662) سوره کهف (18) آیه81 فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما
بسم الله الرحمن الرحیم
662) سوره کهف (18) آیه81
فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً
ترجمه
از این رو خواستیم که پروردگارشان برایشان تبدیل کند [آن فرزند را] به بهتر از او در پاکی، و نزدیکتر در دلرحمی.
نکات ادبی
«زَکاةً»
چنان که قبلا بیان شد ماده «زکو» یا «زکی» دلالت میکند بر نمو و زیادتی که توأم با نوعی طهارت ویا برکت باشد. و از این ریشه، کلمه «تزکیه» معروف است که در قرآن کریم هم در معنای ممدوح (تطهیر نفس از آلودگی: فاطر/18، شمس/9) و هم در معنای مذموم (خودستایی و خود را از آلودگیها منزه دیدن: نساء/49، نجم/32) به کار رفته است.
همچنین اشاره شد که کلمه «زکیه» توسط حضرت موسی ع در آیه 78 را غالبا به معنای «کسی که گناهی ندارد» (بیگناه) دانستهاند (جلسه 655 http://yekaye.ir/al-kahf-18-74/ ) و طبیعی است که استفاده از همین کلمه در پاسخ حضرت خضر، نسبتی با معنایی که حضرت موسی ع به کار برد داشته باشد.
«رُحْماً»
از ماده «رحم» است که اصل این ماده را به معنای «رقت قلبی که توام با احسان کردن باشد» دانسته اند که در مورد خداوند تنها به معنای احسان میباشد.[1]
جلسه89 http://yekaye.ir/yunus-010-058/
در اینجا صرفا میافزاییم که «الرُّحُم» مصدر، و به همان معنای «الرَّحْمة» است (الفائق فى غریب الحدیث، ج2، ص28؛ لسان العرب، ج12، ص234) و وقتی میگویند «ما أقرب رُحمَ فلانٌ» به معنای این است که: فلانی چقدر فرد مهربان و نیکوکاری (ذا مَرْحَمَةٍ و بِرٍّ) است» (کتاب العین، ج3، ص224) و گفتهاند تعبیر «وَ أَقْرَبَ رُحْماً» در این آیه، یعنی نسبت به پدر و مادرش بسیار مهربانتر از آن پسرکی بود که خضر او را به قتل رساند.
اختلاف قرائت
کلمه «یبدلهما» به صورت «یُبْدِلَهُما» و «یُبَدِّلَهُما» قرائت شده است، همچنین کلمه «رحما» هم به صورت «رُحْماً» و هم به صورت «رُحُماً» قرائت شده و در قرائت غیرمشهوری به صورت «رَحِماً» هم قرائت شده است.
مجمع البیان، ج6، ص748-749[2]؛ البحر المحیط، ج7، ص215[3]
حدیث
1) از امام صادق ع درباره این سخن خداوند سوال شد که میفرماید «از این رو خواستیم که پروردگارشان برایشان تبدیل کند [آن فرزند را] به بهتر از او در پاکی، و نزدیکتر در دلرحمی.» حضرت فرمود:
برایشان دختری به دنیا آمد که از آن دختر پسری به دنیا آمد که پیامبر بود.
تفسیر العیاشی، ج2، ص336
عَنْ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی قَوْلِ اللَّهِ «فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً» قَالَ وُلِدَتْ لَهُمَا جَارِیَةٌ فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَکَانَ نَبِیّاً.
2) از امام صادق ع درباره این آیه که میفرماید «و اما آن پسرک، پدر و مادرش مومن بودند؛ و ترسیدیم که آن دو را با سرکشی و کفر دربرگیرد؛ از این رو خواستیم که پروردگارشان برایشان تبدیل کند [آن فرزند را] به بهتر از او در پاکی، و نزدیکتر در دلرحمی.» فرمودند: همانا خداوند عز و جل به جای آن پسر به آنان دختری داد که از [نسلِ] او، هفتاد پیامبر به دنیا آمد.
