481) سوره قلم (68) آیه 15 إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ
بسم الله الرحمن الرحیم
481) سوره قلم (68) آیه 15
إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ
ترجمه
هنگامی که آیات ما بر او تلاوت شود گوید: اسطورههای پیشینیان [است].
نکات ترجمه[1]
«أَساطیر»
از ماده «سطر» به معنی صفی از درخت یا انسان یا کلمات و مانند آن است؛ و چون در متن، کلمات در یک ردیف قرار میگیرند به آنها سطر گفته شده است. «اساطیر» جمع «اسطوره» است و «سطّر» به معنای «نوشتن سطر به سطر مطالب»، و «مسطور» (طور/2؛ اسراء/58) به معنای «مطلبی که سطر به سطر نوشته شده» است (مفردات ألفاظ القرآن، ص409؛ معجم المقاییس اللغة، ج3، ص72).
«أَساطیرُ الْأَوَّلینَ»
اینکه «أَساطیرُ الْأَوَّلینَ» به چه معناست در میان مفسران سه دیدگاه رواج دارد:
الف. به معنای «ما سَطَرَه المتقدمون» (آنچه گذشتگان نوشتهاند) است.
ب. به معنای اباطیل و ترّهات و احادیث و سخنان بیپایه و اساس پیشینیان است.
ج. به معنای نوشتههای مجعول و ساختگی است.
در واقع، در بسیاری از تفاسیر تلقی مفسران این بوده که «اساطیر الاولین» به معنای «افسانههای پیشینیان» است؛ اما برخی از محققان معاصر بر این باورند و مقصود از «اساطیر الاولین» نوشتهها و کتب آسمانی پیشینیان است؛ و مفهوم «اسطوره» به معنای «داستانهای غیرواقعی» معنایی است که بعدها پیدا شده است و شواهدی بر این مدعا آوردهاند از جمله اینکه اساساً وقتی این تهمت به قرآن زده شده که قرآن هنوز داستانهای خود را بیان نکرده بود؛ ویا اینکه تعبیر «الاولین» (یا: الاولون) در قرآن کریم در بسیاری از موارد ناظر به پیامبران پیشین است.
برای مطالعه بیشتر درباره این اصطلاح، میتوانید مراجعه کنید به مقاله «بررسی مفهوم اساطیر الاولین در قرآن» نوشته محمدرضا حاجی اسماعیلی، (مجله علمی-پژوهشی پژوهشهای دینی، ش30، بهار94)
http://pdmag.info/article-1-374-fa.pdf
و از آن مهمتر، مقاله «تحول مفهوم اساطیر الاولین در تفاسیر» نوشته محمدرضا حسنی جلیلیان، (فصلنامه رهیافتهایی در علوم قرآن و حدیث، ش95، پاییز94)
https://jquran.um.ac.ir/index.php/quran/article/view/19337
توجه
لازم به ذکر است که حقیر هنوز در این باره به جمعبندی نهایی نرسیده است و ارجاع به این مقالات به معنای قبول قطعی نظر مولفان مذکور نیست.
