480) سوره قلم (68) آیه 14 أَنْ کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ
بسم الله الرحمن الرحیم
480) سوره قلم (68) آیه 14
أَنْ کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ
ترجمه
[بدین جهت] که مال و فرزندانی دارد؛
نکات ترجمه
«أَنْ کانَ ...»
به لحاظ نحوی این عبارت را در موضع نصب دانستهاند (منصوب به نزع خافض) که در اصل «بأن کان» یا «لأن کان» بوده است و آنگاه حداقل سه گونه اعراب برای آن ممکن است (که سه معنای متفاوت میدهد و همه میتواند درست باشد)
1. میتوان این عبارت را متعلق دانست به «لا تطع»، یعنی از او اطاعت مکن به خاطر اینکه [= از ترس اینکه] دارای مال و فرزندان است. (زجاج و فراء، به نقل مجمعالبیان، ج10، ص503)
2. میتواند متعلق باشد به آیه بعد، یعنی: او به خاطر اینکه خود را دارای مال و فرزندان میبیند آیات ما را تکذیب میکند. (الکشاف، ج4، ص588؛ البحر المحیط فی التفسیر، ج10، ص239)
3. میتواند متعلق باشد به ویژگیهای قبل، یعنی او چنین و چنان است به سبب اینکه خود را دارای مال و فرزندان میبیند. (إعراب القرآن و بیانه، ج10، ص17)
اختلاف قرائات
قرائت «أن کان» در ابتدای این آیه، که قرائت حفص از عاصم است توسط اغلب قراء سبعه - کسائی، از کوفه و نیز قرائت اهل مکه (ابنکثیر) و مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) - و نیز قرائت خلف (از قراءعشره) و بسیاری از قرائات شاذه (ابنمحیصن، یزیدی، مطوعی) نیز به همین صورت قرائت شده است.[1]
اما در قرائت ابنعامر (اهل شام)، حمزه (کوفه)، و شعبه از عاصم (کوفه) - از قرائات سبعه- و نیز ابوجعفر و یعقوب (از قراء عشره) و حسن (از شواذ) همزه استفهام در ابتدایش آمده است «أ أن کان» که در اغلب اینها به صورت «آن کان» (ادغام دو همزه) قرائت شده است. (مجمع البیان، ج10، ص497[2]؛ أنوار التنزیل، ج5، ص234[3]؛ الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص564[4])
برخی معتقدند در این صورت هم همه معانی قبلی همچنان ممکن است و فقط به صورت استفهامی مطرح میشود (الکشاف، ج4، ص588)؛ اما برخی بر این باورند که اگر به این صورت باشد، آنگاه معنای شماره1 را دیگر نمیتوان از آیه برداشت کرد زیرا به لحاظ نحوی، چون مطلبی که همرتبه با استفهام است [یعنی نهیِ «لاتطع»] نمیتواند بر آن مقدم شود، و لذا معنای اصلی همان است که «آیا به سبب اینکه مال و فرزندان دارد، آیات ما را تکذیب میکند؟» یعنی آیا به جای اینکه شکر این نعمت را به جا آورد آن را تکذیب میکند؟ (مجمع البیان، ج10، ص502)
حدیث
1) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
با مال و فرزند چه میکند، کسی که از آنها جدا میشود و در حالی که برهنه و عاری از آنها شده به خاطر آنها محاسبه میشود؟! عریان و برهنه در دنیا وارد شدید و عریان و برهنه از آن خارج میشوید و این دنیا تنها پلی است؛
پس، از آن عبور کنید و مراقبش باشید!
إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج1، ص19
قَالَ َ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:
مَا یَصْنَعُ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ مَنْ یَخْرُجُ مِنْهَا وَ یُحَاسَبُ عَلَیْهَا عُرَاةً دَخَلْتُمُ الدُّنْیَا وَ عُرَاةً تُخْرَجُونَ مِنْهَا وَ إِنَّمَا هِیَ قَنْطَرَةٌ فَاعْبُرُوا عَلَیْهَا وَ انْتَظِرُوهَا.
