سفارش تبلیغ
صبا ویژن

551) سوره احزاب (33) آیه 63 یسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ ق

بسم الله الرحمن الرحیم

551) سوره احزاب (33) آیه 63

یسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یدْریکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَریباً

ترجمه

مردم از تو درباره آن ساعت می‌پرسند. بگو علمش تنها نزد خداوند است؛ و چه چیزی تو را [بدان] آگاه کند [= تو چگونه ممکن است بدانی/ تو چه می‌دانی] شاید آن ساعت نزدیک باشد.

نکات ترجمه

«ما یدْریکَ» 

«ما» «اسم استفهام» (و از این رو، جمله، جمله اسمیه است) و «یدری» از ریشه «دری» (مصدر معروفش: درایه) به معنای «علم» می‌باشد؛ و این ماده و اصل این ترکیب در بحث از «ما أدراک» در جلسه98 بحث شد. http://yekaye.ir/al-qadr-097-02/

تنها نکته‌ای که می‌توان اضافه  کرد این است که یک احتمال ضعیف هم این است که «ما»‌را «ما نافیه» (و جمله را جمله فعلیه) ‌بدانیم که در این صورت معنای این عبارت چنین می‌شود «البته کسی تو را از آن آگاه نکرده است» (تفسیر عاملی، ج7، ص190). البته در میان کسانی که درباره إعراب این آیه سخن گفته‌اند، چنین تحلیلی یافت نشد، تنها ابوحیان اشاره‌ای به این معنا کرده، آن هم نه در مقام إعراب،‌ بلکه بعد از اینکه «ما» را «ما استفهام» و مبتدا و عبارت را به معنای «أیُّ شیء‌یدریک بها: چه چیزی تو را بدان آگاه می‌کند» معرفی کرده، گفته است:‌ «و معنای آن نفی است؛ یعنی احدی تو را بدان آگاه نمی‌کند. (البحر المحیط، ج‏8، ص507)[1]

حدیث

1) از امام صادق ع روایت شده است که حضرت عیسی از جبرئیل سوال کرد: برپاییِ آن ساعت چه موقع خواهد بود؟

جبرئیل تکانی شدید خورد که از هوش رفت و چون به هوش آمد گفت: ای روح الله! کسی که از او سوال شد، بدین مطلب، از سوال‌کننده آگاهتر نیست «و هر که در زمین و آسمان است از آنِ اوست، جز بناگاه نزدتان نمی‌آید» ‌(روم/26)

قصص الأنبیاء علیهم السلام (للراوندی)، ص272

[بِالْإِسْنَادِ إِلَى الصَّدُوق‏] بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع:

قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع لِجَبْرَئِیلَ ع مَتَى قِیَامٍ السَّاعَةَ فانتفض جَبْرَئِیلُ انْتِفَاضَةٍ أُغْمِیَ عَلَیْهِ مِنْهَا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ یَا رُوحَ اللَّهِ مَا الْمَسْئُولُ أَعْلَمُ بِهَا مِنْ السَّائِلِ «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَة».


2) از رسول الله ص روایت شده است:

همانا جمعه برترین روزهاست و نزد خداوند از عید قربان و عید فطر عظیم‌تر است؛ و در آن پنج ویژگی است:

خداوند [حضرت] آدم ع را در آن آفرید؛

و در آن بود که خداوند آدم را به زمین هبوط داد؛

و آدم را در این روز بود که متوفی نمود؛

و در این روز ساعتی است که هیچ بنده‌ای از خداوند چیزی درخواست نمی‌کند مگر اینکه به او داده می‌شود اگر که درخواست حرامی نکرده باشد؛

و نه هیچ فرشته مقربی و نه آسمان و نه زمین و نه باد و نه کوه و نه خشکی و نه دریایی نیست مگر اینکه همگی در روز جمعه ترسان و نگران‌اند از اینکه آن ساعت برپا شود.

