جلسه 1067 (سوره حجرات آیه 2) قسمت پنجم: ادامه احادیث
3) از امام محمد باقر ع روایت شده است:
وقتی امام حسن مجتبی ع در بستر احتضار افتاد وصیتهایی به امام حسین ع فرمودند ... [از جمله اینکه]:
بدان که از جانب عایشه مصیبتی به من رسد که مردم از آن زشتى کردار او و دشمنی اش با خدا و رسولش و دشمنىاش با ما اهل بیت ع را دریابند.
پس چون امام حسن ع قبض روح شد، آن حضرت را بر روى تختی گذاشتند و به مصلّاى رسول الله ص، که آن حضرت در آنجا بر مردگان نماز مىخواند، بردند و بر آن حضرت نمازگزاردند. چون از نماز بر او فارغ شدند، پیکر مطهر ایشان را برداشتند و به مسجد رسول صلى الله علیه و آله آوردند. هنگامی که آن حضرت را را کنار قبر رسول خدا ص گذاشتند، خبر به عائشه رسید و به او گفتند که اینها حسن بن على ع را آوردهاند تا در کنار رسول خدا ص دفن کنند.
پس عائشه پیشاپیش همه سوار بر استری زیندار بیرون آمد، ... پس ایستاد و گفت: پسرتان را از خانه من دور کنید؛ که چیزى نباید در آن دفن شود، و نباید پرده رسول خدا صلى الله علیه و آله دریده و هتک حرمت شود!
امام حسین ع به عایشه فرمود: سالهاست که تو و پدرت، پرده رسول الله ص را دریده و هتک حرمتش کردهاید؛ و در خانه آن حضرت ص کسى را داخل کردى که رسول الله ص نزدیکى او را دوست نمىداشت. و قطعا خداوند تو را در این باره مورد سؤال قرار خواهد داد. ای عایشه! همانا برادرم به من دستور داد که او را به نزد پدرش رسول الله ص ببرم تا عهدی با وی تازه کند؛ و بدان که برادرم آگاهترین مردم به خدا و رسولش بود، و به تأویل کتاب او آگاهتر از این بود که پرده رسول الله ص را بدرد و حرمتش را هتک کند؛ که خداوند تبارک و تعالی فرمود: «ای آن کسانی که ایمان آوردهاند، داخل حجرههای پیامبر نشوید مگر به شما اذن داده شود» (احزاب/53) و تو مردانی را بدون اذن رسول الله ص در حجره وی وارد کردی! و نیز خداوند فرموده بود: «ای آن کسانی که ایمان آوردند، صداهایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید» (حجرات/1). و به جان خودم سوگند که تو براى پدرت و فاروق او [یعنى: عمر] کنار گوش رسول خدا ص کلنگها زدى ... .
ادامه این حدیث ذیل آیه بعد خواهد آمد؛ ان شاء الله تعالی.
الکافی، ج1، ص302-303[1]
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ:
لَمَّا احْتُضِرَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع قَالَ لِلْحُسَیْنِ: یَا أَخِی إِنِّی أُوصِیکَ بِوَصِیَّةٍ فَاحْفَظْهَا فَإِذَا أَنَا مِتُّ فَهَیِّئْنِی ثُمَّ وَجِّهْنِی إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص لِأُحْدِثَ بِهِ عَهْداً ثُمَّ اصْرِفْنِی إِلَى أُمِّی فَاطِمَةَ ع ثُمَّ رُدَّنِی فَادْفِنِّی بِالْبَقِیعِ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ سَیُصِیبُنِی مِنَ الْحُمَیْرَاءِ مَا یَعْلَمُ النَّاسُ مِنْ صَنِیعِهَا وَ عَدَاوَتِهَا لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ ص وَ عَدَاوَتِهَا لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ.
فَلَمَّا قُبِضَ الْحَسَنُ ع وَ وُضِعَ عَلَى سَرِیرِهِ فَانْطَلَقُوا بِهِ إِلَى مُصَلَّى رَسُولِ اللَّهِ ص الَّذِی کَانَ یُصَلِّی فِیهِ عَلَى الْجَنَائِزِ فَصَلَّى عَلَى الْحَسَنِ ع. فَلَمَّا أَنْ صَلَّى عَلَیْهِ حُمِلَ فَأُدْخِلَ الْمَسْجِدَ. فَلَمَّا أُوقِفَ عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص بَلَغَ عَائِشَةَ الْخَبَرُ وَ قِیلَ لَهَا: إِنَّهُمْ قَدْ أَقْبَلُوا بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ لِیُدْفَنَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ.
فَخَرَجَتْ مُبَادِرَةً عَلَى بَغْلٍ بِسَرْجٍ - فَکَانَتْ أَوَّلَ امْرَأَةٍ رَکِبَتْ فِی الْإِسْلَامِ سَرْجاً - فَوَقَفَتْ وَ قَالَتْ: نَحُّوا ابْنَکُمْ عَنْ بَیْتِی! فَإِنَّهُ لَا یُدْفَنُ فِیهِ شَیْءٌ وَ لَا یُهْتَکُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ حِجَابُهُ!