2) پیامبر اکرم ص وصایایی به ابوذر فرمودند که داستان آن و فرازی از آن در جلسه 328 گذشت: http://yekaye.ir/al-hajj-22-23/
در فراز دیگری از آن آمده است:
ابوذر! همانا دنیا جسم و روح را به خود مشغول میکند؛ و همانا خداوند عز و جل از اهل دنیا در مورد نعمتهای حلالش سوال میکند پس چگونه خواهد بود حال کسی که از حرامش برخوردار شده است!
ابوذر! من از خداوند عز و جل درخواست کردم که روزیِ کسی که مرا دوست دارد در حد کفایتش قرار دهد؛ و به کسی که مرا دشمن میدارد [آنچه میخواهد] مال و فرزند بدهد!
الأمالی (للطوسی)، ص532 ؛ مکارم الأخلاق، ص464
یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّ الدُّنْیَا مَشْغَلَةٌ لِلْقَلْبِ وَ الْبَدَنِ، فَإِنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) یَسْأَلُ أَهْلَ الدُّنْیَا عَمَّا نُعِّمُوا فِی حَلَالِهَا، فَکَیْفَ بِمَا نُعِّمُوا فِی حَرَامِهَا! یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنِّی قَدْ سَأَلْتُ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَنْ یَجْعَلَ رِزْقَ مَنْ أَحَبَّنِی الْکَفَافَ، وَ یُعْطِیَ مَنْ أَبْغَضَنِی الْمَالَ وَ الْبَنِینَ.
دو روایت دیگر هم در این مضمون آمده که به فهم بهتر حدیث فوق کمک میکند:
از امام صادق ع روایت شده است که پیامبر خدا ص فرمود: خدایا محمد و آل محمد را روزی بده! و به کسی که محمد و آل محمد را دوست دارد در حد حفظ آبرو و کفایتش بده! و کسی که محمد و آل محمد را دشمن دارد [هرچه دلش میخواهد] مال و فرزند بده!
از امام سجاد ع روایت شده است که: پیامبر ص به چوپانی گذشت که شترانی داشت. کسی را فرستاد که از او بخواهد که ایشان را سیراب کند [= از شیر شتران به ایشان بدهد] او گفت: آنچه که در پستان آنهاست شیری است که برای نوشیدن صبحمان است و آن شیری هم که در ظروف است برای وعده شاممان است. پیامبر ص فرمود: خدایا مال و فرزندانش را زیاد کن!
سپس رفتند و به چوپان دیگری رسیدند و کسی را سراغ او فرستاد. وی آنچه در پستانهای شتران بود دوشید و به همراه آنچه در ظرف داشت ظرف رسول الله را کاملا پر کرد و گوسفندی هم خدمت ایشان فرستاد و گفت: این آن چیزی است که نزد ما بود و اگر بیش از این بخواهید باز هم برایتان تهیه میکنم. رسول الله ص فرمود: خدایا به اندازه کفافش روزی بده!
برخی از اصحاب گفتند: یا رسول الله! در حق کسی که درخواستت را رد کرد دعایی کردی که همه ما آن را دوست داریم؛ و در حق کسی که درخواستت را با تمام وجود پاسخ گفت دعایی کردی که همه ما از آن کراهت داریم!
رسول الله ص فرمود: همانا چیزی که کم باشد و کفایت کند بهتر است از آن چیزی که زیاد باشد و انسان را به خود سرگرم سازد؛ خدایا محمد و آل محمد ص را در حد کفاف روزی ده!
ل محمد را در حد کفاف روزی ده
الکافی، ج2، ص140-141
- النَّوْفَلِیُّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْعَفَافَ وَ الْکَفَافَ وَ ارْزُقْ مَنْ أَبْغَضَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْمَالَ وَ الْوَلَدَ.
- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیِّ رَفَعَهُ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ص قَالَ: مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَاعِی إِبِلٍ فَبَعَثَ یَسْتَسْقِیهِ فَقَالَ أَمَّا مَا فِی ضُرُوعِهَا فَصَبُوحُ الْحَیِ وَ أَمَّا مَا فِی آنِیَتِنَا فَغَبُوقُهُمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- اللَّهُمَّ أَکْثِرْ مَالَهُ وَ وُلْدَهُ ثُمَّ مَرَّ بِرَاعِی غَنَمٍ فَبَعَثَ إِلَیْهِ یَسْتَسْقِیهِ فَحَلَبَ لَهُ مَا فِی ضُرُوعِهَا وَ أَکْفَأَ مَا فِی إِنَائِهِ فِی إِنَاءِ- رَسُولِ اللَّهِ ص وَ بَعَثَ إِلَیْهِ بِشَاةٍ وَ قَالَ هَذَا مَا عِنْدَنَا وَ إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ نَزِیدَکَ زِدْنَاکَ قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ الْکَفَافَ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ دَعَوْتَ لِلَّذِی رَدَّکَ بِدُعَاءٍ عَامَّتُنَا نُحِبُّهُ وَ دَعَوْتَ لِلَّذِی أَسْعَفَکَ بِحَاجَتِکَ بِدُعَاءٍ کُلُّنَا نَکْرَهُهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ مَا قَلَّ وَ کَفَى خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ وَ أَلْهَى اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْکَفَافَ.
3) یکبار امام صادق ع به یکی از شاگردانشان فرمودند: از من چه آموختهای؟
گفت: هشت مطلب.
فرمود: آنها را برایم بازگو کن!
گفت: ... دوم آنکه دیدم گروهی به اصل و نَسَبشان افتخار میکنند و دیگران به مال و فرزند؛ در حالی که اینها جای فخرفروشی ندارد؛ و دیدم آنچه جای افتخار دارد سخن خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: «همانا کریمترین و بزرگوارترینتان نزد خداوند باتقواترینتان است» (حجرات/13)؛ پس کوشیدم که نزد خداوند کریم و بزرگوار باشم.
فرمودند: احسنت بر تو!
إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج1، ص: 187؛ مجموعة ورام، ج1، ص303-304
وَ رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِ تَلَامِذَتِهِ أَیَّ شَیْءٍ تَعَلَّمْتَ مِنِّی؟
قَالَ لَهُ یَا مَوْلَایَ ثَمَانَ مَسَائِلَ.
قَالَ لَهُ ع قُصَّهَا عَلَیَّ لِأَعْرِفَهَا
قَالَ ...[5] الثَّانِیَةُ قَالَ رَأَیْتُ قَوْماً یَفْخَرُونَ بِالْحَسَبِ وَ آخَرِینَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ وَ إِذَا ذَلِکَ لَا فَخْرَ وَ رَأَیْتُ الْفَخْرَ الْعَظِیمَ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» فَاجْتَهَدْتُ أَنْ أَکُونَ عِنْدَهُ کَرِیماً قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ ...[6]
4) امیرالمومنین ع در فرازی از خطبه قاصعه میفرمایند:[7]
از آنچه به گردنکشان پیش از شما از عذاب خدا و دشواریها و حوادث و کیفرهاى او رسید عبرت گیرید، و از خاک تیرهاى که صورتشان بر آن نهاده شده و زمینى که پهلویشان بر آن افتاده پند پذیرید، و از امورى که زاینده کبر است به خدا پناه جویید، چنانکه از آفات ناگهانى روزگار به او پناه مىبرید.
اگر خدا اجازه کبر ورزیدن را به فردى از بندگانش مىداد هر آینه رخصت آن را به پیامبران و اولیائش که از خاصّان اویند عنایت مىفرمود، ولى خداوند سبحان کبرورزى را بر آنان روا نداشت، و فروتنى را برایشان پسندید، پس آنان گونههاى خود را [برای عبادت] بر زمین گذاشتند، و صورتهاى خویش را بر خاک ساییدند، و در برابر اهل ایمان تواضع کردند، در حالی که مردمانی ضعیف نگهداشته محسوب میشدند.
خداوند آنها را با تنگناها امتحان کرد، و به رنج و سختى مبتلا نمود، با اموری ترسناک آزمایششان فرمود، و با دشواریهای روزگار خالصشان کرد.