الخصال، ج‏1، ص316

حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عُبْدُوسُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ الْجُرْجَانِیُّ بِسَمَرْقَنْدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الشَّغَالِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَارِثُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی أُسَامَةَ قَالَ حَدَّثَنِی یَحْیَى بْنُ أَبِی بُکَیْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا زُهَیْرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَقِیلٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی لُبَابَةَ بْنِ عَبْدِ الْمُنْذِرِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

إِنَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ سَیِّدُ الْأَیَّامِ وَ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ یَوْمِ الْأَضْحَى وَ یَوْمِ الْفِطْرِ فِیهِ خَمْسُ خِصَالٍ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ آدَمَ ع وَ أَهْبَطَ اللَّهُ فِیهِ آدَمَ إِلَى الْأَرْضِ وَ فِیهِ تَوَفَّى اللَّهُ آدَمَ وَ فِیهِ سَاعَةٌ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ الْعَبْدُ فِیهَا شَیْئاً إِلَّا آتَاهُ مَا لَمْ یَسْأَلْ حَرَاماً وَ مَا مِنْ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ لَا سَمَاءٍ وَ لَا أَرْضٍ وَ لَا رِیَاحٍ وَ لَا جِبَالٍ وَ لَا بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا وَ هُنَّ یَشْفَقْنَ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ أَنْ تَقُومَ فِیهِ السَّاعَةُ.


3) از امام باقر ع روایت شده است:

ایام الله سه تاست: روزی که قائم قیام کند؛ و روز رجعت؛ و روز قیامت.

الخصال، ج‏1، ص108

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى الْعَطَّارُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمِیثَمِیِّ عَنْ مُثَنًّى الْحَنَّاطِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ:

أَیَّامُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثَةٌ یَوْمَ یَقُومُ الْقَائِمُ وَ یَوْمَ الْکَرَّةِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَة.


4) از امام صادق ع روایت شده است:

... و قائم ما اهل بیت ع در روز جمعه قیام کند؛ و قیامت در روز جمعه برپا شود؛ و هیچ عملی در روز جمعه بافضیلت‌تر از صلوات بر محمد و آل محمد ص نیست.

الخصال، ج‏2، ص394

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... وَ یَخْرُجُ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ یَقُومُ الْقِیَامَةُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ مَا مِنْ عَمَلٍ یَوْمَ الْجُمُعَةِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.

تدبر

1) «یسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یدْریکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَریباً»

مقصود از «الساعة» را اغلب مفسران «زمان وقوع قیامت» دانسته‌اند؛ اما مروری بر آیات و روایات نشان می‌دهد که این تعبیر، علاوه بر آن در مورد «لحظه مرگ»، «زمان قیام امام زمان ع»[2] «زمان رجعت» نیز به کار رفته است و برخی احادیث اینها را در یک راستا مطرح می‌کند (مانند حدیث3 یا این روایت نبوی که «هرکس بمیرد قیامتش برپا شده است»؛ ارشادالقلوب، ج1، ص18[3])  و بر همین اساس، برخی مفسران گفته‌اند که اینها مراتب مختلف ظهور حقیقت است (المیزان، ج12، ص18-19) و از این رو در طول هم می‌باشند.

پس، چه‌بسا در آیات مربوط به «الساعة»، همه اینها به نحو طولی مد نظر باشد؛ یعنی بسیاری از وقایعی که ما مربوط به مثلا مرگ ویا ظهور می‌دانیم به نحو عظیم‌تر و عمیق‌تر درباره قیامت هم صادق باشد یا بالعکس. و بدین ترتیب، شناخت هریک از اینها می‌تواند به فهم بقیه کمک کند.


