا در جهان منتشر می‌شود (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏3، ص307) و برخی هم توضیح داده‌اند که اصل «ذُرِّیَّة» درباره فرزندان خردسال بوده که کم‌کم درباره مطلق اولاد و فرزندان یک نفر به کار رفته؛ و اگرچه اصل این کلمه جمع است اما برای واحد هم به کار می‌رود (مفردات ألفاظ القرآن، ص327)

کلمه «ذُرِّیَّة» به صورت «ذُرِّیَّات»‌ (وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِم‏؛ انعام/87) و «ذَرَارِیّ» جمع بسته می‌شود و با اینکه غالبا ذریه به معنای اولاد، و در عرض همسران به کار رفته (هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا؛ فرقان/74)‌، اما گاه توسعاً به معنای «زنان» نیز به کار می‌رود، چنانکه در روایتی آمده که «نَهَى عَنْ قَتْلِ الذَّرَارِیِّ، وَ خَصَّهُمْ بِالْحَمْلِ» (مجمع البحرین، ج‏1، ص156)

در قرآن کریم از این ماده 38 بار استفاده شده که تنها در قالب همین سه کلمه «ذَرّة» ، «ذُرِّیَّة» و «ذُرِّیَّات»‌ بوده است.

الْمَشْحُونِ

تعبیر «شَحَنت السفینة» به معنای پر شدن کشتی از افراد و وسایلشان می‌باشد؛ و درباره ماده «شحن» برخی گفته‌اند که در اصل در دو معنا به کار می‌رود: یکی «امر پر و مملو» و دیگری «دوری و دور کردن» و دشمنی (معجم المقاییس اللغة، ج‏3، ص252) و برخی معنای دوم را هم به معنای اول برگردانده‌اند از این جهت که «شَحْنَاءُ» حالت دشمنی‌ای است که نفس آدمی مملو از آن شده است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص447) و برخی اصل این ماده را به معنای اینکه چیزی به طور کامل مجهز به تجهیزات و لوازمش شود دانسته‌اند و گفته‌اند «کشتی مشحون» یعنی کشتی‌ای که کاملا مجهز و آماده حرکت است؛ و «شحناء» هم از باب آماده شدن برای دفاع و جنگیدن با دشمن چنین نامیده شده است (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏6، ص24) و حدیثی هم ذیل آیه 119 سوره شعراء آمده که تعبیر «الفلک المشحون» را به همین معنای کشتی مجهز و آماده حرکت، در مورد کشتی حضرت نوح به کار برده است (الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ‏ الْمُجَهَّزُ الَّذِی قَدْ فُرِغَ مِنْهُ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا رَفْعُه‏؛ تفسیر القمی، ج‏2، ص125).

«مشحون» اسم مفعول از این ماده است و این ماده تنها سه بار و هربار در همین ترکیب «الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ» در قرآن کریم به کار رفته است.

حدیث

1) از امام صادق ع از پدرشان روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند:

خداوند عز و جل چیزی را نیافرید مگر اینکه چیز دیگری را بر او غلبه داد؛ و این گونه بود که وقتی خداوند تبارک و تعالی دریاها را آفرید، آن دریا فخرفروشی کرد و موج‌های بلند برافراشت و گفت: کیست که بر من چیره شود؛ پس خداوند عز و جل کشتی را آفرید پس در آن به گردش درآمد و آن را رام خود کرد؛ ...

الخصال، ج‏2، ص442

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ النَّبِیَّ ص قَالَ: مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً إِلَّا وَ قَدْ أَمَّرَ عَلَیْهِ آخَرَ یَغْلِبُهُ بِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ الْبِحَارَ فَخَرْتَ وَ زَخَرَتْ وَ قَالَتْ أَیُّ شَیْ‏ءٍ یَغْلِبُنِی فَخَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْفُلْکَ فَأَدَارَهَا بِهِ وَ ذَلَّلَهَا ...

