سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1075) سوره حجرات (49)، آیه10 (قسمت دوم: احادیث (4) پیمان اخوت)

 

- پیمان اخوت در پی نزول این آیه

23) الف. از ابن‌عباس روایت شده است:

زمانی‌که آیه «إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوةٌ: در واقع مؤمنان برادرند» (حجرات/10) نازل شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میان مسلمانان با یکدیگر پیمان برادری برقرار کرد؛ پس بین ابوبکر و عمر، عثمان و عبدالرحمن و ... برادری برقرار کرد تا اینکه بین همه اصحاب خویش متناسب با منزلت و جایگاهشان برادری برقرار کرد. سپس خطاب به علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) فرمود: تو برادر من هستی و من برادر تو.

ب. همچنین از حذیفه بن یمان روایت شده است:

رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله میان انصار و مهاجر برادری دینی برقرار ساخت. حضرت هرکس را با همانندش برادر می‌کرد. سپس دست علی بن ابی طالب علیه السّلام را گرفت و فرمود: این برادر من است.

حذیفه ادامه داد: پس رسول خدا سرور فرستادگان و پیشوای پرهیزگاران و فرستاد? پروردگار جهانیان است؛ کسی است که در میان خلایق شبیه و مانندی ندارد و علی بن ابی طالب برادر او است.

الأمالی (للطوسی)، ص587

الف. أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ، وَ أَحْمَدُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَمَّارٍ الثَّقَفِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ النَّوْفَلِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِی، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ‏ الْحَارِثِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ، قَالَ:

لَمَّا نَزَلَتْ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» آخَی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ، فَآخَی بَیْنَ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ، وَ بَیْنَ عُثْمَانَ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، وَ بَیْنَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ حَتَّی آخَی بَیْنَ أَصْحَابِهِ أَجْمَعِهِمْ عَلَی قَدْرِ مَنَازِلِهِمْ.

ثُمَّ قَالَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): أَنْتَ أَخِی، وَ أَنَا أَخُوکَ.

ب. أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُطَّلِبِ الشَّیْبَانِیُّ سَنَةَ سِتَّ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ- وَ فِیهَا مَاتَ-، قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ بِشْرٍ بِالْکُوفَةِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ أَبِی نُوَیْرَةَ الْأَسَدِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ شَمِرٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْأَعْلَی، عَنْ سَعْدِ بْنِ حُذَیْفَةَ بْنِ الْیَمَانِ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ:

آخَی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بَیْنَ الْأَنْصَارِ وَ الْمُهَاجِرِینَ أُخُوَّةَ الدِّینِ، وَ کَانَ یُؤَاخِی بَیْنَ الرَّجُلِ وَ نَظِیرِهِ، ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَقَالَ: هَذَا أَخِی.

قَالَ حُذَیْفَةُ: فَرَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) سَیِّدُ الْمُرْسَلِینَ، وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ، وَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ، الَّذِی لَیْسَ لَهُ فِی الْأَنَامِ شِبْهٌ وَ لَا نَظِیرٌ، وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَخُوهُ.

 

24) ابوهارون می‌گوید: سراغ ابوسعید خدری رفتم و گفتم آیا تو در جنگ بدر حضور داشتی؟

گفت: آری!

[سپس از وی درباره داستان بدگویی‌هایی که از علی ع نزد فاطمه س شد و از گفتگویی که بین پیامبر ص و فاطمه س رد و بدل شد سوال کرد تا این فراز که:]

پیامبر (صلی الله علیه و آله) به فاطمه فرمود: ای فاطمه! علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) هشت فضیلت دندان‌شکن دارد که به احدی از گذشتگان و آیندگان داده نشده است: علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) برادر من در دنیا و آخرت است و کسی جز او چنین نیست؛ ... .