2) «یسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یدْریکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَریباً»

این آیه چه ربطی به بحثهای قبلی این سوره دارد؟ و اصلا چرا اصرار هست که علم به این ساعت تنها نزد خداست و کسی  از آن خبر ندارد؟

الف. شاید مهمترین محور مباحث این سوره تقابل منطق منافق و منطق مومن در عرصه‌های مختلف زندگی بود؛ و اتفاقا در هر عرصه‌ای که برشمرد یکی از ویژگی‌های اصلی منطق مومنان را جدی گرفتن ایمان به آخرت، و یکی از اصلی‌ترین ویژگی منطق منافقان را چسبیدن به دنیا و ترس از مرگ دانست. (مثلا در جنگ احزاب، آیه16 و 22؛ یا در مورد زنان پیامبر، آیات28-29؛ یا ...) و این «سوال داشتن نسبت به زمان مرگ و قیامت»، و «بی‌اعتنایی نسبت به این سوال»، ویژگی دو منطق منافق و مومن است.


توضیح مطلب اینکه:

کسی که آخرت و مرگ را جدی می‌گیرد، زندگی خود را بر اساس سعادت اخروی خویش تنظیم می‌کند؛ پس برایش مهم نیست که چه زمان می‌میرد و چه زمان قیامت برپا می‌شود؛ یعنی دانستن این مساله تغییری را در زندگی‌اش رقم نمی‌زند؛

اما کسی که غافل از مرگ و آخرت است و برنامه‌های زندگی خود را بر مدار دنیا تنظیم کرده است، اینکه بداند چه موقع می‌میرد یا قیامت می‌شود برایش بسیار مهم است - که به خیال خود قبل از مردن توبه کند و آماده رفتن شود -؛ و برای همین است چنین انسانی وقتی می‌میرد از خدا می‌خواهد دوباره به او فرصتی بدهند که برگردد و جبران کند (منافقون/10)؛

در حالی که مومن واقعی چون از ابتدا آخرت را جدی گرفته، تمام کارهایش را با آن تنظیم می‌کند و در هر لحظه‌ای به وظیفه‌ای می‌اندیشد که خدا برایش مقرر فرموده است؛

و کسی که در هر لحظه، وظیفه خود را در قبال خدا درست تشخیص داده، و به وظیفه خویش عمل می‌کند، اینکه بداند چه موقع می‌میرد در روال زندگی‌اش تغییری ایجاد نمی‌کند. (اقتباس از ایستاده در باد، ص505-511)

تاملی با خویش

اگر هر کدام از ما خبردار شود که چه زمانی مرگش فرامی‌رسد آیا شیوه زندگی خود را تغییر نخواهد داد؟ مثلا اگر بدانیم یک هفته دیگر خواهیم مرد، آیا روال زندگی‌مان زیر و رو نمی‌شود؟ و در این صورت، آیا بدین معنا نیست که از مرگ واقعا غافل، و در شرف افتادن در منطق محاسباتی منافقان می‌باشیم؟

یادمان باشد غفلت از مرگ، غفلت از حقیقت وجودی خویش است؛ چرا که اگر یادمان برود می‌میریم، در واقع، یادمان رفته که کی هستیم و در کجاییم و برای چه زندگی می‌کنیم؛ و این غفلت، زندگیِ، و به‌تَبَعِ آن، دینداریِ انسان را سطحی می‌کند؛ چرا که حقیقتِ دین چیزی جز نگرش ما به هستی و طی کردن زندگی در راه سعادت نیست. (ایستاده در باد، ص507)

ب. ...


3) «یسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یدْریکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَریباً»

چرا بعد از اینکه به پیامبر فرمود «به آنها بگو علم آن منحصراً نزد خداست» خطاب را متوجه خود پیامبر کرد و و با تعبیر « چه چیزی تو را بدان آگاه کند [چه می‌دانی]؟» خطاب به خود او فرمود «شاید که آن ساعت نزدیک باشد»؟

الف. شاید می‌خواهد بفهماند که در پس این سوالی که می‌پرسند، درد دیگری پنهان است که خودشان نمی فهمند.(توضیح در تدبر2) بنابراین ادامه خطاب به آنها تا وقتی که این سوال را دارند، بی‌معنی است.