 

2) از امام سجاد ع صلواتی برای ظهر هر روز ماه شعبان روایت شده است که ابتدایش چنین است:

خدایا! درود فرست بر محمد و آل محمد، همان شجره نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و معدن علم و اهل بیت وحی؛ خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد، آن کشتی روان در دریاهای عمیق و خروشان، که ایمن باشد کسی که بر آن سوار شد و غرق شود هرکه آن را رها کرد؛ کسی که از آنان جلو افتد از دین خارج است و کسی که از آنان عقب افتد نابود شدنی است و کسی که همراه آنان باشد ملحق می‌شود...

مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 828

رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّیَّارِیِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مُجَاهِدٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَدْعُو عِنْدَ کُلِّ زَوَالٍ مِنْ أَیَّامِ شَعْبَانَ وَ فِی لَیْلَةِ النِّصْفِ مِنْهُ وَ یُصَلِّی عَلَى النَّبِیِّ ص بِهَذِهِ الصَّلَوَاتِ یَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِکَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ الْوَحْیِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْفُلْکِ الْجَارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِق؛ ....[4]

 

3) در تفسیر قمی در ذیل آیه 119 سوره شعراء که اشاره می‌کند که نوح و همراهانش را در «الفلک المشحون» نجات دادیم، روایتی از امام باقر ع آمده است که فرمودند:

کشتیِ مشحون، آن کشتی مجهزی است که کارش به پایان رسیده و جز برپا کردن [= در آب انداختن] آن کاری نمانده است.

تفسیر القمی، ج‏2، ص125

فِی رِوَایَةِ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِهِ «الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ»‏ الْمُجَهَّزُ الَّذِی قَدْ فُرِغَ مِنْهُ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا رَفْعُه‏.[5]

تدبر

1) «وَ آیةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ»

مقصود از این آیه‌ای که «ما ذرّیّه‌ی آنان را در کشتی‌ِ پر و آکنده سوار نمودیم» چیست؟

الف. مقصود سوار کردن انسانها در کشتی نوح است که نسل انسان در آنجا حفظ شد و انسانها از آنجا در عالم پراکنده شدند و موید این برداشت آن ایه در وصف حضرت نوح است که فرمود «فَأَنْجَیْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ» (شعراء/119) (مجمع‌البیان، ج8، ص666؛ تفسیر الصافی، ج‏4، ص254)

ب. اشاره است به مطلق کشتی‌ها و این نعمت که دریاها را در تسخیر انسان قرار داد که انسان بتواند با سوار شدن بر کشتی برای عبور از دریاها استفاده کند. (تفسیر القمی، ج‏2، ص215؛ المیزان، ج17، ص92)

ج. مقصود از ذریه، نطفه‌های انسانهاست؛ و از این رو، کشتی پر و آکنده، کنایه از شکم زنان [باردار] است. (این قول در برخی از کتب اهل سنت به حضرت علی ع نسبت داده شده است؛ البحر المحیط، ج‏9، ص69)[6]

د. ...

 

2) «وَ آیةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ»

اگر مقصود از این آیه نعمت سوار شدن انسانها در کشتی باشد، چرا این تعبیر را درباره «ذریه» انسانها به کار برد، نه درباره همه انسان‌ها (بویژه اگر آیه را ناظر به سوار شدگان کشتی نوح بدانیم)؟

الف. ذریه افراد را از این جهت گفت که این ذریه، همان نطفه‌ها و اموری از این سنخ است که در اصلاب و ارحام افراد است و در واقع با سوار کردن آنان بر کشتی، همه نسل آنان را هم در کشتی سوار کرد؛ و اینکه از ذریه نام برد، چون در مقام امتنان رساتر است. (تفسیر الصافی، ج‏4، ص254)

ب. مقصود از ذریه فرزندان آنان است که برای تجارت می‌فرستند ویا مقصود فرزندان خردسال و زنان است، و علت اینکه آنان را ذکر کرد این است که آنان در مقام سفر کردن ضعیف‌ترند و نیازشان به مرکب سواری برای سفر بیشتر است (در این آیه به مرکب در دریا اشاره شد و و در آیه بعد هم چه‌بسا ناظر به مرکب در خشکی‌هاست) (مجمع‌البیان، ج8، ص666؛ تفسیر الصافی، ج‏4، ص254)