پس مبادا برخورداری از مال و فرزند را - به خاطر جهل نسبت به موارد آزمایش و امتحان در گشادهدستی و تنگدستی - [علامت] خشنودی یا ناخشنودی [خداوند از آنها] قلمداد کنید؛ که خداوند سبحان و متعال میفرماید: «آیا از این که آنان را به ثروت و فرزندان مدد مىکنیم چنین حساب مىکنند که در نیکی به ایشان شتاب مىورزیم؟ نه، اینان نمىفهمند». (مومنون/55-56)
نهجالبلاغه، خطبه192
و من خطبة له ع تسمى القاصعة
فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْأُمَمَ الْمُسْتَکْبِرِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ مِنْ بَأْسِ اللَّهِ وَ صَوْلَاتِهِ وَ وَقَائِعِهِ وَ مَثُلَاتِهِ وَ اتَّعِظُوا بِمَثَاوِی خُدُودِهِمْ وَ مَصَارِعِ جُنُوبِهِمْ وَ اسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْکِبْرِ کَمَا تَسْتَعِیذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْر فَلَوْ رَخَّصَ اللَّهُ فِی الْکِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِیهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِیَائِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ وَ لَکِنَّهُ سُبْحَانَهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ التَّکَابُرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ وَ عَفَّرُوا فِی التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتَهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ کَانُوا قَوْماً مُسْتَضْعَفِینَ قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ [مَحَّصَهُمْ] بِالْمَکَارِهِ فَلَا تَعْتَبِرُوا الرِّضَا وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَدِ جَهْلًا بِمَوَاقِعِ الْفِتْنَةِ وَ الِاخْتِبَارِ فِی مَوْضِعِ الْغِنَى وَ الْإِقْتِدَارِ [الْإِقْتَارِ] فَقَدْ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى «أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ».[8]
تدبر
1) «أَنْ کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ»
مال و فرزند یک نعمت است؛ اما همین میتواند به نقمت تبدیل شود:
اینکه شخص مال و فرزندانی دارد ممکن است به جای اینکه شخص را به شکرگزاری در برابر این نعمت وادارد، شخص را به خود مغرور کند و به صفات رذیلهای که در آیات قبل گذشت (مانع خیر شدن، تجاوزگری، تقصیرکاری، و ...) مبتلا سازد؛ و این آیه از این جهت شبیه آیه «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ: آیا دیدی کسی که به محاجه و بحث با حضرت ابراهیم روی آورده بود، همان که خداوند به او سلطنتی داده بود» (بقره/258) است. (المیزان، ج19، ص379)
ظاهرا به این جهت است که در احادیث، اصرار شده که از خداوند بخواهیم که، نه آن اندازه که دلمان میخواهد، بلکه به اندازهای که ظرفیتش را داریم، به ما عطا فرماید. (حدیث2)
2) «وَ لا تُطِعْ کُل ... أَنْ کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ»
نباید از کسی صرفاً به خاطر اینکه مال و فرزند و امکانات دارد، اطاعت کرد. (مجمعالبیان، ج10، ص503)
در واقع، بسیاری از انسانها مرعوب ظواهر افراد میشوند، به طوری که یکی از علل مقبولیت و تاثیر در تودهها، برخورداری از امکانات مالی و کثرت اطرافیان و هواداران است. اما خداوند از ما میخواهد که چنین مرعوب ظواهر نباشیم.