ب. ...


4) «یسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ ما یدْریکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَریباً»

چرا بعد از اینکه به پیامبر فرمود «به آنها بگو علم آن منحصراً نزد خداست» فرمود «شاید که آن ساعت نزدیک باشد»؟

الف. می‌خواهد هشداری دهد درباره تلقی آنها، که آن را دیر و دور می‌دانند و چه‌بسا منکر آن هستند؛ که فکر نکنید که خیلی از شما دور است. (مجمع‌البیان، ج8، ص538)

ب. می‌خواهد دلداری‌ای به پیامبرش بدهد که بدان آن نزدیک است؛ و اینکه آنان به خاطر مخفی بودنش این را به مسخره می‌گیرند، بر تو سخت نیاید. (مجمع‌البیان، ج8، ص538)

ج. می‌خواهد افراد را میان بیم و امید نگاه دارد تا هر لحظه براى وقوع قیامت آماده باشند. (تفسیر نور، ج‏9، ص405)

د. می‌خواهد بفرماید پاسخ سوال شما هر چه باشد، این نباید تاثیر خاصی در زندگی شما بگذارد! یعنی: خوب! آن در هر لحظه نزدیکی ممکن است رخ دهد! چه می خواهید بکنید؟ آیا می‌خواهید روال زندگی‌تان را عوض کنید. همین الان عوض کنید (توضیح بیشتر در تدبر2)

ه. شاید می‌خواهد با این تعبیر، ذهن سوال کننده را از قرب و بعد زمانی، به قرب و بُعد وجودی منتقل کند؛ یعنی هشدار دهد که قیامت در امتداد زمانی شما قرار ندارد، بلکه چون در باطن و پشت پرده همین عالم است، بسیار به شما نزدیک است؛ در واقع، آنان سوال از زمان وقوع این واقعه می‌کنند چون آن را یک واقعه‌ای در امتداد همین زمان دنیوی خویش می‌بینند؛ و این سوال، سوال نادرستی است؛ پس، از طرفی هرگونه علم به این را در افق علم بشری انکار می‌کند؛ و از طرف دیگر، آن را نزدیک می‌شمرد. (اقتباس از ایستاده در باد، ص512)

و. ...


5) «یسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ»

نه لازم است همه چیز را بدانیم و نه لازم است به هر سؤالى پاسخ دهیم. (تفسیر نور، ج‏9، ص405)


6) «یسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ»

اظهار بی‌اطلاعی کردن از زمان قیامت بقدری اهمیت داشته که اساساً یکی از علائمی که اهل کتاب برای بررسی صدق دعوی نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مد نظر قرار می‌دادند این بود که به هر سوالی پاسخ می‌دهد غیر از این سوال (مثلا روایتی در تفسیر القمی، ج‏2، ص32)[4] و یا وقتی امیرالمومنین ع از فتنه‌های آینده خبر می‌داد و بر او اشکال می‌گرفتند که «آیا علم غیب می‌دانی»؛ می‌فرمود اینها علم غیب نیست، علم غیب، ادعای اطلاع داشتن از زمان قیامت است (نهج‌البلاغه، خطبه128).[5]



[1] . ما استفهام فی موضع رفع بالابتداء، أی: و أی شی‏ء یدریک بها؟ و معناه النفی، أی ما یدریک بها أحد

[2] . نمونه واضحش حدیثی است که در الهدایة الکبرى، ص392-393؛ مختصر البصائر، ص433-435؛ نوادر الأخبار فیما یتعلق بأصول الدین (للفیض)، ص252 آمده است.

قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ حَمْدَانَ الْخُصَیْبِیٌّ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیَّانِ عَنْ أَبِی شُعَیْبٍ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَیْرٍ عَنِ ابْنِ الْفُرَاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ سَیِّدِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: حَاشَ لِلَّهِ أَنْ یُوَقِّتَ لَهُ وقت [وَقْتاً] أَوْ تُوَقِّتَ شِیعَتُنَا،

قَالَ: قُلْتُ یَا مَوْلَایَ وَ لِمَ ذَلِکَ؟

قَالَ لِأَنَّهُ هُوَ السَّاعَةُ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِیهَا: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْساها» وَ قَوْلَهُ: «قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی لا یُجَلِّیها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتِیکُمْ إِلَّا بَغْتَةً یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» وَ قَوْلَهُ: عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ» وَ لَمْ یَقُلْ أَحَدٌ دُونَهُ وَ قَوْلَهُ: «فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُمْ» وَ قَوْلَهُ: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ» وَ قَوْلَهُ: «وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیباً یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَةِ لَفِی ضَلالٍ بَعِیدٍ.»

قُلْتُ: یَا مَوْلَایَ مَا مَعْنَى: یُمارُونَ؟

قَالَ: یَقُولُونَ: مَتَى وُلِدَ؟ وَ مَنْ رَآهُ؟ وَ أَیْنَ هُوَ؟ وَ أَیْنَ یَکُونُ؟ وَ مَتَى یَظْهَرُ؟ کُلَ‏ ذَلِکَ اسْتِعْجَالًا لِأَمْرِ اللَّهِ وَ شَکّاً فِی قَضَائِهِ وَ قُدْرَتِهِ: أُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ إِنَّ لِلْکَافِرِینَ لَشَرَّ مَآبٍ.

قَالَ الْمُفَضَّلُ: یَا مَوْلَایَ فَلَا یُوَقَّتُ لَهُ وَقْتٌ؟

قَالَ: یَا مُفَضَّلُ لَا تُوَقِّتْ فَمَنْ وَقَّتَ لِمَهْدِیِّنَا وَقْتاً فَقَدْ شَارَکَ اللَّهَ فِی عِلْمِهِ وَ ادَّعَى أَنَّهُ یَظْهَرُهُ عَلَى أَمْرِهِ وَ مَا لِلَّهِ سِرٌّ إِلَّا وَ قَدْ وَقَعَ إِلَى هَذَا الْخَلْقِ الْمَنْکُوسِ الضَّالِّ عَنِ اللَّهِ الرَّاغِبِ عَنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ وَ مَا لِلَّهِ خِزَانَةٌ هِیَ أَحْصَنُ سِرّاً عِنْدَهُمْ أَکْبَرَ مِنْ جَهْلِهِمْ بِهِ وَ إِنَّمَا أُلْقِی قَوْلَهُ إِلَیْهِمْ لِتَکُونَ لِلَّهِ الْحُجَّةُ عَلَیْهِمْ.

قَالَ الْمُفَضَّلُ: یَا سَیِّدِی فَکَیْفَ بَدْوُ ظُهُورِ الْمَهْدِیِّ إِلَیْهِ التَّسْلِیمُ؟

قَالَ: یَا مُفَضَّلُ یَظْهَرُ فِی سَنَةٍ یَکْشِفُ لِسَتْرِ أَمْرِهِ وَ یَعْلُو ذِکْرُهُ وَ یُنَادَى بِاسْمِهِ وَ کُنْیَتِهِ وَ نَسَبِهِ وَ یَکْثُرُ ذَلِکَ فِی أَفْوَاهِ الْمُحِقِّینَ وَ الْمُبْطِلِینَ وَ الْمُوَافِقِینَ وَ الْمُخَالِفِینَ لِتَلْزَمَهُمُ الْحُجَّةُ لِمَعْرِفَتِهِمْ بِهِ عَلَى أَنَّنَا نَصَصْنَا وَ دَلَلْنَا عَلَیْهِ وَ نَسَبْنَاهُ وَ سَمَّیْنَاهُ وَ کَنَّیْنَاهُ سَمِیَّ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ کُنْیَتَهُ، لِئَلَّا یَقُولَ النَّاسُ مَا عَرَفْنَا اسْمَهُ وَ لَا کُنَاهُ وَ لَا نَسَبَهُ وَ اللَّهِ لَیَحْقُنُ الْإِفْصَاحُ بِهِ وَ بِاسْمِهِ وَ کُنْیَتِهِ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ حَتَّى یَکُونَ کَتَسْمِیَةِ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ کُلُّ ذَلِکَ لِلُزُومِ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ ثُمَّ یُظْهِرُ اللَّهُ کَمَا وَعَدَ جَدُّهُ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی قَوْلِهِ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»