ج. مقصود از ذریه، مطلق فرزندان است و تعبیر «ذریاتهم» به حذف مضاف بوده، یعنی در اصل بوده «ذریات جنسهم» (البحر المحیط، ج‏9، ص69) یعنی ذریه شبیه همان تعبیری است که گاه گفته می‌شود خداوند بنی‌آدم را بر کشتی سوار کرد؛ و مقصود از این تعبیر مطلق انسانهاست، نه صرفا فرزندان حضرت آدم.

د. ...

 

3) «وَ آیةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ»

یکی از نشانه‌های خداوند سوار شدن انسانها بر کشتی است؛ آیه بودنش از این جهت است که:

الف. این خداوند است که آب را به گونه‏اى قرار داده که انسان مى‏تواند با ساخت کشتى بر روى آن حرکت کند و این از نشانه‏هاى قدرت الهى است (تفسیر نور، ج9، ص543)

در واقع، آب به خاطر سیالیتی که دارد در ذهن اغلب افراد امری است که اجسام جامد در آن فرو می‌روند و انسانی که شنا بلد نباشد بسادگی در آن غرق می‌شود. با این حال خداوند جاذبه مولکولی و نیز جرم حجمی ذرات آب را به گونه‌ای قرار داده است که کشتی‌های غول‌پیکر با سوار کردن هزاران نفر آدم و هزاران تن مواد سنگین روی آب باقی می‌مانند و براحتی حرکت می‌کنند؛ و این نه‌تنها از تدبیری حکیمانه، بلکه از قدرتی خارق‌العاده که چنین اقیانوس‌های عظیم را مسخر انسانها قرار داده است، خبر می‌دهد. (حدیث1)

ب. [نقش کشتی‌ها در ارتباط جوامع و رفع نیازهای بشر بقدری است که] امروزه اگر کشتى‏هاى نفت‏کش و حمل گندم و مواد غذایى در اقیانوس‏ها به حرکت در نیایند، زندگى بشر [در بسیاری از مناطق جهان] فلج مى‏شود. علاوه بر آنکه حمل و نقل از طریق دریا، ارزان‏ترین راه براى انتقال کالاهاى حجیم و سنگین است. (تفسیر نور، ج9، ص543)

اینکه گذران زندگی انسان، که اساساً زندگی‌اش در خشکی است، این اندازه به دریا و امکان عبور از آن وابسته است، آیا از نظمی دقیق و حساب‌شده که امور عالم را چنین به هم مرتبط قرار داده ندارد؟

ج. هرکس دریا را بشناسد می‌فهمد که برای عبور از دریاهای متلاطم باید در کشتی سوار شد و شخص هرچقدر هم که شناگر ماهری باشد، نمی‌تواند برای پیمودن اقیانوس‌های عظیم صرفاً به شنا کردن خویش اعتماد کند. پس اگر مسیر زندگی نیز یک اقیانوس بسیار پرخطر و پر فراز و فرود است، باید کشتی‌ امنی یافت و  بدان پناه برد. (حدیث2)

د. در کشتی، انسان از اطراف بریده می‌شود و آنگاه در تلاطم طوفان‌ها، چون دستش از همه‌جا قطع است خیلی زودتر از هر موقعیت دیگری به یاد خداوند می‌افتد، از این رو، کشتی ظرفیت آیه بودنش بسیار زیاد است. (هُوَ الَّذی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِریحٍ طَیِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها ریحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرین‏، یونس/22؛ فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ، عنکبوت/65)

ه. ...

 

4)‌ «أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیتَهُمْ فِی الْفُلْکِ ...»

در نگاه یک مومن موحد این کشتی‌ها نیستند که انسانها را این سو و آن سو می‌برند؛ بلکه این خداوند است که انسانها را بر کشتی‌ها سوار و این وسو و آن سو می‌برد.