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص491؛ تفسیر العیاشی، ج2، ص337[4]
فِی رِوَایَةِ عَامِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع ... قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ أَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینا أَنْ یُرْهِقَهُما طُغْیاناً وَ کُفْراً فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً» قَالَ أَبْدَلَهُمَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَکَانَ الِابْنِ ابْنَةً فَوُلِدَ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبِیّاً.[5]
تدبر
1) «فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً»
اگر خداوند چیزى را از مؤمن گرفت، بهتر از آن را به او مىدهد. (تفسیر نور، ج7، ص213)
2) «فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً»
در آیه78 (جلسه 655 http://yekaye.ir/al-kahf-18-74/ ) حضرت موسی ع وقتی خواست خضر ع را به خاطر کشتن آن پسرک مذمت کند، تعبیر «زکیّة» را برای آن پسر به کار برد. اینجا هم وقتی حضرت خضر ع میخواهد پاسخ دهد، از تعبیر «خَیْراً مِنْهُ زَکاةً» استفاده میکند؛ یعنی میخواهد بفهماند:
الف. اگر تو دغدغه «زکیّة» بودن آن مقتول را داری، غیر از اینکه تلقیات غلط است و او اهل طغیان و کفر است (آیه80) خداوندی که این دستور را صادر کرده، «زکیة» بهتر از این را جایگزین او خواهد کرد.
ثمره اعتقادی
اگر هر اعتراضی به خدا میکنیم که در آن پنداشتهایم بر اثر قضا و قدر الهی یا دستورات شرعی، یک مطلب خوبی از دستمان رفته است، بدانیم که اگر خدا خداست، حتما بهتر از آن را در نظر گرفته است، هرچند که ما آن موقع، حکمت بهتر بودنش را درنیابیم.
ب. ...
3) «فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً»
چرا با اینکه این جایگزینی کار خداست و آن را به خدا نسبت داد، از خواستنِ «ما» (أردنا) سخن گفت:
الف. تا معلوم شود که ارادهى مردان خدا، ارادهى خداست. (تفسیر نور، ج7، ص213)
ب. نشان دهنده ادب حضرت خضر ع است: بچهای کشته شد و بچه دیگری جایگزین میشود و او واسطه این کار است پس تعبیر «ما» به کار برد؛ در عین حال، کشتن آن بچه را به خدا نسبت نداد، اما جایگزین کردن بچهای بهتر از آن را به خدا نسبت داد. (جلسه660، حدیث1)
ج. ...
4) « أَقْرَبَ رُحْماً»
مراد از این تعبیر چیست؟
الف. دلرحم و مهربانتر در حق والدین خود. (قتاده، به نقل مجمع البیان، ج6، ص753)
ب. نیکوکارتر در حق والدین خود (به نقل از مجمع البیان، ج6، ص753)
ج کسی که بیشتر اهل صله رحم و حفظ رابطه رَحِمی است. (ابنعباس، به نقل مجمع البیان، ج6، ص753)
د. این وصف پدر و مادر است، یعنی این بچه به گونهای خواهد بود که پدر و مادر او را بیشتر دوست خواهند داشت و بیشتر به او محبت و مهربانی خواند ورزید (به نقل از مجمع البیان، ج6، ص753)
ه. بدانها بیشتر صله رحم میکند و در برابر آنها طغیان و سرکشی در پیش نمیگیرد (المیزان، ج13، ص348)
و. ...
5) «فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما ... أَقْرَبَ رُحْماً»
تعبیر «خَیْراً مِنْهُ زَکاةً» را احتمالا در برابر سخن حضرت موسی که گفته بود «أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً» آورد. چرا تعبیر «أَقْرَبَ رُحْماً: نزدیکتر در دلرحمی» را آورد؟
الف. نقطه مقابل «طغیانگری»ای است که خود خضر در مورد فرزند قبلی مطرح کرد.
ب. به نحو تلویحی میخواهد نشان دهد که دختر است (حدیث1)، چرا که عموما دختران نسبت به پدر و مادرشان دلرحمتر و بامحبتتر از پسراناند.
ج. ...
6) «خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً»
تنها پاکى و صلاح فرزندان، کافى نیست، باید نسبت به پدر و مادر مهربان باشند. (تفسیر نور، ج7، ص213)
7) «زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً»
آنچه ارزش است، سلامت، پاکى و محبّت به والدین است، نه دختر یا پسر بودن فرزند. (تفسیر نور، ج7، ص213)
این را در کانال نگذاشتم
8) «فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً»
با توجه به اینکه فرزند قبلی اهل کفر و طغیان بود و طبیعتا اهل پاکی و مهربانی نبوده، چرا در مورد این فرزند دوم از صفت تفضیلی (پاکتر، مهربانتر) استفاده کرد و نفرمود: فرزندی پاک و مهربان؟
الف. معنای تفضیل، گاهی به معنای این است که اولی چیزی را دارد که دومی بیشترش را دارد؛ اما گاهی هم به معنای اثبات چیزی در کسی، در مقابل نفی آن در کس دیگر است؛ و این نوع بیان رایج است؛ چنانکه وقتی می گوییم حکومت امیرالمومنین ع بهتر از حکومت معاویه است؛ معنایش این نیست که حکومت معاویه هم مقداری خوب است![6]
ب. چهبسا در مورد «زکیة» بتوان گفت که ناظر به نرسیدن آن پسرک قبلی به سن بلوغ است که بالاخره یک حالت پاکی و عدم گناه در او بوده است (و از این رو، مقایسه معنیدار است)
و در مورد عبارت «أَقْرَبَ رُحْماً» هم چهبسا بتوان این احتمال را مطرح کرد که «أَقْرَبَ» را فعل ماضی بگیریم و عطف به «اردنا» یعنی: خواستیم که پروردگارش به پاکتر از تبدیل کند و [پروردگارش] رحمت را [به آنها] نزدیکتر کرد.