الإرشاد، ج‏1، ص36

أَخْبَرَنِی أَبُو الْحُسَیْنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ الْبَزَّازُ قَالَ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ بَشِیرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی عَنْ قَیْسٍ عَنْ أَبِی هَارُونَ قَالَ:

أَتَیْتُ أَبَا سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقُلْتُ لَهُ هَلْ شَهِدْتَ بَدْراً قَالَ نَعَمْ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِفَاطِمَةَ ...[1]

فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص‏ یَا فَاطِمَةُ إِنَّ لِعَلِیٍّ ثَمَانِیَةَ أَضْرَاسٍ قَوَاطِعَ لَمْ تُجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ هُوَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ لَیْسَ ذَلِکَ لِغَیْرِهِ مِنَ النَّاسِ...[2]

 

25) ابن شهر آشوب در کتاب مناقب خویش فصلی را به اخوت امیرالمؤمنین ع با پیامبر ص اختصاص،‌ و توضیح داده است که ایشان از سه جهت برادر رسول الله ص است:

اول به دلیل روایتی که دلالت دارد که نور پیامبر ص و امیرالمؤمنین ع همواره در میان پدران نیکوسرشت و مادران پاکدامن منتقل می‌شد؛ و

دوم از این جهت که ابوطالب و فاطمه بنت اسد (پدر و مادر حضرت علی ع) سرپرستی پیامبر ص را از کودکی عهده‌دار شدند و طبق روایات کسی که سرپرستی کسی را از کودکی عهده‌دار شود همچون پدرش است و نیز روایاتی که عمو را همچون پدر معرفی کرده چنانکه در مورد حضرت ابراهیم ع هم برای عمویش آذر در قرآن کریم از تعبیر «أبیه» استفاده شده است؛ و

سومین مورد -که محل اصلی بحث اینجاست- آن است که رسول الله در موقعیتهای مختلف صریحا بین خود و حضرت علی ع پیوند برادری برقرار کردند: مهمترین آنها

- یکی در روز بیعت عشیره است (که پیامبر ص در ابتدای دعوت خویش عشیره خود را جمع کرد و اسلام را برآنها عرضه کرد و جز حضرت علی ع کسی اسلام نیاورد) که در آن موقع تنها حضرت علی با او بیعت کرد بر این اساس که برادر او در دو سرا (دنیا و آخرت) باشد؛ و

- دیگری در جنگ خیبر بود که حضرت تعبیر «انت اخی و وصیی» را در مورد حضرت علی ع به کار برد؛ و

- از همه مشهورتر در روزی بود که پیوند برادری بین مسلمانان برقرار کرد و علی ع را برادر خود خواند. (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج‏2، ص184-185).[3]

سپس ابن شهر آشوب فهرستی از ذکر این پیوند اخوت امیرالمؤمنین ع با پیامبر ص مبتنی بر منابع اهل سنت می‌آورد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌شود:

الف. و روایت شده است که پیامبر ص در لشکرگاه بود و هفتصد و چهل نفر از مردانش پیرامونش بودند که جبرئیل نازل شد و گفت: خداوند متعال بین فرشتگان و نیز بین من و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و دردائیل و راحیل اخوت برقرار کرده است. پس پیامبر ص بین اصحابش اخوت برقرار کرد.

ب. و خطیب خوارزمی در کتابش با اسناد خود از ابن مسعود روایت کرده که پیامبر ص فرمود: اولین کسی که علی بن ابی‌طالب را به برادری گرفت اسرافیل بود، سپس جبرئیل.

ج. در تاریخ بلاذری و سلامی و غیر اینها از ابن عباس و دیگران روایت شده است که زمانی‌که آیه «إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوةٌ: در واقع مؤمنان برادرند» (حجرات/10) نازل شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میان افراد شبیه و مثل هم پیمان برادری برقرار کرد؛ پس بین ابوبکر و عمر، و بین عثمان و عبدالرحمن و بین سعد بن أبی وقاص و سعید بن زید، و بین طلحه و زبیر، و بین ابوعبیده و سعد بن معاذ، و بین مصعب بن عمیر و ابوایوب انصاری، و بین ابوذر و ابن مسعود، و بین سلمان و حذیفه، و بین حزمه و زید بن حارثه، و بین ابی‌الدرداء و بلال، و بین جعفر طیار و معاذ بن جبل، و بین مقداد و عمار، و بین عایشه و حفصه، و بین زینب بنت جحش و میمونة، و بین ام‌سلمه و صفیه پیوند اخوت* برقرار کرد تا اینکه بین همه اصحاب خویش متناسب با منزلت و جایگاهشان برادری برقرار کرد. سپس خطاب به علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) فرمود: تو برادر من هستی و من برادر تو.