3) «مَهینٍ ... أَنْ کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ»
فرومایگی درونی در کنار برخورداری از امکانات بیرونی، زمینهساز فتنهگری و فسادانگیزی است. (اقتباس از تفسیر نور، ج10، ص177)
4) «وَدُّوا لَوْ تُدْهِن ... أَنْ کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ»
برخورداری کفار از مال و امکانات، نمیتواند دلیل سازش باشد. (تفسیر نور، ج10، ص177)
5) «أَنْ کانَ ذا مالٍ وَ بَنینَ»
برخورداری از مال و فرزند و امکانات دنیوی، دلیل برتری افراد و ارج و قرب آنها نزد خداوند نیست؛ و در مقابل، عدم بهرهمندی از این امکانات نیز دلیل بیاعتنایی خداوند نیست. (احادیث3 و 4)
[1] . همچنین در یکی از روایات شاذه از قراء سبعه (زبیری [یزیدی؟] از نافع) به صورت «إن کان» قرائت شده است. زمخشری و ابوحیان در این زمینه چنین توضیح دادهاند:
و روى الزبیری عن نافع: إن کان، بالکسر و الشرط للمخاطب، أى: لا تطع کل حلاف شارطا یساره، لأنه إذا أطاع الکافر لغناه فکأنه اشترط فی الطاعة الغنى، و نحو صرف الشرط إلى المخاطب صرف الترجی إلیه فی قوله تعالى لَعَلَّهُ یَتَذَکَّر (الکشاف، ج4، ص588)
و قرأ نافع فی روایة الیزیدی عنه: إن کان بکسر الهمزة. قال الزمخشری [...] انتهی. و أقول: إن کان شرط، و إذا تتلى شرط، فهو مما اجتمع فیه شرطان، و لیسا من الشروط المترتبة الوقوع، فالمتأخر لفظا هو المتقدم، و المتقدم لفظا هو شرط فی الثانی، کقوله:
فإن عثرت بعدها إن والت نفسی من هاء تاء فقولا لها لها
لأن الحامل على ترک تدبر آیات اللّه کونه ذا مال و بنین، فهو مشغول القلب، فذلک غافل عن النظر و الفکر، قد استولت علیه الدنیا و أبطرته (البحر المحیط فی التفسیر، ج10، ص240)
[2] . قرأ أبوجعفر و ابن عامر و یعقوب و سهل آن کان بهمزة واحدة ممدودة على الاستفهام و قرأ أبو بکر عن عاصم و حمزة أ ان کان بهمزتین و قرأ الباقون «أَنْ کانَ» بفتح الهمزة من غیر استفهام. (توجه شود در نسخه مجمع قرائت حمزه و ابوبکر عن عاصم را به صورت «أ إن» ثبت کرده در حالی که توضیحات خود مرحوم طبرسی و نیز نقل دیگران از این قرائت نشان میدهد که به صورت «أ أن» درست است.)
[3] . و قرأ ابن عامر و حمزة و یعقوب و أبو بکر «أن کان» على الاستفهام، غیر أن ابن عامر جعل الهمزة الثانیة بین بین أی «أ لأن کان ذا مال» کذب، أو أ تطیعه لأن کان ذا مال
[4] . قرأ نافع و ابن کثیر و ابوعمرو و حفص و الکسائی «أن کان» بهمزة واحدة مفتوحة، و وافقهم ابنمحیصن، و الیزیدی و المطوعی، و قرأ الباقون بهمزتین مفتوحین علی الاستفهام، و حقق الهمزة شعبة و حمزة و روح، و سهل الهمزة الثانیه مع الادخال ابوجعفر و ابنعامر بخلف عنه، و سهلها بدون ادخال رویس و ابنعامر فی وجهه الثانی
چنانکه میبینید درباره اینکه کدام «آن» میخواندند و کدام «أ أن» اختلاف شده، مرحوم طبرسی قرائت ابن عامر و یعقوب را «آن» دانسته، بیضاوی ابنعامر را «أ أن» دانسته و در الکامل المفصل روایت روح از یعقوب به همین صورت «أ أن کان» بوده ولی در روایت رویس از یعقوب و وجه دوم ابنعامر تسهیل همزه دوم رخ داده است اما بدون ادغام در همزه اول.