 

 


[1] . در البحر المحیط، اعمش به همین صورت قرائت کرده، اما در الاتحاف، ص233 به وی نسبت داده شده که وی به صورت مفرد روایت قرائت کرده است (به نقل از معجم القراءات، ج7، ص489)

[2] . قرأ أهل المدینة و ابن عامر و یعقوب و سهل ذریاتهم على الجمع و الباقون «ذُرِّیتَهُمْ» على التوحید.

[3] . و قرأ نافع، و ابن عامر، و الأعمش، و زید بن علی، و أبان بن عثمان: ذریاتهم بالجمع و کسر زید و أبان الذال و باقی السبعة، و طلحة، و عیسى: بالإفراد.

[4] . برای این گونه استفاده‌های معنوی از دریا این حدیث در الإختصاص، ص336 هم قابل توجه است:

عَنِ الْأَوْزَاعِیِّ أَنَّ لُقْمَانَ الْحَکِیمَ رَحِمَهُ اللَّهُ لَمَّا خَرَجَ مِنْ بِلَادِهِ نَزَلَ بِقَرْیَةٍ بِالْمَوْصِلِ یُقَالُ لَهَا کُومَلِیسُ قَالَ فَلَمَّا ضَاقَ بِهَا ذَرْعُهُ وَ اشْتَدَّ بِهَا غَمُّهُ وَ لَمْ یَکُنْ بِهَا أَحَدٌ یُعِینُهُ عَلَى أَمْرِهِ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَدْخَلَ ابْنَهُ یَعِظُهُ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ الدُّنْیَا بَحْرٌ عَمِیقٌ هَلَکَ فِیهَا بَشَرٌ کَثِیرٌ تَزَوَّدْ مِنْ عَمَلِهَا وَ اتَّخِذْ سَفِینَةً حَشْوُهَا تَقْوَى اللَّهِ ثُمَّ ارْکَبْ لُجَجَ الْفُلْکِ تَنْجُو وَ إِنِّی لَخَائِفٌ أَنْ لَا تَنْجُوَ یَا بُنَیَّ السَّفِینَةُ إِیمَانٌ وَ شِرَاعُهَا التَّوَکُّلُ وَ سُکَّانُهَا الصَّبْرُ وَ مَجَاذِیفُهَا «2» الصَّوْمُ وَ الصَّلَاةُ وَ الزَّکَاةُ یَا بُنَیَّ مَنْ رَکِبَ الْبَحْرَ مِنْ غَیْرِ سَفِینَةٍ غَرِق‏

[5] . در الخصال، ج‏2، ص598 آمده است:

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِیمِ بْنُ عَلِیِّ بْنِ سَعِیدٍ الْجَبَلِیُّ الصَّیْدَنَانِیُّ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الصَّلْتِ وَ اللَّفْظُ لَهُ قَالا حَدَّثَنَا الْحَسَنُ [مُحَمَّدُ] بْنُ نَصْرٍ الْخَزَّازُ قَالَ حَدَّثَنِی عَمْرُو بْنُ طَلْحَةَ بْنِ أَسْبَاطِ بْنِ نَصْرٍ عَنْ عِکْرِمَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَدِمَ یَهُودِیَّانِ أَخَوَانِ مِنْ رُؤَسَاءِ الْیَهُودِ بِالْمَدِینَةِ ... أَلْقَوْا عَلَى أَبِی بَکْرٍ مَسَائِلَ فَبَقِیَ أَبُو بَکْرٍ لَا یَرُدُّ جَوَاباً فَتَبَسَّمَ عَلِیٌّ ع ضَاحِک... قَالَ فَمَا التِّسْعُونَ قَالَ الْفُلْکُ الْمَشْحُونُ اتَّخَذَ نُوحٌ ع فِیهِ تِسْعِینَ بَیْتاً لِلْبَهَائِم‏.

[6] . و قیل: الذریة: النطف، و الفلک المشحون: بطون النساء، ذکره الماوردی، و نسب إلی علی بن أبی طالب.