* پی‌نوشت: توجه شود که برخلاف زبان فارسی که دو کلمه «برادری» و «خواهری» در مقابل هم است و به جای هم نمی‌شود به کار رود، کلمه «اخوّت» و «إخوة» وقتی به صورت مطلق به کار می‌رود می‌تواند در معنای اعم از برادری و خواهری استفاده شود؛‌ چنانکه در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ إِنْ کانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً» (نساء/176). از این رو کاربرد کلمه «اخوت» ‌در خصوص پیوند بین زنان به معنای «پیوند خواهری» می‌باشد. توضیح بیشتر در ذیل کلمه «أخوة» در نکات ادبی گذشت.

د. محمد بن اسحاق روایت کرده است: پیامبر ص بین اصحابش اعم از مهاجران و انصار دونفر دو نفر پیوند اخوت برقرار کرد؛ ‌سپس دست علی بن ابی‌طالب را گرفت و فرمود: این برادر من است!

ه. ترمذی و سمعانی و نطنزی از عمر و زید بن ابی‌اوفی [در نسخه بدل:‌ زید بن حارثه] روایت کرده‌اند که رسول الله ص بین اصحابش پینود اخوت برقرار کرد. سپس علی ع با چشمانی اشک‌آلود سراغ پیامبر ص آمد و گفت:‌یا رسول الله! بین تمام اصحابت پیوند برادری برقرار کردی و بین من با هیچکس چنین پیوندی برقرار نکردی. پیامبر ص فرمود: تو برادر من در دنیا و آخرتی.

ز. احمد بن حنبل در کتاب فضائل این روایت را چنین نقل کرده است که [پیامبر ص فرمود:] همانا تو را به خاطر خودم نگه داشتم؛ تو برادر منی و من برادر تو؛

ح. و در همین کتاب به روایت زید بن اوفی این جملات را هم در ادامه آورده است: به کسی که مرا به حق مبعوث فرمود سوگند، که کار تو را به تاخیر نینداختم جز برای خودم؛ و تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست.

ط. خوارزمی در کتاب الاربعین خود از ابورافع روایت کرده است که همانا رسول الله ص نگاهی به علی ع انداخت و فرمود: تو برادر من در دنیا و آخرت و وزیر و وارث من هستی.

ی. در کتاب اعتقاد اهل السنة از مخدوج بن زید ذهلی روایت شده است که: همانا پیامبر ص وقتی بین مسلمانان اخوت برقرار کرد دست علی ع را گرفت و بر سینه‌اش گذاشت و فرمود: ای علی! تو نسبت به من و من نسبت به تو همچون نسبت بین موسی و هارون هستیم.

ک. شیخ اهل سنت قاضی ابوعمرو با اسناد خود از شرحبیل در ضمن روایتی نقل کرده است که: پس علی ع به رسول الله ص عرض کرد: پس من یا رسول الله چطور؟ برادر من کیست؟ فرمود: به کسی که مرا به حق مبعوث فرمود سوگند، که کار تو را به تاخیر نینداختم جز برای خودم؛ و تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نیست و تو برادر من هستی در دنیا و آخرت.

ل. در کتاب فضائل العشرة از ابن عباس روایت شده است که پیامبر ص فرمودند: هنگامی که روز قیامت شود از باطن عرش نداد داده شود: ای محمد! چه پدر خوبی است پدرت ابراهیم؛ و چه برادر خوبی است برادرت علی بن ابی‌طالب.

م. سمعانی در کتاب «فضائل» خویش از ابوصلت اهوازی با اسناد خود از جابر [بن عبدالله انصاری] روایت کرده است که: همانا پیامبر ع نگاهش به علی ع افتاد و فرمود: این برادر من و همنشین من است و کسی است که خداوند به او نزد فرشتگانش مباهات می‌کند و کسی است که با سلام وارد بهشت می‌شود.

ن. فردوس دیلمی از حذیفه روایت کرده است که پیامبر ص فرمود: علی ع برادر و پسرعموی من است.

س. در کتاب مناقب (ابن مغازلی) از ابواسحاق عدل روایت شده که ابویحیی می‌گفت: علی ع بر منبری ننشست [یعنی خطبه‌ای نخواند] مگر اینکه در آن فرمود: من بنده خدا و برادر رسول الله ص هستم و بعد از من کسی چنین سخنی نگوید مگر اینکه کذاب و دروغگو باشد.

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص185-186

الف. رُوِیَ أَنَّهُ کَانَ النَّبِیُّ ص بِالنُّخَیْلَةِ وَ حَوْلَهُ سَبْعُمِائَةٍ وَ أَرْبَعُونَ رَجُلًا؛ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی آخَی بَیْنَ الْمَلَائِکَةِ وَ بَیْنِی وَ بَیْنَ مِیکَائِیلَ وَ بَیْنَ إِسْرَافِیلَ وَ بَیْنَ عَزْرَائِیلَ وَ بَیْنَ دَرْدَائِیلَ وَ بَیْنَ رَاحِیلَ. فَآخَی النَّبِیُّ بَیْنَ أَصْحَابِهِ.

ب. وَ رَوَی خَطِیبُ خُوَارِزْمَ فِی کِتَابِهِ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ النَّبِیٌّ: أَوَّلُ مَنِ اتَّخَذَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَخاً إِسْرَافِیلُ ثُمَّ جَبْرَائِیلُ. الْخَبَرَ.

ج. تَارِیخِ الْبَلاذِرِیِّ وَ السَّلَامِیِّ وَ غَیْرِهِمَا عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ وَ غَیْرِهِ لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ تَعَالَی «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» آخَی رَسُولُ اللَّهِ بَیْنَ الْأَشْکَالِ وَ الْأَمْثَالِ فَآخَی بَیْنَ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ بَیْنَ عُثْمَانَ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ وَ بَیْنَ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ وَ سَعِیدِ بْنِ زَیْدٍ وَ بَیْنَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرِ وَ بَیْنَ أَبِی عُبَیْدَةَ وَ سَعْدِ بْنِ مُعَاذٍ- وَ بَیْنَ مُصْعَبِ بْنِ عُمَیْرٍ وَ أَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ وَ بَیْنَ أَبِی ذَرٍّ وَ ابْنِ مَسْعُودٍ وَ بَیْنَ سَلْمَانَ وَ حُذَیْفَةَ وَ بَیْنَ حَمْزَةَ وَ زَیْدِ بْنِ حَارِثَةَ وَ بَیْنَ أَبِی الدَّرْدَاءِ وَ بِلَالٍ وَ بَیْنَ جَعْفَرٍ الطَّیَّارِ وَ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ وَ بَیْنَ الْمِقْدَادِ وَ عَمَّارٍ وَ بَیْنَ عَائِشَةَ وَ حَفْصَةَ وَ بَیْنَ زَیْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ وَ مَیْمُونَةَ وَ بَیْنَ أُمِّ سَلَمَةَ وَ صَفِیَّةَ حَتَّی آخَی بَیْنَ أَصْحَابِهِ بِأَجْمَعِهِمْ عَلَی قَدْرِ مَنَازِلِهِمْ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوکَ یَا عَلِیُّ.

د. مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ قَالَ: آخَی النَّبِیُّ بَیْنَ أَصْحَابِهِ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ أَخَوَیْنِ أَخَوَیْنِ. ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ قَالَ: وَ هَذَا أَخِی.

ه. تَارِیخِ الْبَلاذِرِیِّ قَالَ عَلِیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ آخَیْتَ بَیْنَ أَصْحَابِکَ وَ تَرَکْتَنِی فَقَالَ أَنْتَ أَخِی أَ مَا تَرْضَی أَنْ تُدْعَی إِذَا دُعِیتُ وَ تَکْسَی إِذَا کُسِیتُ وَ تَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِذَا دَخَلْتُ قَالَ بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ.

و. التِّرْمِذِیُّ وَ السَّمْعَانِیُّ وَ النَّطَنْزِیُّ أَنَّهُ قَالَ عُمَرُ وَ زَیْدُ بْنُ أَبِی أَوْفَی [نسخه بدل: زید بن حارثة] : آخَی رَسُولُ اللَّهِ بَیْنَ أَصْحَابِهِ؛ فَجَاءَ عَلِیٌّ تَدْمَعُ عَیْنَاهُ؛ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ آخَیْتَ بَیْنَ أَصْحَابِکَ وَ لَمْ تُوَاخِ‏ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَحَدٍ؟! فَقَالَ النَّبِیُّ ع: أَنْتَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.