[5] . الْأُولَى رَأَیْتُ کُلَّ مَحْبُوبٍ یُفَارِقُ عِنْدَ الْمَوْتِ حَبِیبَهُ فَصَرَفْتُ هِمَّتِی إِلَى مَا لَا یُفَارِقُنِی بَلْ یُؤْنِسُنِی فِی وَحْدَتِی وَ هُوَ فِعْلُ الْخَیْرِ فَقَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ
[6] . الثَّالِثَةُ قَالَ رَأَیْتُ لَهْوَ النَّاسِ وَ طَرَبَهُمْ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى فَاجْتَهَدْتُ فِی صَرْفِ الْهَوَى عَنْ نَفْسِی حَتَّى اسْتَقَرَّتْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ الرَّابِعَةُ قَالَ رَأَیْتُ کُلَّ مَنْ وَجَدَ شَیْئاً یُکْرَمُ عِنْدَهُ اجْتَهَدَ فِی حِفْظِهِ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ سُبْحَانَهُ مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ فَأَحْبَبْتُ الْمُضَاعَفَةَ وَ لَمْ أَرَ أَحْفَظَ مِمَّا یَکُونُ عِنْدَهُ فَکُلَّمَا وَجَدْتُ شَیْئاً یُکْرَمُ عِنْدِی وَجَّهْتُ بِهِ إِلَیْهِ لِیَکُونَ لِی ذُخْراً إِلَى وَقْتِ حَاجَتِی إِلَیْهِ قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ الْخَامِسَةُ قَالَ رَأَیْتُ حَسَدَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ لِلْبَعْضِ فِی الرِّزْقِ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ فَمَا حَسَدْتُ أَحَداً وَ لَا أَسِفْتُ عَلَى مَا فَاتَنِی قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ السَّادِسَةُ قَالَ رَأَیْتُ عَدَاوَةَ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ فِی دَارِ الدُّنْیَا وَ الْحَزَازَاتِ الَّتِی فِی صُدُورِهِمْ وَ سَمِعْتُ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا فَاشْتَغَلْتُ بِعَدَاوَةِ الشَّیْطَانِ عَنْ عَدَاوَةِ غَیْرِهِ قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ السَّابِعَةُ قَالَ رَأَیْتُ کَدْحَ النَّاسِ وَ اجْتِهَادَهُمْ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ فَعَلِمْتُ أَنَّ وَعْدَهُ وَ قَوْلَهُ صِدْقٌ فَسَکَنْتُ إِلَى وَعْدِهِ وَ رَضِیتُ بِقَوْلِهِ وَ اشْتَغَلْتُ بِمَا لَهُ عَلَیَّ عَمَّا لِی عِنْدَهُ قَالَ أَحْسَنْتَ وَ اللَّهِ الثَّامِنَةُ قَالَ رَأَیْتُ قَوْماً یَتَّکِلُونَ عَلَى صِحَّةِ أَبْدَانِهِمْ وَ قَوْماً عَلَى کَثْرَةِ أَمْوَالِهِمْ وَ قَوْماً عَلَى خَلْقٍ مِثْلِهِمْ وَ سَمِعْتُ قَوْلَهُ تَعَالَى وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ فَاتَّکَلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ زَالَ اتِّکَالِی عَلَى غَیْرِهِ فَقَالَ لَهُ وَ اللَّهِ إِنَّ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ وَ سَائِرَ الْکُتُبِ تَرْجِعُ إِلَى هَذِهِ الثَّمَانِ الْمَسَائِل
[7] . فرازهایی از این خطبه جلسه7، تدبر3 http://yekaye.ir/momenoon-23-78/ و در جلسه58 حدیث1 http://yekaye.ir/ar-room-30-42/ جلسه 233، حدیث1 http://yekaye.ir/al-aaraf-7-13/ و جلسه 278، حدیث1 http://yekaye.ir/al-hegr-15-39/ و جلسه350 حدیث2 http://yekaye.ir/al-alaq-96-1/ و جلسه400 حدیث3 http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-3/ گذشت.
[8] . درباره این آیه این حدیث هم قابل توجه است: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَا تَجْعَلَنَّ أَکْثَرَ شُغُلِکَ بِأَهْلِکَ وَ وُلْدِکَ فَإِنْ یَکُنْ أَهْلُکَ وَ وُلْدُکَ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضَیِّعُ أَوْلِیَاءَهُ وَ إِنْ یَکُونُوا أَعْدَاءَ اللَّهِ فَمَا هَمُّکَ وَ شُغُلُکَ بِأَعْدَاءِ اللَّهِ. (روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج2، ص429)