حدیث
1) امیرالمومنین ع در پاسخ یکی از نامههای معاویه نوشتند:
اما بعد، مدتهاست که تو و دوستانت، که همان دوستان شیطان رجیم هستند، حق را «اساطیر الاولین» خوانده؛ آن را پشت سر انداخته؛ و در خاموش کردن نور خداوند به دست و دهان خویش کوشیدهاید، «در حالی که خداوند نورش را کامل میکند هرچند کافران را ناخوش آید» (صف/8)؛ و به جانم سوگند قطعا نور را، علیرغم خواست تو، کامل خواهد کرد؛ و علم به خواری تو را جاری خواهد ساخت؛ و قطعا تو به عملت جزا داده خواهی شد؛
پس در این دنیایی که از تو جدا خواهد شد آن قدر که دلت می خواهد فساد کن، که گویی زمان تو بسر آمده و عملت هدر رفته است و آنگاه به جانب زبانههای آتش رهسپاری، در حالی که خداوند هیچ ظلمی به تو نکرده است «و چنین نیست که پروردگارت ظلمی به بندگانش روا دارد» (فصلت/46)
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج16، ص135
فَکَتَبَ إِلَیْهِ عَلِیٌّ ع أَمَّا بَعْدُ فَطَالَ مَا دَعَوْتَ أَنْتَ وَ أَوْلِیَاؤُکَ أَوْلِیَاءُ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ الْحَقَّ أَسَاطِیرَ الْأَوَّلِینَ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ وَ جَهَدْتُمْ فِی إِطْفَاءِ نُورِ اللَّهِ بِأَیْدِیکُمْ وَ أَفْوَاهِکُمْ «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» وَ لَعَمْرِی لَیُتِمَّنَّ النُّورَ عَلَى کُرْهِکَ وَ لَیُنْفِذَنَّ الْعِلْمَ بِصَغَارِکَ وَ لَتُجَازَیَنَّ بِعَمَلِکَ فَعِثْ فِی دُنْیَاکَ الْمُنْقَطِعَةِ عَنْکَ مَا طَابَ لَکَ فَکَأَنَّکَ بِأَجَلِکَ قَدِ انْقَضَى وَ عَمَلِکَ قَدْ هَوَى ثُمَّ تَصِیرُ إِلَى لَظَى لَمْ یَظْلِمْکَ اللَّهُ شَیْئاً «وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِید».[2]
2) در روایتی که از امام صادق ع نقل شده است ایشان به تطبیق برخی آیات بر برخی وقایع میپردازند از جمله در مورد این آیه که میفرماید: «هنگامی که آیات ما بر او تلاوت شود گوید: اسطورههای پیشینیان [است].» میفرمایند: مقصود دروغ شمردن قائم آل محمد ص [= امام زمان عج] است که به او میگوید نه تو را میشناسیم و نه تو از فرزندان حضرت فاطمه س هستی؛ شبیه همان سخنانی که مشرکان [در تکذیب پیامبر ص] به ایشان گفتند.
تأویل الآیات الظاهرة، ص748؛ بحار الأنوار، ج51، ص61
أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ [عن] عَبَّادٍ بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ یَرْفَعُهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَل ... و فِی قَوْلِهِ إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ یَعْنِی تَکْذِیبَهُ بِقَائِمِ [آلِ مُحَمَّدٍ ص] ع إِذْ یَقُولُ لَهُ لَسْنَا نَعْرِفُکَ وَ لَسْتَ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ کَمَا قَالَ الْمُشْرِکُونَ لِمُحَمَّدٍ ص.[3]
تدبر
1) «إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ»
برخی با هر حقیقتی مواجه شوند، بیآنکه در آن بیندیشیند آن را امری تکراری و بیاعتبار و صرفاً برگرفته از مطالب گذشتگان قلمداد میکنند.
2) «إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ»
«آیه»های ما بر آنان «تلاوت» میشود؛ اما آنها نهتنها آیه را «آیه» [= علامت و نشانهای برای رسیدن به خدا] نمیبینند، بلکه آن را صرفا اسطورههای گذشتگان قلمداد میکنند.
یعنی، حتی اگر:
(1) آن چیزی که واقعا «آیه» است،
(2) به بهترین وجهی که میتوان انتقال داد یعنی «تلاوت»،
به آنها انتقال داده شود، باز در آنها اثری نمیکند؛
پس،
گاهی، هم پیام در حد اعلاست، و هم پیامرسان برخوردار از بالاترین توانایی برای انتقال پیام؛ اما مخاطب چنان دلش تاریک است و قابلیتهای فهم خود را نابود کرده، که این پیام اثری در او نمیگذارد.