ز. وَ فِی فَضَائِلِ أَحْمَدَ: إِنَّمَا تَرَکْتُکَ لِنَفْسِی أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوکَ.

ح. وَ فِیهِ بِرِوَایَةِ زَیْدِ بْنِ أَوْفَی: وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ مَا أَخَّرْتُکَ إِلَّا لِنَفْسِی وَ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی.

ط. الْأَرْبَعِینِ عَنِ الْخُوَارِزْمِیِّ قَالَ أَبُو رَافِعٍ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ الْتَفَتَ إِلَی عَلِیٍّ فَقَالَ: أَنْتَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی.

ی. اعْتِقَادِ أَهْلِ السُّنَّةِ رَوَی مَخْدُوجُ بْنُ زَیْدٍ الذُّهْلِیُّ: أَنَّ النَّبِیَّ ص لَمَّا آخَی بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فَوَضَعَهَا عَلَی صَدْرِهِ وَ قَالَ: یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی الْخَبَرَ.

ک. شَیْخُ السُّنَّةِ الْقَاضِی أَبُو عَمْرٍو بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُرَحْبِیلَ فِی خَبَرٍ إِنَّ عَلِیّاً ع قَالَ: فَأَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَنْ أَخِی؟ قَالَ: وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ مَا أَخَّرْتُکَ إِلَّا لِنَفْسِی؛ وَ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی؛ وَ أَنْتَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.

ل. وَ فِی فَضَائِلِ الْعَشَرَةِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ النَّبِیُّ ع: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نُودِیتُ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ یَا مُحَمَّدُ نِعْمَ الْأَبُ أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ.

م. فَضَائِلِ السَّمْعَانِیِّ رَوَی أَبُو الصَّلْتِ الْأَهْوَازِیُّ بِإِسْنَادِهِ عَنْ طَاوُسٍ عَنْ جَابِرٍ: أَنَّ النَّبِیَّ رَأَی عَلِیّاً فَقَالَ: هَذَا أَخِی وَ صَاحِبِی وَ مَنْ بَاهَی اللَّهُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ وَ مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ.

ن. فِرْدَوْسِ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ حُذَیْفَةَ قَالَ النَّبِیُّ ع: عَلِیٌّ أَخِی وَ ابْنُ عَمِّی.

س. الْمَنَاقِبِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ الْعَدْلِ قَالَ أَبُو یَحْیَی: مَا جَلَسَ عَلِیٌّ عَلَی الْمِنْبَرِ إِلَّا قَالَ: أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِ اللَّهِ لَا یَقُولُهَا بَعْدِی إِلَّا کَذَّابٌ.

 

26) ابن شهر آشوب (م588) بعد از ذکر واقعه اخوت امیرالمؤمنین ع و پیامبر در منابع اهل سنت، دو روایت از کتب شیعی می‌آورد؛ که روایت اول را بدون سند آورده است، ولی کراجکی (م449) با سند متصل در کنز الفوائد، (ج‏2، ص180[4]) آن را با تفصیل بیشتری ذکر کرده است؛ و روایت دوم را به نقل از کتاب سلوة الشیعة نوشته فنجکردی نیشابوری (م503/513) آورده است؛ که در متن چاپ شده امروزی این کتاب، روایت دوم یافت نشد؛ ولی همان روایت اول (بدون بیت دوم از اشعار آن) در سلوة الشیعة (ص93) موجود است.

الف. از امام صادق ع روایت شده است که [امیرالمؤمنین ع فرمودند:] وقتی رسول الله ص بین صحابه پیوند اخوت برقرار کرد و کسی را برادر علی ع قرار نداد من به پیامبر ص عرض کردم که چرا برای من برادری قرار ندادید؟

پیامبر ص فرمودند: تو را برای خودم برگزیدم؛ تو برادر منی و من برادر توام در دنیا و آخرت.