فَقَالَ لَهَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا: قَدِیماً هَتَکْتِ أَنْتِ وَ أَبُوکِ حِجَابَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَدْخَلْتِ بَیْتَهُ مَنْ لَا یُحِبُّ رَسُولُ اللَّهِ قُرْبَهُ! وَ إِنَّ اللَّهَ سَائِلُکِ عَنْ ذَلِکِ، یَا عَائِشَةُ! إِنَّ أَخِی أَمَرَنِی أَنْ أُقَرِّبَهُ مِنْ أَبِیهِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِیُحْدِثَ بِهِ عَهْداً؛ وَ اعْلَمِی أَنَّ أَخِی أَعْلَمُ النَّاسِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ أَعْلَمُ بِتَأْوِیلِ کِتَابِهِ مِنْ أَنْ یَهْتِکَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ سِتْرَهُ، لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ»؛ وَ قَدْ أَدْخَلْتِ أَنْتِ بَیْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص الرِّجَالَ بِغَیْرِ إِذْنِهِ. وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ»؛ وَ لَعَمْرِی لَقَدْ ضَرَبْتِ أَنْتِ لِأَبِیکِ وَ فَارُوقِهِ عِنْدَ أُذُنِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمَعَاوِلَ ...
4) مفضل بن عمر از امام صادق ع درباره نحوه ظهور و رجعت سوالی میپرسد؛ و امام ع در روایتی طولانی وقایع پس از ظهور و رجعت را شرح میدهند؛ تا در فرازی از این روایت به رجعت امیرالمومنین ع و شکایتی که ایشان در خصوص ظلمهایی که از امت بر ایشان وارد شد میپردازند که در آن آمده است:
امیرالمومنین ع فرمود: یا رسول الله ص! به خدا سوگند به تکذیب من و بیعتشکنی و مخالفت و جنگیدن با من و حلال شمردن خونم و لعنت فرستادن بر من بسنده نکردند؛ ...
[سپس شروع میکنند برخی از این تهمتهایی که به ایشان زده شد مانند اینکه به ایشان تهمت زدند که در زمان پیامبر شرابفروشی میکرده! یا اینکه تمام غنیمتهای جنگی را برای خودش برمیداشته! و...؛ تا به اینجا میرسند که:]
و هیچ تهمت و شبهه و فحشایی نبود مگر اینکه به من نسبت دادند؛
و گمان کردند که اگر من سزاوار خلافت بودم نباید در زمان حیاتتان ابوبکر را در نماز بر من مقدم میداشتید؛
در حالی که شما ای رسول الله ص میدانید که در حالی که شما در اوج مریضیتان بودید عایشه به بلال - وقتی که بلال برای نماز ندا داده بود - دستوری داد، عایشه در دروغ بستن بر شما ای رسول الله ص شتاب ورزید و [به بلال] گفت که همانا رسول الله ص به تو دستور داده که ابوبکر را پیشنماز قرار دهی. بلال ابتدا نپذیرفت تا اینکه دیگرانی هم همین سخن را به او گفتند؛ پس به مسجد برگشت و گفت: خبردهندهای از قول رسول الله به من خبر داده که ای ابوبکر تو به عنوان پیشنماز بایستی. وعایشه از مقابل درب [به داخل حجره] برگشت گویی که اتفاقی نیفتاده بود.
اما ای رسول الله ص تو به او فرمودی: وای بر تو ای حمیراء [=لقب عایشه]! این چه خطای عظیمی بود که مرتکب شدی؟! آیا از جانب من دستور دادی که پدرت را پیشنماز قرار دهند؟!
او گفت: تا حدودی!
ای رسول الله ص! آنگاه بلند شدی در حالی که دست راستت در دست من و دست چپت به دست فضل بن عباس بود؛ و عجله داشتی در حالی که پاهایت روی زمین قرار و آرام نداشت؛ تا اینکه داخل مسجد شدی و به ابوبکر که در جایگاه تو ایستاده بود رسیدی؛ پس او را از آنجا بیرون کردی و خودت با مردم نماز گزاردی!