قَالَ الْمُفَضَّلُ: قُلْتُ: وَ مَا تَأْوِیلُ قَوْلِهِ: «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»

قَالَ: هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى: «قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ» کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ» «وَ مَنْ یَبْتَغِ‏ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِین» ‏...

[3] . وَ قَالَ ص أَکْثِرُوا مِنْ ذِکْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ فَإِنَّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فِی ضِیقٍ وَسَّعَهُ عَلَیْکُمْ فَرَضِیتُمْ بِهِ فَأَثْبَتُّمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی غِنًى نُغِصُّهُ إِلَیْکُمْ فَجُدْتُمْ بِهِ فَأُجِرْتُمْ فَإِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُه‏...

[4] . قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ فَحَدَّثَنِی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ کَانَ سَبَبُ نُزُولِهَا یَعْنِی سُورَةَ الْکَهْفِ أَنَّ قُرَیْشاً بَعَثُوا ثَلَاثَةَ نَفَرٍ إِلَى نَجْرَانَ، النَّضْرَ بْنَ الْحَارِثِ بْنِ کَلَدَةَ وَ عُقْبَةَ بْنَ أَبِی مُعَیْطٍ وَ الْعَاصَ بْنَ وَائِلٍ السَّهْمِیَّ لِیَتَعَلَّمُوا مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصَارَى مَسَائِلَ- یَسْأَلُونَهَا رَسُولَ اللَّهِ ص، فَخَرَجُوا إِلَى نَجْرَانَ إِلَى عُلَمَاءِ الْیَهُودِ فَسَأَلُوهُمْ فَقَالُوا: سَلُوهُ عَنْ ثَلَاثِ مَسَائِلَ- فَإِنْ أَجَابَکُمْ فِیهَا عَلَى مَا عِنْدَنَا فَهُوَ صَادِقٌ- ثُمَّ سَلُوهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ وَاحِدَةٍ- فَإِنِ ادَّعَى عِلْمَهَا فَهُوَ کَاذِبٌ....

قَالُوا: فَمَا الْمَسْأَلَةُ الرَّابِعَةُ قَالَ: سَلُوهُ مَتَى تَقُومُ السَّاعَةُ فَإِنِ ادَّعَى عِلْمَهَا فَهُوَ کَاذِبٌ- فَإِنَّ قِیَامَ السَّاعَةِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى.

[5] . ... فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِیتَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عِلْمَ الْغَیْبِ فَضَحِکَ ع وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ وَ إِنَّمَا عِلْمُ الْغَیْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ الآْیَةَ فَیَعْلَمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا فِی الْأَرْحَامِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِیحٍ أَوْ جَمِیلٍ وَ سَخِیٍّ أَوْ بَخِیلٍ وَ شَقِیٍّ أَوْ سَعِیدٍ وَ مَنْ یَکُونُ [لِلنَّارِ] فِی النَّارِ حَطَباً أَوْ فِی الْجِنَانِ لِلنَّبِیِّینَ مُرَافِقاً فَهَذَا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذِی لَا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا سِوَى ذَلِکَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِیَّهُ ص فَعَلَّمَنِیهِ وَ دَعَا لِی بِأَنْ یَعِیَهُ صَدْرِی وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوَانِحِی.