سفارش تبلیغ
صبا ویژن

298) سوره معارج (70) آیه 27 وَ الَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَ

بسم الله الرحمن الرحیم

298) سوره معارج (70) آیه 27 

وَ الَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ

ترجمه

و همانان‌اند که از عذاب پروردگارشان است که هراسان‌اند؛

نکات ترجمه‌ای و نحوی

«مُشْفِقُونَ»

«مُشفِق» اسم فاعل از باب افعال از ماده «شفق» است؛ که کلمه «شَفَق» (انشقاق/16) به معنای سرخی آسمان در هنگام غروب در فارسی نیز به کار می‌رود.

برخی گفته‌اند ماده «ش‌ف‌ق» به معنای هر چیز پست و کم‌ارزشی از اشیاء است (کتاب العین، ج5، ص44) و برخی اصل این ماده را «رقت»ی که در اشیاء وجود دارد، معرفی، و «اشفاق» را رقت ورزیدن و حذر کردن دانسته‌اند (معجم المقاییس اللغة، ج‏3، ص197). در همین راستا، برخی آن را «رقت قلب ناشی از تحمل امری که شخص از آن می‌ترسد» قلمداد کرده (مجمع‌البیان، ج10، ص534). و برخی دیگر آن را «عنایت کردن آمیخته با ترس» دانسته و معتقدند که وقتی با حرف «من» متعدی می‌شود معنای «ترس» در آن غلبه دارد (مانند همین آیه) و وقتی با حرف «فی» متعدی می‌شود معنای «عنایت کردن» در آن پررنگ‌تر است (مانند «مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا» ؛ شورى/22) و شفق آسمان را هم آمیخته شدن نور روز با تاریکی شب معرفی کرده [که شاید همین آمیخته شدن عنایت با ترس را به نحو محسوس می‌رساند] (مفردات ألفاظ القرآن، ص458). مرحوم مصطفوی هم آن را وضعیتی که دارای سه مولفه سستی (رخوت) و لطافت (دقت) و ضعف باشد (در مقابل شدت و غلظت و قوت)، معرفی نموده است. (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏6، ص86)


«مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ» عبارت «مِنْ عَذابِ ...» جار و مجروری است که متعلق به «مُشْفِقُونَ» است و طبیعتا باید بعد از آن می‌آمد. چون پیش از آن آمده، دلالت بر حصر ویا دست‌کم تاکید دارد؛ لذا در ترجمه به جای «از عذاب پروردگارشان هراسان‌اند» نوشته شد: «از عذاب پروردگارشان است که هراسان‌اند»

حدیث 

1) از امام باقر ع روایت شده است:

امیرالمومنین ع در عراق نماز صبح را برای مردم اقامه کرد؛ نمازش که تمام شد شروع کرد به موعظه، و از خوف خدا گریست و آنها را گریاند. سپس فرمود:

اما به خدا سوگند! در زمان دوستم رسول خدا ص مردمانی را تجربه کرده بودم که صبح و شب می‌گذراندند آشفته‌حال و غبارآلوده، [از فرط لاغری] شکم‌هایشان به پشتشان چسبیده، و چشمانشان همچون مفاصل بزها، گود افتاده؛

«شبها را برای پروردگارشان با سجده و قیام به صبح می‌رساندند» (فرقان/64) و بین برپا ایستاده بودن و برخاک پیشانی نهادن، در رفت و آمد؛

با پروردگارشان مناجات می‌کردند و رهایی خود از آتش را می‌خواستند؛

به خدا سوگند آنها را می‌دیدم که با این وجود، ترسان و هراسان‌اند.

الکافی، ج‏2، ص236

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ‏ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

صَلَّى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِالنَّاسِ الصُّبْحَ بِالْعِرَاقِ فَلَمَّا انْصَرَفَ وَعَظَهُمْ فَبَکَى وَ أَبْکَاهُمْ مِنْ خَوْفِ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ:

أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ عَهِدْتُ أَقْوَاماً عَلَى عَهْدِ خَلِیلِی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّهُمْ لَیُصْبِحُونَ وَ یُمْسُونَ شُعْثاً غُبْراً خُمْصاً بَیْنَ أَعْیُنِهِمْ کَرُکَبِ الْمِعْزَى «یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً» یُرَاوِحُونَ بَیْنَ أَقْدَامِهِمْ وَ جِبَاهِهِمْ یُنَاجُونَ رَبَّهُمْ وَ یَسْأَلُونَهُ فَکَاکَ رِقَابِهِمْ مِنَ النَّارِ وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَیْتُهُمْ مَعَ هَذَا وَ هُمْ خَائِفُونَ مُشْفِقُونَ.[1]