اما به خدا سوگند که منافقان برای فضیلت ابوبکر سخنها گفتند که از جمله آنها این بود که در زمان تو ای رسول الله ص او پیشنماز قرار گرفت؛ پس من چون دیدم که بعد از رحلت شما چنین ادعایی را اظهار داشتند، با آنان احتجاج کردم و برایشان هیچ نقطه اتکا و راه فرار و دلیلی که بتوانند بدان تکیه کنند باقی نگذاشتم و گفتم:
اگر میپندارید که رسول الله ص ابوبکر را پیشنماز قرار داد چون وی را برترین امت نزد خویش میدانست، پس چرا وی را از این فضیلتی به وی داده بود بیرون کرد؟
واگر میپندارید که رسول الله ص در حالی که از بلند شدن ناتوان بود بدین امر کرد؛ اما وقتی حق را دریافت، شتافت و دیگر سزاوار نبود که بنشیند؛ که در این صورت این حجتی علیه توست در [ضرورت] ساقط کردن ابوبکر؛
و اگر میپندارید که رسول الله ص وی را در سمت راست خود نگه داشت (نه اینکه به عقب به داخل صفوف بفرستد) و رسول الله ص و ابوبکر در این نماز با همدیگر امام جماعت بودند که این که اصلا شدنی نیست؛
و اگر میپندارید که او را در سمت چپ خود گذاشت و ابوبکر امام رسول الله ص بود، زیرا وقتی امام فقط با یک نفر جماعت را بپا میدارد او باید در سمت راستش بایستد نه در سمت چپش؛ [که در این صورت باید خلاف آیه قرآن عمل کرده باشند که کسی را بر رسول الله ص مقدم کردهاند]
و اگر میپندارید که او را بین خودش و صف اول قرار داد به نحوی که رسول الله ص امام ابوبکر بود و ابوبکر امام مسلمانان؛ این که اصلا شدنی نیست، در یک نماز که جز یک امام نمیتواند نماز را اقامه کند [مثلا اگر امام اول حمد و سوره را بخواند؛ امام دوم که ماموم هم هست چکار کند؟ اگر بخواند که دیگر ماموم نیست و اگر نخواند که نمیتواند امام دیگران باشد]
و اگر میپندارید که وی را در صف اول قرار داد، پس برتری او بر سایر افراد صف اول چیست؟
و اگر میپندارید که رسول الله ص وی را در صف اول قرار داد که وی صدای تکبیرش را بلند بگوید زیرا صدای پیامبر به خاطر بیماریاش آهسته بود و لازم بود که ابوبکر صدایش را بلند کند که بقیه اهل مسجد بشنوند؛ که در این صورت همه اعمال ابوبکر را نابود کرده و وی را مبتلا به حبط عمل دانستهاید زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «ای آن کسانی که ایمان آوردند، صداهایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و همانند صدا بلند کردنتان برای همدیگر، با صدای بلند با او سخن مگویید، تا در حالی که شما احساس نمیکنید اعمالتان نابود شود!» (حجرات/2).
و به خدا سوگند که ای رسول الله ص! اینها نبود جز اینکه من در میان مسلمانان یاوری برای نصرت دین خدا پیدا نکردم در حالی که آنان را دعوت کردم ...
[و سپس حکایت اینکه شبانه با حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین ع به خانه مهاجریان و انصار رفتند و چند بار آنان وعده دادند و خلف وعده کردند را به تفصیل بیان میکنند].
الهدایة الکبرى، ص411-412
قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ حَمْدَانَ الْخُصَیْبِیٌّ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیَّانِ عَنْ أَبِی شُعَیْبٍ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَیْرٍ عَنِ ابْنِ الْفُرَاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ سَیِّدِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: حَاشَ لِلَّهِ أَنْ یُوَقِّتَ لَهُ وقت [وَقْتاً] أَوْ تُوَقِّتَ شِیعَتُنَا، قَالَ: قُلْتُ یَا مَوْلَایَ وَ لِمَ ذَلِک ...
یَقُولُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) وَ اللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا رَضُوا بِتَکْذِیبِی وَ نَقْضِ بَیْعَتِی وَ الْخِلَافِ عَلَیَّ وَ قِتَالِی وَ اسْتِحْلَالِ دَمِی وَ لَعْنِی ...[2]
وَ لَمْ یُبْقُوا عَضِیهَةً وَ لَا شُبْهَةً وَ لَا فَاحِشَةً إِلَّا نَسَبُوهَا إِلَیَّ؛
وَ زَعَمُوا أَنِّی لَوِ اسْتَحْقَیْتُ الْخِلَافَةَ لَمَا قَدَّمْتَ عَلَیَّ فِی حَیَاتِکَ أَبَا بَکْرٍ فِی الصَّلَاةِ!
وَ لَقَدْ عَلِمْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنَّ عَائِشَةَ أَمَرَتْ بِلَالًا وَ أَنْتَ فِی وَعْکِ مَرَضِکَ وَ قَدْ نَادَى بِلَالٌ فِی الصَّلَاةِ؛ فَأَسْرَعَتْ کَاذِبَةً عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَتْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ یَأْمُرُکَ أَنْ تُقَدِّمَ أَبَا بَکْرٍ.
فَرَاجَعَ بِذَلِکَ بِلَالٌ وَ کُلٌّ یَقُولُ لَهُ مِثْلَ قَوْلِهَا فَرَجَعَ بِلَالٌ إِلَى الْمَسْجِدِ فَقَالَ إِنَّ مُخْبِراً أَخْبَرَنِی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَنَّهُ أَمَرَ بِتَقْدِیمِکَ یَا أَبَا بَکْرٍ فِی الصَّلَاةِ.
وَ رَجَعَتْ عَائِشَةُ مِنَ الْبَابِ نَکِرَتْ؛ وَ قُلْتُ لَهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ: وَیْلَکِ یَا حُمَیْرَاءُ مَا الَّذِی جَنَیْتِ؟ أَمَرْتِ عَنِّی بِتَقْدِیمِ أَبِیکِ فِی الصَّلَاةِ؟
فَقَالَتْ قَدْ کَانَ بَعْضُ ذَلِکَ! یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقُمْتَ وَ یَدُکَ الْیُمْنَى عَلَیَّ وَ الْیُسْرَى عَلَى الْفَضْلِ بْنِ الْعَبَّاسِ مُعَجِّلًا لَا تَسْتَقِرُّ قَدَمَاکَ عَلَى الْأَرْضِ حَتَّى دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ وَ لَحِقْتَ أَبَا بَکْرٍ قَدْ قَامَ مَقَامَکَ فِی الصَّلَاةِ فَأَخْرَجْتَهُ وَ صَلَّیْتَ بِالنَّاسِ.