3) «أَنْ کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ؛ إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ»
اینکه شخصی مال و فرزند و امکانات داشته باشد، گاه ممکن است انسان را چنان مغرور سازد که وقتی آیات خدا را بشنود به انکار آنها روی آورد. (الکشاف، ج4، ص588؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج10، ص239)
4) «أَنْ کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ؛ إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ»
خط اول مخالفان انبیاء مرفهان بیدرد هستند. (تفسیر نور، ج10، ص177)
5) «مَنَّاعٍ لِّلْخَیر ... إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ»
مخالفت عدهای با یک مطلب، و حتی اسطوره خواندن آن، لزوما دلیل بر آن نیست که آن مطلب حق نیست و یا حتما نقطه ضعفی دارد؛ چرا که گاه عدهای از روی غرض و مرض با حقیقت مخالفت میکند.
اگر خواستیم به حقانیت مطلبی پی ببریم، صرفاً بر اساس حرف این و آن قضاوت نکنیم.
6) «مَنَّاعٍ لِّلْخَیر ... إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ»
اساطیر اولین، چه به معنای نوشتههای کتابهای آسمانی گذشتگان باشد، یا به معنای افسانههای پیشینیان (توضیح در نکات ترجمه) شباهتی ظاهری با برخی آیات قرآن دارد که ادعای فوق را مطرح کردهاند.
نکته معرفتشناسی
کسی که میخواهد با یک سخن حقی مخالفت کند، سعی میکند بر اساس برخی شباهتها، آن حق را از مقوله یکی از اموری که قبولش نداریم، وانمود سازد؛ و برچسبِ آن را بر این بزند.
هروقت خواستیم مطلبی را جستجو کنیم، مواظب باشیم فریب این برچسبزنیها و مقولهبندیهای تحمیلی دیگران را نخوریم و بررسی کنیم که آیا واقعا این مطلب از آن مقولهای است که عدهای ادعایش میکنند؟
یادمان باشد که به قول امیرالمومنین ع عدهای هستند که برای هر حقی، باطلی؛ و برای هر راستی، کجی آماده کردهاند (قَدْ أَعَدُّوا لِکُلِّ حَقٍّ بَاطِلًا وَ لِکُلِّ قَائِمٍ مَائِلا؛ نهجالبلاغه، خطبه194). مبادا تحت تاثیر توضیحات آنان، از بررسی حقیقت غافل شویم و آن حق و راستی را باطل و کجی قلمداد کنیم.
[1] . اختلاف قرائت: حسن ابتدای آیه را به صورت «أ إذا» قرائت کرده است. (البحر المحیط، ج10، ص240)
[2] . این روایت هم قابل توجه است:
وَ مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِیقِ الَّذِی سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مَسَائِلَ کَثِیرَة ...قَالَ فَمِنْ أَیْنَ قَالُوا إِنَّ الْأَشْیَاءَ أَزَلِیَّةٌ؟
قَالَ هَذِهِ مَقَالَةُ قَوْمٍ جَحَدُوا مُدَبِّرَ الْأَشْیَاءِ فَکَذَّبُوا الرُّسُلَ وَ مَقَالَتَهُمْ وَ الْأَنْبِیَاءَ وَ مَا أَنْبَئُوا عَنْهُ وَ سَمَّوْا کُتُبَهُمْ أَسَاطِیرَ وَ وَضَعُوا لِأَنْفُسِهِمْ دِیناً بِآرَائِهِمْ وَ اسْتِحْسَانِهِم (الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج2، ص338)
[3] . این حدیث در تفسیر القمی (ج2، ص411) هم آیه را بر برخی از افراد تطبیق داده است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنِ السِّنْدِیِّ عَنِ الْکَلْبِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فِی قَوْلِهِ کَلَّا إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ قَالَ هُوَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ ما أَدْراکَ ما سِجِّینٌ- إِلَى قَوْلِهِ الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ زُرَیْقٌ وَ حَبْتَرٌ وَ ما یُکَذِّبُ بِهِ إِلَّا کُلُّ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ وَ هُمَا زُرَیْقٌ وَ حَبْتَرٌ کَانَا یُکَذِّبَانِ رَسُولَ اللَّهِ ص
(همچنین در تفسیر القمی، ج2، ص381 آمده است: قَوْلُهُ: إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قَالَ: کَنَى عَنْ فُلَانٍ قالَ أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ أَیْ أَکَاذِیبُ الْأَوَّلِینَ)