2) از امام صادق ع روایت شده است که پدرم از پدرش [= امام سجاد ع] نقل کرده:

حسن بن علی بن ابی‌طالب [امام حسن مجتبی] ع عابدترین و زاهدترین و برترین مردم زمان خویش بود؛

این گونه بود که وقتی حج می‌رفت پای پیاده می‌رفت و چه‌بسا پابرهنه می‌رفت؛

و هنگامی که به یاد مرگ می‌افتاد، می‌گریست؛

و هنگامی که به یاد قبر می‌افتاد می‌گریست؛

و هنگامی که به یاد برانگیخته شدن و متفرق شدن در محشر می‌افتاد می‌گریست؛

و هنگامی که به یاد عبور از صراط می‌افتاد می‌گریست؛

و هنگامی که به یاد عرضه شدن در پیشگاه الهی می‌افتاد، فریادی سر می‌داد که بیهوش می‌شد؛

و هنگامی که برای نماز می‌ایستاد، اعضای بدنش در پیشگاه پروردگار عز و جل به رعشه می‌افتاد؛

و هنگامی که به یاد بهشت و جهنم می‌افتاد، همچون شخص مارگزیده مضطرب می‌شد، از خداوند بهشت را درخواست می‌کرد و از جهنم به او پناه می‌برد.

الأمالی( للصدوق)، ص179

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِیُّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع کَانَ أَعْبَدَ النَّاسِ فِی زَمَانِهِ وَ أَزْهَدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ وَ کَانَ إِذَا حَجَّ حَجَّ مَاشِیاً وَ رُبَّمَا مَشَى حَافِیاً وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ الْمَوْتَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْقَبْرَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْبَعْثَ وَ النُّشُورَ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْمَمَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ بَکَى وَ إِذَا ذَکَرَ الْعَرْضَ‏ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ شَهَقَ شَهْقَةً یُغْشَى عَلَیْهِ مِنْهَا وَ کَانَ إِذَا قَامَ فِی صَلَاتِهِ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهُ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَانَ إِذَا ذَکَرَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ اضْطَرَبَ اضْطِرَابَ السَّلِیمِ وَ یَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ یَعُوذُ بِهِ مِنَ النَّار.

3) از امام صادق ع روایت شده است:

همانا جماعتی گناهان بسیار مرتکب شدند، پس بدین خاطر هراسان، و دچار خوف شدیدی شدند. دیگرانی آمدند و گفتند: گناهان شما برعهده ما؛ پس خداوند بر آنها عذاب نازل کرد؛ آنگاه خداوند تبارک و تعالی فرمود: آنان از من ترسیدند و شما آنها را نسبت به من جرأت بخشیدید؟!

الکافی، ج‏5، ص104؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص241[2]

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ قَالَ: َقَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع

... إِنَّ قَوْماً أَذْنَبُوا ذُنُوباً کَثِیرَةً فَأَشْفَقُوا مِنْهَا وَ خَافُوا خَوْفاً شَدِیداً وَ جَاءَ آخَرُونَ فَقَالُوا ذُنُوبُکُمْ عَلَیْنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ ثُمَّ قَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَافُونِی وَ اجْتَرَأْتُمْ عَلَیَّ.

تدبر

1) «وَ الَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ»

در آیه قبل اشاره شد که از ویژگی‌های نمازگزاران واقعی، تصدیق و راست دانستن روز جزاست. می‌دانیم که یکی از ویژگی‌های روز جزا، جهنم و عذابی است که خدا وعده داده است؛ و طبیعی است که هرکس روز جزا را تصدیق کند، جهنم و بهشت، و عذاب و ثواب را هم قبول دارد. وقتی این نتیجه واضح است، چرا بدان تصریح کرد و اگر قرار است تصریح شود، چرا فقط به عذاب؟

الف. آن بُعدی از روز جزا که جدی گرفتن آن در زندگی انسان بسیار موثر است، عذاب است.

حکایت

آیت الله جوادی آملی می‌فرمودند:

بسیاری از مردم در اثر انذار و به خاطر خوف از آتش معصیت نمی‌کنند. اگر کسی نیتش شوق به بهشت باشد با این همه فضائل که برای نماز شب ذکر شده، نماز شب را هم مثل نماز صبح می‌خواند. اما چون محرک او در خواندن نماز صبح خوف از جهنم است، نماز صبح را می خواند ولی از فیض نماز شب محروم است.

ب. ...

2) «وَ الَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ»

آیه قبل با عبارتی ساده فرمود «و آنان که روز جزا را تصدیق می‌کنند»؛ این آیه هم اگر می‌خواست کاملا ساده مطلب را بیان کند، باید می‌گفت «والذین یشفقون من عذاب ربهم»؛ اما چنین نگفت بلکه، هم ضمیر «هُم» را اضافه کرد، و هم «من عذاب ...» را مقدم نمود، و هم به جای «فعل» (یشفقون) از «اسم فاعل» (مشفقون) استفاده کرد که دلالتش بر ثبات و دوام و استمرار شدیدتر است. (یعنی حداقل سه عنصر تاکیدی در کلام اضافه کرد؛ و به همین جهت بود که در ترجمه به جای اینکه بگوییم «و آنان از عذاب پروردگارشان در هراس‌اند» گفتیم «و همانان‌اند که از عذاب پروردگارشان است که هراسان‌اند»). اما چرا؟

الف. شاید می‌خواهد نشان دهد که اگرچه به روز داوری و جزا باور دارند، اما آنچه در صحنه آن روز آنها را بسیار دلمشغول و نگران کرده، عذاب پروردگار است.

ب. شاید می‌خواهد در مقابل این ترفند شیطانی (که به بهانه رحمت خدا، عذاب اخروی را انکار می‌کنند) تذکر دهد که اتفاقا آنان که نمازگزار واقعی (واقعا اهل ارتباط با خدا) هستند، عذاب را کاملا جدی می‌دانند.

ج. ...

3) «وَ الَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ»

نفرمود از «عذاب خدا» هراسان‌اند؛ بلکه فرمود «از عذاب پروردگارشان». چرا؟

الف. چه‌بسا می‌خواهد اشاره کند که آنها می‌دانند همان خدایی که پروردگار آنهاست، ممکن است آنها را عذاب کند؛ یعنی این عذاب در راستای ربوبیت و پروردگاری خداست، نه صرفا انتقامی برای تسلای خاطر و مانند آن؛ و اگر توجه کنیم که «پروردگار» است که انسان را «پرورش» و رشد می‌دهد؛ معلوم می‌شود که این عذاب هم در باطن خودش برای انسان خیر است، ولو که این خوب بودن بدین معنا نیست که عذابش بشدت وحشتناک و آزاردهنده نباشد.

ب. ...

4) «وَ الَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ»

چرا اینان با اینکه با توجه به آیات قبل (حجر22-25) و بعد (حجر/29-34)، هم در روابط خود با خدا و هم در روابطشان با دیگران، اهل عمل صالح‌اند، بشدت از عذاب خداوند در هراس‌اند.

الف. عذاب در مقابل مخالفت است و مخالفت امری درونی و مربوط به نفس انسان است و اگر خدا انسان را حفظ نکند، هیچ اطمینانی به نفس نیست. (المیزان، ج20، ص16)

ب. چون خطر همیشه در کمین است: خطر انحراف و سوء عاقبت و بدون توبه مردن، خطر پذیرفته نشدن اعمال، خطر حبط اعمال، و ... (تفسیر نور، ج10، ص219)

ج. ...

5) «وَ الَّذینَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ»

جالب است که این کسانی که از عذاب خدا بشدت هراسان‌اند همان کسانی هستند که در آیات بعد (آیه35) تصریح شده که از بهشتیان هستند.

ثمره اخلاقی

هرچه مقام انسان در معنویات بالاتر رود، بیشتر به قصور و تقصیر خود در پیشگاه خداوند پی می‌برد و می‌فهمد که «اگر فضل و رحمت اضافی خداوند نباشد هیچکس هیچگاه پاک و تزکیه نخواهد شد» (نور/21). ظاهرا بدین جهت است که معصومین علی‌رغم معصوم بودنشان، آن اندازه شدید از عذاب خداوند هراسان بوده‌اند (حدیث2).



[1] . این فراز از خطبه متقین هم با این مضمون شباهت دارد:

قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ لَا یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَ لَا یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ. (نهج البلاغه، خطبه 193)

[2]. شروع سند شیخ صدوق چنین است: أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ... و در پایان روایت عبارت «عَلَیَّ» را ندارد.