فَوَاللَّهِ لَقَدْ تَکَلَّمَ الْمُنَافِقُونَ بِفَضْلِ أَبِی بَکْرٍ حَتَّى تَقَدَّمَ لِلصَّلَاةِ بِعَهْدِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَاحْتَجَجْتُ عَلَیْهِمْ لَمَّا أَظْهَرُوا ذَلِکَ بَعْدَ وَفَاتِکَ فَلَمْ أَدَعْ لَهُمْ فِیهَا اعْتِلَالًا وَ لَا مَذْهَباً وَ لَا حُجَّةً یَنْقُلُونَ بِهَا وَ ثَنَّیْتُ وَ قُلْتُ:
إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) مِنْ تَقْدِیمِ أَبِی بَکْرٍ فِی الصَّلَاةِ لِأَنَّهُ أَفْضَلُ الْأُمَّةِ عِنْدَهُ فَلِمَا خَرَّجَهُ عَنْ فَضْلٍ نَدَبَهُ إِلَیْهِ؟
وَ إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَمَرَ بِذَلِکَ وَ هُوَ مُثْقِلٌ عَنِ النَّهْضَةِ فَلِمَا وَجَدَ الْحَقَّ فَسَارَعَ فَلَمْ یَسَعْهُ الْقُعُودُ فَالْحُجَّةُ عَلَیْکَ فِی إِسْقَاطِ أَبِی بَکْرٍ؛
وَ إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَوْقَفَهُ عَنْ یَمِینِهِ دُونَ الصُّفُوفِ فَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ أَبُو بَکْرٍ إِمَامَ الْمُسْلِمِینَ فِی تِلْکَ الصَّلَاةِ فَهَذَا لَا یَکُونُ؛
وَ إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّهُ أَوْقَفَهُ عَنْ شِمَالِهِ فَقَدْ کَانَ أَبُو بَکْرٍ إِمَامَ رَسُولِ اللَّهِ لِأَنَّ الْإِمَامَ إِذَا صَلَّى بِرَجُلٍ وَاحِدٍ فَمَقَامُهُ عَنْ یَمِینِهِ لَا عَنْ شِمَالِهِ!
وَ إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّهُ أَوْقَفَهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الصَّفِّ الْأَوَّلِ فَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِمَامَ أَبِی بَکْرٍ وَ أَبُو بَکْرٍ إِمَامَ الْمُسْلِمِینَ وَ هَذَا الْأَمْرُ لَا یَکُونُ وَ لَا یَقُومُ رَجُلٌ وَاحِدٌ فِی الصَّلَاةِ إِلَّا إِمَامَ الصَّلَاةِ؛
وَ إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّهُ أَقَامَهُ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ فَمَا فَضْلُهُ عَلَى جَمِیعِ الصَّفِّ الْأَوَّلِ؟
وَ إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَقَامَهُ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ مُسْمِعاً فِیهِ التَّکْبِیرَ فِی الصَّلَاةِ لِأَنَّهُ کَانَ فِی حَالِ ضِیقِهِ مِنَ الْعِلَّةِ لَا یُسْمِعُ سَائرَ مَنْ فِی الْمَسْجِدِ فَقَدْ کَفَّرْتُمْ أَبَا بَکْرٍ وَ حَبَطْتُمْ عَمَلَهُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ»
وَ اللَّهِ مَا ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَّا أَنَّنِی لَمْ أَجِدْ نَاصِراً مِنَ الْمُسْلِمِینَ عَلَى نُصْرَةِ دِینِ اللَّهِ وَ لَقَدْ دَعَوْتُهُمْ ...[3]
- ناظر به حبط عمل
در احادیث ، درباره حبط و تباه شدن عمل، عوامل مهمی - علاوه بر آنچه در قرآن کریم آمده و در تدبرها بدان اشاره خواهد شد- مطرح شده است؛ از جمله:
الف. عدم ابلاغ ولایت امیرالمومنین ع
5) از امام باقر ع از پدرشان از جدشان روایت شده است که یکبار رسول الله ع به حضرت علی ع فرمود:
... و خداوند بر من این را نازل فرمود که: «ای پیامبر ص! ابلاغ کن آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده است» یعنی درباره ولایت تو ای علی ع! «و اگر این کار را نکنی اصلا رسالتت را ابلاغ نکردهای» (مائده/67)؛ و اگر من آنچه درباره ولایت تو به من دستور داده شده بود را ابلاغ نمیکردم عملم تباه میشد؛ و کسی که بدون ولایت تو خداوند عز و جل را ملاقات کند عملش تباه شود؛ این وعدهای است که آن را به صورت قطعی به من فرمودند و من جز آنچه سخن پروردگارم تبارک و تعالی باشد نمیگویم و قطعا آنچه گفتم از جانب خداوند عز و جل بود که در مورد تو نازل شده است.