ج. ...
[1] . تعبیر «رحمة للعالمین» در جلسه414 (http://yekaye.ir/al-anbiaa-21-107/) و تعبیر «الأرحام» جمع «رَحِم» در جلسه 425 (http://yekaye.ir/al-ahzab-33-6/) و تعبیر «مَرْحَمَةِ» (که مصدر میمی از ماده «رحم» و به معنای «رحمت» میباشد) در جلسه 346 (http://yekaye.ir/al-balad-90-16-2/) مورد بررسی قرار گرفت.
همچنین در جلسه 1 درباره تفاوت رحمن و رحیم اشاره شد که «رحمن» صیغه مبالغه است، یعنی کسی که رحمتش فراگیر است؛ و «رحیم» صفت مشبهه است یعنی کسی که رحمتش دائمی و همیشگی است، و در تدبر 6 جلسه 47 در تفاوت «رئوف: مهربان» و «رحیم» توضیحاتی گذشت.
[2] . و قرأ أهل المدینة و أبو عمرو أن یبدلهما بفتح الباء و تشدید الدال و کذلک فی التحریم «أن یبدله» و فی القلم «أن یبدلنا» و الباقون بسکون الباء و تخفیف الدال؛ و قرأ رحما بضم الحاء أبو جعفر و ابن عامر و عاصم و عباس و یعقوب و سهل و الباقون بسکون الحاء ...
أما قوله «أَنْ یُبْدِلَهُما» فإن أدل و بدل متقاربان فی المعنی کما أن أنزل و نزل کذلک و أما قوله رحما فإن الرحم و الرحم هاهنا الرحمة قال رؤبة: (یا منزل الرحم علی إدریس / و منزل اللعن علی إبلیس)
[3] . و قرأ نافع و أبو عمرو و أبو جعفر و شیبة و حمید و الأعمش و ابن جریر أَنْ یُبْدِلَهُما بالتشدید هنا و فی التحریم و القلم. و قرأ باقی السبعة و الحسن و ابن محیصن بالتخفیف؛ ... و قرأ ابن عامر و أبو جعفر فی روایة و یعقوب و أبو حاتم رُحُماً بضم الحاء. و قرأ ابن عباس رَحِماً بفتح الراء و کسر الحاء
[4] . عَنْ أَبِی یَحْیَى الْوَاسِطِیِّ رَفَعَهُ إِلَى أَحَدِهِمَا فِی قَوْلِ اللَّهِ وَ أَمَّا الْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ إِلَى قَوْلِهِ وَ أَقْرَبَ رُحْماً قَالَ أَبْدَلَهُمَا مَکَانَ الِابْنِ بِنْتاً فَوَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً.
[5] . این روایت که در الکافی، ج6، ص6-7؛ تفسیر العیاشی، ج2، ص336 نیز در همین راستا قابل توجه است:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یُوسُفَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ اللَّخْمِیِّ [اللحمی] قَالَ: وُلِدَ لِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا جَارِیَةٌ فَدَخَلَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَرَآهُ مُتَسَخِّطاً فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَیْکَ أَنْ أَخْتَارُ لَکَ أَوْ تَخْتَارُ لِنَفْسِکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ قَالَ کُنْتُ أَقُولُ یَا رَبِّ تَخْتَارُ لِی قَالَ فَإِنَّ اللَّهَ قَدِ اخْتَارَ لَکَ قَالَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْغُلَامَ الَّذِی قَتَلَهُ الْعَالِمُ الَّذِی کَانَ مَعَ مُوسَى ع وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً أَبْدَلَهُمَا اللَّهُ بِهِ جَارِیَةً وَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً.
[6] . اینکه برخی گفتهاند «اینجا وزن «أفعل» برای تفضیل نیست» (البحر المحیط، ج7، ص215: و افعل هنا لیست للتفضیل لأن ذلک الغلام لا زکاة فیه و لا رحمة) احتمالا همین معنا مد نظرشان بوده است.