پس اشک در دیدگان علی ع حلقه زد و این شعر را سرود:

تو را به جان خویش پاس می‌دارم ای برگزیده‌ای که خداوند رحمان ما را به وسیله او از تاریکی نادانی (بدَرآورْد و) راه نمود؛

و جانم را فدایت می‌کنم و این جان چه ارزشی دارد در پیشگاه کسی که همه اصل و فرع من از او روییده است؛

و کسی که از آنگاه که کودک و نوجوان نو رسیده بودم مرا بود، و گام به گام نزد خود مرا پرورش داد؛

و کسی که نیای او نیای من، و برادر پدرش برادر پدر من، و زاد و رود او زاد و رود من، و دخترش همسر من است؛

و کسی که هنگامی که میان حاضران پیمان برادری می‌بست مرا فراخواند و با من پیمان برادری بست و پاره‌ای از ارج و برتری مرا هویدا فرمود؛

ارج و برتری تو راست، ای آخرین فرستادگان! من تا زنده‌ام سپاسگزارِ به تمامت رسانیدنِ عطا و نعمتی هستم که ارزانی داشتی.

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص186-187؛ سلوة الشیعة، ص93 (ترجمه ابیات به غیر از بیت دوم برگرفته از همین کتاب (به کوشش جویا جهانبخش) ص116).

الصَّادِقُ ع: وَ لَمَّا آخَی رَسُولُ اللَّهِ بَیْنَ الصَّحَابَةِ وَ تَرَکَ عَلِیّاً فَقَالَ لَهُ فِی ذَلِکَ؛

فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ: إِنَّمَا اخْتَرْتُکَ لِنَفْسِی أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.

فَبَکَی عَلِیٌّ عِنْدَ ذَلِکَ وَ قَالَ‏:

أَقِیکَ بِنَفْسِی أَیُّهَا الْمُصْطَفَی الَّذِی / هَدَانَا بِهِ الرَّحْمَنُ مِنْ عَمَهِ الْجَهْلِ‏

وَ أَفْدِیکَ حَوْبَائِی وَ مَا قَدْرُ مُهْجَتِی / لِمَنْ أَنْتَمِی مِنْهُ إِلَی الْفَرْعِ وَ الْأَصْلِ

وَ مَنْ ضَمَّنِی مُذْ [إذ] کُنْتُ طِفْلًا وَ یَافِعاً / وَ أَنْعَشَنِی بِالْبِرِّ وَ الْعَلِّ وَ النَّهْلِ

وَ مَنْ جَدُّهُ جَدِّی وَ مَنْ عَمُّهُ عَمِّی / وَ مَنْ أَهْلُهُ أُمِّی [ابْنِی] وَ مَنْ بِنْتُهُ أَهْلِی‏

وَ مَنْ حِینَ آخَی بَیْنَ مَنْ کَانَ حَاضِراً / دَعَانِی وَ آخَانِی وَ بَیَّنَ مِنْ فَضْلِی‏

لَکَ الْفَضْلُ [الْخَیْرُ] إِنِّی مَا حَیِیتُ لَشَاکِرٌ / لِإِتْمَامِ مَا أُولِیتُ یَا خَاتَمَ الرُّسُلِ.

ب. از جابر بن عبداله انصاری روایت شده است که شنیدم علی ع این شعر را سرود و رسول الله ص داشت گوش می‌داد. علی ع سرود:

من برادر مصطفی هستم و شکی در نَسَب من راه ندارد؛ که با او پرورش یافتم و دو نوه او فرزندان من‌اند

نیای من و نیای رسول الله یکی بود؛ و فاطمه همسر من است و این سخن گزافی نیست

و خدا را سپاسگزارم که شریکی ندارد؛ همان که در حق بنده‌اش نیکوکار است و تا ابد باقی است.

پس رسول الله ص لبخندی زد و فرمود: راست گفتی.

مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص187

الْفَنْجَکْرُدِیُّ فِی سَلْوَةِ الشِّیعَةِ؛ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیُّ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیّاً یُنْشِدُ وَ رَسُولُ اللَّهِ یَسْمَعُ‏:

أَنَا أَخُو الْمُصْطَفَی لَا شَکَّ فِی نَسَبِی / مَعَهُ رُبِّیتُ وَ سِبْطَاهُ هُمَا وَلَدِی‏

جَدِّی وَ جَدُّ رَسُولِ اللَّهِ مُنْفَرِدٌ / وَ فَاطِمُ زَوْجَتِی لَا قَوْلُ ذِی فَنَدٍ

وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ شُکْراً لَا شَرِیکَ لَهُ / الْبِرُّ بِالْعَبْدِ وَ الْبَاقِی بِلَا أَمَدٍ

 قَالَ: فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ قَالَ صَدَقْتَ.

 

27) عاملی نباطی درمقام برشمردن فضایل امیرالمؤمنین ع به حدیثی نبوی[5] اشاره می‌کند که:

وقتی آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ: در واقع مؤمنان برادرند» (حجرات/10) و آیه «إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ: برادرانه بر تخت‌هایی روبروی هم‌اند» (حجر/47) نازل شد جبرئیل گفت: ای محمد! اینها اصحاب تویند؛ خداوند متعال به تو دستور می‌دهد که در زمین بین آنها برادری برقرار کنی همان طور که خداوند بین آنها در آسمان برادری برقرار کرده است.

من [= رسول الله ص] گفتم: من آنها را نمی‌شناسم. [یعنی نمی‌دانم خداوند بین کدام آنها با همدیگر برادری برقرار کرده است]

جبرئیل گفت: من کنار تو می‌ایستم؛ هرگاه مؤمنی را بلند کردی به تو می‌گویم فلانی را [به عنوان برادر وی] بلند کن که او مؤمن است؛ و هرگاه کافری را [= کسی را که قلباً کافر است ولو اظهار مسلمانی کرده] بلند کردی به تو می‌گویم فلانی را [به عنوان برادر وی] بلند کن که او هم کافر است؛ و اینچنین بین آنها برادری برقرار کن.

چون چنین کرد ضجه منافقان برخاست و خداوند متعال این آیه را نازل فرمود: «ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلی‏ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ: قرار نبوده که خداوند مؤمنان را بر این [حال و روزی] که شما بر آن هستید رها سازد، تا اینکه خبیث را از طیّب [= پاک] جدا کند» (آل عمران/179).

پس وقتی پیامبر برقراری اخوت در خصوص علی ع را - البته به دستور جبرئیل- عقب انداخت علی ع ناراحت شد؛ پس خداوند متعال به پیامبرش فرمود: همانا او را برای تو ذخیره کرده بودم و بین شما دو نفر در زمین و آسمان برادری برقرار کردم.

 الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج‏2، ص24

لما نزلت «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» و نزلت «إِخْواناً عَلی‏ سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ» قال جبرائیل: هم أصحابک یا محمد! أمرک الله تعالی أن تواخی بینهم فی الأرض کما واخی الله بینهم فی السماء.

فقلت: إنی لا أعرفهم.

قال: أنا قائم بإزائک کلما أقمت مؤمنا، قلت لک: أقم فلانا فإنه مؤمن؛ و کلما أقمت کافرا، قلت لک: أقم فلانا فإنه کافر، فواخ بینهما.

فلما فعل ذلک ضج المنافقون؛ فأنزل الله تعالی «ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلی‏ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ».

فحزن علی ع إذ أخره بأمر جبرائیل؛ فأنزل الله تعالی إلیه: إنما خبأته لک و آخیت بینکما فی السماء و الأرض.

 


[1] . وَ قَدْ جَاءَتْهُ ذَاتَ یَوْمٍ تَبْکِی وَ تَقُولُ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَیَّرَتْنِی نِسَاءُ قُرَیْشٍ بِفَقْرِ عَلِیٍّ فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ ص أَ مَا تَرْضَیْنَ یَا فَاطِمَةُ أَنِّی زَوَّجْتُکِ أَقْدَمَهُمْ سِلْماً وَ أَکْثَرَهُمْ عِلْماً إِنَّ اللَّهَ اطَّلَعَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ اطِّلَاعَةً فَاخْتَارَ مِنْهُمْ أَبَاکِ فَجَعَلَهُ نَبِیّاً وَ اطَّلَعَ إِلَیْهِمْ ثَانِیَةً فَاخْتَارَ مِنْهُمْ بَعْلَکِ فَجَعَلَهُ وَصِیّاً وَ أَوْحَى إِلَیَّ أَنْ أُنْکِحَکِ إِیَّاهُ. أَ مَا عَلِمْتِ یَا فَاطِمَةُ أَنَّکِ بِکَرَامَةِ اللَّهِ إِیَّاکِ زَوَّجْتُکِ أَعْظَمَهُمْ حِلْماً وَ أَکْثَرَهُمْ عِلْماً وَ أَقْدَمَهُمْ سِلْماً فَضَحِکَتْ فَاطِمَةُ ع وَ اسْتَبْشَرَتْ

[2] . وَ أَنْتِ یَا فَاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ زَوْجَتُهُ وَ سِبْطَا الرَّحْمَةِ سِبْطَایَ وُلْدُهُ وَ أَخُوهُ الْمُزَیَّنُ بِالْجَنَاحَیْنِ فِی الْجَنَّةِ یَطِیرُ مَعَ الْمَلَائِکَةِ حَیْثُ یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ آخِرُ النَّاسِ عَهْداً بِی وَ هُوَ وَصِیِّی وَ وَارِثُ الْأَوْصِیَاء.

[3] . فصل فی الإخوة

صارا أخوین من ثلاثة أوجه:

أولها لِقَوْلِهِ ع لَا زَالَ یَنْقُلُهُ مِنَ الْآبَاءِ الْأَخَایِرِ الْخَبَرَ.

و الثانی أن فاطمةبنت أسد ربته حتى قال هذه أمی و کان عند أبی طالب من أعز أولاده رباه فی صغره و حماه فی کبره و نصره باللسان و المال و السیف و الأولاد و الهجرة و الأب أبوان أب ولادة و أب إفادة ثم إن العم والد قوله تعالى حکایة عن یعقوب ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی الآیة و إسماعیل کان عمه و قوله تعالى حکایة إبراهیم‏ وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ قال الزجاج أجمع النسابة أن اسم أبی إبراهیم تارخ‏

و الثالث آخاه فی عدة مواضع- یوم بیعة العشیرة حین لم یبایعه أحد بایعه علی على أن یکون له أخا فی الدارین و قال فی مواضع کثیرة منها یوم خیبر أنت أخی و وصیی و فی یوم المؤاخاة ما ظهر عند الخاص و العام صحته و قد رواه ابن بطة من ستة طرق‏

[4] . حَدَّثَنِی الْقَاضِی السُّلَمِیُّ قَالَ أَخْبَرَنِی الْعَتَکِیُّ قَالَ أَخْبَرَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ صَفْوَةَ الْمِصِّیصِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْعَلَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ‏ حَمْزَةَ النَّوْفَلِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ جَعْفَرٍ الْهَاشِمِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ: آخَى رَسُولُ اللَّهِ ص بَیْنَ أَصْحَابِهِ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ آخَیْتَ بَیْنَ أَصْحَابِکَ وَ تَرَکْتَنِی فَرْداً لَا أَخَ لِی فَقَالَ إِنَّمَا أَخَّرْتُکَ لِنَفْسِی أَنْتَ أَخِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقُمْتُ وَ أَنَا أَبْکِی مِنَ الْجَذَلِ وَ السُّرُورِ فَأَنْشَأْتُ أَقُولُ‏

أَقِیکَ بِنَفْسِی أَیُّهَا الْمُصْطَفَى الَّذِی / هَدَانَا بِهِ الرَّحْمَنُ مِنْ عَمَهِ الْجَهْلِ‏

وَ أَفْدِیکَ حَوْبَائِی وَ مَا قَدْرُ مُهْجَتِی / لِمَنْ أَنْتَمِی مَعَهُ إِلَى الْفَرْعِ وَ الْأَصْلِ‏

وَ مَنْ جَدُّهُ جَدِّی وَ مَنْ عَمُّهُ أَبِی / وَ مَنْ أَهْلُهُ ابْنِی وَ مَنْ بِنْتُهُ أَهْلِی‏

وَ مَنْ ضَمَّنِی إِذْ کُنْتُ طِفْلًا وَ یَافِعاً / وَ أَنْعَشَنِی بِالْبِرِّ وَ الْعَلِّ وَ النَّهْلِ‏

وَ مَنْ حِینَ آخَى بَیْنَ مَنْ کَانَ حَاضِراً / دَعَانِی فَآخَانِی وَ بَیَّنَ مِنْ فَضْلِی‏

لَکَ الْخَیْرُ إِنِّی مَا حَیِیتُ لَشَاکِرٌ / لِإِحْسَانِ مَا أَوْلَیْتَ یَا خَاتَمَ الرُّسُل‏

[5]. به اصل این روایت در بحث از شأن نزول آیه 179 سوره آل عمران اشاره شد (https://yekaye.ir/ale-imran-3-179/) و اکنون متن کامل آن تقدیم می شود.