الأمالی( للصدوق)، ص495
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ الْمَرْزُبَانِ الْفَارِسِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَنْصُورٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَیْضِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ یَوْمٍ وَ هُوَ رَاکِبٌ وَ خَرَجَ عَلِیٌّ ع وَ هُوَ یَمْشِی فَقَالَ لَهُ ...
وَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیَّ «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» یَعْنِی فِی وَلَایَتِکَ یَا عَلِیُّ «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» وَ لَوْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا أُمِرْتُ بِهِ مِنْ وَلَایَتِکَ لَحَبِطَ عَمَلِی وَ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَیْرِ وَلَایَتِکَ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَعْدٌ یُنْجَزُ لِی وَ مَا أَقُولُ إِلَّا قَوْلَ رَبِّی تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ إِنَّ الَّذِی أَقُولُ لَمِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَهُ فِیک.
ب. انکار یا تردید در ولایت امیرالمومنین ع (دشمنی با ایشان و دوستی با دشمنان ایشان)
خداوند در قرآن کریم عدم اطاعت از خدا و رسول را عامل مهمی برای باطل شدن اعمال معرفی کرده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُم» (محمد/33) و در میان این دستورات، ولایت حضرت علی ع چنان مهم بوده که در روایت قبل دیدیم که اگر پیامبر ص هم در ابلاغ آن کوتاهی میکرد اعمالش تباه میشد. در این زمینه احادیث فراوانی وارد شده است که اتفاقا در حدیث قبل هم همین مضمون (که کسی که ولایت نداشته باشد عملش تباه میشود) وجود داشت. در اینجا فقط به برخی از آنها اشاره میشود:
6) از امام صادق ع روایت شده است:
اگر کسی در مورد [باطل بودن] آن دو نفر شک کند یا گمان کند [آنان در به دست گرفتن خلافت محق بودند] و بر پیروی آنان بماند خداوند عمل وی را حبط میکند؛ همانا حجت خداوند حجتی آشکار و واضح است.
الکافی، ج2، ص400
الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ الرَّبِیعِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ قَال: وَ فِی وَصِیَّةِ الْمُفَضَّلِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:
مَنْ شَکَّ أَوْ ظَنَّ وَ أَقَامَ عَلَى أَحَدِهِمَا أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ إِنَّ حُجَّةَ اللَّهِ هِیَ الْحُجَّةُ الْوَاضِحَةُ.
7) روایت شده است که رسول الله ص پیش از رحلتشان عباس (عموی خود) را نزد خویش خواندند و با او خلوت کردند و به او چنین گفتند:
ای ابوالفضل [= لقب عباس عموی پیامبر ص] از مواردی که خداوند با من احتجاج میکند ابلاغ [دین] به عموم مردم و به خصوص اهل بیتم است و ابلاغ ولایت علی ع و اطاعت از او؛ همانا من رسالت پروردگارم را ابلاغ کردم «پس هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کفر بورزد» (کهف/29). ای ابوالفضل! با اسلام تجدید عهد و میثاق کن و تسلیم ولایت ولی الامر باش و همانند کسی نباش کهبه زبان قبول میکند و در دل انکار میورزد، از اهل بیت من فاصله می گیرد و بر آنان جلو میافتد و دیگران را امیر بر آنان و مسلط بر ایشان می کند تا کسانی را که خداوند عزت داده ذلیل کند و کسانی را که خداوند ذلیل فرموده عزیز بدارد، [در حالی که در حقیقت و باطن امر] بدانچه به سوی آن گردن کشیدند نرسیدند و نخواهند رسید.
ای ابوالفضل؛ همانا پروردگارم با من عهدی بست و به من دستور داد که به هرکس از جن و انس که حاضر است و ابلاغ کنم و به حاضران آنان دستور داد که به غایبانشان ابلاغ کنند: هرکس که علی ع را تصدیق کند و یاوری نماید و اطاعت و نصرت کند و بپذیرد و آنچه از واجبات الهی بر عهده اش است ادا نماید به حقیقت ایمان رسیده است؛ و کسی که از این واجبات سرپیچی نماید خداوند عمل وی را تباه خواهد کرد تا اینکه خدا را ملاقات کند در حالی که وی را حجتی نزد خداوند نباشد. ابوالفضل تو چه میگویی؟
گفت: یا رسول الله ص! از توپذیرفتم و بدانچه آوردی ایمان آوردم و تصدیق کردم و تسلیم شدم؛ پس تو نیز بر [این اقدام] من شهادت بده.
طرف من الأنباء و المناقب، ص141-142
عن الصادق علیه السّلام، عن أبیه، قال:
دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَبَّاسَ عِنْدَ مَوْتِهِ فَخَلَا بِهِ فَقَالَ لَهُ:
یَا أَبَا الْفَضْلِ اعْلَمْ أَنَّ مِنِ احْتِجَاجِ رَبِّی عَلَیَّ تَبْلِیغِیَ النَّاسَ عَامَّةً، وَ أَهْلَ بَیْتِی خَاصَّةً، و وَلَایَةَ عَلِیٍّ ع و طاعته، ألا إنی قد بلّغت رسالة ربّی «فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ».
یَا أَبَا الْفَضْلِ جَدِّدْ لِلْإِسْلَامِ عَهْداً وَ مِیثَاقاً، وَ سَلِّمْ لِوَلِیِّ الْأَمْرِ إِمْرَتَهُ، وَ لَا تَکُنْ کَمَنْ یُعْطِی بِلِسَانِهِ وَ یَکْفُرُ بِقَلْبِهِ، یُشَاقُّنِی فِی أَهْلِ بَیْتِی وَ یَتَقَدَّمُهُمْ وَ یَسْتَأْمِرُ [یتأمر] عَلَیْهِمْ وَ یَتَسَلَّطُ عَلَیْهِمْ لِیُذِلَّ قَوْماً أَعَزَّهُمُ اللَّهُ وَ لِیُعِزَّ قَوْماً أذلّهم اللّه، لَمْ یَبْلُغُوا وَ لَا یَبْلُغُونَ مَا مَدُّوا إِلَیْهِ أَعْیُنَهُمْ.
یَا أَبَا الْفَضْلِ إِنَّ رَبِّی عَهِدَ إِلَیَّ عَهْداً أَمَرَنِی أَنْ أُبَلِّغَهُ الشَّاهِدَ مِنَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ أَنْ آمُرَ شَاهِدَهُمْ أَنْ یُبَلِّغُه غَائِبَهُمْ فَمَنْ صَدَّقَ عَلِیّاً وَ وَازَرَهُ وَ أَطَاعَهُ وَ نَصَرَهُ وَ قَبِلَهُ، وَ أَدَّى مَا عَلَیْهِ مِنَ الْفَرَائِض اللهِ فَقَدْ بَلَغَ حَقِیقَةَ الْإِیمَانِ، وَ مَنْ أَبَى الْفَرَائِضَ فَقَدْ أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ، حَتَّى یَلْقَى اللَّهَ وَ لَا حُجَّةَ لَهُ عِنْدَهُ. یَا أَبَا الْفَضْلِ فَمَا أَنْتَ قَائِلٌ؟
قَالَ: قَبِلْتُ مِنْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ آمَنْتُ بِمَا جِئْتَ بِهِ وَ صَدَّقْتُ وَ سَلَّمْتُ فَاشْهَدْ عَلَیّ.
8) الف. از امام صادق ع روایت شده است:
خداوند عز و جل عملی را بدون معرفت نمی پذیرد؛ و اگر کسی همه کارهای خوب را انجام دهد و تمام روزگارش را روزه بگیرد و شبها به عبادت برخیزد و مالش را در راه خدا انفاق نماید و در تمام عمرش به همه طاعات عمل کند ولی پیامبری را که این واجبات را آورده به رسمیت نشناسد که به او ایمان آورد و تصدیقش کند و نیز امام زمانی که خداوند عز و جل اطاعاتش را بر وی واجب شمرده را به رسمیت نشناسد که اطاعتش کند، چنین خداوند نفعی از عملش به وی نرساند که خداوند عز و جل در این زمینه فرمود: «و به سراغ هر گونه عملى که کردند بیاییم، و آن را چون گرد و غبارى پراکنده سازیم» (فرقان/23).
و فرمود: اگر این چنین فرد جاهلی، از فرط عبادت، خود را تکه تکه کند حز بر دوریاش از خدا نیفزاید.
دعائم الإسلام، ج1، ص53-54
وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع ... لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَمَلًا بِغَیْرِ مَعْرِفَةٍ وَ لَوْ أَنَّ الرَّجُلَ عَمِلَ أَعْمَالَ الْبِرِّ کُلَّهَا وَ صَامَ دَهْرَهُ وَ قَامَ لَیْلَهُ وَ أَنْفَقَ مَالَهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَمِلَ بِجَمِیعِ طَاعَاتِ اللَّهِ عُمُرَهُ کُلَّهُ وَ لَمْ یَعْرِفْ نَبِیَّهُ الَّذِی جَاءَ بِتِلْکَ الْفَرَائِضِ فَیُؤْمِنَ بِهِ وَ یُصَدِّقَهُ وَ إِمَامَ عَصْرِهِ الَّذِی افْتَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ طَاعَتَهُ فَیُطِیعَهُ لَمْ یَنْفَعْهُ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِنْ عَمَلِهِ؛ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ذَلِکَ: «وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً». وَ قَالَ ع وَ لَوْ تَقَطَّعَ الْجَاهِلُ مِنْ الْعِبَادَةِ إِرْباً إِرْباً مَا ازْدَادَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً.
ب. از امام رضا ع روایت شده است:
خداوند عملی را ازبنده جز با ولایت ما نپذیرد؛ پس هرکس که ولایت ما را نپذیرد از اهل این آیه باشد: «و به سراغ هر گونه عملى که کردند بیاییم، و آن را چون گرد و غبارى پراکنده سازیم» (فرقان/23).
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، ص175
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ: لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلًا لِعَبْدٍ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا فَمَنْ لَمْ یُوَالِنَا کَانَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ الْآیَةِ وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً
ج. از ابوحمزه ثمالی روایت شده که امام باقر ع فرمودند:
خداوند روز قیامت کسانی را محشور میگرداند که پیش رویشان نوری است همچون تلالو پارچههای حریر مصری؛ سپس خطاب آید: «گرد و غباری پراکنده شو» (فرقان/23).
سپس فرمود: این ابوحمزه! اینان کسانی بودند که چه نمازها وروزههایی انجام دادند ولیکن وقتی حرامی بر آنان عرضه میشد آن را قبول می کردند و وقتی چیزی از فضایل امیرالمومنین ع بر آنان عرضه میشد انکارش میکردند.
سپس فرمود: «هباء منثور» [=گرد و غبار پراکنده] همان چیزی است که وقتی شعاع نور خورشید از دریچهای به درون اتاق میافتد دیده میشود.
تفسیر القمی، ج2، ص112-113
حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
یَبْعَثُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ قَوْماً بَیْنَ أَیْدِیهِمْ نُورٌ کَالْقَبَاطِیِّ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ کُنْ «هَبَاءً مَنْثُوراً».
ثُمَّ قَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّهُمْ کَانُوا لَیَصُومُونَ وَ یُصَلُّونَ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا عَرَضَ لَهُمْ شَیْءٌ مِنَ الْحَرَامِ أَخَذُوهُ وَ إِذَا عَرَضَ لَهُمْ شَیْءٌ مِنْ فَضْلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنْکَرُوهُ.
قَالَ: وَ الْهَبَاءُ الْمَنْثُورُ هُوَ الَّذِی تَرَاهُ یَدْخُلُ الْبَیْتَ فِی الْکُوَّةِ مِنْ شُعَاعِ الشَّمْس.
در برخی روایات این تباهی عمل در همین دنیا برای آنان رخ می دهد (مثلا ر.ک: إقبال الأعمال، ج1، ص464[4]).
ج. اتباع آگاهانه باطل
9) از امام صادق ع روایت شده است:
کمترین چیزی که انسان را از اسلام بیرون میبرد این است که ببیند که نظری برخلاف حق است اما بر آن نظر پافشاری کند؛ سپس فرمود: «و کسی که به ایمان کفر بورزد قطعا عملش تباه میشود» (مائده/5) و فرمود: کسی که به ایمان کفر بورزد همان کسی است که بدانچه خداوند امر کرده عمل نمی کند و بدان راضی نمیشود.
تفسیر العیاشی، ج1، ص297
وَ عَنْ أَبَان بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ قال: سمعت أبا عبد الله ع یقول:
أَدْنَى مَا یَخْرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الْإِسْلَامِ أَنْ یَرَى الرَّأْیَ بِخِلَافِ الْحَقِّ فَیُقِیمَ عَلَیْهِ؛ ثُمَّ قَالَ «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُه». وَ قَالَ: الَّذِی یَکْفُرُ بِالْإِیمَانِ الَّذِی لَا یَعْمَلُ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یَرْضَى بِهِ.
[1] . متن حدیث زیر بدون ترجمه در جلسه 542 آمد https://yekaye.ir/al-ahzab-33-53/
[2] . قَرُّوا فَإِنِّی أَمَرْتُ الْأُمَّةَ بِمَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ تَرْبِیعِ الْأَظَافِیرِ وَ نَهَیْتُهُمْ عَنْ تَدْوِیرِهَا فَذَکَرُوا أَنِّی إِنَّمَا رَبَّعْتُهَا لِأَنِّی أَتَسَلَّقُ عَلَى مَشَارِبِ أَزْوَاجِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَآتِی مِنْهُنَّ الْفَاحِشَةَ وَ کُنْتُ أَبِیعُ الْخَمْرَ بِعَهْدِکَ وَ بَعْدَکَ وَ کُنْتُ أُغِلُّ الْفَیْءَ فِی جَمِیعِ غَزَوَاتِکَ وَ أَسْتَبِدُّ بِهِ دُونَکَ وَ دُونَ الْمُسْلِمِینَ
[3] . کَمَا أَخْبَرَتْکُمُ الْمُوَفَّقَةُ فَاطِمَةُ أَنَّنِى حَمَلْتُهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا إِلَى دُورِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ أُذَکِّرُهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ وَ مَا أَخَذْتَهُ عَلَیْهِمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنَ الْعَهْدِ وَ الْمِیثَاقِ لِی فِی أَرْبَعَةِ مَوَاطِنَ وَ تَسْلِیمِهِمْ عَلَیَّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ بِعَهْدِکَ فَیَعِدُونِّی النُّصْرَةَ لَیْلًا وَ یَقْعُدُونَ عَنِّی نَهَاراً حَتَّى إِذَا جَاءَنِی ثِقَاتُ أَصْحَابِکَ بَاکِینَ اسْتَنْهَضُونِی وَ یَقُولُونَ عَلَى أَنَّهُمْ أَنْصَارِی عَلَى إِظْهَارِ دِینِ اللَّهِ امْتَحَنْتُهُمْ بِحَلْقِ رُؤُوسِهِمْ وَ إِشْهَارِ سُیُوفِهِمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ وَ مَسِیرِهِمْ إِلَى بَابِ دَارِی فَتَأَخَّرَ جَمْعُهُمْ عَنِّی فَمَا صَحَّ لِی مِنْهُمْ إِلَّا ثَلَاثُ نَفَرٍ وَ آخَرُ لَمْ یُتِمَّ حَلْقَ رَأْسِهِ وَ لَا أَشْهَرَ سَیْفَهُ وَ هُمْ وَ اللَّهِ أَحْبَابُکَ وَ أَنْجَابُکَ وَ أَصْحَابُکَ وَ هُمْ سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ عَمَّارٌ الَّذِی لَمْ یُتِمَّ حَلْقَ رَأْسِهِ وَ لَا أَشْهَرَ سَیْفَهُ وَ لَأُخْرِجْتُ مُکْرَهاً إِلَى سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ أُقَادُ إِلَیْهَا کَمَا تُقَادُ صَعْبَةُ الْإِبِلِ فَلَمْ أَرَ لِی وَ لَا نَاصِراً إِلَّا الزُّبَیْرَ بْنَ الْعَوَّامِ فَإِنَّهُ شَهَرَ سَیْفَهُ فِی أَوْسَاطِهِمْ وَ عَضَّ عَلَى نَوَاجِذِهِ وَ قَالَ وَ اللَّهِ لَا غَمَدْتُهُ أَوْ تُقْطَعَ یَدِی أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ غَصَبْتُمْ عَلِیّاً حَقَّهُ وَ نَقَضْتُمْ عَهْدَهُ وَ عَهْدَ اللَّهِ وَ مُبَایَعَتَکُمْ لَهُ حَتَّى جِئْتُمْ بِهِ یُبَایِعُکُمْ فَوَثَبَ عُمَرُ وَ خَالِدٌ وَ تَمَامُ أَرْبَعِینَ رَجُلًا کُلًّا یَجْتَهِدُ فِی أَخْذِ السَّیْفِ مِنْ یَدِهِ وَ طَرَحُوهُ إِلَى الْأَرْضِ صَرِیعاً وَ أَخَذُوا السَّیْفَ مِنْ یَدِهِ فَلَمَّا انْتَهَوْا بِی إِلَى عَتِیقٍ وَرَدْتُ عَلَى مَوْرِدٍ لَمْ یَسَعْنِی مَعَهُ السُّکُوتُ بَعْدَ أَنْ کَظَمْتُ غَیْظِی وَ حَفِظْتُ نَفْسِی وَ رَبَطْتُ جَأْشِی وَ قُلْتُ لِلنَّاسِ جَمِیعاً إِنَّمَا أَنَا فَرِیضَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ طَاعَتِی وَ رَسُولُهُ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) عَلَى الْأُمَّةِ فَإِذَا نَقَضُوا عَهْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ خَالَفَتْنِی الْأُمَّةُ لَمْ یَکُنْ عَلَیَّ أَنْ أَدْعُوَهُمْ إِلَى طَاعَتِی ثَانِیَةً وَ مَا لِی فِیهِمْ نَاصِرٌ وَ لَا مُعِینٌ وَ صَبَرْتُ کَمَا أَدَّبَنِیَ اللَّهُ بِمَا أَدَّبَکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فِی قَوْلِهِ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ الْآیَةَ وَ قَوْلِهِ: وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ حَقٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَةِ الَّتِی أَنْزَلَهَا فِی الْأُمَّةِ مِنْ بَعْدِکَ فِی قَوْلِهِ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِین
[4] . رَوَاهُ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ زُفَّتْ أَرْبَعَةُ أَیَّامٍ إِلَى اللَّهِ کَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى خِدْرِهَا قِیلَ مَا هَذِهِ الْأَیَّامُ قَالَ یَوْمُ الْأَضْحَى وَ یَوْمُ الْفِطْرِ وَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ یَوْمُ الْغَدِیرِ وَ إِنَّ یَوْمَ الْغَدِیرِ بَیْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ کَالْقَمَرِ بَیْنَ الْکَوَاکِبِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی نَجَا فِیهِ إِبْرَاهِیمُ الْخَلِیلُ مِنَ النَّارِ فَصَامَهُ شُکْراً لِلَّهِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَکْمَلَ اللَّهُ بِهِ الدِّینَ فِی إِقَامَةِ النَّبِیِّ ع عَلِیّاً أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَماً وَ أَبَانَ فَضِیلَتَهُ وَ وِصَاءَتَهُ فَصَامَ ذَلِکَ الْیَوْمَ وَ إِنَّهُ لَیَوْمُ الْکَمَالِ وَ یَوْمُ مَرْغَمَةِ الشَّیْطَانِ وَ یَوْمُ تُقْبَلُ أَعْمَالُ الشِّیعَةِ وَ مُحِبِّی آلِ مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی أَکْمَلَ اللَّهُ الدِّینَ یَعْمَدُ اللَّهُ فِیهِ إِلَى مَا عَمِلَهُ الْمُخَالِفُونَ فَیَجْعَلُهُ هَباءً مَنْثُوراً.